کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر

سایه ی سبک هندی بر غزل عصر انقلاب

سایه ی سبک هندی بر غزل عصر انقلاب[1]

□مجتبی جوادی نیا

خلاصه مقاله

در این جستار پس از اشاره به تاریخچه و ویژگی های سبک هندی، با ارائه ی نمونه هایی از شعر شاعران انقلاب به تأثیر شعر بیدل و سایر شعرای سبک هندی بر شعر شاعران انقلاب پرداخته است. آشنایی زادیی، استفاده از مفاهیم پارادوکسی، حس آمیزی و .. از شگردهای شعر سبک هندی است که در این مقاله حضور آنها در شعر دوره ای انقلاب مورد بررسی قرار گرفته و در خاتمه به نمونه هایی از تضمین شعر شاعران سبک هندی در شعر شاعران انقلاب اشاره شده است. 

‏سبک هندی از جمله سبک های چند گانه ی شعر فارسی است که در تاریخ ادبیات و‏‎ ‎‏سبک شناسی، هم به لحاظ تعدد شاعران و هم از نظر تأثیری که در تغییر درونمایه و ظاهر‏‎ ‎‏شعر فارسی داشته است مورد بحث قرار می گیرد. تأکید شاعران سبک هندی، که قالب‏‎ ‎‏اصلی کارشان معمولاً «غزل» بوده است، بیشتر بر اظهار معانی غریب و دور از ذهن و به‏‎ ‎‏تعبیر بعضی از ایشان «مضامین وحشی» است و عده ای از آنان در قالب غزل آثار فراوانی از‏‎ ‎‏خویش به جای گذاشته اند؛ کسانی همچون صائب تبریزی، کلیم کاشانی، حزین لاهیجی،‏‎ ‎‏حکیم فیاض لاهیجی، بیدل دهلوی ... ‏

‏بر اثر غرابت های سبک هندی و مشکلاتی که در عمل برای مخاطبان فراهم کرده بود،‏‎ ‎‏اندک اندک این اسلوب با مخالفت هایی روبرو شد و زمزمه هایی از گوشه و کنار علیه آن به‏‎ ‎‏گوش رسید. از جمله در اصفهان عده ای از ادیبان و شاعران به رهبری «میر سید علی مشتاق‏‎ ‎‏اصفهانی» (1171 - 1101 ق) با تکیه بر اصول پیشینیان، در جهت تغییر این سبک دست به‏‎ ‎‏کوشش هایی زدند. اینان خواستار سبک جدیدی بودند که از آثار استادان شعر فارسی الهام‏‎ ‎‏بگیرد و از دخل و تصرف پیروان سبک هندی در امان باشد. نهضتی که این گروه برپاکننده ی‏‎ ‎‏آن بودند در تاریخ ادبیات به نام «بازگشت ادبی» معروف است. پیروان این شیوه از‏‎ ‎‏قالب هایی مثل قصیده و غزل بیشتر بهره می گرفتند و البته در کار سرودن، بنابر اصول اولیه ی‏‎ ‎‏خویش، به تقلید از شاعران بزرگ دوره های قبل نظیر عنصری، فرخی، منوچهری، انوری،‏‎ ‎‏سعدی، حافظ و ... می پرداختند. بازگشت ادبی در عمل حاصل چندانی در بر نداشت و‏‎ ‎‏شعرای پیرو این سبک - به جز تعداد معدودی - غالباً در بند تقلید و تکرار گرفتار ماندند. ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 43
‏علی رغم مخالفت های زودگذر و اظهار رمیدگی از سبک هندی، این شیوه به دلیل‏‎ ‎‏تازگی ها و نوآوری هایی که در حیطه ی الفاظ و معانی ایجاد کرده بود تأثیر خود را همچنان در‏‎ ‎‏شعر فارسی حفظ کرد و خصوصاً شاعران پارسی گوی شبه قاره ی هند تمایل فراوانی به این‏‎ ‎‏سبک نشان دادند. از جمله «میرزا عبد القادر عظیم آبادی» (1133 - 1054 ه‍ ق) متخلص به‏‎ ‎‏«بیدل» که می توان از او به عنوان نماینده ‏‏‎‏‏ی تام و تمام این شیوه یاد کرد و خصوصیات‏‎ ‎‏عمده ی سبک هندی از قبیل: آشنایی زدایی، پارادوکس (‏paradox‏)، تشخیص‏‎ ‎‏(‏personification‏) به معنی شخصیت بخشیدن به اشیاء، کاربرد اسلوب معادله و ... در‏‎ ‎‏اشعار او از بسامد بالایی برخوردار است. البته شعر بیدل در میان فارسی زبانان کشورهایی‏‎ ‎‏مثل: افغانستان، پاکستان و کشورهای تازه استقلال یافته ی آسیای میانه شناخته شده تر است‏‎ ‎‏و در ایران تا یکی دو دهه ی پیش توجه چندانی نسبت به آن اظهار نمی شد. کوشش های‏‎ ‎‏محققانی همچون: دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی با انتشار کتاب «شاعر آینه ها» (چاپ اول،‏‎ ‎‏1368) و سید حسن حسینی با نشر «بیدل، سپهری و سبک هندی» (چاپ اول، 1367) در‏‎ ‎‏معرفی جزئیات سبک هندی و کار بیدل و نمایاندن وجوه امتیاز آن و انطباقش با شعر امروز‏‎ ‎‏تأثیر فراوان داشت. مقالات شاعران جوانی مثل «یوسفعلی میر شکاک» در روزنامه ی‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی و «احمد عزیزی» در مجله ی سروش نیز باب جدیدی از بیدل شناسی بر‏‎ ‎‏روی دوستداران شعر گشود و در عین حال زمینه ی مثبتی برای شناخت اصولی سبک هندی‏‎ ‎‏و شعر بیدل به وجود آورد. چاپ مثنوی «محیط اعظم» به اهتمام میر شکاک و «کلیات بیدل‏‎ ‎‏دهلوی» در 3 جلد توسط شاعران معاصر اکبر بهدار وند و پرویز عباس داکانی گام های‏‎ ‎‏ارزنده ای دیگری است که در این وادی برداشته شده است. ‏

