کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره)

مبانی و اصول تربیت از دیدگاه امام خمینی رحمه‌الله

‏ ‏

‏ ‏

مبانی و اصول تربیت از دیدگاه امام خمینی رحمه الله

‏ ‏

‏ ‏

سرکار خانم سوسن کشاورز

مقدمه

‏موضوع تربیت یکی از بخش های مهم دین اسلام به شمار می آید و تأثیر آن در زندگی‏‎ ‎‏فردی و اجتماعی انسان، چنان مهم و حیاتی است که خداوند جهت هدایت و سعادت‏‎ ‎‏بشر، آن را اصلی ترین هدف بعثت انبیا قرار داده است؛ چنان که در قرآن کریم می فرماید:‏

‏«‏هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الاُْمّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیٰاتِهِ وَ یُزَکّیِهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ‏»‏‏.‏‎[1]‎

‏انجام این مهم، رسالت خطیری است که از جانب خداوند بر عهدۀ پیامبران نهاده شده‏‎ ‎‏و تمامی تلاش آنان در این راستا بوده است که انسان های غافل و فرو رفته در اَنانیّت را از‏‎ ‎‏خواب غفلت بیدار کنند و به مسیر صحیح رهنمون سازند.‏

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ به عنوان هدایتگر و منجی بزرگ انسان ها و به عنوان نمونۀ کامل‏‎ ‎‏مسلمان و پیرو راستین انبیا ‏‏علیهم السلام‏‏، و متخلّق به تربیت دینی و اخلاقی، در تاریخ کشور ایران‏‎ ‎‏درخشیدند و چه شایسته و زیبنده خواهد بود اگر مسلمانان ـ اعم از زن و مرد و کوچک و‏‎ ‎‏بزرگ ـ با تأسّی به گفتار و کردار این نیک مرد، سعادت دنیا و آخرت خویش را رقم زنند.‏

‏یکی از مهم ترین و اساسی ترین نکات مورد توجه ایشان، بحث تربیت بوده است.‏‎ ‎‏چنان که می فرمایند:‏

‏این تربیت ها است که یک کشور را ممکن است به کمال مطلوبی که از هر جامعۀ انسانی‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 435
‏است برسانند و یک کشور، کشور انسانی باشد، کشور مطلوب اسلام باشد و همین تربیت ها یا‏‎ ‎‏تعلیم های بدون تربیت ممکن است که این ها را در آن وقتی که مقدّرات یک کشوری دست‏‎ ‎‏آن ها است و همه چیز کشور به دست آن ها است، کشور را به تباهی بکشند.‏‎[2]‎

‏در زندگی فردی و اجتماعی افراد نیز، فعالیت های تربیتی، از جملۀ فعالیت های اساسی‏‎ ‎‏و تأثیرگذار می باشد. باید توجه داشت که این فعالیت ها، تابع مبانی و اصول مشخصی‏‎ ‎‏است و تعیین این اصول و  مبانی، اقدامی است که باید قبل از هر کاری انجام پذیرد.‏‎ ‎‏بنابراین، جهت انجام بحث منطقی و علمی در خصوص بیان دیدگاه های تربیتی امام‏‎ ‎‏خمینی ‏‏رحمه الله‏‏، ابتدا می بایست با توجه به کلمات، سخنرانی ها و  مکتوبات ایشان، به مشخص‏‎ ‎‏نمودن مبانی و اصول تربیت از نظر ایشان پرداخته شود تا پویندگان راه امام بتوانند با استناد‏‎ ‎‏به معیارهای دقیق، امر مهم تربیت فردی و اجتماعی را در خصوص خود و دیگران‏‎ ‎‏عملی  سازند.‏

‏به همین دلیل، پیش از ورود به بحث اصلی، توضیحاتی مقدّماتی در خصوص مفهوم‏‎ ‎‏«مبنا» و «اصل» و همچنین مفهوم «مبنا و اصل تربیتی» ضروری به نظر می رسد.‏

مبانی و اصول تربیت

‏واژۀ «اصل» در زبان فارسی معادل واژۀ انگلیسی "‏‎PrinciPle‎‏" است.‏

‏گاه مقصود از «اصل»، بیخ، بُن و ریشه است؛ به این معنا که برای بحث دربارۀ هر‏‎ ‎‏چیزی باید به ریشه و اساس واقعی آن توجه شود. در این جا «اصل» در مقابل «فرع»‏‎ ‎‏قرار  دارد.‏

‏گاه نیز «اصل» به معنای عینی و متحصّل در خارج است و از این لحاظ می توان از واژۀ‏‎ ‎‏«اصیل» در مقابل «اعتباری» سخن گفت.‏

‏و گاه «اصل» به معنای حقیقت و در برابر «باطل» استعمال می شود و در این استعمال،‏‎ ‎‏«اصیل» در مقابل «بدلی» یا «ناخالص» به کار می رود.‏‎[3]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 436
‏برای تشریح معنای اصول و مبانی تربیتی، پس از بیان معنای «اصل» و «مبنا» باید به‏‎ ‎‏تبیین معنای واژۀ «تربیت» پرداخت.‏

‏شهید مطهری ‏‏رحمه الله‏‏ تربیت را به معنای شکوفا کردن استعدادهای فرد می داند که با ارادۀ‏‎ ‎‏فرد همراه باشد.‏‎[4]‎‏ ‏

‏دکتر علی شریعتمداری تربیت را به معنای هدایت فرد در جنبه های عقلانی، عاطفی،‏‎ ‎‏اجتماعی و جسمی مطرح می نماید.‏‎[5]‎‏ ‏

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏تربیت را شکوفا نمودن استعدادها و فطرت الهی در وجود انسان مطرح‏‎ ‎‏می نمایند و می فرمایند:‏

‏این تربیت ها است که... فطرت را شکوفا می کنند... .‏‎[6]‎

‏نهایت آن که تربیت به معنای فعالیتی تعاملی و دو جانبه است که بین مربّی و متربّی در‏‎ ‎‏جریان است و تا زمانی که متربّی به هدف نهایی تربیت، یعنی رشد و کمال دست یابد،‏‎ ‎‏استمرار دارد.‏

‏روشن است که مربّی برای ایجاد حالتی پس از حالت دیگر نیازمند اصول و ضوابطی‏‎ ‎‏است که موفقیت این فرایند تعاملی را تضمین کند.‏

‏با توجه به معنای «اصل» ـ یعنی ریشه و اساس ـ می توان چنین نتیجه گیری کرد که‏‎ ‎‏«اصل تربیتی»، ریشه و قاعده ای است که در جریان تربیت، اجتناب ناپذیر است و به عنوان‏‎ ‎‏دستورالعمل کلی، جریان تربیت را تحت سیطره و نفوذ خویش دارد و در صورتی که از آن‏‎ ‎‏تخطّی شود دستیابی به هدف دچار مخاطرۀ جدّی می شود.‏

‏دکتر شکوهی در بحث اصول آموزش و پرورش می نویسد:‏

‏اصول تعلیم و تربیت، مربّیان را به منزلۀ ابزاری است که با استفاده از آن می توانند به موقع و‏‎ ‎‏در عین حال با روشن بینی کافی تصمیم بگیرند و وظایف تربیتی خویش را به نحو‏‎ ‎‏رضایت بخشی انجام دهند.‏‎[7]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 437
‏دکتر شریعتمداری نیز تعریفی از اصل تربیتی ارائه کرده است و می نویسد:‏

‏اصول تعلیم و تربیت از نظر نگارنده، مفاهیم، نظریه ها و قواعد نسبتاً کلی است که در بیش تر‏‎ ‎‏موارد، صادق است و باید راهنمای مربّیان، معلّمان، مدیران، اولیای فرهنگ و والدین‏‎ ‎‏دانش آموزان در کلیۀ اعمال تربیتی‏‏  ‏‏باشد.‏‎[8]‎

‏همین مطلب در کلمات دکتر باقری نیز یافت می شود.‏‎[9]‎

‏در خصوص تعریف مبانی تعلیم و تربیت، دکتر شکوهی می نویسد:‏

‏مبانی تعلیم و تربیت از موقعیت آدمی و امکانات و محدودیت هایش و نیز از ضرورت هایی که‏‎ ‎‏حیات، همواره تحت تأثیر آن ها است، بحث می کند.‏‎[10]‎

‏دکتر شکوهی مبانی تعلیم و تربیت را به دو دستۀ علمی و فلسفی تقسیم می کند:‏

‏مبانی علمی آموزش و پرورش با توجه به ویژگی های زیستی، اجتماعی و روانی مورد تربیت،‏‎ ‎‏مشخص می شود. مبانی فلسفی آموزش و پرورش از ملاحظات اخلاقی و فلسفی مربوط به‏‎ ‎‏طبیعت آدمی و هدف ها و غایات تربیت افراد استخراج می شود.‏

