کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره)

تأملی در روش تربیتی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی رحمه‌الله

‏ ‏

‏ ‏

تأملی در روش تربیتی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام خمینی رحمه الله

‏ ‏

دکتر علی اکبر ایزدی فرد‎[1]‎

مقدمه

‏در اخلاق و تربیت اسلامی، یکی از سرفصل های مهم و کارگشا، مباحث مربوط به‏‎ ‎‏روش های تربیتی است. مقصود از «روش» راه و طریقه ای است که میان اصل و هدف‏‎ ‎‏امتداد داشته باشد و عمل تربیتی را منظم کند و به هدف برساند. ‏

‏روشِ کار نشان می دهد که چگونه می توان از اصل یا اصول تربیتی‏‎[2]‎‏ استفاده کرد و به‏‎ ‎‏اهداف مهم تربیتی‏‎[3]‎‏ رسید. روش های تربیتی، وظایف عملی کسی را که در تحت تربیت‏‎ ‎‏قرار می گیرد، مشخص می کند و به مربّی کمک می کند تا شیوۀ مناسب کار را فراگیرد.‏

‏یکی از روش های مهم تربیت در اسلام جهت تشویق و ترغیب افراد به انجام امور خیر‏‎ ‎‏و ممانعت از انجام کار نادرست، «امر به معروف و نهی از منکر» است. ‏

‏«امر به معروف» عبارت است از طلب و درخواست انجام امور خیر و نیک و «نهی از‏‎ ‎‏منکر» به معنای جلوگیری از مفاسد می باشد و این دو، از دستورات مهم دین اسلام و از‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 35
‏واجبات آن به شمار می آیند که با عمل به آن ها، سایر واجبات الهی نیز احیا می گردد.‏

‏امام باقر ‏‏علیه السلام‏‏ فرمودند:‏

«بها تُقام الفرائض، و تأمَن المذاهب، و تحِلّ المکاسب، و تُرَدّ المظالم، و تُعمَر الأرض، و‎ ‎یُنتصف من الأعداء، و یستقیم الاُمور»؛‎[4]‎

‏به وسیلۀ امر به معروف و نهی از منکر، سایر واجبات و دستورات انجام می گیرد؛ راه ها امن‏‎ ‎‏می شود، کسب ها حلال می شود، مظالم و اموال مردم به صاحبان اصلی آن بر می گردد،‏‎ ‎‏زمین آباد می شود، از دشمنان انتقام می گیرند و کارها روبه راه می شود.‏

‏حضرت علی ‏‏علیه السلام‏‏ قوام دین و برپایی ارزش های الهی را در امر به معروف و نهی از‏‎ ‎‏منکر می داند و می فرماید:‏

«من أمَر بالمعروف شَدَّ ظهورَ المؤمنین؛ و من نهی عن المنکر أرغم اُنوف الفاسقین»؛‎[5]‎

‏هر کس امر به معروف و خوبی کند پشت های مؤمنان را استوار گرداند؛ و هر کس نهی از‏‎ ‎‏منکر و زشتی کند دماغ فاسقین را به خاک مالد.‏

‏حضرت امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ در اهمیت این واجب الهی می فرماید:‏

‏وقتی یک کشوری ادعا می کند که «جمهوری اسلامی» است و می خواهد جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏را متحقّق کند، این کشور باید همۀ افرادش آمر به معروف و ناهی از منکر باشند. اعوجاج ها را‏‎ ‎‏خودشان رفع بکنند... ما همه امروز وظیفه داریم؛ امر به معروف و نهی از منکر بر همۀ‏‎ ‎‏مسلمین واجب است.‏‎[6]‎

‏و نیز فرمودند:‏

‏فرو نشستن از اقدام و سستی نمودن از امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری ننمودن از‏‎ ‎‏ظلم ستمکاران، حلم نیست بلکه خمود است که یکی از ملکات رذیله و صفات ناهنجار‏‎ ‎‏است.‏‎[7]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 36

معنای امر به معروف و نهی از منکر

‏«معروف» در لغت به معنای نیکی و خوبی شناخته شده و «منکر» به معنای زشت،‏‎ ‎‏ناپسند و مردود آمده است.‏‎[8]‎

‏محقّق حلّی می گوید:‏

‏معروف عبارت است از هر کار نیکی که علاوه بر نیکی آن، انجام دهنده اش آن را به این‏‎ ‎‏وصف (نیکی) بشناسد، یا با وجود شخص دیگری، از طریق اجتهاد و تقلید به این عنوان‏‎ ‎‏شناسانده شود.‏

‏و منکر عبارت است از هر کار قبیحی که انسان قبح و بدی آن را شناخته و یا از ناحیه شرع‏‎ ‎‏به قبح آن پی ببرد.‏‎[9]‎

‏با توجه به توضیحات فوق چند نکته را باید در ارتباط با معنا و مفهوم امر به معروف و‏‎ ‎‏نهی از منکر مورد توجه قرار داد:‏

‏1. قلمرو امر به معروف و نهی از منکر محدود به امور عبادی و یا اخلاقی‏‎ ‎‏نمی شود،  بلکه شامل کلیۀ برنامه های اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی و‏‎ ‎‏معنوی می شود.‏

‏علاّمه طباطبائی در ذیل آیۀ شریفۀ 157 سورۀ اعراف می فرماید:‏

‏دین اسلام تنها دینی است که روح زندگی و حیات را در پیکر امر به معروف و نهی از منکر‏‎ ‎‏دمیده است و این فریضه، از دعوت ساده شروع می شود و تا جهاد در راه خدا با مال و جان‏‎ ‎‏پیش می رود.‏‎[10]‎

‏2. امر به معروف و نهی از منکر یعنی در ابتدا جنبه های مثبت، بیان و تقویت می شود و‏‎ ‎‏سپس جنبه های منفی، طرد می گردد که این امر خود، یکی از روش های مهم تربیتی است؛‏‎ ‎‏به این معنا که از طریق تقویت نقاط مثبت افراد، می توان نقاط ضعف را بر طرف نمود. ‏

‏پرواضح است که بیان جنبه های مثبت به تنهایی یا جنبه های منفی به تنهایی یا بیان‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 37
‏جنبه های منفی و سپس جنبه های مثبت، نه تنها روش تربیتی مناسبی شمرده نمی شوند،‏‎ ‎‏بلکه چه بسا ممکن است آثار سوء تربیتی نیز به دنبال داشته باشند. به همین دلیل است که‏‎ ‎‏بزرگان دین، والدین را از سرزنش فرزندان منع کرده اند؛ زیرا موجب خشم و دشمنی و‏‎ ‎‏عقده های روانی در آن ها می گردد.‏

‏از نظر امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ باید در ارتباط با دیگران همواره نگاهی مثبت داشت و بر اساس‏‎ ‎‏آن به تربیت آنان اقدام نمود و نقاط ضعف را اصلاح کرد.‏

‏به عنوان نمونه، حضرت امام در مورد جوانان می فرماید:‏

‏من در این جا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این‏‎ ‎‏گل های معطّر و نو شکفتۀ جهان اسلام، سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین‏‎ ‎‏زندگی خود را بدانید و خودتان را برای یک مبارزۀ علمی و عملی بزرگ، تا رسیدن به اهداف‏‎ ‎‏عالی انقلاب اسلامی، آماده کنید. و من به همۀ مسئولین و دست اندرکاران سفارش می کنم‏‎ ‎‏که به هر شکل ممکن، وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم‏‎ ‎‏سازید و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی کنید و روح استقلال‏‎ ‎‏و خودکفایی را در آن ها زنده نگه دارید.‏‎[11]‎

‏3. امر به معروف و نهی از منکر در حقیقت به معنای یادآوری به خیر و حق، و متوجه‏‎ ‎‏ساختن دیگران به کارهای بد و زیان آور است.‏

‏حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏در موارد بسیاری سعی می کردند معروفیت معروف و منکریت منکر‏‎ ‎‏ـ  یعنی خوبی خوبی ها و زشتی زشتی ها ـ را تبیین کنند و از طریق ایجاد شناخت صحیح‏‎ ‎‏نسبت به آن دو، دیگران را به انجام معروف و ترک منکر ترغیب نمایند. به عنوان نمونه، در‏‎ ‎‏ارتباط بانقش دعا در ادارۀ کشور می فرماید:‏

