همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان»

کرامت اهل کتاب در نظام حقوقی اسلام

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کرامت اهل کتاب در نظام حقوقی اسلام

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

جناب آقای محمد جواد اصغری

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 63

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 64

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

مقدمه  

‏یکی از موضوعات جنجال برانگیز در حقوق بین الملل و حقوق بشر، حقوق اقلیت ها‏‎ ‎‏است. کشورهای استکباری هر‏‎ ‎‏کشوری را که مخالف سیاست های سلطه طلبانه وشیطانی‏‎ ‎‏آنان باشد، متهم به نقض حقوق اقلیت های مذهبی یا سیاسی نموده، عنوان می کنند که‏‎ ‎‏حقوق بشر نقض شده است. مستشرقان و اسلام شناسان غرب نیز ادعا می کنند که‏‎ ‎‏اسلام، تبعیض غیر قابل انکاری بین معتقدان ادیان مختلف قائل است و برای غیر‏‎ ‎‏مسلمانان حق حیات وکرامت انسانی قائل نیست‏‏. آن ها ادعا می کنند که پیامبراسلام،‏‎ ‎‏آیین خود را با زور شمشیر و قدرت بر ملت ها تحمیل کرده، اسلام آیین ضد آزادی،‏‎ ‎‏مخالف ترقی و ناقض حقوق بشر می باشد‏‏.‏

‏می گویند: اسلام در محتوا و مفهوم واقعی پیام خود نمی تواند، طرفدار کرامت و‏‎ ‎‏حیثیت ذاتی انسان باشد؛ چرا که اسلام عقیده خاصی را ملاک بهره مندی از حقوق‏‎ ‎‏اجتماعی دانسته و فقدان آن را ضابطه محروم شدن از آن دانسته است. بنابراین، احکام‏‎ ‎‏اسلام با حقوق بشر تفاوت بنیادی دارد و با هم در تضاد و تناقض است؛ چون نمی توان‏‎ ‎‏کسی را که عقیده باطل دارد، با مؤمن ومعتقد به اصول و مبانی حق، مساوی دانست. ‏

‏هدف مقاله، بررسی این موضوع است که آیا غیرمسلمانان به صرف انسان بودن از‏‎ ‎‏شرافت، کرامت و حیثیت ذاتی برخوردار هستند یا نه؟ آیا بهره مندی از حقوق انسانی‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 65
‏مشروط به داشتن عقاید خاص است؟ یا این که به صرف انسان بودن از کرامت‏‎ ‎‏بهره مندند؟‏

‏ضرورت و اهمیت این موضوع، به این جهت است که یکی از مباحث قابل توجه‏‎ ‎‏درحقوق بین الملل و حقوق بشر، مسأله کرامت ذاتی انسان است. طرح دیدگاه حقوقی‏‎ ‎‏اسلام به توسعه و تعمیق حقوق بشر کمک نموده و مانع تبلیغات سوء دشمنان و‏‎ ‎‏بدخواهان نیز خواهد شد. ‏

‏نوشتار حاضر، به بررسی این گزاره مهم درحقوق اسلامی می پردازد و به طور‏‎ ‎‏مشخص، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که اسلام برای اقلیت های دینی و مذهبی‏‎ ‎‏کرامت انسانی قائل شده است و جلوه های این کرامت در قالب حقوق اقلیت ها تبلور‏‎ ‎‏یافته است. این حقوق عبارتند از: داشتن حق حیات، حق کرامت، مصونیت و امنیت،‏‎ ‎‏آزادی مذهبی و انجام شعائر عبادی، آزادی عقیده و.... پس انسان دارای کرامت هست‏‎ ‎‏و احترام به این کرامت انسانی همیشه و تحت هر شرایطی باید حفظ شود؛ چرا که‏‎ ‎‏کرامت انسان ذاتی او است و این، اصل پایه ای و اساسی احترام به حقوق همه انسان ها‏‎ ‎‏است. ‏

گفتار اول: کلیات و مفاهیم 

1. مفهوم کرامت

‏کرامت در لغت به معنای: شرافت، شرف، احترام، عزت، هیبت، اعتبار، حیثیت،‏‎ ‎‏آبرو، کرم، جود، بخشش، دهش، بزرگی ورزیدن، جوانمرد گردیدن، بزرگواری،‏‎ ‎‏جوانمردی، اصالت، سخاوت، بزرگ منشی و ضد پستی آمده است. کرامت، دور شدن از‏‎ ‎‏هر پستی و فرومایگی و نایل شدن به شرافت و بزرگواری تعریف شده است که به‏‎ ‎‏دارنده این صفت، کریم می گویند. کریم غیر از کبیر و عظیم است. کریم، به معنای‏‎ ‎‏بخشنده بدون چشم داشت است. ‏‎[1]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 66
‏در اصطلاح، کرامت به همان معانی لغوی به کار می رود. وقتی از کرامات انبیا و‏‎ ‎‏اولیا سخن گفته می شود، منظور جود و بخشش و اعجاز آن ها است و چنانچه شخصی‏‎ ‎‏را کریم می گویند مقصود جود و سخاوت، فضیلت و بزرگی اش می باشد. ‏

‏در زبان فارسی، معادل کلمه کریم، کلمه خاصی نداریم. از این رو، در جمله ای‏‎ ‎‏کریم را به دارنده روح بزرگواری و منزّه از هر پستی آورده اند.‏

‏کریم، در مقابل دَنی و کرامت در مقابل دنائت و لئامت است؛ همچنان که جُود در‏‎ ‎‏مقابل بُخل قرار گرفته است. کرامت تنها دوری از پلیدی و پستی نیست؛ بلکه وصف‏‎ ‎‏کمالی است که باید آن کمالات را به دست آورد. کرامت با این معنا یک گونه از وجود‏‎ ‎‏و هستی است که کامل ترین مصداق آن، خداوند است؛ بلکه خداوند عالی ترین درجه‏‎ ‎‏کرامت وجودی و عین هستی کرامت می باشد؛‏‎[2]‎اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ‏؛‏‎[3]‎‏ ‏تَبَارَکَ اسْمُ‎ ‎ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ ‏.‏‎[4]‎

2. انواع کرامت 

‏اسلام دو گونه کرامت برای انسان قائل است:‏

‏1. ‏کرامت ذاتی:‏ حیثیتی طبیعی است که در وجود انسان «بما هو انسان» به ودیعت‏‎ ‎‏نهاده شده و هر انسانی از هر نژاد و رنگی و از هر سرزمین و آب و خاکی و با هر‏‎ ‎‏عقیده و فرهنگی، کرامت ذاتی و احترام انسانی دارد و تک تک انسان ها، از آن روی که‏‎ ‎‏در ذات خود انسانند، دارای حیثیت انسانی برابر با دیگر انسان ها هستند. برخورداری از‏‎ ‎‏حیثیت و کرامت انسانی برابر، از اصول بنیادین حقوق بشر است و اسلام نیز بر این‏‎ ‎‏حیثیت تأکید نموده، می فرماید:‏ وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ‏.‏‎[5]‎‏ خداوند کرامت انسانی یکسان‏‎ ‎‏ به تمامی انسان ها عطا کرده است. همچنین آیاتی دیگر نیز دلالت بر کرامت انسان ‏‎ ‎‏می کند؛ آیاتی که انسان را غایت و هدف خلقت بسیاری از موجودات معرفی کرده‏‎ ‎‏ است و آنها را برای انسان‏‎[6]‎‏ و در اختیار انسان و مسخّر او می داند.‏‎[7]‎‏ این ها همگی شاهد‏‎ ‎‏ دیگری بر کرامت ذاتی انسان است.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 67
‏دلیل دیگر بر کرامت ذاتی و تکوینی انسان، نیروی عقل واستعداد و زمینه هایی است‏‎ ‎‏که جهت رسیدن به مدارج عالی کمال وقرب الهی، درنهاد انسان نهفته است. این‏‎ ‎‏استعدادها به همه انسان ها عطا شده است. برخی انسانها ازاین زمینه های تکوینی، کمال‏‎ ‎‏استفاده را می برند و به درجات عالی کمال می رسند؛ ولی برخی دیگر از این استعدادها‏‎ ‎‏استفاده درست ننموده، محروم می مانند. ‏

‏بر اساس آیات قرآن، خداوند برای انسان کرامت قائل شده است واین کرامت، ذاتی‏‎ ‎‏است. ذاتی بودن این کرامت به معنای فطری بودن آن است؛ زیرا خداوند انسان را بر‏‎ ‎‏فطرت الهی آفرید واستعدادهایی به او داده که می تواند درجایگاه خلافت الهی قرار‏‎ ‎‏گیرد. اگر منظور از ذاتی بودن، به معنای فلسفی آن؛ یعنی جزء یا لازم ذات انسان است‏‎ ‎‏که هیچ گاه از او جدا نخواهد شد، این ادعا فاقد پشتوانه منطقی است؛ زیرا انسان ها اگر‏‎ ‎‏از این استعداد خدادادی استفاده نکنند و بهره صحیح نبرند، درردیف چهارپایان‏‎ ‎‏قرارگرفته؛ بلکه گمراه تر از آن ها خواهند شد.‏‎[8]‎‏ تا زمانی که انسان ها با اختیار خود به‏‎ ‎‏جهت ارتکاب خیانت وجنایت برخویشتن و بر دیگران، آن کرامت را ازخود سلب‏‎ ‎‏نکنند، از این صفت برخوردارند.‏

‏از آیات استفاده می شود که کرامت یک حق است، مانند حق حیات و دیگران هم‏‎ ‎‏مکلف به رعایت این حق می باشند. تا اینجا همه ادیان الهی وشمار قابل توجهی از‏‎ ‎‏نظام های حقوقی اتفاق نظر دارند؛ یعنی این ادیان کرامت ذاتی را برای انسان می پذیرند‏‎ ‎‏و همگان را به مراعات این حق مکلف می دانند؛ ولی متأسفانه بعضی از نظام های‏‎ ‎‏حقوقی دنیا، واز آن جمله حقوق جهانی بشر از دیدگاه غرب، دردوران معاصر کرامت‏‎ ‎‏انسانی را منحصر به همین کرامت ذاتی نموده و از کرامت وحیثیت بالاتر که ما آن را‏‎ ‎‏«کرامت ارزشی» می نامیم، سخنی به میان نمی آورند. در نتیجه، حرکت کمالی انسان ها را‏‎ ‎‏درمسیر«تکامل» متوقف می سازند.‏

‏2‏. کرامت اکتسابی:‏ منزلت و جایگاهی است که انسان به موجب عمل و تلاش‏‎ ‎‏خود کسب می کند که دارای درجات ومراتبی است. کرامت اکتسابی، ارزشی عالی است‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 68
‏که ملاک امتیاز را بر مبنای تقوا استوار می سازد. یکی از آیات دلالت کننده بر چنین‏‎ ‎‏کرامتی آیه سیزدهم سوره حجرات است ‏‎[9]‎‏.‏