‏مبنا اغلب، شامل یک یا چند رشته از معرفت بشری است که در کسب شناختی بهتر از‏‎ ‎‏جریان تربیت و تعیین اصول مقتضی، به ما کمک می کند؛ و مشخص است که بدون مراجعه‏‎ ‎‏به مبانی صحیح نمی توان اصول صحیح را برای جریان تربیت استخراج کرد.‏‎[11]‎

‏نتیجه آن که «اصول»، قواعد عامّه ای هستند که می توان آن ها را به منزلۀ دستورالعمل کلی‏‎ ‎‏ملاحظه کرد و در برنامه ریزی های تربیتی از آن به عنوان راهنمای عمل، بهره برداری  نمود.‏

‏اما «مبانی» رشته هایی علمی، در داخل خود رشته نیستند، بلکه در بیرون آن رشته قرار‏‎ ‎‏دارند و این رشته بر آن ها متّکی است. مثلاً روان شناسی می تواند مبنایی برای تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت باشد.‏

‏در واقع، مبانی حکم اصول موضوعه را دارند؛ یعنی بنیادهایی که از جای دیگر گرفته و‏‎ ‎‏به آن ها اعتماد کرده ایم. مبانی غالباً عاریتی هستند و با تکیه بر این مبانی است که هر‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 438
‏رشته ای کار خودش را انجام می دهد و قواعدی که بر اساس این مبانی کشف می شوند‏‎ ‎‏اصول آن علم خواهند بود.‏

‏از آن جا که مبانی تربیتی، براساس خصوصیات، امکانات و ویژگی های انسان بنا‏‎ ‎‏گذاشته می شوند، در این نوشتار، مبانی تربیتی امام ‏‏رحمه الله‏‏ با توجه به دیدگاه انسان شناسی‏‎ ‎‏ایشان مورد بحث قرار گرفته است و سپس در ذیل هر یک از مفروضات انسان شناسی‏‎ ‎‏مطرح شده، اصول تربیتی مرتبط با آن ذکر گردیده است.‏

مبنای اول: برخورداری انسان از فطرتی خداجو و پاک

‏از جمله ویژگی های انسان، برخورداری از فطرتی پاک و الهی است. همۀ انسان ها بر‏‎ ‎‏این فطرت خلق شده اند؛ چنان که آیات قرآن کریم نیز اشاره به این مطلب دارد:‏

‏«‏فَأقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ الله ِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَتَبْدِیلَ لِخَلْقِ الله ِ ذٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ‏»‏‏.‏‎[12]‎

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ نیز ـ که گفتار و کردارشان مطابق با آیات نورانی قرآن کریم می باشد ـ در‏‎ ‎‏این زمینه می فرمایند:‏

‏انسان از اول این طور نیست که فاسد به دنیا آمده باشد؛ از اول با فطرت خوب به دنیا آمده، با‏‎ ‎‏فطرت الهی به دنیا آمده؛ «‏کلّ مولودٍ یولَد علی الفطره»‎[13]‎‏ که همان فطرت انسانیت، فطرت‏‎ ‎‏صراط مستقیم، فطرت اسلام، فطرت توحید است.‏‎[14]‎

‏فطرت همه بر نورانیت است؛ فطرت شما، فطرت نورانی است، فطرت توحید است.‏‎[15]‎

‏همۀ انسان ها به فطرت صحیح موجود می شوند.‏‎[16]‎

اصل توحید محوری

‏با توجه به برخورداری انسان از فطرتی الهی، می بایست اساس برنامه ریزی های تربیتی‏‎ ‎‏و آموزشی به نحوی طراحی گردد که از جهت معرفتی و گرایشی، بینش لازم را نسبت به‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 439
‏خداوند ایجاد کند و عشق الهی و زمینه های گرویدن به او را فراهم سازد. در واقع، تربیتی‏‎ ‎‏که هماهنگ با فطرت باشد به وسیلۀ خداوند صورت می پذیرد و لذا برای تحقّق این امر،‏‎ ‎‏انبیا مبعوث شده اند تا راه را به انسان نشان دهند و او را به انجام اعمال صالح دعوت کنند.‏‎ ‎‏با خاتمه یافتن امر نبوّت و امامت، بر مربّیان ـ اعم از پدر و مادر، معلّمان و اساتید دانشگاه ـ‏‎ ‎‏است که رسالت آنان را دنبال نمایند و به امر تربیت صحیح و مطابق با فطرت انسان بپردازند.‏

‏در واقع «توحید ربوبی» سنگ بنای اعتقادی دین اسلام را تشکیل می دهد و در جامعۀ‏‎ ‎‏اسلامی، مقصد و منتهای امر تربیت شمرده می شود.‏

‏در این راستا امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏شما معلّمین و شما دانشجویان از همین راهی که انبیا تعیین کرده اند، راه را طی کنید؛ همین‏‎ ‎‏راه خدا است.‏‎[17]‎

‏این کودکان، از اوّلی که وارد می شوند در محیط تعلیم، یک نفوس سالم، ساده و بی آلایش و‏‎ ‎‏قابل قبول هر تربیتی و هر چیزی که به آن ها القا می شود هستند و این ها از اول که وارد‏‎ ‎‏کودکستان می شوند، اماناتی هستند الهی به دست آن هایی که در کودکستان آن ها را تعلیم‏‎ ‎‏می دهند و همین امانات از آن جا منتقل می شوند به جاهای دیگر و به دست معلّمین دیگر تا‏‎ ‎‏برسد به آن جایی که رشد کردند و بزرگ شدند و وارد شدند در مراتب عالیه و دانشگاه ها. ‏

‏اگر چنانچه این اطفال را از اول یک نحو تربیت بکنند که در آن، انحراف نباشد، تربیت های‏‎ ‎‏مناسب با انسان باشد، مناسب با فطرت پاک انسان ها باشد... و این ها بعد که تحویل به‏‎ ‎‏جامعه داده می شوند و مقدّرات جامعه قهراً به دست این ها سپرده می شود، بالمآل یک کشور‏‎ ‎‏را کشور نورانی، کشور انسانی ‏‏[‏‏می کنند و‏‏]‏‏ کشور ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ به فطرت الله تربیت می کنند.‏‎[18]‎

‏شماها که مربّی هستید یا می خواهید تربیت بکنید فرزندان خودتان را یا جامعه را، باید توجه‏‎ ‎‏به این آیۀ شریفه داشته باشید که ‏‏«‏اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ‏»‏‏؛‏‎[19]‎‏ می خواهید آموزش بدهید و می خواهید‏‎ ‎‏آموزش پیدا کنید، قرائت کنید با اسم ربّ باشد، با توجه به خدا باشد، با تربیت الهی باشد.‏‎[20]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 440

مبنای دوم: وجود عزم و ارادۀ قوی در انسان

‏گرچه بعضی از مکاتب برای اراده و نقش آن در تربیت انسان، چندان اهمیتی قائل‏‎ ‎‏نیستند و نقش اصلی را به عامل وراثت و محیط می دهند، ولی حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏ نقش اصلی‏‎ ‎‏را در تعلیم و تربیت به اراده و تصمیم خود انسان می دهد و می فرماید:‏

‏بدان ای عزیز که عزم و ارادۀ قویّه در آن عالم خیلی لازم است و کارکن است... اراده و عزم‏‎ ‎‏است که انسان تا دارای ارادۀ نافذه و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود.‏‎[21]‎

‏و اگر اراده تام و تمام شود و عزم قوی و محکم گردد، مَثَل مُلک بدن و قوای ظاهره و باطنۀ‏‎ ‎‏آن، مَثل ملائکة الله شود که عصیان خدا نکنند، به هرچه آن ها را امر فرماید، اطاعت کنند و‏‎ ‎‏از هر چه نهی فرماید، منتهی شوند، بدون آن که با تکلّف و زحمت باشد.‏‎[22]‎

اصل تربیت پذیری انسان

‏از جمله ویژگی های انسان، تربیت پذیری او است؛ چرا که انسان ـ بر خلاف سایر‏‎ ‎‏موجودات ـ به دلیل برخورداری از اراده و اختیار، توان آن را دارد که تربیت شود و در واقع‏‎ ‎‏اساس بعثت انبیا تربیت انسان بوده است؛ پس باید این قابلیت در انسان وجود داشته باشد‏‎ ‎‏تا خداوند، انبیا را برای پرورش آن مبعوث فرماید.‏

