کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر

شیوه ی شاعری «علی معلم دامغانی» از مثنوی سرایان برجسته ی انقلاب اسلامی

شیوه ی شاعری «علی معلم دامغانی» از مثنوی سرایان برجسته ی انقلاب اسلامی

□ دکتر جلیل مشیدی

خلاصه ی مقاله

این نوشتار تلاش دارد با ارائه ی ویژگیهای شعر علی معلم - مثنوی سرای موفق انقلاب - به نقش شعر او در انقلاب اسلامی و تأثیر او بر مثنوی بعد از انقلاب بپردازد. 

کاربرد ترکیبات و تعبیرات تازه و نمادین، بهره گیری از وزن های نوین در مثنوی و در نهایت دشواریابی شعر، به عنوان ویژگی های اصلی شعر معلم با ارائه ی نمونه هایی محور بررسی قرار گرفته اند. 

در خاتمه ی این جستار به نمونه هایی از مثنوی های شاعران جوان تر که متأثر از شعر معلم سروده شده اند پرداخته شده است. 

‏از جمله مشکلاتی که بسیاری از اشعار امروز را سترون ساخته، دشوارسرایی و به دنبال آن،‏‎ ‎‏دیریابی است؛ گاه محتوای شعر و یا به عبارت دیگر، ذات شعر پیچیدگی را - چه در شکل و‏‎ ‎‏چه در کلام - طلب می کند؛ اما اگر دشوار سرایی از سر تفنن و پوشاندن دیگر ضعف های‏‎ ‎‏شعر باشد، از مهم ترین جنبه ی شعری، یعنی از ارتباط با خواننده ناتوان می ماند. ‏

‏اشعار «علی معلم» گر چه گاهی پیچیدگی خاصی دارند که یاد آور ابیات خاقانی و برخی‏‎ ‎‏شعرهای سبک هندی است، اما شاعر بسیاری از این مشکلات را پیموده و تلاش او در‏‎ ‎‏رسیدن به زبانی محکم و پرمایه محسوس است. استاد شاهرخی در این زمینه می گوید:‏‎ ‎‏«توغّل و فرورفتن معلم در متون ادبی گذشته و تتبع و ممارست آثار پیشینیان قدری سخن‏‎ ‎‏وی را مقعّد و غامض ساخته که بر ذهن مبتدیان گرانی می کند؛ اما با آشنایی و مأنوس شدن‏‎ ‎‏با شیوه ی او کم کم این غموض و پیچیدگی بر طرف می گردد.»‏

‏به هر حال، علی معلم، شاعری است مفلق و سخنوری توانا و مبدع که در میان شاعران و‏‎ ‎‏سخن سرایان زمان ما سیمایی ممتاز و درخشنده دارد؛ او را ذوق و قریحه ای است سرشار و‏‎ ‎‏ذهن و ضمیری وقّاد و پربار؛ بی هیچ مبالغه و گزافه ای جوهر شعر با طبع و نهاد معلم آمیخته‏‎ ‎‏است؛ ‏

‏«‏ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء‏». ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 221
‏یکی از مختصات او آن است که با به کارگیری قوالب سبک کهن شعر پاسی و بهره گیری‏‎ ‎‏تام و تمام از آن، موضوعات تازه و تعابیر و کلمات نو و بدیع می آفریند؛ علی رغم برخی از‏‎ ‎‏داعیه داران بی مایه که مدعی اند با قالب های کهن، طرح مباحث نو و مسائل جدید متعذر‏‎ ‎‏است، معلم با همان ابزار و ظروف، مضامین و مفاهیم نو و ابتکاری عرضه می کند و علت،‏‎ ‎‏آن است که او اهل مطالعه و ممارست است و اندوخته های ذهنی فراوانی دارد که با مدد‏‎ ‎‏طبع جوال و زاینده ی خود، از آن اندوخته ها با مهارت تمام بهره می جوید و در موضع‏‎ ‎‏مناسب آن را به کار می برد.‏‎[1]‎