3. کرامت ذاتی مبنای حقوق اجتماعی 

‏کرامت اکتسابی ازلحاظ دینی و کارکرد ارزشی و مقام قرب الهی اهمیت دارد و‏‎ ‎‏کسی که به کمالات ومقام بالای معنوی برسد، درپیشگاه خداوند دارای ارج و قرب‏‎ ‎‏خواهد بود؛ البته حقوق بشر و تکالیف اجتماعی براساس کرامت انسانی تعریف می شود‏‎ ‎‏و به کرامت ارزشی ربطی ندارد؛ یعنی این گونه نیست که هرکس کرامت ارزشی بیشتر‏‎ ‎‏داشت، از حقوق اجتماعی و بشری بیشتر برخوردار می شود.‏‏ کرامت ذاتی منشأ حقوق‏‎ ‎‏بشر در بُعد فردی و اجتماعی است.‏

‏به بیان دیگر، ویژگی ها و کمالات اکتسابی به «حقوق بشر» کسی نمی افزاید و یا به‏‎ ‎‏عکس، فقدان آن ها دلیلی برای محدودیت و یا نقص حقوق بشر افراد نیست. این‏‎ ‎‏ویژگی های مثبت وکمالات، به کسب پاداش اخروی و برخی امتیازات اجتماعی منجر‏‎ ‎‏می گردد؛ به سخن دیگر، رفتار بر اساس ارزش های الهی و سنت های حسنه اجتماعی،‏‎ ‎‏باعث کسب امتیازات اخروی و اجتماعی می شود و به حوزه حقوق بشر ارتباطی ندارد.‏‎ ‎‏حقوق بشر، جهان شمول و ورای ارزش های اخلاقی و ساختارهای اجتماعی است و در‏‎ ‎‏مورد همه انسان ها کاربرد دارد و این امر به ویژه در خصوص حقوق طبیعی بشر همانند‏‎ ‎‏حق زندگی، مصداق دارد.‏

‏آیه سیزدهم سوره حجرات بیانگر نظام ارزشی است؛ نه نظام حقوقی. استاد‏‎ ‎‏مطهری(ره) می فرمایند:‏

‏ در دولت اسلامی، نباید به هیچ وجه، ظلم و اجحاف به کسی بشود؛ حتی اگر این‏‎ ‎‏فرد، مجرم واجب القتل باشد... از نظر منطق اسلام، حتی اگر هزاران نفر را کشته‏‎ ‎‏باشد و مجازات صد بار اعدام هم برای او کم باشد، باز هم حقوقی دارد که باید‏‎ ‎‏رعایت شوند. دراین زمینه ها ما بهترین سرمشق ها را ازمکتب علی(ع) می آموزیم.‏‎ ‎‏شما رفتار حضرت را با قاتلش ببینید، دنیایی از انسانیت ورأفت ومحبت در آن‏‎ ‎‏وجود دارد.‏‎[10]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 69
4. اقسام غیرمسلمانان

‏قبل از ورود به احکام غیر مسلمانان، باید این موضوع مشخص شود که غیر‏‎ ‎‏مسلمانان شامل چه دسته ها و گروه هایی هستند؟ سپس روی احکامشان بحث صورت‏‎ ‎‏گیرد که آیا تمام غیرمسلمانان احکام یکسان دارند و از حقوق برابر در حقوق اسلامی‏‎ ‎‏برخوردار هستند، یا این که میان آن ها تفاوت وجود دارد؟‏

‏در فقه اسلامی غیرمسلمانان به گروه های ذیل تقسیم شده اند:‏

الف. ذمّی:‏ آن گروه از غیرمسلمانانی که ‏‏پیرو ادیان آسمانی می باشند، از قبیل یهود‏‎ ‎‏و نصارا. در الهی بودن دین مجوس و عدم آن، بین فقها اختلاف است و به موجب‏‎ ‎‏برخی روایات، آنان ازاهل کتاب محسوب می شوند.‏‎[11]‎‏ اگر اهل کتاب بخواهند، بر‏‎ ‎‏دینشان باقی بمانند و تابعیت کشور اسلامی را بپذیرند و جزء متحدان امت مسلمان‏‎ ‎‏باشند، باید با حکومت اسلامی، قرارداد «ذمّه» امضا نمایند و به شرایط آن، مانند‏‎ ‎‏پرداخت جزیه، پایبند بمانند. بعد از انعقاد قرارداد ذمّه، کافر ذمّی از شهروندان کشور‏‎ ‎‏اسلامی به شمار رفته و همچون یک شهروند مسلمان دارای حقوق می باشد.‏

ب. معاهد‏: معاهد به غیرمسلمانانی گفته می شود که در داخل کشور خودشان‏‎ ‎‏زندگی می کنند و با دولت اسلامی پیمان عدم تعرّض و قرارداد ترک جنگ و دشمنی‏‎ ‎‏را امضا کرده اند. امضای قرارداد سبب می شود که جان، مال، ناموس و سرزمین آنان‏‎ ‎‏حرمت و مصونیت پیدا کند.‏

ج. مستأمن:‏ کافری است که برای تحقیق و مطالعه درباره اسلام و عقاید اسلامی، یا‏‎ ‎‏به انگیزه های صحیح دیگر، از ملت و یا دولت اسلامی خواستار امان و پناهندگی و‏‎ ‎‏ورود به کشور اسلامی شده است.‏

‏در نظام حقوقی اسلام، برای هر یک ازسه گروه ذکر شده(ذمّی، معاهد و مستأمن)‏‎ ‎‏حقوق و تکالیفی مشخص شده است و مانند شهروند مسلمان دارای حقوق می باشند. ‏

د. حربی:‏ حربی، کافری است که تحت قرارداد ذمّه و امان و معاهده در نیامده‏‎ ‎‏است. ازاین رو، از نظر اسلام، جان، مال و ناموس وی هیچ گونه حرمت و مصونیتی‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 70
‏ندارد و مسلمانان می توانند پس از دعوت و دادن آگاهی لازم و اتمام حجت، با او وارد‏‎ ‎‏جنگ شوند، خواه او درحال جنگ ویا توطئه علیه مسلمانان باشد یا نباشد؛ به شرط این‏‎ ‎‏که اعلام بی طرفی و عدم مداخله و ستیزه جویی نکرده باشد. طبق نظر مشهور فقها،‏‎ ‎‏کفار حربی حقوقی مشخص و تعریف شده در فقه ندارند.‏

5. اصل اوّلی در روابط با غیرمسلمانان 

‏فقیهان در فقه برای یافتن حکم هر موضوعی، نخست سراغ اصل اوّلیه می روند که‏‎ ‎‏اصل اولی راجع به آن موضوع چیست؟ اگر اصل وجود داشت، مطابق اصل، حکم‏‎ ‎‏جاری می کنند واگر چنین اصلی وجود نداشته باشد، دنبال قواعد دیگر می روند. در‏‎ ‎‏روابط مسلمانان با دیگران، نیز ابتدا باید دنبال اصل اوّلی برویم. اصل اوّلیه در روابط با‏‎ ‎‏بیگانگان چیست؟ آیا اصل اوّلی داشتن روابط است یا تحریم آن؟ سؤال دیگر این است‏‎ ‎‏که رفتار توأم با احترام باشد، یا تحقیرآمیز؟ ‏

‏اصل، در نظام اسلامی داشتن روابط با غیر مسلمانان است و این روابط نیز به دلیل‏‎ ‎‏داشتن کرامت انسانی، نیکو و توأم با احترام است. کافرانی که درصدد آشوب و‏‎ ‎‏خونریزی و تجاوز نباشند و بخواهند زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند، اسلام نه تنها‏‎ ‎‏با آن ها سرجنگ ندارد، بلکه به مسلمانان سفارش می کند که با آنان به نیکی رفتارکنند:‏

لَا یَنْهَاکُمْ اللهُ عَنْ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ‎ ‎وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ‏ ‏‏؛‏‎[12]‎‏ خداوند شما را از کسانی که با شما‏‎ ‎‏درکار دین کارزار نکرده اند و شما را از خانه و کاشانه تان آواره نکرده اند، نهی‏‎ ‎‏نمی کند؛ از این که در حقشان نیکی کنید و با آنان دادگرانه رفتار کنید. بی گمان‏‎ ‎‏خداوند دادگران را دوست دارد.‏

‏در این آیه، افزون بر پذیرش اصل برقراری روابط، روش معاشرت نیز بازگو شده‏‎ ‎‏است و از مسلمانان خواسته شده که با نیکی و عدالت با کافرانی که زورگو نیستند،‏‎ ‎‏رفتار کنند. با توجه به شأن نزول آیه مذکور و آیات پیشین و قرائن موجود در خود آیه،‏‎ ‎‏این آیه ناظر به مشرکان و بت پرستان است. از این رو، نتیجه ای که برخی مفسران، از‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 71
‏آیه فوق گرفته اند، این است که هنگامی که حکم الهی درباره مشرکان و بت پرستان‏‎ ‎‏برقراری روابط نیکو باشد، پس درباره اهل کتاب و پیروان ادیان الهی به طریق اولی‏‎ ‎‏ثابت است‏‎[13]‎‏.‏

‏ممکن است این پرسش به ذهن برسد که اگر اصل اوّلی برقراری روابط توأم با‏‎ ‎‏احترام است، پس جنگ علیه کفار چه مفهوم دارد؟‏

‏ماهیت جنگ های اسلام، دفاعی و برای دفع ظلم و تعدّی دشمن بوده؛ نه این که به‏‎ ‎‏سبب کافر بودن با کافران باشد. اگر ماهیت جنگ های اسلام این باشد که به جهت کافر‏‎ ‎‏بودن کفار با آنان جنگ شده است، در نهایت باید مسلمان می شدند؛ در حالی که وقتی‏‎ ‎‏حاضر به جزیه دادن می شدند، اسلام آن را پذیرفته، از درِ آشتی وارد می شد. پس کفر‏‎ ‎‏سبب کشتن نیست؛ زیرا اگر کفر سبب قتل کفار بود، باید زنان و پیرمردان و اطفالشان‏‎ ‎‏را نیز می کشتند؛ در حالی که پیامبر اسلام سپاهیان اسلام را از تعرض به این اقشار نهی‏‎ ‎‏کرده اند.‏‎[14]‎‏ ‏

‏بنابراین، اصل اوّلی نسبت به کافران، برخورد مسالمت آمیز وانسانی است‏‎[15]‎‏ و اگر‏‎ ‎‏مشرکان و کافران با مسلمانان جنگ نداشته باشند، رحمت و عدالت اسلامی شامل آنان‏‎ ‎‏می شود ومی توانند در پناه اسلام و حکومت اسلامی به زندگی خویش ادامه دهند.‏

6. اصل خاتمیت و عمومیت دعوت اسلام 

‏اسلام، به عنوان جامع ترین نظام حقوقی الهی درروی زمین، دعوتش همگانی و‏‎ ‎‏برای همه بشریت در همه زمان ها و مکان ها است. قرآن کریم در خصوص سیر تکاملی‏‎ ‎‏شرایع و ادیان الهی و جهانی بودن اسلام، چنین می فرماید:‏

