همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان»

ایمان محور کرامت انسان جهانی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

ایمان محور کرامت انسان جهانی 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

آقایان علی اسماعیلی ـ مجتبی سپاهی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 11

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 12

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 مقدمـه 

‏جهانی شدن دارای جهان بینی خاصی است که با استفاده از مبانی و اصول خود، به‏‎ ‎‏تفسیر جهان، جامعه و انسان می پردازد و عملکردها و جهت گیری هایش را بر اساس‏‎ ‎‏این اصول قرار می دهد. اندیشمندان معاصر غرب مانند گیدنز، رابرتسون، یان آرت‏‎ ‎‏شولت و... که در زمینه جهانی شدن به مطالعات و تحقیقات وسیع پرداخته اند معتقدند؛‏‎ ‎‏که مبانی نظری و اصول جهان بینی جهانی شدن عبارت است از: عقلانیت ابزاری،‏‎ ‎‏لیبرالیزم، سکولاریزم و سود محوری. جهانی شدن فرایندی چند بعدی است که نگاهی‏‎ ‎‏نظام مند بدان باعث می شود تا سهم ابعاد مختلف آن به خوبی پرداخته شود. جهانی‏‎ ‎‏شدن، به طور قطع پدیده ای است کارکردی و نمی توان از آثار آن بر ابعاد مختلف‏‎ ‎‏جامعه غافل شد. این پدیده دارای کارکردهای مثبت و منفی خاصی است که شناخت‏‎ ‎‏این کارکردها و تبیین آنها، جوامع را در واکنش درست نسبت به پیامدهای آن یاری‏‎ ‎‏خواهد کرد. هدف ما در این پژوهش شناخت درست فرایند جهانی شدن و بررسی‏‎ ‎‏نظریات جامعه شناسی درباره تحلیل و تبیین این پدیده می باشد. برخی از اندیشمندان‏‎ ‎‏معتقدند که آنچه در دوران معاصر اتفاق می افتد نه یک فرایند تدریجی بلکه یک پروژه‏‎ ‎‏از قبل طراحی شده است. به عقیده آنان، اگر در جهان قبل از رنسانس، امنیت منهای‏‎ ‎‏آزادی وجود داشت و در عصر جدید، آزادی بدون امنیت فراهم آمده، باید گفت که در‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 13
‏عصر جهانی شده، هم امنیت و هم آزادی، صرفاً متعلق به عده قلیلی است که‏‎ ‎‏فرصت های برابر را برای دیگران تشخیص داده و به صلاح دید خودشان اطلاعات را در‏‎ ‎‏اختیار آنها قرار می دهند. نگاه جهانی به انسان و تعریفی که از شخصیت او دارد مبنای‏‎ ‎‏برنامه ریزی های آن را تشکیل می دهد. در این مقاله قصد داریم تا به شناخت‏‎ ‎‏انسان شناسی جهانی شدن بپردازیم. انسان شناسی جهانی شدن تابع مبانی نظری خاصی‏‎ ‎‏است و همچنین از تغییرات اجتماعی و توسعه جوامع تأثیر می پذیرد. تصویری که‏‎ ‎‏جهانی شدن از انسان و آرمان هایش ارائه می دهد تصویری است بسته و محدود و یا باز‏‎ ‎‏و کارآمد، که در نوع کنش و کارکردهای انسان اجتماعی معاصر بسیار مؤثر است. به‏‎ ‎‏تعبیر دیگر عینیت انسان معاصر بر اساس ذهنیتی است که جهانی شدن دربارۀ شخصیت‏‎ ‎‏او ارائه می دهد. نگاه ما در این نوشتار به جهانی شدن و قابلیت های اسلام برای ایجاد‏‎ ‎‏جامعه مطلوب جهانی، نگاهی سیستماتیک و نظام مند است. جهانی شدن بر ابعاد‏‎ ‎‏مختلف جوامع تأثیر می گذارد. انسان اجتماعی معاصر در عرصه جهانی شدن چه‏‎ ‎‏جایگاهی دارد؟ تعریف جهانی شدن از انسان و کارکردهایش چیست؟ جهانی شدن چه‏‎ ‎‏آرمان ها و اهدافی را برای جامعه مطرح می کند؟ منظور از انسان و جامعۀ مطلوب‏‎ ‎‏جهانی چیست؟ و آیا اسلام، مفهومی با عنوان انسان جهانی و جامعه مطلوب جهانی را‏‎ ‎‏می پذیرد یا خیر؟ آیا اصول و مبانی جهانی شدن پاسخگوی نیازهای اساسی انسان‏‎ ‎‏هست یا خیر؟ این ها و بسیاری از سؤالات دیگر مبنای اساسی نگارش این مقاله‏‎ ‎‏می باشد. ‏

تحولات دوران معاصر

‏هر چه زمان پیش می رود و تفکر انسانی تکامل می یابد و جوامع گسترده تر می شود،‏‎ ‎‏واقعیت های اجتماعی نیز پیچیده تر می شود. هنوز موضوعی را به طور کامل باز‏‎ ‎‏نشناخته ای که دیدگاه و پدیده ای نو مطرح می شود و به نقد یا تکامل مفاهیم قبلی‏‎ ‎‏می پردازد. دو وظیفه اصلی روشنفکر در دنیای معاصر عبارت است از:‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 14
‏1. توجه به شناخت اندیشه ها، موضوعات و مفاهیم، در بعد شناسایی.‏

‏2. توجه به تحلیل، نقد و ارزیابی افکار و نظریه ها و کارکردی نمودن آن، در بعد‏‎ ‎‏شناساندن.‏

‏شناخت شرایط حاکم بر زمان باعث می شود تا با هشیاری و بصیرت موضع درستی‏‎ ‎‏نسبت به واقعیت های موجود داشته و در برابر آنها عاقلانه تصمیم گیری کنیم. موضوع‏‎ ‎‏جهانی شدن به عنوان یک پدیده و فرآیند [و دارای جهان بینی و جهت گیری خاص] در‏‎ ‎‏چند دهه اخیر به صورت دقیق تر مورد توجه دولت مردان، دانشمندان و فرهیختگان‏‎ ‎‏سراسر جهان بوده است. از آنجا که همه حوزه های زندگی انسان اعم از سیاست،‏‎ ‎‏اقتصاد و فرهنگ تحت تأثیر جهانی شدن، می باشد، دغدغۀ صاحب نظران همۀ کشورها‏‎ ‎‏این است که نسبت به آثار آن بی تفاوت نبوده و به همین خاطر به نگارش کتاب ها و‏‎ ‎‏مقالات، و تشکیل سمینارها و همایش های متعددی اقدام نموده اند.‏‎[1]‎

‏در تبیین جامعه شناسانه جهانی شدن به دو موضوع اساسی توجه کرده ایم: ‏

‏1. چگونه پدیده جهانی شدن را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم؟ ‏

‏2. چگونه دانسته های خود را به کارکرد عملی در جامعه تبدیل کنیم؟‏

‏در قسمت اول باید به روش شناسی شناخت توجه کرد و در بخش دوم لازم است تا‏‎ ‎‏به معرفت شناسی موضوع و کاربردی نمودن مباحث جهانی شدن بر اساس نگرش‏‎ ‎‏تطبیقی پرداخت. برای شناخت پدیده جهانی شدن به عنوان موضوعی که بنیان های‏‎ ‎‏معرفت شناختی آن غربی است، ضروری است تا تصویری چند جانبه و جامع از مبانی‏‎ ‎‏و ابعاد مختلف این فرآیند و تأثیرهای آن بر ساختار جوامع داشته باشیم. تحلیل کامل‏‎ ‎‏یک اندیشه زمانی به نتایج درست منتهی می شود که به ارزیابی آن با اندیشه ای دیگر‏‎ ‎‏پرداخته شود. در مباحث روش شناسی از جمله کارآمدترین روش ها، روش ارزیابی‏‎ ‎‏مقایسه ای است. جهانی شدن در بسترهای مختلف تأثیرهای متفاوتی را ایجاد می کند.‏‎ ‎‏وضعیت این پدیده وآثار آن برای جوامع مدرن غربی و جوامع در حال توسعه آفریقایی‏‎ ‎‏و آسیایی بسیار متفاوت است. و این امر به جهان بینی حاکم بر غرب و شرایط و‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 15
‏فرهنگ دنیای در حال توسعه مربوط می شود. در برابر کارکردها و آثار جهانی شدن، سه‏‎ ‎‏موضع متفاوت می توان اتخاذ نمود: ‏

‏موضع اول: تسلیم در برابر امواج جهانی شدن: این طرز فکر معتقد است که عصر‏‎ ‎‏حاضر، دوران جهانگیر شدن عقلانیت، لیبرالیزم و سکولاریزم است و جهانیان در قفس‏‎ ‎‏آهنین این مفاهیم گرفتار شده اند و راهی جز تن سپردن به امواج خروشان جهانی شدن‏‎ ‎‏ندارند و لازم است تا جهت گیری خود را با اهداف و نشانه های جهانی شدن تطبیق‏‎ ‎‏دهند. این دیدگاه معتقد است که، فرایند جهانی شدن همانند قطاری است که باید به‏‎ ‎‏سرعت خود را بدان رساند و با سوار شدن بر آن از قافلۀ علم، توسعه و تکنولوژی‏‎ ‎‏عقب نماند.‏

‏موضع دوم: پشت کردن به موضوع (پاک کردن صورت مسأله): عده ای معتقد هستند‏‎ ‎‏که نباید به این موضوع اندیشید و به تحلیل و تبیین آن پرداخت. بلکه باید آن را طرد‏‎ ‎‏نمود و باب تفکر در این زمینه را بست. این دیدگاه، موضعی کاملاً منفی نسبت به‏‎ ‎‏جهانی شدن داشته، تمامی کارکردهای آن را منفی می داند. آن ها معتقدند که جهانی‏‎ ‎‏شدن همانند سیلی خروشان است که فرهنگ ها و تمدن ها را درخواهد ربود و آن ها را‏‎ ‎‏همراه امواج خود بی اختیار به جلو خواهد راند.‏

‏موضع سوم: جهت گیری عاقلانه و حکیمانه: موضع گیری های قبلی نوعی افراط و‏‎ ‎‏تفریط غیر عقلانی و ناشیانه است. ارائه پاسخ مطلق آری یا خیر به جهانی شدن ناشی‏‎ ‎‏از عدم شناخت و ناآگاهی از این موضوع و ابعاد و آثار آن می باشد. پاسخ و موضع‏‎ ‎‏حکیمانه به ابعاد جهانی شدن در سطح آری و نه است نه در سطح آری یا نه. بدین معنا‏‎ ‎‏که با شناخت عمیق پدیده جهانی شدن، ابعاد مختلف آن و تحلیل مبانی نظری جهانی‏‎ ‎‏شدن به این نتیجه می رسیم؛ که بخش هایی از جهانی شدن مورد قبول است وبخش هایی‏‎ ‎‏از آن بر اساس دیدگاهی خاص شایسته نیست و مورد نقد و اعتراض می باشد. برخورد‏‎ ‎‏درست با پدیده جهانی شدن مستلزم مطالعات و تحقیقات عمیق در این باره و شناخت‏‎ ‎‏تأثیرهای آن بر جهان می باشد. این دیدگاه معتقد است که توجه به جهانی شدن‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 16
‏همانند رفتن به سفر است که بدون تفکر، مدیریت کارآمد و برنامه ریزی نمی توان وارد‏‎ ‎‏فضای آن شد.‏

تعریف اندیشمندان معاصر از جهانی شدن

‏جهانی شدن، یکی از مهم ترین موضوعات دنیای معاصر است. درباره جهانی شدن‏‎ ‎‏تعاریف متعددی مطرح شده است. اندیشمندان، از زوایای گوناگون به این پدیده نگاه‏‎ ‎‏کرده اند. دیوید هلد‏،‏ معتقد است که: ‏

‏جهانی شدن، به معنای گسترش مقیاس، رشد اندازه ها، سرعت یافتن و تعمیق تأثیر‏‎ ‎‏فرا قاره ای جریانات و الگوهای تعامل اجتماعی است. جهانی شدن، حاکی از‏‎ ‎‏جابه جایی یا دگرگونی در مقیاس سازماندهی انسانی است که جامعه های دور‏‎ ‎‏دست را به یکدیگر متصل می کند و دسترسی به روابط قدرت را در مناطق و‏‎ ‎‏قاره های دنیا گسترش می دهد.‏‎[2]‎

‏ آنتونی گیدنز، جهانی شدن را این گونه تعریف می کند: ‏

‏اما جهانی شدن دقیقاً چیست؟ و چگونه می توان این پدیده را به درستی‏‎ ‎‏مفهوم بندی کرد؟... در عصر مدرن، روابط میان صورت ها و رویدادهای اجتماعی‏‎ ‎‏محلی و دوردست بسط یافته است. جهانی شدن، اساساً به همین فراگرد بسط‏‎ ‎‏یابنده راجع است، تا آنجا که شیوه های ارتباط میان زمینه ها یا مناطق گوناگون‏‎ ‎‏اجتماعی در پهنه کل سطح زمین شبکه ای شده است. پس جهانی شدن را می توان‏‎ ‎‏به عنوان تشدید روابط اجتماعی جهانی تعریف کرد. همان روابطی که موقعیت های‏‎ ‎‏مکانی دور از هم را چنان به هم پیوند می دهد که هر رویداد محلی، تحت تأثیر‏‎ ‎‏رویدادهای دیگری که کیلومترها با آن فاصله دارند شکل می گیرد و برعکس.‏‎[3]‎

‏ساموئل هانتینگتون می گوید: ‏

‏منظور [از جهانی شدن]، نزدیک شدن انسان ها از لحاظ فرهنگی به یکدیگر است و‏‎ ‎‏پذیرش وجود ارزش ها، باورها، آگاهی ها، رفتارها و نهادهای مشترکی که انسان ها‏‎ ‎‏در سراسر جهان دارند.‏‎[4]‎‏ ‏

‏به طور کلی هر کدام از اندیشمندانی که تعریفی از جهانی شدن ارائه کرده اند، به‏‎ ‎‏چند ویژگی مهم اشاره دارند:‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 17
‏ 1. نزدیک شدن انسان ها از لحاظ فرهنگی؛ 2. گسترش ارتباطات سیاسی و‏‎ ‎‏اقتصادی میان کشورها؛ 3. آزادسازی مراودات تجاری؛ 4. گسترش تعلقات فرا ملی؛‏‎ ‎‏5.تشدید روابط اجتماعی و مذهبی.‏

 منشور جهانی شدن

‏در مورد عوامل مؤثر بر شکل گیری جهانی شدن، دیدگاه های متنوعی ارائه شده‏‎ ‎‏است. به طور کلی دو دیدگاه در زمینه شناخت بسترها و عوامل شکل گیری جهانی شدن‏‎ ‎‏وجود دارد که عبارتند از:‏

