مصاحبه با آیة الله جنّاتی
قلمرو نقش زمان و مکان در استنباط ملاکات احکام
- ضمن تشکر از حضرتعالی از اینکه در این مصاحبه شرکت نمودید
لطفاً بفرمایید که: در زمینۀ مسائل عبادی تا چه حد می توانیم از احکام مطرح شده در نصوص و از قالبها خارج شویم؛ به عبارت روشن تر، در معاملات و احکام معاملی یک مقدار کارآسان است چون تابع ملاکات و ضوابط عرفی هستیم، اما در احکام عبادی اگر تعلیل و قیدی نباشد که از آن استظهار بکنیم، تا چه حدّ می توانیم از آن قیود خارج شویم و اگر خارج شدیم چگونه می توانیم آن را کنترل کنیم، چون اگر ضابطه ایی برای کنترل نباشد، ممکن است از اصل احکام و شریعت هم خارج شویم.
استاد: مسائلی که در منابع و پایه های شناخت مطرح شده، دو گونه اند:
1ـ مسائل عبادی.
2ـ مسائل غیر عبادی، مانند مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی؛ یعنی چیزهایی که مربوط به نظام جامعه و روابط انسانهاست. مسائلی وجود دارد که به روابط بین انسانها و خالق مربوط است که از آن امور به مسائل عبادی تعبیر می کنند. به دست آوردن ملاک حکم و نقش زمان و مکان در مسائل عبادی خیلی مشکل است. من نمی توانم بگویم که زمان و مکان در مسائل عبادی نقش دارد، چون تعبد
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 141
محض بوده و ملاکشان بین انسان و خالق است. در این باره، ذکر این نکته لازم است که ما در ملاکات چهار اصطلاح داریم: تنقیح مناط، تحقیق مناط، تخریج مناط و استنباط علت. هر یک از اینها در موردی است. تنقیح مناط آن است که مناط حکم را به دست بیاوریم، به این نحوی که اگر مناط حکم را از موردی به دست آوردیم، در موارد دیگر هم تسرّی می دهیم. تنقیح مناط را از راه اوصاف موضوع حکم می توان به دست آورد. البته اکنون در مورد اِعتبار یا عدم اعتبار آن سخن نمی گوییم، مثلاً خمر حرام است (بدون توجه به لأنّه مسکر) سؤال می شود چرا؟ آیا چون روان است آب هم روان است؟ این دلیل نیست، چون اگر روان بودن مناط حرمت خمر باشد، خیلی چیزها روان است آب هم روان است پس آب هم باید حرام می شد. و این نمی شود. یا اینکه چون رنگش قرمز است، خوب خیلی چیزها قرمز هستند تا اینکه می رسیم به ملاک واقعی حکم که سُکر آور بودن آن است؛ یعین چون موجب مستی می شود حرام است. ملاک بدست آمده از راه اوصاف را البته اهل سنت چه ظنی و چه قطعی معتبر می دانند اما نزد شیعه اگر قطعی باشد معتبر می دانند و اگر ظنی باشد معتبر نمی دانند، این را می گویند تنقیح مناط که از راه اوصاف است. به وسیلۀ عقل هم می شود مناط را احراز کرد البته اگر مناط از راه مناسبت بین حکم و موضوع به دست بیاید، اهل سنت آن را تخریج مناط می گویند و تحقیق مناط آن است که بعد از به دست آوردن مناط حکم، دنبال مصادیق می گردیم، که این مناط در کدام یک از مصادیق وجود دارد. علت حکم هم از راه عقل به دست می آید البته این مسائل در منابعی مطرح شده که مربوط به نظام جامعه است، چه در بُعد اقتصادی، سیاسی، روابط بین المللی و حکومتی. اما در عبادات، چون تعبد محض است نمی توان این راه را پذیرفت؛ مثلاً در مورد نماز نمی توان گفت که در آن زمان باید نماز می خواندند و حالا دیگر لازم نیست بخوانید، زیرا در زمانهای مختلف اصل نماز و احکام عبادی فرق نمی کند.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 142
- به عنوان مثال، آیا با گذشت زمان و تغییر راههای حجّ، می توان میقاتهای جدیدی را برای احرام حجاج در نظر گرفت؟
استاد: با توجه به این که مناط حکم احرام، دخول حرم است و با روایات زیادی که در این زمینه وارد شده به این مسأله یقین داریم. در زمان رسول خدا صلّی الله علیه و اله و سلّم در هر طریقی میقاتی معین شده بود؛ مثلاً برای مردم مدینه مسجد شجره، برای مردم عراق وادی عتیق، برای اهل طائف قرن المنازل، برای یمنی ها یَلَملَم و...، امّا از جدّه که سابقۀ رفت و آمدی نبوده و اکنون محلّ ورود بسیاری از حجّاج است و از آنجا به قصد خانۀ خدا حرکت می کنند، با توجه به مقدمات ذکر شده، می توان میقاتی در نظر گرفت. البته ما راههای زیادی داریم؛ مانند تنبیه الخطاب، دلیل الخطاب، لحن الخطاب و فحوی الخطاب که می توان از آنها در خارج شدن از احکام مطرح شده در نصوص و قالبها استفاده کنیم، که متأسفانه امروزه از آنها کمتر استفاده می شود و کارایی خود را از دست داده اند.