شَرَعَ لَکُمْ مِنْ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحاً وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ‎ ‎وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا‏؛‏‎[16]‎‏ آیینی را برای شما تشریع کرد‏‎ ‎‏ که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را برای تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و‏‎ ‎‏موسی و عیسی سفارش کردیم، این بود که دین را بپا دارید و در آن تفرقه‏‎ ‎‏ایجاد نکنید. ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 72
‏تردیدی نیست که اسلام، دین جهانی است و دعوت اسلام نیز همگانی است. پیامبر‏‎ ‎‏اسلام همه جهانیان را دعوت به اسلام نمود؛ چنان که در اواخر عمر شریفش، به سران‏‎ ‎‏امپراطوران جهان نامه نوشت و آن ها را به دین اسلام دعوت کرد. تنها دین هم نزد خدا‏‎ ‎‏اسلام است‏‎[17]‎‏ و غیر از اسلام دین دیگری پذیرفته نمی شود.‏‎[18]‎‏ اسلام اگرچه از دید‏‎ ‎‏نظری شرک و کفر را باطل می داند و ریشه همه ستم ها و فسادها و بی عدالتی ها و‏‎ ‎‏بدبختی های انسان را در روی زمین «کفر» و «شرک» می داند و بر این باور است که‏‎ ‎‏شرک، بزرگ ترین ستم به بشر است و بر این اساس رویارویی اسلام و کفر امری‏‎ ‎‏اجتناب ناپذیر است. با این همه این بدان معنا نیست که با کافران سر جنگ داشته باشد‏‎ ‎‏و با آنان پیوندی برقرار نسازد؛ بلکه اصل، داشتن پیوند و زندگی مسالمت آمیز با‏‎ ‎‏غیرمسلمانان است، مگر آن که درصدد دشمنی با مسلمانان باشند و جان و مال و‏‎ ‎‏سرزمین مسلمانان را مورد تجاوز قرار دهند که در این صورت، جهاد با آنان امری‏‎ ‎‏گریزناپذیر است.‏

گفتار دوم: مصادیق تکریم غیر مسلمانان 

‏انسان، شریف ترین موجود جهان هستی و برترین مخلوقات خداوند است. خداوند‏‎ ‎‏درقرآن کریم طی قطعنامه ا ی رسمی اعلام نموده است: ‏وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ‏؛‏‏ ما به بنی‏‎ ‎‏ آدم کرامت دادیم. این کرامت شامل همه انسان ها، بدون در نظر گرفتن جنس، مذهب،‏‎ ‎‏قومیت، ملیت و فرهنگ، می باشد. این عمومیت از اینجا به دست می آید که خداوند‏‎ ‎‏فرموده: ‏وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ‏ نفرموده «‏لقد کرّمنا مسلماً» یا «کرّمنا مؤمناً‏».‏

‏بنابراین، از دیدگاه اسلام همه انسان ها چه مسلمان وچه غیر مسلمان، دارای کرامت‏‎ ‎‏و احترام می باشند. گواهی بر کرامت غیرمسلمانان در نظام حقوقی اسلام، حقوق و‏‎ ‎‏تکالیف است که نسبت به آنان در نظر گرفته شده است. تکریم غیر مسلمانان در قالب‏‎ ‎‏قواعد حقوقی تبلور یافته است.اعطا و رسمیت این حقوق برای غیر مسلمانان، به معنای‏‎ ‎‏تکریم آنان است. اینک به چند مورد از تکریم غیر مسلمانان اشاره می شود.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 73
1. تکریم در برابری خلقت 

‏از دیدگاه قرآن، همه انسان ها از یک ریشه آفریده شده اند:‏

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ‎ ‎أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ‏؛‏‎[19]‎‏  ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن‏‎ ‎‏آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید. (این ها ملاک‏‎ ‎‏برتری نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست؛ خداوند دانا و‏‎ ‎‏آگاه است. ‏

‏در آیۀ دیگر می خوانیم:‏

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا‎ ‎رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَآءً‏؛‏‎[20]‎‏ ‏‏ ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید؛ همان کسی‏‎ ‎‏که شما را از یک انسان آفرید و همسر او را از جنس او خلق کرد و از آن دو،‏‎ ‎‏مردان و زنان فراوانی (در زمین) منتشر ساخت.‏

‏در روایات نیز بر اصل تساوی درخلقت وانسانیت تأکید شده است. در روایت‏‎ ‎‏مشهور نبوی آمده است: «‏النّاس سواءٌ کأسنان المشط»‏؛‏‎[21]‎‏ مردم مانند دندانه های شانه‏‎ ‎‏برابرند.‏

‏همچنین از آن حضرت روایت شده است:‏

‏مردم از زمان آدم تا امروز، همانند دندانه های شانه هستند و برتری برای عرب بر‏‎ ‎‏عجم و سرخ بر سیاه نیست، مگر به تقوا....‏‎[22]‎

‏از آیات و روایات متعددی وحدت نوع بشر به دست می آید، که همه انسان ها از‏‎ ‎‏یک مرد و زن خلق شده اند. بنابراین، در حیثیت مشترک انسانیّت، همه باهم برابرند و‏‎ ‎‏تفاوت درخلقت یک مسلمان با غیر مسلمان نیست. اما پیروان ادیان دیگر، به تساوی و‏‎ ‎‏برابری درخلقت اعتقاد ندارند. به نقل قرآن کریم، یهودیان و مسیحیان خود را‏‎ ‎‏موجودات برتر می دانند. یهود و نصاری می گفتند ما فرزندان خدا و دوستان (خاص) او‏‎ ‎‏هستیم.‏‎[23]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 74
2. تکریم در حق حیات 

‏حیات از نظر اسلام، از اهمیت وجایگاهی مهم برخوردار است؛ به گونه ای که قرآن‏‎ ‎‏کریم کشتن یک فرد را، به منزله سلب حیات از همه انسان ها معرفی کرده است:‏

مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا‎ ‎فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً‏؛‏‎[24]‎‏ هر کس که نفسی را بدون عنوان قصاص یا ‏‎]‎‏از روی‏‎[‎‎ ‎‏فساد در روی زمین بکشد، مانند این است که همه انسان ها را کشته است و هرکس‏‎ ‎‏انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده‏‎ ‎‏است.‏

‏طبق این فرموده آفریدگارجهان، هیچ کس حق ندارد بدون موجب و دلیل شرعی و‏‎ ‎‏قانونی، این نعمت و امانت الهی را از کسی بگیرد. در آیه شریفه، مطلق حیات مورد‏‎ ‎‏تکریم قرارگرفته، چه حیات مسلمان و چه غیر مسلمان؛ زیرا درآیه شریفه آمده است:‏‎ ‎مَنْ قَتَلَ نَفْساً‏،‏‏ نیامده: «‏من قتل مسلماً‏» و کلمه «نفس» شامل همه انسان ها می شود، چه‏‎ ‎‏ مسلمان وچه غیر مسلمان؛ منتها این حق دارای حدود مشخص است و نمی توان به‏‎ ‎‏طور مطلق به آن نگریست؛ در حالی که در نظام حقوق بشر مدرن که منشأ آن اعلامیه‏‎ ‎‏جهانی حقوق بشر است، حق حیات مطلق است. شریعت اسلام با توجه به ارزش‏‎ ‎‏والایی که برای زندگی انسان قائل شده، برای حفظ وحراست از این حق، ضمانت های‏‎ ‎‏اجرایی شدیدی وضع کرده است، هم ضمانت اجرای دنیوی و هم اخروی. تعیین‏‎ ‎‏مجازات های شدید برای کسانی که انسان ها را از این نعمت، محروم می سازند، نشان‏‎ ‎‏دهنده اهمیت حیات در مکتب اسلام است. یکی از مجازات ها، تشریع «قصاص» است‏‎ ‎‏که به عنوان عقوبت مناسب برای قاتل نفس محترمه در شریعت تعیین شده است:‏

وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُوْلِی الْأَلْبَابِ‏؛‏‎[25]‎‏  ای صاحبان عقول! درقصاص قاتلان‏‎ ‎‏ برای شما حیات است. ‏

‏همچنین اسلام خودکشی را نیز ممنوع کرده وبرای کسی که اقدام به خود کشی‏‎ ‎‏نماید، عذاب جهنم قرار داده است.‏‎[26]‎‏ در هیچ یک از مکاتب دیگر، به اندازه اسلام بر‏‎ ‎‏ممنوعیت خودکشی پافشاری نشده است. در تاریخ آمده است که: روزی پیامبر اسلام‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 75
‏درباره کسی فرمود: «سرانجام این فرد جهنم خواهد رفت». گروهی با شنیدن این سخن،‏‎ ‎‏سخت شگفت زده شدند؛ زیرا آن فرد در انجام کارهای خیر و حضور در صحنه های‏‎ ‎‏مبارزه و سیاست، برجسته بود. سپس دیدند که وی در یکی از جبهه ها مجروح گشت و‏‎ ‎‏برای رهایی از درد جراحت دست به خودکشی زد.‏‎[27]‎

3. حق آزادی عقیده اقلیت ها 

‏یکی دیگر از حقوقی که اسلام برای اقلیت های دینی درنظر گرفته است، حق آزادی‏‎ ‎‏عقیده است. منطق قرآن و دین این است که پذیرش دین، اجباری نیست و با زور و‏‎ ‎‏اکراه نمی شود مردم را وادار به پذیرش اسلام کرد. مردم اختیار دارند که دین را‏‎ ‎‏بپذیرند یا نپذیرند: ‏لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ‏؛‏‎[28]‎‏ ‏‏در دین هیچ اجباری نیست.‏

‏اصل‏لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ‏ دلالت دارد که اکراه و اجباری در دین نیست وانسان ها‏‎ ‎‏درانتخاب عقیده ودین آزاد هستند. خداوند در قرآن می فرماید: ‏فَمَنْ شَاءَ فَلْیؤْمِنْ وَمَنْ‎ ‎شَاءَ فَلْیکْفُرْ‏.‏‎[29]‎‏ در آیه دیگر فرموده است: ‏وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ‎ ‎جَمِیعاً أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یکُونُوا مُؤْمِنِینَ‏.‏‎[30]‎‏ ‏

‏در این آیه خداوند خطاب به پیامبر اسلام می فرماید: از عدم ایمان گروهی ناراحت‏‎ ‎‏مباش؛ چراکه این لازمه آزادی اراده و اختیار است و همواره گروهی مؤمن وگروهی بی‏‎ ‎‏ایمان خواهند بود؛ با این حال، آیا تو می خواهی مردم را اکراه کنی که ایمان بیاورند؟‏

‏اسلام درعین این که با بیان اصل ‏لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ‏ احترام به فکر وآزادی عقیده‏‎ ‎‏ را بیان می کند، ولی هرگز عقایدی را که از راه تقلید کورکورانه و از طرق‏‎ ‎‏غیرعقلانی بر انسان ها تحمیل می شود، مورد تأیید قرار نمی دهد وبرای آن احترامی‏‎ ‎‏قائل نمی شود. ابراهیم بت ها را می شکند و پیامبر اسلام، بت ها را به بدی یاد می کند‏‎ ‎‏و سرانجام دستور سرنگونی آن ها را صادر می کند و هرگز خرافات متکی بر اوهام‏‎ ‎‏و تقلید و تحمیل را نمی پسندد؛ زیرا این نوع آزادی و احترام به چنین عقایدی‏‎ ‎‏درحقیقت، اغرای به جهل و نگه داشتن انسان ها در بند و اسارت است.‏‎[31]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 76
‏بنابراین، آزادی عقیده دراسلام به معنای آزاد بودن هرنوع عقیده فاسد وخلاف خرد‏‎ ‎‏وفطرت انسان نیست؛ بلکه آزادی ادیان الهی وعقاید درست وصحیح که مبنای الهی‏‎ ‎‏داشته باشد، به رسمیت شناخته شده است.‏

