کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)

عملکرد نظام جمهوری اسلامی در «توسعۀ انسانی»

عملکرد نظام جمهوری اسلامی در «توسعه انسانی»

 

 احمد توکلی 

‏ ‏

مدخل:

‏یک قضاوت متداول در محیط دانشکده های اقتصاد و محافل کارشناسی کشور دربارۀ‏‎ ‎‏عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی، بویژه در مظاهر انسانی آن، حاکی از عدم توفیق کامل‏‎ ‎‏است. این قضاوت که جزئی از مشهورات شده معمولاً مبتنی بر تحلیل – عموماً غیر دقیق -‏‎ ‎‏اوضاع با ابراز نظریه های رایج علم اقتصاد صورت می گیرد؛ و عجیب آن است که برخلاف‏‎ ‎‏انتظار به جای اتکا به شواهد آماری، با مشاهدات شخصی انتخابی و غیر تصادفی (به‏‎ ‎‏معنای آماری) مدلل می گردد. و آنگاه که کار شکل دقیقتری پیدا می کند شاخصهای مورد‏‎ ‎‏استفاده برای قضاوت کلی بیشتر نمایه های مرسوم اقتصادی از قبیل شاخص تولید و درآمد‏‎ ‎‏سرانه، شاخص سرمایه گذاری و اشتغال و یا تورم می باشد. ‏

‏امام خمینی - قدس سره الشریف - چنانکه در سطور آتی نشان داده می شود، پیرامون‏‎ ‎‏مقایسۀ رفاه انسانی قبل و بعد از تحقق جمهوری اسلامی، همواره نظری مغایر این برداشت‏‎ ‎‏را ارائه می فرمودند، و دلایلی نیز بر صحت بیانش عرضه می داشتند. برای آنکه حقانیت‏‎ ‎‏موضوع آن بزرگمرد روشن گردد، ناچارم مقدمه ای پیرامون میزان قابلیت ابزار سنجش محافل‏‎ ‎‏و فوق الذکر و رسایی شاخصهای متداول ارائه کنم. حصول توافق وقتی سریعتر ممکن است‏‎ ‎‏که عقاید و دلایل خویش را بیشتر از زبان مراجع مورد احترام محافل کارشناسی و‏‎ ‎‏دانشگاهی تقدیم نمایم. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 95
‏پس از این مقدمه، نظرات بنیانگذار جمهوری اسلامی تشریح می گردد. آنگاه با توجه به‏‎ ‎‏چند نمایۀ گزیده که فعلاً در محافل علمی و کارشناسی کمتر مورد انتقاد است و نیز‏‎ ‎‏متکی بر آمارهای رسمی، نشان خواهم داد که وضع رفاه انسانی پس از استقرار جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، قضاوت متداول سابق الذکر را تأیید می کند، یا نظر امام امت - قدس سره‏‎ ‎‏الشریف – راه ذکر این نکته ضروری است که این مقاله پیرامون تصویر کلی عملکرد‏‎ ‎‏اقتصادی جمهوری اسلامی بحث نمی کند. بلکه به ابعاد مختلف مربوط به ارتقای حیات‏‎ ‎‏انسانی می پردازد. ‏

‏ ‏

‏بخش اول ‏

‏کارائی تئوریها و شاخصهای اقتصادی‏

‏در ارزیابی وضعیت انسانی ‏

‏بحث از عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی، بدون ملاحظۀ کلیت نظام، اهداف آن و‏‎ ‎‏اولویت بندی این هدفها، به نتیجۀ درستی رهنمون نخواهد بود. علت این امر نیز تنیدگی‏‎ ‎‏بسیار پیچیده وجوه مختلف حیات انسانی است. هرچند انتزاع در شناخت تجربی متداول‏‎ ‎‏از جهان، امری غیر قابل اجتناب به نظر می رسد؛ ولی هر مقدار این انتزاع جدیتر باشد،‏‎ ‎‏معرفت حاصله نیز از ارائه تصویری دقیق عاجزتر است. حقیقت فوق که در حیطۀ علوم‏‎ ‎‏انسانی وفاق نسبتاً جامعی درباره اش پیدا شده، امری نیست که در قرون اولیۀ تولد و رشد‏‎ ‎‏علوم انسانی از جمله علم اقتصاد، مورد قبول بوده باشد. اما هرچه بر عمر علوم انسانی‏‎ ‎‏افزوده شده، تواضع عالمان نیز فزونی یافته است. در واقع، وقتی نارسایی تئوریها در تحلیل‏‎ ‎‏واقعیات و یا ارائه راه حل مشکلات خودنمایی می کند، چاره ای جز اذعان به عجز از‏‎ ‎‏شناختی جهانشمول و پایدار باقی نمی ماند. مایکل تودارو دانشمند برجستۀ اقتصاد توسعه‏‎ ‎‏می گوید: ‏

‏ «مانند نظریۀ اقتصاد خرد، نظریه سنتی اقتصاد کلان کینز نیز وقتی که در واقعیات‏‎ ‎‏زندگی اقتصادی دنیای در حال توسعه به کار گرفته می شود دارای نواقص بسیار است...‏‎ ‎‏این عدم تناسب عمومی اقتصاد کلان سنتی کینز برای توسعه جهان سوم نباید تعجب آور‏‎ ‎‏باشد. این نظریۀ عمومی در واقع در پاسخ به شرایط خاص اقتصادی و نهادی رکود بزرگ‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 96
‏دهه 1930 غرب تنظیم شد. در واقع بخش قابل توجهی از نظریۀ کلان کینز امروزه حتی در‏‎ ‎‏کشورهای توسعه یافته، که مسائل اصلی آنها دیگر صرفاً بیکاری یا تورم نیست، بلکه تورم‏‎ ‎‏رکود است، بی ارتباط است... وقتی که در کشورهای صنعتی بین نظریه کلان و واقعیت‏‎ ‎‏اقتصادی چنین شکافی وجود دارد، لزوماً عدم تناسب این نظریه با شرایط کشورهای‏‎ ‎‏توسعه نیافته که نهادها و نظامهای اقتصادیشان حتی شبیه به نهادها و نظامهای اقتصادی‏‎ ‎‏کشورهای توسعه یافته هم نیست و در گذشته هم نبوده است، بسیار زیادتر است». ‏‎[1]‎‏ ‏

‏سرّ این معنا در اهمیت موضوع علوم انسانی و متدهای شناخت آن است که بشدت‏‎ ‎‏از نظرات فلسفی عالم تأثیر می پذیرد. تودارو، در جای دیگری از کتاب خویش این مطلب‏‎ ‎‏را چنین توضیح می دهد: ‏

‏ «اقتصاددانان دانشمندان علوم اجتماعی هستند که در موقعیت غیر معمول قرار دارند،‏‎ ‎‏زیرا که موضوعات مورد مطالعه شان - انسان در جریان عادی زندگی - و نیز فعالیتهایشان‏‎ ‎‏در زمینۀ اجتماعی واحدی ریشه دارد. برخلاف علوم فیزیکی، علم اجتماعی اقتصاد، نه‏‎ ‎‏می تواند ادعای قوانین علمی کند و نه ادعای کشف حقیقت جهانی را داشته باشد. در‏‎ ‎‏اقتصاد فقط می تواند گرایش وجود داشته باشد، و حتی این گرایش نیز تابع تغییرات‏‎ ‎‏کشورها و فرهنگها و زمانهای متفاوت است». ‏‎[2]‎‏ ‏

‏تاریخ اندیشه های اقتصادی بدرستی و وضوح نشان می دهد که چگونه نظریه های‏‎ ‎‏اقتصادی منبعث از تفکرات فلسفی عالمان و در زمینه های اجتماعی، اقتصادی معین و‏‎ ‎‏برای تحلیل اوضاع خاص جوامع آنها یا جامعه ای دیگر زاییده شده است. و چگونه تئوریها‏‎ ‎‏با تغییر آن دیدگاههای مبنایی یا اوضاع و احوال، دگرگون شده است. به همین دلیل‏‎ ‎‏مورخین اقتصادی تأکید می کنند:‏

‏ «علم اقتصاد برای پاسخ به این سؤال که چگونه یک اقتصاد آزاد امکان پذیر است به‏‎ ‎‏وجود آمد و... نظریه اقتصادی، اساساً دکترین مؤسسات آزاد سرمایه داری است نه چیز‏‎ ‎‏دیگر». ‏‎[3]‎‏ ‏

‏به راحتی می توان این نتیجه را پذیرفت: برای درک صحیحتر از وضعیت جامعۀ‏‎ ‎‏اسلامی  و ایرانی باید به ساختن نظریاتی همت گماشت که ارزشها و پیش فرضهای آن‏‎ ‎‏مبتنی بر تفکرات اسلامی و ویژگیهای ملی ما باشد. هر چند اشتراکاتی به قدر اشتراک بین‏‎ ‎‏انسان غربی و انسان اسلامی - ایرانی و تفکرات مبنایی دو نظام، بین این دو دستۀ تئوری‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 97
‏وجود خواهد داشت، ولی قطعاً نتیجه یکسان نخواهد بود. ‏

‏به هر حال، استفادۀ متداول از نظریات مرسوم علم اقتصاد سنتی بویژه در مباحث‏‎ ‎‏مربوط به توسعه باید با احتیاط بسیار بیشتری صورت گیرد. زیرا هر تعریفی از توسعه را‏‎ ‎‏بپذیریم حرکت به سمت زندگی بهتر و انسانیتر در آن ملحوظ است؛ و درست در همین جا‏‎ ‎‏باید تعریفی از زندگی خوب و انسانی بدهیم تا قدرت تشخیص و مقایسه پیدا شود.‏

‏به همین دلیل همواره تأکید می شود: «هیچ استراتژی توسعه ای بدون ارزش و‏‎ ‎‏سمتگیری نیست». ‏‎[4]‎

‏مقصد هرجا باشد آیا تنها شاخصهایی همچون درآمد سرانه و یا نرخ بیکاری می تواند‏‎ ‎‏گویای توفیق انسانی در رهروی باشد؟ جواب مسلماً مثبت نیست؛ زیرا اولاً ارقام درآمد‏‎ ‎‏ملی یا درآمد سرانه هرچند از جهاتی مفید است، ولی سهم طبقات مختلف جامعه از آن،‏‎ ‎‏نموده نمی شود، ثانیاً دستاورهایی که مورد احترام مردم است همگی در ارقام بالای رشد و‏‎ ‎‏درآمد مستتر نیست و لااقل به راحتی به وسیلۀ آن به دست نمی آید. و یا بیکاری در‏‎ ‎‏جامعه ای که پیوندهای عاطفی در آن استحکام دارد همان قدر آزاردهنده، منحرف کننده و‏‎ ‎‏هزینه زا نیست که در جوامع فردگرای غربی، که نهاد خانواده در آن رو به فروپاشی‏‎ ‎‏کامل می رود. ‏

‏گزارش توسعه انسانی 1990 که برنامۀ عمران ملل متحد آن را منتشر ساخته در‏‎ ‎‏این باره بیان نسبتاً رسایی دارد: ‏

‏ «توسعۀ انسانی فرآیندی است از گسترش گزینه های مردم. مهمترین این گزینه ها‏‎ ‎‏عبارتند از: برخورداری از عمر طولانی و سالم، دسترسی به آموزش و پرورش و بهره مندی از‏‎ ‎‏سطح زندگی شایسته، آزادیهای سیاسی، حقوق انسانی تضمین شده و احترام به خود... را‏‎ ‎‏می توان گزینه های دیگری در این زمینه محسوب داشت. ‏

‏گاهی چنین عنوان می شود که درآمد جانشین خوبی برای همۀ انتخابهای دیگر است؛‏‎ ‎‏زیرا برخورداری از آن اعمال هر انتخاب دیگری را ممکن می سازد. به دلایلی چند، این‏‎ ‎‏مطلب تنها تا حدودی اعتبار دارد: ‏

