نظریه جهان های غیر کرانمند در عرفان اسلامی
دکتر هادی وکیلی
مقاله حاضر، با بررسی مستندات و دلایل جهان شناختی و انسان شناختی با تکیه بر مفروضات و اصول موضوعه معرفت شناسی عارفان مسلمان به ویژه با رویکردی خاص به نظریه های معرفت شناختی و انسان شناختی امام خمینی جایگاه و منزلت انسان را در جهان هستی مورد کاوش قرار داده است. نویسنده ابتدا، به این مسأله می پردازد که، ظاهرا معقول به نظر می رسد که ادعای انسان در احساس و ادراک جهان ـ جهان به مثابه واقعیتی پیش روی مدرکی به نام انسان که ماورای او را در ثنویتی گریز ناپذیر شکل بخشیده است ـ ناشی از این پیش فرض، قهری باشد که خطی مایل میان او و جهان، به وضوح مرزی ممتد و بی کران فراهم آورده است و طرفین را به دفع و جذب یکدیگر فرا می خواند. وی، در برابر این ادعا بر این باور است که، سرنوشت جهان بیرون، با پیدایش حیات رقم می خورد و اثبات جهانی منهای انسان در بیرون از وی، همواره در آستین خود، مار گزنده خلف فرضی را داراست.
نویسنده در ادامه، با بررسی آرای عارفان مسلمان، در باب حقیقت انسان و چگونگی جامعیت او نسبت به مشاهده وجودی و تطابق بین انسان و عالم وجود می نویسد: انسان برابر است با کل عالم وجود، از
مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 15چکیده مقالات کنگرهصفحه 195
لاهوت تا ملک، کلیۀ عوالم کلی و جزئی، در قوس نزول به شکل اعیان عینی عوالم در وجود انسان به گونۀ اجمالی مندک و منطوی هستند و تقلب انسان بشری، آغاز حیات انسان حقیقی در واقع، آغاز حیات اعیان علمی و عوالم است و عالم و عالمیان و عوالم، همگی در نقطۀ آغازین قوس صعود از مادر حقیقی خویش، یعنی آدم حقیقی که ابو العالم است متولد و پدیدار می گردند. بنابراین، عوالم پیش از وصول به نقطۀ اتصال بین دو قوس نزول و صعود، ثبات عینی دارند، نه وجود عینی و نه وجود علمی. پس از گذر از نقطۀ اتصال به صورت وجودات علمیه در حاق واقع انسانی عینیت درون مرزی پیدا می کنند، لذا پیش از آغاز تولد عنصری انسان، هیچ نشانی از عوالم نیست. و چون عالم خود به معنای نشانگر است و هیچ نشانگری منهای انسان، نشانگری ندارد، پس هرگونه عالمی به عنوان عالم عینی فقط در قلب انسان محقق می شود.
مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 15چکیده مقالات کنگرهصفحه 196