کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر

بازتاب قیام مردمی پانزده خرداد 42 در ادبیات معاصر (از 42 تا 57)

بازتاب قیام مردمی پانزده خرداد 42 در ادبیات معاصر (از 42 تا 57) 

□ احمد حسین انزابی

خلاصه مقاله

در این جستار با ارائه ی تاریخچه ای گزارش گونه از شروع قیام مردمی 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، به بررسی و تحلیل نقش شعارهای شعورمند مردم در این دوره ی تاریخی پرداخته شده است. 

این نوشتار همچنین به سخنرانی های پرشور امام در این دوره ی تاریخی پرداخته و مطالب مسؤولانه و متعهدانه چندنشریه ی انقلابی این دوره را مورد کاوش قرار داده است. 

این مقاله با ارائه ی نمونه هایی از انعکاس پیروزی انقلاب اسلامی در شعر شاعران متعهد خاتمه می یابد. 

‏ ‏

‏بینش ها و پویش ها، فرهنگ انقلاب را پیش پایمان نهاد. فرهنگی که بر «اسلام پویا و اصیل»‏

‏بر نهاده و استوار بود، بنیانی تازه گرفت و حیاتی نو یافت تا دانشگاه ها را به استقلال کشاند،‏‎ ‎‏حوزه ها را دگرگون کرد،  مراکز علمی و پژوهشی را متحول ساخت، مجامع آموزشی را‏‎ ‎‏امیدوار نمود، محافل پرورشی را طمأنینه و سکون دل بخشید، خلق خدا را آگاهی بخشید،‏‎ ‎‏جهانی را در انتظار موعود حق و عدل موعود، باورمند نمود. و در نهایت، افق تابناک آینده را‏‎ ‎‏در منظر دیدگان با بصیرت، تجلی داد و ادبیاتی با همه ی گستردگی در عین حال با تمام‏‎ ‎‏بزرگی هایش، هر چند ناشناخته ، به یادگار نهاد. اینک با فرصت و مجالی که فراهم آمده به‏‎ ‎‏منظور تربیت فکری و پرورش ذوقی و استعداد هنری نسل جوان و با هدف تلطیف روح و‏‎ ‎‏بارور کردن خردمند ی این نسل، آشنایی با آثاری که (آثار ادبی که) از لحاظ والایی اندیشه و‏‎ ‎‏لطف بیان و حسن تعبیر بی نظیرند و پیوسته بر تارک فرهنگ و ادب کشورمان می درخشند به‏‎ ‎‏عمل می آید. امید است که همگام با احیاء ارزش های اسلامی و تعالی فرهنگ بالنده ی الهی،‏‎ ‎‏بازشناسی ای دقیق از آثار ادب فارسی و گوهرهای فاخر آن را به دست دهد. ‏

‏چون مجموعه های ادب و فرهنگ به ویژه نوع مکتو بشان، به طور جدّ تصویر حرکت و‏‎ ‎‏پویایی مردم و توده های ملی را به نمایش می کشد و نقش مسؤولیت و رهبری صاحبان‏‎ ‎‏اندیشه و قلم را بازگو می کند محققان و ادیبان قوم باید که در هر فرصت مناسب و در‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 9
‏آستانه ی هر سده و چله و شاید که دهه، این بخش مهم از تاریخ ملی و قومی را مورد بررسی‏‎ ‎‏قرار دهند تا بتوانند شعور اجتماعی را ارزیابی و امامت امت را در بعد فرهنگی و ارزشی اش‏‎ ‎‏به خاطر تنظیم برنامه های آینده و مدیریت صحیح جامعه بازبینی کنند. ‏‎[1]‎

‏البته ژرف کاوی و ریشه جویی در بررسی سرچشمه ی فکری و نظری به ویژه در پایه های‏‎ ‎‏مظاهر زندگی اجتماع یعنی تحلیل شعور جمعی و بازشناسی ارزش ها و ضد ارزش ها کاری‏‎ ‎‏سخت و بس پیچیده است که با عنایت به زوایای موضوعات و گستردگی و فراگیری‏‎ ‎‏مقوله ها، کار را بلامانع و مسیر را هموار و حصول به نتیجه را ممکن می نماید. به عبارت‏‎ ‎‏دیگر، شناخت تلاش و حرکت های اجتماعی ما را به سوی آن جامعه شناختی پیش می برد‏‎ ‎‏که با تصویر منظم و ترسیم زوایا می توان در تحلیل مسائل روزگار مورد نظر و تدبیر در علل‏‎ ‎‏شادابی و خمود گروه های مردمی، توفیق نسبی به دست آورد. ‏‎[2]‎

‏نحوه ی نگرش شاعران و نویسندگان به امور و مسائل و تفسیر و داوری فکری هر کدام‏‎ ‎‏نسبت به حادثه ها و تحولاتی که رخ داده و در شرف تکوین بوده است و احیاناً جانبداریها و‏‎ ‎‏نقش شان در حرکت های خاص و ... بررسی و تحلیل را بالطبع عمیق تر و گسترده تر می کند،‏‎ ‎‏تا آنجا که شاهد دسته ای هستیم که واقعاً از مردم سخن گفته اند و در خدمت مردم بوده اند و‏‎ ‎‏گروهی که مردم گریز بوده، پیوسته از شکل و هیأت جامعه ( به ویژه جامعه ی پویا و متحول)‏‎ ‎‏بیگانه مانده و جدا بوده اند یعنی که اینان سکون خویش و خمودی ملت ها را خواسته اند و‏‎ ‎‏آن دیگر ها شادابی و حرکت را. این است که محور بحث ما بر اساس آثار شاعران و‏‎ ‎‏نویسندگانی است که رسالت و تعهدی که بر عهده ی آنان بوده درک کرده، پیام آوران ارزش ها‏‎ ‎‏و بزرگواری ها بوده اند و با تجهیز خویش به ایمان و علم، جایگاه فخیم و با صلابت خود را‏‎ ‎‏دریافته اند و در جهت روشن گری مردم و مبارزه با عوامل کفر و نفاق نوشته اند و سروده اند.‏‎ ‎‏البته به ناچار اشاره ای خواهیم داشت به نویسندگان و شاعران بی درد و آنانی که یا گرفتار‏‎ ‎‏خودمداری ها و فریفته ی مقاصد مادی و حیوانی بوده اند و یا درگیر بدبینی ها و بن بست های‏‎ ‎‏فکری. و در نتیجه، به مردمی که ولی نعمتشان بوده اند روی خوش نشان نداده و با کنار‏‎ ‎‏کشیدن از میدان نبرد، نه تنها موجب کاسته شدن یک سپاهی از لشکر حق بوده اند بلکه به‏‎ ‎‏همین میزان بر قدرت دشمن افزوده اند: ‏

‏بنابراین ویژگی های شعر مسؤول و متعهد را، خدا محوری، آموزندگی، حقیقت جویی و‏‎ ‎‏عبرت انگیزی از ارزش های منبعث از جهان بینی توحیدی می دانیم. ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 10
شعر مسؤول پیام است و خروش  از خدا نغمه و از غیب، سروش

شعر مسؤول حماسی تپش است  بعثت و نهضت و شور و جهش است[3]

‏زیرا که اسلام عزیز، مؤید شعر متعهدی است که در راه مکارم اخلاقی و بیان ارزش های‏‎ ‎‏معنوی به کار گرفته شود و انسان را در طریق کمال به سوی الله جل جلاله راهبر گردد. ‏