‏ - درآمد وسیله است نه هدف. آن را می توان صرف داروی حیاتبخش کرد، یا به مصرف‏‎ ‎‏مواد مخدر رساند. پس بهزیستی جامعه نه به سطح درآمد، بلکه به نحوۀ مصرف آن وابسته‏‎ ‎‏است. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 98
‏ - تجربیات موردی کشورها موارد متعددی را نشان می دهد که با وجود سطوح درآمد نه‏‎ ‎‏چندان بالا، مراتب قابل توجهی از توسعۀ انسانی حاصل آمده و برعکس، سطوح نسبتاً‏‎ ‎‏بالای درآمد با مراتب نازلی از توسعۀ انسانی همراه بوده است. ‏

‏ - درآمد فعلی یک کشور ممکن است چشم اندازهای آتی رشد آن را بخوبی نشان‏‎ ‎‏ندهد. چنانچه کشوری از پیش در امر توسعۀ مردم خود سرمایه گذاری کرده باشد، درآمد‏‎ ‎‏بالقوۀ آن ممکن است بسیار بالاتر از آنچه که در سطوح فعلی درآمد منعکس است، باشد.‏‎ ‎‏معکوس این ارتباط نیز درست تواند بود. ‏

‏ - مشکلات انسانی بیشمار در بسیاری از کشورهای صنعتی ثروتمند، از آن حکایت‏‎ ‎‏دارد که سطوح بالای درآمد خودبخود تضمینی برای پیشرفت انسانی نیست. ‏

‏حقیقت ساده آن است که هیچ ارتباط خودکاری بین رشد درآمد و پیشرفت انسانی‏‎ ‎‏وجود ندارد. توجه اصلی تحلیلهای مرتبط با توسعه باید معطوف به آن باشد که چگونه‏‎ ‎‏می توان چنین ارتباطی را ایجاد و تقویت کرد». ‏‎[5]‎‏ ‏

‏در جهت چنین تلاشی، ساخت و کاربرد نمایه های اجتماعی و یا به تعبیر دیگر‏‎ ‎‏اجتماعی - اقتصادی سالهاست که شروع شده. ولی در این میدان نیز مشکلات و مسائل‏‎ ‎‏تازه ای وجود دارد که غفلت از آنها زمان به کارگیری شاخصها حقایق را وا نمی نماید، و اگر‏‎ ‎‏مبنای تصمیمگیری قرار گیرند ممکن است به نتایج ناخواسته ای منجر گردد. جملات زیر‏‎ ‎‏از استفن این مطلب را به خوبی توضیح می دهد: ‏

‏ «در مرحلۀ نخست، نیاز به این هست که دربارۀ دامنۀ مفهومی توسعه به طور اعم و‏‎ ‎‏توسعۀ اجتماعی به طور اخص توافق وجود داشته باشد. در نزد برخی صاحبنظران، اصطلاح‏‎ ‎‏«توسعۀ اجتماعی» مترادف با «نوسازی» فرض می شود، که این هم به نوبۀ خود به معنی‏‎ ‎‏«همرتبه شدن» با مردم ملل توسعه یافته پنداشته می شود. چنین تصوری به مفهوم توسعۀ‏‎ ‎‏اجتماعی، کابرد زمانی، جغرافیایی و فرهنگی بسیار محدودی می دهد. معیارهایی که برای‏‎ ‎‏شناسایی فرهنگها و مردم «توسعه یافته» به کار می رود، از ویژگیهای تمایز بخش ملل‏‎ ‎‏پیشرفته معاصر ما گرفته شده است. معیارهای مزبور عبارت‏‏ ‏‏اند از چیزهایی، مانند: درجۀ‏‎ ‎‏بالای باسوادی، نظام آموزش در مدرسه های دولتی، بهداشت و درمان نوین و مراقبت‏‎ ‎‏پزشکی، علمی، سطح زندگی بالا، نظام حمل و نقل مناسب، اشکال پیشرفتۀ ارتباطات،‏‎ ‎‏پیشرفت در زمینۀ تکنولوژی، دولت متمرکز، دستگاه اجرایی متخصص و حرفه ای و غیره. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 99
‏این شیوۀ بررسی مفهوم توسعۀ اجتماعی به جای آنکه به صورت نوعی و عام باشد، جزئی و‏‎ ‎‏خاص است. اما حتی این دامنۀ محدود هم نیازمند شناسایی آن ویژگیهای اصلی است که‏‎ ‎‏ماهیت زندگی جدید را تشکیل می دهند، و مستلزم جدا ساختن آن مکانیسمهایی است که‏‎ ‎‏بین زندگی اجتماعی با آن ویژگیها مطابقت ایجاد می کنند. بخش ناچیزی از کاری که راجع‏‎ ‎‏به توسعۀ اجتماعی شده، این وظایف را برعهده گرفته است... ‏

‏هدفهای مشخص و کیفی توسعه ضرورتاً ارزشی و هنجاری اند و اگر وانمود شود که‏‎ ‎‏چنین نیست، در حقیقت شخص ارزش داوریهای خود را پنهان می کند». ‏‎[6]‎‏ ‏

‏علی‏‏ ‏‏رغم این مشکلات، تلاش بسیاری صورت گرفته تا ارزشهای مشترکی برای توسعه‏‎ ‎‏بین همه جوامع پیدا کنند. تودارو نیز با اذعان بر همۀ این نارساییها می گوید: ‏

‏ «ما نیز چون پروفسور گولت و سایرین معتقدیم که برای درک معنای درونی توسعه یابد‏‎ ‎‏حداقل سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود عملی در نظر گرفته شود. این‏‎ ‎‏ارزشهای اصلی عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس و آزادی که نمایانگر هدفهای‏‎ ‎‏مشترکی است که به وسیلۀ تمام افراد و جوامع دنبال می شود».‏‎[7]‎‏ ‏

‏درست است که این سه مقوله در همۀ جوامع دنبال می شود، ولی آیا در همه جا یک‏‎ ‎‏معنا و مفهوم دارد؟ تودارو به تبعیت از گولت می پذیرد که اعتماد به نفس علیرغم عدم‏‎ ‎‏توسعه مادی می تواند وجود داشته باشد، ولی به تغییر این احساس در اثر هجمه فرهنگ‏‎ ‎‏مادی غرب اشاره می کند: ‏

‏ «بسیاری از جوامع در کشورهای جهان سوم، که ممکن است قبلاً احساس عمیقی‏‎ ‎‏نسبت به ارزشهای خود داشته اند، به هنگام تماس با جوامعی که از نظر تکنولوژیکی و‏‎ ‎‏اقتصادی پیشرفته اند از یک اغتشاش جدید فرهنگی رنج می برند؛ و علتش این است که رفاه‏‎ ‎‏مادی تقریباً به صورت معیار جهانی ارزش درآمده است». ‏‎[8]‎‏ ‏

‏مفهوم آزادی را مایکل تودارو «رهایی از شرایط مادی از خود بیگانه کنندۀ زندگی و‏‎ ‎‏آزادی از قیود اجتماعی نسبت به طبیعت، جهل، بدبختی و نیز انسانهای دیگر،‏‎ ‎‏هادها و باورهای جزمی» می خواند و اضافه می کند: ‏

‏ «آزادی، دامنۀ انتخاب را برای جوامع و اعضای آن وسیع می کند و محدودیت خارجی‏‎ ‎‏را در راه حصول پاره ای هدفهای اجتماعی – که ما آن را توسعه می نامیم - به حداقل‏‎ ‎‏می رساند». ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 100
‏سپس پیرامون رابطۀ رشد اقتصادی و آزادی از قید بردگی از قول آرتور لوئیس نقل‏‎ ‎‏می کند: ‏

‏ «فایدۀ رشد اقتصادی این نیست که ثروت، خوشبختی را افزایش می دهد، بلکه ثروت‏‎ ‎‏دامنۀ انتخاب بشر را گسترش می دهد. ثروت می تواند انسان را قادر سازد تا کنترل بیشتری‏‎ ‎‏بر طبیعت و محیط مادی خود به دست آورد». ‏‎[9]‎‏ ‏

‏در پس این تعریف که تودارو آن را همگانی تلقی می کند، بسیاری از ارزشهای جامعه‏‎ ‎‏سرمایه داری و مادیگرای غرب پنهان است. کدام قید اجتماعی بد است؟ چرا هرگونه باور‏‎ ‎‏جزمی مخل آزادی است؟ آیا آزادی از هر قید اجتماعی و یا باور جزمی مترادف با آزادگی و‏‎ ‎‏آرامش بخش است؟ آیا اگر ثروت بشر را بر طبیعت و محیط مسلط می کند، وی را بر کنترل‏‎ ‎‏نفس خویش نیز قادر می سازد؟ اگر آزادی به آن مفهوم موانع خارجی توسعه اجتماعی را‏‎ ‎‏می تواند کاهش دهد، موانع درونی تازه ای برای رسیدن به آرامش قلبی نمی سازد؟ تازه مگر‏‎ ‎‏فروپاشی خانواده، رشد الکلیسم و مواد مخدر، بزهکاری سازمان یافته، خشونتهای‏‎ ‎‏اجتماعی و استثمار گروه اقلیت در جوامع صنعتی و نیز رابطۀ ظالمانۀ روابط تجاری‏‎ ‎‏بین المللی - که حاصل فرهنگ لیبرالیستی و اومانیستی غرب در نفی هر نوع جزمیت‏‎ ‎‏اعتقادی و قید الهی می باشد - «محدودیت خارجی» توسعۀ اجتماعی نیست؟ گزارش توسعه‏‎ ‎‏انسانی 1990، اطلاعات بسیاری از این عقبگردهای انسانی در کشورهای توسعه یافته‏‎ ‎‏ارائه می کند. ‏‎[10]‎‏ ‏

‏شاید جمع بندی ذیل که در گزارش توسعه انسانی 1990 برنامه عمران ملل متحد‏‎ ‎‏آمده است، برای قضاوت دربارۀ عملکرد جمهوری اسلامی از نظر توسعۀ انسانی ما را به‏‎ ‎‏پایگاه مشترکی برساند: ‏

‏ «مشکلات مفهومی و روش شناختی برآورد و سنجش توسعۀ انسانی از بعد سیاسی،‏‎ ‎‏امنیت شخصی، روابط بین افراد جامعه و محیط فیزیکی از موارد فوق الذکر نیز غامضتر‏‎ ‎‏است. لکن حتی در صورتی که جنبه هایی از این دست در حال حاضر عمدتاً قابل‏‎ ‎‏اندازه گیری نیست، در تحلیلهای توسعۀ انسانی نمی توان و نباید از آنها غفلت ورزید.‏‎ ‎‏تعبیر صحیح از داده های مربوط به متغیرهای قابل اندازه گیری کمی همچنین بسته به آن‏‎ ‎‏است که ابعاد کیفیتر حیات انسانی را نیز مد نظر داشته باشیم». ‏‎[11]‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 101
‏بخش دوم ‏

‏قضاوت حضرت امام خمینی‏

‏دربارۀ سؤال اصلی مقاله چگونه است؟ ‏

‏اکنون پس از آن بحث مقدماتی مفصل در بخش اول می توانیم با نگاهی علمی، البته‏‎ ‎‏همراه با فروتنی و واقع‏‏ ‏‏بینی عالمانه، درک صحیحتری از اندیشه های امام خمینی پیرامون‏‎ ‎‏تحولات انسانی - مادی و معنوی - پس از استقرار جمهوری اسلامی کسب کرده و پس از‏‎ ‎‏بررسی آماری برخی دعاوی مورد دفاع آن امام همام، قضاوت عادلانه ای دربارۀ سؤال اصلی‏‎ ‎‏مقاله پیدا کنیم. ‏

‏ذکر این نکته را ضروری می دانم که قصدم به هیچ وجه اثبات حقانیت تفکرات امام‏‎ ‎‏امت به اتکای علوم انسانی معاصر نیست، زیرا حقانیت افکار و مواضع آن پیر طریقت و‏‎ ‎‏منادی عدالت و انسانیت در ظلمت زمانه، تکیه بر جای دیگری دارد: وحی الهی و علوم‏‎ ‎‏معصومین علیهم السلام از یک سو، و صدق و صفای باطن، کلام و عملش از سوی دیگر‏‎ ‎‏تنها هدف این است که نشان دهم حتی اگر خدای ناخواسته باورهای دینی در ما ضعیف‏‎ ‎‏باشد ولی با حریت و آزادگی ابزارهای علمی و داده های آماری را به کار گیریم، در این‏‎ ‎‏مقوله قضاوتی منطبق و یا لااقل نزدیک به اندیشه های آن بزرگمرد پیدا خواهیم کرد. همچون‏‎ ‎‏مردم که باور خویش را به وی با عمل خود و عشق به آن بزرگوار در حیات و مماتش اثبات‏‎ ‎‏کرده اند. ‏