‏گاه، شعر معلم، مستقیماً پیام خود را با مخاطب در میان می گذارد و خواننده در دریافت‏‎ ‎‏پیام با دشواری چندانی روبه رو نیست؛ مانند: مثنوی بلند «هجرت» که فریاد معلم در همه ی‏‎ ‎‏مصرع ها مشخص است و همچون تازیانه ای است بر پیکر روح ستمگران و تبهکاران در‏‎ ‎‏طول تاریخ و نعره ای است در هشیار نمودن نیمه هشیاران و غافلان، که در آن با بهره گیری از‏‎ ‎‏تلمیحات تاریخی اسلام و پیش از آن، مجاهدان عصر حاضر را با صدر اسلام پیوندی‏‎ ‎‏عاشقانه می زند (بخشی از این مثنوی را در ادامه خواهیم آورد. ) ‏

‏اما گاهی شکل و شیوه ی بیان و کاربرد ترکیبات و تعبیرات تازه و نمادین، دشواری‏‎ ‎‏خاصی در شعر معلم پدید می آورد که خواننده به سختی می تواند در برخورد نخستین‏‎ ‎‏ماهیت شعر را دریابد؛ زیرا معمولاً رازی و گرهگاهی در پس پشت واژگان نهفته است که با‏‎ ‎‏دقت بیشتری قابل دریافت است. از این رو می توان گفت شعر معلم دو لایه یا چند لایه‏‎ ‎‏است؛ مخاطب در نگاه اول با لایه ی بیرونی شعر برخورد می کند و از این طریق برداشتی به‏‎ ‎‏ذهنش خطور می کند؛ اما در حقیقت، فشرده ی اندیشه و عواطف ژرف شاعر در لایه ی‏‎ ‎‏درونی شعر بازتاب یافته است؛ لذا شعر معلم تفسیر می خواهد. البته این موضوع، مختص‏‎ ‎‏شعر او نیست و شامل همه ی اشعارش هم نمی شود؛ و به هر حال دشواری کار، راه یابی به‏‎ ‎‏درون شعر است برای کشف گوهرهایی که هر لحظه به گونه ای رخ می نمایانند: ‏

مفت حیرت سبقان سیلی الفت کاری است

       رخ مأنوس ترین آینه ها زنگاری است

حسن خون می مزد و عشق نمک می ریزد

        شش جهت زخم بر این هفت فلک می ریزد


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 222
خستگان پاس حیا، دعوی راحت دارند

      خنده ها گر برسی بوی جراحت دارند

محض زخم است شکر خندگل اما تازه است

      بوسه تا غنچه دهانی بدرد خمیازه است

گر چه ناسورترین لاله ایاغی دارد

      نشنیدیم کسی را که دماغی دارد

جوش داغ است چمن رخت شقایق نیلی است

       لاله سرخ است نه از باده که سرخ از سیلی است...[2]

‏این شعر، در مجموع سوز و رنجی را شرح می کند که عاشقان دل مجروح حق از نابکاران‏‎ ‎‏می برند؛ اما آنچه شعر را برجسته نموده، آن اندوه سنگین و روح اعتراضی است که بر‏‎ ‎‏همه ی ابیات حاکم است. غم و درد و اندوهی که از آغاز خود را نشان می دهد و تا پایان نیز‏‎ ‎‏ادامه دارد؛ گویی شاعر به غیر از آنچه مستقیماً می گوید، بر آن است که با غمناکی واژه ها،‏‎ ‎‏دردمندی و تحمل مشکلات را که لازمه ی عشق و مجاهدت است بنماید: ‏

‏سیلی الفت کاری و بلافاصله خون مزیدن و سپس زخم هایی که عشق بر آن ها نمک‏‎ ‎‏می ریزد، خستگانی که خنده شان نیز بوی جراحت دارد و ... در مجموع فضایی رنج آلود‏‎ ‎‏آفریده اند، حالت همدردی و رنج کشیدگی شاعر را می توان علاوه بر دریافت از طریق این‏‎ ‎‏واژگان، از راه تصاویر دیگر شعر نیز به دست آورد: ‏

