همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان»

جایگاه کرامت انسانی در آموزه های دینی و رهنمودهای امام خمینی (ره)

 

 

 

 

جایگاه کرامت انسانی در آموزه های دینی و رهنمودهای امام خمینی(ره)

‏ ‏

‏ ‏

دکتر سوسن کشاورز

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 435

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 436

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 مقدمه 

‏در تعالیم ادیان آسمانی ـ به ویژه اسلام ـ پس از مسأله خدا، انسان محوری ترین‏‎ ‎‏موضوع به شمار آمده است و آفرینش جهان، فرستادن پیامبران و نزول کتاب های‏‎ ‎‏آسمانی برای رسیدن او به سعادت نهایی اش صورت گرفته است.‏

‏امام خمینی( ره) در این خصوص می فرمایند: ‏

‏انبیا برای انسان آمده اند و برای انسان سازی آمده اند، کتب انبیا کتب انسان سازی‏‎ ‎‏است، قرآن کریم کتاب انسان است، موضوع علم انبیا انسان است، هر چه هست با‏‎ ‎‏انسان حرف است.‏‎[1]‎

‏و همچنین بیان می دارند که: ‏

‏تمام انبیا موضوع بحث شان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است.‏‎ ‎‏آمده اند انسان را تربیت کنند، آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه‏‎ ‎‏عالی ما فوق الطبیعه، ما فوق الجبروت برسانند.‏‎[2]‎‏ ‏

‏در آموزه های دینی در کنار تأکید بر موضوع انسان، موضوع تربیت آدمی جهت‏‎ ‎‏کیفیت بخشی به عملکرد او نیز همواره مطرح بوده است. از جمله مفاهیمی که می باید‏‎ ‎‏در ابتدای شروع به امر تربیت انسان مورد نظر قرار گیرد، توجه به کرامت او است.‏‎ ‎‏خداوند همۀ آنچه را که در تعلیم و تربیت انسان نقش دارند، به صفت کرامت ستوده‏‎ ‎‏است. در سوره علق می فرماید: معلم شما خدای اکرم است: ‏اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ‏،‏‎[3]‎‎ ‎‏فرشتگان را که مأمور ابلاغ پیام کرامتند به عنوان عباد کریم معرفی می کند: ‏کِرَاماً‎ ‎کَاتِبِینَ‏،‏‎[4]‎‏ از پیامبر(ص) که معلم انسان ها است به عنوان کریم، یاد کرده است: ‏إنَّهُ‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 437
 لَقَولُ رَسولٍ کریمٍ‏،‏‎[5]‎‏ از صحف انبیا که برنامه های تربیتی را در بردارد به عنوان صحف‏‎ ‎‏ مکرمه یاد نموده است: ‏ فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ‏،‏‎[6]‎‏ ‏إنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ‏ ‏‎[7]‎‏ و موضوع تربیت را‏‎ ‎‏، که انسان می باشد، به صفت کرامت ستوده است: ‏ وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ‏.‏‎[8]‎

‏در متن قانون اساسی کشور که در واقع متضمن آرمان ها، ایده آل ها، اهداف و‏‎ ‎‏معیارهای ارزشی حاکم بر جامعه است، توجه به اصل کرامت به عنوان پایه و رکن‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی برشمرده شده است که مطابق با آن دست اندرکاران نظام حکومتی‏‎ ‎‏مکلف گردیده اند برای تبلور و تجلی این ارزش والا، زمینه های لازم و شرایط مناسب‏‎ ‎‏را فراهم آورند. چنانکه در اصل دوم آمده است که: « جمهوری اسلامی، نظامی است‏‎ ‎‏بر پایه ایمان به:... کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر‏‎ ‎‏خدا». علاوه بر آن، موضوع کرامت انسانی در متن اعلامیه جهانی حقوق بشر، به طور‏‎ ‎‏مشخص ذیل ماده های 1، 4 و 5 مورد تأکید قرار گرفته است، در مادۀ 1، این اعلامیه‏‎ ‎‏آمده است: « تماماً افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت وکرامت و حقوق با‏‎ ‎‏هم برابرند، همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیۀ برادرانه‏‎ ‎‏رفتار کنند» .‏

‏از آنجایی که امام خمینی(ره) ، از جمله اولین کسانی بوده اند که تلاش داشتند با‏‎ ‎‏توجه به آموزه های دینی، مبانی حکومتی را در کشور بنیان گذارند و مهم ترین و‏‎ ‎‏برجسته ترین کارمایه و یا منبع اندیشه های تربیتی ایشان قرآن کریم بوده است چنانکه‏‎ ‎‏خود می فرمایند:  قرآن کریم، این کلام بزرگ الهی، یک کتاب تربیتی و انسان سازی‏‎ ‎‏است،‏‎[9]‎‏ و دومین کارمایه و مأخذ اندیشه های تربیتی او، سیره و سنت پیامبران و اولیای‏‎ ‎‏الهی بوده است، چنانکه بیان می دارند: ‏

‏ ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگ ترین دستور زندگی مادی و‏‎ ‎‏معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن‏‎ ‎‏بالاترین راه نجات است از امام معصوم ماست. ما مفتخریم که ائمه معصومین از‏‎ ‎‏علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان - علیهم آلاف‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 438
‏التحیات و السلام - که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما‏‎ ‎‏هستند. ‏‎[10]‎

‏این نوشتار به دنبال آن است که با توجه به اهمیت کرامت انسانی، در امر تربیت‏‎ ‎‏انسان؛ این موضوع را با استناد به آموزه های دینی و رهنمودهای امام خمینی(ره) به‏‎ ‎‏عنوان یک انسان صاحب کرامتی که به طور عمیق مضامین دینی را فهمیده بود ند و‏‎ ‎‏دغدغه عملی نمودن آن ها را در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی در سر داشتند،‏‎ ‎‏مورد بررسی قرار دهد. ‏

 بررسی مفهومی 

‏ کرامت در لغت عبارت است از: بزرگی، بزرگواری، جوانمردی، بخشش و... و در‏‎ ‎‏اصطلاح عبارت است از: جایگاه و منزلتی که انسان را در نزد همنوعانش والا و با‏‎ ‎‏شخصیت معرفی می کند. راغب اصفهانی در توضیح واژه کرامت می نویسد: کرم اگر‏‎ ‎‏وصف خدا باشد، مراد از آن، احسان و نعمت آشکار خدا است و اگر وصف انسان‏‎ ‎‏باشد، تمام اخلاق و افعال پسندیده را در بر می گیرد. به کسی کریم نگویند، مگر بعد از‏‎ ‎‏آنکه آن اخلاق و افعال از وی ظاهر شود.‏

‏آیت الله جوادی آملی در تعریف این واژه می فرمایند: ‏

‏کرامت همان نزاهت از پستی و فرومایگی است. روح بزرگوار و منزه از هر پستی‏‎ ‎‏را کریم می گویند.‏‎[11]‎‏ ‏

انواع کرامت انسانی 

‏بیان قرآن در زمینۀ کرامت انسان، بیانی دوگانه است: در بخشی از آیات قرآن، از‏‎ ‎‏کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده است و در‏‎ ‎‏برخی، انسان مورد نکوهش قرار گرفته و حتی فروتر بودن او از حیوانات مطرح شده‏‎ ‎‏است. به عنوان مثال، در آیه هفتادم از سوره اسراء تکریم خداوند نسبت به بنی آدم و‏‎ ‎‏برتری آن ها بر بسیاری از مخلوقات دیگر مطرح شده است.‏ ‎[12]‎‏ و در آیه چهارم از سورۀ‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 439
‏ تین و آیۀ چهاردهم از سوره مؤمنون انسان به عنوان بهترین مخلوقات معرفی شده‏‎ ‎‏است.‏‎[13]‎‏ و در آیات فراوان دیگری چنین می خوانیم: همه آنچه درآسمان ها و زمین است‏‎ ‎‏برای انسان تسخیر شده و یا برای او خلق شده است؛‏ ‎[14]‎‏ ملائکه برای او سجده کرده اند‏‎ ‎‏و او عالم به همۀ اسما و دارای مقام خلافت و مقامات عالی می باشد. همۀ این ها حاکی‏‎ ‎‏از کرامت، شرافت و برتری انسان بر موجودات دیگر می باشد.‏

‏از سوی دیگر، ضعیف بودن،‏ ‎[15]‎‏ حریص بودن،‏‎[16]‎‏ ستمکار و ناسپاس بودن،‏‎[17]‎‏ نادان‏‎ ‎‏بودن‏‎[18]‎‏ و همانند چهارپایان بلکه گمراه تر از آنان بودن‏‎[19]‎‏ و در نازل ترین مرتبه قرار‏‎ ‎‏گرفتن،‏‎[20]‎‏ اموری است که در برخی از آیات قرآن مطرح شده و نشان از عدم برتری‏‎ ‎‏انسان بر دیگر موجودات، بلکه پست تر بودن او نسبت به آنان دارد. تأمل و دقت در‏‎ ‎‏آیات یاد شده ما را به این حقیقت رهنمون می کند که انسان از دیدگاه قرآن دارای دو‏‎ ‎‏نوع کرامت است: کرامت ذاتی یا هستی شناختی و کرامت اکتسابی یا ارزش شناختی.‏