‏این تلاش را نیز از این جهت مغتنم می شمارم که نزدیکی روشنفکران را به توده های‏‎ ‎‏مردم، برای بقای انقلاب و استمرار استقلال سیاسی و کسب استقلال فرهنگی و اقتصادی‏‎ ‎‏ضروری می دانم. ‏

‏در واقع باید اول معلوم کنیم هدف اصلی از استقرار جمهوری اسلامی رسیدن به کجا‏‎ ‎‏بود تا بتوانیم بپرسیم به هدف نزدیکتر شده ایم یا دور مانده ایم. هدف اصلی ساختن انسان‏‎ ‎‏است که تنها با بهبود اقتصادی ممکن نخواهد بود. بلکه اقتصاد تنها یک وسیله است.‏‎ ‎‏انسان سازی نیز جز با تحقق حاکمیت اسلام و قرآن مقدور نیست. در حاکمیت اسلامی‏‎ ‎‏یکی از مقاصد رفاه مادی است که در پناه معنویت ارزش می یابد و متحقق می گردد: ‏

‏ «اگر مقصد این بود که زاغه‏‏ ‏‏نشینها از زاغه‏‏ ‏‏نشینی بیرون بیایند و یک سر و سامانی پیدا‏‎ ‎‏کنند، این هم ان شاء الله می شود، و با همت همه باید بشود لکن باز مقصد این نیست.‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 102
‏مقصد این است که کشور ما یک کشور اسلامی باشد؛ کشور ما در تحت رهبری قرآن...‏‎ ‎‏مکتبهای مادی تمام همتشان این است که مرتع درست بشود، تمام همت این است که‏‎ ‎‏منزل داشته باشند، رفاه داشته باشند (آنهایی که راست می گویند). اسلام مقصدش بالاتر از‏‎ ‎‏اینهاست؛ مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی معنوی است. مادیت را‏‎ ‎‏در پناه معنویت اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس، اسلام برای تهذیب‏‎ ‎‏نفس انسان آمده است؛ برای انسانسازی آمده است. همۀ مکتبهای توحیدی برای انسانسازی‏‎ ‎‏آمده اند، ما مکلفیم انسان بسازیم». ‏‎[12]‎

‏ «زیر بنا اقتصاد نیست، برای اینکه غایت انسان، اقتصاد نیست».‏‎[13]‎‏ ‏

‏مانع این انسانسازی را نیز تفکر منحط و مادی غرب می داند که قدرت بر طبیعت و‏‎ ‎‏محیط را افزایش داده، ولی نفس را سرکش‏‏ ‏‏تر کرده و بر ضد جوامع ضعیف اعمال زور‏‎ ‎‏می کند: ‏

‏ «تربیت غرب انسان را از انسانیت خودش خلع کرده، به جای او یک حیوان آدمکش‏‎ ‎‏گذاشته است... ما باورمان آمده است که همۀ چیزها در غرب است. خیر، آن چیزی که در‏‎ ‎‏غرب است تربیت حیوان درنده است». ‏‎[14]‎‏ ‏

‏ثروت و پیشرفتی که در کشورهای توسعه‏‏ ی‏‏افته پیدا شده، ابزار سلطه بین المللی و‏‎ ‎‏چپاول ملتهای ضعیف است: ‏

‏ «غرب مواد طبیعت را کشف کرده است و قوای طبیعت را کشف کرده است و آن هم‏‎ ‎‏بر ضد انسان این قوا را به کار می برد، برای هدم انسانیت، برای هدم شهرهای ممالک». ‏‎[15]‎‏ ‏

‏به همین دلیل رفع این مانع را از سر راه ضروری می دانند و در مصاف با هجوم و‏‎ ‎‏سلطه فرهنگ مادی، گشودن جبهه در سایر نقاط جهان را وظیفۀ جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏اعلام می کنند: ‏

‏ «اعتلا به این نیست که شکم ما سیر باشد، اعتلا به این است که ما مسلکمان را و‏‎ ‎‏مکتبمان را به پیش ببریم، و ما بحمدالله داریم مکتب را پیش می بریم و مکتبمان را گسترش‏‎ ‎‏خواهیم داد به همۀ ممالک اسلامی، بلکه در همه جا که مستضعفین هستند، و ما رو به‏‎ ‎‏اعتلا هستیم و بشر را رو به اعتلا می خواهیم ببریم. چطور گفته می شود که ما رو به انحطاط‏‎ ‎‏هستیم؟»‏‎[16]‎

‏ «باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در ادارۀ هرچه بهتر مردم‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 103
‏بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت‏‎ ‎‏جهانی اسلام است منصرف کند».‏‎[17]‎‏ ‏

‏پیام به گورباچف نیز گامی در این جهت بود. و دیدیم که چگونه حقانیت آن پیام‏‎ ‎‏شگفت آور روشن شد: ‏

‏ «جناب آقای گورباچف!‏

‏باید به حقیقت رو آورد؛ مشکل اصلی کشور شما مسألۀ مالکیت و اقتصاد و آزادی‏‎ ‎‏نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست، همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال‏‎ ‎‏و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزۀ طولانی و بیهوده با خدا و‏‎ ‎‏مبدأ هستی و آفرینش است». ‏‎[18]‎‏ ‏

‏برای آن‏‏ ‏‏که آثار پشت کردن به مبدأ هستی در جهان صنعتی و نتایج حاکمیت دید مادی‏‎ ‎‏در مسائل اقتصادی و اجتماعی روشن شود، بد نیست به اطلاعات ذیل توجه کنید. این‏‎ ‎‏نکات بخشی از گزارش توسعه انسانی 1991 سازمان ملل است. هرچند این گزارش نیز با‏‎ ‎‏دید مادی نوشته شده ولی گویای حقایق بسیاری است: ‏

‏ «طبق آمار مربوط به جرایم گزارش شده، در کانادا از هر یکصد هزار نفر300 نفر‏‎ ‎‏مرتکب جرایم مربوط به مواد مخدر می شوند. در هلند از هر یکصد هزار زن 15 تا 59‏‎ ‎‏ساله نزدیک به 100 نفر مورد تجاوز قرار می گیرند. در آمریکا از هر یکصد هزار نفر 400‏‎ ‎‏نفر زندانی و 9 نفر قاتل هستند. در مجارستان از هر یکصد هزار نفر قریب 50 نفر دست به‏‎ ‎‏خودکشی می زنند». ‏

‏به همین ترتیب، از هم پاشیده شدن خانواده ها را می توان از دو زاویه مورد بررسی قرار‏‎ ‎‏داد. امروز در شمار فزاینده ای از خانه ها، والدین مجرد، سرپرست خانواده اند و بسیاری از‏‎ ‎‏کودکان را مادران ازدواج نکرده به دنیا می آورند... ‏

‏بسیار از طلاقها نتیجۀ مطالبه حق آزادی شخصی - زن یا شوهر - است، چیزی که در‏‎ ‎‏گذشته به هیچ وجه جایز شمرده نمی شد. اما ممکن است این آزادی بهای سنگینی داشته‏‎ ‎‏باشد - بهایی چون آسیبهای فردی، گسیختگی زندگی کودکان و تضعیف خانواده. ‏

‏گسیختگی بافت اجتماع در کشورهای صنعتی بروشنی نشان می دهد که برخورداری از‏‎ ‎‏درآمد ملی افزونتر به‏‏ ‏‏تنهایی نمی تواند از تنشهای اجتماعی و اضطرابهای انسانی جلوگیری‏‎ ‎‏کند». ‏‎[19]‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 104
‏همین گزارش نشان می دهد که بیشترین قتل، شمار زندانیان، تجاوز به عنف و‏‎ ‎‏آلوده‏‏ ‏‏سازی محیط زیست مربوط به آمریکاست. ‏

‏آثار حاکمیت چنین فرهنگی دنیا طلب و معنویت ستیز در کشورهای جهان سوم‏‎ ‎‏چگونه است؟ قبلاً نقل کردم که تودارو از قول پروفسور گولت و سایر علمای اقتصاد‏‎ ‎‏توسعه، معاش زندگی، اعتماد به نفس و آزادی را سه رکن توسعه یاد کرد که همۀ جوامع به دنبال آن هستند. اما آیا با اصالت یافتن دنیا، اعتماد به نفس برای کشورهای جهان سوم‏‎ ‎‏قابل دستیابی است؟ و اگر خودباوری وجود نداشته باشد، چه به سر سطح زندگی و آزادی‏‎ ‎‏خواهد آمد؟ اثر هجوم فرهنگ مادی غرب را در توسعه نیافتگی طی جملات ذیل از کتاب‏‎ ‎‏مایکل تودارو بهتر ملاحظه خواهید کرد: ‏

‏ «هیچ چیز ذاتی در سطح پایین زندگی وجود ندارد که موجب احساس عدم اعتماد به‏‎ ‎‏نفس در میان افراد بسیار فقیر شود، مگر وقتی که هویت و ارزش آنان در چشم سایر مردم‏‎ ‎‏عمدتاً بر حسب رفاه مادیشان تعیین شود. به این ترتیب، انتقال بین المللی ارزشهایی که به‏‎ ‎‏سمت مادیات سوق یافته از کشورهای ثروتمند (از طریق سینما، تلویزیون، روزنامه،‏‎ ‎‏مجله، نظامهای آموزشی، متخصصین خارجی و توسعه دهندگان جامعه و غیره) می تواند‏‎ ‎‏عوامل تعیین کنندۀ اعتماد به نفس را تغییر دهد و معمولاً نیز چنین می کند. بنابراین، سطح‏‎ ‎‏پایین زندگی سبب می شود که افراد احساس کنند که ارزش واقعیشان پایین است. بعکس،‏‎ ‎‏پایین بودن اعتماد به نفس و در نتیجه طرز تفکر غلط نسبت به زندگی، کار، نظافت،‏‎ ‎‏وقت‏‏ ‏‏شناسی و پیشرفت شخصی، خود می تواند به سطح پایین زندگی کمک کند». ‏‎[20]‎‏ ‏

‏حالا اگر جمهوری اسلامی گسترش جبهۀ مقابله با سلطۀ فرهنگ مادی را وجهۀ همت‏‎ ‎‏خویش قرار داده و توانسته است اعتماد به نفس را در بسیاری از ملتهای مسلمان و حتی‏‎ ‎‏برخی اقشار مستضعف غیر مسلمان زنده کند، به اهداف توسعۀ انسانی و اهداف خویش‏‎ ‎‏نزدیکتر نشده است؟ ‏

‏از نظر امام خمینی(س) همان تربیت حیوانی غرب در صحنۀ اقتصاد منجر به دو‏‎ ‎‏قطبی شدن شدید جهان گشته و وضعیت ظالمانه ای را بر جهان حاکم کرده که‏‎ ‎‏سلطه جویی و سلطه پذیری دو سوی سکه رایج آن است: ‏

‏ «عملاً بردگی جدیدی بر همۀ ملتها تحمیل شده و اکثریت جوامع بشری در زندگی‏‎ ‎‏روزمرۀ خود به اربابان زر و زور پیوند خورده اند و حق تصمیم گیری در مسائل اقتصاد جهان‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 105
‏از آنان سلب شده است... با ایجاد مراکز انحصاری و چند ملیتی، عملاً  نبض اقتصاد‏

‏جهان را در دست گرفته و همۀ راههای صدور و استخراج و توزیع و عرضه و تقاضا و‏‎ ‎‏حتی نرخ گذاری و بانکداری را به خود منتهی نموده اند؛ و با القای تفکرات و تحقیقات‏‎ ‎‏خود ساخته، به توده های محروم باورانده اند که باید تحت نفوذ ما زندگی کرده و الّا راهی‏‎ ‎‏برای ادامۀ حیات پابرهنه ها، جز تن دادن به فقر باقی نمانده است». ‏‎[21]‎‏ ‏