‏البته، لطف و هدایتگر ی سخن که جلوه گاه آن طبع شعر و سرایشی متعهدانه و موضعدار‏‎ ‎‏است ستودنی است و از همین روست که خدای متعال در کلام خویش گویندگان مؤمن را از‏‎ ‎‏جرگه ی سرگشتگا ن منحرف استثنا کرده و صاحبان فضایل چهارگانه یعنی ایمان داران و‏‎ ‎‏عاملین به صلاح و ذاکر ین ذکر خدا و یاران ستمدید گان را تمجید فرموده است. ‏

‏این نوشتار بر آن است که با عرضه ی چند تابلو از وضع سیاسی فرهنگی ایران عزیز به‏‎ ‎‏بازتاب قیام مردمی پانزده خرداد ماه 42، در ادبیات بین سال های 42 تا 1357 از تاریخ‏‎ ‎‏کشورمان بپردازد. ‏

‏تابلوی اول -  تقویم تاریخ، یازده آذر ماه 1341‏

‏امام سخنرانی تاریخی خویش را ایراد می فرمایند، سخنرانی ای که غرضشان آگاه سازی ملت‏‎ ‎‏از مسائل مهم مملکتی (بر محور تصویب نامه ی انجمن های ایالتی و ولایتی) و مشکلات‏‎ ‎‏اسفبار ایران و عقب ماندگی و وابستگی اقتصادی و سیاسی بود.‏‎[4]‎

‏نفس گرم امام، موج های بعدی را سبب می شود و تنور انقلاب داغ و داغ تر می گردد. شاه‏‎ ‎‏به رفراندوم (تصویب ملی) قلابی جهت پیاده کردن رفرم آمریکایی انقلاب سفید در ششم‏‎ ‎‏بهمن 41 دست می زند. «قم» و دیگر شهر ها به پا می خیزند! و امام رسالت تاریخی خود را‏‎ ‎‏در بو جود آوردن نهضتی اسلامی احراز کرده، آتش انقلاب اسلامی را برای همیشه شعله ور‏‎ ‎‏می سازد.‏‎[5]‎

‏بامداد روز سه شنبه دوم بهمن ماه 1341 شمسی اعلامیه ی قائد بزرگ اسلام مبنی بر‏‎ ‎‏تحریم رفراندوم قلابی شاه، در تهران و بسیاری از شهر ها پخش می گردد. اولین ضربه ی‏‎ ‎‏جانانه بر پایه ی پوسیده ی رژیم شاه وارد می شود، رفراندوم یا تصویب ملی تحریم‏‎ ‎‏می گردد‏‎[6]‎‏ و گروهی از علما و روحانیون دستگیر و روانه ی زندان می شوند‏‎[7]‎‏ شاه، چاقو کشان‏‎ ‎‏خویش را روانه ی دانشگاه می نماید و سرسرا های دانشکده ها به خون آغشته گشته، تهران‏‎ ‎‏اشغال نظامی می شود. هر گونه اجتماع ممنوع، اشخاص دستگیر و زندان ها انباشته می شود‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 11
‏ و اندوه و عزایی گنگ و مبهم سراسر شهر ها را فرا می گیرد. ‏

‏چهار بهمن 1341 شمسی «قم مقدس» شهری که با حضور کماندو ها و سربازان گارد به‏‎ ‎‏صورت پایگاه نظامی در آمده و شاه وارد این شهر می شود. اما موضع گیری قهر آمیز‏‎ ‎‏روحانیان و اهالی شهر، پتکی می گردد که بر مغز فرعونی او فرود می آید و به دنبالش، ملت‏‎ ‎‏در رستاخیز عمومی به ندای قائد بزرگ اسلام لبیک گفته به شاه و اربابان استعمارگر او‏‎ ‎‏جواب «نه» می دهند. ‏

‏اما چون صندوق های آرا، از پیش آبستن شده بودند، هزار قلو های شش سر می زایند،‏‎ ‎‏کندی رئیس جمهور آمریکا به شاه تبریک گفته و شوروی آن حرکت را تمجید می کند.‏‎[8]‎

‏روزنامه ها از «تفکیک دین از سیاست» سخن می گویند و می نویسند که پیشوای اسلامی‏‎ ‎‏حق ندارد در سیاست دخالت کند. یعنی حق ندارد با سیاست باطل مبارزه کند و خیانت شاه‏‎ ‎‏را به دهقان ایرانی بازگو نماید و بند و بست خائنانه ی او با اسرائیل و آمریکا و احیای‏‎ ‎‏کاپیتو لاسیون را در ایران، افشا سازد... ‏‎[9]‎

‏شاه تصمیم می گیرد هر گونه صدای آزادی خواهی و ندای آسمانی را خاموش سازد و‏‎ ‎‏نگذارد جز نغمه های لالایی مجریان انقلاب سفید و آوای خواب آور حنجره های شوم‏‎ ‎‏استعمار، هیچ بانگ بیدار کننده ای به گوش مردم برسد و بدین گونه بود که فاجعه ی خونین‏‎ ‎‏دوم فروردین ماه 42 (25 شوال 1382 ق سالروز شهادت امام صادق(ع)) در شهر مقدس‏‎ ‎‏قم می خورد. ‏

‏با نقش تعیین کننده و رهبری حکیمانه ی امام، توطئه ی ارتجاعی شاه شکسته شد و دماغ‏‎ ‎‏پرنخوتش به خاک مالیده گردید و آن گاه، «امام» با نطق آتشین در عصر عاشورای 1383 ق‏‎ ‎‏یعنی 13 خرداد 42 ش، رسالت تاریخی خود را در جهت کشاندن مبارزه علیه رژیم شاه و‏‎ ‎‏رژیم سلطنتی که از آغاز نهضت، قدم به قدم پیش آورده بود به انجام رساند و رسماً‏‎ ‎‏روبه روی شاه قرار گرفت. عقربه ی ساعت، 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد را اعلام می کند که‏‎ ‎‏کامیون های نظامی به همراه کماندوها، چتربازان و سربازان گارد وارد شهر می گردند و زعیم‏‎ ‎‏مردم رنج دیده را از قم بیرون می برند و ساعت پنج صبح وارد تهران و راهی باشگاه افسران‏‎ ‎‏می شوند.‏‎[10]‎

قُلْ أَعوذُ برَبِّ ِ الفَلَقِ مِن شَرِّ مَا خَلَق  وَ مِن شَرِ غَاسِقٍ إِذا وَقَب

‏چه صبح غمبار ی و چه آغاز پر تپش و وحشتناکی! با طلوع خورشید، همگان در جریان‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 12
‏واقعه قرار گرفته بودند. عصیان توده ها، لعن و نفرین به رژیم، اشک و ناله و آه، خروش زنان‏‎ ‎‏و مردان، حرکت توپ و تانک و مسلسل، غرش هواپیماهای نظامی در آسمان و آن گاه‏‎ ‎‏اجساد آغشته به خون غیور مردان در کوچه و بازار قم! و پخش خبر در شهر ها و‏‎ ‎‏شهرستان ها و حرکت های مردمی، اتفاقاتی بود که پیاپی رخ می داد. و ساعت ‏‏ صبح بود که هم‏‎ ‎‏کلاسی ام در گوشه ی سفید کتاب درسی من چنین نوشت: ‏

آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

‏تابلوی دوم - قیام 15 خرداد 42 در منظر معرفت شناسی‏

‏شاه شعار استعماری و ارتجاعی تفکیک دین از سیاست را زنده و عملی کرده و دخالت‏‎ ‎‏جامعه ی روحانیت را در امور کشوری و دولتی ناروا جلوه می دهد و از اسلامی دم می زند که‏‎ ‎‏شباهتی به حقیقت و اصالت آن ندارد. ‏

‏رهبر کبیر انقلاب نیز با آگاهی حرکت می کند و ضمن هشدار به روحانی ها و مردم‏‎ ‎‏مسلمان، اغراض شوم امپریالیسم را پیش بینی کرده و خطر صهیونیسم را برای اولین بار برملا‏‎ ‎‏می سازد. بدین گونه هم شد. رادیو مسکو شب 16 خرداد قیام ملی و اسلامی 15 خرداد را‏‎ ‎‏به عناصر ارتجاعی مخالف اصلاحات و آزادی ها نسبت داد و از شاه پشتیبانی نمود و‏‎ ‎‏امپریالیست های غرب نیز با تمام نیرو و امکانات علیه امام و نهضت ضد استعماری ایشان‏‎ ‎‏بسیج شدند. گزارش فاجعۀ 15 خرداد به محضر امام رسید. منقلب شدند، اشک ریختند و‏‎ ‎‏کشتار بی رحمانه ی شاه و ستمی که بر مظلومان رفته بود ایشان را ملول و متأثر ساخت، آن‏‎ ‎‏گونه که فرمودند: ‏

‏«اوضاع 15 خرداد مرا کوبید»‏

‏«تا ملت عمر دارد غمگین در مصیبت 15 خردادست»‏

‏سالگرد فاجعه ی خونین دوازدهم محرم الحرام 83 ق. (15 خرداد 42) عزای ملی اعلام شد.‏‎ ‎‏انبوه جمعیت با شعار های «ننگ بر یزید پهلوی وارث تاج اموی»، «درود بر شهیدان 15‏‎ ‎‏خرداد» و «خمینی پیروز باد» و در حالی که نوشته هایی همراه داشتند با چنین عبارت ها: ‏

انَّ الحیاة عقیدةٌ و جهاد

دست پلید اسرائیل از ایران کوتاه

‏مراسم سالگرد را گرامی داشتند. ‏

‏اما، یورش بی رحمانه ی دژخیمان شاه به مردمی که شعار ضد اسرائیل حمل می نمودند‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 13
‏موضع رژیم را آشکار می نمود و امام نیز، برنامه مبارزه با اسرائیل را، هم چنان از رئوس‏‎ ‎‏اهداف خویش شمرده، افکار عموم را نسبت به روابط سری شاه با غده سرطانی و نفوذ‏‎ ‎‏صهیونیسم در ایران آگاه می نمودند. ‏

‏یکی از ره آوردهای زنده ی رفورم آمریکایی احیا و تصویب کاپیتولاسیون بود که امام را‏‎ ‎‏سخت آشفته و منقلب کرد و بر آن شد طی نطقی در 4 آبان 43 (20ج2/84) موضوع را بر‏‎ ‎‏مردم افشا کند و شاه را رسوا سازد!‏

‏نه تنها موضوع کاپیتولاسیون مطرح شد بلکه امام ریشه یابی نموده و عنصر پلید امریکا را‏‎ ‎‏عامل همه ی بدبختی های ملت‏‏‎‏‏ ها معرفی نمودند و همه ی گرفتاری ها را از امریکا دانستند و‏‎ ‎‏اساس حکومت اسلامی را ریختند و بر تحقق آن اصرار ورزیدند.‏‎[11]‎

‏تابلوی سوم - مواضع امام(س) در رهبری انقلاب اسلامی و حاکمیت ولایی‏

‏عنصر محوری نهضت امام (س) بر «هدم جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ی ملکوتی‏‎ ‎‏اسلام ناب محمدی» بود که با هدف های چهار گانه ی: ‏

‏جلب رضای خدا و احیاء کلمۀ علیای الهی‏

‏اهتمام به امور مسلمین‏

‏اهتمام به امور جامعه انسانی‏

‏حفظ استقلال و عزت در برابر دولت طغیانگر و حاکم جبار (داخلی - خارجی) و با شعار‏‎ ‎‏«‏هیهات منّا الذّلةُ، یأبَی الله لنا ذلک و رسوله و المؤمنون‏»‏

‏و با تکیه بر اصل «قیام و جهاد» به عنوان یک دستور دینی متجلی در متن قرآن و سنت‏‎ ‎‏معصومین (علهیم السلام) صورت پذیرفت. ‏

‏این قیام و جهاد همراه با بینش شهودی و برهانی با تمام صلابت در معرکه ها، اجرا و‏‎ ‎‏عملی شد و پیروزی قطعی را به ارمغان آورد زیرا که مقصد، چیزی جز جذب جمال ربوبی و‏‎ ‎‏جلب جلال الهی نبود.‏‎[12]‎

‏امام تلاش داشت که پلید ترس را که شاه حکم فرما می ساخت بزدا ید و دیده ها را به‏‎ ‎‏سوی صبح روشنایی باز نماید و تاریخ ضبط نمود این ستیز و رودر رویی و مجاهده و جهاد را‏‎ ‎‏و نویسندگان نگاشتند و شعرا سرودند، آن گونه که بر مبنای سنجش و ارزش دهی آنان بود.‏‎ ‎‏انصاف، که آثار وزین و مکتوب ارزشمندی به یادگار از آن دوره ها برای مان بماند که طبعاً از‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 14
‏نظر ارزیابی اندیشه و حرکت جامعه ی ایرانی دارای جهات و اعتبارات مختلف است که در‏‎ ‎‏لابه لای بیان و نوع نوشته و تألیفات پدیدار می گردند. ‏

‏این جهات و اعتبارات و به اصطلاح ادبی اش مکاتب ادبی (نقد ادبی) به ویژه بر مبنای‏‎ ‎‏اخلاق و بر اساس موازین خلقی و رفتاری تکیه دارد که حقیقت آن منبعث از سرشت و‏‎ ‎‏فطرت الهی بشری است و با داشتن مظهر ها و نمود هایی مسلم یعنی اهل بیت عصمت و‏‎ ‎‏طهارت و پیشوایان دینی، شکوفا شده است. ‏

‏«‏لَقَد کَان لَکُمْ فِی رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیومَ الآخِرَ و ذَکَرَ اللهَ کَثیرًا‏»‏

 (آیه 21 سوره ی احزاب) 

‏و شاید که افق و جهت دید صاحبان اندیشه و قلم به خاطر اختلاط با فرهنگ‏‏‎‎‏‏ ها و تأثر از‏‎ ‎‏اندیشه ها، ناهمسو و مختلف باشد و این همه را در نوشته هایش منعکس نماید، به طوری که‏‎ ‎‏انسان عارف با دیدگاه عشق عامل کمال برتر و با غنای حب جانان، آثار خویش را لبریز از‏‎ ‎‏معانی عرضه می کند و انسان ملی با افق ملیت و ادب قومی، پیام رسان جامعه است‏‎[13]‎‏ و قطعاً‏‎ ‎‏مانده های مکتوب وی نیز در چنین خط و ربطی خواهد بود. ‏