خنده ی شیرین گل را زخم محض دانستن

داغدار داشتن چمن و

جامه ی کبود شقایق

و سرخی صورت لاله از سیلی

‏و بدین ترتیب، شعر علاوه بر چهره ی بیرونی خود، از چهره ی دیگری نیز برخوردار‏‎ ‎‏است که برای شهود آن باید ره به درون آن پیدا کرد. ‏

‏مهم ترین موضوعی که در نخستین نگاه به مثنوی های او جلب توجه می کند، به کارگیری‏‎ ‎‏وزن های تازه و غیر معمول در این قالب کهن و آزموده ی شعر فارسی است؛ با تأملی بیشتر‏‎ ‎‏می توان معیارهای تازگی را در مقوله ی موسیقی، زبان و نیز حال و هوای محتوایی این‏‎ ‎‏مثنوی ها باز جست. اگر همه ی قله های پیشین مثنوی سرایی، وزن های کوتاه را برای این‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 223
‏قالب برگزیده اند و غالباً تعداد سیلاب های هر مصراع در آثار آنها را ده - یازده سیلاب تجاوز‏‎ ‎‏نکرده است، اوزان مثنوی های معلم به گونه ای ست که غالباً تعداد سیلاب های هر مصراع به‏‎ ‎‏سیزده، چهارده، پانزده و یا حتی شانزده سیلاب می رسد؛ مثال ها: ‏

ما بندی ایم بندی تقدیر یکدیگر

ما وارثیم وارث زنجیر یکدگر 

بر وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (14 سیلابی) 

عزیز نو سفر ما بهل که ما چه کسیم

بی تو با تو بیاییم، با که در تو رسیم

بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات (15 سیلابی) 

به نام حادثه پیش از سحر نمازکن امشب

شراع در نفس باد شرطه باز کن امشب

بر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (16 سیلابی) 

‏اگر به کارگیری اوزان کوتاه در مثنوی از سوی پیشینیان با این آگاهی بوده که با توجه به‏‎ ‎‏نوشدن قافیه در هر بیت استفاده از اوزان بلند در این قالب، به گم شدن زنگ قافیه منجر‏‎ ‎‏خواهد شد؛ علی معلم از این مهم نیز بی توجه نگذشته و در کنار وزن های نامعمول در‏‎ ‎‏مثنوی با شیوه ها و ترفندهای گونه گون، انتظار موسیقایی و زنگ قافیه را نیز از دست نداده‏‎ ‎‏است. ‏

‏مهم ترین ابزار معلم برای این مهم، استفاده از قافیه های جاندار و با حداکثر اشتراک در‏‎ ‎‏حروف، همچنین گنجاندن چند قافیه در درون یک بیت و نیز توجه عمده به نقش ویژه ی‏‎ ‎‏ردیف بوده است. ‏

‏بسنده نکردن به صحت قافیه و طلب اشتراک بیشتر در حروف و موسیقی قوافی، عمدتاًَ‏‎ ‎‏به برخورداری ابیات از قافیه های استوار و استخوان دار منجر شده است؛ تا حتی که در‏‎ ‎‏موارد متعدد، قافیه ها تنها در یک حرف با هم اختلاف دارد: ‏

‏مثال ها: ‏

دم سموم خزان موذیانه در باغ است  به باغبان برسان موریانه در باغ است

«کدام جرأت یاغی»

تا عمق دشت جاده رگ تازیانه بود شاید بهار فصل گل رازیانه بود

«ما وارثیم ...»


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 224
سبو کشان به شراب صراحت افزودند جگر خوران به کباب جراحت افزودند

‏ از دیگر راه ‍ هایی که معلم برای حفظ زنگ قافیه و انتظام موسیقی در اوزان بلند به کار‏‎ ‎‏گرفته، استفاده از قافیه های درونی در هر دو مصراع یک بیت است: ‏

باد شمال هروله می کرد راغ را فحل نسیم حامله می کرد باغ را

«ما وارثیم»

از باغ اهل وجد چیدم این حکایت با روایان نجد دیدم این روایت

جویند اگر آشفته را نجد جویند  گویند اگر ناگفته را در وجد گویند 

«مثنوی هجرت»