‏امروز دیگر این تصویر گویا و واقعی مورد انکار اصحاب علم اقتصاد توسعه نیست؛‏‎ ‎‏و به نارسایی نظریه های مرسوم تجارت بین المللی در فهم و راهبری اقتصاد اجتماعی‏‎ ‎‏صراحتاً تأکید می کنند: ‏

‏ «کنترل انحصاری و کنترل انحصاری چند جانبۀ بازار کالاهایی که در سطح‏‎ ‎‏بین المللی مبادله می شوند به این معناست که شرکتهای بزرگ قادرند در قیمتها و عرضه (و‏‎ ‎‏اغلب تقاضا) در جهت منافع خصوصی خویش دخل و تصرف کنند. به جای رقابت،‏‎ ‎‏شاهد فعالیت مشترک تولید کنندگان و چانه زدنهای انحصاری چندجانبۀ بین فروشندگان و‏‎ ‎‏خریداران بزرگ به عنوان یکی از مهمترین نیروهای تعیین کنندۀ قیمت و مقدار کالا در‏‎ ‎‏اقتصاد بین المللی هستیم. علی‏‏ ‏‏رغم کوشش کشورهای در حال توسعه در تنوع بخشیدن‏‎ ‎‏هرچه بیشتر به اقتصاد خود بویژه بالا بردن سطح صادرات صنعتی، پدیدۀ شایع افزایش‏‎ ‎‏بازده (کاهش هزینه) نسبت به تولید به مقدار زیاد علاوه بر قدرت غیر اقتصادی شرکتهای‏‎ ‎‏بزرگ چند ملیتی (یعنی نفوذ سیاسی آنها در بسیاری از دولتها) به این معناست که‏‎ ‎‏کشورهایی که زودتر صنعتی شده اند (کشورهای غنی) قادرند که از پدیدۀ صرفه جوییهای‏‎ ‎‏حاصل از تولید انبوه منتفع شوند؛ و موقعیت مسلط خویش را در بازارهای جهانی حفظ‏‎ ‎‏کنند. این مورد به روشنی از جمله مواردی است که کشورهای غنی با در دست داشتن کلیۀ‏‎ ‎‏برگهای برندۀ اقتصادی و غیر اقتصادی غنیتر می شوند». ‏‎[22]‎

‏ «حکومتهای کشورهای ثروتمند می توانند در امور اقتصادی جهانی به وسیلۀ سیاستهای‏‎ ‎‏داخلی و بین المللی خود تأثیر بگذارند. آنها می توانند فشارهای اقتصادی متقابل کشورهای‏‎ ‎‏ضعیفتر را دفع کنند و با دسیسه و نیرنگ عمل کنند و اغلب با همکاری شرکتهای قدرتمند‏‎ ‎‏چند ملیتی خویش روابط و شرایط تجارت بین‏‏ ‏‏المللی را متناسب با منافع ملی خود اداره‏‎ ‎‏کنند... نظریۀ تجارت هیچ گونه اشاره ای به این نیروهای دولتی قدرتمند ندارد و بنابراین،‏‎ ‎‏نسخه های آن با توجه به این غفلت به مقدار زیادی بی اثر شده است». ‏‎[23]‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 106
‏وضعیت «اعتماد به نفس» - یک رکن از ارکان سه گانه توسعه - را با وجود سلطه‏‎ ‎‏فرهنگی غرب دیدیم. وضعیت رکن دیگر - یعنی آزادی - هم با وجود چنین سلطه اقتصادی‏‎ ‎‏و غیر اقتصادی روشن است. رکن سوم و مهم معاش زندگی نیز که تابع مستقیم دو رکن‏‎ ‎‏دیگر است. غفلت از این حقایق هنگام ارزیابی عملکرد هر نظام، بررسی را ابتر خواهد‏‎ ‎‏کرد. هر عالم منصفی باید معلوم کند که دولتها در جهت تحکیم این نظام سلطه گر عمل‏‎ ‎‏کرده اند یا تزلزل آن، تا بتواند بگوید توسعه ای واقع شده یا پس رفت، محقق گشته است؟ ‏

‏آیا اگر حکومتی در جهت شکستن این قطب بندی ظالمانه گام بردارد تا راهی برای‏‎ ‎‏گسترش آزادی جوامع انسانی باز شود؛ و در نتیجه امکان بهبود معاش و معاد فراهم آید،‏‎ ‎‏در روند توسعۀ انسانی گام برنداشته است؟ پرداخت هزینه اقتصادی این پیشرفت نامعقول‏‎ ‎‏است؟ آیا بدون توجه به این قبیل مسائل، و صرفاً به اتکای شاخصهای اقتصادی و‏‎ ‎‏اجتماعی می توان ارزیابی درستی از وضعیت توسعه انسانی پس از استقرار جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی داشت؟ ‏

‏براساس چنان اهداف بلندی است که امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه در ارزیابی‏‎ ‎‏تعالی انسان پس از استقرار جمهوری اسلامی، هم به تغییرات اقتصادی و رفاهی اشاره‏‎ ‎‏دارند، هم به تغییرات ساختاری در نهادها و ادارۀ کشور می پردازند و نیز تحولات چشمگیر‏‎ ‎‏روحیات فردی و جمعی را مدنظر قرار می دهند. به همین دلیل به جای عبارت «رفاه‏‎ ‎‏انسانی» و یا حتی «توسعۀ انسانی» از «تعالی انسانی» استفاده کرده ام. ‏

‏اما مرحله بندی آن اهداف در چارچوب ملی چگونه بوده است؟ از نظر امام تغییر‏‎ ‎‏شرایط مادی زندگی، هدفی دست دوم از حیث ارزش ولی دارای اولویت از جهت‏‎ ‎‏سیاست گذاری بود: ‏

‏ «مشکلترین مسائل ما ترمیم خرابیهای شاه است، و این ناثباتیهایی که او از هر جهت‏‎ ‎‏برای ما به ارث می گذارد. مسألۀ بیکاری، مسألۀ مسکن، مسألۀ کشاورزی، مسألۀ صنایع‏‎ ‎‏مونتاژ، مسألۀ کارخانه ها، باید ابتدا این مسائل از هم پاشیده را در طول این پنجاه سال‏‎ ‎‏ترمیم کنیم تا چرخ ایران به حرکت درآید. بعد اصولاً باید یک اساس نو دیگری را پایه ریزی‏‎ ‎‏کرد». ‏‎[24]‎‏ ‏

‏در عین حال، ضرورت حرکت جهانی و برنامه ریزی جامع مدنظر بود و در کنار مبارزه‏‎ ‎‏با فقر، اصلاح شرایط زندگی به طور کلی تعقیب می شد: ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 107
‏ «اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملتها و مبارزه با‏‎ ‎‏فساد و فحشا و تنظیم و تدوین قوانین است که در همۀ زمینه های اقتصادی، سیاسی،‏‎ ‎‏اجتماعی و فرهنگی با توجه به معیارهای اسلامی، اصلاحات لازم را به عمل آورد؛ که این‏‎ ‎‏اصلاحات با مشارکت کامل همۀ مردم خواهد بود، و هدفش قبل از هر چیز، از بین بردن فقر‏‎ ‎‏و اصلاح شرایط زندگی برای اکثریت قاطع مردم ماست که از همه جهت مورد ظلم واقع‏‎ ‎‏شده اند». ‏‎[25]‎‏ ‏

‏تعقیب این اهداف در زمینه ای بکر و آماده صورت نمی گرفت. شرایط انقلابی،‏‎ ‎‏دشمنیهای داخلی و خارجی، جنگ تحمیلی، خرابیهای بجا مانده از قبل، بی تجربگی‏‎ ‎‏انقلابیون و... موانعی بود که همواره مورد تأکید ایشان قرار می گرفت و برای آنکه ارزیابی‏‎ ‎‏از عملکرد واقع‏‏ ‏‏بینانه تر باشد، همیشه مردم و اهل نظر را به مقایسۀ عملکرد و شرایط‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی، با عملکرد و شرایط انقلابهای دیگر دعوت می کردند. ‏‎[26]‎‏ ‏

‏در عین حال آن بزرگوار مکرراً مواهب انسانی انقلاب اسلامی را یادآوری می فرمودند: ‏

‏ «ملت عزیز در این دو سال شاهد وقایع بسیار بود؛ شاهد پیامدهای بسیار شیرین و‏‎ ‎‏پیامدهای بسیار تلخ، شاهد پیروزی عظیم بر قدرتهای شیطانی و تشکیل حکومت اسلامی‏‎ ‎‏در تمامی ابعادش، برچیده شدن تسلط غارتگیریها و چپاولگریها از جناحهای راست و‏‎ ‎‏چپ و وابستگان سرسپرده آنان، باز شدن درهای زندانهای جهنمی به روی علمای ابرار و‏‎ ‎‏روشنفکران متعهد، بسته شدن مراکز گستردۀ فحشا و عشرتکده های منحرف کنندۀ نسل‏‎ ‎‏جوان، بیرون راندن مستشاران و اربابان پرمدعا و باجگیر و کارشکن، اعدام سران جنایتکار‏‎ ‎‏و خیانتکار زراندوز؛ فراری دادن انگلهای خائن و سودجو و جنایتکار، تحول عجیب‏‎ ‎‏قشرهای مختلف ملت عزیز از بی تفاوتی به تعهد در مقابل اسلام و میهن؛ که در طول‏‎ ‎‏مدت جهاد با قدرتهای شیطانی و وابستگان آنان، خصوصاً در هجوم شیطانی صدامی اخیر‏‎ ‎‏به وجود آمده است، و هزاران کارهای عمرانی و ایجاد مراکز تربیتی در سطح روستاها برای‏‎ ‎‏توده های عقب نگه داشته شده و شکستن اختناق و ایجاد فضایی آزاد و بسیار امور‏‎ ‎‏دیگر». ‏‎[27]‎

‏تحولات فوق الذکر در تعالی انسان نقش تعیین کننده دارند، و اکثر آنها حتی با‏‎ ‎‏معیارهای «توسعۀ انسانی» نیز پدیده هایی مثبت ارزیابی می شوند. با چنین تحولاتی مسلماً‏‎ ‎‏اعتماد به نفس و آزادی گسترش یافته است، مشارکت عمومی بالا رفته، احساس تملک‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 108
‏نسبت به سرنوشت خویش و کشور تقویت شده، سلطۀ بین المللی نفی شده، در سطح‏‎ ‎‏ملی نیز تسلط اقشار ثروتمند بر مقدرات کشور خاتمه پذیرفته و... ‏

‏به عنوان یک نمونه از چپاول و نابودی منابع ملی کشورهای جهان سوم می توان به‏‎ ‎‏استخراج و صدور نفت ارزان کشورهای نفتخیز طی سالیان دراز و سوزاندن گازهای‏‎ ‎‏حاصل از استخراج نفت در سر چاهها یاد کرد. گازهای سوخته شده تنها طی سی و چهار‏‎ ‎‏سال (1944 تا 1978) بیش از 2000 میلیارد متر مکعب بوده که ارزش آن بر اساس یک‏‎ ‎‏محاسبۀ مقدماتی با مقایسۀ انرژی زایی سوخت جانشین، حدود362میلیارد دلار می شود.‏‎ ‎‏تنها در سال 1975 در ایران 6 / 23 میلیارد متر مکعب گاز سوزانده شده که ارزش آن‏‎ ‎‏2 / 10 میلیارد دلار است.‏‎[1]‎‏ این مبالغ بر اساس قیمت اعلان شدۀ نفت به دست آمده است‏‎ ‎‏که خود بهای اندکی داشت. میل به حداکثر بهره برداری طی زمان قراردادهای استخراج و‏‎ ‎‏ارزانی نفت، باعث فشار بر چاهها و عدم بهره برداری از گاز حاصله بود. این امر عمر مفید‏‎ ‎‏چاههای نفت را نیز به شدت کاهش داده است. این فرآیند چه میزان به انباشت سرمایه در‏‎ ‎‏کشورهای صنعتی و عقب ماندگی کشورهای ثروتمند نفت خیز کمک کرده است؟ حذف‏‎ ‎‏این سلطه از کشور چه مقدار قیمت دارد؟ تنها از حیث حفظ ثروت ملی به این مقایسه‏‎ ‎‏توجه کنید: متوسط صدور نفت طی 5 سالۀ آخر رژیم قبل، نزدیک به 5 میلیون بشکه در روز‏‎ ‎‏بوده و طی 5 ساله پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به طور متوسط 7 / 1 میلیون بشکه‏‎ ‎‏کاهش یافته است.‏1 / 27‎[28]‎‏ آیا این تحولات در شاخصهای مرسوم نمایان است؟ این نارساییها‏‎ ‎‏را نباید دقت عالمان جبران کند؟ ‏

