کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر

طنز در ادبیات انقلاب اسلامی

طنز در ادبیات انقلاب اسلامی

□ تیمور غلامی

خلاصه ی مقاله

این مقاله پس از اشاره به حضور مؤثر طنز در هنر و ادبیات انقلاب اسلامی، به ذکر نمونه هایی از حضور طنز در آثار شاعرانی چون مرحوم سلمان هراتی، علیرضا قزوه، محمد رضا عبد الملکیان، حسن حسینی و صدرا ریحانه پرداخته و در خاتمه به ذکر نمونه هایی از وجود طنز در کلام رزمندگان به عنوان طنز در فرهنگ جبهه پرداخته است. 

‏مقدمه‏

‏طنز، مقوله ی بسیار گسترده ای است که در بسیاری از هنر ها وارد شده است و در ادبیات‏‎ ‎‏داستانی و شعر نیز گستره ی بسیار دارد. ‏

‏ارزیابی طنز در بستر ادبیات انقلاب کار مشکلی است و شاید این مقاله آنگونه که ایجاب‏‎ ‎‏می کند نتوانسته باشد از عهده کار برآید. ولی به جهت بکر بودن مقال، این سختی و شاید‏‎ ‎‏گستاخی را به خود هموار نموده ام. ‏

‏این تحقیق بیشتر به اشعار طنز اختصاص دارد چرا که طنز در برخی موقعیت ها از طرف‏‎ ‎‏شاعران انقلاب جدی تر گرفته شده و از طرف دیگر، بسیاری از این اشعار در ذهن عموم‏‎ ‎‏وجود دارد و این مسأله امکان آن را ایجاد می کند که حتی بدون ذکر اشعار، درباره ی آنها‏‎ ‎‏صحبت کرد. ‏

‏البته گرایش های طنز در ادبیات داستانی انقلاب و در آثار نویسندگانی مانند سید یاسر‏‎ ‎‏هشترودی، کاوه بهمن، سید مهدی شجاعی، باقر رجبعلی و ... بازتاب جدی داشته است.‏‎ ‎‏همچنین برخی آثار سینمایی انقلاب از جمله «از کرخه تا راین» آقای حاتمی کیا از‏‎ ‎‏نمادی ترین فیلم های زمان ماست که طنز به معنای واقعی و راستین در آن موج می زند.‏‎ ‎‏طنزی تلخ و گزنده و در عین حال طنزی دینی و انقلابی. اما همانطور که گفته شد این نوشتار‏‎ ‎‏سعی دارد به حضور گرایش های طنز در ادبیات شعری انقلاب بپردازد. ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 173
‏طنز در شعر سلمان هراتی‏

‏زنده یاد سلمان هراتی با جسارت و جرأت بسیار، آن حریم کذایی و سنگین شعر و شعور‏‎ ‎‏زمان خود را شکست. فضایی که به علت تکرار، رخوت زده شده بود. او با استفاده از الفاظ‏‎ ‎‏عامیانه و سادگی و صداقت در روایت و بیان، به زبان و بیانی تازه دست یافت که هیچگاه‏‎ ‎‏بیش از چند نفر نتوانستند به آن دست یابند. ساختار بیان او آمیخته از بیانی اجتماعی،‏‎ ‎‏سیاسی و نمادین است و بهره گیری عمیق او از فرهنگ جبهه عمیق ترین نکته در شعر سلمان‏‎ ‎‏است. دو مجموعه ی «از آسمان سبز» و «دری به خانه ی خورشید» در عین حالی که شعرند،‏‎ ‎‏نقد نیز هستند. نقد اجتماع، زمان، سیاست، کوچه، خیابان و ... ‏

‏طنز در نظر سلمان به گونه ای دیگر تعریف می شود. به گونه ای بدور از تعاریف‏‎ ‎‏معمولش. این طنز برخی اوقات در زبان سلمان به هجوی مردمی می گراید. طنز سلمان در‏‎ ‎‏بیشتر موارد طنزی است اجتماعی و سیاه که کفه ی اعتراض و انتقاد در آن سنگینی می کند. و‏‎ ‎‏در چنین محیطی است که سلمان می سراید: ‏

من فرزند مظلوم توام/ نه پاپیون می زنم/ و نه پیپ می کشم/

مثل تو ساده/ که هیچ کنفرانس رسمی او را نمی پذیرد/

و شعر من/ عربده جانوری نیست/

که از کثرت استعمال ماری جوانا دهان باز کرده باشد[1]

