کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره)

رابطه اخلاق و دین از دیدگاه امام خمینی رحمه‌الله

‏ ‏

رابطه اخلاق و دین از دیدگاه امام خمینی رحمه الله

‏ ‏

‏ ‏

دکتر محمد محمدرضایی

مقدمه

‏ما در این مقال، برآنیم که رابطۀ اخلاق و دین را از منظر حضرت امام خمینی مورد‏‎ ‎‏بحث و بررسی قرار دهیم، اما قبل از پرداختن به این مسأله ذکر مقدماتی لازم و ضروری‏‎ ‎‏است.‏

‏یکی از موضوعات اساسی که در حوزۀ دین پژوهی مطرح است، رابطه اخلاق و دین‏‎ ‎‏می باشد. همه ما در زندگی به یک سلسله اصول اخلاقی اذعان کرده و پای بندی خود را به‏‎ ‎‏آن ها نشان می دهیم، اما سؤال اساسی در این باره این است که منشأ و منبع نهایی حجیت‏‎ ‎‏این اصول چیست؟ آیا این اصول محصول اندیشۀ عقل انسانی می باشد؟ یا این که خداوند‏‎ ‎‏چنین اصولی را جعل کرده است؟ و یا این که بخشی از آن را عقل انسانی و بخشی دیگر را‏‎ ‎‏خداوند جعل کرده است. به طور کلی، این نظریات را می توان در چند عنوان کلی گنجاند.‏

‏1. اخلاق، به نوعی، دین را تأیید می کند.‏

‏2. اخلاق، به نوعی، مندرج در دین است.‏

‏3. اخلاق، بدون دین بی معنا است.‏

‏4. اخلاق و دین، مخالف و ناسازگار با یکدیگرند.‏‎[1]‎

‏اما قبل از توضیح این نظریات، لازم است معنای اخلاق و دین را اجمالاً مورد بررسی‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 463
‏قرار دهیم. امروزه، تعریف های مختلفی از دین ارائه شده است، که هر کدام به جنبه ای از‏‎ ‎‏دین اشاره می کنند.‏

‏از میان تعریف های ارائه شده، دو تعریف در این جا کاربرد بیش تری دارد:‏

‏1. گاهی منظور از دین، اعتقاد به وجود خدا و جاودانگی نفس انسانی است.‏

‏2. گاهی معنای عام تری از دین قصد می شود و آن، قوانین و گزاره های اعتقادی،‏‎ ‎‏اخلاقی، حقوقی و... است که توسط پیامبران و از طریق کتاب مقدس، برای هدایت آدمیان‏‎ ‎‏آورده شده است که البته اعتقاد به وجود خدا و جاودانگی نفس در ضمن آن می باشد.‏

‏منظور امام خمینی از دین همین معنای دوم است.‏

‏اما منظور از اخلاق، تکالیف و قوانین اخلاقی است که انسان خود را ملزم و متعهد به‏‎ ‎‏آن ها می داند؛ مانند این که همه ما مکلف به پی جویی کمال مطلق هستیم، ظلم قبیح است،‏‎ ‎‏عدالت نیکو است و... .‏

‏به تعبیر دیگر، اخلاق ارتباط نزدیکی با رفتار و منش انسانی دارد و شامل مسائلی است‏‎ ‎‏که به صورت احکام ارزشی در مورد رفتار انسان بیان می گردد و این احکام ارزشی اعم از‏‎ ‎‏باید و نباید، خوب و بد، درست و نادرست و صحیح و غلط ها می باشد.‏‎[2]‎

‏حال که تا اندازه ای با معنای اخلاق و دین آشنا شدیم، نوبت آن است که نظریات‏‎ ‎‏پیرامون ارتباط اخلاق و دین را بررسی نموده تا به خوبی روشن گردد که آیا دیدگاه امام‏‎ ‎‏خمینی در این قالب ها می گنجد؟ یا این که امام دیدگاه جدیدی را در این باره مطرح‏‎ ‎‏کرده اند که در این قالب ها نمی گنجد؟ و یا این که تلفیقی از نظریات فوق است؟‏

‏البته حضرت امام خمینی، بحث مستقلی تحت این عنوان ندارند، بلکه از ضمن مطالب‏‎ ‎‏دیگر ایشان، می خواهیم مطالب این عنوان را استنباط کنیم.‏