‏باید مردم را وادار کرد به این که این توجّهات به خدا را داشته باشند. ما اگر هم قطع نظر از این‏‎ ‎‏بکنیم که برای رسیدن انسان به کمال مطلق این ادعیه کمک می کند، برای ادارۀ یک‏‎ ‎‏کشوری هم این ها کمک می کنند. کمک کردن، یک وقت این است که انسان می رود دزد را‏‎ ‎‏می گیرد، یک وقت دزدی نمی کند. آن هایی که اهل مسجد و دعا هستند آن ها اختلال‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 38
‏نمی کنند؛ این خودش کمک به جامعه است. وقتی جامعه... نصفشان اشخاصی باشند که به‏‎ ‎‏واسطۀ اشتغال به همین دعا و ذکر و امثال ذلک از معاصی ‏‏[‏‏دوری کنند جامعه اصلاح‏‎ ‎‏می شود‏‏]‏‏. کاسب است، کسبش را می کند معصیت هم نمی کند، دزدی هم نمی کند. این هایی‏‎ ‎‏که سرِ گردنه می روند و تفنگ می کِشند و آدم می کُشند، اهل این معانی نیستند؛ اگر اهل این‏‎ ‎‏معانی بودند ‏‏[‏‏آن کارها را‏‎ ‎‏]‏‏نمی کردند. تربیت جامعه به همین چیزها است، به همین ادعیه‏‎ ‎‏است... که از پیغمبر ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ و از خدا ‏‏[‏‏و ائمّه ‏‏علیهم السلام‏‏]‏‏ وارد شده است.‏‎[12]‎

‏حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏ در مورد دلیل اطمینان قلب به واسطۀ ذکر خدا می فرماید:‏

‏اگر تمام عالم را، تمام این کهکشان ها و تمام این سیّارات و ثوابت و هرچه هست، در تحت‏‎ ‎‏سلطۀ یک نفر بیاید، باز قانع نمی شود؛ برای این که این ها کمال مطلق نیست؛ تا نرسد به‏‎ ‎‏آن جایی که اتصال به دریای کمال مطلق پیدا نکند و فانی در آن جا نشود، برایش اطمینان‏‎ ‎‏حاصل نمی شود... .‏‎[13]‎

‏حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏در نهی از حسد و تبیین مفاسد آن می فرماید:‏

‏ایمان نوری است الهی که قلب را مورد تجلّیات حق ـ جلّ جلاله ـ قرار دهد... این نور‏‎ ‎‏معنوی، این بارقۀ الهیّه که قلب را وسیع تر از جمیع موجودات قرار می دهد، منافات دارد با آن‏‎ ‎‏تنگی و تاریکی که در قلب از کدورت این رذیله ‏‏[‏‏حسد‏‏]‏‏ پیدا می شود.‏

‏این صفت خبیث و زشت چنان قلب را گرفته و تنگ می کند که آثار آن در تمام مملکت باطن‏‎ ‎‏و ظاهر پیدا شود. قلب محزون و افسرده، سینه گرفته و تنگ، چهره عبوس و چین در چین‏‎ ‎‏شود. البته این حالت، نور ایمان را باطل کند و قلب انسانی را بمیراند و هر قدر قوّت پیدا کند،‏‎ ‎‏نور ایمان رو به ضعف گذارد. تمام اوصاف معنویه و صوریۀ مؤمن، منافی است با آثاری که از‏‎ ‎‏حسد، در ظاهر و باطن پیدا شود.‏‎[14]‎

‏4. امر به معروف و نهی از منکر یعنی از طریق عطوفت و محبت، و با نیت الهی و به‏‎ ‎‏قصد خیر، مردم را به انجام کار نیک دعوت کردن، نه به قصد آبروریزی و تخریب‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 39
‏شخصیت دیگران؛ چنان که حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏در بسیاری از تألیفات خود ـ از جمله ‏‏شرح‏‎ ‎‏چهل حدیث ‏‏ـ در آغاز هر بحث با واژۀ «ای عزیز!» نکات مهم اخلاقی را مطرح می کنند:‏

‏پس ای عزیز! هر چه زودتر دامن ‏‏[‏‏همّت‏‏]‏‏ به کمر بزن و عزم را محکم و اراده را قوی کن و از‏‎ ‎‏گناهان، تا در سنّ جوانی هستی یا در حیات دنیایی می باشی، توبه کن و مگذار فرصت‏‎ ‎‏خداداد از دستت برود؛ و به تسویلات شیطانی و مکاید نفس امّاره اعتنا مکن.‏‎[15]‎

‏ای عزیز! همان دماغی که تو داری و همان نفسی که تو داری، دیگران هم دارند؛ تو اگر‏‎ ‎‏فروتن شدی قهراً مردم تو را احترام کنند و بزرگ شمارند و اگر تکبّر کنی پیشرفت ندارد... .‏‎[16]‎

‏و نیز فرمودند:‏

‏با همه محبت کنید! با محبت می شود منحرف ها را مستقیم کرد، بهتر از این که با شدت و‏‎ ‎‏حدّت، گاهی نمی شود و الاّ غالباً می شود.‏‎[17]‎

‏حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏در مورد غیبت متجاهر به فسق می فرماید:‏

‏غیبت متجاهر به فسق گرچه جایز است ـ بلکه در بعض موارد که موجب ردع او شود واجب‏‎ ‎‏است ـ و از مراتب نهی از منکر به شمار می آید، ولی انسان باید ملاحظه کند که داعیِ‏‎ ‎‏نفسانی او در این غیبت آیا همین داعی شرعی الهی است یا داعی شیطانی و محرّک‏‎ ‎‏نفسانی در آن مدخلیت دارد. اگر داعی الهی دارد، از عبادات به شمار می آید، بلکه غیبت با‏‎ ‎‏قصد اصلاح متجاهر و عاصی از اَوضح مصادیق احسان و اِنعام به او است؛ گرچه خودش‏‎ ‎‏نفهمد. ولی اگر مشوب به فساد و هواهای نفسانی است، درصدد تخلیص نیّت برآید و از‏‎ ‎‏اَعراض مردم بدون قصد صحیح اِعراض کند... .‏‎[18]‎

‏5. نکتۀ ظریف و دقیق دیگر این که اگر امر به معروف و نهی از منکر در کنار هم قرار‏‎ ‎‏گیرند، قابلیت اجرایی صحیحی را پیدا می کنند و مکمّل یکدیگر می باشند؛ اما هر کدام به‏‎ ‎‏تنهایی، نتیجۀ مطلوبی به دنبال نخواهد داشت. امر به معروف و نهی از منکر یعنی در کنار‏‎ ‎‏نهی از منکر و ممانعت از انجام کارهای خلاف، باید در انجام معروف و خیر، راه حل ها و‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 40
‏راهبردها نیز ارائه شود. به همین دلیل است که بزرگان، در کتاب های اخلاقی ـ از جمله‏‎ ‎‏معراج السعاده‏‏ و ‏‏جامع السعادات‏‏ ـ در نهی انسان از صفات رذیله، به علاج و راه درمان آن هم‏‎ ‎‏اشاره کرده اند. ‏

‏حضرت امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ نیز در کنار نهی از منکر، به راه کارهای درمانی آن توجه‏‎ ‎‏کرده اند؛ از جمله در نهی از غیبت متجاهر به فسق که به قصد اخلاص و اصلاح نباشد،‏‎ ‎‏می فرماید:‏

‏زیرا که نفس، مایل به شرور و قبایح است؛ ممکن است به واسطۀ احتراز ننمودن از آن در‏‎ ‎‏موارد جایز، کم کم وارد شود به مرحلۀ دیگر که آن، موارد محرّمه است. چنانچه ورود در‏‎ ‎‏شبهات، با آن که جایز است ولی نیکو نیست؛ چون آن ها حِمای محرّمات است و ممکن است‏‎ ‎‏انسان به واسطۀ ورود در آن ها، در محرّمات نیز وارد شود. انسان باید حتّی الامکان نفس را‏‎ ‎‏پرهیز از این امور دهد و از چیزهایی که احتمال سرکشی نفس در آن ها می رود احتراز کند.‏‎[19]‎