‏یکی از اصولی که به تبعیت از انبیا ‏‏علیهم السلام‏‏ مورد توجه امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ بوده و از اهمیت‏‎ ‎‏فوق العاده ای نیز برخوردار است، تربیت پذیری انسان می باشد و این امر هرگز مقوله ای‏‎ ‎‏در عرض دیگر نیازهای آدمی به شمار نمی آید تا اختصاص به اوقاتی خاص داشته باشد،‏‎ ‎‏بلکه تربیت و هدایت صحیح، بستر «انسان شدن» آدمی را فراهم می آورد؛ چنان که ایشان‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

‏اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصارۀ همۀ موجودات است و فشردۀ تمام عالم‏‎ ‎‏است. و انبیا آمده اند برای این که این عصارۀ بالقوّه را بالفعل کنند.‏‎[23]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 441
‏تمام نکتۀ آمدن انبیا این است که تربیت کنند این بشر را که قابل از برای این است که تربیت‏‎ ‎‏بشود و مافوق حیوانات است، این را تربیتش کنند.‏‎[24]‎

‏لطفی است از جانب خدای تبارک و تعالی به بشر که قابل از برای این است که تربیت بشود.‏‎[25]‎

مبنای سوم: ترکیب انسان از دو بُعد جسمانی و روحانی

‏امام خمینی همانند سایر متفکران مسلمان، اعتقاد به دو بعدی بودن وجود انسان دارند‏‎ ‎‏و بر این باورند که خداوند، انسان را با دو ترکیب جسم و روح آفریده است؛ به همین دلیل‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

‏بدان که انسان اعجوبه ای است دارای دو نشئه و دو عالم: نشئۀ ظاهرۀ ملکیۀ دنیویه که آن‏‎ ‎‏بدن او است، و نشئۀ باطنۀ غیبیۀ ملکوتیه که از عالم دیگر است.‏‎[26]‎

اصل جامع نگری

‏بر اساس مبنای سوم که انسان را دارای دو بعد جسم و روح می داند، در امر تربیت‏‎ ‎‏نیز  توجه به پرورش هر دو بعد انسان ضروری است. برنامه های تربیتی باید‏‎ ‎‏به  گونه ای  طراحی گردند که شمول و گسترۀ آن، تمام وجود انسان را در بر گیرد. توجه‏‎ ‎‏به  بعد جسمانی و غفلت از بعد روحی انسان همان قدر آسیب زا است که توجه‏‎ ‎‏صِرف  به  بعد روحانی و غفلت از بعد جسمانی. از این رو باید در امر تربیت،‏‎ ‎‏برنامه ریزی هایی  در  جهت پرورش قوای جسمانی و روحانی طراحی نمود؛ چنان که‏‎ ‎‏امام ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏اسلام نه دعوتش به خصوص معنویات است و نه دعوتش به خصوص مادیات است؛ هر دو‏‎ ‎‏را دارد؛ یعنی اسلام و قرآن کریم آمده است که انسان را به همۀ ابعادی که انسان دارد بسازند‏‎ ‎‏او را، تربیت کنند او را.‏‎[27]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 442

مبنای چهارم: وجود روحیۀ کمال جویی در فطرت انسان

‏انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق می خواهد‏‎[28]‎‏.‏

‏این بشر یک خاصیت هایی دارد که در هیچ موجودی نیست؛ مِن جمله این است که در‏‎ ‎‏فطرت بشر، طلب قدرت مطلق است نه قدرت محدود، طلب کمال مطلق است نه کمال‏‎ ‎‏محدود.‏‎[29]‎

اصل کمال

‏در اصل کمال، رسیدن به غایت مطرح است و این غایت، با رشد انسان از طریق بارور‏‎ ‎‏شدن فطرت او میسّر می گردد. یکی از وظایف پیامبران، دعوت مردم به سوی کمال بوده‏‎ ‎‏است؛ در نتیجه مربّیان نیز باید در عرصه های مختلف تربیتی، توجه به این اصل داشته‏‎ ‎‏باشند و انسان را در جهت کمال واقعی او سوق دهند. آنچه که انسان را به سوی این کمال‏‎ ‎‏رهنمون می سازد، تعلیم و آموزش جهت دار و تربیت در جهت تحقّق فضایل اخلاقی و‏‎ ‎‏اجتناب از رذایل اخلاقی است تا بدین وسیله فرد، به کمال مطلق برسد.‏

‏در همین راستا امام ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏معلّم اول خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند مردم را از ظلمات به وسیلۀ انبیا و به‏‎ ‎‏وسیلۀ وحی مردم را دعوت می کند به نورانیت، دعوت می کند به کمال، دعوت می کند به‏‎ ‎‏عشق، دعوت می کند به محبت، دعوت می کند به مراتب کمالی که از برای انسان است؛‏‎ ‎‏دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر می دهند.‏‎[30]‎

مبنای پنجم: تأکید خاص بر امر تزکیۀ نفس

‏همان طور که هدف از بعثت انبیا، تزکیۀ انسان ها بوده است و آیات بسیاری بر اهمیت‏‎ ‎‏امر تزکیه تأکید دارد ـ چرا که مبادرت به این امر، موجب تطهیر روح و روان انسان می گردد‏‎ ‎‏و آدمی را آمادۀ پذیرش حق می نماید و زمینۀ سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 443
‏می سازد ـ حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏ نیز یکی از گرفتاری های اساسی بشر را عدم توجه او به امر‏‎ ‎‏تزکیۀ خویش می داند و می فرماید:‏

‏اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنۀ توحید، در صحنۀ‏‎ ‎‏معارف الهی، در صحنۀ فلسفه، در صحنۀ فقه و فقاهت، در صحنۀ سیاست، در هر صحنه ای‏‎ ‎‏که وارد بشود اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند،‏‎ ‎‏خطر این ها بر بشر خطرهای بزرگ است.‏‎[31]‎

اصل تقدّم تزکیه بر تعلیم

‏همان طور که قرآن کریم، هدف بعثت انبیا را ابتدا تزکیه و سپس تعلیم مطرح می نمایند:‏‎ ‎‏«‏یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ‏»‏‎[32]‎‏، امام ‏‏رحمه الله‏‏ هم در برنامۀ تربیتی خود، تزکیه را مقدّم بر تعلیم‏‎ ‎‏می داند؛ زیرا در صورت فقدان تزکیه، علم ـ حتی اگر علم توحید هم باشد ـ به درد‏‎ ‎‏نخواهد  خورد. ‏

‏پس توجه کامل به این اصل، یکی از نکات اساسی است که به هنگام تدوین اهداف و‏‎ ‎‏اصول تربیتی و تعیین سیاست گذاری های مبنایی و تعیین محتوا و روش های تربیتی باید‏‎ ‎‏مورد توجه طراحان برنامه ریزی آموزشی و درسی باشد و جهت گیری های کلی نظام‏‎ ‎‏آموزشی به گونه ای باشد که قبل از ارایۀ مطالب آموزشی، توجه و اهتمام ویژه ای در‏‎ ‎‏خصوص به فعلیت درآمدن زمینه های پرورشی مبذول داشته شود؛ چنان که امام ‏‏رحمه الله‏‎ ‎‏می فرمایند:‏

‏آن کسی که دانش دارد لکن دانشش توأم با یک تهذیب اخلاق و یک تربیت روحی‏‎ ‎‏نیست،  این دانش موجب این می شود که ضررش بر ملت و کشور زیادتر باشد از آن هایی که‏‎ ‎‏دانش ندارند.‏‎[33]‎

‏تزکیه قبل از تعلیم و تعلّم است.‏‎[34]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 444

مبنای ششم: عمل انسان، تعیین کنندۀ سعادت دنیوی و اخروی

‏در بسیاری از آیات قرآن کریم، پس از آن که از ایمان سخن گفته شده، بلافاصله انجام‏‎ ‎‏عمل صالح نیز ذکر گردیده است: ‏

‏«‏إنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ‏»‏‎[35]‎‏ ‏

‏و از ایمان و عمل همیشه به عنوان دو عامل همراه هم یاد شده است و در بعضی از‏‎ ‎‏آیات، توجه اکید بر عمل شده است؛ به عنوان نمونه خداوند می فرمایند:‏

‏«‏وَ أنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إلاَّ مَا سَعَیٰ * وَ أنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَیٰ * ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأوْفَیٰ‏»‏‏؛‏‎[36]‎

‏همانا آدمی آینده ای جز کرده های خویش ندارد و این که به زودی کرده های خود را می بیند،‏‎ ‎‏سپس پاداش و کیفر آن را به سنگ تمام تری می چشد.‏