کرامت ذاتی

‏ مقصود از کرامت ذاتی آن است که خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که در‏‎ ‎‏مقایسه با برخی موجودات دیگر، از لحاظ ساختمان وجودی از امکانات و مزایای‏‎ ‎‏بیشتری برخوردار است و یا تنظیم و ساختار امکاناتش به شکل بهتر صورت پذیرفته و‏‎ ‎‏در هر حال، از دارایی و غنای بیش تری برخوردار است. این نوع کرامت، در واقع حاکی‏‎ ‎‏از عنایت ویژه خداوند به نوع انسان است و همۀ انسان ها از آن برخوردارند، از این رو،‏‎ ‎‏هیچ کس نمی تواند و نباید به خاطر برخورداری از آن ها بر موجودات دیگر فخر فروشد‏‎ ‎‏و آن را ملاک ارزشمندی و تکامل انسانی خود بداند یا به خاطر آن، مورد ستایش قرار‏‎ ‎‏گیرد، بلکه باید خداوند را بر آفرینش چنین موجودی با چنین امکاناتی ستود، آنگونه‏‎ ‎‏که خود فرمود: ‏فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ‏؛‏‎[21]‎‏ زیرا این کرامت، به اختیار انسان ربطی‏‎ ‎‏ ندارد و انسان چه بخواهد و چه نخواهد از این کرامت برخوردار است. ‏

‏کرامت ذاتی و تکوینی انسان، در آیات مختلف قرآن کریم مورد اشاره قرارگرفته‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 440
‏است، از جمله می فرماید: ‏لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ‏ ‏‎[22]‎‏ و در آیه دیگری‏‎ ‎‏خداوند به خلقت خویش مباهات می کند: ‏ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ‎ ‎الْخَالِقِینَ ‎[23]‎‏ و آیات فراوانی که از تسخیر جهان و آفرینش آنچه در زمین است برای‏‎ ‎‏انسان سخن می گوید. خداوند با بیان آیه: ‏وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ‎ ‎ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنْ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً‏.‏‎[24]‎‏ برتری انسان را بر‏‎ ‎‏بسیاری از مخلوقات و کرامت ذاتی او را بیان می فرماید. ‏

‏منظور از تکریم انسان، اعطای خصوصیتی به او است که در دیگران نیست و آن هم‏‎ ‎‏عقل و اندیشه آدمی است. انسان موجودی است که در او استعدادهای عقلی بالقوه ای‏‎ ‎‏نهفته است. فلاسفه از قدیم الایام در تعریف انسان گفته اند که انسان از حیوان ناطق‏‎ ‎‏است ؛ یعنی انسان، جانداری است که می اندیشد. اندیشه و تفکر وجه امتیاز انسان از‏‎ ‎‏سایر موجودات جهان آفرینش است و آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که بر این بعد‏‎ ‎‏انسانی تأکید دارد. مراد از تفضیل و برتری نیز اعطای خصوصیتی به انسان است که او‏‎ ‎‏با دیگر حیوانات در آن شریک است، ولی به نحو اکمل از آن ویژگی ها برخوردار است؛‏‎ ‎‏به این معنا که خوردن، آشامیدن، ارضای جنسی و کیفیت اعمال او با دیگر حیوانات‏‎ ‎‏متفاوت است. ‏

‏امام خمینی در خصوص کرامت ذاتی انسان می فرمایند: ‏

‏انسان دارای یک عقل بالامکان مجرد و بعد هم مجرد تام خواهد شد.‏‎[25]‎

‏ انسان به حسب فطرت، الهی است.‏‎[26]‎‏ ‏

‏انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق می خواهد.‏‎[27]‎

‏این بشر یک خاصیت هایی دارد که در هیچ موجودی نیست. من جمله این است که‏‎ ‎‏در فطرت بشر، طلب قدرت مطلق است نه قدرت محدود، طلب کمال مطلق است‏‎ ‎‏نه کمال محدود.‏‎[28]‎

‏ دیگر آن که چون تربیت نظام عالم ملک از فلکیات و عنصریات و جوهریات و‏‎ ‎‏عرضیات آن، مقدمه وجود انسان کامل است و در حقیقت این ولیده، عصاره عالم‏‎ ‎‏تحقق و غایة القصوای عالمیان است و از این جهت آخر ولیده است.‏‎[29]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 441
کرامت اکتسابی 

‏ مقصود از کرامت اکتسابی، دستیابی به کمال هایی است که انسان در پرتو ایمان و‏‎ ‎‏اعمال صالح به صورت اختیاری به دست می آورد. این نوع کرامت، برخاسته از تلاش و‏‎ ‎‏ایثار انسان بوده، معیار ارزش های انسانی و ملاک تقرب در پیشگاه خداوندی است. با‏‎ ‎‏این کرامت است که می توان واقعاً انسانی را بر انسان دیگر برتر دانست. همة انسان ها‏‎ ‎‏استعداد رسیدن به این کمال و کرامت را دارند، ولی برخی به آن دست می یابند و‏‎ ‎‏برخی فاقد آن می مانند؛ پس در این کرامت، نه همۀ انسان ها برتر از دیگر موجوداتند و‏‎ ‎‏نه همۀ آن ها فروتر یا مساوی با دیگر موجودات هستند. در واقع این کرامت در سایۀ‏‎ ‎‏اختیار انسان قابل دست یابی است.‏

‏امام خمینی(ره) در خصوص کرامت اکتسابی انسان می فرمایند: ‏

‏انسان یک موجود عجیبی است در جمیع طبقات موجودات و مخلوقات باری‏‎ ‎‏تعالی، هیچ موجودی مثل انسان نیست، اعجوبه ای است که از او یک موجود الهی‏‎ ‎‏ملکوتی ساخته می شود و یک موجود جهنمی شیطانی.‏‎[30]‎

‏و در جای دیگر می فرمایند:‏

‏از مختصات انسان است که حق تعالی او را با جمیع اوصاف و صفات مقدس‏‎ ‎‏خودش ایجاد کرده است، همه چیز در او هست،... کارهایی که از این انسان صادر‏‎ ‎‏می شود، حسن و قبح و صلاح و فسادش بستگی دارد به آن جهات روحی‏‎ ‎‏انسان.‏‎[31]‎

‏و همچنین بیان می دارند: ‏

‏انسان که خود را محور خلقت می بیند ـ هر چند انسان کامل چنین است ـ در نظر‏‎ ‎‏سایر موجودات معلوم نیست چنین باشد و بشر رشد نیافته چنین نیست ‏مَثَلُ‎ ‎الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ ‎[32]‎‏ این مربوط به رشد علمی به‏‎ ‎‏ استثنای تهذیب است و در وصف او ‏کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ‎[33]‎‏ آمده است.‏‎[34]‎

‏انسان یک موجودی است که در طرف سعادت به بالاترین مقام می رسد، در طرف‏‎ ‎‏کمال به بالاترین مقام موجودات می رسد و اگر انحراف داشته باشد از پست ترین‏‎ ‎‏موجودات پست تر است.‏‎[35]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 442
مبنای کرامت انسانی 

‏ خدای سبحان در قرآن کریم، تقوا را تنها محور کرامت می شمارد. تقوا خود‏‎ ‎‏محصول معرفت و عمل صالح است ؛ یعنی تقوا وقتی حاصل می شود که علم صادق و‏‎ ‎‏عمل صالح حاصل شده باشد. برای نمونه، آیات: (21، 177، 179، 183 سوره بقره)‏‎ ‎‏توقف تقوا بر عمل صالح را نشان می دهند و آیه (6 سوره یونس) و آیه (18 سوره‏‎ ‎‏حشر)، توقف تقوا بر معرفت را نشان می دهد. اگر یک صفت نفسانی به نام کرامت، بر‏‎ ‎‏صفت نفسانی دیگر به نام تقوا متوقف باشد، لازمه اش آن است که در اصل وجود و‏‎ ‎‏عدم، حدوث و بقاء و شدت و ضعف تابع تقوا باشد. ‏

‏در تأکید بر این موضوع، می توان گفت: اولین آیة نازل شده بر قلب مطهر‏‎ ‎‏رسول خدا(ص) دربارة کرامت و آخرین آیه نیز پیرامون تقوا بود که محور کرامت است.‏‎ ‎‏طبق نقل مشهور، وحی الهی با آیة ‏اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ‎[36]‎‏ آغاز شد.‏

‏و با آیه ‏‏ ‏وَاتَّقُوا یوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا‎ ‎یظْلَمُونَ‏ ‏‎[37]‎‏ پایان یافت.‏‎[38]‎‏ ‏

‏آیه ذیل، به نحو گویاتری، مبنا بودن تقوا برای دست یابی به کرامت انسانی را مطرح‏‎ ‎‏می نماید: ‏

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ‎ ‎أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ‏.‏‎[39]‎

‏انسان با تقوا، کریم است؛ یعنی همان طور که وجود و عدم کرامت تابع وجود و‏‎ ‎‏عدم تقوا است، میزان شدت و ضعف آن نیز بر اساس شدت و ضعف تقوا مبتنی‏‎ ‎‏می باشد. امام علی(ع) در این خصوص می فرماید: «‏ولا کرم کالتقوی‏»،‏‎[40]‎‏ و‏‎ ‎‏رسول خدا(ص) به نحو بارزتری می فرمایند: «‏الکرم التقوی‏»؛‏‎[41]‎‏ کرامت وابسته دست یابی‏‎ ‎‏به تقوا است.‏