‏این مرثیه دنیای امروز است: ‏

دنیایی که/ انجمن حمایت از حیوانات دارد/ اما انسان/

پا برهنه و عریان می رود/ و در زکام دفن می شود/

برای دنیایی که زیست شناسان رمانتیکش/

سوگوار انقراض نسل دایناسورند/

دنیایی که در حمایت از نوع خویش/ گاو شده است.[2]

‏و شاید مرثیه ای است برای انسان: ‏

برای انسان 135/ انسان نیم دایره/ انسان لوزی/

انسان کج و معوج/ انسان واژگون/ و انسانی که/

در بزرگداشت جنایت هورا می کشد/ و سقوط را/ با همان لبخندی که بر سرسره می نشیند/ جاهل است.[3]


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 174
‏صداقت و سادگی بیان شاید گاهی این طنزها را (و یا حتی مرثیه ها را) تا حدودی از اصل‏‎ ‎‏ادبی خود به دور انداخته است. طنزهایی که با نمونه های دهه ها و سده های پیشین برابری‏‎ ‎‏نمی کند، اما امتیازهایی نسبت به آنها دارد. نخستین امتیاز این است که جمعی و اجتماعی اند‏‎ ‎‏و به صرف تفنن بیان نشده اند که خود ویژگی قابل توجهی است. و دیگر حضور طنز در کلام‏‎ ‎‏اجتماعی و سیاسی و در دست نویسنده و شاعری است که وجودش مملو از درد است و‏‎ ‎‏باکی ندارد که حتی این دردها را از صافی طنز بگذراند زیرا که در باور او تأثیرش دو چندان‏‎ ‎‏خواهد شد و به حق نیز همین گونه شد. ‏

‏حتی شاعر با همین بیان صمیمی با خدای خود نیز این گونه صحبت می کند. ‏

دریغا از تو به جز نامی/ هیچ نمی دانم/ از این پنجره/

که پیش روی من نشانده ای/ یک شب به خانه من بیا/ خدا!/

دل سرما زده ام را/ در قطیفه ای از نور بپوشان/

دیشب یک سبد/ پر سیاوشان از باغ تو چیدم/

و برای این دل مسموم جوشاندم/ تا بیایی.[4]

‏تقسیم بندی آثار طنزی سلمان‏

‏نخست اشعاری که در کلیت خود، ساختار طنزی دارند. آثار سلمان در این بخش عبارتند از: ‏

‏از آسمان سبز: ‏

از بی خطی تا خط مقدم/ دنیا در باتلاق تقلب/

یک قلم ناسزا به محتکر، قربتا الی الله

‏دری به خانه ی خورشید: ‏

من هم می میرم - زمزمه جویبار - عید در دو نگاه - 

زمستان قرن بیستم

‏قسمت دیگر شامل اشعاریست که رگه هایی از طنز در کلمه یا کلام دارند و یا از‏‎ ‎‏خصیصه ها و فن آوریهای مورد استفاده در طنز بهره می برند. ‏

‏از آسمان سبز: ‏

بر قله های انتظار - صبح انعکاس لبخند توست - ترانه های بعثت سبز هزاره آوار - جریمه - در خلوت بعد از تشییع - با آفتاب صمیمی - آب در سماور کهنه


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 175
‏دری به خانه خورشید: ‏

دوزخ و درخت گردو - نیایش واره ها - جمهوری گل محمدی - افسردگی - هدیه - ناگهان بهار - پاسخ یک نامه - تدفین مادر بزرگ

‏گذشته از موارد بالا گاه به هجوهای اجتماعی بر می خوریم که اعتراضی هنری اند بر آنچه‏‎ ‎‏که هست: ‏

در شب های پنهان کیانند/ که در حضور، مهربان می زیند. /

و در پنهان دشنه بر دل سنگینشان می سایند/ 

دستانتان به مرگ بیانجامد. /[5]

‏فرجام سخن‏

‏همانگونه که ذکر شد سلمان جزو کسانی است که جرأت و جسارت آنرا داشت که از‏‎ ‎‏صورت پرستی به معنا انگاری در شهر روی آورد و در این میان بی محابا لغات و تعبیراتی‏‎ ‎‏نامأنوس را به دایره ی شعر وارد کرد. هر چند که این کار توسط کسانی چون فروغ فرخزاد‏‎ ‎‏کم و بیش صورت گرفته بود. کلماتی چون: ‏