‏این کوشش های مجدانه، زمینه ساز تأثیر شعر بیدل در اشعار شاعران نسل انقلاب –‏‎ ‎‏خاصه غزل پردازان – و بهره مندی مناسب و در بعضی موارد افراطی، از ویژگی های این نوع‏‎ ‎‏شعر شد. کاربرد شگرد هایی از قبیل آشنایی زدایی، استفاده از مفاهیم پارادوکسی، حس ‏‎ ‎‏آمیزی و ... در آثار شاعران انقلاب اسلامی و نیز رویکرد به اوزان و مفاهیم رایج در این‏‎ ‎‏سبک، تضمین ابیاتی از بزرگان شعر سبک هندی و ... از جمله نشانه های این تأثیر پذیری‏‎ ‎‏است؛ «تأثیر شعر سبک هندی بر آثار شاعران امروز دامنه ی گسترده ای دارد. نازک ‏‎ ‎‏اندیشی های شاعران در این سبک تأثیری عمیق و بسزا در ذهن و زبان شاعران امروز به جا‏‎ ‎‏نهاده است. سخن گفتن از این تأثیر در آثار نیمایی و آزاد در حیطه بحث ما نیست و در اینجا‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 44
‏تنها ذکر این نکته ضروری است که اغلب تصاویر شفاف و زلال و خیال پردازی های ژرف و‏‎ ‎‏مواجی که در برخی از آثار نسل امروز به چشم می خورد، عمدتاً زاییده ی تأثیر این سبک بر‏‎ ‎‏شاعران زمان است. از شاعران معروف سبک هندی تا شعرای درجه چندم این سبک به‏‎ ‎‏نوعی در این تأثیر گذاری دخیل بوده اند. از صائب گرفته تا کلیم و نظیری و عرفی شیرازی و‏‎ ‎‏... اما شیوع شعر و شیوه ی بیدل در این زمان حکایتی دیگر است. جاذبه ی شعر بیدل و‏‎ ‎‏شیوه ی خیال پردازی های عمیق و ژرف اندیشی ها و مفاهیم فرا واقعگرایانه ی او، به نحو‏‎ ‎‏چشمگیری ذهن و زبان بسیاری از شاعران امروز را به خود معطوف کرده است. این‏‎ ‎‏تأثیر پذیری دارای دو بعد صادق و کاذب است. در بعد صادق این تأثیر باعث تعمیق خیال و‏‎ ‎‏غنای زبان و الهام بخش اندیشه های ژرف شاعرانه بوده است، ولی در بعد منفی موجد‏‎ ‎‏آثاری متکلف، انتزاعی و ذوق ستیز مبتنی بر موهوما ت و مسائل غیر واقعی گردیده است.‏‎ ‎‏نگاهی به دو اثر «روستای فطرت» (1368) سروده ی احمد عزیزی و «ماه و کتان» (1368)‏‎ ‎‏سروده ی یوسفعلی میر شکاک نمونه هایی از این تأثیر پذیری منفی را نشان می دهد.»‏‎[2]‎‎ ‎‏نمونه هایی از این دست، عمدتاً فاقد اندیشه ها و عواطف امروزی اند و در حد تقلید صرف‏‎ ‎‏باقی مانده اند. این گونه تقلید های خام و عاری از دخل و تصرف های ذهنی شاعر امروز،‏‎ ‎‏حاصلی جز هدر دادن نیروی خلاقه ی شاعر در بر نخواهد داشت و بعید نیست که بار دیگر‏‎ ‎‏تجربه ی تلخ دوره ی بازگشت ادبی را به تکرار بکشاند. برای عینی تر شدن بحث به این چند‏‎ ‎‏مورد توجه کنید: ‏