‏امام خمینی(ره) در رابطه با این موضوع بیان می دارند: ‏

‏همه برادر و برابرند؛ فقط و فقط کرامت، در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و‏‎ ‎‏اعمال صالحه است.‏‎[42]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 443
‏همچنین می فرمایند: ‏

‏شرافت به تقواست.‏‎[43]‎

‏تقوا از مادة «وقی» است راغب در کتاب ‏‏مفردات ‏‏می گوید: «وقایه عبارت است از‏‎ ‎‏محافظت یک چیزی از هر چه به او زیان می رساند و تقوا یعنی نفس را در وقایه‏‎ ‎‏قراردادن از آنچه بیم می رود». تکاپو در راه تصفیة شخصیت و نگهداری آن از‏‎ ‎‏آلودگی های حیوانی و خودخواهی ها، برای ما آن فهم برینی را به وجود می آورد که‏‎ ‎‏آگاهی های عالی را به دنبال دارد. انسان با تقوا کرامت ذاتی خود را حفظ می کند و رو‏‎ ‎‏به کمال می رود. ‏

‏امام خمینی (ره) در خصوص تقوا می فرمایند:‏

‎]‎‏قرآن‏‎[‎‏ فقط میزان را تقوا، میزان را از خدا ترسیدن، تقوای واقعی، تقوای سیاسی،‏‎ ‎‏تقواهای مادی، تقواهای معنوی، میزان را این طور قرار داد ‏إنّ أکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ‎ ‎أتْقاکُمْ‏،‏‎[44]‎‏ تقوا را نصب عین خود قرار بدهید. ‏‎[45]‎

‏قرار گرفتن در جاذبة محبت خدا که در نتیجة تقوا به وجود می آید، بالاترین مرحلة ‏‎ ‎‏تکامل یک انسان است؛ زیرا تا آدمی از زرق و برق دنیوی حیات نگذرد و زنجیری را‏‎ ‎‏که با دست خود به جهت علاقه به مال و منال و مقام و شهرت به روح خود بسته است‏‎ ‎‏باز نکند، موفق به قرار گرفتن در جاذبة محبت خداوندی نمی گردد. تقوا دو جزء‏‎ ‎‏اساسی سلبی و ایجابی دارد: ‏

‏جزء سلبی آن عبارت است از: صیانت ذات از آلودگی های شئون طبیعی محض و‏‎ ‎‏تمایلات حیوانی و نگهداری ذات از تباه شدن در شعله های سوزان خودخواهی. این‏‎ ‎‏جزء از تقوا مقدمة ضروری گردیدن تکاملی است که هر اندازه بیشتر مراعات شود بر‏‎ ‎‏آمادگی برای تحول و دگرگونی افزوده می شود و همة آیات مربوط به لزوم تزکیه و‏‎ ‎‏تهذیب نفس و بسیاری از اصول و قواعد اخلاقی مربوط به این جزء از تقوا است. جزء‏‎ ‎‏ ایجابی آن عبارت است از: تحصیل صفات حمیده و عالیة انسانی و اعتقاد به تحت‏‎ ‎‏سلطه و نظارة خداوندی قرار گرفتن و قرار دادن خود در جاذبة کمال و صعود بر مقام‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 444
‏من حقیقی. ‏

‏از دیدگاه قرآن کریم، کریم ترین افراد در نزد خداوند، متقین می باشند، بنابراین افراد‏‎ ‎‏با تقوا کسانی هستند که دارای بالاترین مرتبه کرامت انسانی باشند. پس می توان بیان‏‎ ‎‏داشت که در واقع هنگامی که سخن از آثار تقوا در آموزه های دینی به میان می آید،‏‎ ‎‏نوعی دلالت مستقیم بر آثار فردی و اجتماعی کرامت انسانی خواهد داشت. از جمله‏‎ ‎‏آثار فردی، تربیتی، اجتماعی، مادی و معنوی تقوا و همچنین نشانه های متقین که در‏‎ ‎‏آموزه های دینی مورد اشاره قرار گرفته است می توان به موارد ذیل اشاره داشت: ‏

روشن بینی و بصیرت 

‏حضرت علی(ع) می فرمایند:‏

‏بدانید هر که تقوا پیشه گرفته، از خدا بترسد، حق تعالی راه بیرون شدن از فتنه و‏‎ ‎‏تباهی ها و روشنایی از تاریکی های (نادانی و گمراهی) را به او نشان می دهد و در‏‎ ‎‏آنچه آرزو داشته (بهشت) جاودان نگاهش می دارد، سایة آن سرا عرش و روشنایی‏‎ ‎‏آن خشنودی خدا است و زیارت کنندگان آن فرشتگان و دوستان آن پیغمبران‏‎ ‎‏می باشند.‏‎[46]‎

‏امام حسن(ع) می فرمایند: ‏

‏ بندگان خدا، از خدا پروا کنید و بدانید هر که تقوای الهی پیشه کند، خدا راهی‏‎ ‎‏برای بیرون شدن از فتنه ها به رویش بگشاید، در کارها صلاح را به او نشان دهد،‏‎ ‎‏وسیلة هدایتش را آماده سازد، حجت و برهانش را پیروز گرداند، رو سفیدش کند‏‎ ‎‏و خواسته هایش را عطا فرماید. با آن ها که خدا نعمتشان بخشیده؛ یعنی پیامبران،‏‎ ‎‏صدیقان، گواهان و شایستگان (همنشین باشد) که چه خوش رفیقانی هستند.‏‎[47]‎‏ ‏

بازداشتن از وقوع در شبهات 

‏حضرت علی(ع) می فرمایند:‏

‏ ذمة من در گرو سخنانی است که می گویم و تمام آن ها را ضمانت می کنم (در‏‎ ‎‏راستی گفتارم تردیدی نیست و باطل و نادرستی در آن راه ندارد). کسی را که‏‎ ‎‏عبرت ها و پیشامدهای روزگار از عقوبات و انقلابات دنیا در جلو بوده، تقوا و‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 445
‏پرهیزکاری از وقوع در شبهات (چیزهایی که حق به باطل و حلال به حرام اشتباه‏‎ ‎‏می شود) باز می دارد.‏‎[48]‎‏ ‏

دریافت عطاها و بخشش های بسیار از جانب حق تعالی و اجابت حاجات

‏رسول اکرم(ص) می فرمایند:‏

‏مرگ پند دهنده ای کافی است، تقوا بی نیازی ای کافی است.‏‎[49]‎

‏و امام علی(ع) بیان می دارند:‏

‏هیچ توشه ای به جز تقوا سود ندارد.‏‎[50]‎

‏با تقوا، حاجت درخواست کننده روا می گردد و گریزان (از عذاب و سختی) رهایی‏‎ ‎‏می یابد و عطاها و بخشش های بسیار (از جانب حق تعالی) نایل می گردد.‏‎[51]‎

‏ذات اقدس خداوند، ایمان و تقوا را به عنوان اولین سبب و مایة نزول روزی های‏‎ ‎‏زمینی و آسمانی معرفی می کند: ‏

‏و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده، با تقوا می شدند، همانا ما درهای‏‎ ‎‏برکات آسمان و زمین را بر روی آن ها می گشودیم.‏‎[52]‎

 حفاظت از شداید وسختی های دنیا و آخرت و پیروزی بر شداید 

‏ امام حسن( ع) بیان می دارند که: ‏

‏خداوند آن ها را که تقوا پیشه ساختند با اسباب نجاتشان ( عمل های شایسته) نجات‏‎ ‎‏می بخشد، نه هیچ بدی به آن ها برسد و نه اندوهگین شوند.‏‎[53]‎

صبرکردن در سختی 

‏و متقین در دنیا دارای فضیلت هایی هستند؛ در سختی ها با وقار و بردبار، در‏‎ ‎‏ناگواری ها شکیبا و در خوشی و آسایش سپاسگزارند. ‏‎[54]‎

مصونیت ازگناهان 

‏رسول خدا (ص) بیان می دارند: ‏

‏سه خصلت است که هر کسی ندارد، هیچ عملی برای او نمی پاید، تقوایی که او را‏‎ ‎‏از گناه باز دارد، عملی که نادانی بی خردان را وا پس زند و عقلی که بتواند در پرتو‏‎ ‎‏آن با مردم بسازد.‏‎[55]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 446
‏پرورش یافتة مکتب نبوی امام علی (ع) نیز چنین فرموده اند:‏

‏بندگان خدا بدانید، تقوا سرای حصاردار ارجمندی است و گناه سرای حصاردار‏‎ ‎‏خوار که ساکن خود را (از بلا وسختی ) نگاه نمی دارد و هر که به آن پناه برد‏‎ ‎‏حفظش نمی کند. آگاه باشید به سبب تقوا، نیش زهردار گناهان، دور می شود و به‏‎ ‎‏یقین و باور (ایمان به خدا و رسول) پایان بلند مرتبه (بهشت جاوید) به دست‏‎ ‎‏می آید.‏‎[56]‎‏ ‏

 زره محکم و سپر مطمئن 

‏بندگان خدا شما را به تقوا سفارش می نمایم؛ زیرا تقوا حق خدا است بر شما و‏‎ ‎‏حق شما را بر خدا لازم و برقرار می نماید و شما را سفارش می کنم به اینکه از خدا‏‎ ‎‏برای تقوا کمک بطلبید و از تقوا برای (قرب به) خدا، همراهی درخواست نمایید؛‏‎ ‎‏زیرا تقوا در امروز (دنیا) پناه و (در برابر سختی ها و گرفتاری ها) سپر است و در‏‎ ‎‏فردا (قیامت) راه بهشت است، راه آن آشکار و رونده در آن سود برنده و امانت دار‏‎ ‎‏آن (خداوند) حافظ و نگهدار است.‏‎[57]‎

