کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

مصاحبه با آیت الله امینی

‏ ‏

‏آیةالله امینی‏

‏در مورد هدف قیام امام حسین عقاید مختلفی وجود دارد. نویسندگان و متکلمان به گونه های مختلف هدف امام حسین را تبیین کرده اند؛ گاهی این حرکت، حرکت و برنامه ای معرفی می شود که از جانب خداوند طراحی شده و امام حسین مجری آن بوده و قدم به قدم کارهایی را که از جانب خداوند متعال و پیامبر اکرم ماموریت داشته، انجام می داده است. این یک دیدگاه است. عده ای حرکت امام حسین را یک حرکت حساب شده می دانند. این ها نیز گاهی هدف را امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده اند و گاهی هم هدف را مبارزه با حکومت وقت که حکومت یزید باشد دانسته اند. گاهی هم این حرکت را به منظور برپایی حکومت اسلامی تبیین کرده اند. برخی هم تحلیلشان این است که امام حسین وظیفه ای داشته و تعبداً این وظیفه را انجام داده است... و مسائل دیگری که در نوشته ها و سخنرانیها مطرح می شود.‏

‏متاسفانه با وجود اینکه کتابهایی در این زمینه نوشته شده و آرا و افکار مختلفی وجود دارد، هنوز این مسئله خوب تبیین نشده است که اندیشه های امام حسین در این نهضت چه بوده است. این فقط یک بحث تاریخی نیست، بحثی است که می تواند برای حرکتهای اسلامی، برای حکومتها ، برای افرادی که می خواهند با حکومت مبارزه کنند و افرادی که می خواهند وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهند و بطور کلی می تواند از حیث روش آموزنده باشد. قطعاً روش امام حسین که فردی معصوم و امام بوده است می تواند برای مسلمانها سرمشق باشد. متاسفانه نه آنچنان که باید این قضیه تبیین شده و نه این روش به طور کامل مورد استفاده قرار گرفته است.‏

‏کلمات امام(ع) گویای انگیزه ها و اهداف ایشان‏

‏تحقیق و تبیین کامل این موضوع به بحث مفصل و تالیف جداگانه ای نیاز دارد که در‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 26
‏ این فرصت کوتاه آن هم از طریق مصاحبه امکانپذیر نیست، ولی به صورت مختصر عرض می کنم که هدف امام حسین را به طور عمده باید از گفتار خود ایشان استنباط کنیم. اکثر کسانی هم که این اهداف را برای حرکت امام حسین بیان کرده اند به کلمات امام حسین تمسک جسته اند، نهایت اینکه چون کلمات امام حسین پراکنده و مختلف است، هر کس بخشی از آن را گرفته و از آن استفاده کرده و مطالب دیگر را نادیده گرفته و تنها در یک جهت فکر کرده است. من در ابتدا پاره ای از سخنانی را که امام حسین دربارۀ هدفش بیان داشته مطرح می کنم و سپس به جمع بندی و نتیجه گیری می پردازم.‏

‏ما اگر کلمات مختلف را با هم و یکجا بررسی کنیم، همه آنها بیانگر یک خط سیر هستند و چنان نیست که تفاوت و اختلافی میان آنها باشد، بلکه همه آنها یک هدف را نشان می دهند و این هدف هم بخوبی روشن است.‏

‏امر به معروف و نهی از منکر، ابزار امام در حرکت اصلاحگرانه خویش‏

‏زمانی که برادر امام حسین، محمد بن حنفیه در مدینه به ایشان پیشنهاد کرد که از سفر منصرف شود، امام نپذیرفت و وصیتنامه ای نوشت که بخشی از آن می تواند مبیّن هدف امام حسین باشد. امام در بخشی از این وصیت نامه نوشته:‏

و انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الا صلاح فی امة جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابیطالب‎[1]‎؛

‏یعنی من به جهت خودخواهی و گردنکشی و فتنه انگیزی و ستمگری خارج نشدم، بلکه به قصد اصلاح در امت جدّم خروج کردم. می خواهم به معروف فرمان دهم و از منکر بازدارم و بر سیره جدم و پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم.‏

‏این طلب اصلاح چیزی غیر از امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ یعنی امام می خواهد اصلاحاتی در امت به وجود آورد و این امر از طریق امر به معروف و نهی از منکر‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 27
‏ محقق می شود. اصلاحاتی که مورد نظر امام است در ضمن این عبارت بیان شده است که: «می خواهم به سیره جدم و پدرم رفتار نمایم».‏