‏سمیح القاسم شاعر مبارز فلسطینی سخنی دارد ناظر به افق عرفانی و دید عاشقانه ی‏‎ ‎‏وی. او می گوید ما یک سرچشمه ی فرهنگی داریم که تراث ما محسوب می شود و برای‏‎ ‎‏شخص من قرآن کریم پیشاپیش همه قرار دارد. ‏

‏او می گوید من یک شاعر سیاسی شده هستم، - در همه جا - در تظاهرات، در اعلامیه ها،‏‎ ‎‏در قطعنامه ها من شعرم را همراهی می کنم و شعرم نیز در بعد عملی همراه من است!‏‎[14]‎

‏یعنی خط مشی فکری و اجتماعی و عقیدتی بعضی ها به ویژه آنان که شعری برجسته‏‎ ‎‏دارند ایشان را نسبت به دیگر ها خاص می نماید زیرا که در آثارشان بیدار کنندگی و هشدار‏‎ ‎‏موج می زند که گاهی سخن از تشجیع و تقویت روحی دارند و گاهی نیز از تبلیغ و آموزش‏‎ ‎‏اخلاق و یا در پی تلطیف عواطف اند و یا اصلاً به دنبال تسکین دردهای درد مندان‏‎ ‎‏اجتماع اند. ‏

‏و بدین طریق، بر اساس جهت تفکر و اقتضای جامعه است که آثار مکتوب به ویژه شعر،‏‎ ‎‏نمادینه می شود و نشانی از جذب یا دفع، ساختاری یا نوسازی، بیدار باش یا پتک: و از‏‎ ‎‏همین جاست که مرحوم بهار، علاوه بر ارزش های اخلاقی به هوشیاری تمام مردم در برابر‏‎ ‎‏تهدیدهای جهان خواران در تمام برهه های حساس تاریخی تأکید می کند و فراخوانی افراد‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 15
‏جامعه را به وفاق و یگانگی ضروری می داند. ‏

‏انسان متکامل، همه وقت در آینه ی آرزوهایش، تصویری از کمال مطلوب مجسم است‏‎ ‎‏تصویری که او را برای نیل به بزرگی و بالندگی، به تلاش وامی دارد.‏‎[15]‎‏ عامل وحدت،‏‎ ‎‏وحدت رهبری، وحدت امت و وحدت هدف و نیز هوشیاری مردم به آن چه که اتفاق‏‎ ‎‏می افتد و یا در شرف تکوین است، رمز نمادین انقلاب اسلامی ما از آغاز تا پیروزی و در‏‎ ‎‏دوران دفاع و سازندگی است. ‏

‏بر مبنای این ظرایف است که به عقاید دانشمندانی برخورد می کنیم که از لجام‏‎ ‎‏گسیختگی بشر فریاد شان بلند است و به صراحت اعلام می کنند که همه ی مصیبت هایی که‏‎ ‎‏برای انسان بوجود آمده در اثر بی اعتنایی به مبانی اخلاقی است‏‎[16]‎‏ و فراموشی کرامت‏‎ ‎‏وجودی و عزت انسان. و بدین لحاظ چون در تحرک انسان ها و هدایت به سوی وضع‏‎ ‎‏مطلوب و کمال برتر، شعارهای اجتماعی و سیاسی در قالب نمادین با جنبه ها و گونه‏‏‎‏‏ های‏‎ ‎‏شعری، آثار حیاتی و سازندگی ایجاد می کنند؛ شاعری که از مهارت سخنوری و طریق‏‎ ‎‏ارتباط با مردم و پیام رسانی برخوردار است قطعاً می تواند برخوردها و دریافت های‏‎ ‎‏خردمندانه ی خود را به صورت نماینده ای احساس عموم جامعه درآورده و نیکی و بدی،‏‎ ‎‏زشتی و زیبایی مورد انتخاب خود را بازگو کننده ی تمام محتویات احساسی و عاطفی جامعه‏‎ ‎‏نشان بدهد. آن گونه که در تحولات جهان شاهدش هستیم و نیز در پیشبرد انقلاب اسلامی‏‎ ‎‏کشورمان. ‏

‏اینک نظر می افکنیم به شعارهای شعور مند دوران نهضت از آغاز حرکت به رهبری امام‏‎ ‎‏در مقطع زمانی مورد بحث، چون زمینه های اعتراض روحانیت به نوعی از عملکردها از‏‎ ‎‏جمله به طرح ها و لوایح بوجود آمد. ‏

‏لایحه‏‏‎‏‏ ی انجمن های ایالتی و ولایتی و اصول ششگانه شاه، سبب رودررویی گردید و شاه‏‎ ‎‏در تدارک رفراندوم قلابی 6 بهمن شد. طلاب قم در تظاهراتی که در تاریخ 1 بهمن 41 به راه‏‎ ‎‏انداختند، شعار دادند: ‏

رفراندوم قلابی مخالف اسلام است[17]

‏و مردم قم در تاریخ 2 بهمن 41 فریاد برآوردند: ‏

ما تابع قرآنیم  رفراندوم نمی خواهیم[18]

‏دانشجویان دانشگاه تهران نیز در تاریخ 3 بهمن 41 سردادند: ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 16
اصلاحات آری دیکتاتوری نه![19]

‏و این دیوار نوشته در فروردین 42 در قم و تهران‏

‏«ملت عزا دارد»‏‎[20]‎

‏این شعارهای آهنگین، هجایی و مناسب حرکت و راه پیمایی با پیام رسا و کامل به عنوان‏‎ ‎‏اوراق گران بها از ادب متعهد دوران نهضت و حرکت انقلابی شناخته می شوند. شعارهای‏‎ ‎‏شعورمند و شعر با شعور خرداد 42 در مراسم عزای حسینی(ع) (محرم الحرام 83 ق)‏‎ ‎‏اعلان نفرت به جبهه کفر و نفاق صهیونیست و اسرائیل غاصب سرداده و ملت را به آگاهی و‏‎ ‎‏قیام سوق می دهند: ‏

عمال اسرائیلی رسوا

کشتند در قم

بی پناهان را

شد موج خون برپا

شد موج خون برپا[21]

‏و مردم با اهتزاز پرچم و بیرق کربلا، در یک قیام اصیل حسینی، موجودیت و موضع‏‎ ‎‏خویش را با رهبر یت امام در قالب شعارهایی این چنین علنی می کنند: ‏

شد موسم یاری

مولانا الخمینی

ای شیعیان 

برپا کنید

شور حسینی[22]

‏و چون به پرشور ترین روزها یعنی عاشورای حسینی - سلام الله علیه - می رسیم مردم‏‎ ‎‏تعلیم یافته در مکتب اهل بیت عصمت و طهارت، سخت ترین و شکننده ترین شعارها را‏‎ ‎‏جهت تحکیم رهبری امام و فروپاشی نظام منحوس پهلوی در تاریخ 13 خرداد 42 (10‏‎ ‎‏محرم الحرام 83) سر می دهند: ‏

خمینی بت شکن، ملت طرفدار تو  می رود، می رود، دشمن خونخوار تو

خمینی، خمینی خدا نگهدار تو  بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو[23]

‏و  در تاریخ 14 خرداد 42 مصادف با 11 محرم الحرام با الهام از عاشورای حسینی(ع)‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 17
‏پیروزی را در مبارزه، قطعی دانسته فریاد بر می آورند: ‏

خمینی، خمینی بت شکن!

خمینی!