‏تحول روحیات فردی و اجتماعی چگونه بوده است؟ ‏

‏عطف توجه از مادیات به معنویات و آخر طلبی را اصل انگاشتن اخلاقی بود که‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی مبلّغ آن بود در مقابل ماده گرایی فرهنگ غرب، فرق این دو نوع نگرش را‏‎ ‎‏هم در مقولۀ توسعه قبلاً از زبان علمای فن خواندیم. امام آثار چنان تحولی را این گونه‏‎ ‎‏بیان می کنند: ‏

‏ «ما باید باورمان بیاید به اینکه مملکت ما همه چیزش را فدا می خواست بکند برای‏‎ ‎‏اسلام. الان هم می آیند به من می گویند... که شما دعا کنید ما شهید بشویم، معقول است‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 109
‏که بگوید من شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر بشود؟!... برای اینکه ادراک کرده است که‏‎ ‎‏در شهادت موت نیست؛ یک حیات جاوید است، برای حیات جاوید است، که این‏‎ ‎‏تقاضای شهادت می کند. زیربنا توحید است». ‏‎[29]‎‏ ‏

‏اعتماد به نفس حاصل از این فرهنگ، فضای خاصی را ایجاد کرده که امکان مبارزه با‏‎ ‎‏سلطه طلبی کشورهای توسعه یافته و دسایس آنها را فراهم کرده است. ‏‎[30]‎‏ ‏

‏آزادی سیاسی، امنیت، استقرار ارکان حکومت و تغییر نهادهای اداری و اجتماعی از‏‎ ‎‏مواهب برشمرده شده در بیان امام است. ‏‎[31]‎‏ ‏

‏می توان به عنوان نمونه وضع کشور را از حیث مشارکت عمومی در امور سیاسی و‏‎ ‎‏فساد و تباهی با تایلند مقایسه کرد. کشوری که یکی از ببرهای آسیا لقب گرفته و طی سه‏‎ ‎‏دهه اجرای برنامۀ توسعه، شاخصهای درخشانی از حیث اقتصادی و اجتماعی عرضه‏‎ ‎‏می کند. اینجانب سال گذشته پس از آخرین کودتای ارتش به آنجا سفر کردم. دولتی با‏‎ ‎‏کودتا عوض شد، ولی هیچ آبی تکان نخورد. در شب کودتا حتی تعداد پلیسهای محافظ‏‎ ‎‏وزارت کشور - مقر کودتاچیان - تغییر نکرده بود. ‏

‏چند روز پیش رویتر گزارش داد: «تایلند میزبان کنفرانسی است با عنوان «کودکان در‏‎ ‎‏جهان خودفروشان یا کودکان قربانیان جهانگردی در آسیا.» یک وزیر تایلندی اظهار‏‎ ‎‏داشت که سن خودفروشان مؤنث و مذکر هر روز کاهش می یابد! رویتر از قول یک مقام‏‎ ‎‏تایلندی اضافه کرد که تایلند 800 هزار خودفروش دارد که سن 50 هزار نفر آنها زیر 15‏‎ ‎‏سال است! قابل ذکر است که تایلند تقریباً 60 میلیون نفر جمعیت دارد. ‏

‏در عین توجه دادن به آن مواهب بزرگ کیفی، حضرت امام در برابر تبلیغات دشمنان‏‎ ‎‏که حتی برخی دوستان را نیز تحت تأثیر قرار می داد، پیشرفتهای نسبی قابل توجه در‏‎ ‎‏زمینه های اقتصادی - اجتماعی را یادآور می شدند. نکته قابل توجه توزیع امکانات تازه‏‎ ‎‏ایجاد شده بود. یک نکتۀ مهم در امر توسعۀ انسانی که در ارقام سرانه پنهان می ماند و یا‏‎ ‎‏اساساً آن را منعکس نمی کند نحوۀ برخورداری طبقات مختلف اجتماعی است. جهتگیری‏‎ ‎‏از مرفهین به محرومان و یا از شهر به روستا از جمله نشانه های مثبت توسعه اقتصادی -‏‎ ‎‏اجتماعی است که نقش آن در ارزیابی بر اهل فن پوشیده نیست. امام در این باره فرموده اند:‏‎ ‎‏«آیا نمی دانید که کارهای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریباً به شهرها آن هم به‏‎ ‎‏محلات مرفه؛ و فقرا و مردمان محروم از آن امور بهرۀ ناچیز داشته یا نداشتند، و دولت فعلی‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 110
‏و بنیادهای اسلامی برای این طایفۀ محروم با جان و دل خدمت می کنند». ‏‎[32]‎‏ ‏

‏ «روستاها که منسی بودند و هیچ کس به آنها اعتنا نمی کرد؛ و آنها را جزو این ملت‏‎ ‎‏حساب نمی کردند. امروز در تمام این روستاها یا بسیاری از کارها انجام گرفته است یا در‏‎ ‎‏دست انجام گرفتن است». ‏‎[33]‎‏ ‏

‏ «نباید انسان، یک جمهوری اسلامی که تا به حال این قدر برکات داشته است، تمام‏‎ ‎‏مراکز فساد را بسته است، این قدر برای مستضعفین کار کرده است، این قدر مدارس و‏‎ ‎‏خانه برای مردم ساخته است را فراموش کنند». ‏‎[34]‎

‏البته ارزیابی توسعۀ انسانی از دو زاویه قابل طرح است: توفیقها، و کمبودها.‏‎ ‎‏دستاوردها هرچه بیشتر باشد، پیشرفت فزونتر است. در عین حال اگر فاصلۀ باقیمانده تا‏‎ ‎‏اهداف زیاد باشد، اگر از زاویۀ کمبود مسأله بررسی شود، ممکن است نگرانی و عدم توفیق‏‎ ‎‏احساس شود. مثلاً می توان از این دو زاویه به کیفیت ساخت مسکن پس از استقرار‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی نظر کرد و دو احساس مختلف پیدا کرد. تا سال 1355تنها 5 / 24‏‎ ‎‏درصد واحدهای مسکونی با مصالح بادوام ساخته شده بود. طی 10ساله 55 تا 65 این‏‎ ‎‏نسبت به 3 / 46 رسید که رشد قابل ملاحظه ای است و یک توفیق تلقی می شود. اما اگر‏‎ ‎‏هدف مطلوب را ساخت صددرصد واحدهای مسکونی با مصالح بادوام بدانیم، با توجه به‏‎ ‎‏آنکه تعداد واحدهای مسکونی در سال 65 به مراتب بیش از کل واحدهای مسکونی در‏‎ ‎‏سال 55 است، تعداد واحدهایی که باید تغییر مطلوب ساخت یابند بسیار بیش از آن‏‎ ‎‏تعدادی است که طی آن ده سال تغییر کیفیت مثبت یافته اند. یعنی نظر به موضوع از زاویۀ‏‎ ‎‏کمبود، احساس دیگری ایجاد می کند. مسلماً انتخاب هر یک از این دو دیدگاه به تنهایی،‏‎ ‎‏ارزیابی را ناقص خواهد کرد. ‏

‏بسیاری از اوقات، مسائل از زاویۀ کمبود دیده و ارزیابی می شود که طبعاً احساس‏‎ ‎‏عدم توفیق بیشتر متحمل است. به ویژه آنکه خود آگاهی و رشد شعور اجتماعی و نیز دامن‏‎ ‎‏زدن به توقعات از سوی گروههای مخالف اسلام و انقلاب و یا بعضاً برخوردهای شعاری‏‎ ‎‏انقلابیون، توقع از اهداف قابل وصول را بسیار کرده است. امام امت در این باره در همان‏‎ ‎‏سالهای اول انقلاب چنین فرموده است: ‏

‏ «همۀ اینها که می بینید که مثلاً خانه ندارند، زندگیشان درست نیست، اسفالت ندارند.‏‎ ‎‏اینها که در انقلاب این جور نشده، این در رژیم سابق اینها شده. در رژیم سابق جرأت‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 111
‏نمی کردند بگویند آب نداریم. به حبس می بردندشان اگر می گفتند اسفالت نداریم‏‎ ‎‏کتکشان می زدند. حالا دیگه نه کتک است، نه حبس و نه زجر، هیچ این حرفها نیست در‏‎ ‎‏کار. وقتی نیست همۀ صداشان در می آید، تمام مستضعفین صداشان در می آید که نه آب‏‎ ‎‏داریم و نه برق داریم. خوب از شما می پرسم، خوب شمایی که نه آب دارید نه برق، تازه‏‎ ‎‏این کار شده؟ می گویند نه، ما از سی سال چهل سال این جور بوده، خوب از اول این جور‏‎ ‎‏بوده، اینها هم که دارند می سازند. اگر بگویند هیچ کاری نکردند، نخیر! خیلی کار کردند.‏‎ ‎‏این قدر لوله‏‏ ‏‏کشی کردند، آب بردند و آب رساندند، این قدر جاده ها را ساختند، در هرجا که‏‎ ‎‏بروید این مسائل هست، خانه ها زیاد ساخته شده، اما برای چند میلیون جمعیت به این‏‎ ‎‏زودی درست نمی شود. آنها هم قبول دارند. البته خیلی از چیزها مانده است. اما نه این‏‎ ‎‏است که کاری نکردند». ‏‎[35]‎

‏ ‏

‏بخش سوم ‏

‏بررسی برخی نمایه های توسعۀ انسانی‏

‏در ایران پس از انقلاب ‏

‏طی دو بخش قبل روشن شد که رهنمود علمی در ارزیابی وضعیت انسانی بر درک و‏‎ ‎‏ملاحظۀ جنبه های کیفی زندگی تأکید دارد. و نیز شرح نسبتاً مبسوطی از جنبه های مهم‏‎ ‎‏تحولات کیفی حیات انسانی پس از انقلاب، از زبان حضرت امام خمینی(س) عرضه‏‎ ‎‏گردید. این حقیقت نیز در کلام آن بزرگوار مورد تأکید بود که حتی در جنبه های مادی نیز‏‎ ‎‏تحولات چشمگیر بوده است. ‏

‏در این بخش می خواهم به کمک برخی شاخصهای متداول ارزیابی توسعۀ انسانی،‏‎ ‎‏حقانیت قسمت اخیر اندیشۀ امام را توضیح دهم. ‏

‏متداولترین نمایه های توسعۀ انسانی، معاش زندگی، بهداشت و آموزش است که در‏‎ ‎‏ارزیابیهای سازمان ملل متحد به کار می رود. شاخص کیفیت فیزیکی زندگی موریس نیز بر‏‎ ‎‏سه موضوع امید به زندگی، مرگ و میر نوزادان و با سوادی تکیه می کند. هر کدام از دو دسته‏‎ ‎‏شاخصهای مزبور را بخواهیم به کار بگیریم، وضع مسکن و تسهیلات زندگی به عنوان‏‎ ‎‏شاخص مکمل یا مؤثر در آنها به ارائه تصویر دقیقتر کمک می کند، و ارزیابی آن می تواند‏‎ ‎‏مؤید یا مصحح شاخصهای دیگر باشد. در گزارش وضعیت توسعۀ انسانی در سال 1991‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 112
‏نیز به این مسأله توجه شده است. ‏