‏انحراف جامعه و دستگاه از خط اسلام و سیره پیامبر(ص)‏

‏امام حسین احساس می کرده است که به وسیله حاکمیت معاویه و سپس یزید و شاید مقداری هم قبل از آن دو، اعمالی در میان مردم رواج پیدا کرده که غیر از سیرۀ پیغمبر و سیرۀ علی بن ابیطالب است.‏

‏پیغمبر اکرم در حکومت خود سیره و روش خاصی داشت، در اقتصاد روش خاصی داشت، در تبلیغات روش خاصی داشت و در جهات دیگر نیز روش خاص خود را داشت. علی بن ابیطالب هم همان سیره را داشت؛ اما متاسفانه بعد از پیغمبر گرچه مدتی به سیره ایشان تا حدودی عمل می شد ولی بعداً انحرافاتی به وجود آمد و زمانی که علی بن ابیطالب به حکومت رسید سعی داشت که سیره و رفتار حکومت را به همان سیرۀ پیغمبر بازگرداند و یکی از مشکلات امیرالمومنین همین بود که چون مردم با روش دیگری خو گرفته بودند، علی بن ابیطالب هم چندان در این کار موفق نشد و شاید خود او هم شهید همین امر شد. هم چنین در اجتماع روشهایی به وجود آمده بود که موافق با اسلام نبود: در عبادات مردم، در اخلاق مردم، در امور اجتماعی مردم و ... و از این جهت برای اسلام خطری در حال شکل گیری بود. اول اینکه دسته ای به عنوان خلیفۀ پیامبر، جانشین پیامبر، حکومت می کردند ولی رفتاری داشتند که رفتار پیغمبر نبود، رفتار اسلام نبود و اگر این وضع ادامه پیدا می کرد مردم اسلام را به خطا می شناختند، اسلام را همین وضعیت موجود می دانستند. علاوه بر آن در میان مردم هم کارهای مختلفی رواج می یافت که آن کارها هم باز با اسلام و سیره پیغمبر سازگار نبود.‏

‏احیای سیره پیامبر(ص) و علی(ع)، مضمون حرکت اصلاحگرانه امام(ع)‏

‏از این جهت امام حسین اصلاح را ضروری دانست و آن اصلاح، احیای سیرۀ پیغمبر و علی بن ابیطالب بود. از اینجا می توان گفت که هدف امام حسین احیای سیرۀ پیغمبر و امیرالمومنین از طریق امر به معروف و نهی از منکر بوده است؛ یعنی امر به معروف و نهی از‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 28
‏ منکر وسیله این احیاگری است نه آنکه خود هدف باشد. هدف در واقع همان احیای سیرۀ پیغمبر و حضرت امیر است.‏

‏ابطال حدود الهی و ظاهر نمودن فساد، دو ویژگی بارز حکومت جور اموی‏

‏امام حسین وقتی از مکه به قصد کوفه حرکت کرد، در بین راه به فرزدق برخورد. امام اوضاع عراق را پرسید. او جواب داد: د لهای مردم با شما، ولی شمشیرهایشان علیه شماست. امام درباره انگیزه سفر خود به او فرمود:‏

انّ هولاء قوم لزموا طاعة الشیطان و ترکوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد فی الارض و ابطلوا الحدود و شربوا الخمور و استاثروا فی اموال الفقراء و المساکین و انا اولی من قام بنصرة دین الله و اعزاز شرعه و الجهاد فی سبیله لتکون کلمة الله هی العلیا‎[2]‎؛

‏اینان جماعتی هستند که از شیطان اطاعت کرده، و طاعت رحمان را ترک نموده اند. البته «هولاء» می تواند به حکومتیان اشاره داشته باشد- که خیلی هم در این معنا ظهور دارد- و می تواند کل جامعه را در برگیرد. اینها فساد را ظاهر کرده اند. گاهی کسی فسادی را مرتکب می شود، اما زمانی اظهار فساد می کند. در مورد اینها امام حسین می فرماید که فساد را در زمین ظاهر کرده اند و اصلاً مروج فساد هستند. این مسئله است که مهم و خطرناک است. حدود الهی را باطل کرده اند، یعنی به حدود شرعی عمل نمی کنند و به شیوه دیگر حکومت می کنند. پیغمبر حکومت می کرد اما حکومتش، حکومت دینی و در محدودۀ قوانین اسلام بود، اما اینها آن شیوه را رها کردند و حدود الهی را زیر پا گذاشتند. اینها خمر می آشامند، حال آنکه شرابخواری در اسلام حرام است. در اموال فقرا و مساکین طبق میل خود رفتار می کنند؛ حقوق فقرا پرداخت نمی شود و بیت المال را به دلخواه خود و در راه تحکیم حکومتشان صرف می کنند و نه در راه تامین هزینه های زندگی فقرا و نیازمندان، با‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 29
‏ اینکه در زمان پیغمبر اینها برای تامین هزینه های زندگی مردم و فقرا مصرف می شد. ادّله این طور دلالت داشت و خود پیغمبر هم همین گونه عمل می کرد و امیرالمومنین هم می خواست چنین کند که متاسفانه با مشکلات فراوانی روبرو شد. وقتی اینها بر سر کار آمدند گفتند که این اموال در اختیار ماست و ما هم که حاکم مسلمانان هستیم باید این اموال را در راه نگهداری حکومت مصرف کنیم، حال بر سر فقرا هر چه می خواهد بیاید، بیاید.‏

