فصل نهم : خاطرات حجت ‌الاسلام والمسلمین محمد رضا ناصری

موضع گیری حضرت امام در نجف در مورد امور فرهنگی ایران

‏از دیگر اموری که در ایران اتفاق افتاد ولی تصمیم‌گیری حضرت امام هم در آن مهم ‏‎ ‎‏بود بحث فعالیت‌های حسینیه ارشاد، کتاب ‏‏حجاب‏‏ شهید مطهری، سخنرانی‌های دکتر ‏‎ ‎‏علی شریعتی، کتاب ‏‏شهید جاوید‏‏ بود.‏

‏در مورد حسینیه ارشاد، ما در نجف که بودیم با کانون‏‏‌‏‏های مختلفی روبه‏‏‌‏‏رو بودیم. ‏‎ ‎‏یکی حسینیه ارشاد و آقای شریعتی و دوستانشان با کانون دیگری که آقای فخرالدین ‏‎ ‎‏حجازی در آن فعالیت می‏‏‌‏‏کرد؛ شهید مطهری نیز برنامه‏‏‌‏‏هایی داشتند و جزو موسسین ‏‎ ‎‏حسینیه ارشاد نیز بودند؛ پس از آن مساله کتاب شهید جاوید هم مطرح شد. البته من ‏‎ ‎‏حدس می‏‏‌‏‏زدم دولت و شاه و دار و دسته‏‏‌‏‏اش کارهایی می‏‏‌‏‏کردند تا اموری در جامعه ‏‎ ‎‏مطرح شود و مردم مشغول شوند و از انقلاب منصرف گردند. آن ها حاضر بودند که ‏‎ ‎‏برای انصراف مردم و ایجاد اختلاف میان آنان هر کاری بکنند. مساله شهید جاوید که ‏‎ ‎‏مطرح شد در جلسه‏‏‌‏‏ای در مدرسه آیت‏‏‌‏‏الله بروجردی نجف آقایی شروع کرد به بدگفتن، ‏‎ ‎‏آقایی دیگر از دوستان ما به حمایت از کتاب برخاست، منتهی امام هیچ موضع خاصی ‏‎ ‎‏نگرفتند و هیچ وقت مساله‏‏‌‏‏ای را ابراز نکردند و ما هم این امور را سوال نمی‏‏‌‏‏کردیم تا‏‎ ‎‏ایشان ناچار نشود پاسخ دهد و در جامعه پخش شود.‏

‏مرحوم شهید مطهری خودشان به نجف آمد. نامه‏‏‌‏‏هایی داشت که برای امام آورده ‏‎ ‎‏بود و با ایشان به طور مفصل راجع به آقای شریعتی صحبت کرد. پس از آن مساله ‏‎ ‎‏کتاب ‏‏حجاب‏‏ایشان مطرح گشت. امام این کتاب را مطالعه کردند و آن را تایید کردند. ‏‎ ‎‏این موضوع تنها موردی بود که امام صریح و روشن نظر دادند. مساله کتاب علمی بود ‏‎ ‎‏و امام به آن پاسخ گفتند. در مورد مسائل شریعتی پاسخ خاصی ندادند و هیچ وقت ‏‎ ‎‏اظهار نظر نکردند. اما آن چیزی که فصل‏‏‌‏‏الخطاب این جریان ها شد و امام واقعا زود ‏‎ ‎‏به داد انقلاب رسید و دوستان را متوجه کرد آن سخنرانی 14 شعبان سال 56 بود که ‏‎ ‎‏این‌طور شروع شد: «بعضی‏‏‌‏‏ها نسبت به اسلام افراط و تفریط دارند. بعضی‏‏‌‏‏ها به عنوان ‏‎ ‎‏صوفیه و درویش‏‏‌‏‏بازی معنویات اسلام را گرفتند و همه‏‏‌‏‏اش از این طریق پیش می‏‏‌‏‏روند و ‏‎ ‎‏سیاسیات و اقتصادیات و اجتماعیات اسلام را اصلا نگرفتند. این‏‏‌‏‏ها پیش نمی‏‏‌‏‏روند بلکه ‏‎ ‎

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 207
‏به انحراف کشیده شدند. بعضی‏‏‌‏‏ها هم دیدشان را نسبت به اسلام مادی کردند و تعبیر ‏‎ ‎‏آیات را در مسائل مادی کردند. این‏‏‌‏‏ها هم راه انحراف را می‏‏‌‏‏روند و اشتباه است، ‏‎ ‎‏حد وسط را باید گرفت. من نصیحت می‏‏‌‏‏کنم که به این اختلافات دامن نزنید». من این ‏‎ ‎‏نوار را دارم و فکر می‏‏‌‏‏کنم حتی در آن مساله حضور علامه مجلسی در دربار صفوی را‏‎ ‎‏هم مطرح کردند که اگر علامه در دربار حضور داشت برای این بود که می‏‏‌‏‏خواست ‏‎ ‎‏دربار را اصلاح کند.‏

