فصل ششم : خاطرات آقای محمد تقی متقی

سخت گیری بر دشمن

‏در آن روزگار جماعت نجف، مرعوب بعثی‌ها شده بودند. عده‌ای هم به امام انتقاد ‏‎ ‎‏می‌کردند که ایشان نیز با آن‌ها کنار امده و دیگر حرف نمی‌زنند. تا این‌که در جریان ‏‎ ‎‏فوت آقای حکیم، عده‌ای از ر‏‏و‏‏سای بعثی از بغداد به مجلس ترحیم ایشان آمدند. با‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 154
‏ورود آن‌ها به مجلس همه احترام کردند، مگر امام که اصلا به آن‌ها توجهی نفرمود. در ‏‎ ‎‏این‌جا یکی ـ دو نفر از آقایان، چون شیخ ابراهیم، گفتند: که ای بابا، آقای خمینی به ‏‎ ‎‏این‌ها هیچ احترام نکرد. این‌ها پدر ما را در می‌آورند! من گفتم: ای شیخ، مگر تو نبودی ‏‎ ‎‏که چند روز پیش می‌گفتی که آقای خمینی با بعثی‌ها ساخته است. این چه برخوردی ‏‎ ‎‏است که شماها دارید؟!‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 155