‏حرکت امام(ع)، جهاد تدافعی به قصد دفاع از اسلام‏

‏از این سخنان معلوم می شود که آنچه سبب شده که امام حسین از مدینه حرکت کرده و این سفر طولانی را آغاز نموده است، مشاهده این انحرافات و عزم بر اصلاح آنها بوده است. می فرماید که من از همه سزاوارترم برای آنکه دین خدا را یاری کنم و شریعت او را عزت بخشم و در راه او جهاد کنم. انگیزه قیام امام حسین وضع موجود مسلمین و مخصوصاً حکومتهای وقت بوده است که در اثر آن، حدود الهی ابطال گردیده، وضع فقرا نابسامان شده و اموال بیت المال در راههای بیهوده صرف می گشته است. حضرت می خواهد برای از بین بردن اینها قیام کند و خود را برای این قیام از دیگران ارجح می داند زیرا نواده پیامبر است و امام مسلمین و در مقابل این اعمال نمی تواند ساکت بماند و قیام خود را نیز جهاد نامیده است. پس معلوم می شود که این حرکت یک نوع جهاد است؛ در واقع جهاد دفاعی است به قصد دفاع از اسلام. حرکت اسلامی مردم ایران نیز از این قبیل بود و امام هم عنایت داشتند که این حرکت یک جهاد دفاعی است.‏

‏امام حسین در نامه ای که به اشراف بصره نوشت می فرماید:‏

و قد بعثت رسولی الیکم بهذا الکتاب و انا ادعو کم الی کتاب الله و سنة تبیّه فانّ السنة قد امیتت و ان البدعة قد احییت‎[3]‎؛

‏من فرستاده خود را با این نامه به سوی شما روان کردم و شما را به کتاب خدا و سنت پیغمبر او دعوت می کنم. به درستی سنت مرده- یعنی مردم بدان عمل نمی کنند- و بدعت‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 30
‏ زنده شده - یعنی چیزهایی را که جزء دین نبوده وارد دین کرده اند- اگر شما سخن مرا بشنوید و فرمان مرا اطاعت کنید، من شما را به راه راست هدایت می کنم. این راه راست همان سیرۀ پیغمبر و سیرۀ حضرت علی، یعنی همان اسلام ناب و حقیقی است. البته امام فرموده که من شما را به راه راست راهبری می کنم اما توضیح نداده که این راه راست اقامه حکومت است یا چیز دیگر. در اینجا نیز امام حسین هدف از قیام خود را احیای سنت و ابطال بدعت معرفی نموده است.‏

‏وقتی مروان والی مدینه به امام حسین پیشنهاد کرد که با یزید بیعت کند امام در پاسخ او سخنانی فرمود که هدف از قیام او را روشن می کند:‏

اناّ لله و اناّ الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید‎[4]‎؛

‏وقتی مردم به حاکم و زمامداری مثل یزید گرفتار آیند، باید با اسلام خداحافظی کرد.‏

‏از این کلمات استفاده می شود که امام حسین از حکومت یزید ناراضی بوده و آن را برای اسلام و مسلمین خطرناک می دیده و به همین جهت بیعت با او را ناروا می دانسته است.‏

‏و در ذیل همین مطلب فرمود: و لقد سمعت جدی یقول: ‏الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان. ‏معلوم می شود هدف امام حسین قیام علیه خلافت یزید بوده است که مصداقی از امر به معروف و نهی از منکر می باشد. امام حسین در جای دیگر به محمد بن حنفیه فرمود:‏

  یا اخی و الله لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی لما بایعت یزید بن معاویة‎[5]‎؛

‏برادرم، به خدا سوگند اگر در دنیا هیچ ملجا و پناهی نداشته باشم، با یزید بن معاویه بیعت نمی کنم.‏