‏1. نظریه های تک علتی؛‏

‏2. نظریه ها و دیدگاه های چند علتی که به مجموعه ای از عوامل توجه دارند.‏

نظریه های تک عاملی

‏دیدگاه هایی هستند که برای ایجاد جهانی شدن، یک عامل را اساسی و محوری‏‎ ‎‏می دانند. مهم ترین و شناخته شده ترین نظریه تک علت بین در زمینه جهانی شدن، متعلق‏‎ ‎‏به امانوئل والرشتاین می باشد. به عقیده والرشتاین، گسترش ارتباطات در سطح جهانی‏‎ ‎‏بر مبنای اقتصاد سرمایه داری می باشد. تقسیم جغرافیایی والرشتاین به صورت مناطق‏‎ ‎‏هسته ای پیرامونی و نیمه پیرامونی، بر اساس تقسیم اقتصادی کار در سطح جهانی‏‎ ‎‏می باشد. جورج ریتزر، در تحلیل اندیشه والرشتاین می گوید: ‏

‏هر چند والرشتاین در نظام نوین جهانی برداشت گسترده تر و دراز مدت تری از‏‎ ‎‏نظام جهانی دارد... مهم ترین تحول در این قضیه انتقال از تسلط سیاسی (و نظامی)‏‎ ‎‏به سلطه اقتصادی است. ‏

‏والرشتاین اقتصاد را وسیله تسلط بسیار مؤثر تر و پیچیده تر از سیاست می داند.‏‎[5]‎‏ ‏

‏شکل (1)- منبع: نگارندگان‏

‎والرشتاین‎

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 18
‏جیمز روزنا از دیگر اندیشمندان تک علت بین در این رابطه است. او گسترش قلمرو‏‎ ‎‏فن آوری و توسعه تکنولوژیک را عامل ایجاد توسعه جهانی شدن می داند. به عقیده‏‎ ‎‏روزنا، پیشرفت های تکنولوژیک باعث وابستگی متقابل ملت ها و دولت ها به یکدیگر‏‎ ‎‏شده و رابطه متقابل همه جانبه ای را در جهان ایجاد می کند که در دوران معاصر با‏‎ ‎‏عنوان جهانی شدن تعریف می شود. ‏

‏شکل (2) - منبع: نگارندگان‏

‎جیمز روزنا‎

‏ ‏

‏گیلپین، بر خلاف روزنا و والرشتاین به عامل سیاست در گسترش جهانی شدن‏‎ ‎‏توجه دارد. به عقیده او ساختارهای سیاسی و توسعه فرا ملی آن ها، جهت سامان مند‏‎ ‎‏نمودن قوانین و برنامه ریزی های بین المللی و مدیریت جهانی و اعمال کنترل بر نظم‏‎ ‎‏جهانی، مهم ترین زمینه ایجاد و رشد جهانی شدن می باشد.‏

‏شکل (3) - منبع: نگارندگان‏

‎گیلپین ‎

 

نظریه چند علت بین ها

‏بخش دیگری از نظریه ها، دیدگاهی چند علت بین نسبت به ایجاد جهانی شدن‏‎ ‎‏دارند. این اندیشمندان نگاهی شبکه ای و سیستماتیک به علل جهانی شدن دارند.‏

‏گیدنز، جامعه شناس انگلیسی معاصر، جهانی شدن را از منظر ابعاد مختلف نظام‏‎ ‎‏دولت ـ ملت نظم جهانی، تقسیم بین المللی کار و اقتصاد سرمایه داری جهانی مطرح‏‎ ‎‏می کند. به نظر گیدنز، جهانی شدن، فرآیند پیچیده ای است که از عوامل متعدد تأثیر‏‎ ‎‏پذیرفته است. وی مجموعه ای از این عوامل را در ذیل عنوان مدرنیته توضیح می دهد.‏‎ ‎‏به نظر او، مدرنیته در درون خود برخی گرایش ها را حمل می کند که تمایل به جهانی‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 19
‏شدن دارند. بنابراین، جهانی شدن نتیجه مستقیم نوگرایی است. رابرتسون، همانند گیدنز‏‎ ‎‏جهانی شدن را با مدرنیته و تحولات دوران معاصر مرتبط می داند. به نظر رابرتسون‏‎ ‎‏جهانی شدن، ماهیت چند بعدی (اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و...) دارد. فهم درست از‏‎ ‎‏نظام جدید جهانی مستلزم نگرشی چند بعدی است که در آن فرهنگ های متعدد مورد‏‎ ‎‏توجه دقیق قرار می گیرد.‏‏ به نظر رابرتسون پنج عامل مهم در ظهور جهانی شدن مؤثر‏‎ ‎‏بوده اند که عبارتند از: اولین عامل، رشد بازار مالی جهانی است. دومین عاملی که‏‎ ‎‏موجب تقویت یکپارچگی اقتصاد جهانی شد فروپاشی نظام سوسیالیستی و پایان جنگ‏‎ ‎‏سرد بود. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان جنگ سرد موجب گسترش‏‎ ‎‏بازار جهانی و تعمیق روابط اقتصادی شد. ‏‏عامل سوم جهانی شدن، رشد فعالیت‏‎ ‎‏شرکت ها است. ادغام جهانی، حاصل رشد فعالیت شرکت های چند ملیتی است.‏‎ ‎‏چهارمین و شاید مهم ترین نیروی پیش برنده جهانی شدن در تکنولوژی اطلاعات،‏‎ ‎‏ارتباطات و حمل و نقل است که هزینه های ارتباط از راه دور و حمل و نقل را کاهش‏‎ ‎‏داده و از این رو اهمیت فاصله را در فعالیت های اقتصادی به حداقل رسانده است.‏‎ ‎‏پنجمین عاملی که به جهانی شدن منجر شده، موضوع بین المللی شدن مسائل زیست‏‎ ‎‏محیطی نظیر گرم شدن زمین و وجود باران های اسیدی است. این مسائل زیست‏‎ ‎‏محیطی جهانی، به راه حل های جهانی نیاز دارد به این معنا که برای برطرف ساختن‏‎ ‎‏آن ها همکاری های بین المللی و هماهنگی سیاست ها نه تنها مهم بلکه حیاتی است.‏‎[6]‎

‏شکل(4) - منبع: نگارندگان‏

‏ ‏

‎فروپاشی شوروی‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 20
‏فرآیند جهانی شدن، مانند منشوری است که ابعاد متعددی دارد. اکثر جامعه شناسان،‏‎ ‎‏جهانی شدن را به صورت نظام مند مورد مطالعه قرار می دهند. بینش جدید جامعه‏‎ ‎‏شناسی برای تحلیل موضوعات و مفاهیم، نگاهی سیستمی و نظام مند اتخاذ می کند.‏‎ ‎‏بدین صورت که در شناخت علل ایجاد یک پدیده اجتماعی، جامع نگر بوده، ابعاد‏‎ ‎‏مختلف موضوع را مورد تحلیل قرار می دهد. از طرفی در معرفی کارکردها و نتایج‏‎ ‎‏پدیده هم به چندجانبه نگری می پردازد. از اندیشمندانی که به صورت سیستمی به‏‎ ‎‏تحلیل جهانی شدن پرداخته اند می توان به مانوئل کاستلز و لزلی اسکیلر اشاره کرد.‏‎ ‎‏مانوئل کاستلز معتقد است، که نگاه علمی به جهانی شدن نگاهی نظام مند است و ابعاد‏‎ ‎‏مختلف آن در این دیدگاه مورد توجه قرار می گیرد. او عصر جهانی را دارای سه بعد‏‎ ‎‏اساسی می داند که عبارتند از: بعد اجتماعی، بعد اقتصادی و بعد فنی. لزلی اسکیلر نیز‏‎ ‎‏جهانی شدن را دارای سه بعد مهم می داند که عبارتند از: بعد سیاسی، بعد فرهنگی و‏‎ ‎‏بعد ایدئولوژیک و اقتصادی. در بعد جهانی شدن سیاسی نیز بحث گسترش عرصه‏‎ ‎‏تصمیم گیری های سیاسی،رشد سازمان های بین المللی که قوانین حقوقی و سیاسی‏‎ ‎‏جهانی را تدوین می کنند مطرح است. در جهانی شدن سیاست، قدرت نظامی محور، به‏‎ ‎‏قدرت اطلاعات محور تغییر شکل می دهد و بیش ترین قدرت در دست کسانی خواهد‏‎ ‎‏بود که سخت افزار تکنولوژی اطلاعات و نرم افزار ارتباطات را در اختیار دارند. در‏‎ ‎‏چهارچوب جهانی شدن، سیاست حاکمیت ملی تضعیف شده به گونه ای است که‏‎ ‎‏دولت ها کمتر می توانند کار ویژه های سنتی خود را انجام دهند.‏‎[7]‎‏ در بعد فکری و‏‎ ‎‏فرهنگی، گسترش اندیشه ها و دیدگاه های مختلف، به نزدیکی فرهنگ ها و مبادلات‏‎ ‎‏فرهنگی منجر می شود. برای اینکه نظام اجتماعی، استمرار داشته و کارآمد باشد باید‏‎ ‎‏ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و... آن به صورت هماهنگ عمل کنند. چند بعدی‏‎ ‎‏بودن، بیانگر پیچیدگی و رابطه متقابل ابعاد است. ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی،‏‎ ‎‏شخصیتی، تکنولوژیکی، زیست محیطی، فرهنگی و...که ساختار نظام جهانی را تشکیل‏‎ ‎‏می دهند بر یکدیگر تأثیر گذاشته و همچنین توسعه یافته و پیچیده تر می شوند‏‎.‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 21
جامعه شناسی جهانی شدن

‏ گیدنز، جهانی شدن را استمرار مدرنیسم دانسته، معتقد است که تکامل محورهای‏‎ ‎‏اساسی مدرنیزم باعث ایجاد پدیده جهانی شدن می شود. او در کتاب ‏‏پیامدهای مدرنیت‏‎ ‎‏می گوید: ‏

‏مدرنیت پدیده ای است ذاتاً جهانی. جهانی شدن را می توان به عنوان تشدید روابط‏‎ ‎‏اجتماعی جهانی تعریف کرد... . در عصر مدرن سطح فاصله گیری زمانی ـ مکانی‏‎ ‎‏بسیار بالاتر از دوران پیشین است و روابط میان صورت ها و رویدادهای اجتماعی،‏‎ ‎‏محلی و دور دست به همین اندازه بسط یافته است.‏‎[8]‎

‎ ‎‏گیدنز، در آثار خود درباره جهانی شدن به چهار ویژگی اساسی اشاره می کند که‏‎ ‎‏ عبارتند از: سرمایه داری، صنعتی شدن، نظارت و نظم نظامی. او معتقد است؛ که مدرنیزم‏‎ ‎‏، مستلزم وجود نظام سرمایه داری تولیدی است و همچنین نظام سرمایه داری تولیدی‏‎ ‎‏ نیازمند صنعت گرایی می باشد.‏

‏شکل(5) ابعاد مدرنیزم از دیده گاه گیدنز‏

‏ ـ منبع: نگارندگان‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏معروف ترین بحث در زمینه جهانی شدن و نظام جهانی مربوط به امانوئل والرشتاین‏‎ ‎‏می شود. واحد تحلیل والرشتاین وجهه ای اقتصادی، بدون توجه به مرزهای سیاسی و‏‎ ‎‏فرهنگی است. به نظر والرشتاین نظام جهانی دارای سه ویژگی مهم است: ‏

‏1. دارای پویایی است و مرتب رشد می کند؛‏

‏2. مهم ترین ویژگی آن مادی و اقتصادی بودن آن است؛‏

‏3. تقسیم کار گسترده ای را در جهان ایجاد می کند.‏

‏ والرشتاین می گوید که در نظام جهانی سرمایه داری سه منطقه وجود دارد که‏‎ ‎‏عبارتند از: 1. منطقه مرکزی یا هسته ای که شامل دولت های ثروتمند مثل: ژاپن و آمریکا‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 22
‏ می شود؛ 2. منطقه پیرامونی که شامل دولت های ضعیف و فقیر جهان مانند آفریقا و‏‎ ‎‏ امریکای لاتین می شود؛ 3. منطقه نیمه پیرامون که حکومت های در حال توسعه را شامل‏‎ ‎‏ می شود، مانند: بخشی از کشورهای آسیا.‏

‏رونالد رابرتسون‏ ‏از جمله اندیشمندانی است که همانند گیدنز، به رابطه بین نوگرایی‏‎ ‎‏و جهانی شدن توجه کرده است. رابرتسون در تحلیل نظام جهانی و ابعاد آن از تحلیل‏‎ ‎‏نظام اجتماعی پارسنز استفاده می کند. پارسنز در مدل (‏‎A.G.I.L‎‏) معتقد است که،‏‎ ‎‏نظام های اجتماعی دارای چهار کارکرد اساسی هستند که عبارتند از:‏

‏1. تطبیق: هر نظامی باید خودش را با موقعیتی که در آن قرار گرفته است؛ یعنی با‏‎ ‎‏محیط تطبیق دهد. او این کارکرد را با حرف ‏‎A‎‏ نشان می دهد.‏

‏2. دستیابی به هدف: هر نظام اجتماعی باید اهداف و آرمان های اساسی خود را‏‎ ‎‏تعیین کرده و به اصطلاح موضع گیری مبنایی خود را تعیین کند. که این کارکرد را با‏‎ ‎‏حرف ‏‎G‎‏ نشان می دهد.‏

‏3. وحدت: تنظیم روابط اجتماعی درون نظام و هماهنگی بین عناصر که با حرف ‏‎I‎‎ ‎‏نمایش داده می شود.‏

‏4. خلق و حفظ الگو: نظام های اجتماعی برای حفظ انگیزش ها و جهت دادن به‏‎ ‎‏کنش های انسان ها به خلق و حفظ الگوهای فرهنگی اقدام نمایند، که با حرف ‏‎L‎‏ نمایش‏‎ ‎‏داده می شود. هر کدام از این کارکردها را نهادی خاص انجام می دهد. تطبیق وظیفه‏‎ ‎‏نهادهای اقتصادی، دستیابی به هدف وظیفه نهادهای سیاسی، حفظ وحدت وظیفه‏‎ ‎‏نهادهای اجتماعی و حفظ الگو وظیفه نهادهای فرهنگی است. ‏

‏ ‏

‎نظام اجتماعی‎

‏شکل (6) ـ ابعاد نظام اجتماعی‏

‏از دید پارسنز ـ منبع: نگارندگان‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 23
‏ به عقیده پارسنز، نظام اجتماعی دارای ابعاد متعدد و کارکردهای متنوعی است که‏‎ ‎‏با یکدیگر کنش و واکنش دارند. رابرتسون نیز همانند پارسنز نگاهی جامع به پدیده‏‎ ‎‏جهانی شدن داشته، آن را مانند یک نظام اجتماعی که دارای ابعاد و کارکردهای متعدد‏‎ ‎‏است می بیند. او معتقد است که بخش های مختلف نظام جهانی مانند: یونسکو، نظام‏‎ ‎‏بین المللی هوایی، بانک جهانی و‏‎…‎‏ هر کدام بخش هایی از نظام جهانی هستند که‏‎ ‎‏کارکردهایی مثل ایجاد الگو (یونسکو و سازمان های فرهنگی جهانی)، حفظ وحدت‏‎ ‎‏(سازمان ملل متحد)، تطبیق (بانک جهانی و سازمان های بین المللی اقتصادی و...) را‏‎ ‎‏انجام می دهند.‏