‏و در جای دیگر فرمودند:‏

‏توجه داشته باشید که به این بیماری همۀ ما مبتلا هستیم... و آن بیماری، «مَنیّت» است،‏‎ ‎‏خودخواهی است که انسان تا آن آخر هم خودخواهی اش هست؛ از این مرض مگر به مدد‏‎ ‎‏انبیا ‏‏علیهم السلام‏‏ و به مدد خدای تبارک و تعالی نجات پیدا بکند و یا لااقلّ کم بشود این بیماری‏‎ ‎‏در  او.‏‎[20]‎

روش اجرای امر به معروف و نهی از منکر

‏یکی از نکات مهم در امر به معروف و نهی از منکر، روش اجرا و انجام آن است. بدون‏‎ ‎‏تردید اجرای صحیح این دو واجب الهی می تواند از نظر اخلاقی و تربیتی تأثیر مطلوبی بر‏‎ ‎‏روی افراد جامعه داشته باشد.‏

‏از این رو در تاریخ تمدن اسلامی تشکیلاتی با عنوان «حسبه» یا «احتساب» وجود‏‎ ‎‏داشت که از جمله وظایفشان، اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر بود.‏‎[21]‎‏ هر چند‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 41
‏که تشکیلات مزبور از آن نظر که وابسته به دستگاه حکومت و خلافت بود، نمی توانست‏‎ ‎‏کاملاً اسلامی باشد، اما به دلیل این که خواستۀ مردم در مورد اجرای احکام و مقررات‏‎ ‎‏اسلامی، عامل به وجود آمدن چنین تشکیلاتی بود، به صورت نسبی، فایده ها و ثمره هایی‏‎ ‎‏در پی داشت.‏‎[22]‎

‏با مطالعه و تأمّل در آثار حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏ در می یابیم که سه عامل در جهت اجرای‏‎ ‎‏مطلوب امر به معروف و نهی از منکر تأثیر بسزایی دارد:‏

‏1. در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، مجریان آن باید افرادی مهذّب،‏‎ ‎‏وارسته، متخلّق به اخلاق عالیۀ اسلامی، عالم و عامل باشند. حضرت علی ‏‏علیه السلام‏‏ می فرماید:‏

«إنْ سَمَتْ هِمّتکَ لإصلاح الناس فابدأ بنفسک؛ فإنّ تعاطیک صلاحَ غیرک و أنت فاسدٌ‎ ‎أکبر  العیب»؛‎[23]‎

‏اگر بلندی همّت، تو را بر اصلاح عیوب مردم وادار کند، نخست اصلاح را از خودت شروع کن؛‏‎ ‎‏زیرا با این که خودت فاسد بوده و در اصلاح دیگران بکوشی، این بزرگ ترین عیب است.‏

‏با مطالعۀ تشکیلات امر به معروف و نهی از منکر در تمدن اسلامی درمی یابیم که در‏‎ ‎‏انتخاب افراد آمر و ناهی دقت فراوانی به عمل می آمد و صلاحیت هایی چون رعایت تقوا،‏‎ ‎‏ورع، علم و امانت در نظر گرفته می شد‏‎[24]‎‏ و افراد متعهد و نیک نام را برای این کار‏‎ ‎‏برمی گزیدند.‏‎[25]‎‏ ‏

‏نکتۀ جالب توجه این که به دلیل اهمیت مسأله امر به معروف و نهی از منکر و نحوۀ‏‎ ‎‏اجرای آن، همواره سعی می شد در آن تشکیلات، از علمای برجسته، کاردان، وارسته،‏‎ ‎‏متقی و مجتهد استفاده شود.‏‎[26]‎

‏از دیدگاه امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ نیز کسی که متصدی امر به معروف و نهی از منکر می شود باید‏‎ ‎‏فردی وارسته، صالح و عالم باشد و پیش از اصلاح دیگران، باید به اصلاح خود همّت‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 42
‏گماشته باشد و قبل از توصیه به دیگران، در عمل به اسلام پیش دستی نماید.‏

‏ایشان می فرمایند:‏

‏کوشش کنید که احکام اسلام را هم عمل کنید و هم وادار کنید که دیگران عمل کنند.‏‎ ‎‏همان طوری که هر شخص و هر فردی موظّف است که خودش را اصلاح کند، موظّف است‏‎ ‎‏که دیگران را هم اصلاح کند.‏‎[27]‎‏ ‏

‏و نیز می فرمایند:‏

‏باید کسانی که می خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، باید قبلاً خودشان تزکیه شده‏‎ ‎‏باشند، تربیت شده  باشند.‏‎[28]‎

‏و در جای دیگر فرمودند:‏

‏الآن وظیفۀ ما این است که هر کداممان در هر جا که هستیم و در هر حدّی که هستیم،‏‎ ‎‏جدّیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح‏‎ ‎‏نکنیم و قوانین اسلام را نسبت به خودمان اجرا نکنیم، نمی توانیم یک حکومت اسلامی‏‎ ‎‏تشکیل بدهیم.‏‎[29]‎

‏همچنین:‏

‏ملّت خودش کار بکند؛ هم خودش عملی را که می خواهد انجام بدهد خوب انجام دهد، و هم‏‎ ‎‏به رفیقش بگوید خوب انجام دهد، هم به جامعه «‏کُلّکم راعٍ، و کُلّکم مسؤولٌ‏» همین است؛‏‎ ‎‏همه مسئولیم در مقابل ملّت و مسئولیم در مقابل خودمان. خودم را اصلاح کنم، دیگران را‏‎ ‎‏هم اصلاح کنم، به هر مقداری که می توانید.‏‎[30]‎

‏و نیز فرمودند:‏

‏سزاوار است که آمر به معروف و ناهی از منکر، در امر و نهی و مراتب انکارش مانند پزشک‏‎ ‎‏معالج، معالج مهربان و پدر با شفقت باشد که مراعات مصلحت مرتکب را می نماید و انکارش‏‎ ‎‏لطف و رحمت برای او خصوصاً، و برای امّت عموماً باشد. قصدش را فقط برای خداوند‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 43
‏متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگی های هواهای نفسانی و اظهار بزرگی‏‎ ‎‏خالص نماید و نفس خویش را منزّه نداند و برای آن، بزرگی یا برتری بر مرتکب نبیند؛ زیرا‏‎ ‎‏چه بسا برای شخصِ مرتکب گناه ـ ولو گناه کبیره ـ صفات خوب نفسانی باشد که مورد‏‎ ‎‏رضایت خداوند می باشد و خداوند متعال او را به علّت این صفات، دوست دارد؛ اگر چه کار‏‎ ‎‏گناه او مورد بغض خداوند می باشد و چه بسا آمر و ناهی، عکس او باشد؛ اگرچه بر خودش‏‎ ‎‏پوشیده است.‏‎[31]‎

‏2. عامل مهم دیگر در اجرای صحیح و مطلوب امر به معروف و نهی از منکر،‏‎ ‎‏تشخیص و درک موقعیت، انتخاب روش مناسب و چگونگی اجرای امر به معروف و نهی‏‎ ‎‏از منکر در تمامی مراحل و مراتب آن است. در امر به معروف و نهی از منکر گاهی‏‎ ‎‏برخورد زبانی مؤثر است و گاه برخورد غیر زبانی تأثیر دارد و گاه برخورد اخلاقی و قلبی‏‎ ‎‏اثر بخش است.‏

‏در زندگی بزرگان دین نمونه های جالبی در این باره وجود دارد که به یک مورد اشاره‏‎ ‎‏می شود: در تفسیر ‏‏المنار‏‏ ذیل آیۀ 104 سورۀ آل عمران آمده است:‏

‏جوانی به خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: ای پیامبر خدا آیا به من اجازه می دهی زنا کنم؟ با‏‎ ‎‏گفتن این سخن، فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند؛ ولی پیامبر‏‎ ‎‏اکرم ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ با خونسردی و ملایمت فرمود: نزدیک بیا. جوان نزدیک آمد. حضرت با محبت از‏‎ ‎‏او پرسید: آیا دوست داری با مادر یا خواهر تو چنین کنند؟ گفت: نه، فدایت شوم. حضرت‏‎ ‎‏فرمود: همین طور مردم راضی نیستند که با مادر یا خواهرشان چنین شود. جوان از سؤال‏‎ ‎‏خود پشیمان شد. سپس پیامبر دست بر سینۀ او گذاشت و در حق او دعا کرد و فرمود: خدایا‏‎ ‎‏قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامان او را از آلودگی به بی عفّتی نگاه دار. از آن به‏‎ ‎‏بعد منفورترین کارها در نزد این جوان زنا بود.‏‎[32]‎