‏علت بیعت نکردن امام حسین با یزیدبن معاویه این است که معاویه و یزید به عنوان ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 31
‏حاکم اسلامی بر مردم حکومت می کردند و رفتارشان، رفتار پیغمبر شمرده می شد و بنابراین اگر عملکردشان بر خلاف اسلام و سیرۀ پیغمبر بود، این خط مشی انحرافی به حساب پیغمبر و اسلام گذاشته می شد و این خطر بسیار بزرگی بود.‏

‏امتناع از بیعت و به رسمیت نشناختن حکومت یزیدی، اولین گام نهی از منکر‏

‏در چنین شرایطی آمده اند که از امام حسین، پسر پیغمبر، برای یزید بیعت بگیرند؛ یعنی امام حسین با بیعت خود بر حکومت یزید و رفتار او صحه بگذارد و آن را مطابق با اسلام معرفی کند. روشن است که امام حسین نمی تواند چنین کاری کند و نقطه شروع نهی از منکر همین سرباز زدن از بیعت با یزید و به رسمیت نشناختن حکومت اوست. کلمات امام حسین به هنگام وداع با قبر جدش پیامبر نیز هدف قیام او را تبیین می کند. فرمود:‏

بابی انت و امی یا رسول الله، لقد خرجت من جوارک کرهاً و فرق بینی و بینک حیث انی لم ابایع یزیدبن معاویة شارب الخمور و راکب الفجور و ها انا خارج من جوارک علی الکراهة فعلیک منّی السلام‎[6]‎؛

‏پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله، من از جوار تو به اجبار حرکت کردم و میان من و تو جدایی افتاد، زیرا من نمی خواهم با یزیدبن معاویه که شرابخوار و فاسق است بیعت کنم. از این کلمات و نظایر آنها استفاده می شود که هدف قیام امام حسین اصلاح وضع حکومت و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر بوده است. هدف، احیای سیرۀ پیغمبر و از بین بردن بدعتها بوده است.‏

‏موضع گیری و اقدام مرحله به مرحله امام(ع) در راستای کلی امر به معروف و نهی از منکر‏

‏از بعضی از بیانات امام حسین معلوم می شود که ایشان در انجام این وظیفه، مرحله به مرحله و قدم به قدم پیش رفته است به این معنا که زمانی که در مدینه بود و می خواستند از‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 32
‏ او بیعت بگیرند، تصمیم گرفت در مقابل این خواسته بایستد و برای این منظور مدینه را ترک کرد، زیرا اگر در مدینه می ماند مجبور به بیعت می شد. در این جابجایی مکان مناسبی جز مکه نیافت چون هم نزدیک مدینه بود و هم یک شهر محترم و مقدس و محل اجتماع حجاج و زوّار بود. بنابراین باید از مدینه حرکت  کند و به مکه برود و بدین وسیله امر به معروف و نهی از منکر کند، امام عاقبت چه خواهد شد، موضوع دیگری است که فعلاً مطرح نیست. از این رو هنگام خروج از مدینه به عبد الله بن مطیع که از مقصدش سوال کرد، فرمود:‏

امّا فی وقتی هذا ارید مکه، فاذا صرت الیها استخرت الله تعالی فی امری بعد ذلک‎[7]‎؛

‏اکنون قصد مکه دارم، پس هنگامی که به مکه رسیدم، از خداوند برای کار خویش پس از این طلب خیر می کنم.‏

‏این مرحلۀ اول است. من از این جمله استنباط می کنم که حضرت قصد انجام وظیفه داشت و این انجام وظیفه در هر مرحله به شکلی بود؛ انجام وظیفه اش در مدینه این بود که بیعت نکند و از مدینه خارج شود تا بعد چه پیش آید و انجام چه کاری را ایجاب کند. در مکه هم امام بر طبق حوادث تصمیم گرفت. به نظر من امام خمینی(س) نیز در طول مبارزات خویش از همین روش پیروی کرد و قدم به قدم پیش رفت و بر طبق وضع موجود تصمیم گرفت و انجام وظیفه نمود. در آغاز مبارزات می گفت در مقابل وضع ضد دینی رژیم نمی توانیم سکوت کنیم، وظیفه داریم اظهار مخالفت کنیم. در آن زمان تنها به صدور اعلامیه اکتفا می کرد. هر چه قدرت بیشتر می شد، تصمیمات بزرگتری می گرفت تا اینکه در مراجعت از پاریس در بهشت زهرا گفت: من با تایید مردم دولت تعیین می کنم.‏