‏همچنین می فرمایند:‏

‏«‏و کُلَّ إنْسَانٍ ألْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ‏»‏‏.‏‎[37]‎

‏در تفسیر این آیه گفته شده است که «طائر» در این جا عمل انسان است و اساساً تنها از‏‎ ‎‏راه اعمال نیک و بدی که انسان، به اختیار خودش انجام می دهد، می توان سعادت و‏‎ ‎‏شقاوت را برای او رقم زد. به همین دلیل امام ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏هر یک از اعمال حسنه یا سیئه را در نفس تأثیری است.‏‎[38]‎

‏و یا در جای دیگر می فرمایند:‏

‏آنچه که بر سر انسان می آید از خیر و شر، از خود آدم است. آنچه که انسان را به مراتب عالی‏‎ ‎‏انسانیت می رساند  کوشش خود انسان و آنچه که انسان را به تباهی در دنیا و آخرت می کشد‏‎ ‎‏خود انسان و اعمال خود انسان است.‏‎[39]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 445

اصل محافظت بر عمل

‏با توجه به آن که عمل انسان، رقم زنندۀ سرنوشت او در دنیا و آخرت است، توجه‏‎ ‎‏انسان به اعمال و رفتارش ضروری است و بر مربّیان است که اعمال و رفتار خود و متربّیان‏‎ ‎‏را مورد نظر قرار داده و ضمن توجه به ضعف ها، آنان را در جهت انجام اعمال صحیح‏‎ ‎‏هدایت نمایند. اهمیت توجه به عمل، هم به صورت فردی در جایی که شخص عهده دار‏‎ ‎‏امر تربیت خود و دیگران است، و هم به صورت جمعی در جایی که مسئولان حکومتی‏‎ ‎‏عهده دار اصلاح جامعه می باشند، می تواند جلوه گر شود.‏

‏در همین راستا امام ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏مواظب باشید که اعمالتان، اعمال صالح باشد، قیامتان برای خدا باشد، اعمالتان برای‏‎ ‎‏خدا  باشد.‏‎[40]‎

‏کوشش انبیا از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به صراط مستقیم دعوت کنند و راه‏‎ ‎‏ببرند؛ نه همان هدایت و گفتن تنها، بلکه راهنمایی و الگو بودن خودشان در اعمال و در‏‎ ‎‏افعال و در اقوال، برای این که این موجود را به آن کمالی که لایق است برساند.‏‎[41]‎

مبنای هفتم: وجود ویژگی ضعف در انسان

‏همان طور که خداوند یکی از ویژگی های انسان را ضعیف بودن او می داند؛ چنان که‏‎ ‎‏می فرماید: ‏

‏«‏اَلله ُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً یَخْلُقُ‎ ‎مَا  یَشَاءُ‏»‏‏.‏‎[42]‎

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏نیز در سخنان خویش بر ضعف انسان اشاره دارند و می فرمایند:‏

‏از این جهت، غنا از صفات ذاتیۀ ذات مقدّس حق ـ جلّ و علا ـ است... و سایر موجودات، از‏‎ ‎‏بسیط خاک تا ذروۀ افلاک و از هیولای اُولی تا جبروت اعلی، فقرا و نیازمندانند‏‎[43]‎‏.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 446
‏این مخلوق ضعیف را قدرتی نیست؛ قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیت پیدا می شود.‏‎[44]‎

اصل مسامحه

‏بر اساس ویژگی عمومی انسان ـ ضعیف بودن ـ اصل مسامحه را می بایست در امر‏‎ ‎‏تربیت مورد توجه قرار داد. چنان که خداوند در مقام ربوبیت، اساس تکالیف را بر سهولت‏‎ ‎‏و قابلیت نهاده است، مربیان نیز می بایست این اصل را سر لوحۀ کار خویش قرار دهند و‏‎ ‎‏تکالیف و وظایف مورد انتظار، متناسب با وضعیت و شرایط و توانمندی متربّیان باشد.‏

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ نیز بر توجه به این اصل تأکید داشتند و می فرمودند:‏

‏از لطف خداوند مأیوس مشو و از رحمت حق ناامید مباش که حق تعالی اگر تو به مقدار مقدور‏‎ ‎‏اقدام کنی، راه را بر تو سهل می کند و راه نجات را به تو نشان می دهد.‏‎[45]‎

‏ای عزیز! راه حق سهل است و آسان، ولی قدری توجه می خواهد.‏‎[46]‎

مبنای هشتم: برخورداری انسان از نیروی تعقّل

‏یکی از ممیّزات انسان نسبت به سایر موجودات، برخورداری او از توانمندی خاصی‏‎ ‎‏به نام عقل است. وجود همین توانمندی، مایۀ هدایت او به معارف الهی و مبادرت او به‏‎ ‎‏اعمال صالح می گردد و انسان از عقل به عنوان ابزاری جهت تشخیص و تمییز حق از باطل‏‎ ‎‏و سَره از ناسَره بهره می برد. امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏و همین طور قدری متذکر شو سایر نعم الهی را از قبیل صِحّت بدن ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ قوای ظاهره از قبیل‏‎ ‎‏چشم و گوش و ذوق و لمس، و قوای باطنه از قبیل خیال و وهم و عقل و غیر آن، که هر‏‎ ‎‏یک منافعی دارد که حدّ ندارد.‏‎[47]‎

اصل تعقّل ورزی

‏با توجه به وجود قوۀ عاقله در انسان، آدمی دائماً به دنبال تجزیه و تحلیل مسائل‏‎ ‎‏مختلفی است که در زندگی روزمره با آن مواجه است و با یاری گرفتن از قدرت استدلال،‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 447
‏به دنبال یافتن پاسخ های مناسبی برای پرسش های متعدّد خویش است.‏

‏مبنای کار مربّیان نیز باید در جهت احیای قدرت استدلال و تجزیه و تحلیل مسائل در‏‎ ‎‏متربّیان باشد و  در بیان هر موضوعی، استناد به نظرات مدلّل داشته باشند و از متربّیان‏‎ ‎‏بخواهند که با دلایل متقن، مطالب  خویش را بیان دارند.‏

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏فطرت انسانی این طور است که مطلبی را همین طوری قبول نمی کند تا هر چه گفتند فوراً‏‎ ‎‏قبول کند، این طور نیست، بلکه اگر مطلبی به او تبلیغ کردند یا مطلبی را گفتند، این دلیل‏‎ ‎‏می خواهد که به چه دلیل شما یک همچو مطلبی را مثلاً می گویید.‏‎[48]‎

‏و جای دیگر می فرمایند:‏

‏انسان موجودی است که اگر بخواهد با حقایق آشنایی پیدا کند باید با استدلال آن را‏‎ ‎‏بپذیرد و برای آن اقامۀ استدلال کند؛ در غیر این صورت از فطرت انسانی خارج است.‏‎[49]‎

مبنای نهم: تأثیر گذاری و تأثیر پذیری انسان

‏فرازهای مختلف زمانی و موقعیت های مختلف مکانی، منشأ آثار متفاوتی می باشند.‏‎ ‎‏آدمی در بسیاری از وضعیت های پیش آمده در عرصه های مختلف زندگی، تأثیرگذار است‏‎ ‎‏و یا از آن ها تأثیر می پذیرد. تأثیرپذیری انسان از شرایط به معنای اضطرار او در برابر آن‏‎ ‎‏نیست، بلکه این امکان نیز وجود دارد که در قبال فشار وارد شده، ایستادگی کند و رنگ‏‎ ‎‏نپذیرد و یا در حدّی فراتر، بر شرایط اجتماعی تأثیر گذارد.‏

‏یکی از رسالت های انبیا نیز این بوده است که زمینه های تغییرآفرینی را در افراد و در‏‎ ‎‏سطوح جامعه ایجاد نمایند؛ چنانکه امام ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏در نفس انسان ملکه است، ملکۀ خیانت، طبیعتش طبیعت خائن است. در این جا انسان ابتدا‏‎ ‎‏که به دنیا می آید همه چیز در انسان به طور استعداد هست، یعنی تحقّق باز ندارد، اما قابل است.‏‎ ‎‏این بچه ای که به دنیا می آید قابل است که ملکات صالحه پیدا کند و قابل است که ملکات رذیله.‏‎[50]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 448

اصل اول: اصلاح شرایط

‏مبنای این اصل، ویژگی تأثیرپذیری و تأثیرگذاری انسان بر شرایط مختلف محیطی‏‎ ‎‏ـ اعم از شرایط زمانی، مکانی و اجتماعی ـ است. طبق این ویژگی، ریشۀ برخی از افکار،‏‎ ‎‏نیات و رفتارهای آدمی را باید در شرایط محیطی او جست وجو کرد.‏