تو فرزند حسینی![24]

‏این احساس و شعورمندی هم چنان ادامه داشت و در فرصت های مناسب بروز ظهور‏‎ ‎‏می نمود. به طوری که در ادامه ی نهضت در سحرگاه 11 آبان 42، که ذژخیمان پهلوی، طیب‏‎ ‎‏حاج رضایی را به قتل رساندند یکی از روحانیان چنین سرود: ‏

طیبا، طیبک الله روانت به جنان[25]

‏و در مراسم بزرگداشت هفته و چهلم شهادت جهان پهلوان تختی (دیماه 42)، شعارها و‏‎ ‎‏سرودها، یاد آور پایداری مردم مسلمان و ادامه ی قیام خونین پانزده خرداد به رهبری امام‏‎ ‎‏بود؛ با توسعه ی مبارزه و اعلان انزجار از اسرائیل غاصب: ‏

ما جمله پیروانیم

از جان گذشتگانیم

تا مرگ قاتلینش  نهضت ادامه دارد

تا مرگ دشمنانش  نهضت ادامه دارد

‏و در وضعیتی و موقعیتی دیگر: ‏

شهید راه میهن!  نهضت ادامه دارد[26]

‏و با تغییر آهنگ: ‏

دیکتاتور نابود است

استبداد محکوم ست

مرگ بر این دیکتاتور پوسیده

تختی، شهید گشته

خمینی بت شکن خدا نگهدار تو

اسرائیل نابود است

فلسطین پیروز است[27]

‏اردیبهشت 46، آغاز حرکت های دانشجویی بود. دانشگاه های تهران، تبریز، شیراز و‏‎ ‎‏سپس اصفهان و... مبارزات خویش را با تظاهرات و سخنرانی ها و اعتصابات شروع کردند.‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 18
‏هر چند که دانشجویان به طور رسمی به صف انبوه مبارزین مردمی نپیوسته بودند و‏‎ ‎‏تشکیلات دانشجویی عاری از وحدت نظر و رویه بود و گروه های چپ و راست هدایت‏‎ ‎‏تجمع ها را در دست داشتند، اما جوانان مسلمان نیز کم نبودند. به ویژه که در ادامه ی‏‎ ‎‏حرکت ها با نفوذ افکار و اندیشه های انقلابی و کتاب های چند شخصیت اسلامی فرهنگی‏‎ ‎‏یعنی جلال آل احمد، استاد شهید آیت الله مطهری و دکتر شریعتی زمینه های اندیشه ی دینی‏‎ ‎‏فراهم شده و مسیر حرکت مشخص بود. هدایت جوانان به وسیله ی امام نیز موضوعی‏‎ ‎‏روشن و شفاف بود. ‏

‏هرچند که دانشگاه در آغازین حرکت ها، دچار خواسته های صنفی بود ولی به تدریج در‏‎ ‎‏طول سال ها یعنی از 46 تا 49، جبهه ی اسلامی مواضع خود را تحکیم بخشید و هدایت‏‎ ‎‏نسل را به عهده گرفت و به تدریج به مردم کوچه و بازار رو آورد و دست وحدت دراز نمود.‏‎ ‎‏در 11 آذر ماه 49 در آستانه ی روز دانشجو (16 آذر) چنین شعار دادند. ‏

ای مردمان بدانید

یاران ما زندانند

اتحاد، مبارزه، پیروزی[28]

‏تظاهرات و راه پیمایی های دانشجویان با دانش آموزان ادامه یافت تا آنجا که دو هفته بعد‏‎ ‎‏از روز دانشجو، سرودی این چنین سر داده شد: ‏

برپا، برپا ای ایرانی

رستاخیز نزدیک است

یاران ما زندا نند

زندانبا نان جلاد ند

ای مرگ بر تو جلاد!

‏تا این که سیاسی ‏‏‎‏‏تر شدند و شعارهایشان این چنین: ‏

مرگ بر آمریکا

مرگ بر اسرائیل

مردم به ما ملحق شوید

یاران ما زندا نند

زندانبانا ن جلاد ند


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 19
خمینی بت شکن خدا به همراه تو[29]

‏هوشنگ ابتهاج، بر این اختناق در جامعه و دانشگاه و حرکت خروش آسای دانشجویان‏‎ ‎‏تصویری چنین زیبا نگارید: ‏

گلوی مرغ سحر را، بریده اند و هنوز

در این شط سرخ

آواز سرخ او

جاری است. 

1349 شمسی[30]

‏چند نشریه‏

‏هنوز هفته ای از کشتار فجیع و قتل عام 15 خرداد نگذشته بود که روزنامه ای به نام «فریاد»‏‎ ‎‏آغاز به کار کرد که در اولین شماره ی این نشریه اشعار جالبی به چاپ رسیده بود که بعضی از‏‎ ‎‏ابیات آن چنین است: ‏

آیت الله خمینی، آیت اللهی تو راست

مرجع تقلید مایی، حق خونخواهی تو راست

ما درودت می فرستیم و سلامت می کنیم

روزگار تلخ را شیرین به کامت می کنیم

‏شش ماه بعد، نشریه ای به نام «بعثت» از طرف محصلین حوزه ی علمیه ی قم آغاز به‏‎ ‎‏کار کرد که مدت ها به روشنگری می پرداخت. ‏

‏با اوج و گسترش مبارزات حوزویان قم در سال 43، نشریه ی دیگری به نام «انتقام» با‏‎ ‎‏همکاری جمعیت مؤتلفه اسلامی با هدف روشن کردن افکار تخدیر شده و بیدار نمودن‏‎ ‎‏عواطف مذهبی و ... آغاز به کار کرد. ‏

‏روزنامه ی «ندای حق» نیز نشریه ای بود با هدف ترسیم اندیشه ی امام و ورقی زرین از‏‎ ‎‏مجموعه ی ادبیات انقلاب ایران اسلامی.‏‎[31]‎

‏البته در دوره ای که مورد بحث ماست (از 42 تا 57) نشریاتی هستند که سابقه ی سیاهی‏‎ ‎‏دارند. آنها در این مدت سعی داشتند اعمال رژیم را توجیه کنند و به تحقیر روحانیت که در‏‎ ‎‏رأس حرکت های انقلابی اند بپردازند. ‏

‏در نتیجه، روزنامه ها قسمت اعظم و گاهی مجموع مندرجات خود را از عامیانه ترین‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 20
‏مطالب و داستان های ضد اخلاق و اخبار جنجالی و بی ثمر صحنه های مبتذل  –  انتخاب‏‎ ‎‏می کردند.‏‎[32]‎

‏جایگاه نثر‏

‏تحکیم مبانی نهضت و دوام حضور مردم در صحنه، سبب شد که رژیم نتواند شعارها را از‏‎ ‎‏مردم بگیرد و جامعه را از فکر اسلامی خالی کند. ‏

‏برای پیشبرد این نهضت عظیم، نویسندگانی دست به فعالیت زدند و یا در نشر‏‎ ‎‏نوشته هایشان وارد عمل شدند که بیان درد آگین بعضی از آنان هماهنگ با مردمی بود که در‏‎ ‎‏کوچه و بازار ندای اسلام سر داده بودند و با رهبر شان لبیک وفادار ی داشتند. ‏