‏حرکت امام حسین نیز مرحله به مرحله و قدم به قدم شکل می گرفت. مرحله اول خروج از مدینه بود. در مرحلۀ دوم وقتی حضرت به مکه رسید، مدتی در مکه ماند و آنجا هم حوادث مختلفی روی داد. من در اینجا به دو حادثۀ مهم اشاره می کنم. امام حسین وقتی‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 33
‏ به مکه رفت- که البته مکه طبعاً مرکز رفت و آمد مسلمانها بود- این خبر که امام حسین، پسر پیغمبر، حرکت کرده و از مدینه خارج شده در میان مردم منعکس شد و همه از یکدیگر می پرسیدند که چرا امام حسین از مدینه خارج شده است. این حرکت امام نارضایتی ایشان از حکومت را به مردم نشان داد و این حادثه مهمی بود. افشاگری بر علیه حکومت کاملاً موثر افتاد و حرکت امام در این جهت موفق بود. مردم کوفه که از شیعیان امیرالمومنین و امام حسین بودند از اینکه امام حسین به عنوان اعتراض بر حکومت به مکه آمده باخبر شدند و نامه های فراوانی- که چهل هزار و زیادتر هم نقل شده- به امام نوشتند و ایشان را به سوی خود دعوت کرده و وعده یاری و حمایت دادند.‏

‏مسئله دوم اینکه دستگاه حکومت یزید از وضعیتی که با آمدن امام حسین به مکه پیش آمده بود، به طور جدی احساس خطر کرد. به همین جهت تصمیم گرفت به هر قیمت شده امام حسین را در مکه به قتل برساند و در نتیجه کشتن امام حسین در مکه که حرم امن الهی بود، حالت ترس و رعبی بر همه مسلمانها از همۀ کشورها حاکم شود.‏

‏وقتی این حوادث پیش آمد، امام حسین احساس کرد که به هر حال وظیفه اش این است که به دو جهت از مکه خارج شود: یکی به جهت اینکه کشته نشود و احترام حرم الهی محفوظ بماند و دیگر اینکه نامه های فراوانی به امام حسین نوشته اند و او را دعوت کرده و وعده حمایت داده اند و ایشان باید این دعوت را اجابت کند.‏

‏وقتی امام حسین در مکه بود ابن عباس خدمت امام حسین آمد و گفت: یابن رسول الله تو چرا می خواهی از مکه خارج شوی؟ در مکه بمان. این جا امنیتش بیشتر و بهتر است، مردم اطراف شما هستند و جانتان محفوظ می ماند. اگر از مکه خارج شوی برای شما خطر وجود دارد. حضرت در جواب فرمود:‏

لان اقتل و الله بمکان کذا احبّ الّی من ان استحل بمکة، و هذه کتب اهل الکوفة و رسلهم و قد وجب علیّ اجابتهم و قام لهم العذر علیّ عندالله سبحانه‎[8]‎؛

‏اولاً اگر در مکانی دیگر کشته شوم نزد من محبوبتر است از اینکه ریختن خون من در مکه،‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 34
‏ حرم امن الهی، مباح گردد؛ یعنی حکومت بگوید که من با کسی مواجه شده بودم که به خاطر او امنیت و احترام مکه مورد تهدید بود و من ناچار شدم که او را بکشم و بدین ترتیب خونم در مکه حلال شود. مباح شدن خون کسی در مکه مسئله بسیار مهمی است و خود تبلیغ سویی دربارۀ امام حسین بشمار می رود. بعد هم فرمود: این هم نامه ها و نوشته های اهل کوفه و فرستادگان آنهاست و بر من واجب است آنها را اجابت کنم و عذرشان را قطع کنم. اینجا هم باز می بینیم که حضرت فرمود بر من اجابت دعوت واجب است؛ یعنی من وظیفه دارم دعوت آنها را اجابت کنم و از مکه خارج شوم. این همان حرکت بر مبنای انجام وظیفه است.‏

‏باز امام در پاسخ ابن زبیر که پیشنهاد می کرد:‏ اقم فی هذا المسجد اجمع لک الناس؛‏ از مسجدالحرام بیرون نرو و من مردم را همین جا جمع می کنم فرمود:‏

و الله لان اقتل خارجاً منها بشبر احبّ الّی من ان اقتل داخلاً منها بشبر‎[9]‎؛

‏به خدا سوگند اگر من یک وجب خارج از حرم کشته شوم، برایم پسندیده تر است از اینکه در داخل حرم کشته شوم. هتک حرمت حرم مسئله دیگری است و به علاوه از آن استفاده تبلیغاتی خواهند کرد.‏