آزادی عقیده اقلیت ها درسیره پیامبر اسلام 

‏نمونه های فراوانی در تاریخ و سیره پیامبر اسلام(ص) مشاهده می شود، که آن‏‎ ‎‏حضرت عقاید صحیح دیگران را پذیرفته است. معاهدات و پیمان های پیامبر ‏‏اسلام ‏‏با‏‎ ‎‏یهودیان و مسیحیان، نمونه های بارز وعملی به رسمیت شناختن، آیین پیروان ادیان‏‎ ‎‏آسمانی است. ‏‏جوهره شخصیت سیاسی اسلام را باید در منشوری یافت که پس از‏‎ ‎‏ورود پیامبر اسلام به مدینه توسط او به یهودیان اعطا گردید. یهودیان پیرامون مدینه، در‏‎ ‎‏سایه «منشور مدینه» آزادانه به اعمال عبادیشان می پرداختند و سال ها در کنار مسلمانان‏‎ ‎‏زندگی کردند و از رفق و مدارای مسلمانان برخوردار بودند و تا هنگامی که پیمان‏‎ ‎‏شکنی نکردند و آشکارا به دسیسه و نیرنگ و خیانت نپرداختند، همچنان از عدالت و‏‎ ‎‏رأفت اسلامی بهره مند بودند و هیچ مسلمانی اجازه نداشت با آنان برخورد ناشایست‏‎ ‎‏داشته باشد و یا آنان را از حقوق اجتماعی خود محروم کند.‏

‏همچنین پس از استقرار کامل اسلام در شبه جزیره، معاهده ای که پیامبر با مسیحیان‏‎ ‎‏نجران و سرزمین های مجاور منعقد ساخت، مهم ترین سند درباره رعایت حقوق‏‎ ‎‏اقلیت ها و سیاست کلی اسلام در قبال غیر مسلمانان به شمار می رود.‏

‏اصل جریان معاهده نجران چنین است که: مسیحیان نجران در سال دهم هجرت،‏‎ ‎‏پس از دریافت نامه پیامبر مبنی بر دعوت آن ها به پذیرش اسلام، هیئتی مرکب از علما‏‎ ‎‏و دانشمندان مسیحی را به مدینه اعزام نمودند. هیئت نجران در مدینه، به حضور پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم (ص) رسیده و مورد احترام قرار گرفتند. پیامبر اکرم (ص) به آنان اجازه داد‏‎ ‎‏درمسجد مدینه مراسم عبادی خود را که وقت آن فرا رسیده بود، آزادانه به جا آورند.‏‎ ‎‏آنان درحضور پیامبر و در حالی که رو به مشرق؛ جانب بیت المقدس و درست در‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 77
‏جهت خلاف قبله مسلمانان ایستاده بودند، بدون هیچ مزاحمتی مراسم عبادی خویش را‏‎ ‎‏به جا آوردند.‏

‏سپس با پیامبر اسلام وارد مباحثه و مناظره شدند؛ ولی در مباحثات با آن حضرت به‏‎ ‎‏تفاهم نرسیدند و از سر لجاجت، پاسخ آن حضرت را قانع کننده ندانستند. پیامبر‏‎ ‎‏پیشنهاد مباهله داد و فرمود: اکنون که هر طرف خود را حق و دیگری را باطل‏‎ ‎‏می شمارد، بیایید عزیزان خود را جمع کنیم و دست به دعا برداریم و خدای خویش را‏‎ ‎‏بخوانیم و هر یک بر دیگری نفرین کند، تا ببینیم خداوند ندای کدام طرف را پاسخ‏‎ ‎‏می دهد و آشکار شود چه کسی در ادعای خود دروغگویی بیش نیست.‏‎[32]‎‏ ‏

‏قرآن درسوره آل عمران این جریان را ذکر کرده است.‏‎[33]‎‏ پیامبر اسلام، از سوی‏‎ ‎‏خداوند برای پایان بخشیدن به مجادلات هیئت نصاری با آن حضرت و اقناع عوام و‏‎ ‎‏خواص از مسلمانان و مسیحیان، مأمور به چنین کاری شد؛ ولی به گواهی همه منابع‏‎ ‎‏تاریخی، مسیحیان نجران پس از قبول این پیشنهاد، چون به میعادگاه وارد شدند و‏‎ ‎‏نشانه های حقانیت رسول خدا را در دعوت خویش مشاهده کردند، از اقدام بدین کار‏‎ ‎‏منصرف شدند و به پرداخت جزیه و امضای صلح نامه ای که رسول خدا شروط آن را‏‎ ‎‏مشخص می ساخت، تن در دادند. ‏‎[34]‎

‏مفهوم کلی متن معاهده چنین بود:‏

‏به مسیحیان نجران و سرزمینهای مجاور، امان خدا و ضمانت رسول او بر جان و‏‎ ‎‏مال و مذهب ایشان، چه آن ها که حاضرند و چه آن ها که غایب و نیز دیگران، ‏‎]‎‏از‏‎ ‎‏طرف مسلمانان‏‎[‎‏ هیچ دخالتی (در انجام فرایض) دینی یا مراسم دیگر ایشان‏‎ ‎‏نخواهد بود، و نیز هیچ تغییری در حقوق و امتیازات آن ها داده نخواهد شد، هیچ‏‎ ‎‏اسقفی از مقام اسقفی خود، هیچ راهبی از صومعه خود، هیچ کشیشی از مقام خود‏‎ ‎‏عزل نخواهد شد و از هرچه تاکنون برخوردار بوده اند، کم یا زیاد، برخوردار‏‎ ‎‏خواهند بود، هیچ شمایل یا صلیبی نابود نخواهد شد، ستم نکنند و ستم نبینند؛ ولی‏‎ ‎‏همچون ایام جاهلیت حق خونخواهی را اعمال نخواهند کرد، از ایشان ده یک‏‎ ‎‏گرفته نخواهد شد و نیز ملزم به تهیه تدارکات برای سپاه نخواهند بود‏‎[35]‎‏.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 78
‏این پیمان نامه، خود تنها یک نمونه از اصول حاکم بر اخلاق سیاسی ـ حقوقی‏‎ ‎‏پیامبر در رعایت حقوق بشر و به رسمیت شناختن حقوق اقلیت های دینی و احترام به‏‎ ‎‏آنان است. ‏

 ‏نصارای نجران با این که دعوت پیغمبر اکرم (ص) را در مورد پذیرفتن اسلام،‏‎ ‎‏قبول نکردند و از انجام مباهله که در ابتدا خود آن را پذیرفته بودند، سرباز زدند،‏‎ ‎‏مسلمانان هیچ گونه برخورد ناگواری با آنان نداشتند و نجرانیان آزادانه پیمان‏‎ ‎‏صلحی را با مسلمانان بستند که براساس آن، تنها در برابر تعهد آنان مبنی بر‏‎ ‎‏پرداخت مبلغی سالیانه به عنوان جزیه، مسلمانان متعهد شدند که امنیت جان ومال‏‎ ‎‏نجرانیان را تأمین نمایند. نجرانیان اجازه یافتند آزادانه در میان مسلمانان رفت‏‏ ‏‏وآمد‏‎ ‎‏کنند و مراسم دینی خود را بدون هیچ هراسی انجام دهند و در پناه اقتدار حکومت‏‎ ‎‏اسلامی، بدون این که به سپاه اسلام در بیایند و در کارزار شرکت بجویند و یا‏‎ ‎‏مالیاتی بیش از آنچه در پیمان نامه آمده، بپردازند، در امنیت کامل زندگی کنند و‏‎ ‎‏جان و مال آنان از هرگونه برخورد و دستبرد در امان باشد.‏‎[36]‎

‏این رفتار کریمانه، زمانی صورت گرفت که حکومت اسلامی در مدینه پایه های‏‎ ‎‏اقتدار خویش را استوار ساخته بود و به راحتی می توانست به قدرت شمشیر، همه آنان‏‎ ‎‏را از بین ببرد و یا با استفاده از ضعف و درماندگی نجرانیان، عرصه را بر آنان تنگ‏‎ ‎‏نموده، مالیات های سنگینی از آنان بگیرد و از مراسم عبادی ویژه جلوگیری کند و‏‎ ‎‏جلوی رفت وآمد و کسب و کار آنان را، در مدینه بگیرد.‏

‏آیا هیچ قومی یا عقیده فاتحی به ملتهای تابع خود، ضمانتی بهتر از آنچه که در این‏‎ ‎‏سخنان پیامبر یافت می شود، داده است؟ ‏

نظر امام خمینی درباره حقوق اقلیت ها 

‏امام خمینی(ره) درباره حقوق اقلیت ها می گوید:‏

‏تمام اقلیت های مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و‏‎ ‎‏حکومت اسلامی خود را موظف می داند، تا ازحقوق و‏‏ ‏‏امنیت آنان دفاع کند وآنان‏‎ ‎‏هم مثل سایر‏‏ ‏‏مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.‏‎[37]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 79
‏در جایی دیگر، در پاسخ به این پرسش که آیا جمهوری اسلامی اجازه خواهد داد،‏‎ ‎‏تا مذاهب دیگر به طور آزاد و آشکار به انجام امور مذهبی شان بپردازند، می گوید:‏

‏بله، تمام اقلیت های مذهبی در حکومت اسلامی می توانند، به کلیه فرایض مذهب‏‎ ‎‏خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان به بهترین وجه،‏‎ ‎‏حفاظت کند.‏‎[38]‎

 4. حق آزادی بیان 

‏اسلام حق ابراز عقیده را برای مخالفان خود به رسمیت شناخته است وخداوند‏‎ ‎‏متعال به پیامبر اسلام دستور می دهد که اگر اهل کتاب با تو مجادله و بحث کردند، با‏‎ ‎‏وجه احسن با آن ها مباحثه ومجادله کن! قرآن مجید می فرماید:‏

وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْکِتَابِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِی‎ ‎ أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَأُنْزِلَ إِلَیْکُمْ‏؛‏‎[39]‎‏ با اهل کتاب جز به طریق نیکو مجادله نکنید، مگر‏‎ ‎‏کسانی از آنان که ستم کرده اند. به آن ها بگویید به کتاب خویش و‏‏ ‏‏کتاب شما ایمان‏‎ ‎‏داریم.‏

‏در جریان بحث های پیامبر با هیأت نجران عملاً شاهد این حقیقت هستیم که‏‎ ‎‏چگونه پیامبر اسلام به آنان اجازه داد که عقاید ودیدگاه هایشان را بیان کنند. ‏

نظر امام خمینی درباره آزادی بیان اقلیت ها 

‏امام خمینی(ره) دربارۀ آزادی بیان برای اقلیت ها می فرمایند:‏

‏دولت اسلامی، یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیت‏‏ ‏‏های‏‎ ‎‏مذهبی آزادی به طور کامل هست و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند‏‎ ‎‏و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی، تمام منطق ها را با‏‎ ‎‏منطق جواب خواهد داد.‏‎[40]‎‏ ‏