فسرده خاکسترم به رنگی که شور و حال غزل ندارم

 به جز دلی شیشه وار حسرت، قرابه ای در بغل ندارم

... شکسته ای آرزو طرازم، نشسته ای عافیت نیازم

 عجب مدار ار نمی گذارم، که باده ای جز امل ندارم

ندیدم اینجا بجز تعلق، نچیدم اینجا به جز تحیر

 در این حصار جنون تحسر، جز آرزوی اجل ندارم[3]

فری خمخانه ی چشمت، نظرگاه فلاطون ها

 زهی لیلا نشان خطت، رم آهو ساز مجنون ها

تعجب سنج میزانم، قیامت بهت فردا را

 از آن خنجرنشان ابرو که دارد محضر خون ها[4]... 


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 45
‏ در صفحات بعد نمونه هایی از کاربرد شگردهای سبک هندی - خصوصاً شعر بیدل – و‏‎ ‎‏بهره مندی های شاعران انقلاب، به ویژه غزل سرایان، از ویژگی های این نوع شعر و نیز موارد‏‎ ‎‏متعددی از تضمین هایی را که شعر بزرگان این سبک در غزل پس از انقلاب به چشم‏‎ ‎‏می خورد، ارائه می گردد. مسلم است که نمونه های ارائه شده در برگیرنده ی همه موارد سبک هندی و تأثیر آن در شعر شاعران این عصر نیست. ‏

‏1 - آشنایی زدایی: ‏

‏یکی از مشخصه های اصلی شعر سبک هندی، خصوصاً اشعار بیدل دهلوی، «آشنایی‏‎ ‎‏ زدایی» است و آن عبارت است از: «بیان یک مفهوم، به صورتی که با صورت و شکل عادی‏‎ ‎‏آن، که در میان اهل زبان رایج است تفاوت داشته باشد». از این مفهوم در سبک هندی بیشتر‏‎ ‎‏با نام «جستن زیبایی در غرابت» یاد شده است. در غزل پس از انقلاب از این خصیصه‏‎ ‎‏استفاده ی فراوان شده  است که محض نمونه به چند مورد اشاره می شود: ‏

‏سهیل محمودی‏

به استواری معیار تازه بخشیدید شما نه مثل دماوند، او به مثل شماست![5]

‏محمد علی بهمنی: ‏

زنده تر از تو کسی نیست چرا گریه کنیم؟!

 مرگمان باد و مباد آن که تو را گریه کنیم[6]

‏علیرضا قزوه: ‏

زخم فراق آنچنان سوخت مرا که بی گمان

 گرده ی تازیانه را سرخ کند جراحتم[7]

‏احمد عزیزی: ‏

جهان یعنی اناالحق خانه ی او  مکن منصور من این فاش را راز[8]

‏2 - پارادوکس (‏‎paradox‎‏) ‏

‏تصویری است که دو روی ترکیب آن به لحاظ مفهوم یکدیگر را نقص می کنند، مثل سلطنت‏‎ ‎‏فقر، جانب بی جانبی، دانه ی بی دانگی و ... که با دقت در هر یک متوجه می شویم که در‏‎ ‎‏تحلیل معنایی از دو مقوله ی متناقض ترکیب شده اند.»‏‎[9]‎‏ در غزلی از بیدل دهلوی با چنین‏‎ ‎‏بیتی مواجه می شویم: ‏