‏باز وقتی که امام می خواست از مکه به سوی عراق حرکت کند به ابن زبیر فرمود:‏

و الله لقد حدثّت نفسی باتیان الکوفة و لقد کتب الیّ شیعتی بها و اشراف اهلها و استخیر الله؛

‏با خود فکر کردم که به کوفه بروم و شیعیان من در کوفه و همچنین اشراف کوفه به من نامه نوشته اند و در این کار از خدا طلب خیر می کنم؛ و عبارت دیگری دارد:‏

اتتنی بیعة اربعین الفاً یحلفون لی بالطلاق و العتاق من اهل الکوفة‎[10]‎؛


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 35

‏بیعت چهل هزار نفر از اهل کوفه به من رسیده است. در این مرحله باز مسئله انجام وظیفه بخوبی آشکار است.‏

‏امام حسین در مراحل مختلف حرکت خود گاه به گاه هدف اصلی را که عبارت از احیای سیره پیغمبر و اماته بدعت است یادآور می شود. وقتی عبدالله بن مطیع در بین راه با آن حضرت ملاقات کرد و به ایشان گفت: چرا از حرم خدا و از حرم جدت خارج می شوی؟‏

‏حضرت در جواب فرمود:‏

انّ اهل الکوفة کتبوا الیّ یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء الحق و امانة البدع‎[11]‎؛

‏اهل کوفه به من نامه نوشته اند و از من خواسته اند که به جانب آنها بروم، زیرا امیدوارند که بدین وسیله حق احیا شود و بدعت نابود گردد. چون پای وظیفه در کار است، حضرت احتمال قتل را به چیزی نمی گیرد و به خاطر ادای تکلیف حرکت می کند.‏

‏وقتی که امام حسین با سپاه حر برخورد کرد، هنگام نماز برای اصحاب خویش خطبه ای خواند و آن وقت تقریباً به نزدیک کوفه رسیده بودند و اوضاع طور دیگری شده و شرایط کاملاً تغییر کرده بود. می بینیم بازهم حضرت همان هدف خود را دنبال می کند. به اصحابش فرمود:‏

- اما بعد فقد نزل بنا من الامر ما قد ترون و ان الدنیا قد تغیّرت و تنکرّت و ادبر معروفها و لم یبق منها الّا صبابة کصبابة الاناء و خسیس عیش کالمر عی الوبیل، الاترون الی الحق لا یعمل به والی الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المومن فی لقاء ربه حقّاً حقّاً، فانّی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین‏ ‏الا بر ما‎[12]‎؛


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 36

‏برای ما آن پیش آمده است که می بینید و براستی اوضاع زمانه دگرگون گردیده، زشتیها آشکار گشته و نیکیها و فضیلتها رخت بربسته است و از خوبیها تنها جز اندکی به اندازه قطرات ته مانده ظرف آب بر جای نمانده است و مردم چون چهارپایان به زندگی پست و ذلت باری تن در داده اند. آیا نمی بینید که حق مورد عمل قرار نمی گیرد و از باطل باز داشته نمی شود؟ در چنین روزگاری شایسته است که شخص مومن به دیدار پروردگارش بشتابد. براستی من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز رنج و نکبت نمی بینم.‏

‏در اینجا همان انجام وظیفه مطرح است ولی مقداری اوج می گیرد؛ قبلاً صحبت از شهادت و کشته شدن نبود ولی اینجا احتمالش زیاد است. نه که الآن حضرت می خواهد برای شهادت برود، نه، حضرت به دنبال آن هدف که دفاع از حق و اماته باطل است، می باشد ولو اینکه در آن کشته شدن هم باشد. در اینجا عبارت تغییر می کند: من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ننگ و ذلت نمی بینم. اینجا باز هدف روشن است، همان هدف نخستین است، ولی استحکام و قدرت بیشتری یافته است، زیرا جانبازی در راه هدف مطرح شده است.‏

‏از مجموع این عبارات فهمیده  می شود که انجام وظیفه، یعنی همان احیای سنت پیغمبر و اماته بدعت در تمام ابعاد و از راه مبارزه با حکومت وقت، هدف حرکت امام حسین بوده است و امام مرحله به مرحله در راه انجام وظیفه پیش رفته و واکنش مناسب را از خود نشان داده است. اینکه بعضی گفته اند امام حسین به هدف گرفتن حکومت حرکت کرده، منافاتی با این هدف ندارد و همان است. برای انجام وظیفه باید با حکومت مبارزه کند، باید امر به معروف و نهی از منکر کند. انجام وظیفه همینهاست و چیزی جدای از اینها نیست که با یکدیگر تنافی داشته باشند.‏