‏در جای دیگر می گوید: ‏

‏در جمهوری اسلامی، کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.‏‎[41]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 80
‏البته ناگفته پیدا است که آزادی اعطا شده، حد و مرز دارد و تا جایی آزاد هستند که‏‎ ‎‏با ارزش های اسلامی و ملی و امنیت کشور، عفت عمومی واخلاق حسنه برخورد‏‎ ‎‏نداشته باشد. ‏

5. حقوق غیر مسلمانان در مراجعه به محاکم قضایی 

‏یکی از حقوق شهروندان یک کشور که ضامن تثبیت حقوق دیگر است، حقوق‏‎ ‎‏مراجعه به عدالت قضایی است. برخی از این حقوق عبارت است از: دادخواهی، حق‏‎ ‎‏تساوی افراد در برابر دادگاه ها و حقّ دفاع از خود. در اسلام همه این حقوق برای غیر‏‎ ‎‏مسلمانان به رسمیت شناخته شده است.‏

‏ محقق اردبیلی می گوید:‏

‏دفع ستم در جامعه اسلامی، چه از مسلمان یا غیر مسلمان، امری واجب است. و‏‎ ‎‏ارجاع اهل ذمه به محاکم خودشان ستمی بر آنان نیست و عمل به احکام دادگاه‏‎ ‎‏خودشان (اهل کتاب) نیز الزامی است.‏‎[42]‎

‏حال سؤال این است که قانون حاکم درمورد آنان چه قانونی است؟ قانون اسلام یا‏‎ ‎‏قانون خود اهل کتاب؟ ‏

‏راوی از امام صادق(ع) درمورد مجازات اهل کتاب که مرتکب فحشا می شوند،‏‎ ‎‏سؤال می کند که حدود الهی بر آنان جاری می گردد؟ امام در پاسخ فرمودند: «‏نعم یحکم‎ ‎فیهم بأحکام المسلمین‏»؛‏‎[43]‎‏ بله، طبق حکم اسلامی مجازات می شوند. ‏

‏شیخ طوسی(ره) در ‏‏مبسوط ‏‏در مورد مراجعات غیرمسلمانان به محکمه اسلامی‏‎ ‎‏می نویسد:‏

‏زمانی که غیرمسلمین در مورد هر حقی، به محکمه اسلامی رجوع نمایند، طبق‏‎ ‎‏آنچه که درشرع ما صحیح است، بر آنان حکم خواهیم نمود.‏‎[44]‎‏ ‏

‏امام خمینی(ره) در پاسخ به شورای عالی قضایی راجع به این که بر دعاوی‏‎ ‎‏جزایی اهل کتاب، چه قانونی حاکم است، فرموده اند که: «باید طبق قانون اسلام حکم‏‎ ‎‏شود».‏‎[45]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 81
‏در نظام قضایی اسلام، همه انسان ها یکسان مورد حمایت قرار می گیرند، بزرگ و‏‎ ‎‏کوچک، فقیر و غنی، زن ومرد، مسلمان و یهودی، همه به یک دید نگاه می شود؛‏‏ به‏‎ ‎‏عنوان نمونه: ‏

‏1. در زمان خلافت امام علی(ع)، آن حضرت زره خود را گم کرده بود و تصادفاً آن‏‎ ‎‏را نزد مرد مسیحی پیدا کردند. حضرت او را به محضر قاضی برد. پس از طرح دعوا و‏‎ ‎‏سؤال از مدعی علیه. قاضی رو به حضرت علی(ع) کرد و گفت: تو مدعی هستی واین‏‎ ‎‏شخص منکر است، بر تو است که شاهد بر مدعای خود بیاوری! امام علی(ع) فرمود:‏‎ ‎‏من شاهد ندارم. قاضی روی این اصل که مدّعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد.‏‎ ‎‏مرد مسیحی تحت تأثیر ندای وجدان و برخورد حضرت علی(ع) قرار گرفت و گفت:‏‎ ‎‏این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست، از نوع حکومت انبیا است‏‎ ‎‏و اقرار کرد که زره از آنِ حضرت علی است.‏‎[46]‎ 

‏2. همچنین در تاریخ آمده است که مردی یهودی از علی(ع) نزد عمر بن خطاب‏‎ ‎‏شکایت نمود. عمر به حضرت علی(ع) گفت: یا ابا الحسن ! بلند شو کنار خصم‏‎ ‎‏بنشین. علی(ع) چنین کرد؛ اما آثار ناراحتی درصورت حضرت ظاهر شد. وقتی‏‎ ‎‏مجلس پایان یافت، عمر به علی(ع) گفت: آیا از این که بین تو و خصمت تساوی‏‎ ‎‏برقرار کردم، ناراحت شدی؟ حضرت فرمود: ناراحتی من ازآن جهت است که مرا با‏‎ ‎‏کنیه «اباالحسن» که برای احترام وتعظیم است، خطاب نمودی و بنابراین، تساوی را‏‎ ‎‏رعایت نکردی، ترسیدم که مرد یهودی گمان کند که رعایت عدالت بین مسلمانان از‏‎ ‎‏بین رفته است.‏‎[47]‎‏ ‏

6. حقوق امنیتی غیرمسلمانان 

‏یکی دیگر از موارد حقوق بشر، داشتن امنیت جانی، مالی و یا شغلی است. مسأله‏‎ ‎‏امنیت از جمله بدیهی ترین حقوق هر انسان است؛ زیرا امنیت پایه واساس سایر حقوق ‏‎ ‎‏می باشد. در مورد غیر مسلمانان نیز اگر جان، مال،آبرو و ناموس آنان، مصونیت و امنیت‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 82
‏نداشته باشد، سخن گفتن از سایر حقوق آنها، حرف بدون پشتوانه منطقی خواهد بود.‏‎ ‎‏اسلام با انعقاد قرارداد ذمه، امنیت غیرمسلمانان را تضمین نمود؛ چنان که در معاهدات‏‎ ‎‏پیامبر با غیرمسلمانان یکی از مواد مورد توافق، امنیت بود. کسانی که با اهل ذمه‏‎ ‎‏بدرفتاری می کردند یا آسایش آن ها را سلب می کردند، پیامبر اسلام به شدت آنان را از‏‎ ‎‏این کار منع کرده؛ با آن ها برخورد می نمود:‏

‏1. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر کس به یکی از معاهدان ستم کند، یا به او بیش از‏‎ ‎‏طاقت تکلیف نماید، در روز قیامت من شخصاً طرف حساب او هستم».‏‎[48]‎‏ ‏

‏2. رسول اکرم(ص) فرمود: «هر کس اهل ذمه را آزار رساند، پس من دشمن او‏‎ ‎‏خواهم بود و هر کس من دشمن او باشم، روز قیامت دشمنی خود را نسبت به او‏‎ ‎‏آشکار خواهم نمود».‏ ‎[49]‎

‏3. امام سجاد(ع) می فرماید: «از ظلم وستم بر اهل ذمه بپرهیز ؛ زیرا آنان در پناه خدا‏‎ ‎‏و رسول خدا هستند».‏‎[50]‎

‏در جامعه اسلامی به حدی به موضوع امنیت تأکید شده که درتاریخ آمده درجایی‏‎ ‎‏که مسلمانان نمی توانستند امنیت اقلیت ها را تأمین کنند، جزیه را پس می دادند.‏

دیدگاه امام خمینی(ره) 

‏امام خمینی(ره) درباره امنیت اقلیت های ساکن در ایران، می گوید:‏

‏به این (اقلیت های دینی ای) که در ایران هستند، کسی حق ندارد تعرض بکند. اینها‏‎ ‎‏در پناه اسلام و مسلمین هستند... به این هایی که مذهب رسمی دارند، حق ندارند‏‎ ‎‏تعرضی بکنند.‏‎[51]‎

‏ایشان در بحث فقهی خود می نویسد:‏

‏در صورت پایبندی اقلیت ها به شرایط ذمه، در امنیت کامل به سر می برند و هیچ‏‎ ‎‏شخصی نیز حق تعرض به آنان را ندارد.‏‎[52]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 83
7. حقوق اجتماعی غیر مسلمانان 

‏غیرمسلمانانی که درسایه حکومت اسلامی زندگی می کنند، از تمام حقوق اجتماعی‏‎ ‎‏برخوردارند. حضرت علی(ع) درنامه ها وفرمان هایش به زمامداران توصیه اکید به‏‎ ‎‏رعایت حقوق اجتماعی غیر مسلمانان نموده است، از جمله در نامه به مالک اشتر، بر‏‎ ‎‏احترام وحفظ حرمت غیر مسلمانان تأکید نموده و می فرماید: ‏

‏«‏...فإنّهم صنفان؛ إمّا أخٌ لک فی الدّین وإمّا نظیرٌ لک فی الخلق‏»؛‏‎[53]‎‏ مالک با مردم‏‎ ‎‏مهربان باش!... زیرا مردم دو دسته اند؛ دسته ای برادر دینی تو، و دسته ای دیگر،‏‎ ‎‏همانند تو در آفرینش می باشند.‏‏ ‏

‏در این نامه به دو گونه حقوق اشاره شده است:1. حقوق دینی، که به اقتضای متدین‏‎ ‎‏بودن بر عهده دینداران نهاده می شود؛2. حقوق انسانی، که هر انسانی سزاوار و شایسته‏‎ ‎‏ آن است،از جمله مهربانی و ملاطفت حاکمان و کارگزاران حکومتی با همه مردم (چه‏‎ ‎‏متدین و چه غیر متدین).‏

‏همچنین در ‏‏نهج البلاغه‏‏ آمده است که: کشاورزان مشرک منطقه ای، از رفتار‏‎ ‎‏سخت گیرانه والی آن به امام علی(ع) شکایت می کنند. امام در نامه ای به حاکم تذکر‏‎ ‎‏می دهد که: «اگرچه اینان مشرکند، اما به موجب پیمانی که با حکومت اسلامی دارند،‏‎ ‎‏درخور دور شدن و ستم کردن نیستند. پس با ایشان مهربانیِ آمیخته با سختی را شعار‏‎ ‎‏خود قرار ده، با آن ها بین سخت دلی و مهربانی رفتار کن، برایشان بین نزدیک و زیاد‏‎ ‎‏نزدیک گردانیدن و دور و بسیار دور ساختن، جمع کن (یعنی با آنان به اعتدال رفتار‏‎ ‎‏کن)».‏‎[54]‎

