با امام خمینی در تفسیر بسم الله
حجة الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست
این مقاله نقد و تحلیل و تفسیر امام خمینی بر کریمه «بسم الله» است. به عقیده نویسنده، نوشتار او شاید تلاشی باشد جهت روش ساختن ابعاد تفسیری آن فقید چرا که شخصیت فقهی و عرفانی یا سیاسی و اجتماعی که داشت مانع از ظهور شخصیت تفسیری ایشان شده است. امام خمینی در عین ارج نهادن به تلاشهای مفسرین، بر این باور است که نه تنها تاکنون تفسیر شایسته ای بر قرآن نوشته نشده است بلکه اساسا چنین کاری امکان ندارد؛ چرا که اصل قرآن، علم نازل الهی است و احاطه بر این علم به جز خداوند متعالی میسر نیست، اما با تنزل از مقام واقعیت به قلب خاتمیت برای ذات مقدسی نبوتی که مخاطب اصلی قرآن است نیز قابل فهم است و از این طریق، برای خلص اولیا الله میسر گردد. از این رو ایشان آثار تفسیری بجای مانده از عالمان دین را تبیین می دانند، نه تفسیر قرآن. با این همه امام خمینی خود می کوشد تا به تفسیر و فهمی نزدیکتر به قران دست یا بدو به همین دلیل در تفسیر کریمه بسم الله از سه منظر ادبی، عرفانی و حدیثی بهره می جوید. نویسنده این مقاله نیز، به تبع از آن فقید آرای امام در تفسیر بسم الله را در همین سه منظر، توضیح، بررسی و نقد می کند.
در بحث ادبی نویسنده پس از بیان رأی امام، نظریه ایشان نسبت به آرای دیگر مفسران را، دقیق تر و فنی تر می یابد به ویژه آنکه نظریات قبلی نمی تواند بسم الله را توضیح دهند. در جنبه های عرفانی و حدیثی نیز آرای امام را متقن و تا حدودی منحصر به فرد می داند با این همه خالی از نقد و ابهام نمی یابد.
مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 15چکیده مقالات کنگرهصفحه 106