معرفی و نقد مبانی انسان ساز در عصر جهانی شدن 

1. اومانیسم

‏مهم ترین ویژگی جهانی شدن، در تعریفی است که از انسان ارائه کرده و معنای‏‎ ‎‏ویژه ای است که از شخصیت و آرمان های او ارائه می دهد. شناخت جهان شناسی و‏‎ ‎‏انسان شناسی این پدیده ما را در درک درست جهت گیری آن و در ارائه سبک زندگی‏‎ ‎‏یاری خواهد کرد. همان گونه که در قبل مطرح کردیم گیدنز، جهانی شدن را استمرار‏‎ ‎‏مدرنیسم می داند و معتقد است؛ که مبانی و اصول مدرنیته در عصر جهانی شدن نیز‏‎ ‎‏جاری است.تعریف مدرنیزم از انسان چگونه است؟ از دید جامعه شناسان نگاه و‏‎ ‎‏تعریف مدرنیزم از انسان، مبنای آن را تشکیل می دهد. اومانیسم، جنبشی فلسفی در نیمه‏‎ ‎‏دوم قرن چهاردهم بود که انسان و توانمندی های او را به عنوان معیار و میزان همه‏‎ ‎‏تحلیل ها و عرصه ها معرفی کرد. اومانیسم در دوران رنسانس این اعتقاد را مطرح کرد‏‎ ‎‏که انسان بدون نیاز به کلیسا و تعالیم مذهبی آن، به طور مستقل می تواند برای زندگی‏‎ ‎‏خود تصمیم گیری کند. اومانیسم در دوران مدرن به عنوان مبنای تئوریک و پراتیک‏‎ ‎‏مدرنیسم قرار گرفت و بیشتر دیدگاه های مطرح شده بعد از رنسانس و تکامل یافته در‏‎ ‎‏دوران مدرن، مانند: لیبرالیزم، سکولاریزم، نیهیلیزم و...، از آثار اومانیزم می باشد.‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 24
‏جهت گیری اصلی اومانیزم عبارت از این است که: انسان با ورود به دوران بلوغ فکری‏‎ ‎‏و شخصیتی خود، و با اعتماد به عقلانیت و استعدادهایش می تواند به صورت مستقل و‏‎ ‎‏بدون نیاز به عوامل ماوراء طبیعی مانند: دین، برای زندگی فردی و اجتماعی خود‏‎ ‎‏برنامه ریزی کند. دکتر علی شریعتی در تعریف اومانیزم می گوید: ‏

‏مقصود از بشرپرستی، ترجمه مکتب ‏‎humanism‎‏ می باشد که می گوید: زندگی‏‎ ‎‏انسان برای انسان است و به بودن یا نبودن خدا کاری ندارد. در این مکتب، انسان،‏‎ ‎‏زندگی خود را فدای خداوند و آخرت نمی کند و تمام جهان را عبارت می داند از‏‎ ‎‏زندگی بشر و این زندگی بشر است که انسان آن را معبود خود قرار می دهد.‏‎[9]‎

‏نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد، شیوه های زندگی و برنامه ریزی زندگی است‏‎ ‎‏که جهان بینی جهانی شدن برای انسان ارائه می کند. منظور از شیوه زندگی یا ‏‎style of‎‎ ‎‎life‎‏ عبارت است از: عملکردهای انسان در مسیر زندگی و حیات فردی و اجتماعی‏‎ ‎‏خود. چهارچوب شیوه زندگی که در عصر جهانی شدن برای انسان ها معرفی شده است‏‎ ‎‏از چهار محور مهم تشکیل شده است که عبارتند از: سود محوری، مصرف گرایی، لذت‏‎ ‎‏طلبی و بی تفاوتی.‏

‏نمودار(7) محورهای زندگی انسان مدرن ـ منبع: نگارندگان‏

‎سود محوری‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 25
‏جهان بینی جهانی شدن با ‏‏تزریق‏‏ الگوی حیات لیبرال - سکولار و با نگاه اومانیستی‏‎ ‎‏سبک خاصی از زندگی را به انسان ها تحمیل کرده و قدرت انتخاب درست را از انسان‏‎ ‎‏می گیرد. این نکته را می پذیریم که شیوه زندگی انسان ها بر اساس فرهنگ، سنت،‏‎ ‎‏عادات و به طور کلی نگرش انسان ها متفاوت است. اما هر فرهنگی مبانی و اصول‏‎ ‎‏خاصی را برای شیوه زندگی انسان مطرح می کند که بدون آن زندگی انسان معنای خود‏‎ ‎‏را از دست می دهد. برنامه ریزی زندگی برای رسیدن به اهداف و آرمان ها، بر اساس این‏‎ ‎‏محورها می باشد. عقلانیت ابزاری حاکم بر تفکر جهانی، به آسان ترین وسایل برای‏‎ ‎‏رسیدن به اهداف مادی تأکید دارد. عقلانیت انسان جهانی، اساساً سود محور و‏‎ ‎‏لذت طلب است و انسان لذت طلب متعهد و مسئول نیست و خود را نسبت به‏‎ ‎‏سرنوشت همنوع خود بی تفاوت می بیند.‏

نگاه اسلام به شخصیت انسان

‏نگاه اومانیسم به انسان نگاهی ابزاری و سودمحور است. سودخواهی، لذت طلبی و‏‎ ‎‏اهداف دنیوی در انسان گرایی اسلامی بسیار مورد توجه است، اما متناسب با میزان‏‎ ‎‏عبودیت و ارتباط با خداوند و در راستای تکامل انسان و رساندن او به سعادت تحقق‏‎ ‎‏می یابد. اومانیسم الحادی، منزلت، آزادی و اختیار انسان را به انقطاع از خدای تعالی‏‎ ‎‏وابسته می داند؛ آدمی را وجودی جدا مانده و دور افتاده از مبدأ هستی ترسیم می کند و‏‎ ‎‏سرانجام در سارتر و نیچه به پوچی می انجامد. انسان گرایی اسلامی آدمی را قطره ای‏‎ ‎‏مرتبط با اقیانوس هستی می داند. در نتیجه این ارتباط، آدمی به جمال و کمال «همه‏‎ ‎‏هستی» آراسته می شود و در سایه عبودیت کمال مطلق به آزادی و اختیاری فوق تصور‏‎ ‎‏و سرپرستی تکوینی «ما سوی الله» و سرانجام قطبیت عالم وجود نایل می شود. زیرا به‏‎ ‎‏بیان امام صادق(ع) «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة».‏‎[10]‎‏ ‏

‏اسلام برای انسان ویژگی های زیر را قائل می شود:‏

‏1. انسان، جانشین خداوند؛ 2. عبودیت، معیار انسان گرایی اسلام؛ 3. آزادی، ابزار‏‎ ‎‏تکامل انسان؛ 4. توجه هماهنگ به ابعاد شخصیت انسان؛ 5. احترام به توانایی های‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 26
‏انسان؛ 6. انسان از سوی خدا تعلیم دیده است؛ 7. استعداد انسان ایستا و محدود نیست‏‎ ‎‏؛ 8. خداگرایی انسان فطری و ذاتی است؛ 9. همراهی عقل و ایمان در تأمین سعادت؛‏‎ ‎‏10. انسان خاضع در برابر خدا است؛ 11. انسان توانایی قرب به خدا را دارد؛ 12. انسان‏‎ ‎‏ همیشه مورد لطف و رحمت خدا بوده است؛ 13. حقوق انسان همیشه با کرامت مورد‏‎ ‎‏ توجه است. ‏

‎خلیفة الله‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏

‏شکل (8): ویژگی های انسان از نگاه اسلام - منبع: نگارندگان‏

‏تفکر اسلامی، بر خلاف تفکر اومانیستی نیچه و فوئر باخ، که انسان را بی نیاز از دین‏‎ ‎‏و معنویت می دانند، هم به آزادی معقول احترام گذاشته، هم در کنار عقل، علم، توسعه‏‎ ‎‏و پیشرفت، به معنویت و اخلاق نیز اهمیت می دهد. قرآن، انسان را موجودی می داند که‏‎ ‎‏به واسطه وجود نیروها و استعدادهای مختلف کرامت ذاتی یافته است. از دیدگاه اسلام‏‎ ‎‏کنش انسان در هر حیطه ای زمانی ارزشمند است، که جهت گیری الهی داشته باشد.‏‎ ‎‏شهید مرتضی مطهری، در این زمینه می گوید:‏

‏قلمرو انسان چه در ناحیه آگاهی ها و بینش ها و شناخت ها و چه در ناحیه‏‎ ‎‏خواسته‏‏ ‏‏ها و مطلوب ها بسی وسیع تر و گسترده تر است. انسان از نظر خواسته ها و‏‎ ‎‏مطلوب ها نیز، می تواند سطح والایی داشته باشد. انسان موجودی است ارزش جو،‏‎ ‎‏آرمان خواه و کمال مطلوب خواه. او آرمان هایی را جستجو می کند که مادی و از نوع‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 27
‏سود نیست بلکه عام و شامل و فراگیرنده همه بشریت است و به محیط و منطقه‏‎ ‎‏خاصی ویا قطعه خاصی از زمان محدود نمی گردد. ‏‎[11]‎

‏اسلام برای انسان، حقوق ویژه و ارزشمندی مطرح می کند و فلسفه حقوق بشر در‏‎ ‎‏نظام اسلام فصل گسترده ای را به خود اختصاص داده است. مبنای حقوق بشر از نگاه‏‎ ‎‏اسلام بر اساس کرامت انسانی، عدالت و توحید و حریت (آزادی) استوار است. اسلام‏‎ ‎‏انسان را رقیب خداوند نمی داند، بلکه انسان را جانشین خداوند بر روی زمین دانسته،‏‎ ‎‏معتقد است که انسان با پرورش توانایی های خود می تواند هستی را پر از خیر و خوبی‏‎ ‎‏نماید. بنابراین، انسان در نگاه اسلام ـ به اعتبار خلافتی که از جانب خداوند دارد ـ به‏‎ ‎‏مقام محوریت هستی نایل آمده است. اهمیت و برجستگی انسان نسبت به سایر‏‎ ‎‏مخلوقات به خاطر نیروها و استعدادهای ویژه اش می باشد. دکتر علی شریعتی، در‏‎ ‎‏تحلیل نگاه اسلام به انسان معتقد است که:‏

‏در اسلام، انسان در برابر خدا ذلیل نمی شود، زیرا او همکار خداوند و دوست و‏‎ ‎‏امانتدار و خویشاوند او در زمین بوده، تعلیم یافته خدا و مسجود همه فرشتگان‏‎ ‎‏می باشد.‏‏ ‏‏انسانی دو بعدی با چنین مسئولیتی را، دینی لازم است که او را به‏‎ ‎‏آخرت‏‏ ‏‏گرایی صرف یا دنیاگرایی مطلق منحرف نکرده، همواره به حال تعادل نگه‏‎ ‎‏دارد.‏‎[12]‎

‏اسلام برای استفاده کارآمد از نیروها و استعدادهای انسان برنامه ریزی و راهکار‏‎ ‎‏خاص ارائه داده، به زمینه های تربیتی شخصیت انسان تأکید بسیار دارد و همچنین برای‏‎ ‎‏تربیت انسان به همه ابعاد و استعدادهایش به صورت هماهنگ، توجه داشته، حقوق را‏‎ ‎‏در کنار تکالیف، دنیا را در کنار آخرت، معنویت را در کنار عقلانیت و توسعه را در‏‎ ‎‏کنار اخلاق و عدالت مطرح می کند. اسلام برای تکامل شخصیت انسان سه محور‏‎ ‎‏اساسی را مطرح می کند که عبارتند از: عدالت، معنویت و عقلانیت که حضور و‏‎ ‎‏پرورش هماهنگ این سه بعد در وجود انسان او را به سمت آرمان نهایی او یعنی‏‎ ‎‏خداوند سوق می دهد.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 28

‎محور تربیتی اسلام‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏نمودار (9) ـ محورهای تربیتی اسلام ‏

‏ ‏

‏امام علی(ع) در زمینه عدالت می فرمایند:‏

‏«‏العدل أساس به قوام العالم‏»؛ عدالت مبنای هستی می باشد.‏‎[13]‎

‏و در حدیث دیگری می فرمایند:‏

‏«‏الفضائل أربعة أجناس، أحدها الحکمة وقوامها فی الفکرة والثانی العفّة وقوامها فی‎ ‎الشهوة والثالث القُوّة وقوامها فی الغضب والرابع العدل وقوامها فی اعتدال قوی‎ ‎النفس‏»؛ فضایل چهار گونه هستند: اول حکمت است و جان مایه آن اندیشیدن‏‎ ‎‏می باشد؛ دوم عفت است و جان مایه آن خواهش های نفسانی می باشد و سوم‏‎ ‎‏قدرت است و جان مایه آن نیروی غضب است و چهارم عدالت است و جان مایه‏‎ ‎‏آن اعتدال قوای نفسانی می باشد‏‏.‏‎[14]‎

‏آنچه را که مکتب اسلام برای انسان مطرح می کند حالت جهان شمول دارد. عباراتی‏‎ ‎‏را که اسلام در زمان طرح ویژگی های انسان جهانی به کار می برد «ناس» یا «الإنسان»‏‎ ‎‏می باشند. خداوند در قرآن برخی از ویژگی های انسان جهانی را این گونه تعریف‏‎ ‎‏می کند:‏

 فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا‏؛‏‎[15]‎‏ فطرت خداجویی که انسان بر اساس آن‏‎ ‎‏آفریده شده است.‏

بَلْ الْإِنسَانُ عَلَی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَی مَعَاذِیرَهُ‏؛‏‎[16]‎‏ انسان بر وجود خود آگاه‏‎ ‎‏است هر چند که عذرتراشی کند. ‏

یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلَاقِیهِ‏؛‏‎[17]‎‏ ای انسان تو در حرکت به‏‎ ‎‏ سوی پروردگارت سخت در تلاش هستی و با او دیدارخواهی کرد.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 29
مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا‎ ‎فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً‏؛‏‎[18]‎‏ هر کس فردی را بدون این که کسی را کشته و یا‏‎ ‎‏فسادی کرده باشد، بکشد، گویی تمام انسان ها را کشته است و هر کس فردی را‏‎ ‎‏زنده بدارد گویی، همه انسان ها را زنده کرده است.‏

مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا‎ ‎ هُمْ یَحْزَنُونَ‏؛‏‎[19]‎‏ کسی که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد و عمل صالح انجام‏‎ ‎‏ دهد پس برایشان اجری است و ترس و حزنی ندارند.‏

‏ به طور کلی در تعریف انسان جهانی از نگاه اسلام می توان گفت: انسان جهانی‏‎ ‎‏عبارت است از کنشگری اجتماعی که برای رسیدن به آرمان های مادی و معنوی خود‏‎ ‎‏تلاشی حکیمانه دارد.‏

‎محبت‎‏اسلام، انسان جهانی را نیک سرشت، دارای کرامت، عاقل، اهل علم و تفکر، مؤمن،‏‎ ‎‏ خیرخواه و متعهد، هدفدار و عدالت خواه می داند. انسان جهانی از نگاه اسلام هم در‏‎ ‎‏دنیا زندگی کرده و به توسعه و آبادانی آن می پردازد و هم جهت گیری الهی داشته و به‏‎ ‎‏تکامل معنوی خود نیز می پردازد. اصول و محورهای اساسی اسلام برای تنظیم شیوه‏‎ ‎‏زندگی و برنامه ریزی برای حیات پاک عبارت است از: عدالت، معنویت، عقلانیت و‏‎ ‎‏محبت.‏