‏در میان کارهای ادبی که پس از سالهای 42 و 43 در شمار نوشته های سرشناس ادب‏‎ ‎‏ایران معروف و مشهور گشت کار داستانی «بوف کور» از صادق هدایت و «غربزد گی» از جلال آل احمد می‏‏‎‏‏ باشند. دو نمونه از دو زاویه و با دو دیدگاه. ‏

‏این هر دو، هم از شهرت خاصی برخوردار بودند و هم به صورت قاچاق و ممنوعه، دور‏‎ ‎‏از چشم نا محرم مأموران ساواک و یا زیر چتر نامرئی حمایت اینان، دست به دست در بین‏‎ ‎‏جوانان تحصیل کرده می گشت و تا سال 1356 شمسی از جمله کتب روز بودند. از این که‏‎ ‎‏نویسنده ی «بوف کور» دچار پوچی گری و پوچ گرایی است و علی رغم تجسم تاریکی ها و‏‎ ‎‏نومیدی ها، نتوانسته راهی به سوی نور بگشاید و در دایره ی بسته ی خود به توهم تهی بودن‏‎ ‎‏حیات و هستی گرفتار است شکی نیست، و این است که مجموعه ی وی در ردیف ادبیات‏‎ ‎‏کژ راهه و سیاه قرار دارد. ‏

‏اما «غربزد گی» یعنی یازده مقاله ای که نمونه ی آغازین آن تحت عنوان «طرح یک‏‎ ‎‏بیماری»، نقد کامل و رسایی است از غرب زدگی نسل تحصیل کرده و فریفتگان تمدن غرب‏‎ ‎‏و معرفی سرچشمه ی اصلی همه سیلاب های خطرناک. ‏

‏جلال، پس از طرح بیماری و علت یابی ها، «راه» نشان می دهد و پرده از روی بیماری کنار‏‎ ‎‏می زند: ‏

‏«آدم غرب زده که عضوی از اعضای دستگاه رهبری ملت است پا در هواست، ذره ی‏‎ ‎‏گردی است معلق در فضا یا درست هم چون خاشاکی بر روی آب»‏

‏«یک غرب زده وقتی بخواهد از حال شرق خبری بگیرد متوسل به مراجع غربی می شود‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 21
‏و از اینجاست که در ممالک غرب زده مبحث شرق شناسی مسلط بر عقول و آراست»‏

‏جلال در ادامه ی سخن هشدار می دهد که: ‏

‏«دیگر وقت آن رسیده است که از فرستادن شاگرد به اروپا و آمریکا جداً خودداری کنیم.‏‎ ‎‏دیده ایم که چه نتایجی به بار آمده است»‏

‏باری نقش هنر نویسندگی در تعهد بر رسالت در جامعه ی انقلابی، تا آن حدی است که‏‎ ‎‏تکه بر تکه ی کلام جلال همچنان برای مان پیام انقلاب اند و مایه ی عبرت و بیداری. ‏

‏هم سویی فکری و دشمن یابی و راهبری جلال با آن چه که به عنوان مواضع امام در حفظ‏‎ ‎‏استقلال و عزت در برابر مستکبرین و دشمن شناسی مطرح می گردد گران سنگی و‏‎ ‎‏ارجمندی این کتاب و دیگر تألیفات مرحوم جلال آل احمد را مسجل می دارد. بهره مندی‏‎ ‎‏مجموعه های جلال از شهرت خاص به ویژه در بین قشر مسلمان در دوران نهضت اسلامی‏‎ ‎‏حاکی از این بوده و هست که مردم چنین کتاب هایی را در تقویت اندیشه های اسلامی و‏‎ ‎‏مبارزه با غرب مستکبر و آمریکای جنایتکار می شناخته و قبول داشته اند. ‏

‏یاد می کنیم از عمده ی تألیفات ادبی این دوران؛ به جز معدودی از کل، درگیر گرایشات‏‎ ‎‏غربی و یا تمایلات سیاسی شرق بوده اند و متأثر از فضای آکنده ی دین زدایی دوران‏‎ ‎‏منحوس شاهی - که بر همه جا گسترده شده بود - شعو بی گری و ضد اسلامی در تعدادی از‏‎ ‎‏آنان کاملاً مشهود و پیداست. ‏

‏ترجمه ها نیز – به جز چند مورد - در اختیار بنگاه های مطبوعاتی بود. آنانی که علناً گروه‏‎ ‎‏تبلیغی مسیحی آمریکایی بودند و کسانی که در سایه شان لمیده، و آن چه به بازار عرضه‏‎ ‎‏می نمودند رمان های جنایی و پلیسی و عشقی بود، هدیه به جوانان این مرز و بوم می شد و‏‎ ‎‏بس! و اگر بتوان اعتباری بر بعضی از ترجمه های بزرگ علوی و جمال زاده داد، ارزیابی شان‏‎ ‎‏مجالی دیگر می خواهد. ‏

‏بخوانیم و بشنویم بیانی از این تلخی ها را از امام راحل آیت الله العظمی خمینی(س) «این‏‎ ‎‏است وضع ما... پس از نقش تخریبی و فاسد کنندۀ استعمار، سخن از عوامل درونی بعضی از‏‎ ‎‏افراد جامعه ی خودمان است و آن خود باختگی آن هاست در برابر پیشرفت مادی‏‎ ‎‏استعمار گران»‏‎[33]‎


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 22
‏شعر ها و بررسی ها‏

‏امام، پانزده خرداد را نقطه ی عطفی در تاریخ کشور ما قلمداد فرمودند؛ زیرا که پانزده خرداد‏‎ ‎‏تثبیت مبارزه ی ملتی بود که دشمن خود را دقیقاً شناخته بود و آن که بر اریکه ی قدرت تکیه‏‎ ‎‏داشت یعنی شاه را، عامل همه ی گرفتاری ها می دانست زیرا که فاجعه ی کشتار و ستم آن‏‎ ‎‏روزگار از وابستگی شاه به آمریکا حکایت می کرد. ‏

‏حجت الاسلام جناب آقای جواد محدثی ترسیم زیبایی دارند از زوایای پانزده خرداد 42‏‎ ‎‏از خروش ملت، فریادها، حمایت ها، دلشوره ها و نفرین هایشان: ‏

من خردادم

خون خورشید، جان روز

اوج عصیان

حجم وسیع فریاد خلق

شاهد تجلی اسلام

عصاره ی سال های خشم خفته در گلو

لکه ی ننگ بر دامن رژیم جبار

من خردادم

«نه»ی منفجر شده، شور سلحشورانم

غزل خون شهیدان

یوم الله م یوم الناس م

روز خالق و خلقم[34]

‏اعلامیه ی تاریخی و طوفان بار امام در آستانه ی نوروز 1342 مبنی بر این که جلوس‏‎ ‎‏نوروز به عنوان عزا و تسلیت بر فجایع شاه خواهد بود، با موافقت و استقبال همه ی‏‎ ‎‏روحانیان روبرو شده و بنای علما دایر بر اعلام عزا در عید نوروز گردید، نکته ای بود که از‏‎ ‎‏نگاه عارفانه و دردمندانه ی استاد شهریار به دور نماند و افق دلش را تسخیر کرد و از طعن‏‎ ‎‏دشمن نیندیشید و به یاد همه ی عزیزان شهید چنین سرود: ‏

نوجوانان وطن بستر به خاک و خون گرفتند 

 تا که در بر شاهد آزادی و قانون گرفتند


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 23
خرم آن مردان که روزی خائنین در خون کشیدند

