کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

مصاحبه با آیت الله مکارم

‏آیةالله مکارم‏‏ ‏

‏تبیین عقلانی نهضت عاشورا و ابعاد قدسی و الهی آن‏

‏چگونه می توان در تحلیل و تبیین حادثه عاشورا میان عنصر علم و عصمت امام و جنبه الهی و ماورایی نهضت با جنبه های بشری و اجتماعی آن جمع نمود؟‏

‏تفسیر فوق انسانی از قداست معصومین(ع) مانع تاسی به آنان‏

‏تصور می کنم در اینجا برای عده ای اشتباه بزرگی درباره عصمت و علم امام پیدا شده است، اشتباهی که در کلمات بعضی از محققین هم دیده می شود و آن این است که به معصومین چنان قداست الهی بدهیم که آنها از الگو و اسوه بودن برای ما خارج شوند. این درست ضد قداست است. قرآن مجید با صراحت می گوید: ‏لقد کان لکم فی رسول‏ ‏الله اسوة حسنه‏. نباید تاریخ پیغمبر را با شکل نادرستی از قداست تحلیل کنیم و بگوییم: کار پاکان را قیاس از خود مگیر. این بر خلاف اصول شناخته شدۀ مذهب ماست. ما در فقه معتقدیم کلام و فعل و تقریر پیامبر و امامان برای ما حجت است و این به معنای آن است که امام و پیغمبر برای ما اسوه هستند و لذا هر کاری انجام دهند برای ما الگوست و مختصات پیغمبر در فقه در یک محدوده کوچک بنام «‏خصائص النبی‏» مطرح است. خلاصه این یک مسئله مسلم در فقه و حدیث ماست که آنها در همۀ ابعاد اسوه و الگو هستند. یکی دیگر از مسلمات فقه و حدیث ما این است که:‏ کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلّما حکم به الشرع حکم به العقل‏؛ هر حکم عقلانی در شرع پذیرفته است و هر حکم شرعی بالاخره یک تحلیل عقلانی می تواند داشته باشد. اگر چنین تصور شود که معنی قداست آنها این است که اسوۀ ما نباشند، بزرگترین ضربه به اسلام وارد شده و چنین تصوری عملاً سبب می شود که ما از این پیشوایان معصوم جدا شویم. آنها آمده اند تا هادی و راهبر ما در همۀ ابعاد باشند؛ آنگاه ما ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 209
‏آن ها را در مرتبه ای قرار می دهیم که بگوییم ما را با شما کاری نیست و شما نمی توانید رهبر ما باشید!! این نه فقه می سازد، نه با اصول و نه با مباحث کلامی. یکی از دلایل عصمت پیامبران و امامان این است که چون آنها می خواهند الگو باشند، باید معصوم باشند و اگر معصوم نباشند، پیروی صد در صد از آنها معقول نبوده و نمی توان آنها را به طور مطلق الگوی خود قرار داد. دلیل بر لزوم عصمت، اسوه بودن آنها در همه مسائل است و به تعبیر دیگر چون الگوی مطلق اند باید معصوم باشند.‏

‏در مورد علم امام نیز می گوییم چون او بناست که الگوی دیگران باشد، باید علم داشته باشد. اگر او علم محدودی داشته باشد نمی تواند الگو باشد. خلاصه اینکه باید این طرز فکر را کنار بگذاریم که پیغمبران و ائمه(ع) روش مخصوص به خود داشتند و مردم نمی توانند و نباید از آنها پیروی کنند. این بر خلاف تمام اصول پذیرفته شده در کلام و فقه و اصول است. پس ابتدا چنین برداشتی که این دو امر در برابر هم هستند باید اصلاح شود. این دو یک واقعیت اند و دو چیز نیستند؛ آری، آنها قداستی الهی ما فوق آنچه که ما تصور می کنیم و علمی الهی بالاتر از آنچه که ما می پنداریم و مقام عصمتی فوق العاده والا دارند، ولی همۀ اینها تاکیدی بر اسوه بودن آنهاست. آنچه را من از داستان کربلا می فهمم، امام حسین مافوق آن را می دانست و درست در همان مسیری که بیان شد حرکت می فرمود؛ مسیر افشاگری و آگاه سازی مسلمانان. اگر این طرز تفکر اصلاح شود، دیگر دو مکتب و دو مقوله و دو دیدگاه مطرح نیست و این هر دو در یک جهت پیش می روند و هر دو با هم هماهنگ می شوند که امام عالم باشد، معصوم باشد، خصوصیات زمانی او نیز برجای خود باشد، ولی در عین حال همین حرکت برای ما الگو باشد. ‏