‏اسلام نه تنها برای زنده های اهل کتاب، احترام قائل است، بلکه به پیروان خود‏‎ ‎‏دستور می دهد، حتی به مردگان آنان نیز احترام بگذارند. جابر بن عبدالله می گوید:‏‎ ‎‏جنازه ای از کنار ما رد شد. پیامبر اسلام(ص) برای احترام برخاست، ما نیز برخاستیم و‏‎ ‎‏عرض کردیم: ای رسول خدا! این جنازه یک نفر یهودی است! فرمود: «‏ألیست نفساً‏» آیا‏‎ ‎‏جنازه انسان نیست؟ «‏إذا رأیتم الجنازة فقوموا‏»؛‏‎[55]‎‏ هر موقع که جنازه ای دیدید [چه‏‎ ‎‏مسلمان وچه غیر مسلمان]، برای احترام آن از جا برخیزید.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 84
‏ روایت شده که امیر مؤمنان(ع)، هنگام گردش در شهر، پیر مرد نابینایی را دید که از‏‎ ‎‏مردم درخواست کمک می کرد. پرسید: «این کیست»؟ گفتند: مرد نصرانی است.‏‎ ‎‏حضرت فرمود: «‏استعملتموه حتّی إذا کبُر وعجز منعتموه أنفقوا علیه من بیت المال»؛‎[56]‎‎ ‎‏شگفتا! از او کار کشیدید و اکنون که پیر و ناتوان شده، او را از زندگی باز داشته اید! از‏‎ ‎‏بیت المال به او بپردازید تا آبرویش حفظ شود. ‏

‏بنابراین، شهروندان حکومت اسلامی، هرچند نصرانی باشند، از بیت المال مسلمانان‏‎ ‎‏سهمی دارند و برای نگهداری آبروی آن ها باید در هنگام ناتوانی به آن ها کمک کرد.‏

نظر امام خمینی(ره)

‏ایشان در پاسخ این پرسش که آیا در جمهوری اسلامی اقلیت های مذهبی جایگاهی‏‎ ‎‏دارند یا خیر، بدین مضمون فرمودند: ما مطمئناً نسبت به عقاید دیگران بیشترین احترام‏‎ ‎‏را قائل هستیم. پس از سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک رژیم آزاد، شرایط حیات‏‎ ‎‏برای اکثریت مسلمانان و اقلیت های مذهبی بسیار خوب خواهد شد.‏‎[57]‎‏ ‏

‏در جای دیگر می گوید:‏

‏اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت های مذهبی آزادی داده‏‎ ‎‏است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسان ها قرار‏‎ ‎‏داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آن ها نگهداری می کنیم.‏‎[58]‎

‏در اندیشه امام خمینی(ره) غیر مسلمانان در نظام اسلامی همانند سایر افراد از‏‎ ‎‏حقوق برابر برخوردارند:‏

‏آنها با سایر افراد در همه چیز مشترک ‏‎]‎‏می باشند‏‎[‎‏ و حقوقشان به حسب قوانین‏‎ ‎‏داده می شود و در حکومت اسلامی آن ها در رفاه و آسایش هستند.‏‎[59]‎‏ ‏

8. حقوق اقتصادی غیر مسلمانان 

‏یکی از حقوق بشری هر فردی حق اقتصادی است، مانند: حقّ مالکیت، حقّ کسب‏‎ ‎‏و کار و داشتن سرمایه. در نظام حقوقی اسلام، حق اقتصادی غیر مسلمانانی که با دولت‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 85
‏اسلامی پیمان بسته اند، مانند جانشان محترم و از تعرض مصون است؛ چنان که در‏‎ ‎‏معاهدات پیامبر با اهل کتاب نیز بر این موضوع تأکید شده است.‏

‏همچنین اسلام، به چنگ آوردن اموال افرادی را که با کشور اسلامی در جنگند، از‏‎ ‎‏طریق حیله، نیرنگ یا دزدی، غیرمشروع می داند. از این رو، فقها دزدی از کافر را‏‎ ‎‏مشروع نمی دانند. در تاریخ نیز آمده است که در جریان جنگ خیبر، قبل از فتح قلعۀ‏‎ ‎‏خیبر، چوپان یهودیان آن جا اسلام آورد و گله گوسفندان را نزد پیامبر آورد تا به ایشان‏‎ ‎‏تسلیم کند. پیامبر در حالی که همه سربازان گرسنه بودند، بخشش او را قبول نکردند و‏‎ ‎‏به وی سفارش نمودند که این گله در دست تو امانت است و باید به صاحبانش‏‎ ‎‏برگردانی؛‏‎[60]‎‏ در حالی که این اموال متعلق به دشمنانی بود که پیامبر با آنان در جنگ‏‎ ‎‏بودند.‏

گفتار سوم: تفاوت های حقوقی بین مسلمانان با غیرآنان 

‏در فقه اسلامی یک سری احکام فقهی متفاوت نسبت به غیر مسلمانان وجود دارد:‏

1. تفاوت میان مسلمانان و غیرآنان در احکام جزایی

‏الف. قصاص: در قصاص تساوی در دین شرط است. از این رو، مسلمان را به سبب‏‎ ‎‏کافر نمی توان قصاص کرد، مگر این که این کار عادت او باشد.‏‎[61]‎

‏ب. دیه: دیه ذمی 800 یا بر اساس برخی روایات، 4000 درهم است، درحالی که‏‎ ‎‏دیه مسلمان یکی از شش مورد است: 100شتر، 200 گاو، 1000گوسفند، 200حله،‏‎ ‎‏1000 دینار و یا 10000 درهم.‏‎[62]‎

‏ج. حد زنا: اگر مرد کافر با زنی مسلمان زنا کند، حدّ او قتل است؛ درحالی که حدّ‏‎ ‎‏زانی مسلمان همیشه این گونه نیست و صرفاً در زنای مسلمان با زن شوهردار و زنای با‏‎ ‎‏زور و عنف حد قتل جاری می شود.‏‎[63]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 86
‏د. مجازات قذف: اگر مسلمانی کافر را قذف کند؛ یعنی تهمت زنا، لواط و مانند آن‏‎ ‎‏به او بزند، تعزیر می شود؛ در حالی که کافر در صورت قذف مسلمان 80 تازیانه حد ‏‎ ‎‏می خورد.‏‎[64]‎

‏هـ . جرم تفخیذ: حدّ غیر مسلمان قتل است؛ در حالی که حد ّ مسلمان 100 تازیانه‏‎ ‎‏است.‏‎[65]‎

2. تفاوت در احکام مدنی 

الف. ‏ازدواج: مرد مسلمان می تواند با زن کافر (اهل کتاب) به طور موقت ازدواج‏‎ ‎‏کند؛ در حالی که اهل ذمه مجاز به چنین کاری نیستند.‏‎[66]‎

‏ب. ارث: مسلمان از کافر ارث می برد؛ ولی کافر از مسلمان ارث نمی برد. اگر‏‎ ‎‏مسلمان وارث مسلمان نداشته باشد، ارث او به امام می رسد.‏‎[67]‎

‏ج. جزیه: غیر مسلمانان باید جزیه بدهند؛ اما مسلمانان جزیه نمی دهند.‏

 علت و فلسفه تفاوت در احکام 

‏عقل و فکر ما انسان ها قاصر از آن است که علت و فلسفه واقعی احکام را بداند و‏‎ ‎‏قطعاً جعل احکام از جانب شارع حکیم دارای حکمت و علت می باشد؛ ولی آنچه ما‏‎ ‎‏طبق برداشت خود از میان متون دینی و قواعد حقوقی به دست می آوریم، این است که:‏‎ ‎‏احکام و قواعد فقه جهت نظم و سازماندهی امور عبادی و غیر عبادی جامعه اسلامی‏‎ ‎‏تنظیم شده و موضوع آن افعال مکلفان است. این احکام بر دو دسته تقسیم می شود؛‏‎ ‎‏احکام ثابت و احکام متغیّر. احکام ثابت مانند احکام عبادات که همیشه ثابت و غیرقابل‏‎ ‎‏تغییر است؛ اما احکام متغیّر، متناسب با ضرورت ها و اقتضائات زمان و مکان و مصالح‏‎ ‎‏امت اسلامی، قابل تغییر می باشد. صلاحیت تغییر این گونه احکام، تغلیظ و تشدید یا‏‎ ‎‏تخفیف آن به حاکم اسلامی واگذار شده است. احکام راجع به غیر مسلمانان، از احکام‏‎ ‎‏متغیّر بوده و در حوزه اختیارات و صلاحیت های حاکم اسلامی است. حاکم اسلامی‏‎ ‎‏متناسب با مصلحت و مقتضای زمان احکامی را وضع کرده، یا تغییری در آن ایجاد‏‎ ‎‏می نماید.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 87
‏تفاوت در احکام و حقوق اشخاص ساکن در یک سرزمین، چیزی عجیب نیست؛‏‎ ‎‏بلکه در همه نظام های حقوقی دنیا، احکام وحقوق متفاوت نسبت به شهروندان وجود‏‎ ‎‏دارد. در جهان معاصر می بینیم که افراد ساکن یک کشور از حقوق و امتیازات یکسان‏‎ ‎‏برخوردار نیستند؛ بلکه برخی از افراد با محدودیت هایی مواجه هستند و برخی دیگر، از‏‎ ‎‏همه نوع امتیازی بهره مند هستند؛ ولی هیچ عاقلی این محدودیت ها را نقض حقوق بشر‏‎ ‎‏تلقی نمی کند؛ بلکه حاکمیت دولت ها ایجاب می کند که طبق مصلحت و رعایت عقاید‏‎ ‎‏و باورهای ملی، و نیز برای نظم و نسق و امنیت و اداره بهتر سرزمینشان قواعد و‏‎ ‎‏مقررات خاص وضع می کنند. ‏

‏به طور کلی افراد ساکن در یک کشور از یک لحاظ به دو دسته تقسیم می شوند:‏

‏1. ا تباع: آن ها کسانی هستند که شناسنامه و برگ هویت آن کشور را دارند.‏

‏2. بیگانه: افرادی هستند که تابعیت کشورهای دیگر را دارند.‏

‏در حقوق داخلی کشورهای جهان، مقررات و قوانین متفاوتی نسبت به این دو دسته‏‎ ‎‏افراد وجود دارد؛ مثلاً اتباع یک کشور از تمام مزایای اجتماعی، سیاسی و یا فرهنگی‏‎ ‎‏برخوردار هستند؛ در حالی که اتباع بیگانه با محدودیت های زیادی مواجه بوده و از‏‎ ‎‏بسیاری از حقوق محروم هستند؛ مثلاً اتباع بیگانه نمی توانند خود را نامزد پست های‏‎ ‎‏دولتی نمایند و یا نمی توانند مالک عقار (اموال غیرمنقول) شوند و حتی بدون پروانه‏‎ ‎‏اقامت، حق زندگی در کشور دیگر را ندارند. دولت ها نیز طبق کنوانسیون های‏‎ ‎‏بین المللی، خود را متعهد می دانند که حداقل حقوق‏‎[68]‎‏ بشری را نسبت به اتباع بیگانه‏‎ ‎‏رعایت کنند. ‏