- خوب مرز استفاده از اصطلاحاتی که فرمودید در خارج شدن از قیود و قالبها تا کجاست، مرحوم بروجردی در باب تنقیح مناط می فرمودند که در واقع یک نوع قیاس است.
استاد: البته قیاس هست، امّا قیاس تمثیل و تشبیه.
- مرز اینها تا کجاست؛ یعنی چگونه و تا کجا می توان از آنها استفاده کرد؟
استاد: قیاس همان تشبیه و تمثیل است. فقط مکتب رأی؛ یعنی مکتب ابو حنیفه از اهل سنّت آن را قبول دارد و همۀ اهل سنت قیاس تمثیل و تشبیه را قبول نداشتند؛ مثلاً شافعی و مالک به قیاس عمل نمی کردند. مقصود این است که قیاس الآن حد و مرز حسابی دارد، قیاس تشبیه و تمثیل است و ظاهراً حنبلی ها و وهابیها هم آن را قبول ندارند، مگر در موارد ضرورت. مالک و اهل حدیث عقیده داشتند
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 143
که عصر نصوص با وفات پیغمبر صلّی الله علیه و اله و سلّم تمام شده بعد دیدند رویدادها و مظاهر حیات زیاد شد و با این احادیث مختصر و محدود نمی توان در برابر رویدادها پاسخگو بود لذا به قیاس روی آوردند، البته شافعی که ابتدا، شاگرد آنان بود به قیاس عمل نکرد فقط ابو حنیفه قیاس را قبول کرد. البته قیاسی که حد و مرز بین ما و اهل سنت است، همان قیاس تمثیل و تشبیه است.
- آیا این قیاس تنقیح مناط نیست؟
استاد: چرا، همة اینها قیاس است. تنقیح مناط، تحقیق مناط و تخریج مناط قیاس مناط است. البته هر کدام با دیگری فرق می کند، به عبارت دیگر هم ما به الامتیاز دارند و هم ما به الاشتراک، ما به الاشتراکشان این است که همه قیاس هستند اما شیعه قیاس تشبیه و تمثیل را به طور مطلق قبول ندارند، ولی تنقیح مناط، تحقیق مناط و تخریج مناط، قیاس منصوص العله را توضیح می دهم.
- منظور این است که به تنقیح مناط می گویند تشبیه و تمثیل، نه به قیاس منصوص العله.