‏می توانیم تعاریف زیر را دربارۀ گویایی شاخصهای آموزش و بهداشت بپذیریم: ‏

‏ «بهبود بخشیدن به وضع تندرستی و تدارک دیدن خدمات بهداشتی و درمانی لازم،‏‎ ‎‏یکی از جنبه های اساسی توسعۀ اجتماعی - اقتصادی را تشکیل می دهد، زیرا تندرستی‏‎ ‎‏کامل و سلامتی یک جنبۀ اساسی کیفیت زندگی است و نیز از لوازم اولیۀ سطوح بالای‏‎ ‎‏بهره زایی و بازدهی اقتصادی به شمار می رود. هدفهای مشخص اولیۀ یک طرح (یا برنامه ریز‏‎ ‎‏بخش) تندستی عبارتند از: طولانی کردن مدت حیات، مهار کردن مرگ و میر در سنین‏‎ ‎‏نوجوانی به هنگامی که خطر آن بیش از شرایط سنی دیگر است، و بهبود بخشیدن به منزلت‏‎ ‎‏تندرستی و سلامت مردم از طریق پیشگیری و درمان بیماریها». ‏‎[36]‎

‏ «یکی از جنبه های مهم توسعۀ اجتماعی - اقتصادی بهبود بخشیدن به شرایط مسکن‏‎ ‎‏است. هدفهای کلی اصلی طرحهای مسکن معمولا عبارتند از: فراهم کردن خانه برای‏‎ ‎‏اشخاص بدون خانه، بهبود روزافزون در نوع مسکن، کاستن شلوغی بیش از گنجایش محل‏‎ ‎‏مسکونی، تأمین کردن آب آشامیدنی سالم، تسهیلات نظافتی و بهداشتی درمانی و برق‏‎ ‎‏برای منازلی که از چنین تسهیلاتی برخوردار نیستند». ‏

‏ «هدفهای کلی آموزش و پرورش در برنامه ریزی توسعه معمولاً عبارتند از: آموزش‏‎ ‎‏ابتدایی، عمومی و سطوح بالاتر، تدارک دیدن فرصتهای برابر آموزشی برای دختران و پسران،‏‎ ‎‏بهبود بخشیدن به کارایی نظام آموزشی و ریشه کن کردن فزایندۀ بیسوادی». ‏

‏حال وضعیت نمایه های مورد بحث را در ایران بررسی می کنیم: ‏

مسکن‏ - چه قبل و چه بعد از انقلاب، یکی از مشکلات جامعۀ شهری ایران‏‎ ‎‏بخصوص شهرهای بزرگ، مسکن بوده است. هرچند ممکن است مشکلات اجاره نشینی‏‎ ‎‏در شهرهای بزرگ مثل تهران بیشتر شده باشد، ولی حقایق آماری نتایج شگفت آوری عرضه‏‎ ‎‏می کند. جمع واحدهای مسکونی معمولی که طی 21 سال یعنی از 1335 تا پایان 1356‏‎ ‎‏در کشور به اتمام رسید، 3272044 واحد بود؛ در حالی که طی 8 سال از 57 تا 1365‏‎ ‎‏تعداد 3614608 واحد مسکونی ساخته شده است؛ یعنی ظرف 8 سال بعد از انقلاب ده‏‎ ‎‏درصد بیش از 21 سال زمان شاه معدوم خانه ساخته شده است. ‏‎[37]‎‏ (جدول1) جالب این‏‎ ‎‏است که از نظر نوع مسکن ساخته شده یعنی مصالح نیز تغییر کیفی فراوانی پیدا شده‏‎ ‎‏است. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 113
جدول 1 - تعداد واحدهای مسکونی معمولی نقاط شهری و روستایی کشور بر حسب سال اتمام بنا: 

‏شرح‏

‏جمع‏

‏سالهای 65 - 57‏

‏سالهای 56 - 35‏

‏قبل از سال 1335‏

‏اظهار نشده‏

‏کل کشور‏

‏8217375‏

‏3614806‏

‏3272044‏

‏1216157‏

‏114368‏

‏نقاط شهری ‏

‏4669722‏

‏2128789‏

‏1948570‏

‏521309‏

‏71054‏

‏نقاط روستایی ‏

‏3547653‏

‏1486017‏

‏1323474‏

‏694848‏

‏43314‏

مأخذ: ردیف 44 پاورقی 

‏در سال 1355 تنها 5 / 24 درصد واحدهای مسکونی با مصالح با دوام ساخته‏‎ ‎‏می شد، و 7 / 56 درصد نیز با مصالح کم دوام؛ ولی در سال 1365 واحدهای مسکونی‏‎ ‎‏ساخته شده با مصالح با دوام به 3 / 46 درصد افزایش یافت و خانه های ساخته شده با‏‎ ‎‏مصالح کم دوام به 2 / 30 درصد واحدهای مسکونی کاهش یافت. (جدول2) این تغییر‏‎ ‎‏کیفی چنانکه جدول نشان می دهد در روستاها چشمگیرتر بوده است. یعنی سهم واحدهای‏‎ ‎‏ساخته شده با مصالح با دوام طی این مدت در شهرها از 2 / 50 به 69 درصد رسیده در‏‎ ‎‏حالی که در روستاها از 9 / 2 به 5 / 16 درصد. از نظر تراکم نیز وضع بهبود چشمگیری‏‎ ‎

جدول2 - واحدهای مسکونی معمولی نقاط شهری و روستایی کشور بر حسب مصالح عمده به کار رفته درآن

‏شرح‏

‏مصالح با دوام‏

‏مصالح نیمه با دوام‏

‏مصالح کم دوام و سایر‏

‏اظهار نشده‏

‏1355‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏کل کشور‏

‏5 / 24‏

‏8 / 18‏

‏7 / 56‏

‏ ‏

‏نقاط شهری‏

‏2 / 50‏

‏6 / 21‏

‏2 / 28‏

‏ ‏

‏نقاط روستایی‏

‏9 / 2‏

‏5 / 16‏

‏6 / 80‏

‏ ‏

‏1356‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏کل کشور‏

‏3 / 46‏

‏8 / 22‏

‏2 / 30‏

‏65 / 0‏

‏نقاط شهری‏

‏69‏

‏2 / 19‏

‏1 / 11‏

‏71 / 0‏

‏نقاط روستایی ‏

‏5 / 16‏

‏5 / 27‏

‏3 / 55‏

‏6 / 0‏

مأخذ: ردیف 40 پاورقی


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 114
‏یافته؛ یعنی در سال 55 در هر اتاق به طور متوسط 03 / 2 نفر زندگی می کردند که این رقم‏‎ ‎‏به 7 / 1 نفر در هر اتاق در سال 65 رسید.‏‎[38]‎‏ ‏

‏جالب توجه آن است که از سال 45 تا 55 نیز تراکم (متوسط نفر در اتاق) از 15 / 2‏‎ ‎‏به 03 / 2 کاهش یافته؛ ولی این کاهش تحت تأثیر بهبود وضع شهری بود. ‏

‏ (از 09 / 2 - به 84 / 1) ولی در روستا تراکم از 19 / 2 به 24 / 12 افزایش یافته بود.‏‎ ‎‏در حالی که کاهش تراکم در دهسالۀ 55 تا 65 - که 8 سال آن بعد از انقلاب بوده – مربوط‏‎ ‎‏به شهر و روستاهاست. کاهش تراکم در شهرها از 84 / 1 به 52 / 1 در روستاها از 24 / 2‏‎ ‎‏به 02 / 2 رسیده است. ‏‎[39]‎‏ (جدول 3) ‏

‏پس طی 8 سال پس از انقلاب، از 21 سال گذشته خانه های بیشتری با کیفیت‏‎ ‎‏بسیار بهتری ساخته شده و سطح زیربنا نیز چنان افزایش داشته که علی‏‏ ‏‏رغم شدت افزایش‏‎ ‎‏جمعیت، افراد راحتتر زندگی کرده اند. جالب است بدانیم این ساخت و ساز، بیشتر برای‏‎ ‎

جدول 3 - شاخصهای تراکم در واحدهای مسکونی نقاط شهری و روستایی کشور: 1345، 1355و 1365

‏سال و مناطق‏

‏                         شاخصهای متراکم‏

‏متوسط اتاق در واحد مسکونی ‏

‏متوسط خانوار در واحد مسکونی ‏

‏متوسط نفر در واحد مسکونی‏

‏متوسط نفر در اتاق‏

‏1345‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏کل کشور‏

‏97 / 2‏

‏29 / 1‏

‏39 / 6‏

‏15 / 2‏

‏شهری ‏

‏55 / 3‏

‏51 / 1‏

‏41 / 7‏

‏09 / 2‏

‏روستایی‏

‏68 / 2‏

‏18 / 1‏

‏88 / 5‏

‏19 / 2‏

‏1355‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏کل کشور‏

‏09 / 3‏

‏26 / 1‏

‏28 / 6‏

‏03 / 2‏

‏شهری‏

‏55 / 3‏

‏37 / 1‏

‏54 / 6‏

‏84 / 1‏

‏روستایی‏

‏71 / 2‏

‏17 / 1‏

‏07 / 6‏

‏24 / 2‏

‏1365‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏کل کشور‏

‏46 / 3‏

‏16 / 1‏

‏91 / 5‏

‏71 / 1‏

‏شهری‏

‏76 / 3‏

‏18 / 1‏

‏70 / 5‏

‏52 / 1‏

‏روستایی ‏

‏07 / 3‏

‏13 / 1‏

‏19 / 6‏

‏02 / 2‏

مأخذ: ردیف 41 پاورقی


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 115
‏استفادۀ شخصی بوده به طوری که نسبت خانوارهایی که در شهرها از مسکن اجاری‏‎ ‎‏استفاده می کنند از 21درصد در سال 56 به 6 / 12درصد کل خانوارها در سال 68‏‎ ‎‏کاهش یافته؛ یعنی تنها کمتر از 13درصد خانوارهای شهرنشین گرفتار مشکلات‏‎ ‎‏اجاره‏‏ ‏‏نشینی هستند. (اجاره‏‏ ‏‏نشینی در روستا در سال 56 تا 68 تغییر محسوسی نکرده و‏‎ ‎‏حدود 3 درصد خانوارهای روستایی را شامل می شود. ‏‎[40]‎‏ (جدول 4) ‏

‏تسهیلات زندگی - همۀ ما از تغییرات زندگی در روستاها مشاهداتی داریم؛ ولی آمار‏‎ ‎‏بهتر سخن می گوید: در حالی که در سال 56 تنها 16درصد خانوارهای روستایی از برق و‏‎ ‎‏6 / 11 درصدشان از آب لوله‏‏ ‏‏کشی محل سکونت خویش استفاده می کردند، در سال 68‏‎ ‎‏این نسبتها 5 / 4 تا 5 برابر شده و به 71 و 5 / 56 درصد رسیده است. در شهرها نیز استفاده‏‎ ‎‏از برق و آب در خانه، از 6 / 91 و 5 / 79 درصد سال 56 به 4 / 99 و 95 درصد در سال‏‎ ‎‏68 بالغ شده است. در همین مدت خانوارهایی که در روستا از حمام گرم در خانه استفاده‏‎ ‎‏می کنند 10 برابر شده‏‎[41]‎‏ ‏

جدول 4 - درصد خانوارهای شهری و روستایی برحسب نحوۀ تصرف مسکن در سالهای 56 و 68

نحوۀ تصرف مسکن مورد استفادۀ خانوار

‏                    روستایی ‏

‏                      شهری‏

‏56‏

‏68‏

‏56‏

‏68‏

‏ملکی (عرصه و اعیان) ‏

‏60 / 88‏

‏12 / 89‏

‏89 / 64‏

‏38 / 73‏

‏ملکی (اعیان) ‏

‏13 / 3‏

‏08 / 1‏

‏85 / 2‏

‏66 / 1‏

‏اجاری‏

‏62 / 1‏

‏53 / 1‏

‏06 / 21‏

‏65 / 12‏

‏در برابر خدمت‏

‏51 / 1‏

‏43 / 1‏

‏66 / 2‏

‏77 / 2‏

‏مجانی و سایر‏

‏14 / 5‏

‏85 / 6‏

‏81 / 8‏

‏54 / 9‏

مأخذ: ردیف 42 پاورقی

‏ (از 2 / 1 به 4 / 12 درصد) و در شهرها تقریباً 2 برابر (از 5 / 31 به 3 / 61 درصد‏‎ ‎‏خانوارهای شهری). یک بار دیگر به آمار دقت کنید. جهتگیری در گذشته بیشتر متوجه‏‎ ‎‏شهرها بوده و بعد از انقلاب متوجه روستاها.‏‎[42]‎‏ (جدول 5) ‏