پناهگاه استوار و دستگیره محکم 

‏مولای متقیان امیرمؤمنان(ع) می فرمایند:‏

‏ای مردم هیچ کرامتی عزیزتر از تقوا نیست و هیچ پناهگاهی مصون تر از‏‎ ‎‏پرهیزگاری نیست پس به تقوا دست اندازید؛ زیرا تقوا را ریسمانی است دارای‏‎ ‎‏دستگیرة محکم و پناهگاهی که استوار است بلندی آن.‏‎[58]‎‏ ‏

حرص در علم

‏از نشانه های متقین آن است که تو می بینی در امر دین توانا است، و در نرمی و‏‎ ‎‏خوش خویی دوراندیش و در ایمان با یقین و در ( طلب) علم حریص و در بردباری‏‎ ‎‏دانا.‏‎[59]‎

میانه نگه داشتن در توانگری و آراستگی ظاهر و باطن در حالت فقر و نیازمندی 

‏از نشانه های یک فرد متقی این است که در توانگری میانه رو است (اسراف نکرده،‏‎ ‎‏دارایی خود را بی جا صرف نمی کند) و در بندگی و عبادت فروتن است و در فقر‏‎ ‎‏و نیازمندی آراسته جلوه می کند.‏‎[60]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 447
صدق گفتار، اعتدال در پوشاک، تواضع در رفتار

‏پرهیزگاران و متقین در دنیا دارای فضیلت هایی هستند، گفتارشان از روی راستی‏‎ ‎‏است و پوشاکشان میانه روی و رفتارشان به فروتنی است.‏‎[61]‎

برترین عزت 

‏امام علی (ع) تأکید دارند که: ‏

‏هیچ کرامتی عزیزتر از تقوا نیست.‏‎[62]‎

‏هیچ عزتی، عزت‏‏ ‏‏بخش‏‏ ‏‏تر از تقوا نیست.‏‎[63]‎‏ ‏

 بهداشت جسمی و روانی

‏همانا تقوای خدا داروی درد قلب ها و بینایی کوری دل ها و بهبودی بیماری تن ها و‏‎ ‎‏اصلاح فساد سینه ها و پاکیزگی چرک نفس ها و روشنی پوشش دیده ها و ایمنی‏‎ ‎‏ترس دل و نور سیاهی (تاریکی) نادانی شما است.‏‎[64]‎‏ ‏

پرهیز از طمع 

‏از نشانه های متقین آن است که می بینی در سختی شکیبا و حلال را جویا و در‏‎ ‎‏هدایت و رستگاری دلشاد و از طمع و آز دور هستند.‏‎[65]‎

عمل کردن به نیکی و مداومت بر انجام آن

‏رسول خدا(ص) در خصوص نشانه های متقین می فرمایند: ‏

‏نشان پرهیزگار شش چیز است: از خدا بترسد، از مؤاخذه اش حذر کند، چنان صبح‏‎ ‎‏و شام کند که گویا خدا را می بیند، دنیا را مهم نشمارد و بر اثر خوش خویی چیزی‏‎ ‎‏از دنیا را بزرگ نشمارد.‏‎[66]‎‏ ‏

‏امیرمؤمنان علی(ع) نیز در این خصوص بیان می دارند که: ‏

‏ از نشانه های متقین این است که مردم به نیکویی او چشم داشته، از بدیش‏‎ ‎‏آسوده اند، کار نکوهیده از او دیده نشده، کار پسندیده اش هویدا است، نیکویی به‏‎ ‎‏او رو آورده، بدی به او پشت گردانیده است.‏‎[67]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 448
 ایجاد خیر و نیکی 

‏دنیا بسیار فریبنده است، هر چه در آن است، می فریبد و فانی شدنی است، هر که‏‎ ‎‏در آن است نابود می شود، خیر و نیکویی در هیچ یک از توشه های آن نیست مگر‏‎ ‎‏در تقوا.‏‎[68]‎‏ ‏

 سبقت در انجام کار نیکو و رستگاری کردار 

‏ مولای متقین علی(ع) در خصوص امر تقوا چنین بیان می دارند که: ‏

‏ تقوا ریشه احسان است‏‏؛‏‏ تقوا هدفی است که هر کس به دنبالش نرود هلاک شود،‏‎ ‎‏هرکه به آن عمل کند پشیمان نگردد که رستگاران، با تقوا رستگار شدند.‏‎[69]‎‏ ‏

‏پس کسی که تقوا را شعار قلبش قرار داد، در خیر و نیکویی از دیگری پیشی‏‎ ‎‏گرفت و کردارش رستگار گردید، غنیمت داند بهره های تقوا را.‏‎[70]‎‏ ‏

 برترین توشه 

‏ امام علی(ع) در توصیه هایشان به امام حسین(ع) تأکید بر آن دارند که: ‏

‏پسرجان! تو را سفارش می کنم به تقوا، در توانگری و درویشی، پسر جان! هر که‏‎ ‎‏عیب خویش بیند به عیب دیگران نپردازد، هر که جامه تقوا ندارد، با هیچ لباس‏‎ ‎‏(معایب) خود را نپوشاند.‏‎[71]‎‏ ‏

 استواری در برابر لغزش ها 

‏ امیرمؤمنان(ع) چنین تذکر می دهند: ‏

‏هر که تقوا دارد، نجات یابد. ‏‎[72]‎

‏ همت و اندیشة من در این است که نفس خود را با تقوا تربیت نموده، خوار‏‎ ‎‏گردانم تا در روزی (قیامت ) که ترس و بیم آن بسیار است آسوده باشم و بر‏‎ ‎‏اطراف لغزشگاه استوار مانم. ‏‎[73]‎

 قوت در دین، خوش خویی و نرمی 

‏از نشانه های یک فرد متقی آن است که تو می بینی. در امر دین توانا است و در نرمی و خوشخویی، دوراندیش و در ایمان با یقین است.‏‎[74]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 449
 برترین دارایی

‏و بدانید که از جمله نعمت ها، دارایی فراوان است و بهتر از دارایی فراوان،‏‎ ‎‏تندرستی است و بهتر از تندرستی، تقوای قلب است. ‏‎[75]‎

 بازداشتن از کار حرام، خودسازی، ایمان به پایان پذیری عمر 

‏ بندگان خدا، تقوا و ترس از خدا دوستان خدا را از ارتکاب حرام باز می دارد و‏‎ ‎‏خوف و ترس (از عذاب را) در دل هایشان قرار می دهد به طوری که آنان را در‏‎ ‎‏شب ها (برای نماز) بیدار و در شدت گرمی روزها (برای روزه) تشنه نگاه می دارد،‏‎ ‎‏پس آسایش(آخرت) را به رنج (دنیا) و سیرآبی (آن روز ) را به تشنگی (امروز)‏‎ ‎‏تبدیل نمودند و مرگ را نزدیک دانسته، به انجام عمل نیکو شتافتند و آرزو را‏‎ ‎‏دروغ پنداشته، به سررسیدن عمر را در نظر گرفتند.‏‎[76]‎

 کلید هدایت، آزادی از بندگی، اندوخته روز قیامت 

‏تقوا کلید هدایت و رستگاری (دنیا و آخرت) و اندوخته برای روز قیامت و سبب‏‎ ‎‏آزادی از هر بندگی و رهایی از هر تباهی است.‏‎[77]‎

 برترین کرامت و ارجمندی

‏رسول خدا(ص)، برترین معلم بشریت، چنین درس می دهند: ‏

‏ارجمندترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شما است و هیچ عربی بر عجمی‏‎ ‎‏فضیلت ندارد مگر به تقوا. ‏‎[78]‎

‏و امیرمؤمنان(ع) در سفارشات خویش به پسرش امام حسن(ع) چنین تذکر می دهند: ‏

‏پسر جان، کرمی از تقوا ارجمندتر نیست.‏‎[79]‎ 

‏پسر جان، از همة سفارش ها، آنچه بیشتر دوست دارم به کار بندی تقوا است.‏‎[80]‎‏ ‏

‏ هیچ دارایی پرسودتر از خرد نیست و هیچ تنهایی ترسناک تر از خودپسندی نیست‏‎ ‎‏و هیچ عقلی چون تدبیر و اندیشه نیست و هیچ کرامتی مانند تقوا نیست.‏‎[81]‎‏ ‏

‏بنابراین، با توجه به آیه سیزدهم سوره حجرات که در آن برخورداری افراد از‏‎ ‎‏کرامت اکتسابی را تابع وجود تقوا دانسته است ؛ می توان گفت که این دو نوع ارزش‏‎ ‎‏همیشه همراه هم خواهند بود و در واقع آثار ذکرشده درخصوص تقوا، بیانگر‏‎ ‎‏ویژگی های با کرامت ترین افراد می باشد.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 450
شاخص های کرامت انسانی 

‏ با استناد به متن آموزه های دینی، می توان معیارهایی را برای کرامت انسانی معرفی‏‎ ‎‏نمود که مبنایی باشد برای آنکه مشخص شود فردی صاحب کرامت است یا خیر؛‏‎ ‎‏همچنین این شاخص ها، معیارهایی را برای آنکه افراد صاحب کرامت نفس شوند،‏‎ ‎‏معرفی می نماید.‏