خورجین - پاپیون - پیت - ماری جوآنا - ضعیفه - کالوخ - دایناسور - قطیفه - عربده ی جانور - مجمع الجزایر گلها - خوک های خوش سلیقه

‏هر چند که برخی از این تعبیرات و کلمات حتی در ساختار شعری نیز به درستی جا‏‎ ‎‏نیفتاده اند اما شاید خود شاعر نیز از این جهت خیلی دل نگران نبوده است. کثرت وفور‏‎ ‎‏برخی از تعبیرات عامیانه گواه آن است که این سبک را شاعر عمداً اختیار کرده است. ‏

و زمین را/ که در باتلاق تقلب بازیگوشی می کند/ تشر می زنیم[6]

زنهار که ما/ برای رضایت آفتاب/ به شب تشر زده ایم[7]

تشر زد به تالاب های زمینگیر.[8]

‏از نکات جالبی که می شود اشاره نمود «کاریکلماتورهای» زیبا و لفظ پردازی های جالب است‏‎ ‎‏که در زبان او وجود دارد: ‏

چگونه می توان با این همه تفاوت بی تفاوت ماند؟[9]

از بی خطی تا خط مقدم.[10]

آن نگاه کن سرزنش چه نتیجه بلندی دارد وقتی فروتن باشیم.[11]


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 176
باید به زور سر نیزه با صلح آشتی کرد.[12]

لطفا لطفتان را به نفتالین بیالایید[13]

الحق که مثل موشی از نوع موش کور لاجرم کور خواندی[14]

و تو را با قلب پر از سیمانت به استانبولی می ریزم[15]

جان من از بی دردی درد می کند. [16]

‏شعری طنز از سلمان ‏

‏عید در دو نگاه‏

‏نگاه اول‏

‏عید «حول حالنا» است‏

‏که واجب است بفهمیم‏

‏عید شوقی است ‏

‏که پدرم را به مزرعه می خواند‏

‏عید تن پوش کهنه باباست‏

‏که مادر‏

‏آن را به قد من کوک می زند‏

‏و من آنقدر بزرگ می شوم‏

‏که در پیراهن می گنجم‏

‏عید تقاضای سبز شدن است‏

‏با مقلب القلوب!‏

‏نگاه دوم‏

‏عید. ‏

‏سوپی مارکتی است‏

‏که انواع خوردنی ها در آن هست‏

‏عید بوتیکی است ‏

‏که انواع پوشیدنیها در آن هست‏

‏عید. ‏

‏ملودی مبارک بادی است‏

‏که من با پیانو می نوازم‏

‏شب بخیر دوست من!‏‎[17]‎

‏طنز در شعر علیرضا قزوه‏

‏از میان آثار قزوه طنزی در اشعار و قطعه های زیر مشاهده می شود که گاه کل یک اثر بدین‏‎ ‎‏گونه ارائه شده است و گاه نیز فقط عباراتی طنز آلود در آنها به کار رفته است. ‏

در روزگار قحطی وجدان - مولا ویلا نداشت - از نخلستان تا خیابان - بر شاخه های تهی - قطار - آخرین ترانه هستی - سؤوال - منظومه از خاک تا ماه


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 177
‏نکته ای که در کل می شود بدان اشاره نمود این است که اعتراض و انتقاد شاعر در‏‎ ‎‏بسیاری اوقات مستقیم بازگو می شود و کمتر به شکل هنری آن عرضه می گردد. عصیان‏‎ ‎‏شاعر، عصیان وجدان و روح شاعر است نه طغیان واژه ها. ‏

‏این اعتراض و پرخاش مستقیم که به شکل روایی عرضه می گردد، در «زبان سرخ» و «از‏‎ ‎‏نخلستان تا خیابان» به حد اعلای خود می رسد. صداقت و روایت بیان صمیمی شاعر، زیبا و‏‎ ‎‏روح نواز است، اگر چه برخی اوقات نیز ساختار شعر کاملاً نزول می کند و در خاتمه کاملاً به‏‎ ‎‏یک نثر محاوره ای نزدیک می شود: ‏

ما چقدر زود فراموش شدیم/ باور کنید پیشتر/

بهتر از این بودیم/ بیایید استغفار کینم/

خدا ما را خواهد بخشید[18]

‏در مجموعه «شبلی و آتش» طنز کمتر به چشم می خورد اما گاهی حتی در میان اشعار‏‎ ‎‏کلاسیک نیز دیده می شود مانند: ‏

سپهرم خوشه پروین نداره بهارم ماه فروردین نداره

چه آتشی به پا دست اجل کرد مگه این بی مروت دین نداره[19]

‏فرازی از شعر «صدای ما را از بهشت می شنوید»: ‏

کابل

هفتاد تکه شده است

بر هفتاد نیزه

و شاه ها

چون قارچ

تکثیر می شوند!