‏سال 56 اوج رونق زمان طاغوب بود؛ ولی در روستاها تنها 6 / 7 درصد خانوارها از‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 116
‏یخچال، 8 / 18 درصد از اجاق گاز و 2 / 3 درصد از تلویزیون بهره مند بودند. ولی در سال‏‎ ‎‏68 این نسبتها به ترتیب به 3 / 49، 2 / 56 و 41 درصد رسیده؛‏‎[43]‎‏ ‏

جدول 5 - درصد خانوارهای استفاده کننده از تسهیلات عمده مسکن شهری و روستایی در سالهای 56 و 68

تسهیلات عمدۀ مسکن

‏                  روستایی‏

‏                       شهری‏

‏56‏

‏68‏

‏56‏

‏68‏

‏آب لوله کشی ‏

‏70 / 11‏

‏49 / 56‏

‏63 / 79‏

‏97 / 94‏

‏برق ‏

‏35 / 16‏

‏80 / 70‏

‏57 / 91‏

‏40 / 99‏

‏گاز لوله کشی ‏

‏ ‏

‏63 / 0‏

‏ ‏

‏06 / 13‏

‏حمام (گرم) ‏

‏24 / 1‏

‏41 / 12‏

‏67 / 31‏

‏27 / 61‏

‏کولر‏

‏37 / 0‏

‏59 / 6‏

‏23 / 23‏

‏56 / 34‏

مأخذ: ردیف 42 پاورقی

‏یعنی استفاده از یخچال 5 / 6 برابر، اجاق گاز 3 برابر و تلویزیون 13برابر شده. در‏‎ ‎‏شهرها نیز استفاده از یخچال از 73 درصد خانوارها به 90 درصد، اجاق گاز از 70 به 87‏‎ ‎‏درصد و تلویزیون از 52 به 83 درصد افزایش یافته است. در تمامی کالاهای بادوام همین‏‎ ‎‏جهت مشاهده می شود. تنها در مورد اتومبیل وضع استثناست، یعنی 9 / 16 درصد‏‎ ‎‏خانوارهای شهری در سال 56 دارای اتومبیل شخصی بودند، ولی این نسبت در سال 68‏‎ ‎‏به 2 / 15 درصد کاهش یافت و جالب آن است که در همین مورد نسبت خانوارهای‏‎ ‎‏اتومبیل‏‏ ‏‏دار روستایی دو برابر شده است؛ یعنی از 4 / 1 درصد به 9 / 2 درصد خانوارها‏‎ ‎‏افزایش یافته است. ‏‎[44]‎‏ (جدول 6) ‏

آموزش‏ - طی 52 سال حکومت منحوس سلسلۀ پهلوی تا سال 1356 جمعاً 47047‏‎ ‎‏مدرسه ساخته شد. در حالی که طی 12 سال بعد از انقلاب با ساخته شدن بیش از 30‏‎ ‎‏هزار مدرسه، تعداد مدارس تا سال 69 به 78192 باب رسید. به همین دلیل تراکم‏‎ ‎‏دانش آموزان در هر کلاس به طور متوسط از 7 / 43 دانش آموز در سال 56 به 3 / 32 نفر‏‎ ‎‏در سال 69 کاهش یافت. در حالی که در سال 56 به طور متوسط به ازای هر 7 / 33‏‎ ‎‏دانش آموز یک کادر آموزشی داشتیم، با گسترش مراکز تربیت معلم، در سال 69 به هر‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 117
‏7 / 25 دانش آموز یک معلم اختصاص یافته است. (جدول 7) در نتیجۀ این تلاشها چه در‏‎ ‎‏شکل رسمی آموزش و پرورش، چه نهضت سوادآموزی، نسبت باسوادان جمعیت 6 ساله به‏‎ ‎‏بالا از 47 درصد جمعیت در سال 56 به 68 درصد در سال 1369 افزایش یافت. جالب‏‎ ‎‏این است که سهم رشد در روستاها و در جمعیت زنان بیشتر است. این نکات در (جدول‏‎ ‎‏8) به خوبی نمایان است. ‏

جدول 6 - درصد خانوارهای نمونه استفاده کننده از تسهیلات و لوازم عمده زندگی در سالهای 56 و 68

تسهیلات ولوازم عمده زندگی

‏روستایی‏

‏شهری‏

‏56‏

‏68‏

‏56‏

‏68‏

‏اتومبیل شخصی‏

‏45 / 1‏

‏87 / 2‏

‏89 / 16‏

‏15 / 15‏

‏موتورسیکلت‏

‏74 / 9‏

‏01 / 12‏

‏32 / 8‏

‏87 / 9‏

‏دوچرخه‏

‏81 / 9‏

‏96 / 7‏

‏61 / 18‏

‏71 / 15‏

‏انواع چرخ خیاطی‏

‏ ‏

‏04 / 44‏

‏ ‏

‏99 / 65‏

‏رادیو‏

‏79 / 57‏

‏29 / 59‏

‏19 / 78‏

‏35 / 79‏

‏ضبط صوت یا گرام ‏

‏31 / 21‏

‏56 / 37‏

‏55 / 53‏

‏60 / 60‏

‏تلویزیون سیاه و سفید‏

‏18 / 3‏

‏89 / 40‏

‏25 / 52‏

‏32 / 70‏

‏تلویزیون رنگی ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏51 / 13‏

‏فریزر‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏22 / 12‏

‏یخچال‏

‏61 / 7‏

‏29 / 49‏

‏04 / 73‏

‏57 / 90‏

‏انواع اجاق گاز‏

‏95 / 18‏

‏20 / 56‏

‏03 / 70‏

‏02 / 87‏

‏جارو برقی ‏

‏08 / 0‏

‏ ‏

‏33 / 7‏

‏56 / 24‏

‏ماشین لباسشویی‏

‏15 / 0‏

‏ ‏

‏76 / 16‏

‏67 / 32‏

مأخذ: ردیف 43 پاورقی. خط – بمعنی صفر یا در دست نبودن اطلاعات است. 

بهداشت‏ - تلاشهای فراوان در بخش درمان نتوانسته پیشرفت کمی خدمات درمانی را‏‎ ‎‏در پی داشته باشد، اگرچه از نظر کیفی تجهیزات پزشکی پیشرفت زیادی کرده است. ولی‏‎ ‎‏گسترش پوشش بهداشت، همراه با افزایش سطح سواد و سطح زندگی مردم بویژه در‏‎ ‎‏روستاها باعث شده متوسط عمر افزایش یافته و مرگ و میر اطفال کمتر از یک سال بشدت‏‎ ‎‏کاهش یابد. امید به زندگی در بدو تولد از 58 سال پیش از انقلاب به 68 سال رسیده است‏‎ ‎‏و مرگ و میر اطفال نیز از 115 در هزار به 5 / 44 در هزار در پایان سال 69 کاهش یافته‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 118
‏است. به عنوان یک نمونۀ تلاش بهداشتی می توان رقم خانه های بهداشت روستایی را ذکر کرد‏‎ ‎‏که از 1898 باب در پایان 57 به 9700 باب در سال 70 افزایش یافته؛ یعنی بیش از‏‎ ‎‏5 برابر. ‏‎[45]‎

جدول 7 - تعداد دانش آموزان و امکانات آموزشی در سالهای تحصیلی 68 - 69 و 55 – 56.

‏تعداد دانش آموزان و امکانات آموزشی‏

‏                                   سال تحصیلی ‏

‏56 - 55‏

‏69 – 68‏

‏تعداد مدارس‏

‏47047‏

‏78192‏

‏تعداد کلاسها‏

‏194556‏

‏434320‏

‏دانش آموزان (نفر) ‏

‏8500000‏

‏14044000‏

‏کادر آموزشی (نفر) ‏

‏252071‏

‏545996‏

‏نسبت دانش‏‏ ‏‏آموز به کلاس‏

‏69 / 43‏

‏33 / 32‏

‏نسبت دانش آموز به مربی‏

‏72 / 33‏

‏72 / 25‏

 

جدول 8 - نسبت باسوادی در جمعیت 6 ساله و بالاتر در سالهای 56 و 68

‏ ‏

‏شرح‏

‏کل کشور‏

‏شهری‏ ‏شهری‏

‏روستایی‏ ‏روستایی‏

‏56‏

‏68 ‏

‏56‏

‏68‏

‏56‏

‏68‏

‏مرد و زن ‏

‏3 / 49‏

‏2 / 67‏

‏0 / 67‏

‏6 / 75‏

‏2 / 32‏

‏0 / 56‏

‏مرد‏

‏6 / 60‏

‏9 / 74‏

‏7 / 75‏

‏2 / 82‏

‏4 / 45‏

‏3 / 65‏

‏زن‏

‏4 / 37‏

‏3 / 58‏

‏4 / 57‏

‏7 / 68‏

‏7 / 18‏

‏6 / 44‏

مأخذ: ردیف 44 پاورقی


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 119

‏بخش چهارم ‏

‏نگاهی مجدد به عوامل بازدارندۀ‏

‏توسعۀ اقتصادی – اجتماعی ‏

‏هرچند در بیان حضرت امام موانع مهم توسعه برشمرده شده است، ولی بی فایده‏‎ ‎‏نیست مجدداً نگاهی به آنها بیندازیم. عوامل گوناگون را می توان تحت پنج سرفصل عرضه‏‎ ‎‏داشت: ‏

1) ساختار اقتصادی گذشته - ‏دیوانسالاری ناکارا، ساختار نامتوازن صنعت، وابستگی‏‎ ‎‏شدید صنایع به مواد اولیه و واسطۀ خارجی، ساختار وابستۀ تجارت خارجی (صدور نفت و‏‎ ‎‏سایر مواد خام معدنی و یا محصولات کشاورزی در قبال واردات کالای واسطه یا ساخته‏‎ ‎‏شدۀ صنعتی) بودجۀ نفتی دولت، کشاورزی آسیب دیده، شکاف فاحش بین شهر و روستا،‏‎ ‎‏نابرابری چشمگیر در توزیع درآمد ملی، ثروتهای تاراج شده... همگی میراث نظام منحط و‏‎ ‎‏وابسته شاهنشاهی برای مردم بود.‏

‏اگر شما بخواهید ساختمان ناهنجار و فرسوده ای را که در آن ساکن بوده اید بدون آنکه‏‎ ‎‏جای دیگری به عنوان سرپناه داشته باشید تجدید بنا کنید به نحوی که از اساس و بنیان‏‎ ‎‏تحول یابد چه مقدار قدرت تحرک و تصمیم گیری دارید؟ جواب روشن است. در تجدید‏‎ ‎‏بنا، پایه های ساختمان بیشترین اثر را در جهتگیریها خواهد گذاشت. در بازسازی اقتصاد‏‎ ‎‏براساس اهداف انقلاب نیز همین دشواری تحمیل شده است. ‏

2) عوارض مستقیم ناشی از انقلاب -‏ درهم ریختگی ناشی از فرار یا حذف مدیران‏‎ ‎‏قبلی و بی تجربگی مدیران جدید، ابهام در مالکیتها، بی اعتباری ضوابط و معیارهای قدیم‏‎ ‎‏بدون امکان جایگزینی سریع ضابطه های جدید، فروپاشی یا تزلزل نهادهای قبلی، قطع‏‎ ‎‏بسیاری از پیوندهای بین المللی مؤثر در مسائل اقتصادی بدون آن که به فوریت بتوان برای‏‎ ‎‏آن جایگزینی فراهم کرد و... همگی در تأخیر تحولات مثبت و مورد انتظار مؤثر بوده است. ‏