‏ ‏

‏شکل(10) ـ محورهای زندگی از نگاه اسلام ‏

‏ـ منبع: نگارندگان‏

‏ ‏

‏ ‏

‏در انسان شناسی اسلام، برای انسان مطلوب معیارهای بسیاری مطرح شده است. از‏‎ ‎‏مهم ترین این معیارها می توان به عقلانیت، اخلاص، عمل گرایی، علم گرایی، آرمان گرایی‏‎ ‎‏و ایمان اشاره کرد. ایمان، محور ویژگی های انسان از نگاه اسلام می باشد. امام علی(ع)‏‎ ‎‏می فرماید:‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 30
‏«‏الإیمان أصل الحقّ والحقّ سبیل الهدی‏»؛ ایمان محور حق گرایی و حق گرایی، راه‏‎ ‎‏هدایت است.‏‎[20]‎

‏رسول گرامی اسلام(ص) می فرمایند:‏

‏«‏لا یؤمن عبد حتّی یحبّ للناس ما یحبّ لنفسه من الخیر‏»؛ هیچ بنده ای مؤمن‏‎ ‎‏نیست مگر آن که هر خوبی برای خود می خواهد برای مردم نیز بخواهد.‏

‏و در جای دیگر ایشان می فرمایند که:‏

‏«‏لا یقبل إیمان بلا عمل ولا عمل بلا إیمان‏»؛ ایمان بدون عمل و عمل بی ایمان‏‎ ‎‏پذیرفته نمی شود.‏‎[21]‎

‏ایمان، به ابعاد شناختی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی انسان جهت داده و او را در‏‎ ‎‏محدوده محاسبات دنیاطلبانه یا سودمحوری محصور نمی کند. این امر باعث گسترش‏‎ ‎‏ظرفیت و اعتلای وجودی انسان در مسیر کمال خواهد بود. ایمان، محور زندگی پاک و‏‎ ‎‏به اصطلاح قرآن حیات طیبه می باشد. زندگی پاک، تمامی ابعاد زندگی و شخصیت‏‎ ‎‏انسان اعم از جسمی، فکری، عقلی، شناختی، اخلاقی، اجتماعی و... را در بر می گیرد.‏‎ ‎‏شهید مرتضی مطهری، در بیان تأثیر ایمان بر شخصیت انسان می گوید:‏

‏گرایش های معنوی و والای بشر، زاده ایمان و اعتقاد و دلبستگی های او به برخی‏‎ ‎‏حقایق در این جهان است که آن حقایق هم ماورای فردی است و هم ماورای‏‎ ‎‏مادی.‏‎[22]‎

‏ایشان شرط رسیدن انسان به تکامل را ایمان می داند و معتقد است که:‏

‏پس انسان حقیقی که خلیفة الله است، مسجود ملائکه است، همه چیز برای اوست‏‎ ‎‏و بالاخره دارنده همه کمالات انسانی است، انسان بعلاوه ایمان است نه انسان‏‎ ‎‏منهای ایمان.‏‎[23]‎

‏ایمان، باعث می شود تا انسان، در روابط متقابل اجتماعی چه در خانواده و چه در‏‎ ‎‏جامعه، نیکوکاری و احسان را رعایت نماید. انسان مؤمن، گوشه گیر، بی تفاوت و‏‎ ‎‏درحاشیه نیست، بلکه فردی است مسئولیت پذیر که نسبت به هم نوع خود متعهد‏‎ ‎‏می باشد. اسلام، اصولی را که بر روابط مؤمنان در جامعه حاکم است خوش اخلاقی،‏‎ ‎‏مهربانی و نصیحت گری می داند. خوش رفتاری با مردم، احسان و نیکوکاری، امر به‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 31
‏معروف و نهی از منکر، عفو، ایثار، تلاش در جهت تحقق عدالت در جامعه، صداقت و‏‎ ‎‏خدمت به مردم، صبر و بردباری، امانتداری، عفت و پاکدامنی، تواضع، عزت نفس،‏‎ ‎‏علم گرایی، کنترل هوای نفس و شهوت و... از آثار ایمان در شخصیت انسان و جامعه‏‎ ‎‏است.‏

کارکردهای ایمان

‏ آثار و نتایج ایمان در زندگی انسان بدین صورت است:‏

الف. طهارت و حیات طیبه:‏ خداوند در قرآن می فرماید: ‏ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ‎ ‎ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً‏.‏‎[24]‎‏ حیات طیبه به معنای زندگی پاک است و این‏‎ ‎‏سبک از زندگی جمیع شئون انسانی را در بر می گیرد. از پاکی و طهارت جسمی گرفته‏‎ ‎‏ تا طهارت فکری، عقلی و شناختی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. چنین پاکی‏‎ ‎‏و طهارتی، از طریق اطاعت فرامین و تکالیف الهی به دست می آید و در ضمن مراتبی،‏‎ ‎‏ رشد و اعتلا می یابد.‏

ب. کسب رضایت خداوند:‏ اگرچه خداوند در هر حالی به همه بندگان نزدیک‏‎ ‎‏است، ولی درک این معنا برای انسان و توجه به آن است که می تواند به عنوان غایت در‏‎ ‎‏زندگی مؤمن مطرح گردد. این هدف، در پرتو ایمان و عمل به آن حاصل می شود. قرب‏‎ ‎‏به خدا، در حقیقت یک نزدیکی شخصیتی و وجودی است نه مکانی، که این امر با سعه‏‎ ‎‏وجودی انسان حاصل می شود و لذا می توانیم آن را جزو ویژگی های اساسی که ساختار‏‎ ‎‏شخصیت مؤمن را تشکیل می دهند، به حساب بیاوریم. ‏

ج. عبودیت خدا:‏ عبادات بیش تر ناظر به انجام وظایف خاص بدنی است (مثل:‏‎ ‎‏رکوع، سجود، طواف، اعتکاف و....) و به تعبیر دقیق تر، اموری که دارای نمودهای بدنی‏‎ ‎‏است. البته بخش های قلبی و قصدی آن نیز مورد توجه است، و حقیقت عبادت،‏‎ ‎‏عبودیت و بندگی خدا است؛ یعنی انسان، خدا را مالک و مدبر خویش بداند. در عین‏‎ ‎‏حال این بندگی و عبودیت، یک بعد عاطفی هم دارد که نمودهای آن را به صورت‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 32
‏اعمال، افکار و احساسات در نماز و نیایش، تلاوت قرآن، تهجد، ذکر و نمودهایی مثل‏‎ ‎‏گریستن و شادی، خوف و خشیت یا شوق و رغبت حاصل می شود. ‏

د. احسان به خانواده:‏ در مجموعه برخوردها و تعامل ها با خانواده، که در سه شاخه‏‎ ‎‏والدین، همسر و فرزندان قرار می گیرند، احسان و نیکی به والدین، مهم ترین عنصر‏‎ ‎‏برخورد است. اسلام توصیه می کند که شخص، قدری از حق خود را هم به خانواده‏‎ ‎‏اختصاص دهد، که این برخورد در مصادیق رفتاری مانند: کارهای پسندیده و شایسته،‏‎ ‎‏گفتار نرم و خوب، تواضع و فروتنی، مهربانی و لطف و دعای خیر و… بروز‏‎ ‎‏پیدا می کند. به طور خلاصه در این بخش معیارهای مهم انسان مطلوب از دیدگاه اسلام‏‎ ‎‏(یعنی مؤمن)، این است که اولاً: هر نوع رهبانیت و گوشه گیری ممنوع است و حتی با‏‎ ‎‏عذر سلوک معنوی و... هم نمی توان ترک تشکیل خانواده کرد؛ ثانیاً: خانواده‏‎ ‎‏محیطی همراه با الفت و محبت و احسان است و بر اساس معاشرت نیکو و حسن خلق‏‎ ‎‏اداره می گردد. ثالثاً: خانواده و فرزندان، میدان آزمایشی برای مؤمنین است و باید‏‎ ‎‏زمینه ای برای پرورش روحیه معنوی و رسیدن به سعادت باشد، نه آن که مانع این مسیر‏‎ ‎‏گردند.‏

هـ . روابط اجتماعی درست:‏ اصولی که بر روابط اجتماعی مؤمنین حاکم است،‏‎ ‎‏عبارتند از: با زبان نیکو با مردم سخن گفتن، خوش رفتاری با مردم، نیکوکاری و احسان،‏‎ ‎‏تعاون و همکاری، برابری و عدالت و محبت را میزان تعامل با دیگران قرار دادن.‏‎ ‎‏همچنین بر اتحاد و همبستگی، امر به معروف و نهی از منکر، عفو، ایثار، اجتناب از‏‎ ‎‏کارهای بیهوده و خصوصاً تلاش در جهت برقراری قسط و عدالت در همه شئون‏‎ ‎‏جامعه تأکید شده است.‏

‏به طور کلی نگاه اسلام به شخصیت انسان را می توان در نمودار زیر ترسیم نمود:‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 33

‎شکل(11) ـ  ویژگی های مؤمن‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

2. عقلانیت سکولار

‏عقل گرایی، به عنوان یکی از عوامل مهم در روابط اجتماعی مطرح شده است. اگر‏‎ ‎‏چه عقل گرایی یکی از علل اصلی جهانی شدن است اما، دارای صبغه نسبی گرا و‏‎ ‎‏سکولار می باشد. تکنولوژی های نوین ارتباطات جهانی به شدت در خدمت توسعه‏‎ ‎‏عقلانیت سکولار در زندگی فردی و اجتماعی قرار گرفته است. بازارهای جهانی و‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 34
‏سازمان های جهانی نیز عمدتاً تفکر سکولار را تقویت کرده، نسبیت گرا شده اند.‏‎ ‎‏همان گونه که گفتیم، مهم ترین رویکردهای جاری در جهانی شدن، به شدت متکی بر‏‎ ‎‏عقل گرایی است. لیبرالیسم و اومانیسم جهت گیری کاملاً سکولار، ابزاری و نسبیت گرا‏‎ ‎‏دارند. سرمایه داری و دیوان سالاری که در تفکرات مارکس و ماکس وبر، مورد تحلیل‏‎ ‎‏قرار گرفته است، در دوره جهانی شدن به عنوان ویروس های اساسی ذهن و اندیشه‏‎ ‎‏بشر قرار گرفته اند. عقلانیت سکولار و نسبی گرا معتقد است که: هیچ مبنای‏‎ ‎‏خردمندانه ای برای مقایسه، طبقه بندی یا ارزش گذاری اعتقادات متفاوت وجود ندارد.‏‎ ‎‏حتی اگر دستگاهی عقلانی برای ارزیابی داشته باشیم، معلوم نیست اصول آن مورد نظر‏‎ ‎‏همة فرهنگ ها باشد، یا نه برای مثال، بر اساس دیدگاه فرهنگ سنتی ادیان؛ «هیچ نوع‏‎ ‎‏رستگاری در بیرون از چهارچوب دین وجود ندارد». اما با پذیرش نسبی گرایی اعتقادی،‏‎ ‎‏برخی از ادیان امروز وجود نجات و رستگاری در دیگر ادیان را پذیرفته اند. عدم‏‎ ‎‏برخورد خشن پیروان ادیان و پرهیز از کشاندن اجباری افراد به بهشت، یک دین‏‎ ‎‏رهاورد نسبی گرایی اعتقادی به شمار می آید. از طرفی این نوع عقلانیت معتقد است: که‏‎ ‎‏مبنایی اخلاقی برای ترجیح یک نظام اجتماعی بر نظام دیگر وجود ندارد و نمی توان‏‎ ‎‏گفت یک نظام ارزشی از نظام ارزشی دیگر برتر است. هر حکم ارزشی به جامعه ای که‏‎ ‎‏آن را باور دارد و توجیه می کند، وابسته است و با حکم ارزشی جامعه و گروه های‏‎ ‎‏دیگر تفاوت دارد. بنابراین، معیاری برای سنجش حق و باطل و درست و نادرست در‏‎ ‎‏جوامع مختلف وجود ندارد. ‏

نظریه های جامعه شناسانه دربارۀ عقلانیت

‏اگوست کنت‏‏،‏‏ مطالعات اجتماعی را در بستر پوزیتیویسم یا اثبات گرایی انجام داده،‏‎ ‎‏اعتقاد داشت که، مرحله سوم یا مرحله اثباتی جامعه وقتی است که، انسان با عقلانیت‏‎ ‎‏تجربه گرا نگاه خود را از آسمان و دلایل ماوراء طبیعی گرفته و به دنبال اثبات طبیعت‏‎ ‎‏اجتماعی بر می آید. مارکس نیز عقل و اندیشه را وابسته به هستی اجتماعی سرمایه دار و‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 35
‏مادی گرا دانسته و اعتقاد داشت که عقل و اندیشه وابسته به شرایط مادی جامعه‏‎ ‎‏می باشد. هربرت اسپنسر نیز در بحث داروینیسم اجتماعی و کارکردهای جامعه از رفتار‏‎ ‎‏عقلانی و تقسیم کار عقلانی سخن می گوید و در تقسیم جامعه به جامعۀ صنعتی و‏‎ ‎‏جامعۀ جنگ جو و بحث از فراگرد تکامل به عقلانی بودن یا نبودن رفتار اجتماعی توجه‏‎ ‎‏می کند. همچنین امیل دورکیم در بحث از انسان سیری ناپذیر و واقعیت اجتماعی و از‏‎ ‎‏تفکیک حریم قدسی از عرفی بارها از رفتار عقلانیت سخن به میان می آورد. ماکس وبر،‏‎ ‎‏به بحث درباره رفتار عقلانیت و انواع عقلانی توجه کرده و پدیده هایی مانند:‏‎ ‎‏دیوان سالاری‏‏،‏‏ افسون زدایی از دین، اقتدار، کنش های انسان و... را بر اساس عقلانیت‏‎ ‎‏رسمی یا ابزاری تحلیل کرده است. انحراف اساسی جامعه شناسی غرب درباره عقلانیت‏‎ ‎‏در تعریف معنا شناسی و کاربرد شناسی «عقل و عقلانیت» است. نمی توان به معنای ارائه‏‎ ‎‏شده از طرف جامعه شناسان غرب پی برد، مگر این که تفکر لیبرال، سکولار و‏‎ ‎‏نسبی گرای غرب را به درستی باز شناسیم. ماکس وبر، در طرح مباحث خود در زمینه‏‎ ‎‏عقلانیت‏‏،‏‏ تحت تأثیر «نظریه معرفت» کانت و «نظریه اخلاق» هیوم است. او در نظر و‏‎ ‎‏معرفت دیدگاهی آمپریستی و در عمل و کنش، اصالت سود را می پذیرد.‏

