کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره)

شریعت، طریقت، و حقیقت از منظر امام

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

  شریعت، طریقت، حقیقت از منظر امام

حجة الاسلام والمسلمین مجتبی سپاهی

‏ ‏

‏ ‏

‏عده ای که دین را با عرفان یکی گرفته اند شریعت را امری عرضی‏‎ ‎‏دانسته و جوهر دین را عرفان ومعنویت می دانند لذا در اوائل سلوک دینی؛‏‎ ‎‏فتوی به عمل به شریعت می دهند و در صورت سیردر طریقت، توجه به‏‎ ‎‏بشریت را چندان ضروری نمی دانند. این مسأله با دیدگاه پلورالیزم دینی که‏‎ ‎‏جوهر دینی را عرفان و معنویت دانسته و اعمال و مناسک را پوسته و قابل‏‎ ‎‏کنار گذاشتن معرفی کرده است سازگاری فراوانی دارد.‏

‏این مقاله در صدد جواب به این سه پرسش است:‏

‏1. رابطه شریعت، با طریقت در حقیقت چگونه است؟‏

‏2. طراحی  شریعت تا کدامین منزل سلوک است؟‏

‏3. آیا منزلی وجودداردکه سالک پس ازآن خودرا بی نیازازشریعت‏‎ ‎‏تلقی کند؟‏

‏نویسنده ابتدا، به بررسی مفهوم شریعت طریقت و حقیقت پرداخته و‏‎ ‎‏شریعت را راه روشن و طریقت و را به فعلیت درآوردن و محقق ساختن‏‎ ‎‏قوانین و دستورات شریعت در سیر به سوی خدا معرفی نموده و پس از‏‎ ‎‏نقل تعاریف مختلف برای حقیقت آن را هدف و مقصود نهایی در سلوک‏‎ ‎‏دانسته است و پس از آن  نگارنده، با اشاره به زمینه تاریخی تفکر جدایی‏‎ ‎‏طریقت و حقیقت از شریعت می نویسد: پیدایش تفکر تفکیک و اظهار‏‎ ‎‏مطالبی که با شریعت و دستورات الهی سازگاری ندارد از دو گروه صادر‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 15چکیده مقالات کنگرهصفحه 111
‏شده است:‏

‏الف) جاهلان عارف که به دلیل عدم احاطه به راه و رسم سلوک به‏‎ ‎‏اظهار شطحیات پرداخته اند‏

‏ب)عارفان و اصل و سالکان وادی معرفت که به اظهار متشابهات‏‎ ‎‏پرداختند.‏

‏وی معتقد است آنچه که نیازمند تحلیل و تبیین است سخنانی است که‏‎ ‎‏از گروه دوم صادر شده و باید گفته های متشابه آن ها را به محکمات‏‎ ‎‏برگرداند و آن را تفسیری هماهنگ نمود. و بدین منظور سخنان از ابن سینا،‏‎ ‎‏مولوی، شبستری و حافظ که ظهور در تفکیک دارد را نقل می کند.‏

‏نگارنده در بخش پایانی مقاله به تحلیل ویژه حضرت امام از موضوع‏‎ ‎‏بحث اختصاص داده و پس از بیان دیدگاه امام در کتاب مصباح الهدایه،‏‎ ‎‏عبارت زیر را از کتاب چهل حدیث نقل کرده است:‏

‏بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی شود مگر آنکه ابتدا کند‏‎ ‎‏انسان از ظاهر شریعت و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ‏‎ ‎‏یک از اخلاق حسنه از برای او پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت‏‎ ‎‏الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت بر او منکشف نشود‏‎ ‎‏و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب‏‎ ‎‏ظاهر خواهد بود.‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 15چکیده مقالات کنگرهصفحه 112