‏در مثنوی های علی معلم، ردیف نه تنها نقش مکمل قافیه، بلکه تقریباً نقشی همطراز با‏‎ ‎‏آن را در القای  موسیقی ایفا می کند. ابیات فاقد ردیف دراین مثنوی ها بسیار اندک هستند و‏‎ ‎‏ردیف های معمولاً بلند نیز همان نقشی را دارند که حداکثر اشتراک حروف در قافیه ها: ‏

وادی به وادی می روند این کاروان ها  تا شهر شادی می روند این کاروان ها

زین مایه تقصیر و عنا شرمنده ماندیم خصمان ما کردند و ما شرمنده ماندیم

«مثنوی هجرت»

‏از دیگر برجستگی های قابل توجه در مثنوی معلم، زبان حماسی و پهلوانی و لهجه ی‏‎ ‎‏وحشی و بیابانی معلم و همچنین حضور دایمی بینش تاریخی و مذهبی او و بهره گرفتن از‏‎ ‎‏اصطلاحات و مفاهیم عارفانه است؛ او با تلمیحات گوناگون به قصه های پیامبران و تاریخ‏‎ ‎‏صدر اسلامی و همچنین با توسل به دقایق فرهنگ شیعه، همه جا نگرش تاریخی خود را که بر‏‎ ‎‏بنایی از عقیده ی دینی استوار است، باز می نماید و در این نگاه، حادثه ای امروز و فردا را نیز در‏‎ ‎‏ادامه ی آنچه بر پیشینه ی انسان گذشته تفسیر می شود. ‏

‏مثلاً در مثنوی طولانی هجرت، جابه جا در یاد کردن تاریخ، از «مایی» یاد می کند که‏‎ ‎‏عمری به قدمت تاریخ انسان دارد و آن جا که سخن از وقایع صدر اسلام است، این «ما» هزار‏‎ ‎‏و چهارصد سال است که در صحنه‏‏‎‏‏ های تقابل حق و باطل حضور دارد. ‏

ابر و نباریدن، چه رنگ است این چه رنگ است

 تیغ و نبریدن چه ننگ است این چه ننگ است

یاد شهیدانی که در بدر آرمیدند

 نامردم آزردند و مردی آفریدند


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 225
یاد احد یاد بزرگی ها که کردیم

 آن پهلوانی ها سترگی ها که کردیم

شبگیر ما در روز خیبر یاد بادا

 قهر خدا در خشم حیدر یاد بادا

کو آن بلند آوازگی ها چیرگی ها

 استیزه چون شمس و قمر با تیرگی ها... 

‏اینک مثال هایی در بیان دیگر ویژگی ها و عناصر شعری معلم: ‏

وحشی بودن زبان و واژگان که با ترکیب ها و کلمات نرم، اعتدال می یابد: 

چه دلنشین چه سبکبار می برد ما را  به آن کجا که جلودار می برد ما را... 

به میهمانی لطف و نیاز ناز و غرور به باغ های شهادت به صخره های سرور

‏از خشونت ترکیب «صخره های سرور» با واژه های نرمی چون میهمانی لطف و نیاز و ناز‏‎ ‎‏کاسته شده است. ‏

لهیب شهوت دشنه نگاه تشنه ی تیغ  بلا و شور و شهادت دریغ و درد و دریغ

‏در این بیت، با تصویر استعاری و تشخص، در ترکیب وحشی و ناملایم «نگاه تشنه ی تیغ»‏‎ ‎‏و متناسب آوردن واژه هایی چون: دشنه، بلا و شهادت و هم حروفی «ش و د» واژه های‏‎ ‎‏حماسی را با آوردن کلماتی عاطفی مانند: دریغ و درد به تعادل رسانده و در نتیجه حماسه و‏‎ ‎‏عاطفه در هم آمیخته است. در این راستا، گاهی حماسه را با عناصری که ویژه ی غزل است‏‎ ‎‏همراه نموده و آمیزه ای از احساس و عاطفه و شور و هیجان پدید آورده است: ‏