 جایگاه عقلانیت در اسلام

‏بین دین و عقل، ارتباطی متقابل وجود دارد. از این رو، به نظر اسلام انسان ها بدون‏‎ ‎‏به کارگیری عقل، انگیزۀ درست برای عبادت و دینداری را ندارند و از دسترسی به‏‎ ‎‏تکامل باز می مانند. همچنین، دین، علاوه بر محترم دانستن عقل، روش درست‏‎ ‎‏اندیشیدن و راه انتخاب صحیح انگیزه ها را در معارف خود به انسان می آموزد. از نگاه‏‎ ‎‏دین، عقل نیز مانند شرع، دارای ویژگی حجیت و اصالت است. از این رو، عقل به‏‎ ‎‏عنوان «حجة الله» معرفی شده است و پیام مفاهیم عقلی همانند: سنت و سیره، پیام و‏‎ ‎‏محتوای دین را نیز بیان می کند. از این رو، در مسائل اجتماعی و سیاسی اسلام،‏‎ ‎‏احکامی که از متون روایی و قرآنی استنباط می شود، با نتایج به دست آمده از عقل‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 36
‏سلیم، تفاوتی ندارد. به عبارت دیگر، نظام سیاسی اسلام، تنها به آن دسته از مسائلی که‏‎ ‎‏در متون نقلی بدان اشارۀ مستقیم شده اختصاص نمی یابد، بلکه آن بخش از احکام که‏‎ ‎‏از طریق عقل، به دست آمده، در چهارچوب نظام دینی قرار دارد. در اسلام در کنار‏‎ ‎‏عقل آخرت گرا به عقل معاش نیز توجه شده است. ‏

3. لیبرالیزم و نگاه به آزادی انسان

‏از نگاه اسلام، برای اینکه اعمال ما عقلایی باشد، نیاز به اعتقاد به یک مبنا و محور‏‎ ‎‏اساسی وجود دارد. اما لیبرالیسم اندیشه ای است که در وجود یک مکتب ماوراء طبیعی‏‎ ‎‏تردید دارد. حتی نگرش هایی مانند: کثرت گرایی و سکولاریزم نیز از همین مبنا آغاز‏‎ ‎‏می شود. مهم ترین نتیجه اندیشه حذف دین در عرصه برنامه ریزی اجتماعی، تأثیر آن بر‏‎ ‎‏کنش انسان در فضای فردی و اجتماعی است. لیبرالیزم که با عقل ابزاری و نگاه مادی‏‎ ‎‏واقعیت ها را تفسیر می کند نسبت به انتظارات و نیاز های اساسی انسان بی تفاوت است.‏‎ ‎‏این بی تفاوتی و بی تعهدی مهم ترین ویژگی جهانی شدن معاصر است. آنچه در بیان‏‎ ‎‏ائمه اطهار(ع) به عنوان خواب و غفلت ذکر شده، همه این وضعیت بی تفاوتی را مورد‏‎ ‎‏نقد قرار می دهد. توجه به دین، انسان و جهان از یک بیداری آغاز می شود. در ادبیات‏‎ ‎‏لیبرال، مفاهیم مهمی مانند: آزادی های فردی، تسامح و تساهل، نسبیت در ارزش ها و‏‎ ‎‏عقاید و سکولاریزم، مفاهیم کلیدی و اساسی است. ساختار اجتماعی لیبرالیزم با دو‏‎ ‎‏اصل و مبنا شکل گرفته که عبارتند از:‏

اصل اول:‏ برای انسان تکامل اصالت ندارد، بلکه مهم ترین موضوع این است که‏‎ ‎‏برای هر فرد آزادی ایجاد شود. این آزادی مهم ترین پایه ساختار اجتماعی لیبرالیزم‏‎ ‎‏است. ‏

اصل دوم:‏ برای حفظ نظم اجتماعی باید محدودیت هایی ایجاد کرد. اما هدف از‏‎ ‎‏این محدودیت فقط تأمین بیش ترین فضای آزادی عمل برای کسب سود و لذت بیشتر‏‎ ‎‏است.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 37
‏ از این دو اصل زیر بنایی، نتیجه می گیریم که در دایره آزادی انسان، هیچ توصیه ای‏‎ ‎‏جز حفظ حدود آزادی برای فرد، جهت عدم ایجاد مزاحمت برای کسب لذت و سود‏‎ ‎‏بیشتر نداریم. ‏

نقد مبانی لیبرالیزم از دیدگاه اسلام

‏ بن بست و تناقض های لیبرالیسم (در فکر و عمل) از دیر باز مورد توجه جمعی از‏‎ ‎‏اندیشمندان و متفکران برجسته غرب بوده است. اندیشمندانی مانند هگل، نیچه، ماکس‏‎ ‎‏وبر، لوی اشتروس و... به نقد لیبرالیزم اقدام نموده اند. ماکس وبر، در نقد خود از‏‎ ‎‏لیبرالیسم معتقد است که، لیبرالیزم با استفاده از عقلانیت ابزاری انسان ها را در یک قفس‏‎ ‎‏آهنین گرفتار کرده است. لذا نتیجه روشن است: یا نظام ابزاری و سود محور به نحو‏‎ ‎‏مدرنیزم فسیل می شود و یا تحت تسلط متفکران بدون معنویت قرار گرفته و یا گرفتار‏‎ ‎‏دین های خود ساخته و خطرناکی می شود که خلأ به وجود آمده را پر نخواهد کرد.‏‎ ‎‏روش لیبرالیسم کاملاً کمی و تجربی است. لذا همه چیز را باید آزمود. هر چیزی قابل‏‎ ‎‏تجربه یا تجزیه و تحلیل عقلانی است. هر نظریه ای را با آزمون می توان پذیرفت. کانت،‏‎ ‎‏اعتقاد داشت که همه چیز قابل نقد است و منظورش این بود که به نقد دین نیز باید‏‎ ‎‏پرداخت. همان گونه که خود نیز این کار را انجام داد. این تک بعدی بودن در شناخت‏‎ ‎‏واقعیت ها لیبرالیزم را همیشه در بن بست قرار داده است. اما، اسلام معتقد به سه ابزار‏‎ ‎‏اساسی برای شناخت است: ‏

‏الف. حواس ( تجربه و آزمایش)؛ ب. عقل؛ ج . وحی.‏

‏بشر، با عقل خود نمی تواند همه معارف و حقایق را درک کند. انسان با عقل خود‏‎ ‎‏نمی تواند هدف نهایی خلقت و راه رسیدن به این هدف را درک کند. زیرا عقل بشر‏‎ ‎‏خطا و اشتباه می کند. همان طور که در طول تاریخ تفکر، بر اثر خطای عقل‏‎ ‎‏اختلاف های بسیاری بین اندیشمندان ایجاد شده است. خداوند از روی لطف و با ابزار‏‎ ‎‏وحی، راه های نیل به کمال را در اختیار انسان ها می گذارد. عدم پذیرش وحی و التزام‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 38
‏به آن از جانب متفکران لیبرال غرب یکی از اشکالات مهم این مکتب است. وقتی‏‎ ‎‏مکتب لیبرالیسم، وحی را کنار می گذارد به علم زدگی دچار می شود. اگوست کنت معتقد‏‎ ‎‏بود؛ که مذهب آیندگان علم خواهد بود. وقتی که وحی کنار گذاشته می شود، جامعه‏‎ ‎‏ناگزیر به انتخاب جانشینی برای آن می شود که لیبرالیسم، علم را جایگزین آن کرد. در‏‎ ‎‏غرب، اندیشمندانی مانند: فروید ادعا کردند که علم باید جانشین خدا و مذهب و وحی‏‎ ‎‏باشد. از نظر آنها اعتقادات مذهبی یک سلسله پندارها و اوهام هستند که، قابل اثبات‏‎ ‎‏علمی نمی باشند و باید آنها را کنار زد و به جای خداپرستی، علم پرستی را مطرح کرد.‏‎ ‎‏به کمک علم می توان طبیعت را شناخت و آن را به تسخیر خود در آورد. اسلام آزادی‏‎ ‎‏را هدفمند می داند و آن را زمینه ساز رشد و شکوفایی جامعه شناخته است. اسلام،‏‎ ‎‏آزادی را به عنوان یک ارزش در کنار ارزش های دیگر پذیرفته و اعتقاد دارد که اگر‏‎ ‎‏آزادی همه جانبه معقول تأمین شود، انسان ها رشد و شکوفایی بیشتری پیدا خواهند‏‎ ‎‏کرد. مفهوم آزادی در اسلام با طرح مسألۀ کرامت انسان و کمال وی همراه است.‏

‏آزادی در نگاه اسلام، در دو قلمرو درون و بیرون مطرح می شود. اگر آزادی های‏‎ ‎‏بیرونی مطرح شود، ولی آزادی های درونی مورد توجه قرار نگیرد، آزادی های بیرونی‏‎ ‎‏نیز تحقق پیدا نخواهد کرد. از نظر اسلام آن واقعیاتی که انسان ها را به کمال می رساند‏‎ ‎‏باید مقدس تلقی شود. اگر چیزی انسان را به کمال واقعی برساند، آن چیز باید برای‏‎ ‎‏انسان ارزشمند باشد و در راه دفاع از آن تلاش کرد. امام علی(ع) در وصیت به‏‎ ‎‏فرزندش امام حسن(ع) بیان عمیقی دارند که در شناخت حقیقت آزادی مفید است:‏

‏«‏وأکرم نَفسک عن کُلِّ دنیّة وإن ساقتک إلی الرغائب، فإنّک لن تعتاض بما تبذل من‎ ‎نفسک عوضاً، ولا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرّاً‏»؛‏‎[25]‎‏ نفست را از هر پستی‏‎ ‎‏گرامی‏‏ ‏‏ دار، هر چند دنائت تو را به خواهش هایت برساند، چرا که هرگز در برابر‏‎ ‎‏نفس (ارجمند) که می بخشی چیز ارزنده ای به دست نخواهی آورد‏‏.‏‏ بنده دیگری‏‎ ‎‏مباش ! زیرا خدا تو را آزاد آفریده است.‏

‏ از جمله نکاتی که دربیان آن بزرگوار بدان ها تصریح و تلویح شده عبارت است از:‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 39
‏الف . منشأ آزادی انسان، تکوینی است، بنابراین فطرت آدمی به سمت رهایی از‏‎ ‎‏قیود و موانع کوشش و کشش دارد.‏

‏ب . آزادی موهبتی الهی است و لطف و حکمت خداوند نصیب انسان شده است.‏

‏ج . انسان از حیث حقوقی نیز آزاد است؛ زیرا حق تعالی، خالق و مالک انسان است‏‎ ‎‏و او نیز سزاوارترین عامل برای ارائه آزادی به انسان است.‏

‏د . نفی مطلق عبودیت نسبت به غیر خدا شده است. «‏العبودیة جوهرة کنهها‎ ‎الربوبیة.‏»‏

‏هـ . خود انسان باید نگهبان گوهر آزادی خویش باشد.‏

‏و. بر خلاف بسیاری از حقوق، حق آزادی، حتی توسط خود فرد قابل‏‎ ‎‏نابودی نیست، آدمی حق ندارد به خاطر آزادی، آزادی خویش را پایمال کرده، تن به‏‎ ‎‏ذلت دهد. ‏

‏ز. شخصیت انسانی ارزشمندتر از همه چیز است و هیچ چیز هرگز با این عطیه‏‎ ‎‏الهی برابری نتواند کرد، در قرآن نیز به این حقیقت تصریح شده است: ‏مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ‎ ‎کَتَبْنَا عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ‎ ‎جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعاً وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَینَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ‎ ‎بَعْدَ ذَلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ‏.‏‎[26]‎

‏به طور کلی می توان جنبه های منفی لیبرالیزم را در موارد زیر دانست:‏

 1. ‏تقدس زدایی و نفی دینداری؛ 2. تحقیر عاطفه به منزله تأثیر نفی دین و‏‎ ‎‏سود محوری؛ 3. انکار وحی به عنوان یک سرچشمه مستقل آگاهی؛ 4. وابستگی به‏‎ ‎‏اقتصاد سودمحور سرمایه داری؛ 5. تسامح و تساهل افراطی در کنش های انسان. ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 40

تقدس زدایی

‏شکل (12) چرخه لیبرالیزم و دین زدایی‏

‏ـ منبع: نگارندگان‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

4. سرمایه داری و سودمحوری

‏هربرت اسپنسر، با ارائه نظریه داروینیسم اجتماعی اندیشه سود محوری را هر چه‏‎ ‎‏بیشتر تقویت کرد. او تلاش می کرد تا تبیینی مکانیکی از کنش های بشر ارائه دهد. به‏‎ ‎‏عقیده او هر چیزی بر اساس وجود مادی یا کارکرد مادی تفسیر می شود. بنابراین ثروت‏‎ ‎‏و لذت و خوشی های دنیایی مهم ترین ارزش های ممکنی هستند که انسان در راه رسیدن‏‎ ‎‏به آنها تلاش می کند. به عقیده ریتزر، جامعه شناسی او به گونه ای ناخوشایند با فلسفه‏‎ ‎‏فایده گرایی همراه بود و فایده گرایی اش باعث شده بود که به کنشگران خود محور تأکید‏‎ ‎‏ورزد. بدین ترتیب، مادی گرایی، بنیادی برای فرهنگ سکولار سرمایه داری است. مکتب‏‎ ‎‏فایده گرایی نیز که مادی گرایی را تقویت کرده بود، توجیه منطقی بنتام، مصرف، سود و‏‎ ‎‏لذت را هدف نهایی زندگی اقتصادی و بنای اصلی سعادت می دانست. فایده گرایی‏‎ ‎‏مبتنی بر نوعی لذت گرایی دارای سابقه ای طولانی است. بنتام، ارزش های انسانی را تنها‏‎ ‎‏بر اساس لذت تفسیر می کرد. هر عملی که فرد طبیعتاً از آن لذت می برد خوب و خیر‏‎ ‎‏است و در غیر این صورت بد و شر است و به عبارت دیگر، اگر عملی موجب افزایش‏‎ ‎‏لذت خواهی انسان شود، عمل شایسته ای است که باید آن را انجام دهیم و اگر موجب‏‎ ‎‏کاهش آن شود، ناشایست است و باید از آن بر حذر باشیم. بر این اساس، خیر یا‏‎ ‎‏سعادت فرد، مفهوم خود را می یابد؛ هرچه انسان بیشتر بتواند به امیال و لذت های خود‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 41
‏دست یابد و از زندگی بیشتر لذت ببرد سعادتمندتر است. بنابراین سعادت و توفیق‏‎ ‎‏اجتماعی به معنای «بیش ترین لذت برای بیش ترین افراد» است. بر این اساس اگر هر‏‎ ‎‏فرد در طلب خوشی شخصی خود برآید در صورتی که عملش از خوشی دیگران‏‎ ‎‏نکاهد، بر سعادت اجتماعی خواهد افزود. اساس فایده گرایی عبارت است از:‏

‏1. خوشی و لذت فردی، باید هدف نهایی کنش های انسان باشد.‏

‏2. خوشی و لذت انسان قابل تقسیم با همنوع نیست. (گسترش خودخواهی)‏

‏3. کنش های انسان ها باید به سمت تأمین خوشی و لذت کل جامعه سوق یابد.‏

‎هدف آموزش اجتماعی، کسب حداکثرمطلوبیت است‎

‏شکل (13) اصول فایده گرایی ‏

‏ـ منبع: نگارندگان‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏اگر سعادت و رفاه اجتماعی با چنین معنایی، مبنای نظام اجتماعی قرار گیرد، دست‏‎ ‎‏کم سه نتیجه مهم به همراه دارد و می توان گفت که این سه کارکرد همواره در طول‏‎ ‎‏تاریخ نظام سرمایه داری از تأثیرهای جدا یی ناپذیر این نظام بوده است:‏

