فصل هشتم : خاطرات حجت ‌الاسلام و المسلمین سید هادی موسوی

استقبال از امام در عراق

‏علمای بسیار برجسته و نامدار در حوزه‌های کاظمین و سامرا حضور نداشتند و تنها‏‎ ‎‏اساتید سطح به تعلیم اشتغال داشتند. آقای سید اسماعیل صدر (برادر آیت‌الله سید ‏‎ ‎‏محمدباقر صدر) در کاظمین شاخص‌تر از دیگران بود. ایشان استقبال شایسته‌ای از امام ‏‎ ‎‏کرد.‏‎[1]‎‏ در آن روزگار مرحوم شیخ نصرالله خلخالی نماینده حقوقی مرحوم آیت‌الله ‏‎ ‎‏بروجردی در عراق بوده و سرپرستی طلاب را بر عهده داشتند. ایشان فردی ثروتمند و ‏‎ ‎‏تاجر بودند و حسینیه آیت‌الله بروجردی را در کربلا و کاظمین و سامرا سرپرستی ‏‎ ‎‏می‌نمودند و پس از فوت آیت‌الله بروجردی، کارگزار مرحوم آیت‌الله سید عبدالهادی ‏‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏


خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 172
‏شیرازی گردیدند. ایشان در زمانی که امام وارد عراق شدند، در کاظمین و سامرا و ‏‎ ‎‏کربلا برای آن بزرگوار خانه‌ای اجاره کردند. حضرت امام در سامرا و کربلا نماز ‏‎ ‎‏جماعت برگزار کردند که عده‌ای از طلاب و زائران در آن شرکت می‌نمودند. آن ‏‎ ‎‏بزرگوار در آغاز ورود به کربلا در پشت بام حسینیه آیت‌الله بروجردی، اقامه نماز ‏‎ ‎‏جماعت فرمودند. سپس با اصرار زیاد آقای ‏‎]‎‏سید محمد‏‎[‎‏ شیرازی ـ که از طلاب و ‏‎ ‎‏وارث مرحوم آقای سید مهدی شیرازی بود ـ به مدت یک هفته به جای ایشان در ‏‎ ‎‏صحن بزرگ حضرت سیدالشهداء اقامه جماعت فرمودند. اما بعد از چند روز معلوم ‏‎ ‎‏شد که آقای شیرازی قصد بهره‌برداری سیاسی دارد. این بود که آن حضرت نماز ‏‎ ‎‏جماعت صحن بزرگ را تعطیل کرده و به جای او امامت نکردند. در مدت اقامت امام ‏‎ ‎‏در کاظمین و سامرا و کربلا، علما و مردم کوچه و بازار به دیدار ایشان می‌آمدند و امام ‏‎ ‎‏نیز به بازدید همه آن‌ها می‌رفتند.‏‎[2]‎

‏به هنگام عزیمت امام به نجف، آیت‏‏‌‏‏الله حکیم دستور دادند که حدود 30 دستگاه ‏‎ ‎‏اتوبوس و مینی‌بوس و سواری تهیه شود و طلاب تا خان نص‏‎[3]‎‏ به استقبال ایشان بروند.‏

‏آقایان دیگر از جمله آیت‏‏‌‏‏الله شاهرودی، شیخ علی کاشف الغطاء، سید محمد ‏‎ ‎‏حمامی، صدر، خویی و همچنین شیخی که اهل هند و نوه صاحب ‏‏جواهر‏‏ بود و الان ‏‎ ‎‏اسم‏‏‌‏‏شان را به خاطر ندارم‏‎[4]‎‏ هیات‏‏‌‏‏هایی را جهت استقبال از امام فرستادند. این بود که ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 173
‏مجموعا استقبال با شکوهی از آن حضرت شد که تا آن روزگار سابقه نداشته است.‏

‏حضرت امام وقتی که به خان نص وارد شدند نماز ظهر را در آنجا اقامه کردند. ‏‎ ‎‏سپس یکی از طلاب به عنوان خیر مقدم سخنرانی کرده و اشعاری را در تجلیل از آن ‏‎ ‎‏بزرگوار خواند. سپس آن بزرگوار از همه استقبال‏‏‌‏‏کنندگان تشکر فرمودند.‏