احمد شاه

رحمت شاه

برهان شاه

حکمت شاه

رعیت شاه

صادرات کابل


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 178
پرچم است و شاه

قونیه از شماست

برجیس از شما

مرغ از شما

دیگر تمام کنید!

هورا حراج عشق[20]

‏محمد رضا  عبدالملکیان‏

‏شعر «خیابان هاشمی» عبدالملکیان به قول برخی معتقدین «در مقطعی از زمان معروفترین‏‎ ‎‏شعر او بوده است»‏‎[21]‎

‏خیابان هاشمی شعری است ساده و صمیمی و نگاه اجتماعی و زبان نمادین آن زلال ترین‏‎ ‎‏خصیصه های شعر است: ‏

خیابان که هیچ گاه «پیتزا» را به خود نپذیرفته است/

خیابانی که مبل در آن نمایشگاهی ندارد/ و ساندویچ فروشیهایش/

همیشه در غربت و کسالب زندگی کرده اند. 

‏فقط گاهی اوقات تعابیر زیبایی در شعر موج می زند که نقاط قوت آن هستند از جمله: ‏

خیابانی که هر روز متولد می شود/ خیابانی که هر روز بزرگ می شود خیابانی که پس از هر حمله/ حجله ها در آن صف می بندند/ و کوچه هایش چراغان می شوند

‏شاعر سعی کرده است که به این شعر ریتم داستانی با بیان محاوره ای ببخشد با حذف‏‎ ‎‏قسمتی از شعر اینگونه می شود روایت کرد که: ‏

کوپن 356 تخم مرغ و نگاه می کنم به دستهایم نگاه می کنم/ کوپن 1356/ دستهایم را پنهان می کنم/ خیابان هاشمی لبخند می زند/ آغوش می گشاید/ و به سویم می آید/ و من / شرمگین و شتابناک/ از خیابان هاشمی می گریزیم/ از پله ها بالا می روم/ به خانه باز می گردم/ و کوپن 356/ در میان خشم سر انگشانم/ مچاله شده است.

‏فرازی از شعر «خیابان هاشمی»‏

خیابان هاشمی 

خیابان مردان کار


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 179
خیابان دستهای پینه بسته

خیابان زبان سجاده و صبر

خیابان دلشکسته

خیابانی که پس از هر حمله

حجله ها در آن صف می بندند

و کوچه هایش چراغان می شوند

خیابان چراغان

ستاره باران

خیابان شب هفت های فراوان

خیابان اربعینهای مکرر

خیابانی که هر شب جمعه

قرار ملاقاتش را با بهشت زهرا

فراموش نمی کند:

خیابانی که اسرائیل را می شناسد

و رادیویش را گوش نمی کند.[22]

‏صدرا ریحانه‏

‏«منظومه هشت ساله» «صدرا ریحانه» از مجموعه هایست که علی رغم مشکلاتش گاه به‏‎ ‎‏خلاقیت های ویژه ای دست یافته است. خلاقیت های زبانی که چشمگیر هستند و در نوع‏‎ ‎‏خود زیبا. از جمله: ‏

«و ثروت برادرانمان

پشت قباله هفت خواهران افتاد».[23]

‏زبانی ساده که نه زبان عادی نثر است و نه بیان مستقیم دارد. ولی خلاقیت و ابتکار در آن‏‎ ‎‏موج می زند. ‏

و شاه در یک میهمانی عظیم

کنار سفره بزرگ ایران

تاریخ آب پز خود را سرو کرد[24]


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 180
‏از هنرهای دیگر شاعر این است که گاهی فضای اجتماعی و بحرانی مقارن انقلاب را به‏‎ ‎‏خوبی نمایانده است. فضایی که سختی و صلابت مردم را به نمایش می گذارد و خاطره آن‏‎ ‎‏جانبازی ها را که بعد از مقاومت های دلیرانه صورت گرفته بود یادآوری می نماید مانند: ‏