‏اول اینکه در نظام اقتصادی، سعادت اجتماعی به معنای بیش ترین رضایتمندی از‏‎ ‎‏کسب منفعت و لذت حسی برای بیش تر ین افراد معنا می شود. رضایتمندی و لذت‏‎ ‎‏حسی را عمدتاً مصرف کالاها و خدمات به وجود می آورد. ‏

‏دوم اینکه بر اساس تفکر فایده گرایی، رشد اقتصادی اولویت دارد. در تفکر‏‎ ‎‏فایده گرایی، لذت حسی از مصرف کالا و خدمات حاصل می شود. و توسعه فرهنگی به‏‎ ‎‏عنوان فرع و واقعیت دست دوم شناخته می شود.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 42
‏سوم اینکه سرمایه داری که سعادت اجتماعی را به «بیش ترین خوشی و لذت برای‏‎ ‎‏بیش ترین افراد، می داند، بین دو نحوه توزیع که در یکی، لذت افزایش می یابد ولی‏‎ ‎‏تعداد کم تری از افراد، از این خوشی بهره مند می گردند و در دیگری، لذت، کاهش‏‎ ‎‏می یابد ولی تعداد بیش تری از افراد از آن بهره مند می شوند، اولی را ترجیح می دهد. ‏

نقد محورهای اساسی سرمایه داری از منظر اسلام 

‏افـزون طـلبی و زیـاده خواهی های نظام لیبرال ـ سرمایه داری، در انـدیشه و درون‏‎ ‎‏انسان ها نفوذ می کند و انسان ها را از باطن، به گرایش های سود محور سوق می دهد. این‏‎ ‎‏تغییر ماهیت انسان ها و تـحریف معیارهای انسانی، علـت اسـاسی سقوط تمدن لیبرال ـ‏‎ ‎‏سرمایه داری است. در این قسمت به برخی اصول و معیارها در جامعه و تمدن‏‎ ‎‏سرمایه داری اشاره می گردد:‏

‏ الف . عدل ستیزی. ‏

‏ب . گسترش ظلم اجتماعی و از بین رفتن حقوق انسان ها.‏

‏ج . ایجاد تبعیض طبقاتی.‏

‏د . از بین رفتن منابع طبیعی و انسانی.‏

‏هـ . آلودگی های زیست محیطی. ‏

‏و . زیاده روی در لذت پرستی.‏

‏ز. سلطه طلبی و شیوه های استبدادی.‏

‏ح. انحصارگرایی و ویژه سازی منابع و اموال.‏

‏با مقایسه ساختار نظری و کارکرد عملی دو نظام اقتصادی «اسلام» و «سرمایه داری»،‏‎ ‎‏می توان، تفاوت های زیر را بین این دو مطرح کرد:‏

1. ‏جهت گیری نظام سرمایه داری دستیابی بیش ترین افراد به بیش ترین لذت مادی‏‎ ‎‏است و این هدف غایی، همان مبنای «نظام اقتصاد لیبرال ـ سرمایه داری» است. در حالی‏‎ ‎‏که هدف غایی نظام اسلامی، دستیابی بیش ترین افراد به بالاترین حد عدالت برای‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 43
‏زمینه سازی جامعه مطلوب است و این هدف غایی، همان هدف مستقیم نظام تربیتی و‏‎ ‎‏فرهنگی اسلام است.‏

2. ‏معنای رفاه مادی در نظام سرمایه داری: به عقیده پارتو هدف سرمایه داری دستیابی‏‎ ‎‏ به بیش ترین لذت مادی با کم ترین درد می باشد. بر این اساس در بینش سرمایه داری،‏‎ ‎‏سعادت با رفاه مادی، یکسان است. ولی در بینش اسلامی، رفاه مادی به معنای تأمین‏‎ ‎‏خواسته های تعدیل شده به وسیله عقل است و رفاه عمومی نیز به معنای رفاه مادی‏‎ ‎‏همه افراد می باشد و رفاه مساوی با سعادت نیست.‏

3. ‏در بینش لیبرال ـ سرمایه داری، «عدالت» در حاشیه است‏:‏ در سرمایه داری آنچه‏‎ ‎‏مهم است، افزایش لذت در جامعه است حتی اگر تعداد کمی در جامعه سهم زیادی از‏‎ ‎‏این لذت را به خود اختصاص دهند و عده زیادی، تنها از سهم کمی از لذت کل‏‎ ‎‏برخوردار شوند. مگر آنکه عدم عدالت اقتصادی، موجب کاهش کل لذت گردد. ولی‏‎ ‎‏در بینش اسلامی، عدالت اقتصادی از آن جهت که مهم ترین عامل برای دستیابی به‏‎ ‎‏حاکمیت «روح عبودیت خداوند» در جامعه می باشد، مهم ترین هدف نظام اقتصادی‏‎ ‎‏است.‏

4. ‏در بینش لیبرال ـ سرمایه داری، «رشد اقتصادی» از توسعه فرهنگی مهم تر است،‏‎ ‎‏در حالی که در بینش اسلامی در رتبه ای پس از عدالت اقتصادی واقع می شود.‏

‎توسعه اقتصادی‎‏شکل (14) رابطه بین عدالت ‏

‏و توسعه اقتصادی در نظام سرمایه داری ـ منبع: نگارندگان‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 44
‏یکی از موارد اتفاق هر سه مکتب اقتصادی: سرمایه داری، مارکسیسم و اسلام این‏‎ ‎‏است که هر سه مکتب، رشد اقتصادی را ضروری می دانند. با این تفاوت که در اسلام‏‎ ‎‏افزایش ثروت، هدف نهایی و غایی جامعه نیست، ولی سرمایه داری آن را هدف نهایی‏‎ ‎‏می داند. اسلام، افزایش ثروت را ابزار و وسیله ای می داند که در خدمت رفع نیازهای‏‎ ‎‏انسان در جریان تکامل و تعالی شخصیتش قرار می گیرد. در نگاه اسلام تحکیم بنیادهای‏‎ ‎‏اقتصادی، اصل رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل او است، نه همچون دیگر‏‎ ‎‏نظام های اقتصادی تمرکز و تکاثر ثروت و سودجویی؛ زیرا در مکاتب مادی، اقتصاد‏‎ ‎‏خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی‏‎ ‎‏می شود. ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارایی بهتر در راه‏‎ ‎‏وصول به هدف نمی توان داشت. ‏

‏1. رشد عاقلانه و منطقی اقتصاد که در راستای کرامت انسانی باشد ‏

‏2. توزیع عادلانه منابع اقتصادی که همه اعضای جامعه از آن بهره مند شوند.‏

سکولاریزم و بررسی کارکردهای دین در برنامه ریزی اجتماعی 

‏در اینجا ضرورت دارد به مقایسه مسیحیت با مکتب اسلام اشاره کنیم. تفاوت های‏‎ ‎‏اساسی میان اسلام و مسیحیت وجود دارد. اسلام به واسطه عواملی، ایجاد سکولاریزم و‏‎ ‎‏عدم حضور دین در برنامه ریزی های اجتماعی را منتفی می سازد. این عوامل عبارتند از:‏

1. قرآن به عنوان متن مستند وحیانی: ‏قرآن، به عنوان متن وحی و سنت پیامبر‏‎ ‎‏اسلام(ص) و روایات موثق بسیاری که از رهبران دینی در دسترس می باشد، موجب‏‎ ‎‏کارآمدی نظام اسلام بوده، ضامن اتقان و سلامت عقاید مسلمین و مانع خرافه گرایی در‏‎ ‎‏باورداشت های دینی است. ‏

 2. عقل گرایی:‏ لزوم اجتهاد در اصول دین و اصالت فهم در فروع دین، امتیاز دیگر‏‎ ‎‏فرهنگ اسلامی است. منطق اجتهاد در متن سازمان فکر اسلامی تعبیه شده است به‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 45
‏گونه ای که روشنفکران معرفتی جامعه اسلامی را در بستری سیال قرار داده، آنها را به‏‎ ‎‏بازنگری و فهم دقیق نسبت به دین وامی دارد.‏

3. استعداد نظام پردازی: ‏ویژگی دیگر مکتب اسلام، استعداد نظام پردازی در همه‏‎ ‎‏عرصه های اجتماعی است، پیامبر اسلام با تأسیس حکومت دینی در مدینه، الگوی‏‎ ‎‏روشنی از حکومت دینی ارائه فرمود. اصحاب آن بزرگوار و مصلحان جوامع اسلامی با‏‎ ‎‏تبیین، تفسیر و تطبیق تعالیم دینی بر نیازهای اجتماعی انسان، در دوره های گوناگون،‏‎ ‎‏نمونه های موفقی از نظام های حیاتی را از منظر اسلام پدید آوردند. ‏

4. احترام به شخصیت انسان:‏ در فرهنگ اسلامی، پاسداشت حریم کرامت انسان و‏‎ ‎‏تکریم آزادی های تعریف شده انسانی، بنیادی ترین شعار اسلام است. تاریخ گواه‏‎ ‎‏مدارای مسلمین، حتی با ادیان رقیب و جریان های فکری معارض است، آیاتی نظیر‏‎ ‎إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً‏؛‏‎[27]‎‏ مبنای مناسبات فکری در جامعه اسلامی‏‎ ‎‏است. ‏

5 . دنیاگرایی معقول:‏ قدر مسلم این است که دین، نسبت به آنچه در زمان (اجتماع‏‎ ‎‏و فرد) اتفاق می افتد، ساکت نیست؛ چرا که دنیا مقدمه و مزرعه آخرت و آخرت، نتیجه‏‎ ‎‏و ثمره دنیا است. بنابراین، دین نمی تواند دنیوی محض یا اخروی محض باشد. پس‏‎ ‎‏جامعیت دین به این است که هم برای دنیای مردم برنامه ریزی نماید و هم به آخرت‏‎ ‎‏آنان نظر داشته باشد.‏

بررسی جامعیت مکتب اسلام از دیدگاه جامعه شناسی 

‏با توجه به اینکه دنیا مقدمه آخرت و راهی برای رسیدن به آن است، می توان گفت‏‎ ‎‏که اصولاً همان طور که دین نمی تواند نسبت به مسأله ای از مسائل اخروی بی تفاوت‏‎ ‎‏باشد، نسبت به مسأله ای از مسائل دنیوی نیز نمی تواند بی تفاوت باشد. موجودی که‏‎ ‎‏فرزند این دنیاست و از راه دنیا متوجه آخرت می گردد، به هیچ وجه نمی تواند بیگانه از‏‎ ‎‏دنیا باشد، چنانکه بیگانه از آخرت نیست. علم، فرهنگ، تمدن، حکومت، سیاست،‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 46
‏اقتصاد، هنر، صنعت، کشاورزی، دامداری، خانواده، اجتماع و فرد، به اعتباری، در قلمرو‏‎ ‎‏دین هستند و طبیعی است که دین جامع و کامل باید در زمینه همه آنها قانون و جهت‏‎ ‎‏بدهد. بشر در حقوق، اخلاق و عبادات، نیازمند دین است. درست است که بشر با عقل‏‎ ‎‏عملی خود، حسن و قبح افعال و مبانی بسیاری از بایدها و نبایدها را درک می کند و به‏‎ ‎‏درک مفاهیمی از اخلاق، عبادات و حقوق نایل می شود؛ ولی این اندازه برای اخروی‏‎ ‎‏شدن دنیا و برای اینکه جریان زندگی دنیا به سلامت آخرت منتهی شود، کافی نیست و‏‎ ‎‏لذا علاوه بر حجت باطن (عقل)، به حجت ظاهر (انبیا و اولیا) هم نیازمند است. اما‏‎ ‎‏می دانیم که دیدگاه اسلام، کاربردی تر است. ریاضت اسلام، روزه واجب رمضان است و‏‎ ‎‏اعتکاف مستحب اسلام، سه روز ماندن در مسجد است و رهبانیت آن، جهاد می باشد.‏‎ ‎‏بدین ترتیب، هیچ امری از امور دنیا و هیچ عملی از اعمال بشر در حیات این دنیا،‏‎ ‎‏خارج از قلمرو دین نیست. در این موضوع، هیچ فرقی بین مسائل فردی، خانوادگی و‏‎ ‎‏اجتماعی نیست و صد البته برخی از مسائل به خاطر اهمیتی که دارند، ضمن این که در‏‎ ‎‏قلمرو دین هستند، در درجه اول اهمیت قرار دارند. دینی که حتی مسأله خرد زندگی‏‎ ‎‏انسان را از یاد نبرده، چگونه ممکن است در مسأله حکومت که از مهم ترین مسائل‏‎ ‎‏دنیوی و اخروی بشر است، ساکت مانده باشد؟ احکام جامع و مختلف نظام اسلام و‏‎ ‎‏رابطه متقابل آنها عبارتند از:‏

‏1. احکام سیاسی؛ 2. احکام تکلیفی (فردی ـ اجتماعی‏‏)؛ ‏‏3. احکام مالی؛ 4. احکام‏‎ ‎‏حقوقی؛ 5. احکام فرهنگی.‏

‏اسلام، دین تمام مردم و تمام زندگی است، پس ناگزیر باید دین اجتماع و سیاست‏‎ ‎‏ایشان نیز باشد. از نظر اسلام مسیر تعالی و رستگاری انسان و سعادت و نجات اخروی‏‎ ‎‏جز از طریق حضور مثبت در دنیا، تعامل و همراهی پویا با طبیعت و مشارکت فعال در‏‎ ‎‏اجتماع انسان ها میسر نمی گردد؛ چرا که تنها از این طریق است که انسان با تمامی ابعاد‏‎ ‎‏وجودی خود در کوره امتحان الهی قرار می گیرد و می تواند تمامی ظرفیت های نهفته‏‎ ‎‏خویش را آشکار ساخته، به کمال برساند. اهتمام دنیوی و اجتماعی اسلام چنان با‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 47
‏انتظار و تلقی ایشان از دین در تعارض است که بعضی از ایشان را به این نتیجه رسانده‏‎ ‎‏است که اسلام اساساً دین نیست، بلکه یک نظام اجتماعی ـ سیاسی است . ‏

تناقض های سکولاریزم 

‏تناقض ها و پارادوکس های اساسی لیبرالیزم و سکولاریزم را می توان بدین صورت‏‎ ‎‏نشان داد:‏