استاد: ما یک قیاس داریم به نام قیاس اولویت. قیاس اولویت و قیاس منصوص العله این دو هم قیاس هستند. حتی سید مرتضی و شیخ مفید اینها را قبول ندارند، می گویند این دو هم مثل باقی اقسیه هستند و بعضی ها هم مثل امام خمینی رحمه الله و محقق (صاحب معتبر) می گویند قیاس منصوص العله و قیاس اولویت اصلاً قیاس نیست، چون ما در منصوص العله به عموم تعلیل می کنیم. لا تشرب الخمر لأنّه مسکر، این تعلیل، عموم دارد، لأنّه مسکر یعنی هر چیزی که مسکر است و عموم تعلیل از ظواهر است و ظواهر به بنای عقلا اعتبار دارد و حجت است، پس عمل به منصوص العله و اولویت اصلاً عمل به قیاس نیست، عمل به ظاهر است. لذا اگر ما حکم ما تشرب را تسرّی دادیم به فقّاع، از باب قیاس نیست بلکه از باب عموم تعلیل است.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 144
بعضی از علمای شیعه، مثل سید مرتضی مطلقاً تنقیح مناط، تحقیق و تخریج آن را و منصوص العله را قبول ندارند و می گویند قیاس است. قیاس اولویت را قیاس می داند، اما زدن را در (لا تقل لهما اُفًّ) از باب فحوا، حرام می داند. ولی بجز یکی دو نفر، علمای شیعه قیاس منصوص العله و قیاس اولویت را قبول دارند. اکثراً تصور می کنند که قیاس را ابوحنیفه به وجود آورده، در حالی که قیاس را عمر تأسیس کرد. چون در نامه ای که به ابو موسی اشعری نوشته بود گفت تو بر طبق کتاب خدا حکم بکن، اگر نیافتی بر طبق سنت، اگر حکمی را در سنت نیافتی فقِس الاُمور بعضها ببعضٍ، ولی در زمان ابو حنیفه خیلی تطور و گسترش پیدا کرد. استحسان هم مال عبدالله بن عمر است و پس از عمر و پسرش به ابراهیم بن یزید نخعی که پیشوای مذهب نخعیها بود رسید، از او به حماد بن ابی سلیمان و از او به ابو حنیفه رسید و در زمان او گسترش یافت. امّا آن قیاس تنقیح مناط، تخریج مناط و تحقیق مناط اگر موجب اطمینان شود اعتبار دارد.
- حضرت امام رحمةالله نقش و تأثیر زمان و مکان را در اجتهاد مطرح کردند که موافقت و مخالفتهایی را در پی داشت سؤال این است که منظور حضرت امام رحمةالله از نقش و تأثیر زمان و مکان در اجتهاد چیست؟
استاد: کسانی که با این مسأله مخالفت کردند، به این دلیل بود که تصور می کردند، تأثیر زمان و مکان این است که حکم خدا تغییر کند و به واسطۀ تغییرهای پیاپی رنگ و بویی از آن باقی نماند، مانند ئاسماعیل شطی که می گوید: اجتهاد توطئه علیه دین است. التبه اصل این مطلب مال مسیحیان است؛ مسیحیان پروتستانها، نه مال کاتولیکها و ارتدکسها، چون بیست سال است که پروتستانها مبارزه می کنند که باید شریعت را متحول دانست و مسائل دینی باید بر اساس اجتهاد و کتاب خدا حل شود در حالیکه کاتولیکها می گویند مرجع پاپ است و ارتدکسها می گویند مرجع سنّت است. پروتستانها در این جهت با ما نزدیک هستند چون اجتهاد را
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 145
قبول دارند، کتاب خدا را قبول دارند برای پاپ و سنت ارزشی قائل نیستند. به تدریج این فکر در یک عده روشنفکر مسلمان پیدا شد که اسلام مرونت دارد و انعطاف پذیر است و با مظاهر زندگی همگام است؛ یعنی هر رویدادی که رخ داد باید انسان خود را با آن همگام کند، حالا چه مطابق با ارزشها باشد چه نباشد این ذهنیت را بسیاری دارند، و بر این اساس می گویند این چه حرفی است که زمان و مکان در اجتهاد نقش دارد اولاً من این را عرض کنم که زمان، مکان، عرف، احوال و عادات اینها باید بررسی بشوند، همۀ اینها در تحول اجتهاد نقش دارد نه در تحول شریعت: زمان و مکان نه در تحول موازین اجتهادی نقش دارد نه در تحول مبانی اجتهادی؛ یعنی خبر ضعیف را قوی نمی کند همچنین خبر قوی را ضعیف نمی کند. اصلاً در اینها نقش ندارد، زمان