فصل هشتم : خاطرات حجت ‌الاسلام و المسلمین سید هادی موسوی

آغاز درس امام در نجف

‏چنان که قبلا اشاره شد حکومت ایران امام را به خاطر هضم شدن در میان دیگر مراجع ‏‎ ‎‏به عراق تبعید کرد. آن‌ها فکر می‌کردند که آقایان نجف بسیار ملاتر از امام هستند و ‏‎ ‎‏نظرات علمی و فقهی ایشان را نخواهند پذیرفت و در نتیجه دیدگاه‌های سیاسی ایشان ‏‎ ‎‏نیز زیر سوال خواهد رفت.‏

‏اما بعد از اتمام بازدیدهای امام، مرحوم بحرالعلوم ـ از نوادگان سید محمدتقی ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 175
‏بحرالعلوم ـ که از اوتاد بود، از ایشان درخواست کرد تا در مسجد شیخ انصاری ـ که ‏‎ ‎‏خودش در آنجا نماز می‏‏‌‏‏خواند و درس می‏‏‌‏‏داد ـ اقامه نماز و تشکیل مَدرَس بفرمایند. ‏‎ ‎‏امام قبول نکردند و فرمودند: من نیامده‏‏‌‏‏ام که مزاحم دیگران باشم اگر من در آنجا نماز ‏‎ ‎‏بخوانم مفهومش این است که آنجا را از ایشان گرفته‏‏‌‏‏ام. آقای بحرالعلوم وقتی که از نظر ‏‎ ‎‏امام باخبر شدند مجددا اصرار و پافشاری کردند، در نتیجه آن حضرت تقاضای ایشان ‏‎ ‎‏را پذیرفتند.‏

‏در اولین جلسه درس امام، از همه اقشار حتی غیر روحانی نیز شرکت کردند اما‏‎ ‎‏پس از آن اکثرا طلاب جوان حضور به هم می‏‏‌‏‏رساندند. امام در این جلسه به حوزه ‏‎ ‎‏نجف بسیار عتاب کردند و آن‌هارا سفارش به خودسازی و تقوا و علم نمودند و اشاره ‏‎ ‎‏فرمودند که بزرگان خیانت‌پیشه در تاریخ که این همه جنآیت کرده‏‏‌‏‏اند، از شکم مادر، ‏‎ ‎‏جنایتکار نبوده‏‏‌‏‏اند. این‏‏‌‏‏ها در آغاز نقطه سیاهی در دلشان وجود داشته و کم‏‏‌‏‏کم بزرگ ‏‎ ‎‏شده است و بالاخره دنیا را به آشوب کشانده‏‏‌‏‏اند. آقایان طلاب، سعی کنید قبل از این‏‏‌‏‏که ‏‎ ‎‏پا در جامعه بگذارید و مسوولیتی را بپذیرید، خودتان را اصلاح کنید. اگر خودتان را‏‎ ‎‏اصلاح کردید، آن وقت است که می‏‏‌‏‏توانید جامعه را اصلاح کنید. ولی اگر ‏‎ ‎‏خدای ناخواسته آن نقطه سیاه و ریز را بر طرف نکردید و در جامعه داخل شدید، آن ‏‎ ‎‏نقطه شروع به رشد خواهد کرد و به فساد کشیده خواهید شد و جامعه را آلوده خواهید ‏‎ ‎‏کرد. مردم از شما هدایت می‏‏‌‏‏خواهند. بیدار باشید، هوشیار باشید، اسلام در خطر است. ‏‎ ‎‏موازین اسلامی را رعایت کنید. ما شاگردان امام زمان هستیم. ما فرزندان اسلام هستیم و از اسلام ارتزاق می‏‏‌‏‏کنیم. ما باید وفادار باشیم و به داد اسلام برسیم. پیامبر اسلام در یکی از جنگ‏‏‌‏‏ها که سربازان اسلام فاتح و پیروز بر می‏‏‌‏‏گشتند، سپاه را در بیرون مدینه نگه داشت و به آن‌ها فرمود: خدا رحمت کند کسی را که جهاد اصغر را به خوبی و‏‏ با موفقیت پشت سر ‏‎ ‎‏گذاشت و حالا جهاد اکبر را در پیش رو دارد و آن مبارزه با نفس است.‏

‏پس از سخنرانی امام، بسیاری از طلاب جوان خود را آماده خودسازی کردند و با‏‎ ‎‏حضور مداوم در درس‏‏‌‏‏ها و نماز آن بزرگوار، پشتیبانی خود را اعلام کردند.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 176