همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س)

ماهیت و مؤلفه های تفسیر به رأی از نگاه امام خمینی رحمة الله

 

‏ ‏

 

ماهیت و مؤلفه‌های تفسیر به‌رأی 

 

از نگاه امام خمینی(رحمةالله)

 

 

علی نصیری

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 203

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 204

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

مقدمه

‏تفسیر به‌رأی، یا تحریف معنوی، از جمله مباحث پرچالش و در عین حال، بسیار ‏‎ ‎‏تأثیرگذار علوم قرآنی است که با توجه به هشدار مکرر روایات از آن، از آغاز، مورد ‏‎ ‎‏توجه مفسران و قرآن پژوهان قرار گرفت. از این جهت، در مقدمه عموم تفاسیر فریقین ‏‎ ‎‏و نیز کتب علوم قرآنی، از آن گفت‌وگو شده است‏‏؛‏‏ اما به نظر نگارنده، این مباحث ‏‎ ‎‏همچنان به گفت‌وگوی زیادی نیاز دارد، زیرا هنوز هم افزون بر ابهام در مفهوم تفسیر ‏‎ ‎‏به‌رأی، معیارها و ملاک‌های تمییز تفسیر صحیح از تفسیر به‌رأی، روشن نشده است.‏

‏شاهد سخن آن که معمولاً سبک‌های تفسیری مختلف، یکدیگر را به تفسیر به‌رأی ‏‎ ‎‏متهم می‌کنند. نگریستن در گفتار صاحب‌نظران این فن نشان می‌دهد که هیچ کس در ‏‎ ‎‏صدور روایات نهی کننده از تفسیر به‌رأی و حرمت آن تردید ندارد. آنچه در آن ‏‎ ‎‏اختلاف شده، مفهوم تفسیر به‌رأی است. علت عدم تردید در حرمت و ممنوعیت تفسیر ‏‎ ‎‏به‌رأی، وجود روایات بسیار در این زمینه است که از پیامبر و اهل بیت‏‏(علیهم السلام)‏‏رسیده و ‏‎ ‎‏همه صحابه و تابعان نیز بر صحت آنها صحّه گذاشته‌اند‏‏؛‏‏ به گونه‌ای که حتی گفته‌اند، ‏‎ ‎‏بسیاری از بزرگان صحابه و تابعان، به دلیل بیم از در غلتیدن در تفسیر به‌رأی، از ‏‎ ‎‏هرگونه اظهار نظر در زمینه قرآن اجتناب می‌کردند.‏‎[1]‎‏ حتی برخی بزرگان، مدعی تواتر ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 205
‏معنوی روایات ناهی از تفسیر به‌رأی شده‌اند.‏‎[2]‎

‏در روایتی بسیار معروف از پیامبر‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ چنین آمده است:‏

«من فسّر القرآن برأیه فلیتبوّأ مقعده من النار»‏؛‏‎[3]‎‏ هر کس قرآن را از روی رأی ‏‎ ‎‏خود تفسیر کند، جایگاه خود را در آتش فراهم می‌سازد.‏

‏در برخی روایات آمده است که تفسیر به‌رأی، حتی اگر با واقع مطابقت کند، پاداشی ‏‎ ‎‏به همراه ندارد. امام صادق‏‏(علیه السلام)‏‏ فرمود:‏

«من فسّر القرآن برأیه فأصاب لم یوجر وإن أخطأ کان إثمه علیه»‏؛‏‎[4]‎‏ هر کس ‏‎ ‎‏قرآن را طبق رأی خود تفسیر کند، اگر مطابق واقع باشد، پاداشی ندارد و اگر ‏‎ ‎‏خطا کرده باشد، گناهش بر عهده اوست.‏

‏در برخی روایات، تفسیر به‌رأی تا سر حد کفر بر شمرده شده است:‏

«... ومن فسّر برأیه آیة من کتاب الله فقد کفر»‏؛‏‎[5]‎‏ هر کس یک آیه قرآن را طبق ‏‎ ‎‏رأی خود تفسیر کند، کافر شده است.‏

‏در روایتی از پیامبر‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ تأویل ناصحیح قرآن، یکی از نگرانی‌های آن حضرت از امت ‏‎ ‎‏برشمرده شده است:‏