سال طناب کشی و 20 لیتری ها[25]

‏استفاده صدرا ریحانه از اسطوره و اشخاص تاریخی گاه زبان و بیانش را بهتر نموده است. ‏

خسرو پرویز معاصر باشبدیز آهنین

رو به سوی نوادگان هراکلیس نهاد.[26]

خدایا! خود نویس های ما را آنی به حال خودشان وامگذار

خدایا! عاقبت آفرینش های ادبی ما را ختم به خیر بگردان.[27]

‏زبان عاطفی برخی از نوشته ها نیز دست مایه های خوبی برای ترویج این نوشته ها هستند‏‎ ‎‏که گاهی در این مجموعه به چشم می خورد. ‏

«هنوز وقتی که دختران کوچولو. روی تل های خاک به دنبال هم می دوند. دوست دارند که عروسک های گم شده خود را صدا کنند.»

‏«هنوز بیرق های رنگارنگ» «قدمگاه امامزاده عباس» میزبان قدم هایی است که برای‏‎ ‎‏زیارت به هویزه می آیند.»‏‎[28]‎

‏از دیگر آثار خوب این کتاب می توان اینها را متذکر شد. ‏

‏عمو حسن - همشهری قهرمان - کیسه ی پر دروغ - شهید یک روزه - کوچه های عزادار -‏‎ ‎‏چاقو کش جعفیر. ‏

‏فرازی از قطعه عمو حسن: ‏

ریش  سفیدهای جبهه، چراغ روشن سنگرها و خاکریزها هستند.

این پیر مردها، گازهای شیمیایی را با گلاب خنثی می کنند و ترکش های دشمن را با آهنربای نقل و نبات بی اثر می سازند. 

یکی از این پیر مرد ها «عمو حسن» است. 

‏عمو حسن در کربلای 5 محاسن سفیدش را با خون حنابست و در سایه اندوه بچه هایی که‏‎ ‎‏دستهایشان حنائی بود، به خواب ابدی فرو رفت تا شلمچه بخندد و بچه هایش یک قدم به‏‎ ‎‏کربلا نزدیک تر شوند.‏‎[29]‎


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 181
‏حسن حسینی و دو مجموعه ی «براده ها» و «حمام روح»‏

‏حسن حسینی یکی از شاعران و نویسندگان زمان ماست که تعهد و هنرمندی را توأمان دارد.‏‎ ‎‏مجموعه «براده ها» حاصل ژرف اندیشهای شاعرانه و حکیمانه ای است که شاعر داشته‏‎ ‎‏است. در این مجموعه سخن از بسیاری چیزهاست. سخن از شعر، شاعر، نقاد، هنرمند، و‏‎ ‎‏حتی وجود و سرشت آزمند و حریص. و روش بیان آن زبانی است تصویری و تلگرافی که با‏‎ ‎‏ایجاز هر چه تمام و با صراحتی کامل به مقصود خود دست یازیده است. ‏

‏براده هایی از «براده ها»‏

‏اخلاق، جاده هنر است و تکنیک مرکب هنرمند. برخی با ماشین آخرین سیستم در‏‎ ‎‏جاده های سنگلاخ و مال رو می رانند و برخی سوار بر الاغ در اتوبان می تازند.‏‎[30]‎

‏ - شعر خوب زنی زیبا و عفیف است که تنها به محارم خویش رو نشان می دهد. شعری که‏‎ ‎‏همه را راضی کند روسپی ولگردی بیش نیست.‏‎[31]‎

‏ - شاعری که با زور شعری می گوید مثل زنی است که با عمل سزارین یک کودک مرده به‏‎ ‎‏دنیا می آورد.‏‎[32]‎

‏ - شعر فرزند شاعر است. هیچ فردی بچه دیگران را به فرزندی قبول نمی کند مگر اینکه‏‎ ‎‏عقیم باشد.‏‎[33]‎

‏ - برای درک روحیه کودکان و خلق آثار ادبی بهتر برای آنها، بچه شدن بی فایده است، باید‏‎ ‎‏بچه دار شد.‏‎[34]‎

‏ - طنز نویس واقعی مثل میکروسکوپ عمل می کند، واقعیت ها را بزرگ و برای دیگران‏‎ ‎‏قابل رویت می کند اما دروغ نمی گوید و هیچ کس هم نمی تواند او را متهم به دروغگویی‏‎ ‎‏کند.‏‎[35]‎