‏تصور من این است که منشا بسیاری از اشتباهات این است که ما ذهنیّات خود را بر واقعیتهای تاریخی تحمیل می کنیم. اگر تاریخ را آنچنان که هست بررسی کنیم و سخنان ائمه را آنچنان که هست بفهمیم و تحمیل ذهنیتها را کنار بگذاریم، مشکل حل می شود. در زیارت نامۀ امام حسین می خوانیم: ‏لیستنقذ عبادک من الضلاله و حیرة الجهالة‏؛ امام حسین کشته شد تا بندگان تو را از گمراهی و سرگردانی جهالت رهایی بخشد، یعنی آن جمعیت را ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 210
‏افشا کند و بندگان خدا را نسبت به خطراتی که اسلام را تهدید می کند آگاه سازد.‏

‏امام حسین خود در وصیتها و خطبه هایش، صریحاً علل قیام خود را بیان می کند:‏ ان ارید الّا الاصلاح فی امة جدّی محمد(ص)، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر‏. حال آیا صحیح است همه این متون و هم چنین اصل «‏کلّما حکم به العقل حکم به الشرع‏» و... را نادیده بگیریم و قیام آن حضرت را به شکل یک معمای لاینحل معرفی کنیم. رسالت شما دست اندرکاران مطبوعات این است که ذهنیّتهای نادرست که بر واقعیتهای تاریخ اسلام و اصول و فروع اسلام تحمیل می شود، از میان برده و در این مسائل به مردم بینش صحیح بدهید.‏

‏ ‏‏ابعاد ناشناخته و مغفول نهضت عاشورا‏

‏به نظر شما ابعاد ناشناخته و مغفول نهضت عاشورا کدام است؟‏

‏توجه به ریشه های تاریخی حادثه عاشورا‏

‏ابعاد ناشناختۀ جریان عاشورا بسیار است؛ از جمله مغفول بودن ریشه های تاریخی این رویداد است. کمتر می بینیم که تحلیلگران در بررسی این حادثه عظیم به ریشه های تاریخی آن بپردازند و دقیقاً زمینه های تاریخی را تحلیل کنند. تنها گاهی به طور گذرا اشاره ای می شود که همه این مسائل باید در مجالس عمومی برای مردم تحلیل شود. از جمله مسائلی که باید تحلیل شود، ابعاد حکومت بنی امیه است.‏

‏تحلیل پیامدها و دستاوردهای عاشورا در جهان اسلام‏

‏از دیگر مسائلی که باید برای همه تحلیل شود تحولاتی است که بعد از عاشورا و جریان کربلا در جهان اسلام پدید آمد و آثاری که این حادثه در دوره های بعد تا دورۀ عباسیان و پس از آن به جای گذارد. معمولاً در بررسی تاریخ کربلا از حرکت امام حسین از مدینه شروع کرده و به بازگشت اسرا به مدینه خاتمه می دهند. تاریخ چنین نیست که از قبل و بعد خود جدایی پذیر باشد. همیشه تاریخ- مخصوصاً تاریخ حوادث مهم- به ماقبل و مابعد آن ارتباط دارد.‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 211

‏تبیین مفهوم و فلسفه عزاداری‏

‏مسئله دیگری که باید برای مردم روشن شود، مسئله عزاداری است که مردم بدانند عزاداری چیست و چرا عزاداری می کنیم. آیا عزاداری فقط یک ثواب است؟ یا فقط یک توسل است؟ یا احیای یک تاریخ و تداوم یک انقلاب است؟ این باید تبیین شود. غالباً عزاداری محرم در اذهان عامه به عنوان یک ثواب مطرح است و از این دیدگاه که عزاداری تداوم یک انقلاب و احیای یک تاریخ و ابدیت بخشیدن به یک قیام است کمتر به آن نگاه می شود. اینها جهات ناشناخته عزاداری است.‏