‏اصل حاضر بیانگر آن است که برای زدودن پاره ای از حالات و رفتارهای نامطلوب و‏‎ ‎‏نیز برای ایجاد حالات و رفتارهای مطلوب، باید به دستکاری شرایط محیطی او برخاست،‏‎ ‎‏و این مسئولیتی است که بر عهدۀ آحاد افراد و مسئولان نظام اسلامی گذاشته شده است.‏

‏همچنین این اصل بیانگر آن است که انسان می تواند در جهت اصلاح وضعیت درونی‏‎ ‎‏و شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود اقدام نماید.‏

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ در این راستا می فرمایند:‏

‏انسان می تواند نشئۀ خود را تبدیل کند و مظهریت ابلیسیه را به مظهریت آدمیه مبدّل نماید؛‏‎ ‎‏زیرا که انسان تا در عالم طبیعت ـ که دار تغییر و تبدّل و نشئۀ تصرُّم و هَیولویّت است ـ واقع‏‎ ‎‏است، به واسطۀ قوّۀ منفعله که حق تعالی به او عنایت نموده و راه سعادت و شقاوت را واضح‏‎ ‎‏فرموده، می تواند نقایص خود را مبدّل به کمالات و رذایل خویش را تبدیل به خصایل حمیده‏‎ ‎‏و سیّئات خود را مبدّل به حسنات نماید.‏

اصل دوم: مسئولیت پذیری

‏اصل مسئولیت پذیری که مبتنی بر ویژگی تأثیرگذاری در انسان است، بیانگر احساس‏‎ ‎‏تکلیف و مسئولیت فرد در مقابل انجام اعمال خویش و برخوردهای تعاملی اش در عرصۀ‏‎ ‎‏فعالیت های اجتماعی و سیاسی می باشد. فرد باید توجه داشته باشد که با روحیۀ بی تفاوتی‏‎ ‎‏از کنار مسائل نگذرد و الزامات درونی را جهت عمل به این اصل، در خود ایجاد نماید.‏

‏از سوی دیگر، مسئولان نظام حکومتی نیز می بایست در سطح جامعه الزامات بیرونی‏‎ ‎‏لازم را جهت تقویت روحیۀ مسئولیت پذیری در افراد به وجود آورند.‏

‏در این راستا امام ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏هر کاری را که انسان عهده دار شد، مسئول آن کار است؛ مسئول است در این که به راستی و‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 449
‏امانت عمل کند و مسئول است در این که با جدّیت و فعالیت عمل کند.‏‎[51]‎

مبنای دهم: انسان موجودی مختار و انتخابگر

‏یکی از مسائل مهم انسان شناسی، بحث اختیار انسان می باشد. «اختیار» به معنای‏‎ ‎‏تصمیم گیری پس از سنجش و گزینش می باشد. در قرآن کریم آیات فراوانی دلالت بر‏‎ ‎‏مختار بودن انسان دارد؛ مانند آیۀ 39 سورۀ کهف که خداوند می فرمایند:‏

‏بگو حق (قرآن) از سوی خداوند تو است؛ پس هر کس می خواهد ایمان آورد و هر کس‏‎ ‎‏می خواهد کافر شود.‏

‏و یا آیاتی که دلالت بر مورد امتحان و ابتلا قرار گرفتن انسان دارد؛ مانند آیۀ 7 سورۀ‏‎ ‎‏کهف که می فرماید:‏

‏راستی که ما آنچه بر روی زمین است را آرایش زمین قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام‏‎ ‎‏یک نیکوکارترین می باشند.‏

‏و یا آیاتی که دربردارندۀ انذار، وعد، وعید و مدح و نکوهش هستند؛ این آیات تنها‏‎ ‎‏زمانی معنا خواهند داشت که انسان مختار باشد.‏

‏بر اساس دیدگاه امام ‏‏رحمه الله‏‏ نیز انسان، موجودی مختار و انتخاب گر است که با داشتن عزم‏‎ ‎‏و اراده و برخورداری از فطرت الهی می تواند در مسیر کمال انسانی قدم بردارد و یا به‏‎ ‎‏تبعیت از قوای نفسانیه و خروج از اعتدال در استفادۀ از قوای شهویه و غضبیۀ خویش، بر‏‎ ‎‏خلاف فطرت حرکت کند و به سوی انحطاط پیش برود. پس تصمیم گیری نهایی با انسان‏‎ ‎‏است که کدام یک از دو راه را بر گزیند. امام ‏‏رحمه الله‏‏ در این خصوص می فرمایند:‏

‏[‏‏انسان‏‏]‏‏ اعجوبه ای است که از او یک موجود الهی ملکوتی ساخته می شود، و یک موجود‏‎ ‎‏جهنمی شیطانی... این از مختصات انسان است که حق تعالی او را با جمیع اوصاف و صفات‏‎ ‎‏مقدّس خودش ایجاد کرده است، همه چیز در او هست.‏‎[52]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 450

اصل اول: نیاز انسان به مربّی

‏با توجه به وجود اراده و اختیار در انسان و امکان انتخاب طریق در هر یک از دو مسیر‏‎ ‎‏سعادت و شقاوت، خداوند، پیامبران و ائمّه ‏‏علیهم السلام‏‏ را برای هدایت انسان و روشنگری‏‎ ‎‏بیش تر مسیر او فرستاد و این خود، اثبات کنندۀ نیاز انسان به هادی و راهبر است.‏

‏پس در عرصۀ زندگی فردی و اجتماعی نیز انسان به دلیل این که ممکن است دچار‏‎ ‎‏غفلت و فراموشی گردد، می بایست افرادی که معرفت و بینش کافی دارند و متخلّق به‏‎ ‎‏آداب صحیح اخلاقی و تربیتی می باشند، امر هدایتگری انسان ها را بر عهده داشته باشند.‏

‏امام ‏‏رحمه الله‏‏ در این خصوص می فرمایند:‏

‏جوان ها جدید العهد هستند به ملکوت عالم و نفوسشان پاک تر است و هرچه بالاتر بروند، اگر‏‎ ‎‏چنانچه مجاهده نکنند و تحت تربیت واقع نشوند، هر قدمی که به بالا بردارند و هر مقداری‏‎ ‎‏که از سنّشان بگذرد، بعیدتر می شوند از ملکوت اعلی و اذهانشان کدورتش بیش تر می شود و‏‎ ‎‏لهذا تربیت ها باید از اول باشد، از همان کودکی تحت تربیت انسان، قرار بگیرد و بعد هم در‏‎ ‎‏هر جا که هست یک مربّی هایی باشند که تربیت کنند انسان را و تا آخر عمر هم انسان‏‎ ‎‏محتاج به این است که تربیت بشود.‏‎[53]‎

اصل دوم: آزادی

‏توجه به اصل آزادی، یکی از اصول اساسی مورد توجه در آموزش و پرورش می باشد.‏‎ ‎‏با توجه به وجود خصلت انتخاب گری انسان، دانش آموز می بایست به طور آزادانه فعالیت‏‎ ‎‏نماید و توانایی تصمیم گیری را در برخورد با مسائل مختلف داشته باشد و معلّم به عنوان‏‎ ‎‏«هدایت کننده»، می بایست شرایط انجام فعالیت آزاد را به نحوی برای دانش آموز فراهم‏‎ ‎‏سازد که مانع انجام فعالیت های دیگران نشود و موجبات آسیب دیگران را فراهم نسازد.‏

‏امام ‏‏رحمه الله‏‏ می فرمایند:‏

‏تمام همّ انبیا این بوده که آدم درست کنند، اگر یک مملکتی آدم داشت، آزادی به جوری که‏‎ ‎‏ضرر به غیر نزند، استقلال فکری، استقلال روحی، استقلال انسانی.‏‎[54]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 451

پیشنهادها و ارائه راه کار

‏با توجه به آن که متأسفانه در سطح جامعه و در بین مردم و به خصوص نسل جوان، با‏‎ ‎‏مشکلات عدیدۀ تربیتی و اخلاقی مواجه می باشیم، نسلی که امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ از آن ها چنین‏‎ ‎‏یاد می کند:‏

‏من به همۀ مسئولین و دست اندرکاران سفارش می کنم که به هر شکل ممکن، وسایل‏‎ ‎‏ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید و آنان را تا مرز رسیدن به‏‎ ‎‏بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی  کنید.‏‎[55]‎