‏در تشکیلات حسبه یکی از وظایفی که محتسب برعهده داشت تشخیص صحیح‏‎ ‎‏موقعیت ها، گزینش بجا و مناسب مراتب و مراحل امر به معروف و نهی از منکر و روش‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 44
‏اجرای آن بود. این روش ها و مراحل به گفتۀ غزالی به ترتیب عبارت بودند از: آگاه شدن و‏‎ ‎‏شناساندن معروف و منکر به مردم؛ نهی کردن؛ پند و نصیحت؛ شدت ورزیدن؛ جلوگیری‏‎ ‎‏با دست؛ تهدید به زدن؛ زدن؛ کشیدن اسلحه بر روی مردم و کمک خواستن از دیگران.‏‎[33]‎

‏یکی از نکاتی که حضرت امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏ در اجرای صحیح و مطلوب امر به معروف و‏‎ ‎‏نهی از منکر همواره بر آن تأکید داشتند این بود که در تمامی مراحل و مراتب امر به‏‎ ‎‏معروف و نهی از منکر، به تشخیص و درک موقعیت، انتخاب روش مناسب و چگونگی‏‎ ‎‏اجرای وظیفه توجه و توصیه می کردند. ایشان می فرمایند:‏

‏همانا برای امر به معروف و نهی از منکر مراتبی است که در صورت حصول مطلوب یا‏‎ ‎‏احتمال حصول از مرتبۀ پایین تر، جایز نیست که به مرتبۀ بالاتر تعدّی نمود.‏

‏مرتبۀ اول این است که کاری انجام دهد که از آن ناراحتی قلبی او از منکر آشکار گردد و‏‎ ‎‏این که از او می خواهد که معروف را انجام داده و منکر را ترک نماید که این امر، خود درجاتی‏‎ ‎‏دارد؛ مانند برهم نهادن چشم و عبوسی و گرفتن صورت و یا روگرداندن یا پشت کردن به او‏‎ ‎‏و کنار کشیدن و ترک رابطه با او و نظایر آن.‏

‏مرتبۀ دوم امر و نهی با زبان است که از گفتار نرم شروع و به تدریج در صورت عدم تأثیر،‏‎ ‎‏گفتارْ غلیظ تر و شدیدتر می شود. در انجام این مرتبه نباید انکار، با حرام و منکر همراه باشد؛‏‎ ‎‏مانند ناسزا و دروغ و اهانت.‏

‏مرتبه سوم انکار با دست است و اگر بداند یا مطمئن شود که مطلوب با دو مرتبۀ سابق‏‎ ‎‏حاصل نمی شود واجب است به مرتبۀ سوم عمل کند؛ یعنی اِعمال قدرت نماید که در این جا‏‎ ‎‏نیز همانند مرتبۀ قبل باید مراعات مراتب را نموده و طبق قاعدۀ «الأیسر فالأیسر» و‏‎ ‎‏«الأَسهل فالأسهل» ابتدا کم ترین و آسان ترین مرحله را و در صورتی که مؤثّر نشد به تدریج‏‎ ‎‏مرحلۀ بالاتر را اجرا کند.‏‎[34]‎

‏به  نظر حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏با محبت و عطوفت بهتر می توان انسان های منحرف را هدایت‏‎ ‎‏کرد؛ در این مورد می فرمایند:‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 45
‏با اسم خدا حرکت کنید و با اسم خدا هدایت کنید و با اسم خدا ترویج کنید و با اسم خدا‏‎ ‎‏انحرافات را مستقیم کنید... با همه محبت کنید؛ با محبت می شود منحرف ها را مستقیم کرد،‏‎ ‎‏بهتر از این که با شدت و حدّت گاهی نمی شود و الاّ غالباً می شود. پیغمبر اکرم ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ نبیّ‏‎ ‎‏رحمت است که برای رحمت آمده است. آن جایی هم که آن منحرف های غیر قابل اصلاح را‏‎ ‎‏امر به قتل می کرد... این هم رحمت بر جامعه است.‏

‏این هایی که اسلام را اصلاً نمی دانند چیست،... خیال می کنند این غربی ها، این هایی که‏‎ ‎‏دنبال غرب هستند، که احکام اسلام خشونت دارد. این ها اصلاً نمی دانند که این احکام چه‏‎ ‎‏چیز هست، برای چه هست؟ این مثل این است که به یک طبیبی که کارد را برداشته و شکم‏‎ ‎‏را پاره می کند و غدّۀ سرطانی را بیرون می آورد بگویند: این خشونت دارد می کند؛ این رحمت‏‎ ‎‏است یا خشونت؟! آن طبیبی که می بُرّد دست را، برای این که دست، فاسد می کند انسان را...‏‎ ‎‏این طبیب با خشونت دارد رفتار می کند و باید فریاد برآورد که این طبیب خشن است؟! یا‏‎ ‎‏این  طبیب، طبیب رحمت است، با رحمت دارد رفتار می کند؛ یک انسان را برای یک‏‎ ‎‏عضو  نجات می دهد.‏‎[35]‎

‏از دیدگاه حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏ در امر به معروف و نهی از منکر ملایمت و رحمت بیش تر از‏‎ ‎‏خشونت تأثیر می کند:‏

‏در مسائل، ملایمت و جهت رحمت بیش تر از جهت خشونت تأثیر می کند. من در زمان‏‎ ‎‏اختناق رضاخانی وقتی در مدرسه فیضیه صحبت می کردم، آن گاه که از جهنّم و عذاب الهی‏‎ ‎‏بحث می کردم همه خشکشان می زد ولی وقتی از رحمت حرف می زدم، می دیدم که دل ها‏‎ ‎‏نرم می شود و اشک ها سرازیر می گردد، و این  تأثیر رحمت است. با ملایمت انسان بهتر‏‎ ‎‏می تواند مسائل را حل کند تا شدت.‏‎[36]‎

‏حضرت امام ‏‏رحمه الله‏‏در مورد برخورد حکیمانۀ همراه با رأفت و محبت، با استناد به‏‎ ‎‏برخوردهای حکیمانۀ بزرگان اسلام با مردم، می فرماید:‏

‏اگر شما یک مطلبی را بگویید که غرض آلود باشد و به کسی بَر بخورد،... آن هم مطلبی را‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 46
‏می گوید غرض آلود، یک مقدار بالاتر، آن یک مقدار بالاتر می رود؛ این که مقابلش ایستاده‏‎ ‎‏است فردا یک مقدار از او بالاتر می رود. ما اگر بخواهیم که واقعاً کشور خودمان یک کشوری‏‎ ‎‏باشد که برای خودمان باشد، دیگران نتوانند به او تسلّط پیدا کنند، حالا باید همۀ قشرهایی که‏‎ ‎‏هستند، با هم دست به دست هم بدهند، دست بردارند از این حبّ و بغض هایی که اساسش‏‎ ‎‏هم همان حبّ نفس است، یک مقدار حبّ نفس را کنترلش کنند... اگر می خواهند نصیحت‏‎ ‎‏کنند، نصیحت باشد، نصیحت را آدم ممکن است قبول کند اما تندگویی را همان آدمی هم که‏‎ ‎‏هر چه باشد تندگویی را نمی تواند تحمّل کند.‏

‏ما باید از این بزرگان چیز یاد بگیریم، خوب مالک اشتر را که قصّه اش را شنیده اید که فحش‏‎ ‎‏به او دادند و بعد که آن مرد فهمید که این مالک اشتر بود، رفت دنبالش؛ ایشان مسجد رفته‏‎ ‎‏بود و مشغول نماز بود و رفت عذرخواهی کرد. گفت من نیامدم ـ این طور نقل می کنند ـ در‏‎ ‎‏مسجد الاّ این که برای تو طلب مغفرت کنم. ببینید چطور تربیت می کند!‏