1. خویشتن داری 

‏یکی از معیارهایی که مشخص کننده انسان های با کرامت است، خویشتن داری‏‎ ‎‏ومالکیت هوای نفس است. انسان کریم بر زبان، غضب و امیال خویش تسلط دارد،‏‎ ‎‏چشم و دلی پاک دارد و هوای نفسش در نظرش کوچک و پست است. ‏

‏امام علی (ع) در این خصوص چنین بیان می دارند:‏

‏«‏الکریم من تجنب المحارم وتنزه عن العیوب‏»؛‏‎[82]‎‏  انسان باکرامت کسی است که از‏‎ ‎‏حرام اجتناب می کند و از همة عیب ها منزه و پاک است.‏

‏«‏من کرمت نفسه، صغرت الدنیا فی عینه ومن هانت نفسه کبرت الدنیا فی عینه»‏؛‏‎[83]‎‎ ‎‏هر کس کرامت نفس داشته باشد ، دنیا در دیده اش کوچک است وهر کس نفسش‏‎ ‎‏خوار باشد دنیا در دیده اش بزرگ است. ‏

‏«‏أملک علیک هواک وشحّ بنفسک عمّا لا یحلّ لک، فإنّ الشحّ بالنّفس حقیقة‎ ‎الکرم‏»؛‏‎[84]‎‏ هوای نفست را نگه دار و نسبت به خویشتن از آنچه حرام است بخل‏‎ ‎‏بورز؛ زیرا بخل نسبت به خویشتن، حقیقت کرم است.‏

‏«‏من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته‏»؛‏‎[85]‎‏ آن کس که کرامت نفس دارد، شهوات‏‎ ‎‏و تمایلات نفسانی، نزدش خوار و حقیر است. ‏

‏«‏من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة‏»؛‏‎[86]‎‏ آن کس که کرامت نفس دارد ، هرگز‏‎ ‎‏آن را با ارتکاب گناه و نافرمانی پست و موهون نمی سازد. ‏

‏«‏ثلاثة تدلّ علی کرم المرء؛ حسن الخلق، کظم الغیظ وغضّ الطّرف‏»؛‏‎[87]‎‏ سه چیز گواه‏‎ ‎‏کرم مرد است: خوش خویی، غلبه برخشم و چشم پوشی.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 451
2. نرم خویی وخوش اخلاقی 

‏معیار دیگری که نشانگر کرامت انسانی است، خوش اخلاقی و نرم خویی است.‏

‏علی(ع) می فرمایند:‏

‏«‏من الکرم لین الشّیم‏»؛‏‎[88]‎‏  نرم خویی از کرم است. ‏

‏«‏والکرم حسن السّجیة‏»؛‏‎[89]‎‏ خوش رفتاری از کرامت است. ‏

‏«‏یستدلّ علی کرم الرجل بحسن بشره وبذل برّه‏»؛‏‎[90]‎‏ بر کرامت آ دمی، با گشاده رویی و‏‎ ‎‏ نیک خویی و احسان کردنش استدلال شود.‏

3. پایبندی به عهد و پیمان 

‏کریمان، کسانی هستند که هنگام بستن عهد و پیمان و دادن وعده، خود را ملزم به‏‎ ‎‏انجام آن می دانند. ‏

‏مولای متقیان چنین تأکید دارند که : ‏

‏«‏مِن الکرم الوفاء بالذِمم‏»؛‏‎[91]‎‏  از نشانه های کرامت، وفای به تعهدات است.‏

‏«‏الکرم بذل الجود وانجاز الوعود‏»؛‏‎[92]‎‏  کرامت، بخشش را به کار بستن و پیمان ها را‏‎ ‎‏به جای آوردن است.‏

‏«‏الکریم إذا وعد وفی وإذا تواعد عفی‏»؛ کریم هنگامی که وعده ای می دهد به آن‏‎ ‎‏ وفا می کند و هنگامی که به او وعده ای داده می شود، از آن در می گذرد.‏

‏«‏سنّة الکرام الوفاء بالعهود‏، ‏ سنّة اللئام الجحود‏»؛‏‎[93]‎‏ سنت انسان های کریم، وفای به‏‎ ‎‏پیمان ها است و سنت انسان های لئیم، انکار و تکذیب است.‏

4. سادگی 

‏انسان کریم، انسانی ساده و از پیچیدگی ها و داشتن نیت های پنهانی به دور است از‏‎ ‎‏امیرمؤمنان، علی(ع) در ‏‏غررالحکم ‏‏نقل شده است که می فرمایند:‏

‏«‏الکریم إبلج واللئیم ملهوج‏»؛‏‎[94]‎‏ انسان کریم، روشن و آشکار است و انسان لئیم‏‎ ‎‏پیچیده. ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 452
5. آبروداری

‏برای انسان کریم حفظ جایگاه اجتماعی، حرمت و آبرو اهمیت بالایی دارد، او‏‎ ‎‏نمی خواهد مورد اهانت قرار گیرد و خوار شود. برای او حفظ آبرو از حفظ مال مهم تر‏‎ ‎‏است. امام علی(ع) می فرمایند: ‏

‏«‏الکرم إیثار العرض علی المال، اللّؤم إیثار المال علی الرّجال‏»؛‏‎[95]‎‏ کرم عبارت است‏‎ ‎‏از: برگزیدن آبرو بر مال و لئامت عبارت است ازگزیدن مال بر مردم. ‏

‏و در حدیث دیگر نیز می فرمایند: ‏

‏«‏الکریم مَن صان عرضه بماله، اللئیم مَن صان ماله بعرضه‏»؛‏‎[96]‎‏ کریم کسی است که‏‎ ‎‏آبرویش را با بذل مالش حفظ می کند درحالی که لئیم کسی است که مالش را با‏‎ ‎‏بذل آبرویش نگه می دارد.‏

6. احسان 

‏یکی دیگر از شاخص های انسان های کریم احسان آن ها است. انسان کریم از‏‎ ‎‏احسان کردن و بخشیدن مال لذت می برد. او بیشتر دست دهنده دارد تا دست گیرنده،‏‎ ‎‏در حالی که لئیم از گرفتن و بهره گیری از دیگران لذت می برد. ‏

‏علی(ع) در این خصوص می فرماید:‏

‏«‏الکریم من بذل إحسانه، اللئیم من کثر امتنانه‏»؛‏‎[97]‎‏ کریم کسی است که احسانش را‏‎ ‎‏می پراکند در حالی که لئیم کسی است که تقاضای بسیار دارد.‏

‏«‏لیس من عادة الکرام تـﺄخیر الإنعام‏»؛‏‎[98]‎‏ تأخیر احسان از خوی کریمان نباشد. ‏

‏«‏الکریم من سبق نواله سؤاله‏»؛‏‎[99]‎‏ کریم کسی است که بخشش او بر تقاضایش سبقت‏‎ ‎‏گرفته است.‏

‏«‏الکریم من بدأ بإحسانه‏»؛‏‎[100]‎‏ کریم کسی است که به احسان کردن پیشی می گیرد. ‏

‏«مِن تمام الکرم إتمام النّعم»؛‏‎[101]‎‏  کمال کرامت، احسان کامل است.‏

7. بخشش (عفو) 

‏بخشیدن گناهان و جرایم دیگران از سنت کریمان است، آنان بدی را با نیکی پاسخ‏‎ ‎‏می دهند و هنگامی که قدرت می یابند، دست به عفو و بخشش می زنند.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 453
‏امیرمؤمنان(ع) می فرمایند:‏

‏«‏المبادرة إلی العفو من أخلاق الکرام، المبادرة إلی الانتقام من أخلاق اللّئام‏»؛‏‎[102]‎‏ اقدام‏‎ ‎‏به بخشش از اخلاق کریمان است و اقدام به انتقام از اخلاق لئیمان است.‏

‏«‏الکریم من جازی الإساءة بالإحسان‏»؛‏‎[103]‎‏  انسان باکرامت کسی است که بدی را با‏‎ ‎‏نیکی پاسخ می دهد. ‏

‏«‏الکریم إذا قدر صفح وإذا ملک سمح وإذا سئل أنجح‏»؛‏‎[104]‎‏ کریم کسی است که اگر‏‎ ‎‏قدرت پیدا کند، می بخشد و اگر دارایی بیابد ارزانی می دارد و اگر مورد سؤال‏‎ ‎‏واقع شود، درخواست را برآورد.‏

‏«‏لیس من شیم الکرام تعجیل الانتقام‏»؛‏‎[105]‎‏  از صفات انسان های کریم تعجیل در انتقام‏‎ ‎‏نیست.‏

استلزامات تربیتی کرامت انسانی 

الف ـ آثار فردی 

‏با نظر به ویژگی کرامت انسانی،می توان از اصل عزت نفس سخن گفت، مقصود از‏‎ ‎‏این اصل آن است که باید انسان مکرم را عزیز داشت و مایه های عزت نفس او را‏‎ ‎‏فراهم آورد.خداوند خود چنین می کند و خود را متکفل تدبیر و برآورنده عزت انسان‏‎ ‎‏می سازد واز این رو یکی از اوصاف خداوند رب العزّه است. برای تأمین عزت در افراد‏‎ ‎‏باید احساس عزت را درآنان به وجود آوریم و جهت تحقق این هدف باید فرد خود‏‎ ‎‏پندارة مثبت دربارة خود داشته باشد.‏