و مکان در تحول موضوعات و ملاکات نقش دارد. البته در جایی که ملاک قابل درک باشد نه در همه جا؛ یعنی ممکن است یک موضوع در بستر زمان و مکان از نظر ویژگیهای داخلی و خارجی متحول شود، این است که امام رحمة الله می گوید زمان و مکان نقش دارد بعد قضیۀ شطرنج را مطرح می کنند. به نظر من، این که حضرت امام(ره) می فرمایند زمان و مکان در اجتهاد تأثیر دارد، نظرشان اجتهاد تطبیقی و تفریعی است، نه اجتهاد فقهی، اجتهاد اصولی، اجتهاد نظری و اجتهاد عملی، بنظر امام، زمان و مکان در اینها نقش ندارد؛ مثلاً می گویند دیروز با شطرنج برد و باخت می شد و قمار بود، این حرام بود. امروز شطرنج ورزش فکری است و برای تقویت بنیۀ فکری و پروراندن استعداد و اینهاست، شطرنج که همان شرنج است و تغییر نکرده. ولی ویژگیهای این موضوع تغییر کرده بنابراین از ناحیۀ حکم هم تغییر می کند. و این با «حلال محمد صلّی الله علیه و اله و سلّم حلال إلی یوم القیامة، و حرام محمد صلّی الله علیه و اله حرام إلی یوم
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 146
القیامة» هیچ معارضه ای ندارد؛ «یعنی حلال محمد صلّی الله علیه و اله و سلّم علی موضوعه حلال الی یوم القیامه و حرام محمد صلّی الله علیه و اله و سلّم علی موضوعه حرام الی یوم القیامة»، همۀ علما قائل به نقش زمان و مکان در اجتهاد هستند و این مطلب را با جملة کوتاه ثابت می کنم، همۀ کسانی که حساسیت دارند و با تأثیر زمان و مکان در اجتهاد مخالفند، معتقدند که خرید و فروش خون حرام بوده، حال اگر کسی بیاید و بگوید که مریضم در بیمارستان نیاز به خون دارم، چرا همه می گویند جایز است. آیا خون تغییر کرده، خون که تغییر نکرده، خون همان خون است چطور شده که حکم عوض شده است. چون در آن زمان خون را می خریدند برای آشامیدن که حرام بوده است و الآن شرایط زمان تغییر کرده با این ابزار وسایل پزشکی جان یک انسانی را حفظ می کند؛ یعنی می خرند برای حفظ حیات انسان لذا همه می گویند جایز است.
- شما قلمرو تغییر را دو چیز بیان کردید: یکی موضوع و دیگری ملاک آیا
می توان فهم مجتهد را نیز به آنها افزود؟
استاد: بله، می توان افزود، چون تا فهم تغییر نکند نمی شود حکم را تغییر داد.
- پس در واقع سه محط داریم یکی موضوع، یکی ملاک یکی هم فهم مجتهد.
استاد: بله، ولی تذکر این مطلب لازم است که زمان و مکان به هیچ وجه در حکم نقشی ندارند پروتستانها قائلند به این که زمان و مکان در حکم نقش دارند. ما می گوییم نقش در حکم ندارد. این، دو تعیین کننده هستند، ولی در مقام تفریع و تطبیق و تأثیر قید می خواهد؛ یعنی در اجتهاد تفریعی و تطبیقی. حضرت امام رحمه الله قائل نبودند که این زمان، حتی در اجتهاد فقهی دخل دارد.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 147
- از بیانات حضرت عالی نتیجه می گیریم که تأثیر زمان و مکان یا در موضوع حکم است یا در ملاک حکم و یا در فهم مجتهد. خود شریعت ثابت است و به هیچ عنوان تغییر نمی کند.
استاد: حکم همیشه تابع موضوع است این یک قاعدۀ اصلی فقه ماست؛ یعنی حکم تابع موضوع است مثل عرض که تابع معروض است یا مثل معلول که تابع علت است، حکم هم تابع موضوع است، اگر موضوع تغییر کرد حکم باید تغییر کند و این تحول بر اساس منابع اجتهاد و ادلۀ ماست. احکام یک ماهیت ثابتی دارند و تغییر پذیر نیستند. اگر با تحول زمان، موضوع متحول شد حکم باید تغییر بکند و اگر تغییر ندهیم خلاف شرع است و با توجه به موضوعات جدید، فقه نیز باید متحول شود و برای موضوعات جدید، یا تغییر شکل داده با شرایط جدید، فکری بکند و به نظر من فقه پویا و متحول می تواند تمامی مشکلات را حل کند و برای هر موضوعی، حکم متناسب بیابد.
