کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره)

عارفانه‌ها در دیوان امام

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

عارفانه ها در دیوان امام

 رضا بابایی

‏ ‏

‏ ‏

‏دیوان امام، در میان انبوه کتابهای اخلاقی، عرفانی، فقهی، اصولی،‏‎ ‎‏سیاسی و اجتماعی او حلقه ای است که از آن اگر چه گریز بود، اما کوهسار‏‎ ‎‏را بی چشمه و گلستان را بی نغمه چه خواهی کرد؟‏

‏به عقیده نویسنده، آنچه برانگیزاننده شعر در مردان بزرگی چون امام‏‎ ‎‏خمینی است همان سعی ایشان بر پوشاندن هیجانات تیز و بی دریغ است.‏‎ ‎‏اگر چه به نظر می آید که شعر، افشاگر درون آنان است، اما به واقع «عین‏‎ ‎‏اظهار سخن، پوشیدن است».وی در ادامه حافظانه های امام را این گونه‏‎ ‎‏تبیین می کند: که در میان همه دیوانهای غزل پارسی،مجموعه غزلیات‏‎ ‎‏حضرت امام از حیث مضامین و دست مایه های شعری ، بیش از همه به‏‎ ‎‏دیوان خواجه شیراز نزدیک و شبیه است و برای اثبات این ادعا‏‎ ‎‏برخی مضامین مشترک را نقل می کند.‏

‏در بخش دیگر مقاله تحت عنوان عارفانه ها در دیوان امام که عنوان‏‎ ‎‏اصلی مقاله هم همان است آمده: دیوان امام یکی از چندین مجموع‏‎ ‎‏شاعرانه است که صدف وار، گوهر عرفان را در آغوش دارند و آن را در‏‎ ‎‏خود چنان می پرورند که شایسته آویختن بر گوش حقیقت شود، نگارنده‏‎ ‎‏معتقد است که امام در دیوان غزلیاتش سرآن نداردکه درس عرفان بگوید و‏‎ ‎‏یا سفره رنگین حکمت را بگسترد، اما در میان همین عاشقانه سراییها، گه‏‎ ‎‏گاه نکته ای نغز نیز می گوید و آبی تازه بر روی عرفان می زند.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 15چکیده مقالات کنگرهصفحه 73
‏در بخش پایانی مقاله دو نکته عرفانی «وحدت» و «مخالفت با عقل‏‎ ‎‏سالاری» در دیوان امام مورد توجه واقع شده و در مورد وحدت آمده‏‎ ‎‏است: وحدت در عرفان، همان مقامی را دارد که توحید در میان عقاید دینی‏‎ ‎‏و مشهورترین اقسام وحدت که ظهور و بروز تام در دواوین عارفان دارد‏‎ ‎‏«وحدت شهود» و«وحدت وجود شخصی» است.‏

‏وحدت شهود را آسان می توان به تعریف و تصویر کشید، ولی‏‎ ‎‏چرخیدن در گرد وحدت وجود، در اندازه و جرئت این قلم نیست،‏‎ ‎‏نگارنده چندین بیت از اشعار امام را که به ماجرای وحدت اشاره دارد ذکر‏‎ ‎‏می کند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:‏

‏ ‏

‏آن کیست که روی توبه هر کوی ندید‏

‎ ‎‏آوای تو در هر در و منزل نشنید‏

‏کو آن که سخن زهر که گفت از تو نگفت‏

‎ ‎‏آن کیست که از می وصالت نچشید‏

‏ ‏

‏* * *‏

‏ ‏

‏هر چه بوییم ز گلزار، گلستان وی است‏

‎ ‎‏عطر یار است که بوییده و بوییم همه‏

‏جز رخ یار جمالی و جمیلی نبود‏

‎ ‎‏در غم اوست که در گفت و مگوییم همه‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 15چکیده مقالات کنگرهصفحه 74