‏آمادگی امام(ع) برای شهادت و احساس آن‏

‏در مجموع کلمات امام حسین از مدینه تا مکه و بعد هم تا کربلا عباراتی به چشم می خورد که در آنها امام حسین از شهادت خویش خبر می دهد. مثلاً وقتی حضرت می خواست از مدینه بیرون برود ام سلمه به ایشان گفت: ‏لا تخرج الی العراق فقد سمعت رسول


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 37
الله(ص) یقول: یقتل ابنی الحسین بارض العراق.‏ حضرت فرمود:‏ انی و الله مقتول کذلک و ان لم اخرج الی العراق یقتلونی ایضاً‎[13]‎؛‏ راست می گویی، من همچنان که تو می گویی کشته می شوم، اگر به عراق هم نروم باز مرا می کشند. این خبری است که داستان ام سلمه را تائید کرد.‏

‏حضرت به محمد بن حنفیه، برادرش در مکه فرمود:‏

اتانی رسول الله بعد ما فارقتک فقال: یا حسین اخرج فانّ الله شاء ان یراک قتیلاً‎[14]‎‏؛‏

‏بعد از اینکه از تو جدا شدم، پیغمبر به خواب من آمد و فرمود: یا حسین خارج شو که خواسته خدا چنین است که ترا کشته ببیند.‏

‏باز به ابن عباس و ابن زبیر در مکه فرمود:‏

ان رسول‏ ‏الله قد امرنی بامر و انا ماض فیه‎[15]‎‏؛‏

‏پیغمبر مرا به کاری امر فرمود و من هم در جریان انجام این کار هستم.‏

‏ظاهراً این امر همان مسئله ای است که در خواب دیده است. اینکه برخی گفته اند اقدام امام حسین یک برنامه پیش بینی شده بوده که امام مامور اجرای آن بوده است بعید نیست که از همین جمله چنین برداشت کرده باشند.‏

‏به نظر من چنین نیست که پیغمبر برنامه قیام و شهادت امام حسین را قبلاً پیش بینی و تنظیم نموده و به حضرت دستور داده که تعبداً آن را انجام دهد. اصولاً امام حسین در این سفر در موارد مختلف، احساس آمادگی برای مرگ و شهادت می کرد، یعنی چنین نبود که یقین داشته باشد به شهادت می رسد، اما احساس و حدس آن بود. از حاج احمد آقا خمینی(ره) نقل می کردند که ایشان می گفتند امسال سال آخر عمر من است. آیا علم غیب داشت؟ ما خیلی از افراد برگزیده شنیده ایم که بعضی حوادث را احساس می کنند. انسان مومن نزدیک مرگ خویش احساس مرگ می کند، و من فکر می کنم خوابی که امام حسین ‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 38
‏دیده بود و مجموعه کلماتی که در آنها حضرت دم از مرگ و شهادت می زد نشانه یک حالت آمادگی در ایشان برای پذیرش مرگ و شهادت بود، نه اینکه حضرت قطع داشت که شهید می شود و رفت تا شهید شود که کسانی هدف حرکت امام حسین را شهادت دانسته اند. امام حسین برای شهادت نرفت بلکه به قصد احیای سنت پیغمبر و نابودی بدعتها حرکت کرد ولو اینکه این راه به شهادت منتهی شود و در چنین صورتی نمی توان گفت که هدف شهادت بوده، بلکه هدف امری بوده است که ولو به قیمت شهادت باید انجام شود.‏

‏ابعاد اصلاحگرانه حرکت امام(ع)‏

‏حضرت عالی قیام امام حسین را یک حرکت اصلاحگرانه به هدف احیای سیره حقیقی اسلام دانستید. آیا چنین تصویری از این حرکت اصلاحی درست است که دو بعد نهضت اصلاحی اباعبدالله یکی اصلاح فکر دینی و دینداری در جامعه آن عصر بوده است و دیگری اصلاح نظام اجتماعی و حاکمیت آن؟‏

‏اجمالاً بر طبق آنچه که از اسلام می دانیم، اسلام اصولاً دوگانگی ندارد. اسلام واقعیتی است که هم در امور سیاسی دخالت می کند و هم در امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، رفاهی و در واقع اسلام یک واحد است که این واحد اگر مورد عمل قرار گیرد، سعادت دنیا و آخرت مردم را تضمین می کند. مسئول تحقق بخشیدن و پیاده کردن این امر حکومت است. حکومت چیزی جز این نیست؛ حکومتی که هم امور اقتصادی مردم را اصلاح می کند، هم سیاست جامعه را به اصلاح می آورد، هم برای امور عبادی مردم زمینه سازی می کند، هم با مفاسد اجتماعی و اخلاقی مبارزه می کند و اخلاق خوب را ترویج می کند و ... تمام اینها یک واحد است که مسئولیت آن بر عهده حکومت اسلامی است.‏