در این غمکد ه کس ممیرا د یارب! به مرگی که بی دوستان زیستم من![10]


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 46
‏و به مفهوم پارادوکسی (= تناقض آمیز) «مرگ زیستن» پی می بریم. در غزل پس از انقلاب‏‎ ‎‏نیز نمونه های متعددی دارد، از قبیل: ‏

‏سهیل محمودی: ‏

کسی ای کاش بارانی نپوشد  لباسی غیر عریانی نپوشد![11]

‏هادی سعیدی کیاسری: ‏

شاخه های روحت از قحط شکوفه در امان باد

 زنده باشی، در «هجوم هیچسالی» سبز باشی[12]

‏قیصر امین پور: ‏

بس که خمیازه ی فریاد کشیدم دیری است

 خوابهایم همه کابوس، همه فریادند[13]

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق

 بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی[14]

‏2 - تشخیص (‏‎personification‎‏) ‏

‏عبارت است از شخصیت بخشیدن به اشیاء بی جان و گاه از آن با عناوین «جان بخشی» و‏‎ ‎‏«آدم گونگی» یاد شده است. «قدماء با درک مبهمی که از آن، به عنوان استعماره ی مکنیّه،‏‎ ‎‏داشته اند به اهمیت آن پی برده بودند. در شعر همه ی شاعران نمونه های آن را می توان یافت.‏‎ ‎‏به عنوان یک اصل عام در سبک شناسی شعر فارسی می توان گفت که حرکت تصویر های‏‎ ‎‏برخاسته از تشخیص، از ساده ترین نوع به سوی پیچیده ترین نمونه ها و از بسامد های اندک‏‎ ‎‏به سوی بسامد های بالا خط سیری مشخص داشته است.»‏‎[15]‎‏ در شعر معاصر، خصوصاً‏‎ ‎‏قالب های نو و سپید، نمونه های زیادی دارد. وقتی سپهری می گوید: ‏

با سبد رفتم به میدان، صبحگاهی بود میوه ها آواز می خواندند ... 

 (هشت کتاب، شعر «صدای دیدار») 

‏«آواز خواندن» را به «میوه ها» اسناد می دهد. حال آنکه این عمل معمولاً مختص‏‎ ‎‏انسان ها ست. در میان شاعران غزل سرای عصر انقلاب هم کاربرد این تکنیک خاص رواج‏‎ ‎‏دارد. به چند نمونه ذیل توجه کنید: ‏

‏قیصر امین پور: ‏

عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم[16]

‏یوسفعلی میرشکاک: ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 47
جنون مددکن و برگردان مرا به جاده ی ویرانی

 به انتهای برآشفتن در ابتدای پریشانی[17]

‏عبد الجبار کاکا یی: ‏

خنده های مرا مثل رویا به همراه بردند لحظه هایی که تنهایی ام را به همراه بردند[18]

‏زنده یاد سلمان هراتی: ‏

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت

 شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت[19]

‏حسین منزوی: ‏

سرما اگر غلاف کند تازیانه را  غرق شکوفه می کنی ای عشق خانه را[20]

‏یوسفعلی میر شکاک: ‏

تو را من با تمام انتظارم جستجو کردم

 کدامین جاده امشب می گذارد سر به پای تو[21]

‏و ... ‏

‏4 - حس آمیزی‏

‏شگردی است که در آن دو حس مختلف و ظاهراً نا هماهنگ با یکدیگر ترکیب می شوند و یا‏‎ ‎‏جانشین یکدیگر می گردند مانند «قیافه ی با نمک» و «سخن شیرین» که اگر دقت کنیم‏‎ ‎‏می بینیم در نمونه ی اولی امری که مرتبط با حس بینایی است به ذائقه نسبت داده شده است‏‎ ‎‏و در دومی چیزی که در حوزه ی حس شنیداری است به قلمرو حس ذائقه وارد شده‏‎ ‎‏است‏‎[22]‎‏ در شعر فارسی نمونه های این شگرد فراوان است و خصوصاً در دوره های بعد از‏‎ ‎‏یورش مغول بسامد آن بالا می رود و در شعر بیدل شاید بیشترین بسامد را داشته باشد، به‏‎ ‎‏این نمونه ها - که همگی منقول از «شاعر آینه ها» هستند - بنگرید: ‏

گر به این گرمی است آه شعله زای عندلیب 

 شمع روشن می توان کرد از صدای عندلیب

ص 136

غافل مشو ز حال خموشان که از حیا صد رنگ ناله در نگه عجز بسته اند

ص 200

بر هر گلی دمیده است افسون آرزویی بوی شکسته رنگی، رنگ پریده بویی!