‏جوان های ما را نجات بدهید؛ دولت ها موظفند جوان های ما را نجات بدهند.‏‎[56]‎

‏از نظر امام ‏‏رحمه الله‏‏ تربیت دینی و اخلاقی جوانان از مسائل بسیار مهم و اساسی است که باید‏‎ ‎‏مورد توجه آحاد جامعه به خصوص مسئولان نظام اسلامی قرار گیرد و به نظر می آید با‏‎ ‎‏گذشت چندین سال از برپایی انقلاب اسلامی، طراحان سیاست های فرهنگی و تربیتی‏‎ ‎‏جامعه، نتوانسته اند به طور کامل با بهره مندی از تعالیم اسلام و رهنمودهای بزرگان دین، به‏‎ ‎‏خصوص رهنمودهای امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏، سیاستی منسجم در خصوص امر تربیت همه جانبۀ‏‎ ‎‏افراد (عقلانی، عاطفی، جسمی و اجتماعی) اتخاذ نمایند تا تأمین کنندۀ خلأهای مورد نیاز‏‎ ‎‏باشد. در همین راستا، ده راه کار اساسی ارائه می گردد که در صورت مورد توجه قرار‏‎ ‎‏گرفتن، می تواند راه گشای مشکلات و کاستی های موجود باشد. ‏

‏لازم به ذکر است که راه کارهای ارائه شده، ذیل دو عنوان کلی دسته بندی شده اند: ‏

‏الف. عوامل مربوط به خارج از نظام آموزش و پرورش؛‏

‏ب. عوامل مربوط به نظام آموزش و پرورش.‏

الف. راه کارهای ارائه شده تحت عنوان عوامل خارج از نظام آموزش و پرورش

1. توجه به امر تربیت با دیدگاه کلان

‏در امر تربیت ـ اعم از تربیت معنوی، عقلانی، جسمی، عاطفی و اجتماعی ـ عوامل‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 452
‏متعددی دخیل می باشند که هر یک به سهم خود، تأثیری اساسی در عملی شدن این مهم‏‎ ‎‏دارند و در واقع امر تربیت همانند امری کلی است که از اجزای مختلفی تشکیل شده است‏‎ ‎‏و برای پرداختن به کل، باید تمامی اجزا در ارتباط با هم مدّ نظر قرار گیرند.‏

‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ در این خصوص می فرمایند:‏

‏اسلام برای ساختن انسان آمده است؛ کتاب آسمانی اسلام ـ که آن قرآن مجید است ـ کتاب‏‎ ‎‏تربیت انسان است، انسان را به همۀ ابعادی که دارد، به بعد روحانی و به بعد جسمانی،‏‎ ‎‏بعدهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، همۀ بعدها، بعد ارتشی ‏‏[‏‏انسان‏‏]‏‏، اسلام آمده است که‏‎ ‎‏به ما راه تربیت را نشان بدهد.‏‎[57]‎

‏در شکل گیری امر تربیت در سطح کلان نیز نهادهای مختلفی باید نقش خود را به طور‏‎ ‎‏هماهنگ ایفا کنند تا برآیند خوبی را به همراه داشته باشد. مهم ترین این نهادها، خانواده،‏‎ ‎‏جامعه، مدرسه، سازمان ها و تشکیلات متولی امر تربیت و به طور خاص، وزارتخانه های‏‎ ‎‏متولی امور فرهنگی و رسانه های گروهی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سینما) می باشند.‏

‏ناهماهنگی موجود بین سیاست های اتخاذ شدۀ تربیتی از سوی هر یک از نهادهای‏‎ ‎‏فوق و عدم سازگاری آن با خط مشی کلی و اساسی جامعه و عدم التزام عملی مسئولان و‏‎ ‎‏در نتیجه، عدم وجود حمایت های مادی و معنوی در اجرای این سیاست ها و عدم وجود‏‎ ‎‏قوانین و راه کارهای مشخص برای عملی شدن این سیاست ها، یکی از مشکلات اساسی‏‎ ‎‏فرا روی بوده است.‏

2. توجه بیش تر خانواده ها به امر تربیت نوجوانان و جوانان

‏کم رنگ شدن جایگاه کانون گرم خانواده به عنوان یک پشتوانۀ قوی در به تحقّق‏‎ ‎‏پیوستن امر تربیت و عدم احساس مسئولیت والدین در خصوص برقراری ارتباط عاطفی‏‎ ‎‏صحیح با جوانان و عدم ایفای نقش مشورتی آن ها در خانواده، از مهم ترین عوامل ایجاد‏‎ ‎‏فاصلۀ بین والدین و فرزندان و عدم درک متقابل آن ها از یکدیگر بوده است و این خود،‏‎ ‎‏موجب ایجاد فرصت های مناسب جهت روی آوردن جوانان به دوستان و محیط های‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 453
‏ناسالم برای پر نمودن اوقات فراغت و به دست آوردن آرامش روحی و روانی، شده است.‏

‏در خصوص اهمیت نقش خانواده در امر تربیت فرزندان، امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ بر این‏‎ ‎‏عقیده اند که اگر از دامن مادر این تربیت خوب شروع شد و مادر، بچه را خوب تربیت کرد‏‎ ‎‏و به دبستان تحویل داد، دبستان هم خوب تربیت کرد و به دبیرستان تحویل داد، آن جا هم‏‎ ‎‏همین طور تا دانشگاه یا مدارس علمی دیگر، آن ها هم خوب تربیت کردند، یک وقت در‏‎ ‎‏یک برهه از زمان می بینید که جوان ها همه خوب از کار درآمده اند و یک مملکت را به‏‎ ‎‏طرف خوبی می کشانند.‏‎[58]‎

3. عدم وجود شکاف بین گفتار و کردار مسئولان

‏از مهم ترین و رایج ترین روش های تربیتی، به ویژه در حوزۀ تربیت اخلاقی، روش‏‎ ‎‏استفاده از الگوها و اسوه ها و به تعبیری «روش الگویی» می باشد. امر تربیت اخلاقی نیز‏‎ ‎‏دارای سه بعد مهم اعتقاد، التزام و عملکرد می باشد و در صورتی که افراد اسوه و الگو‏‎ ‎‏بتوانند با توجه به مفهوم دقیق تربیت اخلاقی، هماهنگی لازم را بین گفتار و کردار خویش‏‎ ‎‏به عمل آورند و قبل از هر چیز، خودشان پای بند و عامل به مسائل اخلاقی باشند ـ چنان که‏‎ ‎‏امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ چنین بود ـ تأثیر مثبتی در جهت تشویق، ترغیب و هدایت دیگران به سوی‏‎ ‎‏ارزش ها و گرایش های دینی و اخلاقی خواهند داشت و در صورتی که عکس این‏‎ ‎‏وضعیت رخ دهد، ضربات جبران ناپذیری به امر هدایت افراد جامعه، به خصوص نسل‏‎ ‎‏جوان، وارد خواهد شد.‏

‏امام خمینی می فرمایند:‏

‏چنانچه سران قوم، آن هایی که کشور را اداره می کردند، تزکیه شده بودند، نفسشان تزکیه شده‏‎ ‎‏بود، تربیت شده بود... نه آن گرفتاری ها برای ملت پیش می آمد و نه آن گرفتاری ها برای‏‎ ‎‏خودشان. منشأ تمام این گرفتاری ها در همه جا این است که آن هایی که متکفل امور ملت‏‎ ‎‏هستند تزکیه نشده اند.‏‎[59]‎

‏از اهمّ مسائلی که باید تذکر بدهم، مسأله ای است که به همۀ روحانیت و دست اندرکاران‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 454
‏کشور مربوط می شود و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را‏‎ ‎‏فدا  کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطۀ اعمال ما از ما‏‎ ‎‏نگران  بشوند.‏‎[60]‎

‏با توجه به تأکیدات امام امّت، توجه و تأکید هر چه بیش تر علمای دینی و مسئولان، به‏‎ ‎‏دستورات دینی و سیرۀ عملی پیامبر اکرم ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ و ائمه ‏‏علیهم السلام‏‏ بیش از پیش ضرورت پیدا می کند.‏

4. برقراری ارتباط عاطفی لازم سخنوران مذهبی با قشر جوان

‏عدم برقراری ارتباط زبانی و عاطفی از سوی روحانیان، وعّاظ و سخنوران مذهبی با‏‎ ‎‏جوانان، به خصوص در ایام ماه مبارک رمضان و ماه محرّم که بسیاری از جوانان، علاقه مند‏‎ ‎‏به شرکت در حسینیه ها و مساجد می باشند، عاملی بوده است که باعث بی توجهی جوانان‏‎ ‎‏به مسائل دینی و اخلاقی گردیده است؛ چرا که بهره مندی از این ایام ـ به خصوص استفاده‏‎ ‎‏از ماه رمضان، جهت خودسازی افراد و ماه محرّم جهت معرفی بهترین الگوهای اخلاقی ـ‏‎ ‎‏می تواند در امر هدایت نسل جوان بسیار مثمر ثمر واقع گردد و به همین دلیل امامِ همیشه‏‎ ‎‏بیدار امّت می فرمایند:‏

