کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

مصاحبه با دکتر قائدان

‏دکتر قائدان‏

‏برای دستیابی به شناخت صحیح و حقیقی از هر رخداد تاریخی، باید ابتدا به نقد و بررسی منابع و مدارک موجود آن پرداخت و اینکه از آن واقعۀ تاریخی اکنون چه چیزی در دست داریم؛ افرادی که آن را گزارش کرده اند چه کسانی بوده اند؛ میزان صداقت و وثاقت آنان چقدر بوده است؛ چه مقدار از لحاظ زمانی به حادثه نزدیک بوده اند و نیز چه طرز تفکر و نگرشی داشته اند. مجموعه این عوامل می تواند ما را در تجزیه و تحلیل علمی  منطقی از یک حادثه تاریخی رهنمون باشد.‏

‏اولین تاریخنگار حادثه عاشورا‏

‏رخداد عاشورا نیز از این امر مستثنی نیست. واقعه ای است که در سال 61 هجری رخ داده است. اولین کسی که به ثبت و گزارش این واقعۀ مصیبت بار و فاجعه آمیز اهتمام ورزیده است ابومخنف لوط بن سعید بن مخنف ازدی کوفی متوفی به سال 157هجری است؛ یعنی درست 96 سال پس از واقعۀ عاشورا وی از دنیا رفته است و با توجه به اینکه می دانیم وی در کبر سن وفات یافته و در قیام محمدبن اشعث نیز جوانی رشید و بالغ بوده است، می توان حدس زد که سال تولد او نیز باید مقارن و یا نزدیک سال های 60، 61 بوده باشد. پس در حقیقت او که بزرگترین گزارشگر حادثۀ کربلاست و تقریباً جامعترین روایات از این حادثه را ارائه کرده، چندان با آن فاصله زمانی نداشته است. ابومخنف مستقیماً با افرادی که حادثه عاشورا را به یاد داشته اند و یا حتی در میان مردم عراق و یا سپاهیان عمربن سعد حضور داشته و در ماجرا درگیر بوده اند، وارد مذاکره و گفتگو شده و از آنها اطلاعات جمع آوری کرده و گزارش می کند. لذا راویان ابومخنف تنها با یک واسطه و گاهی مستقیماً به خود او می رسند؛ بنابراین فرد به خاطر این امر می تواند مستند و بدور از تحریفها و مسائل جنبی دیگر باشد.‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 217

‏مسئله دوم، صداقت و وثاقت یک گزارشگر است که در مورد ابومخنف این امر مورد تائید بسیاری از مورخان و محدثان قرار گرفته است؛ البته به جز افراد معدودی از متعصبان اهل سنت که وی را رافضی دانسته و احادیثش را متروک و ضعیف می شمارند. ابومخنف گزارش کربلا را در کتابی با عنوان مقتل الحسین(ع) ارائه می دهد که اولین و کاملترین گزارش از این رخداد تاریخی است. بسیاری از فهرست نویسان و کتابشناسان حدود سی و سه کتاب به ابومخنف نسبت داده اند که متاسفانه همگی آنها از بین رفته و همین مقتل نیز به سرنوشت سایر کتب وی دچار شده است. رد پای مقتل او را تا اواخر قرن چهارم نیز می بینیم. اولی کسی که مقتل وی را بطور نسبتاً کامل مورد استفاده قرار داد، طبری بود. ابن کثیر و بلاذری و تا حدودی ابن اعثم نیز از این مقتل به طور مستقیم و یا با واسطه بهره برده اند که بدانها اشاره خواهیم داشت. شایان ذکر است مقاتلی که اکنون با نام ابومخنف موجود است مغشوش و مظنون می باشد.‏

‏گزارش رویداد عاشورا در مکتبهای عمده تاریخ نگاری در جهان اسلام‏

‏گزارش نهضت امام حسین در سه مکتب تاریخنگاری عمدۀ جهان اسلام ثبت و روایت شده است. لازم به توضیح است که در قرون دوم و سوم هجری چهار مکتب مهم تاریخنگاری در جهان اسلام پدید آمد: 1- مکتب تاریخنگاری مدینه 2- مکتب تاریخنگاری عراق3- مکتب تاریخنگاری شام 4- مکتب تاریخنگاری ایران.‏

‏از میان مکاتب یاد شده، تنها مکتب تاریخنگاری مدینه است که به علت از بین رفتن منابع آن، گزارش از حادثۀ عاشورا در آن یافت نمی شود؛ ولی سه مکتب عمدۀ دیگر به طور مفصل به این حادثه پرداخته اند که از آنها بدین گونه یاد می کنیم:‏