‏1.‏ ‏غیرعقلانی و غیرسیاسی دانستن دین؛‏

‏2.‏ ‏تغییر جهت از آخرت به سوی «دنیا»؛‏

‏3.‏ ‏تعظیم و تکریم «انسان»، به قیمت دوری از خداوند؛‏

‏4.‏ ‏منصرف شدن از آموزه های وحی، به بهانه توانمندی «عقل»؛‏

‏5.‏ ‏گرایش از حقیقت جویی به «شکاکیت و نسبیت گرایی»؛‏

‏6.‏ ‏توجه از ارزش مداری به «فایده گرایی» و «منفعت طلبی»؛‏

‏7.‏ ‏گرایش از سعادت طلبی به «عافیت طلبی»؛‏

‏8.‏ ‏گرایش از دیگر خواهی به «خودخواهی»؛‏

‏9.‏ ‏بی اعتنایی و بی تفاوتی عملی به اخلاق دینی؛‏

‏10.‏ ‏تبدیل شدن دین، به یک امر کاملاً فردی، خصوصی و شخصی؛‏

‏11.‏ ‏کاهش تدریجی سهم آموزه های دینی و ارزش های دینی در فرهنگ عمومی‏‎ ‎‏جامعه و افول تدریجی جایگاه دین، به عنوان یکی از عوامل هنجارفر؛‏

‏12.‏ ‏احساس بی نیازی از هدایت های الهی در دستیابی به کمال انسانی.‏

‏شکل (15) پیامدهای سکولاریزم ـ منبع: نگارندگان‏

‎منزوی شدن دین‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 48
نظام اجتماعی مطلوب از منظر جامعه شناسی غرب و اسلام

‏همان گونه که جامعه مدنی بر پایه های نظری و فلسفی خاصی استوار بود، نظریه‏‎ ‎‏جامعه دینی و کارکرد گسترده دین در عرصه برنامه ریزی اجتماعی نیز بر پایه های نظری‏‎ ‎‏محکمی استوار است. ابتدا باید روشن شود که به لحاظ تحلیل جامعه شناسانه، نظر‏‎ ‎‏اسلام به مقولاتی مانند انسان، اجتماع، جایگاه دین در مباحث اجتماعی و عرصه حقوق‏‎ ‎‏انسانی چیست؟ مکتبی که ادعای تأسیس حکومت دینی و دخالت در مقولات اجتماعی‏‎ ‎‏را دارد، باید علاوه بر برخورداری از مبانی نظری متناسب با این ادعا از قابلیت ها و‏‎ ‎‏استعدادهای ویژه ای برخوردار باشد ؛ تا امکان ایفای چنین کارکردی را داشته باشد.‏‎ ‎‏بحث در این که آیا اسلام از چنین ویژگی هایی ـ که امکان انطباق او را با شرایط سیال‏‎ ‎‏و متغیر اجتماعی فراهم می آورد ـ بهره مند است یا نه، از نکات مهم این بررسی است.‏

‏دقت در محتوای تعالیم اسلامی، از این واقعیت پرده برمی دارد که شریعت، رکن‏‎ ‎‏مهمی از تعالیم اسلام را تشکیل می دهد. شریعت و فقه اسلامی محدود به عرصه های‏‎ ‎‏فردی و خصوصی نمی شود و فقه اجتماعی و سیاسی اسلام، تحلیل های روشنی در‏‎ ‎‏زمینه مفاهیم مختلف اجتماعی دارد؛ بنابراین سکولاریزم و حذف دین از عرصه های‏‎ ‎‏سیاسی و اجتماعی و محدود کردن آن به حیات فردی، دست کم درباره اسلام، تحریف‏‎ ‎‏حقیقت و واقعیت است. همان گونه که کنش های مذهبی فردی در کمال آدمی و‏‎ ‎‏سعادت اخروی او سهیمند، کنش های اجتماعی نیز در کمال و سعادت آدمی مؤثر‏‎ ‎‏می باشند. مسأله قانون گذاری و الزامات حکومتی از مهم ترین جهات در جامعه و نظام‏‎ ‎‏سیاسی است. در نظام های اجتماعی مختلف معمولاً قانون اساسی جنبه محوری دارد،‏‎ ‎‏یعنی مجموعه مقرراتی که در دیگر بخش های اجتماع تدوین می گردد، نباید در تضاد‏‎ ‎‏با قانون اساسی کشور باشد. از ویژگی ها و مبانی جامعه دینی آن است که قوانین‏‎ ‎‏شریعت در آن جنبه مبنایی دارد و قانون گذار، حق ندارد برخلاف شریعت، قانون وضع‏‎ ‎‏کند. اسلام به عقل، به عنوان ابزاری برای تأمین امیال و غرایز و منافع مادی بشر‏‎ ‎‏نمی نگردد. جایگاه عقل کنترل و هدایتگری امیال و غرایز فرد و جامعه است. علاوه بر‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 49
‏این عقل گرایی به معنای آن که خرد آدمی یگانه و برترین منبع شناخت آدمی است،‏‎ ‎‏اشتباه است. وحی، الهام و شهود عرفانی نیز از دیگر منابع معرفت بخش آدمی هستند.‏

 مقایسه جامعه مدنی سکولار با مردم سالاری دینی

‏جامعه مدنی که نظام لیبرال ـ سرمایه داری غرب آن را تبلیغ می کند، بر خلاف‏‎ ‎‏جامعه اسلامی بیش از آنکه بیانگر نوعی خودکفایی و استقلال شهروندی باشد، گرایش‏‎ ‎‏افراطی به امیال خودخواهانه و سود محوری و تقویت روحیه خودخواهی، بدون توجه‏‎ ‎‏به اصول اخلاقی و حقوق دیگران و ارزش های جامعه و عدالت است. تشکیل مراکز‏‎ ‎‏قدرت و اتحادیه های ثروت اندوزی وگروه های نفع پرست دور از ملاحظات انسانی،‏‎ ‎‏اولویت های مهم در این جامعه می باشند. ایجاد فاصله های طبقاتی و تضادهای اجتماعی‏‎ ‎‏میان اقشار و جدایی انداختن میان انسان، تضعیف تعهدات انسانی و دغدغه های اخلاقی‏‎ ‎‏تحت عنوان تساهل و تقویت بینش جامعه ذره ای و حس بی هویتی و تشکیل بلوک های‏‎ ‎‏قدرت و ثروت و هدایت مطالبات غریزی اجتماعی و طرد هرگونه فضیلت مداری‏‎ ‎‏درحاکمیت و نفی هر گونه تفکر ماوراء طبیعی و دینی برای صلاحیت های اجتماعی و‏‎ ‎‏تفکیک کامل مناسبات مدنی از ملاحظات اخلاقی و دینی و مبارزه با نظام «حق و‏‎ ‎‏تکلیف شرعی»، از نخستین کارکردهای اصلی چنین نظامی است.‏

اصول جامعه مطلوب از دیدگاه اسلام

‏تشکیل جامعه مطلوب، همیشه مورد توجه اسلام بوده است، جامعه ای سرشار از‏‎ ‎‏عدالت، آرامش، صمیمیت که کرامت انسان در آن تأمین شود و همه اعضایش در مسیر‏‎ ‎‏رشد مادی و معنوی به دور از خطا و لغزش گام بر می دارند. اندیشه جامعه آرمانی‏‎ ‎‏همواره ذهن متفکران و مصلحان را به خود مشغول داشته، هر یک به فراخور آگاهی و‏‎ ‎‏سلیقه خویش، ویژگی هایی برای آن بر شمرده اند. در ادامه، برخی از شاخص های جامعه‏‎ ‎‏جهانی اسلام از منظر قرآن و سنت مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است. ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 50
‏1. عدالت: عدالت از یک سو به عنوان فلسفه تشکیل حکومت دینی مورد توجه‏‎ ‎‏قرار می گیرد و از سوی دیگر، شاخصه توزیع بهره برداری مردم از نعمت ها و امکانات،‏‎ ‎‏و مبنای قانون گذاری و محور ارتباط و تعامل مردم با یکدیگر می باشد. ‏

‏2. محبت: از دیگر ویژگی های جامعه جهانی مطلوب، مودت، برادری و رحمت‏‎ ‎‏است و بر همین اساس قرآن همه مؤمنان را با هم برادر می داند: «بی تردید مؤمنان برادر‏‎ ‎‏یکدیگرند».‏‎[28]‎‏ ‏

‏3. آرامش و امنیت: یکی از نیازهای فطری انسان بر خورداری از امنیت و آرامش‏‎ ‎‏است. اسلام امنیت را در گستره ای فراتر از آسودگی خاطر از هجوم دشمنان خارجی و‏‎ ‎‏داخلی مورد توجه قرار می دهد و بر لزوم تحقق آن در حریم خصوصی زندگی مردم‏‎ ‎‏نیز تأکید می کند. ‏

‏4 . احسان و نیکی به هم نوع: در تفکر اسلامی، همه مردم بندگان خدایند و برترین‏‎ ‎‏آنان کسی است که بیش از همه به دیگران احسان کند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:‏‎ ‎‏«مردم، نان خور خدایند پس محبوب ترین مردم نزد خدای عزیز و بلند مرتبه کسی است‏‎ ‎‏که به نان خوران خدا سود رساند». بنابر این برای رسیدن به جامعه مطلوب و آرمانی‏‎ ‎‏افزون بر عدالت، احسان نیز لازم است. ‏

‏5 . حق محوری (خدا محوری): قرآن کریم، دور نمای جامعه جهانی اسلامی را بر‏‎ ‎‏اساس حق محوری چنین ترسیم می کند: «خداوند آنان را که از میان شما ایمان آورده،‏‎ ‎‏کارهای شایسته انجام دادند وعده داده است که در زمین پیشوا و خلیفه خود قرار دهد،‏‎ ‎‏همان گونه که صالحان پیشین را وعده خلافت داده و پیشوا قرار داد، و علاوه بر این،‏‎ ‎‏دینی را که برای ایشان پسندیده است بر همۀ ادیان تسلط و تمکین عطا کند و پس از‏‎ ‎‏گذراندن دوره خوف و ترسشان، ایمنی کامل عطا کند، تمامی این ها برای آن است که‏‎ ‎‏در چنین فضایی مرا به یگانگی و بدون هیچ گونه شرکی بپرستند».‏‎[29]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 51
 راهکارهای اساسی برای رسیدن به جامعه مطلوب جهانی از منظر اسلام 

‏پس از آشنایی اجمالی با اهداف و ویژگی‏‏ ‏‏های جامعه جهانی و مطلوب اسلام،‏‎ ‎‏اکنون این پرسش مطرح می شود که اسلام چه اصول و روش هایی را برای‏‎ ‎‏رسیدن به جامعه مطلوب و جهانی ارا‏‏ئ‏‏ه می دهد؟ در ادامه به برخی از این اصول‏‎ ‎‏و راهکارها اشاره می شود: ‏

1. آموزش و پرورش کارآمد: ‏اسلام، تعلیم و تزکیه را در صدر برنامه های خود‏‎ ‎‏قرار داده است، به گونه ای که از همان آغاز نزول وحی، آن را از وظایف اصلی و‏‎ ‎‏ضروری پیامبر(ص) به حساب آورد. ‏

2. تقویت بنیان خانواده: ‏از آنجا که خانواده می تواند نقطه آغازین هر صلاح یا‏‎ ‎‏فساد باشد و اجتماع از ترکیب خانواده ها پدید می آید، به همین دلیل اسلام بیش ترین‏‎ ‎‏توجه خود را به خانواده معطوف داشته است.‏

3. تعاون و همکاری گروهی: ‏برای تحقق جامعه مطلوب و جهانی اسلام، تعاون و‏‎ ‎‏همکاری گروهی به عنوان یکی از اصول و راه کارهای مهم مطرح می شود، خدای متعال‏‎ ‎‏در قرآن می فرماید: «بر نیکی و پرهیز کاری، یکدیگر را یاری کنید و با همدیگر همکاری‏‎ ‎‏کنید».‏‎[30]‎‏ ‏

4. تحریم عوامل فساد در جامعه: ‏از دیگر راه کارهای اسلام برای سلامت جامعه و‏‎ ‎‏اعتماد متقابل مردم به یکدیگر در جهت تحقق جامعه جهانی اسلام، تحریم اعمالی‏‎ ‎‏است که پاکی و سلامتی جامعه را به خطر می افکند. ‏

5. نظارت و مسئولیت همگانی: ‏امر به معروف و نهی از منکر دو اصل مهمی است‏‎ ‎‏که اجرای قوانین فردی و اجتماعی و سلامتی جامعه را ضمانت می کند. در دیدگاه‏‎ ‎‏اسلام، هر فرد، همان گونه که مسئول اعمال خویش است، در برابر سلامت جامعه نیز‏‎ ‎‏مسئول شناخته می شود. ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 52
6. خودکفایی و عدالت اقتصادی:‏ زیباترین نمایۀ جامعه جهانی اسلام، حالتی است‏‎ ‎‏که در آن هر فرد یا خانواده خودکفا بوده، از توان تأمین کریمانۀ نیازهای ضروری‏‎ ‎‏خویش برخوردار باشد. اعتدال اقتصادی از ضروریات دین و عبادت های مهم به‏‎ ‎‏حساب می آید و نه تنها موجب پاکی و وارستگی فرد می شود بلکه داروی بسیار مؤثری‏‎ ‎‏در پاک سازی جامعه و دفع آفاتی چون فقر و بیکاری است.‏

7. همراهی عبادت فردی و جمعی: ‏انسان با عبادت و نیایش خویشتن را در بستر‏‎ ‎‏عنایت الهی قرار می دهد و از هدایت و رحمت و لطف او بهره می گیرد و قرب حق را‏‎ ‎‏با تمام وجود احساس می کند. ‏

8. رهبری کارآمد و مطلوب:‏ دین اسلام تنها به بیان پیام ها، هدف ها و قانون های‏‎ ‎‏خویش اکتفا نکرده، بلکه برای اجرای قوانین و تحقق اهدافش «نظام امامت و ولایت»‏‎ ‎‏را بنیان نهاده است. اسلام برای اجرای احکام الهی و تحقق اهداف خویش نظام رهبری‏‎ ‎‏شایسته را ضروری می داند. در نظام حکومتی اسلام دو موضوع مهم مورد توجه قرار‏‎ ‎‏گرفته است: 1ـ شرایط و صفات زمامدار؛ 2 . حد و مرزهای دین برای عملکرد‏‎ ‎‏حکومت جامعۀ مطلوب. ‏

9. مدیریت کارآمد: ‏مدیریت یا کفایت و توانایی برای ادارۀ امور مردم در پرتو‏‎ ‎‏اهداف، آموزه ها و قوانین دین، سومین و آخرین شرط اصلی زمامدار جامعۀ ایمانی‏‎ ‎‏اسلام است. پیامبر گرامی(ص) دربارۀ شرایط زمامداری سخنی بسیار گره گشا و اصولی‏‎ ‎‏دارند که در آن اشاره به قدرت اجرایی نیکو و مدیریت شایستۀ زمامدار دارد: «امامت و‏‎ ‎‏رهبری تنها شایستۀ کسی است که سه خصلت در وی باشد: پارسایی، که وی را از‏‎ ‎‏سرکشی و نافرمانی خدا باز دارد، حلم و بردباری که بدان وسیله غضبش را منکوب‏‎ ‎‏کند، نیکویی در ولایت و سرپرستی نسبت به کسی که رهبریش را به عهده دارد». ‏

10. استقلال و عزت اسلامی: ‏ارمغان نظام حکومتی مطلوب و ایده آل در اسلام،‏‎ ‎‏استقلال، سربلندی و عزت اسلامی است، همان عزت و سربلندی که به طور کامل از‏‎ ‎‏آن خدا است: «به راستی عزت، به تمام معنای آن، از آن خدا است».‏‎[31]‎