«إنّما أتخوّف علی اُمّتی من بعدی ثلاث خصال: أن یتأوّلوا القرآن علی غیر ‎ ‎تأویله...»‏؛‏‎[6]‎‏ بر امتم پس از خود، از سه چیز بیمناکم، این‌که قرآن را بر غیر ‏‎ ‎‏تأویل (صحیح) آن به تأویل برند... .‏

‏در شماری روایات، برخی از مدعیان تفسیر، همچون قتاده، به دلیل تکیه به آرای ‏‎ ‎‏شخصی در تفسیر قرآن، نکوهش شده‌اند.‏‎[7]‎


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 206
‏افزون بر روایات نهی از تفسیر به‌رأی، از اظهار نظر درباره قرآن، بی تکیه به دلیل ‏‎ ‎‏علمی‌ نیز نکوهش شده است، در روایت نبوی چنین آمده است:‏

«من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوّأ مقعده من النار»‏؛‏‎[8]‎‏ هر کس درباره قرآن ‏‎ ‎‏سخنی بی علم بگوید، باید برای خود جایگاهی از آتش فراهم سازد.‏

‏ما در این مقاله، نخست به صورت کوتاه و گذرا، مفهوم تفسیر به‌رأی را از نگاه‌ ‏‎ ‎‏اندیشه‌وران مسلمان بررسی می‌کنیم، آن گاه به بررسی دیدگاه امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ در این ‏‎ ‎‏باره می‌پردازیم.‏

مفهوم تفسیر به‌رأی از نگاه اندیشه‌وران

‏شیخ طوسی پس از ذکر روایات ناهی تفسیر به‌رأی، پس از آن‌که تأکید می‌کند که ‏‎ ‎‏ظاهر این روایات، یعنی تفسیر اجتهادی قرآن، متروک است، معانی قرآن را به چهار ‏‎ ‎‏دسته تقسیم کرده، تفسیر به‌رأی را ناظر به دو دسته مجمل و الفاظ مشترک دانسته ‏‎ ‎‏است.‏‎[9]‎‏ بر این اساس، از نظر شیخ طوسی، اظهار نظر قطعی، بی‌استناد به روایات ‏‎ ‎‏صحیح در موارد مجمل، همچون: ‏)أقِیمُوا الصَّلوةَ( ‏و مشترک لفظی، مستلزم تفسیر ‏‎ ‎‏به‌رأی است. فیض کاشانی پس از بررسی روایات، تفسیر به‌رأی را به دو معنا دانسته ‏‎ ‎‏است:‏

‏1. تفسیر از روی میل و هوای نفس، به هدف تحمیل دیدگاه شخصی.‏

‏2. تفسیر بدون رعایت اصول و قواعد آن.‏‎[10]‎

‏علامه طباطبایی‏‏(رحمةالله)‏‏ در مفهوم تفسیر به‌رأی، ده دیدگاه به شرح ذیل نقل کرده است:‏

‏تفسیر با فقدان دانش‌های لازم‏‏؛‏

‏ تفسیر آیات متشابه‏‏؛‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 207
‏ تفسیر به منظور تقویت دیدگاه شخصی‏‏؛‏

‏ ادعای دستیابی قطعی به مراد خداوند‏‏؛‏

‏ تفسیر از روی استحسان عقلی‏‏؛‏

‏ اظهار نظر درباره مشکلات قرآن بدون آگاهی از دیدگاه‌های صحابه و تابعان‏‏؛‏

‏ اظهار نظر در قرآن به رغم آن که می‌داند که حق جز آن است‏‏؛‏

‏ تفسیر قرآن بی دلیل علمی‏‏؛‏

‏ تفسیر بر اساس ظواهر آیات، بر این اساس که برای قرآن ظهوری منعقد نمی‌شود‏‏؛‏

‏ عمل به ظواهر قرآن، بر اساس این دیدگاه قرآن دارای ظهور است‏‏؛‏

‏ اما قابل دستیابی برای ما نیست.‏

‏علامه طباطبایی خود معتقد است که مقصود از تفسیر به‌رأی، استبداد و استقلال در ‏‎ ‎‏تفسیر قرآن است. بنابراین، برای گریز از تفسیر به‌رأی باید از غیر قرآن کمک گرفت. ‏‎ ‎‏ایشان بر اساس دیدگاه طولی بودن سنت در برابر قرآن، بر این باور است که برای ‏‎ ‎‏تفسیر قرآن تنها باید از قرآن کمک گرفت.‏‎[11]‎