‏یک کسی به خواجه نصیرالدین ـ رضوان الله علیه ـ کاغذی نوشته بود و مسائل و در ضمن‏‎ ‎‏او، جسارت کرده بود  به ایشان و اسم کلب (سگ) روی ایشان گذاشته بود. ایشان جواب وقتی‏‎ ‎‏که نوشتند مسائلی که او اشکال  داشت، یکی یکی به طور حکیمانه رفع کرده بودند؛ تا رسیده‏‎ ‎‏بود به این جایی که به ایشان گفته بود: تو  سگ هستی، ایشان گفته بود که نه، اوصاف و‏‎ ‎‏خواص و آثار من با اوصاف و خواص و آثار کلب دو تا است: کلب فلان صفت را دارد، من آن‏‎ ‎‏صفت را ندارم، من فلان صفت را دارم او ندارد. حکیمانه این طوری حل کرده بود قضیه را.‏

‏خوب اگر خواجه هم یک کاغذ نوشته بود به این که نه، تو سگی و پدرت هم سگ است، فردا‏‎ ‎‏یک کاغذی دریافت می کرد او سه تا چیز رویش گذاشته بود.‏

‏وقتی ما بتوانیم با زبان نرم، با نصیحت، با قول سالم بدون نیش، بدون اظهار غرض، مردم را‏‎ ‎‏اصلاح کنیم، دوستان خودمان را زیاد کنیم، برای خدا همین معنا باشد، خوب چه ادعایی‏‎ ‎‏هست که آدم با قلم خودش به ضد خودش عمل کند... چه ادّعایی دارد انسان که می تواند‏‎ ‎‏یک انسانی را دعوت به خیر بکند با زبان ملایم، با قلم ملایم، با نصیحت، با دوستی او را به‏‎ ‎‏راه راست ببرد، آن طور که انبیا می کردند ‏‏[‏‏اما به گونه ای دیگر عمل کند‏‏]‏‏.‏‎[37]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 47
‏3. سومین عامل در اجرای مؤثر و مطلوب امر به معروف و نهی از منکر، تشخیص و‏‎ ‎‏تبیین صحیح مصادیق و موضوعات معروف و منکر است. در متون دینی ما تأکید شده‏‎ ‎‏است که آمر و ناهی باید فردی عالم و مجتهد باشد و این بدان جهت است که باید از نظر‏‎ ‎‏شرعی و عرفی، معروف و منکر را بشناسد و مصادیق امر و نهی و موضوعات آن را بداند؛‏‎ ‎‏زیرا چه بسا ممکن است در مواردی امر به معروف و نهی از منکری صورت گیرد، اما به‏‎ ‎‏دلیل عدم کارشناسی لازم، در واقع معروف، منکر و منکر، معروف باشد و به دنبال خود،‏‎ ‎‏عواقب ناگواری را در پی داشته باشد؛ چنان که حضرت علی ‏‏علیه السلام‏‏ می فرماید:‏

«فمَن لَم یعرفْ بقلبه معروفاً ولم یُنکِر منکراً، قُلِبَ فجُعلَ أعلاه أسفله و أسفله أعلاه»؛‎[38]‎

‏پس کسی که با قلبش ـ و از درون ـ معروفی را نشناسد و منکری را انکار نکند، قلبش واژگون‏‎ ‎‏گشته، بالای آن پایین و پایین آن بالا قرار خواهد گرفت.‏

‏به عنوان نمونه به یک مورد اشاره می شود: بی تردید چادر، بهترین نوع پوشش و‏‎ ‎‏حجابِ برتر است؛ حال اگر در ارتباط با حضور اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان در‏‎ ‎‏جامعه، فقط روی حجاب با چادر تأکید شود، به تدریج این توهّم ممکن است به وجود‏‎ ‎‏آید که اگر زنی با مانتو، اما با پوشش کاملاً اسلامی، وارد عرصه های مختلف اجتماعی‏‎ ‎‏گردد، این امر به عنوان منکر تلقّی گردد و در نتیجه موجب محرومیت برخی از زنان از‏‎ ‎‏فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... شود. در حالی که از نظر اسلام، حجاب بدون‏‎ ‎‏چادر به هیچ وجه منکر محسوب نمی شود.‏

‏از این رو وقتی که از حضرت امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏در مورد حدود حجاب اسلامی برای‏‎ ‎‏بانوان و نیز پوشیدن لباس بلند و آزاد و شلوار و روسری سؤال شد، ایشان در پاسخ‏‎ ‎‏فرمودند:‏

‏واجب است تمام بدن زن، به جز قرص صورت و دست ها تا مچ، از نامحرم پوشیده شود و‏‎ ‎‏لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند مانع ندارد، ولی پوشیدن چادر بهتر است و از‏‎ ‎‏لباس هایی که توجه نامحرم را جلب کند باید اجتناب شود.‏‎[39]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 48
‏امام محمد غزالی در تبیین معروف و منکر چهار ملاک ارائه می دهد:‏

‏شروط مأمورفیه عبارتند از:‏

‏الف. آنچه در شرع معروف است به آن امر شود و آنچه ممنوع است از آن نهی گردد.‏

‏ب. در زمان فعلی موجود باشد؛ یعنی معروف و منکر بودن آن با توجه به شرایط و مقتضیات‏‎ ‎‏زمان و مکان و بر اساس عرف عقلا باشد.‏

‏ج. منکر از امور آشکار بوده و برای یافتن آن، نیاز به جست وجو نباشد.‏

‏د. منکر از اموری باشد که تمام علما بر حرمت آن اتفاق نظر داشته باشند.‏‎[40]‎

‏از دیدگاه امام خمینی ‏‏رحمه الله‏‏یکی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر آن است‏‎ ‎‏که آمر و ناهی نسبت به معروف و منکر و مصادیق آن شناخت کافی داشته باشد تا در امر و‏‎ ‎‏نهی، خلاف شرعی صورت نگیرد.‏‎[41]‎‏ به نظر می رسد شناخت دقیق معروف و منکر مطلبی‏‎ ‎‏بسیار اساسی است و در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان دو روش‏‎ ‎‏مهم تربیتی، می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد.‏

‏در این جا به نمونه هایی از مصادیق معروف و منکر، یعنی بایدها و نبایدهایی که‏‎ ‎‏حضرت امام بر آن تأکید دارند، اشاره می شود:‏

اخلاص در کارها و اتکال به خدا

‏... انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و ایمان را با هر قیمتی‏‎ ‎‏هست،تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند. و این در اولِ سلوک انسانی صورت نگیرد مگر‏‎ ‎‏آن که اوّلاً، نیّت را در تحصیل معارف و حقایق ایمانیه خالص کند و قلب را با تکرار و تذکر، به‏‎ ‎‏اخلاص و ارادت آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود.‏‎[42]‎

‏من از ملّت خودم و از همۀ شما و از همۀ ملّت های مسلم می خواهم که اتکال به خدا بکنید،‏‎ ‎‏در همۀ کارها اتکال به خدا بکنید؛ قدرت ها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوّه ها در مقابل‏‎ ‎‏قوّۀ الهی نابود است. اتکال به خدا بکنید، غلبه به هر چیزی می کنید.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 49
‏پیغمبر اسلام ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ با آن که یک نفر بود، در مقابل همۀ دشمن ها با اتکال به خدا غلبه کرد بر‏‎ ‎‏همه و وقتی وارد مکه شد، پیروزمندانه با فتح، با نصر وارد شد و دنیا را روشن کرد... و نور‏‎ ‎‏توحید و پرچم توحید را بر همۀ ممالک اسلام سایه افکن کرد؛ برای این که اتکالش به خدا‏‎ ‎‏بود، جبرئیل امین پشت سرش بود.‏

‏شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد، فرشتگان با‏‎ ‎‏شما همراه باشند.‏‎[43]‎

    ایجاد محیط محبت

‏این محیط محبت را حفظ کنید؛ ایران را یک محیط محبت کنید. به دست شما پاسدارها، شما‏‎ ‎‏ارتش، آن ژاندارمری، آن پاسبان، همه و همه اگر با هم یک وضع اسلامی و انسانی پیدا‏‎ ‎‏بکند، محیط، یک محیط محبت می شود، همه به هم خدمت گزار می شوند.‏‎[44]‎

    پیاده کردن محتوای اسلام

‏همۀ ما رأی دادیم به جمهوری اسلامی، صحیح؛ با رأی تنها اسلام نمی آید... محتوای اسلام‏‎ ‎‏باید در این جمهوری اسلامی تحقّق پیدا بکند. فقط ما بگوییم جمهوری اسلامی و همۀ‏‎ ‎‏جهاتش غیر اسلامی باشد، این اسلام نمی شود.‏‎[45]‎