ص 274


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 48
‏و ... ‏

‏در غزلی از حضرت امام خمینی(س) می‏‏‎‏‏ خوانیم: ‏

در میکده از یار نشانی نگرفتیم  در مأذنه از دوست ندیدیم صدایی

‏و متوجه می شویم که حضرت ایشان از فعل «دیدن» برای «صدا» استفاده کرده اند و به‏‎ ‎‏تعبیر بهتر «صدا دیدن» را به جای «صدا شنیدن» به کار برده اند. در غزلهای شاعران انقلاب‏‎ ‎‏هم از این شگرد، که خواننده را به تحسین شاعر و شگفت زدگی در برابر شعر وامی دارد،‏‎ ‎‏استفاده شده است: ‏

‏نصر الله مردانی: ‏

بوی آهنگ درای کاروان  بوی آتش در زمستان می دهی

... بوی پایان زمان انتظار بوی آن خورشید پنهان می دهی[23]

‏سلمان هراتی: ‏

هر شب از چشمها ت می شنوم نفس پاک صبح فردا را ...[24]

‏احمد عزیزی: ‏

این توهم بی تو ای آرامش سرسبز عشق  می وزد در هرم صحرا با تمام گردباد[25]

‏قیصر امین پور: ‏

لب به آواز گشودم به لبم مهر زدند

 چشمم آمد به سخن! سرمه به خوردش دادند[26]

‏نمونه هایی که ارائه شد حاصل نگاهی گذرا به تعدادی از مجموعه شعرهای شاعران‏‎ ‎‏موفق پس از انقلاب است و مسلماً این مقوله به بررسی گسترده تری نیازمند است تا دامنه ی‏‎ ‎‏تأثیر سبک هندی و شعر بیدل بر شعر انقلاب به خوبی مشخص شود. ‏

‏اینک می پردازیم به بعضی از مواردی که شاعران انقلاب در شعر خویش به صراحت یا‏‎ ‎‏به طور ضمنی از شعر شاعران سبک هندی استفاده کرده و به آن نظر داشته اند: ‏

‏1 - «هادی سعیدی کیاسری» در بیتی از غزل «شرح بیدلی 2» می گوید: ‏

... محض رازم که چنان موج به خود می پیچم

 گریه را گردنه ی خنده گدار ست اینجا[27]

‏او در مصراع اول نظر دارد به بیت زیبای بیدل: ‏

کسی معنی بحر فهمیده باشد که چون موج بر خویش پیچیده باشد

شاعر آینه ها، ص 194


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 49
‏2 - «ظاهر سارایی»، شاعر جوان ایلامی، هم با الهام از همین شعر، غزل «اعجاز چشم» را‏‎ ‎‏سروده است با مطلع: ‏

 کسی معنی عشق فهمیده باشد که اعجاز چشم تو را دیده باشد[28]

‏3 - «علیرضا قزوه» در غزلی با مطلع: ‏

دلم قربانی آن سر که با خنجر کند بازی

 به روی نیزه دست افشان رود تا سر کند بازی[29]

‏به استقبال «ملا عبدالرزاق لاهیجی» رفته، آنجا که می گوید: ‏

«... نظر باز صف مژگانش با خنجر کند بازی»

‏4 - «سید حسن ثابت محمودی» متخلص به «سهیل» که خود از غزل سرایان نامی نسل‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی است، در غزلی تأثیر پذیری خویش از بیدل را چنین زیبا بیان می کند: ‏

«سهیل» از فیض «بیدل» یک بغل مضمون نو دارم. 