1. اخلاق تأیید کنندۀ دین است

‏کسانی که قائل به این نظریه اند که اخلاق، دین را تأیید می کند، معمولاً برآنند که اخلاق‏‎ ‎‏ذاتاً به گونه ای است که منتهی به اعتقاد به وجود خدا و جاودانگی نفس می شود. نمونۀ این‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 464
‏تفکر، کانت است، او در حوزۀ عقل نظری، براهین اثبات وجود خدا را ناکارآمد می داند و‏‎ ‎‏در عوض اثبات می کند که ما می توانیم از طریق اخلاق، خدا را اثبات کنیم. در واقع، این‏‎ ‎‏نظریه بر آن است که اخلاق، مستقل از دین است و انسان می تواند مستقل از دین، از‏‎ ‎‏طریق  معیارهای پنج گانه ای که عقل عملی ارائه می دهد، تمام تکالیف اخلاقی خود را‏‎ ‎‏مشخص نماید.‏

‏همچنین بعضی از احکام اخلاقی اقتضا می کند که نفس، جاودانه و خدا، موجود باشد‏‎ ‎‏و در نتیجه این اخلاق است که سرانجام به دین می انجامد.‏‎[3]‎‏ به لحاظ اهمیت این نظریه و‏‎ ‎‏این که دیدگاه امام خمینی، در جنبه ای، با این نظریه شباهت دارد، لازم است که استدلال‏‎ ‎‏کانت بر جاودانگی نفس و اثبات وجود خدا را مطرح نماییم تا این مقایسه هر چه بهتر به‏‎ ‎‏انجام رسد.‏

استدلال کانت بر جاودانگی نفس

‏قانون اخلاقی که یکی از احکام عقل عملی است، حکم می کند که برترین خیر (یا‏‎ ‎‏کمال مطلق)‏‎[4]‎‏ را که متعلق ضروری اراده است، تحصیل کنیم. برترین خیر دارای دو مؤلّفه،یعنی فضیلت و سعادت است. فاعل اخلاقی، تنها با یکی از مؤلّفه های برترین خیر، یعنی‏‎ ‎‏فضیلت، سروکار دارد. فضیلت مناسب با برترین خیر، فضیلت تام است؛ یعنی مطابقت تام‏‎ ‎‏بین اراده و قانون اخلاقی؛ اما فضیلتی که مطابقت تام با قانون اخلاقی داشته باشد،‏‎ ‎‏«قداست» است. و این کمالی است که هیچ موجود عاقلی در عالم محسوس، در هیچ‏‎ ‎‏لحظه از وجود خود، نمی تواند به آن نایل شود؛ بنابراین اگر فضیلت کامل از جانب عقل‏‎ ‎‏خواسته شود و در عین حال، هیچ بشری در هیچ لحظه ای نتواند بدان نایل شود، پس آن‏‎ ‎‏فضیلت تام باید به صورت یک سیر ترقی نامحدود و بی پایان به سوی کمال مطلوب تحقق‏‎ ‎‏یابد، اما این سیر ترقی بی پایان فقط بنا به فرض دوام بی پایان وجود و تشخّص همان‏‎ ‎‏وجود عاقل ممکن است؛ که آن را جاودانگی نفس می نامند.‏‎[5]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 465

استدلال کانت بر وجود خدا

‏از نظر کانت، انسان موجودی اخلاقی است و اخلاقاً ملزم و مکلف است که خود را‏‎ ‎‏کامل کند و به برترین خیر یا کمال مطلق برساند؛ یعنی برترین خیر را تحصیل کند و از‏‎ ‎‏آن جا که بعید است امر مطلق بر ندای کاذبی باشد، بنابراین متعلق آن باید امکان پذیر باشد،‏‎ ‎‏یعنی تحقق داشته باشد.‏

‏این استدلال را می توان به این صورت نیز تقریر کرد: عقل ما به ما امر می کند که برترین‏‎ ‎‏خیر را طلب کنیم و همان طور که قبلاً مطرح شد، برترین خیر شامل دو مؤلّفه ـ یعنی‏‎ ‎‏فضیلت ‏‏تام و سعادت ـ است که توأمان هستند. بر اساس فلسفه اخلاق کانت، فضیلت علت‏‎ ‎‏سعادت است و سعادت، عبارت است از هماهنگی بین طبیعت و اراده و میل انسان. به‏‎ ‎‏تعبیر دیگر، سعادت حالت موجود عاقلی است در جهان که در سراسر وجودش همه چیز‏‎ ‎‏مطابق میل و اراده او صورت می گیرد، اما انسان نه خالق جهان است و نه قادر به‏‎ ‎‏نظم بخشی طبیعت، تا این که جهان را با اراده و میل خود هماهنگ کرده و بتواند سعادت‏‎ ‎‏متناسب با فضیلت را مهیّا سازد؛ بنابراین ما ناچاریم که یک علت را برای کل طبیعت فرض‏‎ ‎‏کنیم که متمایز از طبیعت و دربردارندۀ اساس و هماهنگی دقیق بین فضیلت و سعادت‏‎ ‎‏است و آن خدا است.‏‎[6]‎