‏خودپنداره‏‎[106]‎‏ عبارت است از: شکل گیری یک احساس دربارة خود، به عبارت‏‎ ‎‏دیگر، نگاه و دید جامع فرد دربارة خودش‏‎[107]‎‏، خودپنداره او است. ‏

‏خودپنداره در اثر تجربة فرد و نگرش و تفسیر دیگران از تجربة او شکل می گیرد.‏‎ ‎‏رفتارهایی که از آدمی سر می زند و انعکاسی که این رفتار ها در برخورد با دیگران پیدا‏‎ ‎‏می کند، همگی در نوع نگرش و تصور فرد نسبت به خویش دخالت دارند. البته رابطه‏‎ ‎‏بین تجربیات فرد و خودپندارة او دوسویه است ؛ همان گونه که تجربیات او در‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 454
‏شکل گیری خودپنداره مؤثر است، نوع نگرش به خود نیز در تجربیات آیندة او تأثیر‏‎ ‎‏خواهد گذاشت. به دیگر سخن، تجربیات فرد، اعتقاد و احساسی را در او پدید می آورد‏‎ ‎‏که مبنای نگرش او به خود می شود و این نوع نگرش، در نوع تجربیاتی که خواهد‏‎ ‎‏داشت، تأثیر می گذارد. اگر خود پنداره مثبت در فرد شکل بگیرد، رفتارهای آینده او‏‎ ‎‏اغلب بهنجار خواهد بود و اگر این نگرش به خود به صورت منفی تحقق یابد، معمولاً‏‎ ‎‏فرد رفتاری نابهنجار خواهد داشت. بنابراین برای رسیدن به رشد و کمال، هر فردی‏‎ ‎‏نیازمند به نگرش مثبت و عزت نفس است. ‏

‏مازلو‏‎[108]‎‏ به عنوان یک روان شناس در طبقه بندی نیازهای انسان، نیاز به احترام و‏‎ ‎‏عزت نفس را از نیازهای اساسی و عالی می داند و دربارة کارکرد آن می گوید: ‏

‏ارضای نیاز به عزت نفس به احساساتی از قبیل اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، ‏‎ ‎‏لیاقت، کفایت و مثمرثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد، اما بی اعتنایی به این‏‎ ‎‏نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی می شود.‏‎[109]‎

‏براندن، از پیشکسوتان نظریة حرمت نفس معتقد است که سلامت روان انسان به‏‎ ‎‏حرمت نفس او منوط است و بیماری های روانی از کمبود حس احترام به خویشتن‏‎ ‎‏سرچشمه می گیرد و دربارة ضرورت حرمت نفس می گوید: ‏

‏انسان تمایل به داشتن حرمت نفس را امری ضروری و الزام آور و اساسی می داند؛‏‎ ‎‏اعم از این که می تواند ضرورت را در وجود خود به وضوح شناسایی نماید یا نه؛‏‎ ‎‏ نمی تواند منکر این واقعیت شود که ارزشیابی او از خویشتن اهمیت حیاتی دارد و‏‎ ‎‏به اندازه مسأله مرگ و زندگی مهم است.... انسان آن چنان مشتاق و نیازمند به‏‎ ‎‏داشتن نظر مثبت ومناسب دربارة خویش است که امکان دارد در این راه، حقیقت‏‎ ‎‏را نادیده انگارد، تضادش را تحریف و ذهن خود را تجزیه کند و احساسات‏‎ ‎‏نامناسب را سرکوب سازد تا از رودررویی با حقایقی که ارزشیابی او را در مورد‏‎ ‎‏خویش خدشه دار می کند و به آن جهت منفی می دهد، پرهیز نماید.‏‎[110]‎‏ ‏

‏در نظام تربیتی اسلام نیز به ارزشمند بودن انسان و ایجاد تصور مطلوب و ارزشمند‏‎ ‎‏نسبت به خود و دیگران توجه خاصی شده است. در یک نگاه کلی و اساسی می توان‏‎ ‎‏نگرش اسلام به انسان را بر اساس عزت و کرامت و شرافت انسانی دانست و از جایگاه‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 455
‏والای انسان در مکتب اسلام سخن گفت. خداوند روح را با شرافتی در انسان دمید‏‎[111]‎‎ ‎‏و او را خلیفه خود در زمین قرار داد‏‎[112]‎‏ و اسرار آفرینش را که به هیچ یک از ملائکه‏‎ ‎‏نگفته بود به او آموخت‏‎[113]‎‏ و ملایکه را به سجده کردن بر او واداشت‏‎[114]‎‏ و به او کرامت‏‎ ‎‏و فضیلتی بخشید که به دیگر موجودات نبخشیده بود‏‎[115]‎‏ و موجودات را به تسخیر او‏‎ ‎‏درآورد‏‎[116]‎‏ وهمه چیز را برای او آفرید‏‎[117]‎‏.‏

‏تمامی این آیات از ارزشمندی و حرمت نفس انسانی در دیدگاه اسلام حکایت دارد‏‎ ‎‏و علت تأکید بر تکریم آدمی، نشانگر آن است که انسان ها نیز باید نسبت به خود‏‎ ‎‏نگرش مثبت داشته باشند و به دنبال تعظیم و تکریم خویش باشند.‏

‏همان طورکه قبلاً ذکر شد خودپنداره و دید جامع فرد نسبت به خویش، بر اساس‏‎ ‎‏تجربیات فرد و نگرش دیگران نسبت به او، شکل می گیرد، با توجه به نوع تجربیات و‏‎ ‎‏نگرش افراد، نوع خودپنداره نیز مشخص می گردد. به کارگیری روش های آسیب زا‏‎ ‎‏توسط مربیان، در شکل گیری خودپنداره منفی بسیار مؤثر است؛ زیرا پیامد آن تحقیر‏‎ ‎‏متربی است. خودپنداره منفی نیز از انسان شخصیتی متزلزل و نامطمئن می سازد. چنین‏‎ ‎‏شخصیتی که عزت نفس بسیار کمی دارد به حقارت خود معتقد بوده، احساس می کند‏‎ ‎‏که دوست داشتنی نیست، همواره شکست را انتظار می کشد و از حضور در جمع‏‎ ‎‏هراس دارد، از پذیرش مسئولیت اجتناب  می ورزد و احساس یأس و نا امیدی می کند.‏‎ ‎‏تمامی این موارد زمینة بروز رفتارهای نابهنجار را در فرد ایجاد می کند. ‏

‏برعکس اگر قضاوت انسان دربارة خود مثبت باشد، از فعالیت خویش لذت می برد،‏‎ ‎‏به آینده امیدوار است و با شور و شوق در جهت تحقق آرمان ها و آرزوها و رسیدن به‏‎ ‎‏کمال تلاش می نماید. ‏

‏اگر در جامعه و در محیط های آموزشی، از کودکی با شیوة آزادمنشانه، توأم با‏‎ ‎‏ارزش گذاری به شخصیت افراد و احیای عزت وکرامت نفس رفتار شود و در برابر‏‎ ‎‏احساسات و عواطف کودکان برخوردی صحیح صورت گیرد؛ افراد با شخصیت وکریم‏‎ ‎‏پرورش می یابند و دیگر زمینه ای برای جوانان بزهکار، عاصی و مجرم به وجود‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 456
‏نخواهد آمد. رفتار آزادمنشانه و محترمانه و درک احساسات کودک سبب می گردد که او‏‎ ‎‏احساس قدر و ارزش کند، همین احساس رضایت و ارزش، به رشد شخصیت وی‏‎ ‎‏کمک خواهد کرد. ‏

‏از دیدگاه قرآن، تربیتی سازنده است که انسان را متوجه ارزش های وجودی و‏‎ ‎‏کرامت نفس خود کند؛ چرا که این امر باعث می گردد تا فرد در حفظ عزت نفس‏‎ ‎‏خویش بکوشد و انسانی مؤمن، آزاده، وارسته از هر قید و بندی و مفید برای خود و‏‎ ‎‏جامعه و در نهایت عزیز در پیشگاه خدا باشد.‏

‏امام خمینی(ره) در این خصوص می فرمایند:‏

‏اتکال به نفس، بعد از اعتماد به خداوند، منشأ خیرات است.‏‎[118]‎‏ ‏

‏فکر این باشیم که خودمان شخصیت پیدا بکنیم‏‎[119]‎‏.‏

‏ مبدأ همه خطرها برای انسان خود آدم است ومبدأ اصلاح هم از خود آدم باید‏‎ ‎‏شروع شود.‏‎[120]‎‏ ‏

‏شکم و نان و آب میزان نیست، عمده شرافت انسانی است.‏‎[121]‎

‏مگر عزت و شرف و ارزش های انسانی، گوهرهای گرانبهایی نیستند که اسلاف‏‎ ‎‏صالح این مکتب، عمر خود و یاران خود را در راه حراست و نگهبانی از آن وقف‏‎ ‎‏نمودند.‏‎[122]‎