تا کنون نُه شیوه اجتهادی در فقه ما به کار گرفته شده است و این تأثیر زمان و مکان که حضرت امام رحمه الله مطرح کرده اند نهمین شیوه است. خود پیغمبرصلّی الله علیه و اله و سلّم هم شرایط زمان را رعایت می کرد. در زمانی حول کعبه طواف می کردند و 160 بت دور کعبه بود ایشان در همان حال طواف کرد و چیزی نگفت، ولی وقتی که خارج شد به مدینه و پس از آن، مکه را فتح کرد، تمام آن بتها را از بین برد. آیا پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم از همان ابتدا وظیفه نداشت بتها را از بین ببرد، پیغمبر آن وقتی که زیارت و طواف می کرد و طواف می کرد و نماز می خواند نمی دانست نباید این بتها این جا باشد چرا می دانست ولی شرایط زمان را رعایت کردند، مورد دیگر: در یکی از غزوات، سربازی دزدی کرد که حکمش هم قطع دست بود امّا پیغمبر گفتند دستش را قطع نکنید، برای اینکه اگر دستش را قطع کنید ممکن است پناهنده بشود – به طرف دشمن برود - و اسراری را فاش کند و آنها تقویت بشوند. در موارد دیگر نیز حضرت
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 148
رسول شرایط زمانی و مکانی را رعایت می کردند.
البته اهل سنت بر اساس مصالح مرسله، قیاس و استسحان و بر اساس روش صحابه تحول اجتهاد را با تحول زمان در یک دامنۀ وسیع قبول دارند که ما آن طور قبول نداریم.
در مسیحیت هم همین طور است؛ یعنی آنها هم به دنبال همگام کردن دین و شریعت خود با زمان هستند؛ در بحثی که آنجا شد گفتم چرا زن نمی تواند در کارهای کلیسا داخل شود؟ گفتند چون که حضرت عیسی فرموده است. گفتم حضرت عیسی زمانی این دستور داد که زن دارای کمال و مدارج عالی علمی نبود و طبق این که فاقد شیء نمی تواند معطی شیء باشد، نمی توانست به دیگران اصول مذهبی بیاموزد، اما امروزه وضع دگرگون شده و زنان نیز دارای فضل و کمالند. اگر عرف آن زمان به این حکم می کرد که زن نباید در این مورد دخالت کند، با تحول عرف حکم هم باید متحول شود؛ به عنوان مثال، زمان رسول خدا صلّی الله علیه و اله و سلّم هنگام عقد دختر و پسر، عرف این بود که اگر دختر سکوت می کرد دلیل رضایتش بود، همانگونه که پیامبر صلّی الله علیه و اله و سلّم فرموده بود (اذنُها صمتها) . امّا امروزه عرف متحول شده و دختر حتماً باید بگوید بله، در غیر این صورت رضایت او احراز نمی شود، لذا با تحول عرف، حکم هم متحول شده است.
به نظر من بزرگترین حرف حضرت امام رحمه الله مطرح کردند نقش زمان و مکان در اجتهاد بود که مصونیت فقه را به دنبال دارد و الآن وظیفۀ ماست که در جهت احیای این تفکر گام برداریم چه به صورت کنگره و چه به صورتهای دیگر. باید روش آموزشی حوزه دگرگون شود و با در نظر گرفتن موضوعات جدید و شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر جامعه بشری و با توجه به اصول ثابت اسلام نسبت به صدور احکام اقدام شود تا – انشاء الله - نظریات حضرت امام قدس سره (که ضامن صیانت اسلام و فقه اسلامی است) به اجرا درآید.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 149
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 14نقش زمان و مکان در اجتهاد (مجموعه مصاحبه ها)صفحه 150