‏آیت الله معرفت پس از ذکر دیدگاه‌های مختلف در این زمینه، دیدگاه فیض کاشانی ‏‎ ‎‏را پذیرفته که تفسیر به‌رأی، به یکی از دو معنا، به کار رفته است: تحمیل رأی‏‏؛‏‏ تفسیر ‏‎ ‎‏بدون رعایت قواعد.‏‎[12]‎

‏در میان عالمان اهل سنت، بغدادی چنین آورده است:‏

‏علما می‌گویند: نهی از اظهار نظر از روی رأی در قرآن، در حق کسی وارد ‏‎ ‎‏شده که قرآن را طبق مقصود نفسانی خود تفسیر کرده و از هوای نفس خود ‏‎ ‎‏پیروی می‌کند. این امر می‌تواند، از روی علم باشد، بسان باطنیه و خوارج که ‏‎ ‎‏قرآن را برای تثبیت بدعتشان تفسیر می‌کنند‏‏؛‏‏ گاه نیز می‌تواند از روی جهل ‏‎ ‎‏باشد‏‏؛‏‏ اما تأویل یعنی ارائه معنایی از آیه بر اساس استنباط که با آیات قبل و ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 208
‏پس از آیه هماهنگ بوده و با کتاب و سنت مخالفت نداشته باشد، از نظر ‏‎ ‎‏علما جایز است.‏‎[13]‎

‏شاطبی مفسران را به سه دسته تقسیم کرده است:‏

‏1. در صدر، راسخان در علم‌اند‏‏؛‏‏ ‏

‏2. خود می‌دانند که بدان حدّ نرسیده‌اند‏‏؛‏‏ ‏

‏3. شک دارند که به این حد رسیده‌اند.‏

‏دسته دوم و سوم، از نظر شاطبی، مشمول نهی از تفسیر قرآن‌اند.‏‎[14]‎

‏قرطبی به نقل برخی صاحب‌نظران، آورده است که مقصود از تفسیر به‌رأی، تفسیر ‏‎ ‎‏از روی هوا و هوس و بدون برگرفتن از بزرگان سلف است.‏‎[15]‎

‏در این بین، محمّد حسین ذهبی، از متأخران، معتقد است که رأی، به معنای اجتهاد ‏‎ ‎‏است و اجتهاد می‌تواند، بر قواعد و اصول صحیح یا ناصحیح استوار باشد، پس تفسیر ‏‎ ‎‏به‌رأی، به دو قسم ممدوح و مذموم منقسم است.‏‎[16]‎

‏مسأله قابل توجه در این میان این است که بررسی تاریخ فقه، تفسیر، کلام و هر جا ‏‎ ‎‏که میان عقل و نقل تقابل وجود دارد، نشان می‌دهد که سه نوع تفکر، در برخورد با ‏‎ ‎‏متون دینی، اعم از قرآن و حدیث در میان اندیشه‌وران مسلمان پدید آمد:‏

1. تفکر نقل گرایی

‏ مدافعان این تفکر معتقدند که در تقابل عقل و نقل، مطلقاً نقل مقدم است. آنان هرگونه ‏‎ ‎‏عقل‌گرایی در برخورد با متون دینی را تخطئه کرده، هرگونه تأویل آیات و روایات، ‏‎ ‎‏حتی در موارد تعارض با عقل قطعی را ناروا می‌دانند. این اندیشه در فقه، مکتب فقهی ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 209
‏مدینه و در حدیث و کلام، مکتب اهل حدیث و ظاهرگرا را پدید آورد. مالک بن انس ‏‎ ‎‏و احمد بن حنبل، از بنیان‌گذاران این تفکراند.‏