2. اندراج اخلاق در دین

‏کسانی که قائل به این نظریه اند، معتقدند که اخلاقی بودن، بخشی از متدیّن بودن است.‏‎ ‎‏این نظریه، گاهی تحت عنوان نظریۀ فرمان الهی مطرح می گردد و بر آن است که تکلیف‏‎ ‎‏اخلاقی، به معنای عملی است که خدا آن را اراده کرده است یا به تعبیری، عملی از نظر‏‎ ‎‏اخلاقی خوب و درست است که خداوند آن را فرمان دهد و عملی از نظر اخلاقی بد و‏‎ ‎‏نادرست است که خدا آن را نهی کند.‏‎[7]‎

‏اشکالی که به این نظریه وارد شده است، این است که ما ناگزیریم قبل از فرامین خدا،‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 466
‏به بعضی از اصول اخلاقی اساسی اعتقاد پیدا کنیم؛ برای مثال اگر خداوند ـ بنا به فرض‏‎ ‎‏محال ـ به من فرمان دهد که بدون هیچ دلیلی به آزار و ایذاء انسان های دیگر بپردازم، آیا‏‎ ‎‏من باید فرمان خدا را اطاعت کنم یا نه؟ یا به تعبیری اگر خدا به ظلم از آن نظر که ظلم‏‎ ‎‏است، فرمان دهد آیا من باید اطاعت کنم؟‏

‏اگر بگوییم که خداوند به این کارها فرمان نمی دهد، خود این امر می رساند که ما به‏‎ ‎‏بعضی از اصول و قواعد اخلاقی مستقل از فرامین خدا اذعان کرده ایم؛ یعنی از خیر محض‏‎ ‎‏جز خیر صادر نمی شود.‏

‏یا اگر سؤال شود که به چه دلیل باید از خدا اطاعت کرد، جواب آن است که چون خدا‏‎ ‎‏خیر محض یا کمال مطلق است باید از او تبعیت کرد؛ بنابراین قبل از اطاعت از فرامین خدا‏‎ ‎‏باید به بعضی از اصول اخلاقی گردن نهاد.‏

‏البته به این اشکال پاسخ های گوناگونی داده شده است که به یکی از آن ها اشاره‏‎ ‎‏می شود: فرامین خدا بر دو قسم است؛ یک دسته از فرامین خدا به صورت تشریعی است‏‎ ‎‏که از طریق وحی به انسان ابلاغ می گردد، و دسته دیگر، بداهت های عقل عملی است که‏‎ ‎‏خداوند انسان را با آن ها سرشته است. در نتیجه، احکام عقل عملی مستقل از فرامین خدا‏‎ ‎‏نمی باشند، بلکه فرامین اخلاقی توسعه داده شده است تا احکام مستقل از فرامین تشریعی‏‎ ‎‏را هم در برگیرد؛ بنابراین باز می توان از نظریه فرمان الهی دفاع کرد.‏

3. اخلاق بدون دین بی معنا است

‏بذر و ریشه های این عقیده در نوشته های نیچه (1844 ـ 1900) مخصوصاً کتاب‏‎ ‎‏تبارشناسی اخلاق‏‏، وجود دارد. این نظریه بر آن است که اگر خدایی نباشد، اخلاق بی معنا‏‎ ‎‏است، یعنی اگر خدایی نباشد که پاداش اطاعت فرامین اخلاقی و یا مجازات و عقاب‏‎ ‎‏معاصی اخلاقی را بدهد، اخلاق بی معنا می شود. این نظریه نباید با نظریه کانت خلط شود.‏‎ ‎‏کانت، اخلاق را مستقل از دین، معنادار می داند و به تعبیری، اخلاق را فی نفسه الزام آور‏‎ ‎‏می داند و از طریق اخلاق، خدا را ثابت می کند، اما در این نظریه، اخلاق در پرتو وجود‏‎ ‎‏خدا معنادار می گردد و در فرض عدم وجود خدا، اخلاق فی نفسه معنادار نیست.‏‎[8]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 467

4. اخلاق متعارض با دین است

‏نظریات گذشته، بر این مبنا بودند که هیچ مخالفت و تعارض واقعی بین دیدگاه دینی و‏‎ ‎‏اخلاقی وجود ندارد، اما این نظریه بر آن است که بین اخلاق و دین تعارض وجود دارد و‏‎ ‎‏این دو نمی توانند با همدیگر جمع شوند. برخی، عمدتاً با دلایل اخلاقی با دین مخالف‏‎ ‎‏بوده اند و نمونه آن جیمز راشلز می باشد. او می گوید: فرامین خدا، به عنوان فرامین‏‎ ‎‏اخلاقی، در واقع خودمختاری انسان را از بین می برد، زیرا اطاعت از فرامین خدا، مستلزم‏‎ ‎‏تعهد و پای بندی به فرامین خدا است و این مسأله با خودمختاری اراده و استقلال اخلاقی‏‎ ‎‏ناسازگاری دارد. او استدلال خود را چنین مطرح می کند:‏

