کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

مصاحبه با دکتر ابراهیمی دینانی

‏دکتر ابراهیمی دینانی‏

‏ ‏

‏تاثیر و بازتاب عاشورا در اهل سنت‏

‏اهل سنت چون با نظر موافق به این حادثه نگاه نمی کردند، شاید روی آنها کمتر تاثیر داشته است؛ البته افراد منصفی هم در میان آنها بوده اند که تحت تاثیر قرار گرفته اند، ولی چون بر اساس موازین و مبانی خودشان به مسئله نگاه می کرده اند برداشتشان از قضیه متفاوت است. مثالی می زنم تا مطلب روشنتر شود: آدمی مثل غزالی که به نظر من واقعاً متفکر بزرگی است ولی چون به مبانی اهل سنت معتقد است؛ یعنی یک سنی اشعری تمام عیار است، وقتی به واقعۀ کربلا می رسد، خوب می گوید هر دو اینها مجتهد بوده اند، هر دو صحابه بوده اند- یعنی هم معاویه و یزید را صحابه می داند و هم امام حسین را- بر مبنای اهل سنت صحابۀ رسول که خطا نمی کنند. بر این اساس غزالی جرات نمی کند که یزید را گناهکار معرفی کند؛ البته او را مقصر می داند ولی در عین حال عمل او را از نوع خطایی می داند که یک مجتهد مرتکب شده است و بر اساس دو مبنای مورد پذیرش اهل سنت: یکی اینکه صحابه مجتهدند و دیگر اینکه اگر مجتهد خطا کند معذور است، نتیجه می گیرد که یزید در خطای خود معذور بوده است و حتی فتوی می دهد که لعن یزید جایز نیست. به این ترتیب می بینیم حادثه کربلا میان اهل تسنن هم بی تاثیر نبوده است ولی تاثیر منفی داشته است تا تاثیر مثبت، یعنی اهل سنت ارزیابی درستی دربارۀ واقعۀ کربلا نداشته اند. آنها بر اساس مبانی مورد پذیرش خود نظر می دهند که صحابه را خطا کار نمی دانند و در صورت خطا آنها را معذور می دانند. ما (شیعه) به مجرد اینکه کسی جزء صحابه بود او را مبرّا از خطا نمی دانیم و اگر هم خطا کرد او را معذور نمی دانیم. بنابراین برخورد آنها، طرز تحلیل آنها و نتیجه گیری آنها از واقعۀ کربلا کاملاً با تلقی شیعه متفاوت است. آنها همان تحلیلی را که برای جنگ جمل، جنگ حضرت امیر با معاویه (جنگ صفین) یا جنگ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 72
‏ نهروان دارند برای واقعۀ کربلا نیز دارند. در حالی که برخورد ما با آن سه جنگ نیز متفاوت است و ما تفسیر دیگری بر آنها داریم که با تفسیر اهل سنّت تفاوت دارد.‏

‏تاثیر و بازتاب نهضت عاشورا در حوزه علوم و معارف دینی‏

‏تاثیر و بازتاب نهضت عاشورا در حوزه علوم و معارف دینی چه بوده است؟‏

‏واقعه کربلا نه تنها در معارف ما، بلکه در کل جهان بازتاب داشته است. واقعه ای بوده که در علم کلام و حتی در فقه و به طور کلی در تمام شعب معارف اسلامی تاثیر داشته است. کلمات امام حسین و حالاتش در عرفان ما اثر داشته است. اصلاً روحیۀ شیعه، روحیۀ شهادت طلبی شیعه، چه در میان علما و چه در توده مردم، از واقعۀ کربلا نشات گرفته است. مصائب کربلا و بردباری امام حسین مسکّن بسیاری از آلام ما بوده و در موضع گیریهای ما تاثیر زیادی داشته است. البته شناخت ابعاد این تاثیر نیاز به تحقیق دارد و من کمتر کتابی دیده ام که این تاثیر را در جوانب مختلف آن بررسی کرده باشد.‏

‏بحث امامت جنبۀ کلامی داشته، ولی منحصر به جنبۀ کلامی نبوده است؛ یعنی ادامۀ عرفان و مکتب عرفانی اعم از شیعه و سنّی- در اینجا تفاوت زیادی بین شیعه و سنّی قائل نیستم- که خیلی هم نیرومند بوده و هست و خواهد بود. همان ادامۀ بحث امامت است؛ یعنی بعد وجودی و بعد معرفت شناسانۀ امام، همان بعدی است که در عرفان وجود دارد. منتهی این مسئله یک بعد کلامی هم دارد که بعضی از متکلمین آن را جزء اصول عقاید آورده اند و درباره آن و مسائلی چون ضرورت امام، صفات امام و... بحث کرده اند، ولی بعد کلامی بحث امامت نسبت به بعد واقعیش، یعنی بعد معرفت شناسانه و بعد وجودیش که در عرفان تحقق دارد، بسیار ناچیز است و خوشبختانه بعد امامت در اسلام خیلی قوی بوده است یعنی بقای عرفان و مکتبهای بزرگ عرفانی که در طول قرنهای متمادی در اسلام به وجود آمد، ادامۀ امامت و همان بعد وجودشناسانه و معرفت شناسانه آن است. عرفان بدون امامت اصلاً امکان پذیر نیست و معنی پیدا نمی کند؛ عرفان یعنی امامت؛ یعنی ادامۀ امامت. عرفان‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 73
‏ همان ادامۀ ولایت است؛ ظهور ولایت و تجلی ولایت در هر عصر است و همواره ادامه خواهد داشت.‏

‎ ‎

مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 74