به داغ لاله که در سوک اهل من رویید به خون هر چه شقایق که در چمن رویید

به خشم کوه در گوش آسمان سیلی است به درد باغ که در مرگ عاشقان نیلی است

به ننگ عشق که او را نثار خواهم شد به نام مرگ سحرگه سوار خواهم شد

‏در بیت میانی همچنین آرایه ی تشخیص و موازنه و مماثله هویداست: ‏

‏به ‏

‏به‏

‏خشم ‏

‏درد‏

‏کوه‏

‏باغ‏

‏که در‏

‏که در ‏

‏گوش آسمانی‏

‏مرگ عاشقان‏

‏سیلی است‏

‏نیلی است‏

‏گاهی، هم حروفی و هم صدایی با هم در بیتی به کار رفته و ارزش موسیقایی کلام به اوج‏‎ ‎‏خود رسیده، به گونه ای که در انگیزش بیشتر عواطف مؤثر افتاده است: ‏

به خون پاک شهیدان به جان مدهوشان به شور نعره ی مستان به شوق خاموشان


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 226
‏هم حروفی ش و هم صدایی الف‏

که چون به عرش رسیدی پیام ما برسان به سرخوشان مجاور سلام ما برسان

‏هم حروفی س و ر هم صدایی الف‏

برو ولیک به مردی و عاشقی سوگند  به صبر و صابری و صدق و صادقی سوگند

‏اشتقاق و تناسب واژه ها و هم حروفی ص‏

به کار گرفتن شیوه غزل سرایی در مثنوی با بیانی حماسی و عاطفی: 

کسی به طالع مرغان غمگسار مباد  وزین هزار یکی در چمن هزار مباد

کسی مباد که ذوق هزار دریابد بهار بیند و مرگ بهار دریابد

ببین به رایت این لاله ها که در باغند  که سوره سوره ی سوگند و آیه ی داغند

ببین به بید که زلف از عزا پریشیده است به سرو ناز که دامن ز باغ برچیده است... [3]

‏اشاره به آیات به صورت مستقیم و بدون هیچ تصرفی در آن تلمیحات مذهبی نسبتاً‏‎ ‎‏فراوان و آشکار و معمولی که به آسانی دریافت می شوند: ‏

شکستگان تو اجر جزیل خود بردند ثواب نامه ی صبر جمیل خود بردند

‏«صبر جمیل» اشاره به آیه شریف: ‏«قال بل سوّلت لکم انفسکم امراً فصبرٌ جمیلٌ و الله‎ ‎المستعان»‎[4]‎

شبگیر غم بود و شبیخون بلا بود هر روز عاشورا و هر جا کربلا بود

قابیلیان بر قامت شب می تنیدند هابیلیان بوی قناعت می شنیدند

مردی نهان با روح هم پیمان نشسته  مردی به رنگ نوح در طوفان نشسته

مردی شکوه شوکت عیسی شنیده  موسی صفت بر سینه ی سینا تنیده... 

شبگیر ما در روز خیبر یاد بادا  قهر خدا در خشم حیدر یاد بادا

کو آن اباذرهای آشوبی خدایی پیغمبران زهد و آزادی رهایی

عمارها کو زیدها مقدادها کو  آن دادگرها در شب بیدادها کو

کو میثم آن خرما فروش نخل طه کو اشتر آن دست علی در روز هیجا

اینک که آیا ضامن من دین و دین است آیا کدامین دست نصرت با حسین است؟

‏اشارات فقهی، مانند: سواره خواندن نماز در حال ضرورت و یا شکسته خواندن در‏‎ ‎‏سفر: ‏

نماز را به اشارت سواره می خوانیم  مجال نیست که ما تا ستاره می رانیم


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 227
طلایگان سپه را نوید نیست هنوز مجال نیست که منزل پدید نیست هنوز

نماز را که مجاور نشسته می خواند  مسافریم و مسافر شکسته می خواند

‏اشاره به اصطلاحات عرفان در پیوند مسائل امروزی با زبانی رمز آلود: ‏

پیر خرابات خدا دیر مغان را بگشاد سرخوش مژدگانی سرخوشان را

یاران سماع راست را آیین ببندید میخانه را با شمع و گل آذین ببندید

چه دلنشین چه سبکبار می برد ما را  به آن کجا که جلودار می برد ما را

به آن کجا که در این ناکجا نمی گنجد  چو وصف عشق که در لفظ ها نمی گنجد

به آن کجا که کجاها در او گمند همه  اگر که جام حقیرند اگر خمند همه

به آن کجا که زمان بی شمار می گذرد نه عمر می رود و نی بهار می گذرد

به آن کجا که نمی گویم و نمی دانی به گل به مل به تبسم به می به مهمانی... 

