کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»

شکل گیری اجتهاد و لزوم پویایی آن

مصاحبه با جناب حجة الاسلام  و المسلمین مددی 

شکل گیری اجتهاد و لزوم پویائی آن 

 -  در ابتدای بحث لازم است بر اصل مسألۀ تأثیر زمان و مکان در اجتهاد توجهی بکنیم و بعد وارد بحث ملاکات احکام شویم که آیا ملاک احکام با عقل بشر دست یافتنی است؟ و آیا می توان به کمک عقل به فلسفۀ قطعی احکام پی برد یا نه؟ 

استاد: ‏در ابتدا خیلی تشکر می کنم از حسن ظن شما که محبت فرمودید تشریف‏‎ ‎‏آوردید. مطالبی را که حضرتعالی فهرست وار فرمودید بحث زیادی می طلبد فکر‏‎ ‎‏نمی کنم با یک ساعت حل بشود. قبل از ورود به بحث، نکته ای را متذکر شوم. اصل‏‎ ‎‏کلمۀ «اجتهاد» تفکری بود که بعد از زمان پیامبر ‏‏صلّی الله علیه و اله و سلّم‏‏ کم کم جای خود را در‏‎ ‎‏جامعه باز کرد. زمان عمر با توسعۀ دنیای اسلام این بحث مطرح شد که چگونه با‏‎ ‎‏مبانی فقهی برخورد بکنند. لذا باید مقداری ریشۀ بحث را در آنجا جستجو کرد. اول‏‎ ‎‏منابع اجتهاد کتاب و سنت بود بعد اجماع و قیاس به وجود آمد. به نظر ما اجتهاد به‏‎ ‎‏این صورت، بیشتر در زمان خلفا مطرح شده و دستگاه خلافت آن را پی گرفته و بعد‏‎ ‎‏حالت جمود به خودش گرفته است. مسألۀ زمان و مکان هم از مسایل مربوط به آن‏‎ ‎‏دوران است این درکیفیت استدلالهای اصولی و نیز فقهی ما بسیار مؤثر است. باید -‏‎ ‎‏ان شاءالله -  طوری بشود که زمان و مکان جزو قطعیات فقه بشود و دیگر برای جا‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 319
‏انداختن سیمنا لازم نباشد. اصلاً باید به جایی برسیم که تا فقیه به این درجه نرسداو‏‎ ‎‏را فقیه ندانیم. همه فقها معتقدند که زمان و مکان در احکام ولایی مؤثر است اگر چه‏‎ ‎‏در زمینه های دیگر یعنی غیر از احکام ولایی به اختلاف وجود دارد. ‏

 -  که آیا به کمک عقل می توان ملاکات احکام راکشف کرد و در نتیجه از این طریق، احکام را توسعه و تضییق داد؟ و دیگر اینکه به اصل مسألۀ تأثیر زمان و مکان در اجتهاد اشاره بفرمایید و به موارد زنده ای که در فقه هست اشاره نمایید. 

استاد: ‏مسألۀ ملاکات دقیقاً به عنوان ظهور در نتیجه گیرهای فقهی از عهد خلفا آغاز‏‎ ‎‏شد. البته ملاکهایی که در آن زمان مطرح بوده معمولاً به چند دسته تقسیم می شد.‏‎ ‎‏تعدادی عقلانی بوده و بعضی ملاکات را از شارع استظهار کردند. در دوران بعدی با‏‎ ‎‏ظهور فرقه های کلامی  و ورود علوم یونانی، ملاکات به شکل دیگری مطرح شدند و‏‎ ‎‏ملاکات توسعه و تضییق  یافتند، یعنی مباحث کلامی در آن داخل شد بدین صورت‏‎ ‎‏که، آیا افعال حق معلّل به اغراض است یا نه؟ ‏

‏به هر حال، مسألۀ ملاک شناسی و اعتبار ملاک برای احکام به علاوه جنبه های‏‎ ‎‏فقهی -  که برای فقها مطرح بود -  به میدان آمد و دو فرقۀ اعتزال و اشعری شکل‏‎ ‎‏گرفت. مدرسۀ کربلا و نجف در میان شیعیان در واکنش به ملاکات و توضیح آنها به‏‎ ‎‏وجود آمد. مکتب قم راه سومی پیش گرفت که به عقل شرعی قائل  بشویم نه عقل‏‎ ‎‏مجرد، یعنی هر چه شارع گفت همان باشد. اندیشه ای در مقابل اینها را آمد که به‏‎ ‎‏ملاکهای نفسی و واقعی قائل شد، یعنی احکام، حقایق ذاتی دارند بلکه حقیقة‏‎ ‎‏الحقائق هستند. ‏

 -  عقل شرعی یعنی خود شارع؟ 

استاد: ‏نه، ما نمی توانیم با قطع نظر از نص، ملاک را درک کنیم... مکتب اخباریگری‏‎ ‎‏شیعه دنبال این راه است، یعنی اینها معتقد به جمع بین دو دوسته از روایات شدند،‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 320
‏بین روایات تعبدی و روایاتی که بر عقل تأکید می ورزد. ‏

 -  وقتی که می فرمایید علل هم تعبدی هستد آیا مقصود این است که بعد از اینکه شارع آن را توضیح داد با عقل عرفی خودمان می فهمیم یا بعد از توضیح هم نمی فهمیم؟ 

استاد: ‏بله، اشکال ندارد، تعلیلش تعبدی بشود بازهم چون شارع خودش علل را‏‎ ‎‏گفته، درک می کنیم و الا عقل به تنهایی نمی توانست درک کند که مصلحت نماز و روزه و ... چیست. ‏