‏بعضی از بزرگان امثال علامه مطهری، تحلیلهایی در این زمینه داشته اند ولی هنوز چهرۀ عمومی مجالس عزاداری این نیست. اینها همان مسائلی است که اگر مطرح شده و درست تبیین گردد، پاسخ بسیاری از اشکالات خود به خود داده می شود و دیگر کسی نمی تواند به مراسم عزاداری، به گریه کردن و... اشکال بگیرد بلکه بسیار عظمت یافته و برای همۀ دنیا قابل بهره برداری می شود. عزاداری در حال حاضر معمولاً محدود به پیروان مکتب اهل بیت(ع) است ولی اگر ما جنبه های اصلیش را زنده کرده و تداوم ببخشیم، اهل سنت هم در آن شریک می شوند و همان داستان گاندی که از او نقل می کنند که می گفت: من برای شما چیزی فراتر از آنچه که حسین برای مسلمانان آورد نیاوردم، در مورد دیگران هم تکرار می شود و برای غیرمسلمانان هم عاشورا پرجاذبه می شود و هر ملت مظلومی می تواند دست به دامن تاریخ امام حسین زده و با هر فرهنگی که داشته باشد خودش را به آن نزدیک کرده و از آن بهره مند شود. من فکر می کنم به جای اینکه کار نادرست را انکار کنیم باید کار مثبت را انجام دهیم و آن را ترویج کنیم. مسائلی را که حذف آنها با تفکر مردم مغایرت دارد، حذف نکنیم و با آن مبارزه نکنیم، بلکه روشنگری کنیم. اگر روشنگری کنیم، نقلها و یا حرکات نادرست و نا متناسب با شوون شیعه و نهضت امام حسین خود به خود از بین می رود. موضعگیری در مقابل آنها اثرات منفی به بار می آورد و بهانه آفرین می شود. ما باید اذهان مردم را نسبت به فلسفه و اهداف قیام و آثار آن روشن کنیم. موارد استثنایی هم وجود دارد که باید با آنها مبارزه شود ولی این موارد زیاد نیست.‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 212

‏دربارۀ آن موارد استثنایی که معتقدید باید با آنها برخورد شود مقداری توضیح دهید.‏

‏قمه زنی را به عنوان نمونه ای از این موارد استثنایی می توان مثال زد، با مسئله حرکت روی آتش، یا شنیده ام که در بعضی از جاها عقیده بر این است که مراسم عزاداری آن قدر اهمیت دارد که مردم را از نماز و روزه بی نیاز می کند و هستند کسانی که عزاداری می کنند و نماز نمی خوانند. یا اینکه می گویند اگر شما امام حسین را داشته باشید، نماز هم نخواندید نخواندید. یک چنین تحلیلها و برنامه هایی فاجعه آور است.‏

‏با این موارد چگونه باید برخورد کرد؟‏

‏اینها مسائل ظریفی است و اگر قرار است با آنها برخورد شدید شود، باید با روشنگری قبلی همراه باشد یعنی اول کار فرهنگی شروع شود و بعد از آن که به میزان 80-70٪ از طریق کار فرهنگی مسئله پذیرفته شود، با آن درصد باقیمانده خیلی آسان تر می توان برخورد نمود. نخست آنکه این یک کار دراز مدت است؛ و دوم اینکه آنچه را که وجود دارد نباید تخطئه کنیم زیرا از لحاظ روانی اثرات نامطلوب دارد بلکه باید روشنگری نمود. عقیدۀ من این است که باید به اهل منبر آموزش داده شود. وعاظ و روضه خوانها را باید متشکّلتر ساخت و به آنان هدف قیام امام حسین و شیوه عزاداری درست را تفهیم نمود. کار فرهنگی برای عوام و خواص باید انجام شود ولی اقدام تحریک آمیز هم نباید کرد. این صحیح نیست که گفته شود این خرجهایی که می کنید بیهوده است. به تعبیر دیگر اگر حرکتی در اجتماع شروع می شود نباید جلو آن سد ایجاد کنیم، بلکه باید آن را کانالیزه نموده و هدایت کنیم. اصولاً این گونه حرکتهای اجتماعی در واقع یک انرژی عظیم معنوی است. انرژی را نباید حذف کرد، باید آن را هدایت کرد.‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 213

مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 214