‏1-مکتب تاریخ نگاری ایران: سرآغاز و طلیعۀ مکتب تاریخنگاری ایران با تالیف تاریخ حجیم طبری تحقق می یابد. هر چند که مولف تاریخ طبری در بغداد رشد کرده و می زیسته است، لیکن وی فردی ایرانی است و ما در اینجا صرفاً بدین علت وی را جزو این مکتب آورده ایم، در صورتی که باید گفت او حتی دارای یک مکتب تاریخنگاری مستقل است. در هر حال طبری نخستین کسی است که از مقتل ابومخنف به طور کامل بهره می برد. ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 218
‏طبری علاوه بر مقتل ابومخنف، از عوانة بن حکم(متوفای 174) نیز بهره برده و از او روایت می کند. گزارشاتی که وی از عوانه و ابومخنف در مورد حادثۀ عاشورا نقل کرده گاهی با یکدیگر متضاد است چرا که دیدگاه ابومخنف دیدگاهی کوفی و شیعی است، در حالی که عوانه دیدگاهی اموی و یا شامی دارد و روایات او بیشتر در جهت تحکیم حکومت امویان است. مشکل عمده ای که در این راستا وجود دارد این است که طبری با نقل روایات عوانه و گاهی در آمیختن آنها با گزارش ابومخنف، یک تصویر مبهم و تاریک از حادثۀ عاشورا به دست می دهد بدین گونه که در گزارشات او هیچ سخنی از اهداف و فلسفه قیام امام حسین که آن حضرت در دهها سخنرانی و گفتگو و نامه و... بیان کردند، دیده نمی شود و نیز اینکه همواره یزید از قتل امام مبرا شده و او را از این امر ناراضی و ناخشنود نشان می دهد. البته طبری از فرد دیگری به نام عمار الدهنی از شاگردان امام سجاد نیز روایاتی ارائه می دهد.‏

‏دومین فردی که در این مکتب از حادثه عاشورا گزارش دارد، ابوالفرج اصفهانی صاحب مقاتل الطالبین و الاغانی (متوفای 365 هجری) است. وی دیدگاهی شیعی دارد و بر خلاف طبری اهداف امام از این قیام را با ارائه روایات مناسب بهتر روشن می سازد. سومین فرد دینوری(متوفای 270 هجری) است که اخبار الطوال از مهم ترین تالیفات اوست. وی در این کتاب به شرح حادثۀ عاشورا به طور بسیار مختصر و موجز پرداخته است.‏

‏2-مکتب تاریخنگاری عراق: ابن اعثم کوفی (متوفای 314 هجری) یکی از پیشکسوتان مکتب تاریخنگاری عراق است که گزارش بسیار مفصلی از حادثه عاشورا پس از طبری به دست می دهد. مجموعه گزارش او بیش از 150 صفحه می باشد. ابن اعثم کوفی تمایلات شیعی دارد و به نظر می رسد بیطرفانه ترین گزارش تاریخی از حادثۀ عاشورا را ارائه کرده است. راویان ابن اعثم بروشنی مشخص نیستند. وی همه جا از قول خویش سخن می گوید و راوی خود را ذکر نمی کند و در سرتاسر کتاب وی کلمۀ قال دیده می شود که منظور خود ابن اعثم می باشد. به نظر می رسد ابن اعثم از مقتل ابومخنف استفاده کرده باشد، ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 219
‏چرا که گزارشات او عمدتاً با طبری و روایات ابومخنف سازگاری دارد و نیز نمی توان گفت ابن اعثم گزارش کربلا را از طبری گرفته است زیرا آنها در یک دوران می زیسته و با حدود پنج سال اختلاف وفات یافته اند (طبری در سال 310 و ابن اعثم در سال 314 هجری). از طرف دیگر اینکه روایاتی در گزارش ابن اعثم پیرامون عاشورا دیده می شود که خط روشنی از قیام امام حسین را ترسیم می کند و اهداف آن حضرت از این قیام را به خوبی به تصویر می کشاند و به نظر می رسد ابومخنف این روایات را گزارش کرده است، ولی متاسفانه طبری از آنها چشم پوشیده و یا وابستگان به امویان این روایات را که افشا کنندۀ ماهیت فاسد و مزورانه حکومت امویان بوده است از تاریخ او حذف کرده اند.‏

‏دومین فرد از مکتب تاریخنگاری یاد شده ، بلاذری (متوفای 279 هجری) است که یکی از مجلدات انساب الاشراف خویش را به شرح زندگانی امام حسین اختصاص داده است. وی نیز گزارش جامعی از حادثۀ عاشورا ارائه می دهد و بیشتر روایاتش از مقتل ابومخنف است.‏

‏سومین فرد، مسعودی صاحب مروج الذهب (متوفای 346 هجری) است که گزارش بسیار کوتاهی از حادثۀ عاشورا را ارائه داده است و چون وی دیدگاهی شیعی دارد قابل توجه است.‏