ب. آثار اجتماعی 

‏ تکریم به معنای گرامی داشتن و بزرگوار شمردن وحرمت نگه داشتن، در روابط‏‎ ‎‏انسانی و تعامل های اجتماعی، قاعده ای زیرساختی و مبنایی است، به گونه ای که هر‏‎ ‎‏نوع امر انسانی و هر نوع رابطه و حکم از روابط و احکام اجتماعی با این قاعده محک‏‎ ‎‏می خورد. هر نوع تلقی ای که از انسان داشته باشیم، همان گونه با او رفتار خواهیم کرد.‏‎ ‎‏اگر انسان موجودی باکرامت و با منزلت و با حرمت ذاتی دیده شود، روابط و مناسبات‏‎ ‎‏اجتماعی با نوع انسان، کرامت مدار و حرمت محور می شود. اگر این مبنا نادیده گرفته‏‎ ‎‏شود و یا انکار گردد و یا به تبعیض آلوده شود، روابط و مناسبات اجتماعی، غیر انسانی‏‎ ‎‏می گردد.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 457
‏ رسول خدا(ص) که اکرم خلق بود بیش ترین تکریم را در رفتارش با خلق خدا‏‎ ‎‏داشت و سیره اجتماعی اش بر تکریم مردمان استوار بود و آن چنان، افراد را احترام‏‎ ‎‏می کرد، گرامی می داشت و شخصیت می بخشید که قابل وصف نیست. چنانکه امام‏‎ ‎‏حسین(ع) می فرمایند از پدرم امیرمؤمنان(ع) از مجلس رسول خدا(ص) پرسش کردم،‏‎ ‎‏فرمودند: ‏

‏بهرة هر یک از همنشینانش را ادا می کرد تا آنجا که همنشین او گمان نمی کرد‏‎ ‎‏کسی نزد رسول خدا(ص) از او گرامی تر باشد... مجلس او، مجلس شکیبایی، حیا،‏‎ ‎‏راستی و امانتداری بود. در آن نه صدایی بلند می شد و نه سخن زشتی بر زبان‏‎ ‎‏رانده می شد و نه خطاهای این و آن گفته می شد، همه (در مجلس او ) برابر بودند‏‎ ‎‏و با تقوا بر یکدیگر برتری داده می شدند، فروتن بودند و بزرگ ترها را گرامی می‏‎ ‎‏داشتند، با کوچک ترها مهربان بودند، نیازمند را بر خود ترجیح داده، بیگانه را پاس‏‎ ‎‏می داشتند.‏‎[123]‎

‏رفتار پیامبر با مردم به تمام معنا کرامت آمیز بود. آن حضرت با خوشرویی بسیار با‏‎ ‎‏مردم رو به رو می شد و هرگز سخنی زشت بر زبان نمی آورد و هیچ گاه کسی را سرزنش‏‎ ‎‏ننموده، عیب کسی را جستجو نمی کرد و هرگز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آن که‏‎ ‎‏از حد گذشته باشد که در آن صورت با نهی و یا برخاستن، سخن او را می برید.‏‎[124]‎‏ ‏

‏رسول خدا(ص) در زمان های مختلف و به بیان های گوناگون بر روابط اجتماعی‏‎ ‎‏کرامت آمیز تأکید داشتند. از جمله می فرمودند:‏

‏«‏من أکرم أخاه المسلم فإنّما یکرم الله عزّ وجلّ‏»؛‏‎[125]‎‏ هر کس برادر مسلمانش را‏‎ ‎‏تکریم کند، بی گمان خدای عزّوجل را تکریم کرده است.‏

‏در اندیشه قرآنی و در راه ورسم نبوی، روابط اجتماعی در فضای تکریم، سامانی‏‎ ‎‏درست می یابد و اصلاحات اجتماعی در بستر کرامت انسانی شکل می گیرد.جامعه ای‏‎ ‎‏که تکریم انسان، در آن محور روابط باشد و در هر حرکت اجتماعی و رابطه انسانی،‏‎ ‎‏کرامت آدمیان به عنوان اصل حاکم لحاظ شود، جامعه ای سالم است که پیوسته در‏‎ ‎‏سایة رحمت حق است. در چنین جامعه ای، تعالی معنا می یابد؛ زیرا انسان هایی که در‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 458
‏فضای تکریم، تربیت می شوند و رشد می کنند، انسان هایی خردورز و متعادل و لطیف‏‎ ‎‏و کریمند. اوصیای پیامبر اکرم(ص) نیز که پاسداران قرآن کریم و راه و رسم نبوی‏‎ ‎‏بودند در جهت تبیین و تحقق اصل تکریم تلاش بسیار نمودند؛ چرا که مسیر اعتلای‏‎ ‎‏فردی و اجتماعی را در آن می دیدند.‏

‏علی(ع) در عهدنامة مالک اشتر می فرمایند:‏

‏قلب خود را لبریز ساز از رحمت بر مردمان و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی‏‎ ‎‏کردن به همگان و همچون جانوری درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری؛‏‎ ‎‏زیرا مردمان دودسته اند: دسته ای برادر دینی تو هستند و دستة دیگر در آفرینش با‏‎ ‎‏تو همانندند.‏‎[126]‎

‏امام خمینی(ره) در این راستا چنین می فرمایند:‏

‏ جوان ها را با اعتماد به نفس، با استقلال نفسانی، بار بیاورید.‏‎[127]‎‏ ‏

‏ با مردم درست رفتار کنید، با مردم خوش رفتار باشید.‏‎[128]‎

‏عزیزم! با بندگان خدا که مورد رحمت و نعمت او هستند و مخلّع به خلعت اسلام‏‎ ‎‏و ایمانند، دوستی پیدا کن و محبت قلبی داشته باش.‏‎[129]‎‏ ‏

‏اسلام، انسان را آزاد خلق کرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش و بر‏‎ ‎‏جانش و بر نوامیسش خلق فرموده... اسلام سرمنشأ همة آزادی ها، همه آزادگی ها،‏‎ ‎‏همه بزرگی ها، همه آقایی ها، همة استقلال ها هست.‏‎[130]‎‏ ‏

‏ رفق و مدارا و مصاحبت و رفاقت، از جلوات رحمت رحمانیه و شئون آن‏‎ ‎‏است.قلبی که در آن جلوة رحمت افتاده باشد و به بندگان خدا با نظر رحمت و‏‎ ‎‏عطوفت بنگرد، البته چنین قلبی در تمام شئون ‏‏[‏‏و مراحل‏‏]‏‏... با رفق و مدارا رفتار‏‎ ‎‏می کند.‏‎[131]‎‏ ‏

‏من اگر... برای خودم نسبت به سایر انسان ها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط‏‎ ‎‏فکری است و انحطاط روحی.‏‎[132]‎

‏از همین اصل اعتقادی توحید ما الهام می گیریم که همه انسان ها در پیشگاه خداوند‏‎ ‎‏یکسانند، او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند، اصل برابری انسان ها‏‎ ‎‏و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از‏‎ ‎‏انحراف و خطا است. بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه برهم می زند و‏‎ ‎‏امتیازات پوچ و بی محتوایی را در جامعه حاکم می سازد باید مبارزه کرد.‏‎[133]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 459
نتیجه گیری 

‏کرامت، بزرگواری است و بزرگواری، حاصل بهره وری معین یک موجود است.‏

‏خداوند آدمی را از بهره های درونی ویژه ای چون عقل برخوردار ساخته و او را به‏‎ ‎‏سبب این بهره وری، کریم و بزرگوار داشته است. این کرامت به اصل انسان بودن باز‏‎ ‎‏می گردد و اختصاصی به دسته معینی از آدمیان ندارد. از این حیث انسان ها همه از یک‏‎ ‎‏گوهرند و همه به گوهر انسانی کریم و مکرمند: ‏وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ‏.‏‎[134]‎

‏هرگاه آدمی، آن گوهر شریف را که از آن بهره مند شده پاس دارد و آن را جلوه ای‏‎ ‎‏بیشتر بخشد، خود را سزاوار کرامتی افزون تر گردانیده است و خداوند او را در پایگاه‏‎ ‎‏فراتری از کرامت جای می دهد: ‏

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ‏؛‏‎[135]‎‏ و او را رزق کریم عطا می کند. این کرامتی از پی‏‎ ‎‏کرامت نخست است،‏‎[136]‎‏ ‏فَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ‏ ‏‏.‏‎[137]‎

‏چنین کرامتی آثار تربیتی فردی واجتماعی زیادی به دنبال خواهد داشت که در متن‏‎ ‎‏مقاله مورد اشاره قرار گرفت. و اگر آن گوهر را به تیرگی بنشاند و آن را در بوتة اجمال‏‎ ‎‏افکند، دست مایة کرامت خویش را به فنا داده است: ‏ وَمَنْ یهِنْ اللهُ فَمَا لَهُ مِنْ‎ ‎مُکْرِمٍ‏؛‏‎[138]‎‏ و هر که را خدا خوار و ضعیف دارد، پس دیگر اکرام کننده ای برای او‏‎ ‎‏نخواهد بود. ‏

‏بنابراین، با نظر به شاخص کرامت ذاتی و اکتسابی آدمی؛ باید در امر تربیت به‏‎ ‎‏کرامت انسانی توجه داشت. با نظر به این نوع تلقی از آدمی قطعاً در عرصه تربیتی،‏‎ ‎‏نوع رفتار و مواجهه بین مربیان و متربیان متفاوت خواهد بود. متربیان با توجه‏‎ ‎‏به این معیار باید کرامت مربیان خویش را پاس دارند و مربیان با توجه به این‏‎ ‎‏معیار باید کرامت متربیان خویش را گرامی دارند؛ چرا که تکریم منزلت، موجب ایجاد‏‎ ‎‏امنیت در فرد می گردد و در روابط انسانی، روحیه اعتماد متقابل ایجاد می کند و در سایه‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 460
‏چنین اعتمادی، مناسبات انسانی توسعه می یابد و امکان اقدام به امر تربیت مهیا‏‎ ‎‏می گردد.‏