2. تفکر عقل‌گرای افراطی

‏بنیان‌گذاران این مشرب فکری، بر این باورند که در تقابل عقل و نقل، مطلقاً عقل مقدم ‏‎ ‎‏است. از نظر آنان، عقل افزون بر تشخیص حسن و قبح افعال و صفات، و تأویل متون ‏‎ ‎‏دینی، حتی قادر به پدید آوردن احکام شرعی در عرصه‌هایی است که شرع در آن ‏‎ ‎‏ساکت است. بر اساس این تفکر، عقل نه تنها وسیله استنباط احکام شرعی از کتاب و ‏‎ ‎‏سنت است، بلکه خود می‌تواند، به عنوان آبشخور استخراج احکام، نقش‌آفرینی کند. ‏‎ ‎‏پدید آمدن نهضت رأی و قیاس در میان فقه اهل سنت و افزوده شدن عناوینی چون ‏‎ ‎‏قیاس، استحسان، سد ذرایع و مصالح مرسله به منابع اجتهاد که اوج آن در فقه ابوحنیفه ‏‎ ‎‏خود نمایی کرد و نیز ظهور معتزله در تاریخ کلام اهل سنت، از دستاوردهای این ‏‎ ‎‏رویکرد فکری بوده است.‏

3. تفکر اعتدال‌گرایان

‏این تفکر، در سایه تعلیم اهل بیت‏‏(علیهم السلام)‏‏، در میان پیروان آنان، البته نه تمام فرق شیعه، ‏‎ ‎‏رخ نمود. ائمه‏‏(علیهم السلام)‏‏ در تمام موضع‌گیری‌های خود در برخورد با قرآن و سنت، ضمن ‏‎ ‎‏تقبیح نقل‌گرایی مفرط که عقل را از هر جهت ناکار آمد می‌سازد، عقل‌گرایی افراطی و ‏‎ ‎‏نظر مدافعان مکتب رأی و قیاس را نیز مردود دانسته‌اند. شیوه اهل بیت اعتنا و اعتماد ‏‎ ‎‏به عقل در موارد بایسته، بر اساس ضوابط و قواعد صحیح است.‏

‏از نمونه‌های شایع آن، دعوت امام صادق‏‏(علیه السلام)‏‏ به مراجعه به قرآن و استخراج ‏‎ ‎‏احکام از آیاتی نظیر ‏)وَما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَج(‎[17]‎‏ است‏‎[18]‎‏ که خود نوعی ‏‎ ‎‏تجویز عقل‌گرایی در برخورد با آیات است و در کنار آن، نکوهش ابان بن تغلب، از ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 210
‏تکیه کردن به قیاس عقلانی در مسأله دیه است.‏‎[19]‎

‏بر این اساس، آنچه در روایات، درباره نکوهش از رأی گرایی در تفسیر قرآن رسیده ‏‎ ‎‏است، ناظر به عقل‌گرایی از نوع دوم و افراطی است که شخص گمان می‌برد، تمام ‏‎ ‎‏اسرار و مفاهیم قرآن را بی‌توجه به سنت و رهنمایی معصوم می‌تواند فرا چنگ آورد. ‏‎ ‎‏روایت ‏«إنّما یعرف القرآن من خوطب به»‎[20]‎‏ و ‏«لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر ‎ ‎القرآن»‎[21]‎‏ ناظر به این نکته است، چنان که تمام روایاتی که هم صدا با قرآن، تفکر و تدبر ‏‎ ‎‏و تفسیر قرآن را تجویز کرده‌اند، به عقل‌گرایی از نوع معتدل و میانه که ضمن بها دادن ‏‎ ‎‏به عقل، بر مراجعه به روایات صحیح پای می‌فشارد، ناظراند.‏‎[22]‎‏ بنابراین، تعبیر نهی از ‏‎ ‎‏رأی‌گرایی در تفسیر، با عقل‌گرایی در تفسیر تفاوت دارد. تعبیر سنت ناظر به عقل‌گرایی ‏‎ ‎‏مفرط است‏‏؛‏‏ از این جهت، تفسیر به‌رأی، هماره نکوهیده و مذموم است و چنان نیست ‏‎ ‎‏که به گمان محمد حسین ذهبی، به مذموم و ممدوح قابل تقسیم باشد.‏

مفهوم تفسیر به‌رأی از نگاه امام خمینی

‏از مجموعه گفتاری که از حضرت امام، در زمینه تفسیر به‌رأی انعکاس یافته، به دست ‏‎ ‎‏می‌آید که تفسیر به‌رأی از نظر ایشان، در یکی از چهار معنای ذیل به کار می‌رود:‏