‏این مطلب را بارها گفته ام که روحانیون باید وضعی ارشادی داشته باشند.‏‎[61]‎

‏اگر خدای نخواسته به واسطۀ اعمال روحانیون، در عقاید بعضی اشخاص ضعیف که هستند‏‎ ‎‏سستی پیدا بشود، آن وقت این چه مصیبتی است که ما تحمّلش را باید بکنیم!‏‎[62]‎

‏سخنوران و علما باید با استفاده از بیانات شیرین و ساده و با استفاده از مفاهیم مورد‏‎ ‎‏طبع جوانان، به ایراد سخنرانی بپردازند و در واقع با برنامه ریزی های زیربنایی و اساسی و‏‎ ‎‏با تدبیر آگاهانه، از فرصت های پیش آمده با استفاده از روش های صحیح تربیتی، جهت‏‎ ‎‏رسیدن به تربیت اخلاقی، سیاسی، معنوی و اجتماعی افراد، استفادۀ لازم را به عمل آورند.‏

5. ارائه آگاهی های لازم برای استفاده صحیح از وسایل رسانه ای 

‏باید آگاهی های لازم برای استفادۀ صحیح از وسایلی مانند اینترنت و سایر امکانات‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 455
‏رسانه ای، از طریق برنامه های آموزشی به افراد داده شود و نتایج و تبعات منفی دیدن‏‎ ‎‏برنامه های غیر اخلاقی و استفادۀ نابه جا از این وسایل را به افراد یادآوری نمود.‏

‏لازم است واقعیت هایی در خصوص گروه های غیراخلاقی موجود در کشورهای‏‎ ‎‏خارجی، برای جوانان بیان گردد و ماهیت تشکیل این گروه ها و ترکیب افراد و‏‎ ‎‏خصوصیات اخلاقی آن ها برای جوانان روشن شود.‏

‏و نیز باید سازندگان سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی توجه بیش تری به‏‎ ‎‏محتوای اخلاقی و تربیتی فیلم ها داشته باشند و در هنگام ساخت فیلم و سریال، از نظرات‏‎ ‎‏کارشناسان و متخصصان تربیتی و افراد آگاه با مبانی اخلاقی و ارزشی استفاده نماید.‏

‏رهنمودهای امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ خود، ره توشۀ مناسبی جهت اهتمام هرچه بیش تر به این‏‎ ‎‏امر به حساب می آید آن جا که می فرمایند:‏

‏رادیو و تلویزیون یک دستگاه آموزشی است، سینما یک دستگاه آموزشی است، باید‏‎ ‎‏دستگاه ها را به طور مسالمت، به طور صحیح، به طور سلیم اداره کرد.‏‎[63]‎

‏مطبوعات باید مثل معلّمینی باشند که مملکت را و جوانان را تربیت می کنند و آرمان ملت را‏‎ ‎‏منعکس می کنند.‏‎[64]‎

ب. راه کارهای ارائه شده تحت عنوان عوامل درون نظام آموزش و پرورش

1. وجود فلسفه، مبانی، اهداف و روش های مشخص تربیتی در نظام آموزش و پرورش

‏عدم توجه به مفهوم دقیق تربیت در نظام آموزشی بر مبنای ارزش های دینی و فرهنگی‏‎ ‎‏موجود و برگرفته از مبنای فلسفۀ تربیتی اسلام و به دنبال آن، عدم وجود سیاست ها،‏‎ ‎‏اهداف و روش های مشخص تربیتی در نظام آموزش و پرورش جهت عملی کردن آن،‏‎ ‎‏عاملی بوده است که باعث ایجاد هرج و مرج و آشفتگی در امر اتخاذ تصمیم های تربیتی‏‎ ‎‏شده است. حال آن که امام امّت ‏‏رحمه الله‏‏ در فرازهایی از سخنانشان چنین می فرمایند:‏

‏اگر ما موفق بشویم به این که فرهنگ مان یک فرهنگ اسلامی بشود، مدارس مان یک‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 456
‏مدارس اسلامی بشود و آن وقت افرادی که از آن تحقّق پیدا می کند و افرادی که تربیت‏‎ ‎‏می شود در آن فرهنگ و در آن مدارس، انسان  هستند.‏‎[65]‎

‏بنابراین برای رفع این مشکل، مسئولان مربوطه باید به دنبال طراحی سیاست های‏‎ ‎‏تربیتی مشخص و نهادینه کردن آن از ابتدای شروع امر تعلیم و تربیت از مرحلۀ‏‎ ‎‏پیش دبستانی و کودکستان باشند. در این زمینه می توان از تجربه های موفقی که امروزه در‏‎ ‎‏کشورهای مختلف شاهد آن هستیم و نهادینه کردن این تعلیمات، استفاده کرد.‏

2. توجه به امر تربیت معلّم در ساختار آموزش و پرورش

‏عدم توجه کافی و نبودن مراکز مناسب جهت تربیت معلّمان کارآزموده و آشنای به امر‏‎ ‎‏تربیت که از نظر کمّی و کیفی مطابق با استانداردهای مناسب باشند، از جمله عواملی است‏‎ ‎‏که منجر به عدم ایفای نقش صحیح تربیتی معلّمان به عنوان مهم ترین مروّجان امر تعلیم و‏‎ ‎‏تربیت در ساختار نظام آموزشی شده است.‏

‏پیر طریقت روشنایی و هدایت، امام ‏‏رحمه الله‏‏ تأکید خاصی بر اهمیت حرفۀ معلّمی داشتند و‏‎ ‎‏می فرمودند:‏

‏آن هایی که معلّم هستند، در دانشگاه ها استاد هستند، در دبیرستان ها، در دبستان ها، از همان‏‎ ‎‏اول که بچه ها تحویلشان داده می شود باید مسئول تربیت این ها باشند، مشغول این باشند که‏‎ ‎‏این ها را تربیت کنند، یک تربیت صحیح اسلامی که در تربیت صحیح اسلامی همه چیز‏‎ ‎‏است.‏‎[66]‎

‏معلّمان خیلی مقام بزرگ دارند و خیلی مسئولیت بزرگ. اگر معلّمان ما کوتاهی کنند در تعلیم،‏‎ ‎‏مسئول هستند؛ معلّمین هستند که می توانند مملکت را حفظ کنند، استقلال مملکت را.‏‎[67]‎

‏در نتیجه، مسئولان باید سرمایه گذاری لازم را در خصوص این امر بنمایند؛ زیرا در‏‎ ‎‏صورتی که بتوانیم معلّمانی شایسته و متخلّق به اخلاق و رفتار مناسب تربیت نماییم،‏‎ ‎‏مسلّماً الگوهای خوبی را برای دانش آموزان فراهم کرده ایم.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 457
3. توجه به جایگاه مهم مشاوران و نقش سازندۀ تربیتی آن ها در مدارس

‏عدم توجه اساسی به جایگاه و نقش بسیار مهم تربیتی مشاوران در مدارس، و در‏‎ ‎‏مواردی استفاده از افرادی که صلاحیت لازم را ندارند و نیز عدم وجود امکانات لازم‏‎ ‎‏مادی و معنوی جهت عملی شدن امر مشاوره ـ به خصوص در شرایطی که این خلأ،‏‎ ‎‏توسط خانواده ها نیز تأمین نگردیده است ـ از جمله عواملی است که منجر شده تا جوانان،‏‎ ‎‏جهت تخلیۀ روحی و به دست آوردن نشاط و شادابی موقّت، به محیط های ناسالم و‏‎ ‎‏دوستان ناباب و اعمال ناشایست روی آورند.‏

‏ضرورت وجود افرادی تحت عنوان «مشاور» در مدرسه به این دلیل است که بتوانند‏‎ ‎‏مأمنی مناسب برای دانش آموزان جهت پر نمودن خلأهای جسمی، روحی، عاطفی و‏‎ ‎‏اجتماعی آن ها باشند.‏