‏مجرّد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد... الآن به عهدۀ همه ما این است که ما‏‎ ‎‏کارهایمان را موافق اسلام قرار بدهیم.‏‎[46]‎

‏امیدوارم که این راه را همه با هم طی بکنیم و آن حکومتی را که اسلام می خواهد...‏‎ ‎‏متحقّق  باشد، ان شاءالله متحقّق بشود به طوری که شما هرجا بروید، بازار بروید ببینید‏‎ ‎‏بازار  اسلامی است، دیگر اجحاف نمی شود، زیادفروشی بی جا نمی شود، کم فروشی‏‎ ‎‏نمی شود،  ربا نمی شود، مفت خوری نیست. در ارتش بروید ببینید که اسلامی هست،‏‎ ‎‏همه شان توجه به اسلام دارند، نماز می خوانند، روزه می گیرند ماه رمضان... و همه‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 50
‏جای  مملکت، وزارتخانه هایش، اداراتش، همه اسلامی بشود.‏‎[47]‎

    تزکیه و تهذیب نفس

‏باید کسانی که می خواهند در این عالم تربیت کنند دیگران را، باید قبلاً خودشان تزکیه شده‏‎ ‎‏باشند، تربیت شده باشند. و کسانی که در بشر می خواهند زمامداری کنند، اگر بخواهند که‏‎ ‎‏طغیان نکنند و کارهای شیطانی نکنند، باید تزکیه کنند خودشان را و بعثت برای همین است‏‎ ‎‏که همگان را تزکیه کند و این تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای جمهوری،‏‎ ‎‏برای دولت ها و برای سردمداران، بیش تر لازم است تا برای مردم عادی.‏‎[48]‎

‏ما اگر چنانچه خودمان را تربیت بکنیم، مشکلاتمان همه رفع می شود؛ همۀ مشکلات از این‏‎ ‎‏است که ما تربیت نشده ایم، یک تربیت الهی و تحت بیرق اسلام در نیامدیم. به حسب واقع‏‎ ‎‏همۀ این کش مکش هایی که شما ملاحظه می کنید، همۀ این کار شکنی هایی که برای ملّت ما‏‎ ‎‏هست، همۀ این ها برای این است که تربیت نیست در کار، تزکیه نیست... .‏‎[49]‎

‏من اکنون روزهای آخر عمرم را می گذرانم و دیر یا زود از میان شما می روم، ولی آیندۀ‏‎ ‎‏تاریک و روزهای سیاهی برای شما پیش بینی می کنم اگر خود را اصلاح نکنید، مجهّز‏‎ ‎‏نگردید، نظم و انضباط در امور درسی و زندگی خود حکم فرما نسازید، در آتیه خدای نخواسته‏‎ ‎‏محکوم به فنا خواهید بود.‏‎[50]‎

    خدمت به اسلام و محرومان و مردم 

‏وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری... آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه‏‎ ‎‏برای آنان تحفه ای است و مقام والایی، بلکه وظیفۀ سنگین و خطرناکی است که لغزش در‏‎ ‎‏آن، اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهّار‏‎ ‎‏در جهان دیگر در پی دارد.‏‎[51]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 51
‏به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملّت را بدانید و در‏‎ ‎‏خدمت گزاری به آنان، خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و‏‎ ‎‏اولیای نعم همه هستند... فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید.‏‎[52]‎

    اعتماد به نفس

‏عمده این است که شما دو جهت را در نظر بگیرید: ... یکی اعتماد به خدای تبارک و تعالی...‏‎ ‎‏و یکی اتکال به نفس، اعتماد به خودتان. شما خودتان جوان هایی هستید که می توانید همۀ‏‎ ‎‏کارها را انجام بدهید. مخترعین ما می توانند در سطح بالا اختراع بکنند، مبتکرین ما‏‎ ‎‏می توانند در سطح بالا ابتکار کنند به شرط این که اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و‏‎ ‎‏معتقد بشوند به این که «می توانیم».‏‎[53]‎

‏خلاصۀ مطلب: ما باید این را بفهمیم که همه چیز هستیم و از هیچ کس کم نداریم. ما که‏‎ ‎‏خودمان را گم کرده بودیم باید این «خود» گم کرده را پیدا کنیم و این فکر که بر ما تحمیل‏‎ ‎‏شده بود که «اگر دست خارج کوتاه شود می میریم» را با تمام قدرت از بین ببریم... . امیدوارم‏‎ ‎‏همۀ آقایان کمک کنند تا فرهنگمان و فرهنگ اسلامی مان، فرهنگی که شیخ الرئیس را‏‎ ‎‏درست کرده است را باز یابیم. تکرار می کنم ما باید باورمان شود که چیزی هستیم. اگر اعتقاد‏‎ ‎‏پیدا کردیم که «می توانیم هر کاری را انجام دهیم»، توانا می شویم.‏‎[54]‎

    اشاعۀ معنویت واقامۀ عدالت

‏ما باید دولت اسلامی را، همه مردم، همۀ انسان ها، دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتواند‏‎ ‎‏اقامۀ عدل بکند و دولت باید جهات معنوی را هم در نظر بگیرد... حفظ معنویات و تقویت‏‎ ‎‏معنویات مردم و اقامۀ عدل بینشان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان... اسلام برای‏‎ ‎‏این دو جهت آمده است و ما تابع اسلامیم و باید این دو جهت را حفظ کنیم.‏‎[55]‎

‏آزادی تنها سعادت ملّت نیست؛ استقلال تنها سعادت ملّت نیست؛ مادّیت تنها سعادت ملّت‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 52
‏نیست؛ این ها در پناه معنویات سعادتند؛ معنویات مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل‏‎ ‎‏کنید. علم تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است. ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات.‏‎ ‎‏معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه می کند و کوشش کنید در تحصیل معنویات؛ در‏‎ ‎‏خلال علم که تحصیل می کنید، معنویات را تحصیل کنید. دانشگاه ها معنویت پیدا بکند؛‏‎ ‎‏مدارس معنویت پیدا بکند؛ مکتب ها معنویت پیدا بکنند تا ان شاءالله سعادتمند بشوند. خداوند‏‎ ‎‏همۀ شما را سعادتمند کند.‏‎[56]‎

    تربیت صحیح و دینی فرزندان

‏برنامۀ طویل المدّت برای شما جوان ها، برای شما خانم ها، برای همه، این است که اگر شماها‏‎ ‎‏یک انسان مهذّب باشید، مقاصد اسلامی را پیش می برید. اگر این خانم ها بچه های مهذّب‏‎ ‎‏بار بیاورند، بچه های اسلامی بار بیاورند، شما هم دینتان و هم دنیاتان محفوظ است. اگر‏‎ ‎‏خدای نخواسته در دامن این ها بچۀ غیر مهذّب، بچۀ غیر اسلامی پیدا بشود و در کفالت شما‏‎ ‎‏جوان ها بچه های غیر اسلامی، بچه های غیر مهذّب پیدا بشوند و در دبستان های ما که‏‎ ‎‏بچه هامان می روند، مهذّب و مؤدّب به آداب اسلامی نباشند، در دبیرستان های ما که‏‎ ‎‏جوان های ما می روند، تهذیب در کار نباشد، ادب اسلامی در کار نباشد... هم اسلام به باد‏‎ ‎‏می رود و هم کشور.‏‎[57]‎

    انتقاد و انتقاد پذیری

‏آقایان در یک محیط آرام، مسائلی که دارند با آرامش بیان کنند، اختلافاتی که در دیدها دارند،‏‎ ‎‏در سلیقه ها دارند این ها را با یک آرامش خاطر بیان کنند و حل و فصل کنند... آن روزی که‏‎ ‎‏غضب توی کار آمد، عقل کنار می رود... . ‏

‏شما مسائلی که دارید فرض کنید که یک نفر می رود و مسائل خودش را می گوید، انتقاد هم‏‎ ‎‏دارد، انتقادات آزاد است به اندازه ای که نخواهند یک کسی را خفیف کنند یا یک گروهی را‏‎ ‎‏خفیف کنند و از صحنه خارج کنند. انتقاد برای ساختن، برای اصلاح امور این لازم است. هر‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 53
‏مجلس باید این انتقادات را داشته باشد.‏