  وجود مبهم مکتوب سرنگشاده را مانم[30]

‏5 - «یوسفعلی میر شکاک» غزل سرای توانای این روزگار – که به ویژه در سالهای اخیر توانایی‏‎ ‎‏شگرف خود را در عرصه ی غزل سرایی بر همگان اثبات کرده است - در غزلی با مطلع: ‏

گرچه منع دیدن است آن مو پریشیدن مرا  از تو این دیوانه دل نگذاشت رنجیدن مرا

‏بیت پایانی را به بیان ارادت خالصانه ی خویش نسبت به بیدل اختصاص داده است: ‏

بال پرواز خیالم رخصت از «بیدل» گرفت

 چون مگس درعرصه ی سیمرغ گردیدن مرا[31]

‏در عرصه ی ترکیب سازی هم تأثیر هندی سرایان خصوصاً بیدل دهلوی بر شاعران این‏‎ ‎‏عصر مشهود است. گاه این ترکیبات همان صورت پیشین خود را حفظ کرده اند که نمونه ی‏‎ ‎‏آن را می توان مخصوصاً در مجموعه شعر «روستای فطرت» از احمد عزیزی مشاهده کرد؛‏‎ ‎‏مثلاً «مذاق وحدت»، «اساس کثرت»، «هوای تقوی»، «اوهام آرزو»، «آفاق جستجو»، «رواق‏‎ ‎‏هذیان نشان گیتی»، «بنگی خانه ی چشم» و ... که همه به طور تصادفی از این مجموعه‏‎ ‎‏انتخاب شده اند و همان حال و هوای «بیدل گونه» را برای خواننده تداعی می کنند. گاهی نیز‏‎ ‎‏ترکیبات جدید و مبتنی بر خلاقیت و سازگار با مذاق خوانندگان شعر امروز در آثار شاعران‏‎ ‎‏روزگار ما جلب توجه می کند، نظیر ترکیبات ذیل که از میان غزلهای «قیصر امین پور» در‏‎ ‎‏مجموعه ی «تنفس صبح» برگزیده شده اند: «خیالِ دار»، «گلویِ شوق»، «غرور بغض»،‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 50
‏«سؤال روشن»، «حجم بسته ی راز»، «ارتفاعِ نماز»، «تب لبیک»، «خیالِ نای»، «تصویر‏‎ ‎‏خنجر»، «مهار عقده» و «قلمرو جغرافیای ویرانی»، «تنگه ی پریشانی»، «شعاع درد»،‏‎ ‎‏«مساحت رنج»، «حجم قفس»، «رخصت رویش»، «روح آب»، «چشمان شفق»، «جنس‏‎ ‎‏عدم»و .... تأثیر ترکیبهای موجود در اشعار بیدل را به آسانی می توان مشاهده کرد. تورقی‏‎ ‎‏در سروده های دیگر شاعران این زمانه هم نتیجه ای غیر از این در بر نخواهد داشت و این‏‎ ‎‏خود بر میزان و کیفیت تأثیر پذیری از سبک هندی و شعر بیدل در زمینه ی ترکیب سازی‏‎ ‎‏دلالت می کند. ‏‎[32]‎

‏سخن آخر این که، توجه به شعر پیشینیان و تأثیر پذیری از آنان اگر با درک صحیح همراه‏‎ ‎‏باشد و با ظرفیت ها و امکانات زبان روز هماهنگی کامل داشته باشد، نه تنها تأثیر منفی ندارد‏‎ ‎‏که خود موجب غنای زبان و گسترش دایره ی مفردات و ترکیبات و نیز مفاهیم و موضوع ها‏‎ ‎‏در شعر امروز خواهد شد؛ به ویژه در قالب «غزل» که قالب اصلی و رایج شعر این عصر‏‎ ‎‏است و برای برقرار کردن ارتباط مفید و مثبت با مخاطبین، پویایی و نفوذ بیشتری می طلبد.‏‎ ‎‏یکی از راه های دستیابی به این پویایی و نفوذ تقویت زبان شعر و گستردگی قلمرو واژگان و‏‎ ‎‏ترکیبات است. الحمدالله اولاً و آخراً‏

‏* * *‏

 