‏آنچه که امام حسین آن را مشکل می دانست و به خاطر آن قیام نمود این بود که می دید سیرۀ پیغمبر از بین رفته و روشهای دیگری جایگزین آن شده، روشهایی که اسلامی نیست.‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 39
‏اگر سابقاً مسئله حکومت در محدودۀ دین بود، اکنون حکومت غیر مقید به دین و احکام دین شده و تبدیل به نظام سلطنتی گردیده است؛ اگر پیغمبر اسلام بر اساس قوانین اسلام جامعه را اداره می کرد، اینک حاکم به دلخواه خویش عمل می کند؛ اگر پیغمبر بیت المال را در راه اصلاح امور فقرا و مساکین صرف می نمود، اکنون برای حفظ حکومت به مصرف می رسد؛ اگر پیغمبر از انجام کارهایی نهی کرده بود، حال خود سرانِ حکومت مرتکب آن کارها می شوند و معلوم است وقتی که عملی را حاکمان جامعه انجام دهند، مردم هم انجام می دهند. در عبادت نیز به اسلام عمل نمی شود. امام حسین می بیند حق مورد اعتنا نیست و به آن عمل نمی شود و می داند اگر بخواهد نهی از منکر کند، باید با این حکومت در ابعاد مختلف مبارزه کند و به همین منظور هم حرکت خود را آغاز می کند به این هدف که حکومت باطل را نابود سازد و اگر بتواند حکومت حق را اقامه کند.‏

‏در تعبیر برخی از محققین به نظر می رسد که انجام وظیفه ناظر به هدف و غایت نیست، یعنی انسان باید در هر شرایطی تکلیف خود را ادا کند، حال به هدف می رسد یا نمی رسد، ولی حضرت عالی تلاش کردید که این دو مقوله را در کنار هم قرار دهید. جمع این دو مقوله را چگونه تبیین می کنید؟‏

‏جمع پذیری «انجام وظیفه» و «غایتمندی و هدفداری» در تبیین حرکت امام(ع)‏

‏اینها هیچ منافاتی با هم ندارند؛ در واقع یک چیز هستند. هدف امام حسین احیای حق در همۀ ابعاد و نابودی باطل در همه ابعاد بود. برای تحقق این هدف باید سیری پیموده می شد. امام حسین این راه را یافت و آغاز آن، نشان دادن عکس العمل در برابر حکومت و اظهار نارضایتی از آن بود. با همین مرحله اول که امام حسین آغاز نمود و از بیعت با یزید سرباز زد، بخشی از هدف او تحقق پیدا کرد. راه دستیابی به هدف در یک مرحله واکنش در برابر حکومت و عدم تائید آن بود: من، نواده پیغمبر از این حکومت راضی نیستم و سیره آنها را نمی پسندم، پس این حکومت، یک حکومت اسلامی نیست. با این کار امام هم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام داده بود و هم به هدف رسیده بود و اگر بفرض امام حسین‏


مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 40
‏هیچ حرکتی هم بعد از این نداشت، باز به هدف خود رسیده بود.‏

‏با رفتن به مکه مرحلۀ دوم شروع شد و اگر مراحل بعد از آن هم واقع نمی شد، امام وظیفه خود را به جا آورده بود و موفق شده بود. پس از آن هم اگر امام می رفت و به تشکیل حکومت موفق می شد، به هدف رسیده بود و اگر به حکومت دست نمی یافت و در این راه به شهادت می رسید باز به هدف رسیده بود، زیرا هدف همان امر به معروف و احیای سیره پیامبر بود.‏

‎ ‎

مجموعه مصاحبه های کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورااندیشه عاشورا (مجموعه مصاحبه ها) ـ دفتر 2صفحه 41

  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 291.
  • - موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 336.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین /  ص 315.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 284.
  • 1-موسوعه کلمات الامام الحسین / ص289.
  • موسوعه کلمات الامام حسین / ص287.
  • -موسوعه کلمات الامام الحسین / ص302.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص32.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 324.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص323.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 341.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 355.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 293.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 329.
  • موسوعه کلمات الامام الحسین / ص 325.