‏اگر موجودی خدا باشد، باید شایستگی پرستش داشته باشد، هیچ موجودی ممکن‏‎ ‎‏نیست متعلق مناسب پرستش باشد، زیرا پرستش مستلزم نفی نقش شخص، به عنوان‏‎ ‎‏عامل اخلاقی خودمختار است؛ بنابراین نمی تواند موجودی که خدا باشد، وجود‏‎ ‎‏داشته  باشد.‏

‏اما برخی دیگر مانند "سورن کیرکه گورد" (1813 ـ 1855) به نوعی دیگر استدلال‏‎ ‎‏می کنند. او در کتاب ‏‏ترس و لرز‏‏، داستان کتاب مقدس را که در بارۀ ابراهیم است مورد بررسی‏‎ ‎‏قرار داده است. در آن داستان، خدا به ابراهیم دستور می دهد که فرزندت را قربانی کن.‏‎ ‎‏ابراهیم در این جا با دو دستور متعارض مواجه است؛ یک دستور فرمان خداست که‏‎ ‎‏دستور به قربانی فرزند می دهد و دستور دوم، دستور اخلاقی است که او موظف است‏‎ ‎‏جان فرزند خود را حفظ کند. از این رو، او نتیجه می گیرد که اخلاق با دین سازگار نیست.‏‎ ‎‏به تعبیری می توان گفت مرتبۀ دین، مرتبۀ عشق به خدا و مرتبۀ اخلاق، التزام به اصول‏‎ ‎‏اخلاقی است، و هیچ گاه این دو مرتبه با هم جمع نمی شود.‏‎[9]‎

‏در نقد این دیدگاه می توان گفت که پرستش خدا، هیچ گاه منافاتی با خودمختاری انسان‏‎ ‎‏ندارد، زیرا آدمی با اختیار خود تصمیم می گیرد که از کمال مطلق تبعیت کند و از خیر‏‎ ‎‏محض، جز خیر صادر نمی شود و این تبعیت با خودمختاری انسان کاملاً سازگاری دارد،‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 468
‏اما در مورد نظریه کیرکه گورد می توان گفت که یکی از اصول اخلاقی، این است که باید از‏‎ ‎‏خداوند که کمال مطلق و خیر محض است تبعیت کرد. در نتیجه، انجام فرامین خدا ضد‏‎ ‎‏اخلاقی نخواهد بود.‏

‏حال که افق روشنی از دیدگاه های مختلف پیرامون نسبت اخلاق و دین، فرا روی ما‏‎ ‎‏قرار داده شد، شایسته است که به دیدگاه امام خمینی در این باره بپردازیم.‏

دیدگاه امام خمینی

‏همان طور که قبلاً اشاره شد، امام خمینی در بحث های خود، مطلبی تحت این عنوان‏‎ ‎‏ندارند تا بتوان به آسانی دیدگاه ایشان را در این باره مطرح نمود، بلکه بر اساس نظریاتی‏‎ ‎‏که در باب دین و اخلاق مطرح نموده اند، برآنیم تا دیدگاهی را به ایشان نسبت دهیم:‏

‏1. ایشان بر آن است که انسان با دو قلمرو و عالم سرشته شده است:‏

‏نشئه ظاهرۀ ملکیۀ دنیویه که آن بدن او است و نشئۀ باطنۀ غیبیۀ ملکوتیه که از عالم دیگر‏‎ ‎‏است و نفس او که از عالم غیب و ملکوت است، دارای مقامات و درجاتی است که به طریق‏‎ ‎‏کلی، گاهی تقسیم کرده اند آن را به هفت قسمت و گاهی به چهار قسمت و گاهی به سه‏‎ ‎‏قسمت و گاهی به دو قسمت. و از برای هر یک از مقامات و درجات آن، جنودی است‏‎ ‎‏رحمانی و عقلانی که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند. و جنودی‏‎ ‎‏است شیطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنند. و‏‎ ‎‏همیشه بین این دو لشکر، جدال و نزاع است و انسان، میدان جنگ این دو طایفه است. اگر‏‎ ‎‏جنود رحمانی غالب شد، انسان از اهل سعادت و رحمت است... و اگر جنود شیطانی و لشکر‏‎ ‎‏جهل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است.‏‎[10]‎