به مهمانی دریا که بار می گیرند به آن کجا که شهیدان قرار می گیرند

‏البته باید توجه داشت که به کارگیری اوزان بلند در قالب مثنوی، در ادبیات زورخانه ای و‏‎ ‎‏اشعار پهلوانی و همچنین چاوش خوانی ها وجود داشته و در دوره های اخیر نیز شاعرانی‏‎ ‎‏همچون نیما یوشیج، شهریار، و عماد خراسانی آثاری به این شیوه پدید آورده اند؛ با وجود‏‎ ‎‏این، استفاده ی گسترده و روشمندی که معلم از این اوزان کرده، سبب شده که به عنوان شاخص ترین چهره و به تعبیری پایه گذار این گونه مثنو ی ها شناخته شود، به گونه ای که روش‏‎ ‎‏او در سرودن مثنوی به سرعت مورد توجه قرار گرفت و شاعران بسیار در اقتدا به او آثاری به‏‎ ‎‏همان سبک و سیاق آفریدند؛ ولی به جرأت باید گفت که هیچ یک از این آثار به کیفیتی که‏‎ ‎‏معلم در شعر خود نشان داده، نزدیک نشده اند. ‏

‏نمونه های پیروی از شیوه ی مثنوی سرایی معلم را می توان در چند مثنوی حمید‏‎ ‎‏سبزواری، یکی دو مثنوی یوسف علی میرشکاک در قلندران خلیج، پاره ای از مثنوی های‏‎ ‎‏پرویز بیگی در غریبانه، مثنوی شهیدان سروده ی حسن حسینی و مثنوی های یک دو تن‏‎ ‎‏دیگر جست و چنان که گفتیم با وجود این پیروی ها، اشعار معلم، بهترین نمونه ی شیوه ای که‏‎ ‎‏خود پایه گذاری کرد، باقی ماند.‏‎[5]‎

‏پیشتر بیان شد که علی معلم از نبوغ شعری خاصّی برخوردار است و شعرش جزالت و‏‎ ‎‏محکمی ویژه ای دارد؛ اما گاهی غرابت لفظ و تعسّف که زاییده ی جزالت بیش از حد و‏‎ ‎‏گستردگی دایره ی دانش اوست، باعث شده که سخن وی قابل فهم همگان نباشد؛ ‏‎[6]‎‏ البته‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 228
‏استفاده ی فراوان از تعابیر مهجور نیز عاملی در پیچیدگی اشعار او شده است، این موضوع به‏‎ ‎‏ویژه در غزل های او مشهود است:‏

گرفته خون عاشقان رکاب باغچه ها  فتاده آتش گل در کتاب باغچه ها

ز سرد مهری شب های شهر بی آواز  به بوی صبح برآشفته خواب باغچه ها

ز تنگ چشمی دهقان، خشم در رگ گل به جوش آمده خون مذاب باغچه ها

به برگ برگ شقایق به داغ لاله شکفت شکوفه فاجعه در اضطراب باغچه ها

نگاه کن که چه سان طفره می رود گلچین به جرم چیدن گل از جواب باغچه ها

ز بینوایی ما بلبلان شهر غریب   سیاه مست شدند از شراب باغچه ها

معلما گل آتش برآید از دهنم  اگر به تیغ نبرند آب باغچه ها[7]