‏ - هر گاه - در هر زمینه ای - اطلاعات شخص بیشتر از اعتقادات او باشد، ریا سربلند‏‎ ‎‏می کند.‏‎[36]‎

‏ - من معمولاً با دیدن یک میمون به یاد داروین نمی افتم به یاد طرفداران او می افتم!‏‎[37]‎

‏ - گل محمدی باش تا محتاج ادکلن فرانسوی نباشی!‏‎[38]‎

‏ - بعضی فقط هنگام عطسه کردن متوجه آفتاب می شوند!‏‎[39]‎


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 182
‏حمام روح‏

‏ادبیات انقلاب درباره ی طنز از آثار دیگر ملل نیز بهره برده است. یکی از زیباترین کارها در‏‎ ‎‏این زمینه «حمام روح» اثر «جبران خلیل جبران» است که در ضمن ترجمه، با ذوق بسیار‏‎ ‎‏هنرمندانه ی حسن حسینی گزینش نیز شده است. بدیهی است که رواج این کار چه تأثیر‏‎ ‎‏بسزایی در انتشار طنز و حتی آموختن حکمت از زبان حکیما نی چون «جبران خلیل»‏‎ ‎‏می تواند داشته باشد. ‏

‏نمونه هایی از این کتاب نقل می شود که گاه شکل کاملاً طنزی دارند و گاه نیز طنز ملایم و‏‎ ‎‏خفیفی در بستر آنها جریان دارد: ‏

‏ - چگونه می توانی سرود خوش سرکنی وقتی دهانت آکنده از طعام است؟‏‎[40]‎

‏ - اگر برای آدم گرسنه آواز بخوانی، با معده اش به آواز تو گوش خواهد داد.‏‎[41]‎

‏ - آنکه چیزی می گیرد فکر نمی کند اما آنکه می بخشد باید فکر کند و خیلی هم فکر‏‎ ‎‏می کند.‏‎[42]‎

‏ - مؤمن تمام شب و روزها را زندگی می کند حال آنکه غیر مؤمن جز لحظاتی اندک از عمر‏‎ ‎‏خویش را نمی زید. و چه زندگی رنج آوری دارد آنکه چشمهایش را با کف دست می پوشاند، چرا که از عالم جز خطوط کف دست خویش چیزی نمی بیند! و چه ترحم انگیز است آنکه‏‎ ‎‏پشت به آفتاب می کند و بر خاک جز نقش سایه خویش نمی بیند!‏‎[43]‎

‏ - تنها آنها که از من پایین ترند نسبت به من کینه و حسادت می ورزند ... تنها آنها که از من‏‎ ‎‏بالاترند مرا ستایش و کوچک می کنند.‏‎[44]‎

‏ - دو گروه قوانین بشری را می شکنند، دیوانگان و نوابغ و این دو گروه نزدیکترین مردم به‏‎ ‎‏قلب خدا هستند.‏‎[45]‎

‏ - آنچه در ما حقیقی است خاموش و بی صدا است اما آنچه اکتسابی است پر هیاهو و لوله‏‎ ‎‏گراست.‏‎[46]‎

‏شوخ طبعی در فرهنگ جبهه‏

‏فرهنگ عظیم و مقتدر جنگ، در هر عصری و در هر سرزمینی خود الهام بخش آثار‏‎ ‎‏گرانبهایی بوده است و در میان فرهنگ ما نیز بی اثر نبوده است. ‏

‏بسیار جالب است که این فرهنگ نیز از طنز و مطایبه خالی نبوده است. کل مبحث زیر از‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 183
‏فرهنگ جبهه به وام گرفته شده است:‏

‏ - جبهه لبریز از این انبساط خاطر بود و شعرهای آمیخته با شوخ طبعی تنها بارقه ای از آن‏‎ ‎‏همه سعه صدر را با خود دارند، که باید مواظب بود به وسیله آن رد گم نکنند! تزریق این‏‎ ‎‏مایه ی نشاط به ذهن و زبان و دل خود و بچه ها وقت و بی وقت نمی شناخت، مثل هوا همه‏‎ ‎‏جا بود، منتهی گاهی در غیر صورت شعاری آن. ‏