‏این امر در وهلۀ اول، نیازمند وجود افراد توانمندی است که هم از نظر علمی و هم از‏‎ ‎‏نظر خصوصیات اخلاقی، بار مثبت داشته باشند؛ و در وهلۀ دوم، نیازمند ارتباط دقیق‏‎ ‎‏عاطفی مشاوران با تک تک دانش آموزان می باشد، تا با شناسایی دانش آموزانی که نیاز به‏‎ ‎‏کمک دارند، برقراری ارتباط مستمر با خانواده ها و در اختیار داشتن امکانات لازم، برای‏‎ ‎‏رفع مشکلات و نابسامانی ها تلاش کنند.‏

4. برطرف نمودن ضعف محتوایی و روشی کتاب های تعلیمات دینی 

‏از جمله عوامل تأثیرگذار در عرصۀ تربیت اخلاقی، مواد آموزشی دینی در مقاطع‏‎ ‎‏مختلف تحصیلی است. این متون در صورتی که از شرایط مناسبی چون قوّت متن،‏‎ ‎‏متناسب بودن با مقاطع سنّی و تحصیلی، پاسخ گو بودن به نیازهای دینی و شیوۀ تدریس‏‎ ‎‏صحیح، برخوردار باشند، می توانند نقش قابل توجهی در تقویت باورهای دینی و‏‎ ‎‏پای بندی به رفتارهای اخلاقی داشته باشند.‏

‏اگر نگاهی به محتوای کتاب های دینی بیندازیم، متوجه می شویم که مؤلفان و‏‎ ‎‏برنامه ریزان، تربیت دینی و اخلاقی را با دانش دینی و اخلاقی یکسان گرفته اند؛ به همین‏‎ ‎‏دلیل کتاب های درسی دینی ما پر از اطلاعات مختلف، در زمینۀ اصول اعتقادی است که‏‎ ‎‏دانش آموز مجبور به حفظ کردن آن ها می باشد. روش های ارائه این محتوا نیز کاملاً قالبی،‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 458
‏شعاری، خشک و بی روح است.‏

‏برای رسیدن به تربیت دینی و به تبع آن، تربیت اخلاقی ـ که جزء مهمی از تربیت دینی‏‎ ‎‏می باشد ـ باید در برنامه ریزی درس دینی، اهتمامی جدّی صورت گیرد و به همین منظور‏‎ ‎‏می بایست با استفاده از نظرات متخصصان علوم دینی، روان شناسان، جامعه شناسان و‏‎ ‎‏صاحب نظران حوزۀ تعلیم و تربیت، به طراحی و تدوین اهداف، محتوا و شیوۀ تدریس و‏‎ ‎‏ارزش یابی درس دینی پرداخته شود.‏

‏و در تألیف این کتاب ها، باید علاوه بر نظرات صاحب نظران علوم دینی، از نظرات‏‎ ‎‏سایر متخصصان نیز بهره گرفت و در تعیین محتوا، در کنار توجه به شناخت مفاهیم و‏‎ ‎‏اصطلاحات دینی، به جنبۀ گرایشی و عملکردی مسائل مذهبی و تأثیر آن در رفتار و کردار‏‎ ‎‏افراد نیز توجه شود.‏

‏ ‏

‏والسلام        ‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 459

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتاب نامه

‏قرآن کریم.‏

‏1. ‏‏اصول آموزش و پرورش‏‏، محمد باقر هوشیار، انتشارات دانشگاه تهران، 1335 ش.‏

‏2. ‏‏اصول و روش های تربیت در اسلام‏‏، احمد احمدی، واحد انتشارات بخش فرهنگی دفتر‏‎ ‎‏مرکزی جهاد دانشگاهی، 1368 ش.‏

‏3. ‏‏اصول و فلسفه تعلیم و تربیت‏‏، علی شریعتمداری، امیرکبیر، 1364 ش.‏

‏4. ‏‏اصول و مبانی آموزش و پرورش‏‏، علی تقی پور ظهیر، دانشگاه پیام نور، 1369 ش.‏

‏5. ‏‏تعلیم و تربیت و مراحل آن‏‏، غلام حسین شکوهی، آستان قدس رضوی، 1372 ش.‏

‏6. ‏‏درآمدی بر نظام تربیتی اسلام‏‏، محمدعلی حاجی ده آبادی، دفتر تحقیقات و تدوین متون‏‎ ‎‏درسی، 1377 ش.‏

‏7. ‏‏ره عشق‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1368 ش.‏

‏8. ‏‏شرح چهل حدیث‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373 ش.‏

‏9. ‏‏شرح حدیث جنود عقل و جهل‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،‏‎ ‎‏1377 ش.‏

‏10. ‏‏صحیفۀ امام‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 ش.‏

‏11. ‏‏عوالی اللئالی‏‏، محمد بن علی بن ابراهیم احسائی، قم، انتشارات سیدالشهداء، 1405 ق.‏

‏12. ‏‏کشف الاسرار‏‏، امام خمینی، قم، انتشارات مصطفوی.‏

‏13. ‏‏مبانی و اصول آموزش و پرورش‏‏، غلام حسین شکوهی، آستان قدس رضوی، 1368 ش.‏

‏14. ‏‏محرم راز‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1369 ش.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 460
‏15. ‏‏مفردات الفاظ قرآن‏‏، راغب اصفهانی، ترجمۀ غلام رضا خسروی حسینی، المکتبة‏‎ ‎‏المرتضویه، 1361 ش.‏

‏16. ‏‏مفهوم آموزش و پرورش در اسلام‏‏، سیدمحمدنقیب العطاس، ترجمۀ محمدحسین ساکت،‏‎ ‎‏چاپ شده در کتاب ‏‏در آمدی بر جهان شناسی، ‏‏تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1374 ش.‏

‏17. ‏‏نگاهی دوباره به تربیت اسلامی‏‏، خسرو باقری، انتشارات مدرسه، 1370 ش.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 461

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 462

  • ) جمعه (62): 2.
  • ) صحیفۀ امام، ج 14، ص 33.
  • ) نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص 68.
  • ) تعلیم و تربیت در اسلام.
  • ) اصول و فلسفۀ تعلیم و تربیت.
  • ) صحیفۀ امام، ج 14، ص 33.
  • ) تعلیم و تربیت و مراحل آن.
  • ) اصول و فلسفه تعلیم و تربیت.
  • ) نگاهی دوباره به تربیت اسلامی.
  • ) مبانی و اصول آموزش و پرورش.
  • ) همان.
  • ) روم (30): 30.
  • ) عوالی اللئالی، ج 1، ص 35، ح 18.
  • ) صحیفۀ امام، ج 14، ص 33.
  • ) همان، ج 12، ص 358.
  • ) همان، ج 11، ص 257.
  • ) همان، ج 13، ص 174.
  • ) همان، ج 14، ص 32 ـ 33.
  • ) علق (96): 1.
  • ) صحیفۀ امام، ج 8، ص 118.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 125.
  • ) همان.
  • ) صحیفۀ امام، ج 14، ص 153.
  • ) همان، ج 4، ص 189.
  • ) همان.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 5.
  • ) صحیفۀ امام، ج 4، ص 184.
  • ) همان، ج 21، ص 223.
  • ) همان، ج 14، ص 205.
  • ) همان، ج 9، ص 291.
  • ) همان، ج 14، ص 391.
  • ) آل عمران (3): 164.
  • ) صحیفۀ امام، ج 8، ص 310.
  • ) همان، ج 12، ص 494.
  • ) بقره (2): 277؛ یونس (10): 9 و... .
  • ) نجم (53): 39 ـ 41.
  • ) اسراء (17): 13.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 324.
  • ) صحیفۀ امام، ج 15، ص 69.
  • ) همان، ج 6، ص 106.
  • ) همان، ج 14، ص 7 ـ 8.
  • ) روم (30): 54.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 444.
  • ) همان، ص 53.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 278.
  • ) همان، ص 279.
  • ) همان، ص 11.
  • ) صحیفۀ امام، ج 4، ص 316.
  • ) ر.ک:همان.
  • ) صحیفۀ امام، ج 7، ص 499.
  • ) صحیفۀ امام، ج 17، ص 237.
  • ) همان، ج 13، ص 285.
  • ) صحیفۀ امام، ج 14، ص 153.
  • ) همان، ج 8، ص 96.
  • ) همان، ج 21، ص 96.
  • ) همان، ج 10، ص 362.
  • ) همان، ج 6، ص 530.
  • ) ر.ک: همان، ج 9، ص 137.
  • ) همان، ج 9، ص 134 ـ 135.
  • ) همان، ج 19، ص 317.
  • ) همان، ص 43.
  • ) همان، ج 18، ص 15.
  • ) همان، ج 6، ص 412.
  • ) همان، ج 7، ص 323.
  • ) همان، ج 8، ص 108.
  • ) همان، ج 6، ص 477.
  • ) همان، ج 7، ص 162.