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 51

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ

‏ ‏

‏ ‏

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 52

‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 53

  • - الهام بخش بنده در کار نوشتن این مختصر برادر عزیزم آقای «عباس کرخی» شاعر خوب نیشابوری است. ایشان که از دانشجویان خوب بنده - در زمان تدر یسم در دانشگاه لرستان – بودند اول بار به تدوین یادداشت هایی درباره ی این مقوله پرداختند و کار حقیر در واقع دنباله و شاید مکمل کار این برادر بزرگوار باشد. چنانکه بسیاری از مثالها یی که در صفحات مختلف این مقاله آمده، در بدو کار توسط ایشان استخراج شده بود. «هر کجا هست خدایا به سلامت دارش»
  • - محمد رضا روزبه، سیری در غزل امروز (مقاله)، قسمت دوم، روزنامه  اطلاعات 16 مهر 1370، ص 7 (با اندکی تغییر و تصرف در عبارات)
  • - یوسفعلی میر شکاک، ماه و کتان، انتشارات برگ، تهران 1368، ص 85
  • - احمد عزیزی، روستای فطرت، انتشارات برگ، تهران 1368، ص 29
  • - سید حسن ثابت محمودی (سهیل)، فصلی از عاشقانه‎ ها، نشر همراه، تهران 1369، ص 110
  • - کیهان فرهنگی، سال ششم شمارۀ سوم (خرداد 68)، ص 18، (غزل از «محمد علی بهمنی»)
  • - علیرضا قزوه، از نخلستان تا خیابان، چاپ اول، نشر همراه، تهران، بهار 1369، ص 36
  • - احمد عزیزی، باران پروانه، انتشارات برگ، تهران 1371، ص 90
  • - محمد رضا شفیعی کدکنی، شاعر آینه ها، انتشارات آگاه، چاپ سوم، تهران 1371، ص 56 - 55
  • - همان، ص 270
  • - فصلی از عاشقانه ها، ص 12
  • - هادی سعید کیاسر ی، نامی که گم شده است، حوزه هنری، تهران 1373، ص 11
  • - قیصر امین پور، آینه های ناگهان، ناشر سراینده، تهران 1372، ص92
  • - همان، ص 88
  • - شاعر آینه ها، ص 70
  • - قیصر امین پور، تنفس صبح، چاپ اول، انتشارات حوزه هنری، تهران، بهمن 63، ص 29
  • - ماه و کتان، ص 55
  • - عبدالجبار کاکا یی، آواز های واپسین، انتشارات همراه، تهران 1369، ص 31
  • - سلمان هراتی، دری به خانۀ خورشید، انتشارات سروش، تهران 1368، ص 82
  • - حسین منزوی، با عشق در حوالی فاجعه، انتشارات یاژنگ تهران 1371، ص 132
  • - مجله شعر، سال دوم، شمارۀ هفدهم، ص 77
  • - برای تفصیل بیشتر ر. ک: شاعر آینه ها، ص 45 - 41
  • - نصر الله مردانی، آتش نی، انتشارات اطلاعات، تهارن. 1370، ص 14 و 16
  • - سلمان هراتی، از آسمان سبز، حوزه هنری، تهران 1364، ص 141
  • - روستای فطرت، ص 68
  • - آینه های ناگهان، ص 92
  • - نامی که گم شده است، ص22
  • - کیهان فرهنگی، سال ششم شمارۀ 10، (دی ماه 1368)، ص 27
  • - روزنامه ی اطلاعات، سه شنبه 22 تیر ماه 1372، ص 11 (بشنو از نی)
  • - فصلی از عاشقانه ها، ص 26
  • - ماه و کتان، ص 78 - 77
  • - از جمله واژه های مورد علاقۀ «بیدل» که تقریباً در همۀ غزل های او کاربرد دارد، کلمۀ «آینه» است و بی دلیل نیست که جناب دکتر شفیعی ایشان را «شاعر آینه ها» نام نهاده اند. این کلمۀ «آینه» در شعر امروز هم جایگاه خاصی پیدا کرده و در آثار بسیاری از شاعران راه یافته است. «سهیل» غزلی دارد با ردیف «آینه ها»، در سوگ امام خمینی(س) با مطلع: به روی تاقچۀ ما تمام آینه ها نشسته اند به سوگ امام آینه ها...  (کیهان فرهنگی، سال ششم شمارۀ سوم، ص 18) و «محمد رضا محمدی نیکو» در غزلی با یاد امام حسین(ع) نیکو سروده است: ... همرها نت صفی از آینه بودند و خوش آن روزکه درخشید خدا در همۀ آینه هایت (ماهنامۀ اهل قلم، شمارۀ 3 و 4، ص24) «یوسفعلی میر شکاک» هم غزلی زیبا دارد با ردیف «آب و آیینه» با این مطلع: فراهم نسبتی کردند با هم آب و آیینهبه یکدیگر بدل گشتند کم کم آب و آیینه! (ماه و کتان، ص 71) و می بینیم که این «آینه» خود نقش عظیمی در تحول صورت و معنای شعر امروز پیدا کرده است.