‏1. یک‌سونگری در تفسیر قرآن‏‏؛‏‏ 2. تفسیر آیات الاحکام بی یاری جستن از روایات‏‏؛‏‏ ‏‎ ‎‏3. تحمیل آرا بر قرآن‏‏؛‏‏ 4. تفسیر آیات بدون برخورداری از دانش‌های بایسته تفسیری.‏

‏این چهار معنا می‌تواند، ماهیت و مؤلفه‌های تفسیر به‌رأی باشد‏‏؛‏‏ به این معنا که با ‏‎ ‎‏تحقق همه یا هر یک از آن‌ها، مفهوم تفسیر به‌رأی تحقق می‌یابد. اینک به اختصار به ‏‎ ‎‏بررسی این چهار مفهوم می‌پردازیم.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 211
1. یک‌سونگری در تفسیر قرآن

‏بر هر قرآن‌شناسی آشکار است که بخشی از گزاره‌های قرآن، به ابعاد معنوی و آن ‏‎ ‎‏جهانی ناظر است‏‏؛‏‏ نظیر دعوت قرآن به ذخیره کردن زاد و توشه برای آخرت و تشویق ‏‎ ‎‏مؤمنان به عبادت و برخاستن برای ادای نماز شب و تلاوت قرآن. بخشی دیگر از ‏‎ ‎‏گزاره‌ها نیز ابعاد مادی و این جهانی را در بر می‌گیرد‏‏؛‏‏ نظیر دعوت قرآن به آباد کردن ‏‎ ‎‏دنیا یا جهاد و مبارزه با کافران و مشرکان.‏

‏عدم توجه به این نکته و اصرار بر معنوی و آن جهانی بودن همه آیات قرآن یا ‏‎ ‎‏مادی و این جهانی بودن گزاره‌های قرآن که از سوی برخی مفسّران ادعا شده، همان ‏‎ ‎‏یک‌سونگری در قرآن است که از نظر امام خمینی، یکی از مصادیق تفسیر به‌رأی است. ‏‎ ‎‏گفتار ایشان درباره دسته نخست مفسران که همه آیات قرآن را در بعد معنوی خلاصه ‏‎ ‎‏کردند، چنین است:‏

‏بسیاری از زمان‌ها بر ما گذشت که یک طایفه‌ای فیلسوف ... عارف و صوفی ‏‎ ‎‏و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، این‌ها گرفتند آن ‏‎ ‎‏معنویات را، هر کسی به ‌اندازه ادراک خودش، و تخطئه کردند قشریون ‏‎ ‎‎]‎‏را‏‎[‎‏... وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ... اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات ‏‎ ‎‏عرفانی و جهات فلسفی و جهات معنوی، و به کلی غفلت کردند از حیات ‏‎ ‎‏دنیاوی و جهاتی که در این‌جا به آن احتیاج هست.‏‎[23]‎

‏در جایی دیگر نیز در انتقاد از برخورد عرفا با قرآن و یک‌سونگری آنان چنین ‏‎ ‎‏آورده‌اند:‏

‏عرفا اسلام را قبول داشتند، لکن تمام مسائل را برمی‌گرداندند به آن معانی ‏‎ ‎‏عرفانی، مسائل روز قائل نبودند. حتی اگر روایتی یا آیه‌ای در جهاد می‌آمد، ‏‎ ‎‏این‌ها همان «جهاد نفس» را می‌گفتند هست. و اسلام را با یک صورت ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 212
‏دیگری غیر از آن صورت واقعی که جامع است، جامع همه اطراف است، ‏‎ ‎‏نظر می‌کردند.‏‎[24]‎

‏نیز آورده‌اند:‏

‏طایفه‌ای که قرآن را و احادیث را تأویل می‌کردند به «ماورای طبیعت» و به ‏‎ ‎‏این زندگی دنیا اصلاً توجه نداشتند. به حکومت اسلامی‌ توجه نداشتند.‏‎[25]‎

‏امام خمینی همچنین در انتقاد از یک‌سونگری کسانی که همه گزاره‌های قرآنی را ‏‎ ‎‏مادی و این جهانی می‌دانند، چنین آورده است:‏

‏همان عصر یک دسته دیگری که اشتغال داشتند به امور فقهی و به امور ‏‎ ‎‏تعبدی، این‌ها هم تخطئه کردند آن‌ها را... این‌ها محصور کردند اسلام را به ‏‎ ‎‏احکام فرعیه.‏‎[26]‎