‏4- مکتب تاریخنگای شام: یکی دیگر از منابع عمده و مهم تاریخنگاری اسلامی است که به طور مفصل به ثبت و گزارش حادثۀ عاشورا پرداخته است. اولین فرد از این مکتب، ابن عساکر (متوفای 571 هجری) است. وی مولف تاریخ هشتاد جلدی مدینةالدمشق است که یک جلد آن به شرح زندگی امام حسین اختصاص دارد و جناب آقای شیخ محمد باقر محمودی آن را به طور مستقل به چاپ سپرده است. وی در این گزارش بیشتر به شرح زندگی و فضایل امام حسین می پردازد. حدود سیصد و اندی روایت نقل می کند که اکثر آنها به شرح فضایل امام اختصاص دارد و تنها تعداد معدودی از آنها با حادثۀ عاشورا در ارتباط است. باید گفت ابن عساکر به عنوان یک مورخ اهل سنت بیطرفانه به بررسی حادثۀ عاشورا پرداخته است.‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 220
‏منبع دیگری که به طور کامل و جامع، حادثۀ عاشورا و نهضت امام را گزارش می کند متعلق به ابن کثیر دمشقی (متوفای 774 هجری) است. وی پس از طبری و ابن اعثم مفصلترین گزارش از نهضت امام را به دست می دهد. چنانکه می دانیم وی از شاگردان ابن تیمیه و از معاندان شیعه است که در سرتاسر کتب خویش آنان را رافضی می خواند. ابن کثیر در البدایة و النهایة بیش از یکصد صفحه را به مسئله نهضت امام حسین اختصاص داده است. راوی وی عمدتاً ابومخنف است که از مقتل او بهره برده، لیکن دقیقاً دست به یک انتخاب زده و هر یک از روایات ابومخنف را که موافق با مصالح حکومت اموی نمی دانسته حذف کرده است. او ابومخنف را به عنوان اینکه رافضی است، متروک و ضعیف می داند ولی اظهار می دارد که چون دیگران از حادثۀ کربلا گزارش نداده اند ناچار است که از روایات وی استفاده کند. ابن کثیر از کسانی است که می کوشد تا چهره ای بی گناه و پذیرفتنی از یزید ارائه دهد و او را از قتل امام حسین مبرا سازد و حتی مستقیماً نظر می دهد که یزید به قتل نوادۀ رسول خدا راضی نبود و اگر اطلاع می یافت، از آن جلوگیری می کرد. از گزارش ابن کثیر نیز چیز قابل توجهی نمی توانیم به دست آوریم زیرا روایات او دست چین شده و گاهی حتی مغرضانه است و چیزی هم اضافه بر طبری ندارد.‏

‏سومین فرد از تاریخنگاران شامی، شمس الدین الذهبی (متوفای 777 هجری) می باشد. وی در کتاب تاریخ الاسلام خویش به طور کامل حادثۀ عاشورا را گزارش کرده است، ولی تقریباً با ابن کثیر و ابن عساکر تشابه دارد و به نظر می رسد از وی نیز نمی توان مطلب جدیدی به دست آورد.‏

‏منابع تاریخی شیعه‏

‏علاوه بر چهار مکتب یادشده، شیعه نیز در قرون سوم چهارم یک مکتب تاریخنگاری مستقل به وجود آورد که البته آن را با علم کلام در آمیخت. سرآمد این مکتب، شیخ مفید بود. او در الارشاد خویش گزارش بسیار مفصل و جامعی از حادثۀ کربلا به دست داده است. دیدگاه او دقیقاً شیعی و کلامی است و در مقابل گزارشات طبری مطالب بسیار جدیدی برای گفتن دارد. شیخ مفید علاوه بر بهره گیری از مقتل ابومخنف، خود نیز به طور مستقل ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 221
‏راویانی دارد که سلسلۀ آن به چهارمین و پنجمین امام شیعه یعنی علی بن الحسین امام سجاد و محمدبن علی امام باقر می رسد و بدیهی است امام سجاد که خود مستقیماً در حادثۀ عاشورا حضور داشته است می توانسته بهترین راوی آن واقعۀ دردناک باشد. البته شایان ذکر است که شیخ مفید نیز تحت تاثیر منابع موجود، گزارشاتی ارائه می دهد که تقریباً با اهداف امام حسین سازگاری ندارد، از جمله درخواست امام از عمربن سعد برای دست در دست یزید گذاشتن و یا به سوی یکی از مرزها رفتن که منابع اهل سنت گزارش کرده اند را ایشان نیز نقل می کند.‏

‏منبع دیگر شیعی تالیف خوارزمی است. وی از علما و محدثان بزرگ شیعه است که تالیفی مستقل به امر شهادت امام حسین اختصاص داده و آن را مقتل الحسین نامیده است. به نظر می رسد خوارزمی پس از ابومخنف گزارش کامل و مفصلی از واقعه عاشورا به دست داده باشد که تا آن هنگام هیچ یک از مورخان اعم از شیعه و سنی ارائه نکرده اند. راویان خوارزمی متعدد و متنوع هستند، ولی بسیاری از آنها به ائمه اطهار منتهی می شوند.‏

‏منبع دیگر نیز متعلق به یعقوبی است که در تاریخ خویش چند صفحه ای را به قیام امام حسین اختصاص داده است. هر چند که بسیار مختصر می باشد ولی به نوبه خود قابل توجه می باشد. شایان ذکر است که در ادوار بعدی پیرامون قیام امام حسین مطالب فراوانی به رشتۀ تحریر و تالیف درآمد که عمدتاً برگرفته از این منابع اصلی و قدیمی بوده و مطلب جدیدی ندارد.‏

‎ ‎

مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 222