‏ایشان در ادامه می فرمایند:‏

‏خداوند تبارک و تعالی، به ید قدرت و حکمتش، در عالَم غیب و باطن نفس قوایی خلق‏‎ ‎‏فرموده دارای منافع بی شمار و آنچه مورد بحث ما است در این مورد، سه قوّه است و آن‏‎ ‎‏«واهمه» و «غضبیه» و «شهویه» است.‏‎[11]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 469
‏... و هم و غضب و شهوت، ممکن است از جنود رحمانی باشند و موجب سعادت و‏‎ ‎‏خوشبختی انسان گردند، اگر آن ها را تسلیم عقل سلیم و انبیای عظیم الشأن نمایی، و ممکن‏‎ ‎‏است از جنود شیطانی باشند، اگر آن ها را سرخود گردانی و وهم بر آن دو قوّه با اطلاق عنان‏‎ ‎‏حکومت دهی.‏

‏... انبیا ‏‏علیهم السلام‏‏ آمدند، قانون ها آوردند و کتاب های آسمانی بر آن ها نازل شد که جلوگیری از‏‎ ‎‏اطلاق و زیاده روی طبیعت کنند و نفس انسانی را در تحت قانون عقل و شرع درآوردند و آن‏‎ ‎‏را مرتاض و مؤدّب کنند که خارج از میزان عقل و شرع رفتار نکند.‏‎[12]‎

‏از این بیانات امام خمینی، به خوبی برمی آید که عقل انسانی، تا اندازه ای می تواند‏‎ ‎‏خوبی ها و بدی ها را تشخیص دهد و اگر جنود نفس تحت سیطرۀ احکام عقل قرار گیرد،‏‎ ‎‏چنین انسانی سعادتمند خواهد شد. البته منظور امام خمینی از عقل در این جا، عقل عملی‏‎ ‎‏است که احکام ارزشی صادر می کند و می تواند در حد توان خود خوبی ها و بدی ها را‏‎ ‎‏تشخیص دهد. حال اگر تبعیت از عقل انسانی با تبعیت احکام و اوامر انبیا توأم گردد،‏‎ ‎‏انسان می تواند به سعادت واقعی خود نایل گردد.‏

‏امام خمینی در بعضی از تعابیر خود به جای عقل، واژه فطرت را به کار می برد. در‏‎ ‎‏این جا لازم است که این مسأله را مورد بررسی قرار دهیم که آیا عقل چیزی غیر از فطرت‏‎ ‎‏است یا دو تعبیر از یک امر است. ایشان در تعبیری می فرماید:‏

‏بدان که مقصود از فطرت الله ، که خدای تعالی مردم را بر آن مفطور فرموده، حالت و هیأتی‏‎ ‎‏است که خلق را بر آن قرار داده، که از لوازم وجود آن ها و از چیزهایی است که در اصل خلقتْ‏‎ ‎‏خمیرۀ آن ها بر آن مخمّر شده است. فطرت های الهی... از الطافی است که خدای تعالی، به‏‎ ‎‏آن اختصاص داده بنی الانسان را از بین جمیع مخلوقات... پس، از این جمله معلوم شد که‏‎ ‎‏فطرت اختصاص به توحید ندارد، بلکه جمیع معارف حقه از اموری است که حق تعالی شأنه‏‎ ‎‏مفطور فرموده بندگان را بر آن.‏‎[13]‎

‏ایشان در جای دیگر می فرماید:‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 470
‏بدان که از امور فطریه، که هر انسان جبلّتاً و فطرتاً بدان حکم می کند، احترام منعم است... و‏‎ ‎‏نیز از اموری که در فطرت ثبت و مسطور است احترام شخص بزرگ و عظیم است. ...حال آیا‏‎ ‎‏این عظیم (خدا) که با یک اشاره این همه عوالم و هزاران هزار عوالم غیبیه را خلق فرموده،‏‎ ‎‏لازم الاحترام نیست در فطرت عقل؟‏‎[14]‎

‏همچنین ایشان در باب احکام فطریات می فرماید:‏

‏پس باید دانست که از فطرت های الهی، یک فطرت، بر اصل وجود مبدأ، تعالی و تقدس،‏‎ ‎‏است و دیگر فطرت بر توحید است و دیگر فطرت بر استجماع آن ذات مقدس است جمیع‏‎ ‎‏کمالات را و دیگر فطرت بر یوم معاد و روز رستاخیز است و دیگر فطرت بر نبوت است و‏‎ ‎‏دیگر فطرت بر وجود ملائکه و روحانیین و انزال کتب و اعلام طرق هدایت است که بعضی‏‎ ‎‏از این ها که ذکر شد از احکام فطرت و برخی دیگر از لوازم فطرت است.‏‎[15]‎