3) جنگ تحمیلی -‏ هنوز انقلاب، نوزادی بیش نبود که جنگی تمام عیار به قصد سقوط‏‎ ‎‏نظام انقلاب و اسلامی بر ما تحمیل شد. در حالی که ارتش شیرازۀ محکمی نیافته بود و‏‎ ‎‏سپاه هم قوای جدی نداشت، عنایت الهی، استواری امام و فداکاری ملت موجب شکست‏‎ ‎‏دشمن در اجرای نقشه اش شد. در عین حال، منابع محدود ملی می باید به جای به‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 120
‏کارگیری در توسعۀ اقتصادی – اجتماعی، به دفع دشمن غدار تخصیص یابد. طی 7 ساله‏‎ ‎‏60 تا 66 یک هفتم هزینه های دولتی - مستقیم یا غیر مستقیم – صرف جنگ شده است.‏‎ ‎‏یعنی 4160 میلیارد ریال از 28810 میلیارد ریال. سهم هزینه های جنگی در بودجۀ‏‎ ‎‏عمومی دولت طی این سالها بین 13تا 22 درصد نوسان داشت‏‎[46]‎‏. دهها میلیارد دلار درآمد‏‎ ‎‏ارزی کشور نیز صرف تدارک جبهه ها می شد. هزاران دستگاه ماشین آلات سنگین، میلیونها‏‎ ‎‏تن از تولیدات صنعتی، سهم قابل توجهی از امکانات درمانی و بهداشتی، صدها هزار‏‎ ‎‏نیروی جوان فداکار ... و از همه مهمتر وقت و توان مدیریت اصلی جامعه، منابع‏‎ ‎‏گرانقدری بود که به جای ساختن و پرداختن بنیانهای اقتصادی عادلانه براساس اسلام،‏‎ ‎‏می باید در دفاع مقدس به کار گرفته می شد. ‏

‏اضافه کنید به آنها، محدودیت بیشتر منابع ملی ناشی از اشغال خاک و طن و یا عدم‏‎ ‎‏امکان بهره برداری به دلیل نزدیکی به میادین نبرد، شهرها و روستاها، زمینهای کشاورزی،‏‎ ‎‏رودخانه ها و سدها، تأسیسات نفتی، صنایع مهم یا مصرفی، بنادر و اسکله ها و... بخشی‏‎ ‎‏از اتلاف منابع بوده است. سازمان ملل متحد با نگاهی خست‏‏ ‏‏بار، خسارات جنگ را‏‎ ‎‏2 / 97 میلیارد دلار برآورد کرده است‏‎[47]‎‏. یعنی درآمد 6 سال فروش نفت کشور تنها برای‏‎ ‎‏تجدید آنچه تخریب شده، لازم است. برای آن که نقش جنگی 8 ساله با آن همۀ فشار در‏‎ ‎‏روند توسعۀ اقتصادی - اجتماعی بهتر روشن شود، بد نیست آثار جنگ چند هفته ای‏‎ ‎‏خلیج فارس را از گزارش وضعیت توسعه انسانی در سال 1991 نقل کنیم: ‏

‏ «هزینه های اقتصادی این جنگ که برای بسیاری از کشورها فلج کننده بود، عبارتند از:‏‎ ‎‏افزایش بهای نفت، عمیقتر شدن رکود اقتصادی در جهان، کاهش وجوه ارسالی از سوی‏‎ ‎‏کارگران خارجی در منطقه و از دست رفتن بازارهای صادرات کشورهای اردن و مصر و‏‎ ‎‏بسیاری از کشورهای منطقه که به سختی از جنگ آسیب دیدند ... کشورهای صنعتی – و‏‎ ‎‏بخصوص ایالات متحدۀ امریکا میلیاردها دلار خرج این جنگ کردند. میلیاردها دلاری که‏‎ ‎‏می شد جهت آموزش، کاهش فقر و از بین بردن کمبود مسکن در همان کشورها بیرون از‏‎ ‎‏آن کشورها به مصرف برسد. طبق برآوردها جنگ خلیج فارس روزانه یک میلیارد دلار هزینه‏‎ ‎‏داشته است. هزینۀ تنها ده روز این جنگ کافی بود تا همۀ کودکان جهان سوم را برای ده‏‎ ‎‏سال آینده از بیماریهایی که از طریق مایه کوبی قابل جلوگیری است در امان بدارد. ‏

‏نتایج این بحران، که البته ارزیابی آن هنوز دشوار است، قطعاً بر توسعۀ کشورهای‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 121
‏عرب و بسیاری دیگر از مناطق جهان در طول سالهای آینده اثر می گذارد». ‏‎[48]‎‏ ‏

4) توطئه های داخلی - ‏در نظر بگیرید از ابتدای انقلاب چند کودتا، توطئه و آشوب‏‎ ‎‏داخلی به دست گروهکهای راست و چپ امریکایی یا روسی واقع شده و به لطف خدا، با‏‎ ‎‏رهبری الهی امام و همت مردم خنثی شده است؟ تداوم این توطئه ها در کندی چرخ انقلاب‏‎ ‎‏چقدر تأثیر گذاشته است؟ هر چند در خلوص و تعمیق انقلاب از جهت دیگر بسیار موثر‏‎ ‎‏بوده است، بی ثباتی یا تزلزلی که این حوادث ایجاد می کرد، چه میزان در شکل دادن به‏‎ ‎‏مسائل اقتصادی تأثیر کرده است؟ هر کسی با مسائل توسعۀ اقتصادی اندکی آشنایی داشته‏‎ ‎‏باشد، نقش انکار ناپذیر جنگ تحمیلی و توطئه های داخلی را در تأخیر تحولات مثبت با‏‎ ‎‏صراحت می پذیرد. آیا با وجود این همه مسائل آن مقدار تحول اقتصادی – اجتماعی که‏‎ ‎‏برشمرده شد، معجزه نمی نماید؟ ‏

5) سیاستهای متمرکز در امور اقتصادی - ‏هر جند امام امت در مطالب نقل شده ذکری‏‎ ‎‏از این عامل نفرمودند، اما طی سالهای متوالی مکرراً به آثار سوء دولتی کردن امور اقتصادی‏‎ ‎‏هشدار داده اند. از جمله در پیام 22 بهمن سال 1363 چنین فرمودند: ‏

‏ «دولت چنانچه کراراً تذکر داده ام، بی شرکت ملت و توسعۀ بخشهای خصوصی‏‎ ‎‏جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه‏‎ ‎‏خواهد شد. کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیماری مهلکی‏‎ ‎‏است که باید از آن احتراز شود». ‏‎[49]‎

‏بدیهی است که در زمان جنگ، افزایش دخالت دولت در امور اقتصادی امری‏‎ ‎‏ضروری است، ولی گسترۀ این دخالت که نه تنها به دلیل جنگ، بلکه بعضاً با تحلیلهای‏‎ ‎‏اعتقادی - سیاسی صورت می گرفت، مورد بحث است. همین گستردگی بیش از حد مورد‏‎ ‎‏انذار حضرت امام قدس سره بود. به عقیدۀ راقم این سطور، برخی از عدم توفیقها نتیجۀ آثار‏‎ ‎‏مخرب آن تمرکزگرایی بیش از اندازه بوده است. ‏

‏در پایان آرزو می کنم همۀ روشنفکران مسلمان و وطن دوست در کنار و همراه با ملت‏‎ ‎‏و در سایۀ هدایت الهی رهبری انقلاب بتوانند آرمانهای آن امام همام را در اعتلای کشور و‏‎ ‎‏مستضعفان جهان تحقق بخشند. ‏

‏ ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 122
مآخذ:

 

‎ ‎

کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 123

  • . «اصولاً احکام مطلوبیت ذاتی ندارند، بلکه وسایل و ادواتی هستند که جهت اجرای صحیح اهداف حکومت اسلامی و گسترش قسط و عدالت در جامعه به کار می روند». (شئون و اختیارات ولی فقیه ص 42).
  • - تودارو - مایکل، مترجم: غلامعلی فرجامی: توسعۀ اقتصادی در جهان سوم، ج 2 سازمان برنامه و بودجه، چاپ پنجم، تهران 1370 صص 50 و 51
  • - همان مأخد، ص 44.
  • - تفضلی - فریدون: تاریخ عقاید اقتصادی، جزوه درسی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی (تهران، 1370) ص 6.
  • - هنریوت، پیتر، گزینه های توسعه: مسائل، استراتژیها، ارزشها - ترجمه حمید فراهانی راد -  تهران - سازمان برنامه و بودجه، 1370، ص 21. استفن ا. چ. ک. به استاد جامعه شناسی و برنامه ریزی شهری و منطقه ای در دانشگاه هاوایی در مقاله ای این نکته را در قالب قطعه ای از یک داستان به خوبی نشان می دهد.  «آلیس در جنگل گم شده بود. اما جاده های هم وجود داشت که به همه سو منتهی می شد. بعد گربه چشایر بود که بر بالای درختی منزل داشت و آلیس از او یاری خواست: آلیس سر حرف را باز کرد: ملوس چشایر، ممکن است بگویی من باید از کدام راه بروم؟ گربه گفت: پاسخ تا اندازه زیادی بستگی دارد به این که تو به کجا می خواهی برسی. آلیس گفت: برایم چندان مهم نیست که به کجا. گربه گفت: پس مهم نیست که از کدام راه بروی!وی سپس نتیجه می گیرد: در صورتی که مقصد روشن نباشد، تعیین راستای حرکت، اگر غیر ممکن نباشد، دشوار است».کاربرد شاخصهای اجتماعی - اقتصادی در برنامه ریزی توسعه، ترجمه دکتر هرمز شهدادی، وزارت برنامه و بودجه، 1367 - ص 123.
  • - ماهنامه گزیده مسائل اقتصادی - اجتماعی، شماره مسلسل 105 و 106 مهر و آبان 1369، سازمان برنامه و بودجه، صص 18 - 19.
  • - شهدادی - هرمز: کاربرد شاخصهای اجتماعی - اقتصادی در برنامه ریزی توسعه، وزارت برنامه و بودجه، تهران 1367، مقاله استفن ا. چ. ک. به صص 148 - 149.
  • - مأخذ 1 ص  136.
  • - مأخذ 1 صص 137 - 138
  • - مأخذ 1 ص  138.
  • - سازمان برنامه و بودجه – ماهنامه گزیده مسائل اقتصادی - اجتماعی گزارش توسعه انسانی 1990، توسعه انسانی از سال 1960 تاکنون - شماره 107 و 108، آذر و دی 1369.
  • - مأخذ 5، صص 21 - 22.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 7، ص 531
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 9، ص 457.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 8، صص 95 - 96.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 108.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 11، ص 129.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 327.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 221.
  • - گزارش وضعیت توسط انسانی در سال 1991، ترجمه ع. بیرانوند. ضمیمه ماهنامه جامعه سالم صص 14 و 16.
  • - مأخذ 1، ص 143.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج20، ص 339.
  • - تودارو، مایکل - توسعه اقتصادی در جهان سوم، ج2، مترجمان: غلامعلی فرجادی و حمید سهرابی - تهران: وزارت برنامه و بودجه، 1366 ص 566.
  • - مأخذ قبل ص 568.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 433.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 5- ص 155.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 127.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 71 - 72.
  • 1 / 27- بانک مرکزی ج. ا. ایران گزارش اقتصادی و ترازنامه سالهای 1353 تا 1362.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 9، صص 450 -451.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 9، صص 449 - 450.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 19، صص 199 - 200.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 443.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 14، صص 132 - 133.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 479.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 10، صص 429 -430.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 478.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 40.
  • - مأخذ 6 – مقاله ام. وی. اس. رائو - صص 197 - 200 - 202.
  • - مرکز آمار ایران - سالنامه آماری سال 1368 ص 210.
  • - مأخذ قبل ص 218.
  • - مرکز آمار ایران - سالنامه آماری سال 1369 ص 235.
  • - مرکز آمار ایران - نتایج آمارگیری از بودجه خانوارهای روستایی و شهری سال 1356 و نتایج تفصیلی آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای روستایی و شهری سال 1368.
  • - مأخذ قبل.
  • - بانک مرکزی ج. ا. ایران گزارش اقتصادی و ترازنامه سال 1356 و سال 1368 خلاصه تحولات اقتصادی کشور در سال 1369 از انتشارات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.
  • - روزنامه رسالت 14 / 11 / 70 مصاحبه معاون بهداشت و معاون درمان وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی.
  • - قوانین بودجه سالهای 61 تا 68  مصوب مجلس شورای اسلامی.
  • - روزنامه رسالت شماره 1734 مورخ 16 / 10 / 1370.
  • - مأخذ 20 صص 2 و 3.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 158.