‏بدین منظور این نوشتار به دنبال آن بود که با توجه به متن آموزه های دینی و با‏‎ ‎‏استناد به رهنمودهای امام خمینی(ره)، یکی از ابعاد مختلف موضوع کرامت انسانی را‏‎ ‎‏مورد بررسی قرار دهد. ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 461
پی نوشت ها:

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 462

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

منابع

‏قرآن کریم‏

‏1‏‏. اصول تربیت‏‏، علی اصغر احمدی، انتشارات سازمان انجمن اولیاء و مربیان، چاپ‏‎ ‎‏اول، تهران، 1378.‏

‏2‏‏. انسان از دیدگاه اسلام‏‏، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، سمت، 1377.‏

‏3. ‏‏انسان شناسی‏‏، محمود رجبی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ‏‎ ‎‏1379.‏

‏4‏‏. انگیزش و شخصیت‏‏، مزلو ابراهام اچ، ترجمه احمد رضوانی، انتشارات آستان‏‎ ‎‏قدس رضوی، مشهد، 1367.‏

‏5‏‏. آیین انقلاب اسلامی، ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1373.‏

‏ ‏

‏6‏‏. برداشت هایی از سیره امام خمینی‏‏، به کوشش غلام علی رجائی، مؤسسه چاپ و‏‎ ‎‏نشر عروج.‏

‏7‏‏. تحف العقول من آل الرسول‏‏، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی بن الحسین،‏‎ ‎‏ ترجمه آیت الله کمره ای، انتشارات اسلامیه، قم، 1369.‏

‏ 8‏‏. روان شناسی حرمت نفس‏‏، ناتانیل براندن، ترجمه جمال هاشمی، شرکت سهامی‏‎ ‎‏انتشار، تهران، 1371.‏

‏9‏‏. روان شناسی تربیتی، اصول وکاربرد آن‏‏، جان ای گلدور و برونینگ راجراچ،‏‎ ‎‏ترجمه علی نقی خرازی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1375.‏

‏10‏‏. شرح چهل حدیث‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 463
‏11‏‏. شرح حدیث جنود عقل وجهل‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‏‎ ‎‏خمینی، 1380.‏

‏12. ‏‏شرح غرر الحکم و درر الکلم‏‏، عبدالوهاب بن محمد تمیمی آمدی، انتشارات‏‎ ‎‏دانشگاه تهران، 1373.‏

‏13‏‏. صحیفه امام‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379.‏

‏14‏‏. کرامت در قرآن‏‏، عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1366.‏

‏15. ‏‏کلمات قصار‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372.‏

‏16‏‏. المفردات فی غریب القرآن‏‏، راغب اصفهانی، المکتبة المرتضویه، تهران.‏

‏17‏‏. نگاهی دوباره به تربیت اسلامی‏‏، خسرو باقری، انتشارات مدرسه، 1382.‏

‏18‏‏. نهج البلاغه‏‏، فیض الاسلام.‏

‏19‏‏. نهج الفصاحه،‏‏ علی شیروانی، انتشارات دارالفکر، 1385.‏

‏ ‏

‏ ‏

 

‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 464

  • . صحیفة امام، ج 8، ص 325.
  • . همان، ص 324.
  • . علق (96): 1.
  • . انفطار (82): 11.
  • . تکویر (81): 19.
  • . عبس (80): 13.
  • . واقعه (56): 77.
  • . اسراء (17): 70.
  • . ر.ک: صحیفة امام، ج 6، ص 530.
  • . همان، ج 21، ص 396.
  • . کرامت در قرآن، ص 22.
  • . وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنْ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً.
  • . لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ؛ تین (95): 4؛ فَتَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ، مؤمنون (23): 14.
  • . أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً، لقمان (31): 20؛ هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً، بقره (2): 29.
  • . نساء (4): 28.
  • . معارج (70): 19.
  • . ابراهیم (14): 34.
  • . احزاب (33): 72.
  • . اعراف (7): 179.
  • . تین (95): 5.
  • . مؤمنون (23): 14.
  • . تین (95): 4.
  • . مؤمنون (23): 14.
  • . اسراء (17): 70.
  • . صحیفة امام، ج 4، ص 188.
  • . همان، ج 21، ص 46.
  • . همان، ص 223.
  • . همان، ج 14، ص 205.
  • . شرح چهل حدیث، ص 635.
  • . صحیفة امام، ج 13، ص 285.
  • . همان.
  • . جمعه (62): 5.
  • . اعراف (7): 179.
  • . صحیفة امام، ج 18، ص 445.
  • . همان، ج 7، ص 532.
  • . علق (96): 3 – 4.
  • . بقره (2): 281.
  • . ر.ک: کرامت در قرآن، ص 46.
  • . حجرات (49): 13.
  • . نهج البلاغه، حکمت 109.
  • . نهج الفصاحه، ص 336.
  • . صحیفة امام، ج 6، ص 453.
  • . همان، ج 9، ص 425.
  • . حجرات (49): 13.
  • . صحیفة امام، ج 1، ص 378.
  • . نهج البلاغه، خطبه 182.
  • . تحف العقول، ص 262.
  • . نهج البلاغه، خطبه 16.
  • . تحف العقول، ص 37.
  • . همان، ص 195.
  • . نهج البلاغه، خطبه 221.
  • . اعراف (7): 96.
  • . تحف العقول، ص 262.
  • . نهج البلاغه، خطبه 156.
  • . تحف العقول، ص 10.
  • . نهج البلاغه، خطبه 156.
  • . همان، خطبه 232.
  • . همان.
  • . همان، خطبه 184.
  • . همان.
  • . همان.
  • . تحف العقول، ص 94.
  • . نهج البلاغه، حکمت 363.
  • . همان، خطبه 189.
  • . همان، خطبه 184.
  • . تحف العقول، ص 24.
  • . نهج البلاغه، خطبه 184.
  • . همان، خطبه 110.
  • . تحف العقول، ص 80.
  • . نهج البلاغه، خطبه 132.
  • . تحف العقول، ص 89.
  • . همان، ص 96.
  • . نهج البلاغه، نامه 45.
  • . همان، خطبه 184.
  • . همان، حکمت 381.
  • . همان، خطبه 113.
  • . همان، خطبه 221.
  • . تحف العقول، ص 37.
  • . همان، ص 91.
  • . همان، ص 74.
  • . نهج البلاغه، حکمت 109.
  • . غرر الحکم، ص 4.
  • . همان، ص 451، ح 9130.
  • . همان، ص 199، ح 2366.
  • . همان، ص213.
  • . همان، ص210.
  • . بحار الانوار، ج78، ص232.
  • . همان، ج77، ص208.
  • . غرر الحکم، ص100، ح 1661.
  • . همان، ص875، ح 10813.
  • . همان، ص797، ح 9932.
  • . همان، ص107، ح 1774.
  • . همان، ص 129، ح 5556 و 5557.
  • . همان، ص 14، ح 19.
  • . همان، ص21، ح 17.
  • . همان، ص154، ح 2159.
  • . همان، ص 330، ح 1260 و 1261.
  • . همان، ص665، ح 8170.
  • . همان، ص 31، ح 243.
  • . همان، ص 241، ح 979.
  • . همان، ص 805، ح 10047.
  • . همان، ص 4، ح 1566 و 1567.
  • . همان، ص 100، ح 1664.
  • . همان، ص 67، ح 1863.
  • . همان، ص 81، ح 7490.
  • . Self Concept.
  • . ر.ک: روان شناسی تربیتی، اصول و کاربرد آن، ص245.
  • . Abraham H. Maslow..
  • . انگیزش و شخصیت، ص82.
  • . روان شناسی حرمت نفس، ص162.
  • . فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ؛ حجر(15): 29.
  • . وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛ بقره(2): 30.
  • .وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا؛ بقره (2): 31.
  • . وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ؛ بقره (2): 34.
  • . وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ... وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً؛ اسراء (17): 70.
  • .وَسَخَّرَ لَکُمْ الْفُلْکَ؛ ابراهیم (14): 32 – 33؛ وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ؛ اعراف(7):10.
  • . هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً؛ بقره(2): 29.
  • . صحیفة امام، ج17، ص 62.
  • . همان، ج8 ، ص 79.
  • . همان، ج17، ص 193.
  • . همان، ج 18، ص 132.
  • . همان، ج15، ص 1.
  • . الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج1،،ص17-19.
  • . ر.ک: همان.
  • . وسائل الشیعه، ج11، ص590-591.
  • . نهج البلاغه، نامة 53.
  • . صحیفة امام، ج7،ص57.
  • . برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج1، ص151.
  • . شرح چهل حدیث، ص312.
  • . صحیفة امام، ج1،ص286 ـ 287.
  • . شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص318 ـ 319.
  • . صحیفة امام، ج12، ص 343.
  • . آیین انقلاب اسلامی، ص1.
  • . اسراء(17): 70.
  • . حجرات (49): 13.
  • . ر.ک: نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص 132.
  • . حج (22): 50.
  • . حج (22): 18.