‏از مجموع بیانات امام خمینی در باب فطرت و عقل درمی یابیم که خداوند، عقل را با‏‎ ‎‏احکامی سرشته است که به واسطۀ آن ها می توانیم بر بعضی از خوبی ها و بدی ها حکم‏‎ ‎‏کنیم یا به سمت کمالاتی اشتیاق پیدا نماییم و ایشان گاهی از این احکام عقلی تعبیر به‏‎ ‎‏فطرت می کند و گاهی می گوید عقل چنین حکم می کند، یعنی عقل به گونه ای خلق شده‏‎ ‎‏است که دارای چنین احکامی است؛ بنابراین عقل و فطرت، دو نام از یک حقیقت هستند‏‎ ‎‏و هنگامی که ایشان می گوید فطرت چنین اقتضاء می کند مثل این است که بگوید عقل‏‎ ‎‏چنین حکم می کند.‏

‏همان طور که قبلاً مطرح شد، امام خمینی اصل وجود مبدأ متعال و معاد را از فطریات‏‎ ‎‏یا احکام عقل می داند؛ که به نحو اجمال آن ها را مطرح می نماییم.‏

اثبات وجود خدا از دیدگاه امام خمینی

‏یکی از فطرت هایی که جمیع سلسلۀ بنی الانسان مخمّر بر آن هستند...، فطرت عشق به‏‎ ‎‏کمال است... قلوبشان متوجه به کمالی است که نقصی ندارد، عاشق جمال و کمالی هستند‏‎ ‎‏که عیب ندارد، و علمی که جهل در او نباشد و قدرت و سلطنتی که عجز همراه آن نباشد،‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 471
‏حیاتی که موت نداشته باشد و بالاخره کمال مطلقْ معشوق همه است. تمام موجودات و‏‎ ‎‏عایله بشری، با زبان فصیح، یک دل و یک جهت گویند: ما عاشق کمال مطلق هستیم، ما‏‎ ‎‏حب به جمال و جلال مطلق داریم و ما طالب قدرت مطلقه و علم مطلق هستیم.‏‎[16]‎

‏آیة الله جوادی آملی، در باب برهان فطرت می فرمایند:‏

‏این برهان از برهان تضایف بهره جسته است و از تحقق یک طرف، می توان طرف دیگر را‏‎ ‎‏اثبات کرد. دو امر متضایف، دو واقعیتی هستند که بین آن ها، ضرورت بالقیاس برقرار است.‏‎ ‎‏وجود هر یک از آن ها اعم از این که بالقوه و بالفعل باشد، با وجود بالقوه و بالفعل دیگری‏‎ ‎‏ملازم است مانند بالایی و پستی، پدری و فرزندی و محب و محبوب بودن... از آن جا که‏‎ ‎‏محبت به کمال مطلق در انسان وجود دارد، محبوب که کمال مطلق است باید وجود‏‎ ‎‏داشته  باشد.‏‎[17]‎

‏بنابراین، از این حکم عقل که ما طالب کمال مطلق هستیم نتیجه می گیریم که متعلق‏‎ ‎‏چنین کمال مطلقی، باید در خارج تحقق داشته باشد.‏

اثبات معاد از دیدگاه امام خمینی

‏یکی از فطرت های الهیه که مفطور شده اند جمیع عایلۀ بشر و سلسلۀ انسان بر آن، فطرت‏‎ ‎‏عشق به راحت است... در تمام عالم مُلک و جمیع سرتاسر دنیا چنین راحتی مطلقی یافت‏‎ ‎‏نشود... پس ناچار در دار تحقق و عالم وجود، باید عالمی باشد که راحتی او مشوب نباشد به‏‎ ‎‏رنج و تعب... و آن دار نعیم حق و عالم کرامت ذات مقدس است.‏‎[18]‎

‏امام خمینی، در این جا نیز برای اثبات معاد از برهان تضایف بهره جسته است بنابراین،‏‎ ‎‏بر اساس دیدگاه امام خمینی، اگر احکام فطرت را احکام عقل عملی بدانیم، می توانیم از‏‎ ‎‏این احکام نظیر «ما طالب کمال مطلق هستیم» یا «ما طالب راحتی مطلق هستیم» متعلقات‏‎ ‎‏آن ها را که خدا و معاد باشد اثبات کنیم. در نتیجه، بر اساس دیدگاه امام خمینی می توان از‏‎ ‎‏این احکام که احکام اخلاقی اند، خدا و معاد و مسائل دیگر دین را اثبات نمود. پس به نظر‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 472
‏امام خمینی، اخلاق می تواند به دین رهنمون گردد و چنین احکام اخلاقی نیز وابسته به‏‎ ‎‏دین نیست؛ بنابراین اخلاق، مستقل از دین و سرانجامِ اخلاق به دین می انجامد.‏