‏لکن اگر ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ این انتقادات، آن که انتقاد می کند، با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکند،‏‎ ‎‏این که جواب می دهد آن هم اگر با نظر صحیح و بدون این که غضب در آن راه داشته باشد،‏‎ ‎‏جواب بدهد، وقت منطق در مقابل منطق است. و اگر چنانچه با هیاهو و جار و جنجال‏‎ ‎‏بخواهید شما یک مسأله را حل بکنید و هر کسی در نظر داشته باشد  که طرف مقابل خودش‏‎ ‎‏را مثل یک دشمن بکوبد، عقل ها کنار می رود و قوّۀ غضبیه که بدترین قوّه ها است اگر مهار‏‎ ‎‏نشود، آن ها در کار می افتند و مسائل را علاوه بر این که حل نمی کنند، مشکل تر می کنند.‏‎[58]‎

    پرهیز از حبّ نفس

‏آنچه که خطر برای هر انسانی و هر متصدّی امری هست، حبّ نفس است. رأس همه‏‎ ‎‏خطاهایی که انسان می کند، حبّ نفس است. هر بلایی سر انسان خودش می آید یا جامعه از‏‎ ‎‏دست قدرتمندان می بیند، این در اثر هوای نفس و خودخواهی است... انسان باید کوشش کند‏‎ ‎‏که این حبّ نفس را اگر نمی تواند تمام کند، کم کند.‏

‏البته مسأله بسیار مشکلی است و محتاج به ریاضت است، لکن مسأله نشدنی نیست. اگر‏‎ ‎‏انسان در هر امری که وارد می شود، در آن امر، خودخواهی را کنار بگذارد و مصلحت را‏‎ ‎‏ملاحظه بکند و خدا را ملاحظه بکند، هم موفق می شود و هم از خطراتی که بر این‏‎ ‎‏خودخواهی است در امان می ماند.‏‎[59]‎

    حفظ اسلام و تعهّد به آن

‏ما مکلّف هستیم که اسلام را حفظ کنیم. این تکلیف از واجبات مهم است، حتی از نماز و‏‎ ‎‏روزه واجب تر است. همین تکلیف است که ایجاب می کند خون ها در انجام آن ریخته شود؛ از‏‎ ‎‏خون امام حسین ‏‏علیه السلام‏‏که بالاتر نبود، برای اسلام ریخته شد و این روی همان ارزشی است که‏‎ ‎‏اسلام دارد. ما باید این معنی را بفهمیم و به دیگران هم تعلیم بدهیم.‏‎[60]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 54
‏باید همۀ شماها در هرجا هستید خودتان را مقیّد و متعهّد به اسلام بدانید.‏‎[61]‎

‏باید حفظ کنیم این حدود و ثغور اسلامی را... باید همان طوری که مدّعی هستیم که ما پاسدار‏‎ ‎‏هستیم و پاسدار جمهوری اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم، باید خودمان ابتدا مرزمان‏‎ ‎‏همان مرز اسلام باشد، راهمان همان راه مستقیم اسلام باشد.‏‎[62]‎

    رعایت نظم در کارها

‏باید همۀ امور بر نظام و نظم باشد... و حفظ نظم از واجبات الهی است... کسی که یک امر را‏‎ ‎‏تصدّی کرد، باید نظامش را حفظ بکند... و هر چیزی را که تقبّل کردند با نظم و با ترتیب، این‏‎ ‎‏را اجرا بکنند و عمل بکنند.‏‎[63]‎

‏جامعۀ توحیدی معنای آن این نیست که هرج و مرج باشد... نظم نبودن معنای خودسری‏‎ ‎‏است. خودسری منافی با جامعۀ توحیدی است... حضرت امیر در دستوری که می دهد‏‎ ‎‏می گویند که امورتان را نظم بدهید... همۀ جامعه باید نظم داشته باشند... اگر نظم از کار‏‎ ‎‏برداشته بشود جامعه از بین می رود. حفظ نظام یکی از واجبات شرعیه و عقلیه است.‏‎[64]‎

    حفظ وحدت و پرهیز از اختلافات

‏منشأ اختلافات از هوای نفس است... شما اختلافاتی را که از نفسانیت سرچشمه می گیرد باید‏‎ ‎‏از بین ببرید و مطمئن باشید که اگر کارهایتان از اُلوهیت سرچشمه نگیرد و از وحدت اسلامی‏‎ ‎‏بیرون بروید، مخذول می شوید.‏‎[65]‎

‏از این جهت که دست خدا در کار است باید شما و ما و همه کاری بکنیم که این دست رحمت‏‎ ‎‏بسته نشود، از روی سرِ ما برداشته نشود و آن کار این است که همان طوری که تا حالا همه با‏‎ ‎‏هم بودیم و‏ «یدالله مع الجماعه» ‏و همه برای خدا بود و خدای تبارک و تعالی عنایت‏‎ ‎‏فرمود،...الآن هم توجهمان به همان مقصد  باشد.‏‎[66]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 55

توجه به فرهنگ خودی و اسلامی

‏در هر صورت، آن چیزی که وظیفۀ همۀ ما مسلمین است، وظیفۀ علمای اسلام است، وظیفۀ‏‎ ‎‏دانشمندان مسلمین است، وظیفۀ نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این‏‎ ‎‏است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان‏‎ ‎‏فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که‏‎ ‎‏آن ها گرفتند از ما... فرهنگ مسلمین غنی ترین فرهنگ ها بوده و هست؛ مع الاَسف مسلمین‏‎ ‎‏نتوانستند از آن استفاده کنند.‏‎[67]‎

‏اگر ما موفق بشویم به این که فرهنگمان یک فرهنگ اسلامی بشود، مدارسمان یک مدارس‏‎ ‎‏اسلامی بشود و آن وقت افرادی که از آن تحقّق پیدا می کند و افرادی که تربیت می شود در‏‎ ‎‏آن فرهنگ و در آن مدارس، انسان هستند؛ انسانِ امین است، انسانِ رحیم است، انسان‏‎ ‎‏رفتارش با برادرها و خواهرهای خودش رفتار رحیمانه است، با عطوفت است.‏‎[68]‎

    پاسخ گویی به شبهات

‏شما موظّفید آنچه را تفقّه کرده اید بین مردم منتشر کنید و مردم را با مسائلی که یاد گرفته اید‏‎ ‎‏آشنا سازید. آن همه تعریف و تمجیدی که در اخبار از اهل علم و فقیه آمده برای همین است‏‎ ‎‏که احکام و عقاید و نظامات اسلام را معرفی می کند و سنّت رسول اکرم ‏‏صلی الله علیه و آله‏‏ را به مردم‏‎ ‎‏می آموزد. شما باید به تبلیغات و تعلیمات در جهت معرفی و بسط اسلام همّت بگمارید. ما‏‎ ‎‏موظفیم ابهامی را که نسبت به اسلام به وجود آورده اند برطرف سازیم. تا این ابهام را از‏‎ ‎‏اذهان نزداییم هیچ کاری نمی توانیم انجام بدهیم.‏

‏ما باید خود و نسل آینده را وادار کنیم و به آن ها سفارش کنیم که نسل آتیۀ خویش را نیز‏‎ ‎‏مأمور کنند این ابهامی راکه بر اثر تبلیغات سوء چند صد ساله نسبت به اسلام در اذهان حتی‏‎ ‎‏بسیاری از تحصیل کرده های ما پیدا شده، رفع کنند؛ جهان بینی و نظامات اجتماعی اسلام را‏‎ ‎‏معرفی کنند، حکومت اسلامی را معرفی نمایند تا مردم بدانند اسلام چیست و قوانین آن‏‎ ‎‏چگونه است.‏‎[69]‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 56

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتاب نامه

‏ ‏

‏1. ‏‏احیاء علوم الدین، ‏‏ابوحامد غزالی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1359 ش.‏

‏2. ‏‏اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی،‏‏ تهیه و تنظیم بنیاد مستضعفان و جانبازان قم،‏‎ ‎‏قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1377 ش.‏

‏3. ‏‏تاریخ تمدن اسلام،‏‏ جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، تهران، انتشارات امیر کبیر،‏‎ ‎‏1345 ش.‏