‏در اوج درگیری و رویارویی با دشمن زیر سنگین ترین آتش تا موقع دعا  استغاثه و حتی‏‎ ‎‏اقامه نماز شب، در سلامت و زخم و جراحت و بیماری، وقت خواب و خوردن و گفتن. این‏‎ ‎‏شادی و سرور در خیلی چیزها ظهور داشت: در وضع لباس و آرایش، در حالات و حرکات،‏‎ ‎‏در معاشرت و ارتباطات، در بازی و نحوه گذراندن اوقات فراغت، در آداب و اخلاق و رفتار‏‎ ‎‏جمعی، و از جمله زبان و گفتار و در آن بخش از شعارها و رجزها که آمیخته به مزاح و‏‎ ‎‏مطایبه است و وسیله‏‏‎‏‏ افشا و اعلان و اظهار آن مسرت .... ‏

‏شعار هایی که رنگ و روی «خوشوقتی» و شوه طبعی را دارند، چند نحوه اند: ‏

‏1 - شعارهایی که من حیث المجموع برای خوش و بش کردن، اسم و رسم پیدا کرده اند‏‎ ‎‏ولو اینکه از بابتی یک نوع نقد حال و شرح ماوقع نیز هستند – نظیر: ‏

«به سوی شهر تهران عازم دیدار مامانم» /

«پشت سنگر گشته پنچر ماشین فرمانده لشکر»

‏2 - شعارهایی که در آخر آنها کار به مطایبه می کشیده و طبعاً عباراتی برای مزاح در شعار‏‎ ‎‏جای می گرفته، چون: ‏

«یا صدام پیت حلبی»

‏3 - از آن «وفیه تامل»! ها که به عنوان روشهای شوخ طبعی در غیر صورت شعاری آن،‏‎ ‎‏اشارات و تنبیها تی را که در لطایف و دقایق آنها می تواند در تقدیر باشد مانند: ‏

«کربلا کربلا ما داریم می آییم

اگه مورچه بودیم تا حالا رسیده بودیم

اگه لاک پشت بودیم قدسو گرفته بودیم!

کربلا کربلا ما رو دارن میارن! مارو بدن (= بعدا) میارن»!

‏و شعار دیگری که جلو سنگر بچه هایی می خواندند که به هر تقدیر در صبحگاه شرکت‏‎ ‎‏نکرده بودند: ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 184
«تنبلا چطور. بی رنج و بلا. می خواید برید. کرب و بلا. بیرون بیاید از سنگرا. اجر شما با شهدا»

«این همه لشکر آمده بازم میگن کم اومده»

یا: 

«رفته جلو نیومده»!

و «نخود لوبیاش کم اومده»!

«پشت به مهرانیم. رو به تهرانیم. سید رضا (اسم شخص مسئوول»اصرار نکن دیگر نمی مانیم»!

«ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند. ما می رویم به تهران امام تنها نماند»![47]

‏این نوشتار را با درج نظر مقام معظم رهبری درباره ی طنز در مطبوعات به پایان می بریم: ‏

‏«مجموعه روزنامه های دوره مشروطه و اندکی قبل از آن را که نگاه کنید، چیزهای بسیار‏‎ ‎‏خوبی در آنها است. اولاً پختگی مطالب، طنز پخته، قلمهای پخته و ادبیات والا در آنها وجود‏‎ ‎‏دارد. دلسوزی و علاقه مندی به سرنوشت کشور در اینها وجود دارد. بعد از گذشت حدود‏‎ ‎‏نود سال که از تاریخ این روزنامه ها گذشته است، امروزه که نگاه می کنیم، می بینیم در آنها‏‎ ‎‏چیزهایی هست که برای امروزه هم خیلی کهنه نیست. ‏

‏من یک نشریه ای را می دیدم که طنز بسیار پخته ای را درباره ی امین السلطان در آن درج‏‎ ‎‏کرده بودند. در چند شماره مستمر، یک طنز قوی - البته بعد از کشته شدن امین السلطان بوده‏‎ ‎‏است - تعجب کردم! طنز به این خوبی، در نود سال. قبل! آن هم یک نویسنده ای که خیلی هم‏‎ ‎‏معروف نیست! آیا حالا طنز کشور ما به قدر نود سال - از آن وقت پیش رفته است؟ آدم‏‎ ‎‏نمی شود قرص بگوید بله!‏‎[48]‎

‏* * *‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 185

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 186
‏منابع و مآخذ‏

‏1 - ادبیات انقلاب در شیعه، آیینه وند صادق، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران 1359‏

‏2 - از آسمان سبز، هراتی سلمان، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1364‏