‏اگرچه نظام حقوقی اسلام قابل مقایسه با دیگر نظام ها نیست، ولی تشابهاتی وجود‏‎ ‎‏دارد. از نقاط مشترک آن ها تفاوت های موجود در حقوق و تکالیف افراد است.‏‎ ‎‏اشخاصی که مسلمان هستند و تابعیت اسلام را دارند، قطعاً از امتیازاتی برخوردارند و‏‎ ‎‏غیرمسلمانان از برخی امتیازات محروم می باشند؛ ولی این موضوع، ارتباطی به حقوق‏‎ ‎‏بشری ندارد؛ بلکه اسلام کاملاً حقوق بشر را نسبت به غیر مسلمانان به رسمیت شناخته‏‎ ‎‏است. ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 88
‏تفاوت احکام در اسلام به معنای آن نیست که انسانها از لحاظ انسانیت به چند‏‎ ‎‏درجه تقسیم شده باشند، چنان که برخی چنین می پندارند؛‏‎[69]‎‏ بلکه مصلحت اسلام و‏‎ ‎‏جامعه نوپای اسلامی، اقتضای وضع چنین قواعد و احکامی را داشت؛ مثلاً دیه یک فرد‏‎ ‎‏کافر دربرخی روایات هشتصد درهم و در برخی روایات چهار هزار درهم آمده است؛‏‎ ‎‏درحالی که دیه مسلمان ده هزار درهم است. آیا معنای جعل چنین قانونی مبیّن این‏‎ ‎‏است که ارزش خون مسلمان یازده برابر خون کافراست؟ ‏

‏پاسخ این است که ماهیت دیه قیمت خون انسان نیست و دیۀ تعیین شده درشریعت‏‎ ‎‏نمی تواند قیمت خون انسان باشد؛ زیرا خون انسان با معیارهای مادی قابل تقویم‏‎ ‎‏نیست؛ بلکه دیه در حقیقت جبران بخشی از لطمات مالی وخسارات مادی وارده بر‏‎ ‎‏مجنی علیه یا اولیای دم او می باشد. هدف شارع از وضع دیه، مجازات و تنبیه کردن‏‎ ‎‏مجرم می باشد و شارع با تنبیه او می خواهد دیگران را متنبّه کند تا پس از این، کسی‏‎ ‎‏مرتکب این گونه اعمال نشود. علاوه بر تنبیه مجرم، دل جویی از مجنی علیه نیز می باشد؛‏‎ ‎‏یعنی وقتی مجرمی تنبیه شد، مجنی علیه آرامش خاطر می یابد؛ زیرا عدالت درحق او‏‎ ‎‏اجرا شده است و خسارت های وارده او نیز به صورتی پرداخت می شود‏‎[70]‎‏.‏

‏بنابراین، دیه قیمت خون انسان نیست تا معیار ارزش قرار گیرد؛ بلکه شارع به‏‎ ‎‏جهت حمایت از زیان اقتصادی وارده به خانواده مقتول و تنبیه قاتل، با شرایطی دیه را‏‎ ‎‏بر عهده جانی گذاشت تا خسارت وارده جبران شود؛ اما راجع به دیه کافر چنین‏‎ ‎‏مصلحتی وجود ندارد؛ زیرا هدف اسلام این است که کفر و شرک ریشه کن شود و جلو‏‎ ‎‏عوامل تقویت کننده آن گرفته شود. یکی از راه های تقویت جبهه باطل، حمایت مالی از‏‎ ‎‏آنان است واگر مسلمانی فرد کافر را به قتل برساند و ده هزار درهم از سرمایه مسلمانان‏‎ ‎‏تحت عنوان دیه به وارثان کافر داده شود، از لحاظ اقتصادی جبهه باطل تقویت می شود‏‎ ‎‏و این بر خلاف اهداف اسلام است؛ ولی برخی تفاوت ها مربوط به شرایط زمانی و‏‎ ‎‏مکانی است وبا تبدل این شرایط تغییر می پذیرد؛ به عنوان نمونه می توان به مسأله‏‎ ‎‏قصاص مسلمانان در برابر کافر اشاره کرد که برخی از روایات هیچ فرقی بین کافر و‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 89
‏مسلمان در امر قصاص قائل نشده است.‏‎[71]‎‏ اگر مصلحت جامعه اسلامی ایجاب کند،‏‎ ‎‏حاکم اسلامی می تواند در این حکم تغییر ایجاد کند؛ چنان که در برخی روایات دیه‏‎ ‎‏ذمی، مانند دیه مسلم آمده است ‏‎[72]‎‏.‏

حقیقت جزیه و فلسفه تشریع آن 

‏یکی دیگر از احکام فقهی نسبت به کافران، «جزیه» است که درباره آن بحث‏‎ ‎‏بسیاری صورت گرفته است. برخی «جزیه» را مترادف با «باج» پنداشته اند و اسلام را‏‎ ‎‏متهم به باج گیری و ظلم و اجحاف نموده اند. آنچه بیش از هرچیز به این اتهام دامن زده‏‎ ‎‏و اذهان بسیاری را تاریک نموده، سخنان و نوشته های شرق شناسان و نویسندگان غرب‏‎ ‎‏است که در این زمینه کم نگفته و کم ننوشته اند.‏

‏حال سؤال این است که فلسفه تشریع جزیه چیست؟ آیا جزیه باج خواهی است؟ ‏

‏در ماهیت جزیه، فقها نظریات مختلفی ارائه داده اند که برخی از این دیدگاه ها، زمینه‏‎ ‎‏سوء استفاده را فراهم کرده است. برخی آن را مجازات اهل کتاب توأم با تحقیر‏‎ ‎‏دانسته اند که از ذکر آن ها در اینجا صرف نظر می شود و فقط نظر کسانی که آن را نوعی‏‎ ‎‏مالیات دولت اسلامی می دانند ذکر می شود:‏

‏1. علامه طباطبایی:‏

‏اما جزیه، پس آن عطیه ای است که از اهل ذمه اخذ و در جهت حفظ ذمه آنان و‏‎ ‎‏حسن اداره ایشان مصرف می گردد وهر حکومتی که بخواهد روی پای خود‏‎ ‎‏بایستد، چه حکومت حق و چه حکومت باطل، از مثل چنین مالیاتی بی نیاز‏‎ ‎‏نیست.‏‎[73]‎

‏2. شهید مطهری:‏

‏جزیه ای که اسلام از اهل ذمه دریافت می دارد، از باب پاداش و هبه است، تا این که‏‎ ‎‏آن را در مصالح کشور اسلامی و جهت دفاع از‏‏ ‏‏اهل ذمه در‏‏ ‏‏مواقع خطر، به مصرف‏‎ ‎‏برساند. اسلام اهل ذمه را مکلف به شرکت در جهاد نکرده و این در حالی است‏‎ ‎‏که آنان با مسلمانان در مزایا و منافع جهاد شریکند. پس، این چنین نیست که جزیه‏‎ ‎‏صرفاً به خاطر متارکه جنگ با آنان دریافت شود، بدون هیچ گونه تعهد و التزام و‏‎ ‎‏خدمتی نسبت به آنان، تا این که این کارباج گرفتن باشد.‏‎[74]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 90
‏3. وهبه زحیلی می نویسد:‏

‏جزیه شکلی از اشکال عقاب نیست که به خاطر کفر یا عدم ایمان گروهی به اسلام‏‎ ‎‏متوجه آنان گردد، آنچنان که شرق شناسان پنداشته اند، همان گونه که این مالیات به‏‎ ‎‏خاطر خوار نمودن غیر مسلمانان نیز واجب نشده؛ بلکه جزیه مظهر طاعت و‏‎ ‎‏عدالت اجتماعی در بین هم وطنان است.‏‎[75]‎‏ ‏

‏4. ابو یوسف نیز در ‏‏کتاب الخراج‏‏ علت گرفتن جزیه را این گونه مطرح کرده است:‏

‏خون و اموال اهل کتاب با دادن جزیه حراست می شود.‏‎[76]‎‏ ‏

‏5. برخی دیگر اعتقاد دارند که:‏

‏جزیه در عوض خمس و زکات است که مسلمانان می دهند؛ چون زکات وخمس‏‎ ‎‏دراختیار حاکم اسلامی قرار می گیرد و او علاوه بر هزینه در مصارف مقرر، چه بسا‏‎ ‎‏در مصارف لازم حکومت نیز هزینه کند.‏‎[77]‎

‏سؤالی که اینجا مطرح است این است که اگر جزیه به موجب حمایت از اهل ذمه و‏‎ ‎‏به دلیل شرکت نکردن آن ها در جنگ وامور دفاعی از سرزمین محل زندگی اخذ ‏‎ ‎‏می شود، پس تعبیر «صاغرون» در آیه 29 سوره توبه که آیه تشریع جزیه است، به چه‏‎ ‎‏معنا است؟ بیشتر مفسران آن را به معنای تحقیر وخوار شمردن دانسته و می گویند:‏‎ ‎‏فلسفه تشریع جزیه این است که از اهل کتاب جزیه بگیرید تا آنان خوار و تحقیر‏‎ ‎‏شوند. اما برخی از تفاسیر جدید نظر دیگری دارند:‏

‏در ‏‏تفسیر نمونه‏‏ آمده است:‏

‏«صاغر» از ماده «صغر» (بر وزن پسر) به معنای کسی است که به کوچکی راضی‏‎ ‎‏شود و منظور از آن در آیۀ فوق آن است که پرداختن جزیه به عنوان خضوع‏‎ ‎‏دربرابر آیین اسلام و قرآن بوده باشد و به تعبیر دیگر، نشانه ای برای همزیستی‏‎ ‎‏مسالمت آمیز و قبول موقعیت یک اقلیت سالم و محترم در برابر اکثریت حاکم بوده‏‎ ‎‏باشد. اینکه بعضی از مفسران، آن را به عنوان تحقیر و توهین و اهانت و سخریه‏‎ ‎‏اهل کتاب تفسیر کرده اند، نه از مفهوم لغوی کلمه استفاده می شود و نه با روح‏‎ ‎‏تعلیمات اسلام سازگار است و نه با سایر دستوراتی که درباره طرز رفتار با‏‎ ‎‏اقلیت‏‏ ‏‏های مذهبی به ما رسیده است، تطبیق می کند.‏‎[78]‎‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 91
‏خلاصه نظریات این می شود که جزیه از اشخاص بالغ ذکور اهل کتاب دریافت‏‎ ‎‏می شود؛ به منظور این که در حفظ اهل ذمه و حسن اداره آنان و حمایت از حقوق ایشان‏‎ ‎‏مصرف گردد. همچنین این مالیات در عوض عدم شرکت آنان در امور نظامی و دفاعی‏‎ ‎‏و عدم ورود به ارتش اسلامی است و عدم پرداخت زکات و خمس، اخذ می شود؛‏‎ ‎‏همچنان که مورخ سرشناس غربی «ویل دورانت» نیز از جزیه همین برداشت را دارد.‏‎ ‎‏وی درباره جزیه می نویسد:‏

‏این مالیات فقط بر عهده ذمیانی که توانایی برداشتن سلاح داشتند، مقرر بود و‏‎ ‎‏راهبان، زنان، نابالغان، بردگان، پیران، عاجزان، کوران، و فقیران از پرداخت آن‏‎ ‎‏معاف بودند. در عوض، ذمیان از خدمت سربازی آسوده بودند... زکات نیز که از‏‎ ‎‏درآمد سالانه بود، نمی دادند و دولت می بایست از آنها حمایت کند.‏‎[79]‎

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 92

 

پی نوشت ها:

