شاید این قصه را کسی باور نکند، اما حقیقتی است. مسجد سهله در عراق، چون مسجد جمکران در قم است، با این تفاوت که سابقه اولی بیشتر میباشد. در آنجا افراد زیادی به حضور امام زمان(ع) رسیدهاند و بزرگان نجف اشرف برای بیتوته در آن مکان مقدس مقید میباشند. مرحوم حاج آقا مصطفی نیز، مسجد سهله را گرامی میداشتند و هر هفته برای عبادت و بیتوته به آنجا میرفتند. ما با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم، یک شب خانم من به همراه معصومه خانم (همسر حاج آقا مصطفی) از مسجد سهله برگشت و جریان شگفتی را برایم تعریف نمود که: در بین راه که با معصومه خانم به مسجد سهله میرفتیم، از ایشان پرسیدم: حاج آقا مصطفی امروز به مسجد سهله نرفتهاند؟ پاسخ دادند: چرا، اتفاقا امروز ربع دینار کرایه ماشینش را از من گرفت و راهی شد.
با تعجب پرسیدم: مگر حاج آقا پول نداشت که از شما ربع دینار گرفت؟!
گفت: قصه این است که ایشان با آقا (امام) قهر هستند.
گفتم: چرا!!؟ و چه ربطی دارد؟
گفت: والله، ایشان در پیش آقا وساطت طلبهای را کرده تا برایش پنکهای بخرد. آقا هم در پاسخ به ایشان گفته است که: مصطفی تو برو درست را بخوان، برای این کارها
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 115
کسانی هستند که به من اطلاع میدهند. برای آقا مصطفی گران آمده و الان یک هفته است که با آقا قهر است. از طرفی ما هر هفته در روزهای جمعه به منزل آقا میرویم و ایشان خرجی یک هفته ما را به حاج آقا مصطفی میدهند، اما این جمعه آقا مصطفی ـ چون قهر بودند ـ نیامدند و من به تنهایی رفتم و ایشان خرجی خانه را به من دادند. این است که جیب آقا مصطفی خالی است و کرایه ماشینش را از من گرفت.
چه کسی میتواند باور کند که یک آقازاده مثل حاج آقا مصطفی از نظر خرجی زندگی این قدر محدود باشد و هزینه زندگیاش را هفته به هفته از امام بگیرد؟! اینها همه در سایه تربیت و دقت آن بزرگوار بود.
خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 116