‏3 - از نخلستان تا خیابان، قزوه علیرضا، نشر همراه، تهران 1369‏

‏4 - اطلاعات (روزنامه 17) اردیبهشت 1375، شماره 20759، ص 12‏

‏5 - افسانه نیما، مهاجرانی سید عطاء الله، انتشارات اطلاعات، تهران 1375‏

‏6 - المیزان، علامه طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1374‏

‏7 - براده ها، حسینی حسن، انتشارات برگ، تهران 1365‏

‏8 - تاریخ بیهقی، بیهقی محمد بن حسین، تصحیح: دکتر فیاض، انتشارات دانشگاه فردوسی‏‎ ‎‏مشهد، 1365‏

‏9 - حدیقه الحقیقه و شریعة الطریقه، سنایی ابو المجد مجدودبن آدم، انتشارات دانشگاه تهران‏‎ ‎‏1374‏

‏10 - حمام روح، خلیل جبران جبران، حسن حسینی، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات‏‎ ‎‏اسلامی، تهران 1364‏

‏11 - دری به خانه ی خروشید، هراتی سلمان، انتشارات سروش، تهران 1368‏

‏12 - روزنه، کاظمی محمد کاظم، انتشارات صریح آفتاب، مشهد 1374‏

‏13 - ریشه در ابر، عبدالملکیان محمد رضا، انتشارات برگ، تهران 1366‏

‏14 - شبلی و آتش، قزوه علیرضا، انتشارات اهل قلم، تهران 1374‏

‏15 - عبور از خط، یونگرارنست، دکتر محمود هومن، انتشارات برگ، تهران 1370‏

‏16 - فرهنگ جبهه، فهیمی سید مهدی، ج1، انتشارات سروش و فرهنگ گستر، تهران 1376‏

‏17 - قرآن مجید، ترجمه: الهی قمشه ای، تهران 1368‏

‏18 - قزاقان، تولستوی لئون، مهدی مجاب، انتشارات نگاه، تهران 1368‏

‏19 - کشف اسرار، امام خمینی(س)، بی تا‏

‏20 - منظومه ی هشت ساله، ریحانه صدرا، انتشارات حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی،‏‎ ‎‏تهران 1368‏

‏21 - 19 داستان کوتاه، منشوری فرهاد، انتشارات ترانه، مشهد 1370‏

‏22 - نهج البلاغه، امام علی(ع)، ترجمه: دکتر شهیدی، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی 1368‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 187
پی نوشتها

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 188

  • - از آسمان سبز، دوزخ و درخت گردو
  • - همان
  • - همان
  • - همان، پندار نیک
  • - همان، درنگی در محوطه آفتاب، ص 9 - 68
  • - همان، بر قله های انتظار
  • - همان، هزاره آوار
  • - همان، از بهار
  • - همان، از بی خطی تا خط مقدم
  • - همان
  • - همان
  • - همان، دنیا در باتلاق تقلب
  • - همان
  • - همان، یک قلم ناسزا به محتکر، قربتا الی الله
  • - همان
  • - همان، در کوچه های گریه و هیچ
  • - دری به خانه خورشید، عید در دو نگاه
  • - از نخلستان تا خیابان، علیرضا قزوه، ص 129
  • - شبلی و آتش، علیرضا قزوه، ص 47
  • - همان، صدای ما را از بهشت می شنوید، ص 87
  • - روزنه، محمد کاظم کاظمی، ج3، ص 95
  • - ریشه در ابر، محمد رضا عبدالملکیان
  • - منظومه هشت ساله، آن روزهاییکه دلار هفت تومان بود، صدرا ریحانه، ص 8
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان
  • - همان، قدمگاه، ص 22
  • - همان، عمو حسن، ص 34 - 23
  • - براده ها، حسن حسینی، ص 32
  • - همان، ص 40
  • - همان، ص 44
  • - همان، ص 54
  • - همان، ص 66
  • - همان، ص 68
  • - همان، ص 70
  • - همان، ص 80
  • - همان، ص 84
  • - همان، ص 88
  • - حمام روح، جبران خلیل جبران، حسن حسینی، ص 122
  • - همان، ص 128
  • - همان، ص 29
  • - همان، ص 105
  • - همان، ص 126
  • - همان، ص 139
  • - همان، ص 117
  • - فرهنگ جبهه، سید مهدی فهیمی، ص 52 - 47
  • - روزنامه اطلاعات، دوشنبه 17 اردیبهشت 1375، شماره 20759، ص 12