‏این دیدگاه شبیه دیدگاه کانت می باشد. البته، این مسأله را باید مورد توجه قرار داد که‏‎ ‎‏امام خمینی قائل است که ما می توانیم از طریق عقل نظری مسائل ماوراء طبیعت ـ از جمله‏‎ ‎‏خدا و نفس انسانی ـ را اثبات کنیم، در صورتی که کانت چنین عقیده ای ندارد. هم چنین‏‎ ‎‏امام خمینی ـ بر خلاف کانت ـ عقیده ندارد که تمامی امور اخلاقی را بتوان مستقل از دین‏‎ ‎‏درک کرد. بنابراین، شباهت از این جهت است که امام خمینی دین و شرع را برای سعادت‏‎ ‎‏آدمی لازم می داند.‏

‏از دیدگاه ایشان، هرچه که خدا در دین امر فرموده خیر است و هر چه نهی فرموده بد و‏‎ ‎‏شر است؛ بنابراین خوبی و بدی به اراده و فرامین خدا برمی گردد. ایشان در تعبیری‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

‏و از اموری که لازم است از برای مجاهد، مشارطه، مراقبه و محاسبه است. مشارطه، آن‏‎ ‎‏است که اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرمودۀ خداوند تبارک و تعالی رفتار‏‎ ‎‏نکند... پس از این مشارطه، باید وارد مراقبه شوی. و آن، چنان است که در تمام مدت شرط،‏‎ ‎‏متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن؛ و اگر خدای نخواسته در‏‎ ‎‏دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرمودۀ خدا است، بدان که این از شیطان و‏‎ ‎‏جنود اوست که می خواهند تو را از شرطی که کردی باز دارند... و به همین حال باشی تا شب‏‎ ‎‏که موقع محاسبه است. و آن عبارت است از این که حساب نفس را بکشی در این شرطی‏‎ ‎‏که  با خدای خود کردی که آیا به جا آورد و با ولیّ نعمت خود در این معامله جزئی‏‎ ‎‏خیانت نکردی؟‏‎[19]‎

‏ایشان در تعبیری دیگر می فرمایند:‏

‏... ‏‏[‏‏خداوند‏‏]‏‏ انبیا و پیغمبران ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ فرستاده و کتبی فرو فرستاده و راه سعادت و شقاوت و‏‎ ‎‏بهشت و جهنم را به ما نموده؛ و هرچه محتاج به او بودیم در دنیا و آخرت به ما عنایت فرموده.‏‎[20]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 473
‏از این بیانات امام خمینی به خوبی برمی آید که آدمی باید از فرامین خدا در کتب الهی،‏‎ ‎‏اطاعت کند. پس هر چه خدا امر کرده خوب و هر چه نهی کرده است بد است.‏

‏بنابراین، بر اساس این عقیدۀ امام خمینی که ملاک خوبی و بدی، فرامین و نواهی خدا‏‎ ‎‏است، می توان او را طرفدار نظریۀ فرمان الهی دانست. البته از این جهت که امام خمینی بر‏‎ ‎‏آن است که ما مستقل از فرمان الهی می توانیم به پاره ای از احکام اخلاقی اذعان کنیم،‏‎ ‎‏ممکن است کسی اشکال کند که نمی توان ایشان را مدافع این نظریه دانست.‏

‏در جواب این اشکال می توان گفت: چون امام خمینی انسان و قوای باطنی و ظاهری‏‎ ‎‏او را مخلوق الهی می داند و بر آن است که بعضی از فرامین الهی فطری و جبلّی عقل آدمی‏‎ ‎‏است، بنابراین احکام به ظاهر مستقل از دین هم به نوعی جزء فرامین الهی است. از این رو‏‎ ‎‏می توان ایشان را مدافع نظریه فرمان الهی دانست.‏

‏همچنین می توان امام خمینی را از جهتی مدافع دیدگاه سوم، یعنی این نظریه که اخلاق‏‎ ‎‏بدون دین بی معنا است دانست. این نظریه بر آن بود که اگر خدایی نباشد، اخلاق‏‎ ‎‏بی معنا  می شود.‏

‏امام خمینی بر آن است که هر ریایی شرک است؛‏‎[21]‎‏ بنابراین اگر در اعمال اخلاقی‏‎ ‎‏اخلاص نباشد، این اعمال مانند صورت بی معنا و جسد بی روح و پوست بی مغز است.‏‎ ‎‏ممکن است انسان به بعضی از خوبی ها و بدی ها علم پیدا کند و آن را انجام دهد، ولی‏‎ ‎‏هنگامی عمل، صالح و دارای ارزش می باشد که فقط رضایت خدا در آن باشد. اگر عملی‏‎ ‎‏به قصد جلب قلوب دیگران باشد، ارزش واقعی ندارد. ایشان در تعبیری می فرمایند:‏