‏از نظر امام، حمل گزاره‌های قرآن بر مسائل مادی و این دنیایی واکنشی در برابر ‏‎ ‎‏دسته نخست بود:‏

‏... بعدها مبتلا شدیم یک عکس العملی در مقابل او ... این طایفه دوم عکس ‏‎ ‎‏کردند، معنویات را فدای مادیات کردند، آن‌ها مادیات را فدای معنویات ‏‎ ‎‏کرده بودند و این‌ها معنویات را فدای مادیات کردند. هر آیه‌ای که دستشان ‏‎ ‎‏می‌رسد و بتوانند، تأویل می‌کنند به یک امر دنیایی، کانّه ماورای دنیا چیزی ‏‎ ‎‏نیست.... ماورای این عالم خبری نیست‏‏؛‏‏ همه مسائل را فدای همین عالم ‏‎ ‎‏می‌کنند.‏‎[27]‎


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 213
همسانی نظر علامه طباطبایی با امام خمینی در انتقاد از یک‌سونگری به قرآن

‏علامه طباطبایی در مقدمه ‏‏المیزان‏‏ در انتقاد از گرایش‌های یک‌سونگر در زمینه تفسیر ‏‎ ‎‏قرآن و در برشمردن انواع یک‌سونگری، به دو نگرش انحصاری عرفانی و مادی اشاره ‏‎ ‎‏کرده است.‏

‏ایشان درباره یک‌سونگری تفاسیر عرفا و متصوفه چنین آورده است:‏

‏اما متصوفه به خاطر اشتغالشان به سیر در باطن خلقت و اعتنایشان به ‏‎ ‎‏شأن آیات انفسی و عدم توجه به عالم ظاهر و آیات آفاقی، در مباحث ‏‎ ‎‏تفسیری تنها به تأویل بسنده کرده و تنزیل (و تفسیر لفظی آیات) را کنار ‏‎ ‎‏گذاشتند.‏‎[28]‎

‏درباره یک‌سونگری مادی‌انگارانه به گزاره‌های قرآن نیز چنین آورده‌اند:‏

‏در این دوران مسلک جدیدی در تفسیر رخ نمود و شماری از ‌اندیشه‌وران ‏‎ ‎‏مسلمان در اثر غوطه‌ور شدن در علوم طبیعی و دانش‌هایی که بر حس و ‏‎ ‎‏تجربه استوار است و نیز علوم اجتماعی که بر آمار مبتنی است، به مکاتب ‏‎ ‎‏مادی اروپایی، اعم از مکتب حس‌گرایان (ماتریالیست‌ها) یا مذهب اصالت ‏‎ ‎‏عمل (پراگماتسیت‌ها) گرایش پیدا کردند. بر این اساس گفتند، امکان ندارد ‏‎ ‎‏که معارف دینی با دستاوردهای علوم بشری مخالف باشد... ، پس آنچه که ‏‎ ‎‏دین از آن خبر آورده و علوم آن‌ها را تکذیب کرده است‏‏؛‏‏ نظیر عرش، ‏‎ ‎‏کرسی، لوح و قلم باید به تأویل برده شوند.‏‎[29]‎

‏البته دیدگاه امام خمینی و علامه طباطبایی، در تبیین یک‌سونگری قرآن، از این ‏‎ ‎‏جهت تفاوت دارد که مقصود امام از یک‌سونگری فقها، انکار گزاره‌های متافیزیکی به ‏‎ ‎‏دلیل عدم سازگاری با دستاوردهای علوم بشری نیست، بلکه مقصود ایشان، عدم اهتمام ‏‎ ‎‏این دست مفسران به ابعاد معنوی و عرفانی قرآن است.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 214
2. تفسیر آیات الاحکام بدون یاری جستن از روایات

‏امام خمینی در فرازی از مباحث قرآنی خود، در دفاع از برخی تأویلات عرفا آورده‌اند ‏‎ ‎‏که این دست تأویلات را اساساً نباید تفسیر تلقی کرد تا احیاناً شائبه تفسیر به‌رأی به ‏‎ ‎‏نظر آید، بلکه آن‌ها را باید از قبیل استخراج لوازم گفتار الهی دانست:‏