 زان سپس آن روز را هر ساله عید خون گرفتند

‏از سویی برای تشجیع ملت به ادامه ی مبارزه و باورمند کردن به پیروزی قطعی، فریدون‏‎ ‎‏مشیری شاعر معاصر با تقویت روحیه ی استقامت، میوه ی شیرین پایداری را وعده ی حتم‏‎ ‎‏دانست و در فروردین 43 گفت: ‏

چگونه خاک نفس می کشد

بیاموزیم

شکوه رستن اینک

طلوع فروردین

گداخت آن همه برف

دمید این همه گل

شکفت این همه رنگ

زمین به ما آموخت

ز پیش حادثه باید که پای پس نکشیم

مگر کم از خاکیم؟

نفس کشید زمین، ما چرا نفس نکشیم؟[35]

‏باری، که کابوس وحشت سراسر کشور را فرا گرفته بود و ملت ایران که هیچ گاه‏‎ ‎‏بی حرمتی و تجاوز رژیم شاه به ساحت مقدس روحانیت را این چنین پیش بینی نمی کردند،‏‎ ‎‏شکسته دل شدند. اما طلبه ها در و دیوار فیضیه را با شعارهای شورانگیز زینت دادند تا غبار‏‎ ‎‏فراموشی بر فجایع ننشیند: ‏

خاموش گشته ایم و فراموش کی شویم

پس این قدر که در همه جا گفتگوی ماست

گر بسته اند مردم ظالم زبان خلق

غم نیست چون که غالب دلها به کوی ماست[36]

‏ولی همچنان، توده ی مردم از عام و خاص دچار بهت و گرانی بودند که دکتر مصفا،‏‎ ‎‏با تأسف از روزگاران نا موافق ناله سر داده و دردمندانه بر گرفتاری خویش و مردم ستمدیده‏‎ ‎‏سرود غم می سراید: ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 24
من آن خویش گم کرده مردم که هیچ ندانم کجایم، کیم چیستم

نیم آن چه مانده ست از من به جای  غم است این که بر جاست، من نیستم[37]

‏و گویا این ناله و فریاد گویندگانی همچون مصفا را بینش پاک و تیز شهریار بر نمی تابد و‏‎ ‎‏پاسخی این گونه می دهد: ‏

خوف کابوس سیاست جرم خواب غفلت ماست

سخت ما را در خمار الکل و افیون گرفتند[38]

‏و راه چاره را در بیداری و حضور مردم در صحنه می داند و می گوید: ‏

کار با افسانه نبود رشته ی تدبیر می تاب

آری ارباب عزائم مار با افسون گرفتند[39]

‏و شاید که این سروده ی سهراب سپهری نیز تصویر دیگری باشد بر جریان تاریخ و وضع‏‎ ‎‏موجود: ‏

شاخه ها پژمرده است

سنگ ها افسرده است

رود می نالد

می تراود ز لبم قصه ی سرد

دلم افسرده در این تنگ غروب![40]

‏این معنا یعنی غم و افسردگی، اما از زاویه ی دیگر. یعنی به خاطر فراق یار – امام امت -‏‎ ‎‏پیوسته جان کاه دل ها بود و قلب ها را غریبانه می رنجاند: ‏

بی تو مبادا به هیچ سینه دلی شاد  بی تو مبادا به هیچ چهره شکرخند

بی تو یتیم است درج عصمت اسلام  بی تو غریب است راه دین خداوند

بو که ببینم ترا دوباره در این ملک بو که ببینم وطن ز روی تو خرسند

بو که ببینم ترا ستاده به محراب بو که ببینم تو را نشسته بر اروند[41]

‏امام بحق می دانست که به دنبال فاجعه ی خونین فیضیه عناصر زبون و راحت طلب و‏‎ ‎‏روحانی نماهای درباری دست به دست هم داده، می کوشند با مطرح کردن شعار «تقیه»‏‎ ‎‏توده های مسلمان را به سکوت و فراموشی بکشند و در میان مردم تبلیغ کنند که هر گونه‏‎ ‎‏مخالفت با رژیم شاه موجب خون ریزی و هتک حرمت مسلمان خواهد شد. این بود که با‏‎ ‎‏فتوای تاریخی «تقیه حرام و اظهار حقایق واجب ‏ولو بلغ ما بلغ‏»‏‎[42]‎‏ دست رد بر سینه ی‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 25
‏نامحرم زد و از سمپاشی ها پیش گیری نمود که خون بر شمشیر پیروز است. ‏

‏هوشنگ ابتهاج (سایه) همین معنا را چنین سرود: ‏

تا نیاراید گیسوی کبودش را 

به شقایق ها

صبح فرخنده

در آینه نخواهد خندید![43]

‏امام با وجود مشکلات و ناهمواری های بسیاری که در دوران تبعید بر سر راه خود‏‎ ‎‏داشت گاه به گاه در فرصت مناسب با صدور اعلامیه و برقراری ارتباط، جنب و جوشی در‏‎ ‎‏محافل دینی و سیاسی پدید می آورد. اما: ‏

هیچ کس از ره نمی آمد

تا خبر آرد از آن رنگی که در کار شکفتن بود

کوه سنگین، سر گران، خون سرد... 

باد می آمد، ولی خاموش[44]

‏که جنگ 6 روزه، حمله ی همه جانبه ی اسرائیل اشغالگر به کشورهای اسلامی‏‎ ‎‏خاورمیانه، اتفاق افتاد و دانشگاه به حوزه تمایل نمود و سنگرهای مقاومت محکم تر گشت و‏‎ ‎‏گردونه چرخید. ‏

‏به دنبال فاجعه ی اشغال بیت المقدس در تاریخ 30 مرداد ماه 1348 شمسی،‏‎ ‎‏مسجد القصی توسط اشغالگران به آتش کشیده شد. پیام ها  و نامه ها مبنی بر اعلان انزجار از‏‎ ‎‏این اقدام صهیونیست ها صادر و سروده ها انشاء گردید: ‏

بریده باد سیه دست آن جنایتکار که پاس خانه ی توحید را نداشت نگاه

کنون به چاره بکوشید و قد برافرازید  دهید پاسخ قاطع به دشمن بد خواه

مگر به مردی و همت ز دامن اسلام  کنید دست جنایتگر ستم کوتاه[45]

هوشنگ ابتهاج

‏حجت الاسلام محمد حسین بهجتی نیز تحت عنوان «مسلمان بپاخیز» به آتش کشیدن‏‎ ‎‏مسجد الاقصی را توسط اسرائیل غاصب تقبیح و محکوم نمود: ‏

زمانه دید در این روزهای تلخ و سیاه

بزرگ حادثه ای دردپرور و جانکاه


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 26
بزرگ حادثه ای ننگ دامن وجدان

شگرف واقعه ای فوق هر فساد و گناه

چه رویداد شگرفی که روی استعمار

در این میانه برای همیشه ماند سیاه

چو سوخت مسجد القصی زآتش بیداد

به سینه ریخت زغم، قلب مردم آگاه[46]

‏سال پنجاه، بگیر و ببند ها غوغا می کرد، طلبه ها و دانشجویان از ادامه‏‏‎‏‏ ی تحصیل‏‎ ‎‏بازمانده، به سربازخانه ها گسیل شده بودند، اختناق سخت و شدید بود، هر نوع تحریک،‏‎ ‎‏پی گیری شده و تشکیلات و جلسات درهم کوبیده می شد، امیدها بریده و انتظار ها به یأس‏‎ ‎‏گراییده بود: ‏