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 93


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 94

‏ ‏

منابع

‏قرآن کریم. ‏

‏1. ‏‏صحیح البخاری‏‏، محمد بن اسماعیل البخاری، دار الفکر، بیروت، بی تا.‏

‏2. ‏‏کتاب الخراج‏‏، ابو یوسف یعقوب بن ابراهیم، القاهرة، المطبعة السلفیة، الطبعة‏‎ ‎‏الثالثة، 1382. ‏

‏3. ‏‏السنن الکبری‏‏، احمد بن الحسین بن علی البیهقی، دارالفکر، بیروت، بی تا. ‏

‏4. ‏‏الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة‏‏، زین الدین بن علی الجبل العاملی (شهید‏‎ ‎‏ثانی)، بی تا‏

‏5. ‏‏آثار الحرب فی الفقه الاسلامی‏‏، وهبة الزحیلی، دارالفکر، دمشق، الطبعة الرابعة،‏‎ ‎‏1992.‏

‏6. ‏‏شرح رسالة الحقوق‏‏، السید علی القپانچی، اسماعیلیان، قم، 1406ق.‏

‏7. ‏‏غیر المسلمین فی المجتمع الاسلامی‏‏، یوسف القرضاوی، مؤسسة الرسالة،‏‎ ‎‏1415ق. ‏

‏8. ‏‏تحریر الوسیله‏‏، امام خمینی، دار الکتب العلمیة، قم.‏

‏9. ‏‏ ‏‏صحیفه امام‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.‏

‏10. ‏‏ فرهنگ نوین ‏‏(ترجمه قاموس العصری)، انطون الیاس، ترجمه سید مصطفی‏‎ ‎‏طباطبائی، چاپخانه اسلامیه، تهران، 1370.‏

‏11. ‏‏ فتوح البلدان، ‏‏احمد بن یحیی بن جابر بلاذری، ترجمه محمد توکل، نشر نقره،‏‎ ‎‏چاپ اول، 1337.‏

‏12. ‏‏عدالت و قضا در اسلام‏‏، صدرالدین بلاغی، امیرکبیر، تهران، چاپ پنجم، 1370.‏

‏13. ‏‏تحقیق در دو نظام حقوقی جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب،‏‏ محمدتقی‏‎ ‎‏جعفری، دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی ایران، تهران، 1370. ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 95
‏14. ‏‏کرامت در قرآن‏‏، عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران، چاپ‏‎ ‎‏سوم، 1372.‏

‏15. ‏‏فلسفه حقوق بشر‏‏، عبدالله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ چهارم،‏‎ ‎‏1383.‏

‏16. ‏‏وسائل الشیعه‏‏، حر عاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1391ق.‏

‏17. ‏‏اصل منع توسل به زور‏‏، سید ابراهیم حسینی، پژوهشکده فرهنگ و معارف، قم،‏‎ ‎‏1382.‏

‏18. ‏‏مبانی اندیشه سیاسی اسلام، ‏‏عباسعلی عمید زنجانی، پژوهشگاه فرهنگ و‏‎ ‎‏اندیشه، تهران، چاپ دوم.‏

‏19. ‏‏فروغ ابدیت‏‏، جعفر سبحانی، مؤسسه فرهنگی سید الشهداء، قم. ‏

‏20. ‏‏مبانی حقوق بشر‏‏، سید صادق حقیقت، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، تهران،‏‎ ‎‏1381.‏

‏21.‏‏ المبسوط‏‏، شیخ طوسی، المکتبة المرتضویة، چاپ دوم.‏

‏22.‏‏ پیام قرآن‏‏، ناصر مکارم شیرازی، مطبوعاتی هدف، قم، 1373.‏

‏23.‏‏ دیه یا مجازات مالی‏‏، فاضل صالحی، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، قم،‏‎ ‎‏1378. ‏

‏24.‏‏ المیزان فی تفسیر القرآن‏‏، سید محمد حسین طباطبائی، نشر مؤسسه مطبوعاتی‏‎ ‎‏اسماعیلیان، چاپ سوم، 1394ق. ‏

‏25.‏‏ إعلام الوری بأعلام الهدی‏‏، طبرسی، مؤسسۀ آل البیت، قم.‏

‏26.‏‏ روح الدین الاسلامی،‏‏ عفیف عبد الفتاح طبّارة، دارالکتب، لبنان، بی تا.‏

‏27. ‏‏ ارث اقلیت های دینی‏‏، عزیز الله فهیمی، انتشارات اشراق، 1380.‏

‏28. ‏‏فرهنگ بزرگ جامع نوین‏‏ (ترجمه ‏‏المنجد‏‏)، لوئیس معلوف، ترجمه احمد‏‎ ‎‏سیاح، انتشارات اسلام، تهران.‏

‏29. ‏‏بحارالانوار‏‏، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، بیروت، لبنان،‏‎ ‎‏1403ق.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 96
‏30. مجله ‏‏آفتاب‏‏، «حقوق بشر و روشنفکری» در گفتگو با: محسن کدیور، ش 27‏‎ ‎‏و 28.‏

‏31.‏‏ زبدة البیان فی أحکام القرآن‏‏، احمد بن محمد محقق اردبیلی، المکتبة المرتضویة.‏

‏32. ‏‏ فرهنگ معین‏‏، محمد معین، انتشارات امیرکبیر، چاپ بیست و یکم، تهران،‏‎ ‎‏1383.‏

‏33. ‏‏ پیرامون انقلاب اسلامی، ‏‏مرتضی مطهری، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به‏‎ ‎‏جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1361.‏

‏34. ‏‏داستان راستان‏‏، مرتضی مطهری، صدرا، قم.‏

‏35. ‏‏جهاد‏‏، مرتضی مطهری، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه‏‎ ‎‏ قم، قم، بی تا.‏

‏36. ‏‏الاختصاص‏‏، محمد بن نعمان مفید، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت.‏

‏37. ‏‏تفسیر نمونه‏‏، ناصر مکارم شیرازی و دیگران، دار الکتب الاسلامیة، تهران،‏‎ ‎‏1370. ‏

‏38. ‏‏دراسات فی ولایة الفقیه،‏‏ حسینعلی منتظری، المرکز العالمی للدراسات‏‎ ‎‏الاسلامیة، قم، بی تا. ‏

‏39. ‏‏دیدگاه های حقوقی، ‏‏حسین مهرپور، اطلاعات، تهران.‏

‏40. ‏‏جواهرالکلام، ‏‏محمدحسن نجفی، دارالکتب الاسلامیة، تهران. ‏

‏41. ‏‏نهج البلاغه‏‏، ترجمه محمد دشتی، الهادی، 1379. ‏

‏42. ‏‏تاریخ یعقوبی‏‏، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، ترجمه ابراهیم آیتی، انتشارات‏‎ ‎‏علمی و فرهنگی، تهران، چاپ هفتم،  1374. ‏

‏43. ‏‏سیری در رسالة الحقوق امام سجاد‏‏، یثربی، انتشارات فرهنگ آفتاب، 1384. ‏

‏44.‏‏ تاریخ تمدن‏‏، ویل دورانت، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، بی تا.‏

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 97

  • . فرهنگ نوین، ص 588؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج2، ص1716؛ فرهنگ معین، ج3، ص2929.
  • . کرامت در قرآن، ص 7.
  • . علق (96): 3.
  • . الرحمن (55): 78.
  • . اسراء (17): 70.
  • . بقره (2): 29.
  • . لقمان (31): 20.
  • . اعراف (7): 179؛ فرقان (25): 44؛ محمد (47): 12.
  • . تحقیق در دو نظام حقوقی جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب، ص 278 – 298.
  • . پیرامون انقلاب اسلامی، ص 46- 47.
  • . جواهر الکلام، ج 30، ص 43.
  • . ممتحنه (60): 8.
  • . پیام قرآن، ج10، ص 386.
  • . السنن الکبری، ج9، ص90.
  • . اصل منع توسل به زور، ص 120.
  • . شوری (42): 13.
  • . آل عمران (3): 19.
  • . آل عمران (3): 85.
  • . حجرات (49): 13.
  • . نساء (4): 1.
  • 21. بحارالانوار، ج 61، ص 65.
  • . الاختصاص، ص 341.
  • . مائده (5): 18.
  • . مائده (5): 32.
  • . بقره (2): 179.
  • . فلسفه حقوق بشر، ص182- 183.
  • . بحار الانوار، ج20، ص 98.
  • . بقره (2): 256.
  • . کهف (18): 29.
  • . یونس (10): 99.
  • . مبانی اندیشه سیاسی اسلام، ص 420.
  • 32. فتوح البلدان، ص 96؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص 452؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، ص 254- 257.
  • . ر.ک: آل عمران (3): 61.
  • . تفسیر نمونه، ج3، ص22 .
  • . فتوح البلدان، ص65؛ کتاب الخراج، ص72.
  • . فتوح البلدان، ص 96؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص 425؛ اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، ص 254- 257.  
  • 37. صحیفه امام، ج4، ص 441.
  • . ر.ک: همان، ج4، ص 430.
  • . عنکبوت (29): 46.
  • . صحیفه امام، ج 4، ص 410 - 411.
  • . همان، ص 336- 337.
  • . زبدة البیان فی احکام القرآن، ص 329.
  • . وسائل الشیعه، ج19، باب 13، ح8.
  • . المبسوط، ج4، ص 240.
  • . به نقل از: دیدگاه های جدید حقوقی.
  • . داستان راستان، ج1، ص 34.
  • . شرح رساله الحقوق، ج2، ص590.
  • . فتوح البلدان، ص 167؛ عدالت و قضا در اسلام، ص 57.
  • . روح الدین الاسلامی، ص 214.
  • . سیری در رساله الحقوق امام سجاد، ج 3، ص523.
  • . صحیفه امام، ج 5، ص 125.
  • . ر.ک: تحریر الوسیله، ج2، ص 501- 502.
  • . نهج البلاغه، نامه 53، ص 566.
  • . همان، نامه 19، ص 498.
  • . صحیح بخاری، ج2، ص85.
  • . وسائل الشیعه، ج15، ص 66، ح1.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج4، ص3.
  • . صحیفه امام، ج 4، ص 336- 337.
  • . همان، ج 11، ص 290.
  • . فروغ ابدیت، ج 2، ص 247.
  • . دراسات فی ولایة الفقیه، ج3، ص 383.
  • . تحریر الوسیله، ج2، ص 519.
  • . الروضة البهیة، ج9، ص 65؛ تحریر الوسیله، ج2، ص 462.
  • . تحریر الوسیله، ج 2، ص 474.
  • . همان، ص 469.
  • . همان، ج1، ص 285.
  • . همان، ص 364.
  • . minimum standard.
  • . مجله آفتاب، «حقوق بشر و روشنفکری» در گفتگو با محسن کدیور، ش 27 و28.
  • . دیه یا مجازات مالی، ص 46.
  • . مبانی حقوق بشر، ص 361.
  • . وسائل الشیعه، ج29، ص 108.
  • . المیزان، ج9، ص 239 – 240.
  • . جهاد، ص 66- 67.
  • . آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص 629.
  • . کتاب الخراج، ص 132.
  • . غیر المسلمین فی المجتمع الاسلامی، ص55.
  • . تفسیر نمونه، ج7، ص 354.
  • . تاریخ تمدن، ج4، ص 279.