‏4. ‏‏تاریخ سیاسی اسلام، ‏‏حسن ابراهیم حسن، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات‏‎ ‎‏جاویدان، 1366 ش.‏

‏5. ‏‏تحریر الوسیله،‏‏ امام خمینی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه.‏

‏6. ‏‏تذکرة الملوک، ‏‏میرزا سمیعا، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انتشارات امیرکبیر،‏‎ ‎‏1368  ش.‏

‏7. ‏‏تفسیر سورۀ حمد،‏‏ امام خمینی، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375  ش.‏

‏8. ‏‏تفسیر نمونه، ‏‏به قلم جمعی از نویسندگان، تهران، دار الکتب الاسلامیه،  1354 ش.‏

‏9. ‏‏جهاد اکبر،‏‏ امام خمینی، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372 ش.‏

‏10. ‏‏ده گفتار،‏‏ مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا.‏

‏11. ‏‏دین و دولت در عهد مغول، ‏‏ شیرین بیانی، دانشگاه تهران، 1371 ش.‏

‏12. ‏‏سیاست نامه (سیر الملوک)،‏‏ نظام الملک طوسی، تصحیح جعفر شعار، تهران، بنیاد‏‎ ‎‏مستضعفان و جانبازان، 1369 ش.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 57
‏13. ‏‏سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ‏‏آن.ک.س لمبتون، ترجمه یعقوب آژند، تهران، انتشارات‏‎ ‎‏امیرکبیر، 1363 ش.‏

‏14. ‏‏شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ‏‏محقّق حلّی نجم الدین جعفر بن حسن، تهران،‏‎ ‎‏انتشارات استقلال، 1403 ق.‏

‏15.‏‏ شرح چهل حدیث،‏‏ امام خمینی، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371 ش.‏

‏16. ‏‏شرح حدیث جنود عقل و جهل،‏‏ امام خمینی، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی،‏‎ ‎‏1377  ش.‏

‏17. ‏‏صحیفۀ امام، ‏‏امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 ش.‏

‏18. ‏‏عتبة الکتبه،‏‏ بدیع اتابک جوینی، تصحیح محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، شرکت‏‎ ‎‏سهامی چهر، 1329 ش.‏

‏19. ‏‏غرر الحکم‏‏، ترجمه محمد علی انصاری، قم.‏

‏20.‏‏ مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ‏‏سیدمحسن محمودی، قم، انتشارات ناصر،‏‎ ‎‏1379 ش.‏

‏21. ‏‏المنجد فی اللغة والاَعلام، ‏‏لویس معلوف، تهران، انتشارات اسماعیلیان، 1362 ش.‏

‏22. ‏‏المیزان فی تفسیر القرآن، ‏‏سید محمد حسین طباطبائی، بیروت، مؤسسة الاعلمی،‏‎ ‎‏1390  ق.‏

‏23. ‏‏نهاد دادرسی در اسلام، ‏‏محمد حسین ساکت، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی،‏‎ ‎‏1365  ش.‏

‏24. ‏‏نهج البلاغه، ‏‏ترجمه محمد دشتی، قم، دفتر نشر الهادی، 1379 ش.‏

‏25. ‏‏وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه،‏‏ محمد بن حسن حر عاملی، بیروت، دار احیاء‏‎ ‎‏التراث العربی، 1330 ق.‏

‏26. ‏‏ولایت فقیه،‏‏ امام خمینی، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373 ش.‏

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 8مقالات اخلاقی (1)صفحه 58

  • ) مدیر گروه معارف اسلامی دانشگاه مازندران.
  • ) مانند کرامت و شرافت انسان، مساوات و برابری انسان ها، اختیار و آزادی و آگاهی انسان، توجه به ابعاد وجودی انسان و مراحل رشد او، هدف دار بودن حیات، قابلیت و استعداد انسان برای کمال، لزوم عمل برای رشد و کمال.
  • ) از جمله: پرورش ابعاد وجودی و شخصیتی انسان، سوق دادن انسان به سوی خدا، آگاه کردن انسان از پایگاه خویش در جهان، پرورش قدرت تشخیص حق از باطل، پرورش روح حقیقت جویی، پرورش افرادی مؤمن، متّقی و عامل به خوبی ها، ایجاد روح برادری، برابری، تعاون، احسان و ایثار و... .
  • ) وسائل الشیعه، ج 6، ص 359.
  • ) غرر الحکم، ج 2، ص 644.
  • ) صحیفۀ امام، ج 13، ص 469.
  • ) شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 369.
  • ) المنجد، ذیل ماده عَرَفَ و نَکَرَ.
  • ) شرائع الاسلام، ج 1، ص 310.
  • ) المیزان، ج 8، ص 280 و 281.
  • ) صحیفۀ امام، ج 21، ص 296.
  • ) تفسیر سورۀ حمد، ص 154.
  • ) صحیفۀ امام، ج 14، ص 206.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 108.
  • ) همان، ص 274.
  • ) همان، ص 86.
  • ) صحیفۀ امام، ج 8، ص 331.
  • ) شرح چهل حدیث، ص 313 ـ 314.
  • ) همان، ص 314.
  • ) صحیفۀ امام، ج 14، ص 172.
  • ) ر.ک: سیاست نامه (سیرالملوک) ص 99؛ تاریخ سیاسی اسلام، ج 1، ص 456 و ج 2، ص 259؛ عتبة الکتبه، ص 82؛ دین و دولت در عهد مغول، ج 2، ص 553 و 554؛ سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 149؛ نهاد دادرسی در اسلام، ص 318.
  • ) ر.ک: ده گفتار، ص 9 و 51.
  • ) غرر الحکم، ج 1، ص 278.
  • ) ر.ک: ده گفتار، ص 51 و 52.
  • ) ر.ک: تاریخ تمدن اسلام، ج 1، ص 193.
  • ) ر.ک: تذکرة الملوک، ص 3؛ دین و دولت در عهد مغول، ج 2، ص 579 و 582؛ نهاد دادرسی در اسلام، ص 479 و 480.
  • ) صحیفۀ امام، ج 10، ص 268.
  • ) اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، ص 49.
  • ) صحیفۀ امام، ج 8، ص 283 ـ 284.
  • ) همان، ج 10، ص 393.
  • ) تحریر الوسیله، ج 1، ص 462.
  • ) تفسیر نمونه، ج 3، ص 42.
  • ) ر.ک: احیاء علوم الدین، ج 2، ص 312.
  • ) تحریر الوسیله، ج 2، ص 311.
  • ) صحیفۀ امام، ج 8، ص 331.
  • ) همان، ج 18، ص 202.
  • ) همان، ج 14، ص 19.
  • ) نهج البلاغه، حکمت 375.
  • ) مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ص 27 و 28.
  • ) احیاء علوم الدین، ج 2، ص 312.
  • ) ر.ک: تحریر الوسیله، ج 1، ص 446 و 448.
  • ) شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 104.
  • ) صحیفۀ امام، ج 6، ص 234.
  • ) اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، ص 30.
  • ) همان، ص 33.
  • ) صحیفۀ امام، ج 8، ص 7.
  • ) همان، ج 9، ص 90.
  • ) اخلاق کارگزاران در کلام و پیام امام خمینی، ص 49 و 50.
  • ) صحیفۀ امام، ج 13، ص 507.
  • ) جهاد اکبر، ص 61.
  • ) صحیفۀ امام، ج 21، ص 423.
  • ) همان، ص 412.
  • ) همان، ج 18، ص 189.
  • ) همان، ج 15، ص 310.
  • ) همان، ج 17، ص 528.
  • ) همان، ج 7، ص 534.
  • ) همان، ج 7، ص 463.
  • ) همان، ج 14، ص 366.
  • ) همان، ج 13، ص 194 ـ 195.
  • ) ولایت فقیه، ص 57 و 58.
  • ) صحیفۀ امام، ج 19، ص 327.
  • ) همان، ج 8، ص 279 ـ 280.
  • ) همان، ج 13، ص 114 ـ 115.
  • ) همان، ج 11، ص 493 ـ 494.
  • ) همان، ج 18، ص 134 ـ 135.
  • ) همان، ج 8، ص 77.
  • ) همان، ج 6، ص 319 ـ 320.
  • ) همان، ج 8، ص 108.
  • ) ولایت فقیه، ص 118.