‏مادامی که مملکت وجود شما از حب نفس و حب جاه و جلال و شهرت و ریاست به‏‎ ‎‏بندگان  خدا پر است، نمی توان ملکات شما را ملکات فاضله دانست و اخلاق شما را اخلاق‏‎ ‎‏الهی شمرد.‏‎[22]‎

‏ایشان در تعبیری دیگر می فرمایند:‏

‏وای به حال اهل طاعت و عبادت و جمعه و جماعت و علم و دیانت که وقتی چشم بگشایند‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 474
‏و سلطان آخرت خیمه برپا کند، خود را از اهل معاصی کبیره، بلکه از اهل کفر و شرک، بدتر‏‎ ‎‏ببینند و نامۀ اعمالشان سیاه تر باشد. وای به حال کسی که با نماز و طاعتش وارد جهنم‏‎ ‎‏شود!...بیچاره تو مشرکی! خداوند به فضل خود، موحّد اهل معصیت عصیان کار را می آمرزد‏‎ ‎‏ان شاء الله ولیکن فرموده است که مشرک را نمی آمرزم، اگر بی توبه از این دنیا برود.‏‎[23]‎

‏بنابراین، از نظر امام خمینی عمل اخلاقی هنگامی ارزشمند است که در ارتباط با خدا،‏‎ ‎‏یعنی اخلاص و رضایت خدا در آن باشد و الاّ فقط مطابقت با اعمال اخلاقی دارد.‏‎ ‎‏هم چنین، امام خمینی بر آن است که گرچه بعضی آدمیان از جمله ملحدین ـ از لحاظ‏‎ ‎‏معرفتی ـ ممکن است حسن و قبح عملی را از طریق عقل بشناسند، ولی آن حسن و قبح،‏‎ ‎‏هنگامی واقعی و ارزشمند است که قصد قربت و رضایت خدا در آن شرط باشد؛ از این رو‏‎ ‎‏به خوبی می توان نتیجه گرفت که به نظر امام خمینی اخلاق بدون خدا بی معنا است.‏

‏اما دیدگاه چهارم، یعنی ناسازگاری بین اخلاق و دین را نمی توان به امام نسبت داد،‏‎ ‎‏زیرا که امام خمینی اخلاق واقعی را همان انجام فرامین خدا می داند و معتقد است‏‎ ‎‏که  آزادی و خودمختاری انسان هنگامی تأمین می گردد که او به فرامین خدا جامه‏‎ ‎‏عمل  بپوشاند.‏

‏از مجموع دیدگاه های امام خمینی، می توان نتیجه گرفت که دیدگاه ایشان در باب‏‎ ‎‏نسبت دین و اخلاق، یک نظر بدیع و ابتکاری است که با سه دیدگاه در باب نسبت اخلاق‏‎ ‎‏و دین سازگار است.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 475

‏ ‏

‏ ‏

کتاب نامه

‏1. ‏‏تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت‏‏، محمد محمدرضایی، قم، بوستان کتاب، 1379 ش.‏

‏2. ‏‏شرح چهل حدیث‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 ش.‏

‏3. ‏‏تبیین براهین اثبات وجود خدا‏‏، عبدالله جوادی آملی، قم، نشر اسراء، 1375 ش.‏

‏ ‏

4. An introduction to the philosophy of religion, brian davies, oxford   university press, 1993.

5. Moral Problems, Michael palmer, cambridge, the lutter worth press 1995.

6. Ethics and Commands of god in philosophy of Religion, robert adams,   oxford university press 1996.

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 476

  • 1. AN Introduction to the philosophy of religion , p , 168.
  • 1. Moral probelems, P, 9.
  • ) تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، ص 263.
  • 1. summum bonum.
  • ) تبیین و نقد فلسفه اخلاق کانت، ص 245.
  • ) همان، ص 252.
  • 1. philosophy of religion, P, 527.
  • 1. Ibid, p ,172.
  • 1. ibid, p, 4 - 173.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 5.
  • ) همان، ص 14.
  • ) همان، ص 16 ـ 17.
  • ) همان، ص 180.
  • ) همان، ص 10 و 11.
  • ) همان، ص 181 ـ 182.
  • ) همان، ص 182 ـ 184.
  • ) تبیین براهین اثبات وجود خدا، ص 282.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 186.
  • ) همان، ص 9.
  • ) همان، ص 11.
  • ) همان، ص 36.
  • ) همان، ص 45.
  • ) همان، ص 52.