فصل نهم : خاطرات حجت ‌الاسلام والمسلمین محمد رضا ناصری

امام و تیمور بختیار

‏تیمور بختیار رئیس پیشین ساواک که بعدها مخالف حکومت پهلوی شد، زمانی ‏‎ ‎‏برنامه‌ای تهیه دیده بود و می‌خواست خودش را انقلابی جا بزند و تقاضای ملاقات از ‏‎ ‎‏حضرت امام کرد که رد شد و از طریق آقا موسی اصفهانی می‌خواست جلو بیاید که ‏‎ ‎‏امام نپذیرفتند و راهش ندادند. یک موقعی، ما چند نفر برای تمدید گذرنامه به سفارت ‏‎ ‎‏ایران در بغداد رفتیم. تمدید نکردند آنجا تحصن کردیم و درگیری پیش آمد و با سفیر ‏‎ ‎‏و کاردار درگیر شدیم. بزن و بکوب شد ما را گرفتند و به زندان بغداد بردند. پس از ‏‎ ‎‏دو ـ سه روز در زندان، که زندان بدی هم بود، این آقا موسی اصفهانی وساطت کرد و ‏‎ ‎‏ما را آزاد کردند و بردند کاخ ریاست جمهوری عراق که تیمور بختیار آنجا ساکن بود. ‏‎ ‎‏ظهر پس از ناهار، بختیار صحبت کرد که می‌خواهیم پرچم بگیریم و اسلحه دست ‏‎ ‎‏بگیریم جلو برویم. شما هم پرچم دست بگیرید عقب بیایید. ما هم که در آن موقعیت ‏‎ ‎‏کاری نداشتیم که رد کنیم یا اعتنا کنیم، پاسخی به اظهارات او ندادیم. تیمور بختیار دو ـ ‏‎ ‎‏سه بار برای ملاقات امام به نجف آمد ولی ایشان نپذیرفتند. از تیمور بختیار می‌خواستند ‏‎ ‎‏استفاده‌هایی کنند ولی نشد و خودشان دخلش را در آوردند.‏‎[1]‎‏این‌که گفته می‌شود او ‏‎ ‎‏همراه استاندار کربلا بدون این‌که خود را معرفی کرده باشد به طور ناشناس با امام ‏‎ ‎‏دیدار داشته این را من نمی‌دانم. امام هیچ وقت ملاقات خصوصی نداشتند. هر وقت ‏‎ ‎‏صاحب‌منصب‌ها می‌آمدند ایشان می‌گفتند ملاقات عمومی است. لذا استانداران بیشتر ‏‎ ‎‏در همین بیرونی منزل امام می‌آمدند و اگر کسی هم همراه‌شان می‌آمد آن‌ها نیز در ‏‎ ‎‏بیرونی می‌نشستند و اگر مورد خاصی بود به ما می‌فرمودند که شما هم تشریف بیاورید ‏‎ ‎‏و ما هم گاهی چند نفری می‌رفتیم و می‌نشستیم.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 206

  • . تیمور بختیار در مرداد 1349 به دست همکاران سابقش در ساواک در منطقه دیاله، در مرز ایران و عراق به قتل  رسید.