‏در این غزل، گرچه از تشبیهات تازه ای چون: آتش گل و کتاب باغچه ها و استعاراتی نو‏‎ ‎‏همچون: رکاب باغچه ها، خواب باغچه ها، رگ گل، خون مذاب باغچه ها و ... به ویژه در‏‎ ‎‏پایان مصراع ها بهره گرفته و با حداکثر استفاده از هم حرفی در سراسر غزل و به خصوص‏‎ ‎‏هم حرفی «چ» در بیت (5) و هم حرفی «ب» در دو بیت پایانی حالت موسیقایی مطلوبی‏‎ ‎‏پدید آورده است، اما زبان نمادین و کم بودن قرینه های راهنما و غریب بودن ترکیبات‏‎ ‎‏تشبیهی و استعاری، شعر را به صورتی دور از فهم درآورده است. گرچه غالب غزل تا‏‎ ‎‏حدودی این نکات را برمی تابد و گاهی بر حسن غزل می افزاید، اما به هر حال، در این قالب‏‎ ‎‏و به ویژه در مثنوی هایش می تواند با بهره گیری از بیانی صمیمانه تر، پیوند خود را با‏‎ ‎‏خوانندهتقویت نماید، چنان که برخی شواهد از اشعارش بیان کننده ی این موضوع است: ‏

ای کاروانی را مسافر نام کرده  ما را پرستوی مهاجر نام کرده

دانی که مرغان مهاجر نقشبندند در غربت ار آزاد اگر نی در کمندند

دانی که مردان مسافر کم شکبیند  گر در زمین گر آسمان هر جا غریبند

دانی غریبان را دماغ رنگ و بو نیست  در سینه های تنگشان ذوقی جز او نیست

دانی که در غربت سخن ها عاشقانه ست  این قصه را با من بخوان باقی فسانه ست

‏انتقاد دیگر در قلمرو سهل انگاری های تعمدی معلم در قلمرو وزن و قافیه است؛ علی‏‎ ‎‏معلم، گویا چندان در قید این نظر اهل عروض نیست که ساقط شدن حرف «ع» از لفظ، مجاز‏‎ ‎‏شمرده نمی شود: «کم از دو هفته نه من دیدم عاشقان دیدند»‏

‏و نیز با وجود رعایت آن همه لزوم مایلزم در قافیه، گاه در قافیه بندی عیناً خود را مقید به‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 229
‏قواعد نمی بینند و بیشتر نتیجه ی کاربردی قافیه مورد توجه اوست. ‏

می گفت قطره نیست نه انسان نه من نه تو آن گاه نامه کرد به احسان به من به تو

‏تکرار این موارد در مثنوی هایش، پس از دفتر «رجعت سرخ ستاره» نشان می دهد که‏‎ ‎‏معلم در این موارد ظاهراً همان حقی را که بسیاری از بزرگان پیشین - از جمله مولوی – برای‏‎ ‎‏خود قائل بودند، او نیز برای خود قائل است؛‏‎[8]‎‏ و این همه بیانگر عظمت انقلاب اسلامی و‏‎ ‎‏تأثیر عمیقی است که بر روح شاعران و نویسندگانی چون علی معلم نهاده و استعدادهای‏‎ ‎‏بالقوه ی آنان را به فعلیت رسانده تا جایی که توانسته اند پهلو به پهلوی شاعران بزرگ متقدم‏‎ ‎‏پیش آیند و گاهی به سبب انگیزه های انقلابی، در حماسه سرایی های عشق آلود فراتر روند‏‎ ‎‏و گوشه های از روح بزرگ امام را بنمایانند. ‏

‏* * *‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 230
‏ ‏

منابع و مآخذ

‏ ‏

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 231

 

‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 232

  • - فرهنگ شاعران جنگ و مقاومت، محمد باقر نجف زاده بار فروش، چاپ اول، انتشارات کیهان، تهران 1372، ص 293 - 292
  • - همه ی مثنوی های این مقاله، برگرفته از کتاب «رجعت سرخ ستاره» می باشند
  • - شعر امروز، ساعد باقری و محمد رضا محمدی نیکو، انتشارات بین المللی هدی، تهران 137، ص 134 - 136
  • - آیه ی 18 سوره ی مبارکه یوسف
  • - شعر امروز، ص 137 - 129
  • - تذکره شعرای معاصر (دهۀ اول انقلاب اسلامی)، دکتر مصطفی اولیایی، انتشارات جهاد دانشگاهی، اراک 1369، ج اول، ص 261
  • - فرهنگ شاعران جنگ و مقاومت، ص 294
  • -  شعر امروز، ص 136 - 135