ای صبح

ای بشارت فریاد

امشب، خروس را

 در آستان آمدنت

سر بریده اند![47]

هوشنگ ابتهاج

‏و تنها فریادی که به گوش می رسید از پشت دیوارهای بتنی و نرده ی زندان ها بود: ‏

جنگل، غنوده باز در اعماق ژرف شب

گوشش نمی نیوشد و چشمش نمی پرد

سبز پری به دامن دیو سیاه به خواب

خونین فسانه ها را از یاد می برد![48]

‏در همین روزگاران، امام بحث حکومت اسلامی را در حوزه ی درسی نجف ادامه‏‎ ‎‏می دادند که به خاطر طرح مواضع حساس، موجب لرزش دل عناصر وابسته به ملی گراها و‏‎ ‎‏عناصر لیبرال بود و توطئه را از هر سو برای سکوت به دنبال داشت و شاه و ساواک نیز‏‎ ‎‏درصدد این بودند که خبر، قبل از شیوع و آگاه سازی مردم خاموش گردد و مجال مطالعه و‏‎ ‎‏تحقیق از مردم گرفته شود. اتحاد نامقدس (نامرئی) تشکیل یافت و از هیچ تلاشی کوتاهی‏‎ ‎‏نکردند، بعضی ها را در زندان به قتل رساندند و به طور وسیع برچسب خائن بودن و‏‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 27
‏ماجراجویی به دانشجویان زده شد. ‏

‏مجالس وعظ و سخنرانی در کنترل، راه های سلم و ایمان بسته، رسانه ها در خدمت‏‎ ‎‏رژیم، سکوت در همه جا حاکم و مردم از همدیگر نگران. ‏

‏عقربه ی زمان: روزگاران تلخ را به اوراق غم بار تاریخ پیوند می دهد و اخبار ناگوار پیوسته‏‎ ‎‏از راه می رسند و خزان بر شکوفه ها حاکم و مسلط، نفس در گلو خفه و امید از زندگی‏‎ ‎‏برگرفته: ‏

در خنجره می مرد از وحشت ناوک ها  در فصل شکوفایی، آواز چکاوک ها

من آدمک آدم، من شایعه ی هستی  من قامت اندوهم در جمع عروسک ها

من کرمک شبتابم، آئینه ی مهتابم  نیلوفر مردابی در حلقه ی جلبک ها[49]

‏البته، امید امیدواران هرگز قطع نبود و لحظه های انتظار، مژده ی روز موعود را در گوش‏‎ ‎‏دل ترنم می کرد و بوی حماسه می آورد: ‏

سالی که من و تو ما شدیم و تاختیم

و عشق را در نای زخمی مرغان حق نواختیم

تا عشق صدای هر گلو شود

اینک از مزارع عشق

بوی حماسه می آید، بوی رهایی موعود[50]

‏و بدین سان بود ... ‏

‏که خدای سبحان به پاس اخلاص شب زنده داران و ثبات صابران و مدد یاران دینش،‏‎ ‎‏لطف ها فرمود که شامل حالت امت گشت و مژده ی بهار آمد: ‏

در آمد از در، خندان لب و گشاده جبین

کنار من بنشست و غبار غم بنشاند

فشرده حافظ محبوب را به سینه ی خویش

دلم به سینه فرو ریخت، تا چه خواهد خواند؟

به ناز چشم فرو بست و صفحه ای بگشود

ز فرط شادی کوبید پای و دست افشاند

مرا فشرد در آغوش و خنده ای زد

«رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند»[51]


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 28
‏و «امام» در 12 بهمن ماه 1357 وارد کشور شدند و سرود شادی و  نغمه ی‏‎ ‎‏پیروزی نواخته گشت: ‏

دمید فجر که خورشید باز می گردد  امید در دل نومید باز می گردد

درفش فتح و ظفر با سپاهیان خداست

جهان به جبهه ی توحید باز می گردد

بلی امام خمینی(س) کنون توانی گفت

که از تزاحم و تبعید باز می گردد

افق شفق شد و پس فجر زد چه می بینم

به چشم کور مگر دید باز می گردد

سر سیاه زمستان تو «شهریار» ببین

بهار می رسد و عید باز می گردد[52]

بمنه و کرمه  والسلام علیکم

‏ ‏


مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 29

‏پی نوشتها‏

‏ ‏

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 30

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر ـ جلد 1ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیاتصفحه 31

  • - در تنظیم این دو گفتار به بخش مقدمه کتاب جامعه شناسی در ادبیات دکتر ترابی نظر داشته ام.
  • - در تنظیم این دو گفتار به بخش مقدمه کتاب جامعه شناسی در ادبیات دکتر ترابی نظر داشته ام.
  • - شعر کهن فارسی، دکتر حسین رزمجو، نشر آستان مقدس رضوی، ج2، ص69
  • - بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی (س) در ایران، سید حمید روحانی، ج1، ص195
  • - همان، ص216
  • - همان، ص234 و 238
  • - همان
  • - همان، ص271 - 275
  • - همان، ص303 - 305
  • - همان، ص460 و به بعد
  • - متن سخنرانی امام در 4 / آبان 43 در منابع مضبوط است
  • - بنیان مرصوص، امام خمینی(س)، در بیان و بنان حضرت آیت الله جوادی آملی، ص 7 - 19
  • - انسان آرمانی و کامل، دکتر رزمجو، امیر کبیر 1368، مقتبس از ص 324
  • - کیهان فرهنگی، خرداد ماه 1369
  • - انسان آرمانی، ص21
  • - همان، ص 27 و 28
  • - نهضت امام، ج 1، ص233
  • - همان، ص 247
  • - همان
  • - همان، ص 331
  • - همان، ص 433
  • - همان
  • - همان، 437
  • - همان، ص440 و 621
  • - همان
  • - نهضت امام خمینی(س)، ج 2، ص 310
  • - همان، ص311
  • - همان، ص 675 و 683
  • - همان
  • - ادبیات انقلاب از نویسندۀ مقاله، چاپ شده برای تدریس (تبریز)
  • - نهضت امام، ج 1، ص 612 و 623 و 779، ج 2، ص 245
  • - مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، ذاکر حسینی، نشر دانشگاه تهران، 1368
  • - ر. ک: صحیفه امام، جلدهای 12 و 13
  • - ادبیات انقلاب، ص 44
  • - همان، ص 49 - 50
  • - نهضت امام، ج 1، ص 369
  • - ادبیات معاصر ایران، دکتر حاکمی، ص 153.
  • - ادبیات انقلاب، ص 47 و 48
  • - همان
  • - همان، ص 204
  • - نهضت امام، ج 2، ص 44 - 45
  • - همان، ج 1، ص 374
  • - ادبیات انقلاب، ص 50
  • - مجموعه شعر، سهراب سپهری، ص 74
  • - ادبیات انقلاب، ص 51
  • - همان، ص 161
  • - همان، ص 50
  • - مجموعه شعر، اخوان ثالث، ص 190
  • - اکبر اکسیر از مجموعه ی در سوگ سپیداران
  • - همان
  • - ادبیات انقلاب، ص 55، به نقل از گزیده ی اشعار فریدون مشیری، ص 7
  • - همان، ص 195، به نقل از ج 3، دیوان استاد شهریار