‏آقای شیخ نصرالله خلخالی خانه‏‏‌‏‏ای را در حوالی شارع الرسول جهت اقامت امام ‏‎ ‎‏اجاره کرده بودند. آن حضرت در بدو ورودشان به نجف به زیارت حرم مطهر حضرت ‏‎ ‎‏امیر(ع) شتافته و سپس در آن خانه‏‎[5]‎‏اقامت کردند. آن بزرگوار تا آخر مدت اقامت‏‏‌‏‏شان ‏‎ ‎‏در نجف در همان منزل زندگی نمودند.‏

‏پس از استقرار امام، همه علما چه عرب و چه غیر عرب به دیدار ایشان آمدند و در ‏‎ ‎‏روز اول و دوم آقایان حکیم، شاهرودی، خویی و صدر جهت خیر مقدم تشریف ‏‎ ‎‏آوردند. پس از آن علما و فضلا و حتی طلبه‏‏‌‏‏ها با شور و شوق وصف‏‏‌‏‏ناپذیری به دیدار ‏‎ ‎‏امام شتافتند. چنان که به مدت یک هفته حوزه تعطیل بود و مردم نیز به صورت گروهی ‏‎ ‎‏برای عرض خیر مقدم به منزل آن بزرگوار می‏‏‌‏‏آمدند.‏

‏پس از اتمام دیدارها، بنا به رسم نجف امام بازدید آقایان را شروع کردند و یک ‏‎ ‎‏شبی را جهت دیدار با طلاب مدرسه آیت‏‏‌‏‏الله بروجردی اختصاص دادند. این دیدار ‏‎ ‎‏شروع نماز جماعت ایشان در آنجا بود. آن حضرت سپس هر شب به یکی از مدارس ‏‎ ‎‏نجف برای بازدید طلاب می‏‏‌‏‏رفتند‏‎[6]‎‏ و در بازدیدشان بین هیچ کس تفاوتی قایل ‏‎ ‎‏نمی‏‏‌‏‏شدند.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 174

  • . اولین روز ورود من به نجف مصادف با اولین ورود امام به کاظمین بود.عصر همان روز اینجانب به همراه  16ـ10 نفر از طلاب مینی بوسی را کرایه کرده و به دیدار امام در کاظمین شتافتیم. این مرحله اول آشنایی من  با آن بزرگوار بود (راوی).
  • . من از همان روز اول ورود امام به کاظمین به خدمتشان رفتم و در مدت اقامت ایشان در کاظمین و سامرا و  کربلا در خدمت شان بودم (راوی).
  • . خان نُص یا خان شور، کاروانسرایی در نیمه راه کربلا به نجف است و به کاروانسرای نینوا مشهور است.
  • . نوه صاحب جواهر آقای مشکوری معروف به نجفی بود. ولی اگر اشتباه نکنم مشهوری بود در یک مسجدی  در محله اماره (عماره) در شارع زین العابدین امام جماعت بوده و کسی او را تحویل نمی گرفت و او را  نمی شناخت. مرحوم حاج آقا مصطفی می رفت در این مسجدهای کوچه و پس کوچه ها و هر وقت یک  مسجدی می رفت نماز می خواند از اینها سؤال می کرد که ایشان را آن جا یافته بود. اسم کوچکش یادم نیست.  به امام گفت و امام خیلی این قضیه را دنبال کرد که تفقدی از وی بکند. او پیرمرد بود. در نجف آدم های با  خصیت مورد توجه نبودند. مثلاً علامه امینی را می دیدم گاهی اوقات می رفت کسی اگر آشنا بود می آمد و  سلامی می کرد و رد می شد در حالی که در قم علامه طباطبایی که رد می شد اقدام زیادی می کردند و  می ایستادند مخصوصاً علما. امام شناخت قبلی داشتند نسبت به این فرد. نه این که به صرف نوه صاحب  جواهر بودن قاعدتاً در این زمینه عرفانی کار می کرده آقای نجفی نمی دانم ولی امام او را احیا کرد. توجه دادن  افکار به سمت کارهای روحانی و اخلاقی است که امام این کار را کرد البته از نظر مادی هم خیلی امام کمک← →  شخصی کرد اما آن چه مهم بود این که ایشان در حوزه کاملاً مطرح بود (راوی).
  • . امام و حاج آقا مصطفی مدت ها در نجف بدون خانواده زندگی کردند، زیرا ساواک مانع خروج خانواده ایشان  از ایران می شد (راوی).
  • . در نجف حدود 40 ـ30 مدرسه وجود دارد و امام برای بازدید طلاب به همه آن مدارس چون مدرسه آیت الله  بروجردی، قزوینی، خلیلی ها، مرحوم آخوند کوچک، آخوند بزرگ و مدرسه کلانتر تشریف بردند (راوی).