فصل هشتم : خاطرات حجت ‌الاسلام و المسلمین سید هادی موسوی

دقت در خرج بیت المال

‏تشکیلات امام از نظر امکانات واقعا صفر بود، چنان که ما هیچ وسیله‌ای برای ضبط ‏‎ ‎‏سخنان ایشان نداشتیم. روزی از یکی از دوستان که بسیار ترسو بود خواهش کردم که ‏‎ ‎‏دستگاه ضبطش را جهت ضبط سخنرانی امام عاریه بدهد. او گفت که می‌ترسم. بالاخره ‏‎ ‎‏با هزار مصیبت ضبط را از او گرفتم و پس از ضبط سخنرانی آن حضرت در مسجد ‏‎ ‎‏انصاری، شخصا آن را پیاده کرده و آماده چاپ نمودم. هزینه چاپ حدود 10 دینار ‏‎ ‎‏ـ 200 تومان آن دوره ـ می‌شد. آقای حمید زیارتی گفت که برو هزینه چاپ را از آقا‏‎ ‎‏بگیر. به خدمت امام رفتم و جریان را گزارش دادم. ایشان فرمودند: چه کسی به شما‏‎ ‎‏گفت که چاپ کنید؟! عرض کردم؛ احساس کردیم که مردم به این مطالب نیاز دارند و ‏‎ ‎‏باید تکثیر شود. فرمودند: هر کسی نیاز داشته باشد، خودش این کار را می‌کند. من پول ‏‎ ‎‏نمی‌دهم. بسیار خجالت کشیدم و از خدمت‌شان مرخص شدم. ناچار با آقای زیارتی به ‏‎ ‎‏خدمت حاج آقا مصطفی رفتیم زیرا با چاپخانه قرارداد بسته بودیم و آبرو ریزی می‌شد.‏

‏حاج آقا مصطفی فرمودند: شما بروید و چاپ کنید و یک نسخه را به خدمت آقا‏‎ ‎‏برده و بگویید ما این کار را کردیم و خرجش این قدر است. آن وقت ایشان در برابر ‏‎ ‎‏کار انجام شده قرار خواهند گرفت و هزینه را پرداخت خواهند کرد.‏

‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 189

‏ ‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 190