 -  آیا ملاک احکام با عقل بشری دست یافتنی است و چگونه می توان به ملاک حکم رسید و ملاک با قیاس چه تفاوتی دارد و قلمرو درک احکام کدام است آیا معاملات است یا عبادات و معاملات؟ 

استاد: ‏بحث ملاک، مسائل بسیار سنگینی دارد که واقعاً بحث از آنها بخصوص‏‎ ‎‏بحث استدلالی بشود مشکل است تا آنجایی که شواهد تاریخی نشان می دهد، رأی‏‎ ‎‏بیشتر، درزمان خلیفۀ دوم به عنوان یکی از مصادر شناخت شریعت مطرح‏‎ ‎‏می شود. مدینه در زمان پیامبر ‏‏صلّی الله علیه و اله و سلّم‏‏ همچنانکه مرکز خلافت بود مرکز وحی نیز‏‎ ‎‏بود. خصلت اساسی فقه در زمان پیامبر، تحرک، پویایی و کاربردی بودن آن‏‎ ‎‏است، یعنی فقه منجمد و ایستاده نبود و حالت ذهنی صرف نداشت و درزندگی‏‎ ‎‏همۀ افراد منعکس بود، فقه در متن جامعه قرار داشت و لذا در حوادث جدید، فقه‏‎ ‎‏کارایی خود را نشان می داد. زمانهای بعد هر وقت فقه در متن جامعه و نظام سیاسی‏‎ ‎‏مطرح بود پویا و شکوفا بود و وقتی دور می شد حرفهای فرضی دور از کاربرد به‏‎ ‎‏وجود می آمد. فرض کنید پیش از فتح عراق با مجوس سروکار نداشتند بعد از فتح‏‎ ‎‏این سؤال مطرح شد که آیا اینها اهل کتابند یا نه؟ مسأله شطرنج در زمان عمر پیش‏‎ ‎‏آمد و این نزاعها از زمان عمر به وجود آمد چون یاران پیامبر ‏‏صلّی الله علیه و اله و سلّم‏‏ در شهرهای‏‎ ‎‏مختلف پراکنده شدند و در طی دوازده سال صحابه در شهرهای مختلف مدارسی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 321
‏در کوفه، بصره، مدینه، مکه، مصر، شام و ... به وجود آوردند. اما اولین کسی که‏‎ ‎‏رأی را به شکل منسجم مرتب کرد و ربیعه بود. می گویند ابوحنیفه مسألۀ رأی را از‏‎ ‎‏او گرفت. ‏

 -  ربیعه در چه دورانی بوده است؟ 

استاد: ‏تقریباً زمان حضرت امام محمد باقر علیه السلام و یک مقداری از زمان‏‎ ‎‏حضرت صادق علیه السلام. ‏

 -  بعد از صحابه است. 

استاد: ‏بله، بعد از صحابه است و به ظن قولی در سال 121 و 122 بعد از هجرت‏‎ ‎‏مرد؛ یعنی 27 - 28 سال قبل از حضرت صادق علیه السلام، بنابراین، مؤسس رأی در‏‎ ‎‏حقیقت ربیعه است همان طور که اصلاً معروف شد به ربیعة الرأی. این اساس‏‎ ‎‏بعدها به کوفه منتقل شد و شافعی بزرگترین تعدیل را روی رأی انجام داد، چون وی‏‎ ‎‏اولین کسی است که اشکال کرد، حدیث مرسل را نپذیرفت، اصول فقه را در کتاب‏‎ ‎‏«الرسالة» تدوین کرد. یکی از امتیازات شافعی مرتب کردن رأی بود. خیلی کوشید‏‎ ‎‏آن را منظم بکند. او به حدیث هم نظم بخشید  و لذا حدیث مرسل را رد کرد. باید‏‎ ‎‏گفت آن حالت گسترده و درندشتی که باید واقعاً اسم آن را رأی گذاشت، در مدرسۀ‏‎ ‎‏حنفی ها پدید می آید، اما در مدرسۀ شافعی نظم پیدا می کند. متأسفانۀ ما در مسأله،‏‎ ‎‏معرفت به اصطلاح ملاکات، به چنین چیزی در فقه اسلامی مبتلا شده بودیم.‏‎ ‎‏چیزهایی شبیه مسائل شعری ذوقی نظیر استحسان و ... را داخل فقه کردند که این‏‎ ‎‏مسألۀ خطرناکی است. ‏

‏این اجمال قضیه بود که مسأله رای اصولاً از نظر تاریخی در اندیشۀ اسلامی چه‏‎ ‎‏طوری وارد شده است. بنابراین، ما در تحلیلی تاریخی به این نتیجه رسیدیم که در‏‎ ‎‏برهه بیست و پنج سال دو مکتب متناقض با همدیگر شکل می گیرند: یکی مکتب‏‎ ‎‏خلفا -  که اجماع و رأی را جزو مصادر و منابع تشریع قرار داد و یکی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 322
‏امیرالمؤمنین علیه السلام که اصرار داشت فقط کتاب و سنت مبنی است شما چرا‏‎ ‎‏می خواهید به اجماع و رأی و قیاس مراجعه بکنید؟ شما بیایید نقطۀ فراقی پیدا کنید‏‎ ‎‏آن وقت به قیاس رجوع کنید. من معتقدم اشکال اساسی تفکر اهل بیت علیهم‏‏ ‏‏السلام‏‎ ‎‏به آن خط (فکری) در این بود که شما باب رأی و قیاس را باز نکنید. اگر این در باز شد‏‎ ‎‏باید درِِ سنت را ببندید. ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 323

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 324