‏این نوار را ما فورا به تهران فرستادیم که مساله شریعتی در آن اوج گرفته بود و ‏‎ ‎‏قضایای شریعتی همه‏‏‌‏‏اش آرام گرفت و فکر می‏‏‌‏‏کنم بعد از این کم‏‏‌‏‏کم شریعتی به فکر ‏‎ ‎‏افتاد. کم و بیش بعضی مسائلش را اصلاح کرد و حتی خارج که رفته بود بعضی از ‏‎ ‎‏کتاب‏‏‌‏‏هایش را بازخوانی کرده بود و در وصیت‏‏‌‏‏نامه‏‏‌‏‏اش هم به آقای حکیمی اجازه ‏‎ ‎‏داده ‏‏بود که به مطالب کتاب‏‏‌‏‏هایش رسیدگی بکند و بالاخره تغییرات در او نیز پیدا شده ‏‎ ‎‏بود.‏

‏ بنا به خاطرات آقای دعایی، امام در نجف کتاب‏‏‌‏‏های شریعتی را مطالعه ‏‎ ‎‏می‏‏‌‏‏کرده‏‏‌‏‏اند، از طرف دیگر آقای سید حمید روحانی می‏‏‌‏‏گوید حرف آقای دعایی صحیح ‏‎ ‎‏نیست!‏

‏ ما هر کتابی را که منتشر می‏‏‌‏‏شد می‏‏‌‏‏دادیم به امام و ایشان هم می‏‏‌‏‏خواندند، به ویژه کتاب‏‏‌‏‏های مربوط به ایران که تازه منتشر شده بود. معمولا امام کتاب‏‏‌‏‏ها را طرد نمی‏‏‌‏‏کرد ‏‎ ‎‏بلکه حساس بود و آن ها را با دقت مطالعه می‏‏‌‏‏کرد. از سخنرانی 14 شعبان ایشان من ‏‎ ‎‏یادم هست که ایشان با همه بحث‏‏‌‏‏ها موافق نبود. حتی در مورد مساله فوت شریعتی، من نامه امام به دکتر یزدی در این مورد را داشتم و آن را به آقای انصاری دادم. امام به طور عادی پاسخ نامه تسلیت افراد مختلف ـ در مورد درگذشت شریعتی ـ را دادند و آقای ‏‎ ‎‏یزدی گفته بود نه این طوری نباشد. امام پاسخ داده بودند که پس من جواب تسلیت ‏‎ ‎‏شما را می‏‏‌‏‏دهم.‏‎[1]‎


خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 208
‏ شنیده شده است که امام گفته‏‏‌‏‏اند من شریعتی را مسلمان نمی‏‏‌‏‏دانم و گرنه...‏

‏از آن نامه که دادم به آقای انصاری این برداشت را نمی‏‏‌‏‏شد کرد. نباید احساساتی ‏‎ ‎‏بود. برخورد امام برخورد بسیار خوبی بود. به موقع حرف‏‏‌‏‏هایشان را زدند، تذکر دادند. ‏‎ ‎‏در آن نوار هست و مسائل‏‏‌‏‏شان را گفتند و شنیدم به آقای مطهری پیغام داده بودند که ‏‎ ‎‏بگویید و پیغام بدهید به فلانی. تایید هیچ وقت نبوده و در آن سخنرانی هم مشخص ‏‎ ‎‏است. اما آن که امام ابراز کنند که من ایشان را مسلمان نمی‏‏‌‏‏دانم این‏‏‌‏‏ها را از امام نشنیدم ‏‎ ‎‏تا کسی بخواهد از آن این مسائل را استنباط کند. ‏

‏احساس اطرافیان امام نسبت به فعالیت حسینیه ارشاد چه بود؟‏

‏ در آغاز چون بحبوحه نهضت بود هر اجتماع و هر بخشی را که راجع به امام و ‏‎ ‎‏مسائل انقلاب بود پذیرش داشت. دکتر شریعتی هم مثل بقیه یک مقداری پذیرش ‏‎ ‎‏داشت. وقتی دکتر مطالبی راجع به علما و بزرگان مطرح کرد یک دفعه جو عوض شد ‏‎ ‎‏البته بعضی از دوستان مثل آقای دعایی ارادتی نسبت به او داشتند.‏

خاطرات سال های نجـفج. 2صفحه 209

  • . پاسخ نامه امام خمینی به دکتر ابراهیم یزدی در خصوص تلگراف های تسلیت اتحادیه انجمن های اسلامی  اروپا و امریکا و کانادا در سوگ شریعتی، مرداد 1356، ر.ک: صحیفه امام؛ ج 3، ص 207.