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 53
‏این بزرگواری و عزت در حقیقت از آن خداوند و رسول خدا بوده و در نهایت هم‏‎ ‎‏مخصوص رسول خدا (ص) و مومنان می شود: «عزت مخصوص خدا و رسولش و‏‎ ‎‏مؤمنان است». ‏‎[32]‎

‏شکل (16)‏‏ ـ ‏‏منبع:‏‏ ‏‏نگارندگان‏

‎راهکارهای رسیدن به جامعه مطلوب جهانی‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

 

نتیجه گیری 

‏آسیب های مبنایی تفکر غربی سبب شده است که اندیشمندان و روشنفکران، در‏‎ ‎‏تردید و چالشی جدی در مواجهه با آن قرار گیرند و دموکراسی و لیبرالیزم غربی که بر‏‎ ‎‏پایه آن تفکرات بنا شده است را، طرد کنند و به مفاهیم دینی و اخلاقی روی آورند.‏‎ ‎‏مهم ترین تردیدهای مطرح شده برای نظام جهانی سکولار عبارتند از:‏

‏الف . این امر که انسان سودمحور، محور هستی است و قدرت و ثروت را نهایت‏‎ ‎‏توانایی بشر، در تأمین سعادت خود می داند، خطا است.‏

‏ب . رواج ماشینیسم و تسلط تکنولوژی سبب شده است تا بشر از حقیقت خود‏‎ ‎‏دور شود و خود به ماشین و موجودی به شدت محاسبه گر تبدیل گردد.‏

‏ج . استثمار، استعمار، خود پرستی و... نتیجه خودمحوری بشر دور افتاده از معنویت‏‎ ‎‏و خدا است که در دو قرن اخیر به شکل های گوناگون ایجاد شده است.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 54
‏د. غرب با اعلام خودمحوری بشر، به نفی خدا و دین پرداخت و به وسیله آن،‏‎ ‎‏انسان غربی را به آزادی های بی حد و مرز مشغول کرد. آزادی هایی که در حقیقت،‏‎ ‎‏زنجیر اسارت شخصیت در برابر عبودیت و آزادی اصیل است.‏

‏هـ . علت آسیب و بحران دموکراسی در غرب ماهیتی فرهنگی دارد؛ بدین سبب،‏‎ ‎‏جامعه اسلامی و حاکمیت دینی، دارای ماهیتی فرهنگی است؛ چرا که ریشه های عمیق‏‎ ‎‏بحران دنیای معاصر را در فرهنگ، اخلاق و معنویت می داند.‏

‏به لحاظ معرفت شناختی نیز اندیشه غربی دچار بحران جدی است. زیرا اصالت‏‎ ‎‏حس و تجربه یا عقلانیت غربی، نتیجه ای جز نسبیت، شکاکیت و عدم اطمینان به بار‏‎ ‎‏نیاورده است. انحرافات فراوانی در دموکراسی مشاهده می شود. اگر بخواهیم مبنایی‏‎ ‎‏نگاه کنیم، باید به این نکته اشاره نماییم که دموکراسی در اصل مبهم است. به همین‏‎ ‎‏خاطر، دموکراسی لیبرال، در مقام عمل، با تناقض ها و مشکلاتی روبه رو است. یادآوری‏‎ ‎‏کاستی های عملی دموکراسی به معنای جست و جو و طرح نظامی است که در آن، ضمن‏‎ ‎‏حفظ کرامت، آزادی ها و ارزش های والای انسانی، جامعه نیز بتواند به اهداف و‏‎ ‎‏آرمان های خویش رسیده و از نفاق و دو رویی، استعمار و استثمار، عدم توجه به کرامت‏‎ ‎‏انسانی، نژاد پرستی، سلطه طلبی، حاکمیت پول و سرمایه خبری نباشد.‏

‏قرن بیست و یکم را عصر احیای دین و معنویت دانسته اند؛ چرا که بسیاری از‏‎ ‎‏مکاتب حاکم جاذبه خود را از دست داده و اسلام حیاتی دوباره پیدا کرده است. امروزه‏‎ ‎‏جهان بیش از هر زمان دیگر، آماده پذیرش دین، معنویت و اخلاق است و سرخوردگی‏‎ ‎‏بشر از مکاتب ساختگی عامل اساسی این امر است. امروزه بازگشت جهانی،‏‎ ‎‏اندیشه های دینی و افول سکولاریزم، از مهم ترین رویدادهایی است که ایجاد شده اند.‏‎ ‎‏پیتر برگر، از جمله اندیشمندانی است که به مطالعات گسترده در زمینه افول سکولاریزم‏‎ ‎‏پرداخته است. او در کتاب ‏‏افول سکولاریزم‏‏ معتقد است که: گرایش وسیع مردم جهان‏‎ ‎‏مخصوصاً جوانان و روشنفکران به معنویت و دینداری حاکی از شکست سکولاریزم و‏‎ ‎‏پیامدهای آن در عرصه جهانی است. از منظر جامعه شناسی، دو پدیده مهم در ارتباط‏‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 55
‏اسلام با جهانی شدن مطرح است: اول، ظهور سیستم سیاسی اسلام و دوم، توجه به‏‎ ‎‏تعاملات فرهنگی اسلام در مقابل مصرف زدگی. بر اساس دیدگاه های اسلام امت‏‎ ‎‏اسلامی، قابلیت ارائه یک سیستم سیاسی با مقبولیت جهانی را دارا است. از این منظر، با‏‎ ‎‏ظهور ابزارهای جهانی ارتباطات و با کمک فن آوری منظم ارتباطی بهتر می توان به یک‏‎ ‎‏نوع اسلام جهانی اندیشید. دیدگاه های اقتصادی اسلام مخالف و منتقد اساسی فرهنگ‏‎ ‎‏مصرفی و سودمحوری غرب است. اسلام، یک دین جهانی، همگانی و فراگیر است و‏‎ ‎‏به یک قوم، نژاد، زبان، کشور و منطقه، اختصاص ندارد. پیامبر اسلام، پیام آور انسان ها‏‎ ‎‏است و رسالت او بین المللی، گسترده و وسیع است. رسالت جهانی اسلام در دو بعد‏‎ ‎‏زمانی و مکانی؛ یعنی برای عموم انسان ها در هر جا که باشند و برای همه ادوار زندگی‏‎ ‎‏بشر جاری است. آیات متعدد قرآن و احادیث معصومین(ع) دلالت بر رسالت جهانی‏‎ ‎‏اسلام در سعادت انسان و جامعه انسانی دارد. اندیشه جهانی بودن و جهانی شدن اسلام‏‎ ‎‏یک اندیشه اصیل اسلامی است که دارای براهین عقلی نیز می باشد. از جمله دلایلی که‏‎ ‎‏می توان برای جهانی بودن دین اسلام و آموزه های آن مطرح کرد، عبارت است از:‏‎ ‎‏هماهنگی این دین با فطرت، قابلیت تبیین عقلانی احکام اسلام، توانایی پاسخگویی به‏‎ ‎‏نیازهای انسان، ارزش و اهمیت عقلانیت در اسلام و....‏

‏جهانی شدن اسلام، بر محور حق و عدالت در رابطه با انسان و جامعه است. اسلام‏‎ ‎‏فردگرایی افراطی و سرمایه داری و آزادی عنان گسیخته لیبرالیزم را نمی پذیرد و‏‎ ‎‏همچنین جامعه گرایی مطلق سوسیالیزم را نیز به نقد می کشد. ‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 56

 

 

 

پی نوشت ها:

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 57

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

منابع

‏قرآن کریم، ترجمۀ استاد الهی قمشه ای، نشر حافظ نوین، چاپ چهارم، تهران،‏‎ ‎‏1373.‏

‏1. ‏‏جهانی شدن و سیاست خارجی‏‏، داریوش اخوان زنجانی، نشر وزارت امور‏‎ ‎‏خارجه، چاپ اول، تهران، 1381.‏

‏2. ‏‏نگاهی به چیستی پدیده جهانی شدن‏‏، محمود اصغری، ماهنامه اندیشه حوزه،‏‎ ‎‏سال هشتم، ش 6، نشر دانشگاه علوم رضوی، مشهد، 1382.‏

‏3. ‏‏تکنوپولی‏‏، نیل پستمن، ترجمه صادق طباطبائی، نشر اطلاعات، چاپ دوم،‏‎ ‎‏تهران، 1375.‏

‏4. ‏‏فرایند جهانی شدن و فراگشت جامعه ایرانی‏‏، محمدرضا تاجیک، فصلنامه‏‎ ‎‏مطالعات راهبردی، سال چهارم، ش سوم، نشر پژوهشگاه مطالعات راهبردی، تهران،‏‎ ‎‏1380. ‏

‏5. ‏‏تاریخچه جامعه شناسی‏‏، جمعی از نویسندگان، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه،‏‎ ‎‏نشر سمت، چاپ اول، تهران، 1373.‏

‏6. ‏‏ جهانی شدن و جنوب‏‏، مارتین خور، ترجمه صلاح الدین چشمه خاور، نشر‏‎ ‎‏مؤسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی، چاپ اول، تهران، 1382.‏

‏7. ‏‏جهانی شدن‏‏، رونالد رابرتسون، ترجمه کمال پولادی، نشر ثالث، چاپ دوم،‏‎ ‎‏تهران، 1382.‏

‏8. ‏‏پایان تاریخ‏‏، مسعود رضوی، نشر شفیعی، چاپ اول، تهران، 1381.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 58
‏9. ‏‏نظریه های جامعه شناسی‏‏، جورج ریتزر، نشر علمی، چاپ سوم، تهران، 1377.‏

‏10. ‏‏مبانی نظری غرب مدرن‏‏، شهریار زرشناس، نشر کتاب صبح، چاپ اول، تهران،‏‎ ‎‏1381.‏

‏11. ‏‏جهانی شدن، برداشت ها و پیامدها‏‏، سید محمدکاظم سجادپور، نشر وزارت امور‏‎ ‎‏خارجه، چاپ دوم، تهران، 1382.‏‏ ‏

‏12. ‏‏درآمدی بر اسلام و جهانی شدن‏‏، عبدالقیوم سجادی، ‏‏نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه‏‎ ‎‏علمیه، چاپ اول، قم، 1383.‏

‏13. ‏‏قمار عاشقانه‏‏، عبدالکریم سروش، نشر صراط، چاپ سوم، تهران، 1379.‏

‏14. ‏‏ویژگی های قرون جدید‏‏، علی شریعتی، نشر چاپخش، چاپ ششم، تهران‏‎ ‎‏،1380.‏

‏15. ‏‏انسان‏‏، علی شریعتی، نشر الهام، چاپ هفتم، تهران، 1378.‏

‏16. ‏‏جهان شمولی اسلام و جهانی سازی‏‏ (کتاب شناسی توصیفی)، فرج الله علی قنبری،‏‎ ‎‏ نشر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ اول، تهران، 1381.‏

‏17. ‏‏ عصر اطلاعات، ‏‏مانوئل کاستلز‏‏، ‏‏ترجمه احمد علیقلیان و...، نشر طرح نو، چاپ‏‎ ‎‏اول، تهران، 1380.‏

‏18. ‏‏جهانی شدن و نظریه روابط بین الملل، ‏‏یان کلارک‏‏، ‏‏ترجمه فرامرز تقی لو، نشر‏‎ ‎‏وزارت امور خارجه، چاپ اول، تهران، 1382.‏

‏19. ‏‏زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی‏‏، لوییس کوزر، ترجمه محسن ثلاثی،‏‎ ‎‏چاپ یازدهم، 1383.‏

‏20. ‏‏پیامدهای مدرنیت،‏‏ آنتونی گیدنز، ‏‏ترجمه محسن ثلاثی، نشر مرکز، چاپ اول،‏‎ ‎‏تهران،1377. ‏

‏21. ‏‏جامعه شناسی، ‏‏آنتونی گیدنز‏‏،‏‏ ترجمه منوچهر صبوری، نشر نی، چاپ سوم،‏‎ ‎‏تهران، 1376.‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 59
‏22. ‏‏میزان الحکمه‏‏، محمد محمدی ری شهری، ترجمه حمیدرضا شیخی، نشر‏‎ ‎‏دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1377.‏

‏23. ‏‏ جهان شمولی اسلام و جهانی سازی‏‏، سید طه مرقاتی، نشر مجمع جهانی تقریب‏‎ ‎‏مذاهب اسلامی، چاپ اول، تهران، 1382.‏

‏24. ‏‏مجموعه آثار‏‏، مرتضی مطهری، نشر صدرا، چاپ هشتم، تهران، 1378.‏

‏25. ‏‏ جامعه شناسی سیاسی معاصر (جهانی شدن سیاست و قدرت)‏‏، کیت نش،‏‎ ‎‏ترجمه محمدتقی دل فروز، نشر کویر، چاپ اول، تهران، 1380.‏

‏26. ‏‏جهانی شدن، ‏‏مالکوم واترز، ‏‏ترجمه اسماعیل مردانی گیوی و...، نشر سازمان‏‎ ‎‏مدیریت صنعتی، چاپ اول، تهران، 1379.‏

‏27. ‏‏برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی، ‏‏ساموئل هانتینگتون، ترجمه محمدعلی‏‎ ‎‏رفیعی، نشر دفتر پژوهش های فرهنگی، چاپ اول، تهران، 1378.‏

‏28. ‏‏جهانی شدن و مخالفان آن، دیوید هلد، ‏‏ترجمه مسعود کرباسیان، نشر علمی و‏‎ ‎‏فرهنگی، چاپ اول، تهران، 1382.‏

‏ ‏


مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 60

‎ ‎

مجموعه آثار همایش بین المللی امام خمینی (س) و قلمرو دین (1) «کرامت انسان» ـ جلد 1اصول و مبانی کرامت انسان ـ جلد 1صفحه 61

  • . جهان شمولی اسلام و جهانی سازی، ج1، ص 7.
  • . جهانی شدن و مخالفان آن، ص 1.
  • . پیامدهای مدرنیت، ص 76 ـ 77.
  • . برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی، ص 87.
  • . نظریه های جامعه شناسی، ص 248.
  • . جهان شمولی اسلام و جهانی سازی، ج1، ص 191.
  • . درآمدی بر اسلام و جهانی شدن، ص 40.
  • . جامعه شناسی، ص 77.
  • . انسان، ص 130.
  • . مصباح الشریعه، ص 536.
  • . مجموعه آثار، ج 2، ص 23.
  • . انسان، ص 16.
  • . میزان الحکمه، ص 3493.
  • . همان، ص 3499.
  • . روم (30): 30.
  • . قیامت (75): 14 ـ 15.
  • . انشقاق (84): 6.
  • . مائده (5): 32.
  • . بقره (2): 62.
  • . میزان الحکمه، ص 359.
  • . همان، ص 365.
  • . مجموعه آثار، ج2، ص 24.
  • . همان، ص 273.
  • . نحل (16): 97.
  • . نهج البلاغه، نامۀ 31.
  • . مائده (5): 32.
  • . انسان (76): 3.
  • . حجرات (49): 10.
  • . نور (24): 55.
  • . مائده (5): 2.
  • . یونس (10): 65.
  • . منافقون (63): 8.