‏... استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست ‏‎ ‎‏تا تفسیر به‌رأی باشد‏‏؛‏‏ مثلاً اگر کسی از کیفیت مذاکرات حضرت ‏‎ ‎‏موسی[‏‏(علیه السلام)]‏‏ با خضر و کیفیت معاشرت آن‌ها و شدّ رحال حضرت موسی، ‏‎ ‎‏با آن عظمت مقام نبوت، برای به دست آوردن علمی ‌که پیش او نبوده، و ‏‎ ‎‏کیفیت عرض حاجت خود به حضرت خضر ـ  به طوری که در کریمه ‏‎ ‎‏شریفه ‏)هَلْ أتَّبِعُکَ عَلَی أنْ تُعَلّمَنِ مِمَّا عُلّمْتَ رُشْداً(‎[30]‎ ‏مذکور است ـ و ‏‎ ‎‏کیفیت جواب خضر، و عذرخواهیهای حضرت موسی، بزرگی مقام علم و ‏‎ ‎‏آداب سلوک متعلم با معلم را که شاید بیست ادب در آن هست، استفاده ‏‎ ‎‏کند، این چه ربط به تفسیر دارد تا تفسیر به‌رأی باشد و بسیاری از استفادات ‏‎ ‎‏قرآن از این قبیل است. و در معارف، مثلاً اگر کسی از قول خدای تعالی: ‏‎ ‎)الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِینَ(‎[31]‎ ‏که حصر جمیع محامد و اختصاص تمام اثنیه ‏‎ ‎‏است به حق تعالی، استفاده توحید افعالی کند و بگوید از آیه شریفه استفاده ‏‎ ‎‏شود که هر کمال و جمال و هر عزت و جلالی که در عالم است و چشم ‏‎ ‎‏احول و قلب محجوب... را از خود چیزی نیست، و لهذا محمدت و ثنا ‏‎ ‎‏خاص به حق است و کسی را در آن شرکت نیست، این چه مربوط به تفسیر ‏‎ ‎‏است تا اسمش تفسیر به‌رأی باشد یا نباشد‏‏؛‏‏ الی غیر ذلک از اموری که از ‏‎ ‎‏لوازم کلام استفاده شود که مربوط به تفسیر به هیچ وجه نیست.‏‎[32]‎


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 215
‏آنچه آیت الله معرفت در تحلیل تفاسیر عرفانی آورده و مدعی شده‌اند که گفتار و ‏‎ ‎‏تفسیر عرفا از باب استشهاد و تداعی معانی است، نه استناد به آیات قرآن، از این رو ‏‎ ‎‏نباید نام آن‌ها را تفسیر گذاشت، شبیه سخنی است که از امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ نقل کردیم.‏‎[33]‎

‏آنگاه حضرت امام نظریه جدیدی در زمینه مفهوم و ماهیت تفسیر به‌رأی ارائه کرده ‏‎ ‎‏به احتمال زیاد، مقصود از تفسیر به‌رأی، اظهار نظر بی‌استمداد از روایات معصومان در ‏‎ ‎‏زمینه آیات الاحکام است. گفتار ایشان در این باره چنین است:‏

‏علاوه بر آن‌که، در تفسیر به‌رأی نیز کلامی‌است که شاید آن غیر مربوط به ‏‎ ‎‏آیات معارف و علوم عقلیه که موافق موازین برهانیه است و آیات اخلاقیه ‏‎ ‎‏که عقل را در آن مدخلیت است باشد، زیرا که این تفاسیر مطابق با برهان ‏‎ ‎‏متین عقلی یا اعتبارات واضحه عقلیه است که اگر ظاهری بر خلاف آن‌ها ‏‎ ‎‏باشد، لازم است آن را از آن ظاهر مصروف نمود‏‏؛‏‏ مثلاً در کریمه شریفه ‏‎ ‎)وَجاءَ رَبُّکَ( ‏و‏)الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی(‏ که فهم عرفی مخالف با ‏‎ ‎‏برهان است، ردّ این ظاهر و تفسیر مطابق با برهان تفسیر به‌رأی نیست و به ‏‎ ‎‏هیچ وجه ممنوع نخواهد بود، پس محتمل است، بلکه مظنون است که تفسیر ‏‎ ‎‏به‌رأی، راجع به آیات احکام باشد که دست آرا و عقول از آن کوتاه است و ‏‎ ‎‏به صرف تعبّد و انقیاد از خزّان وحی و مهابط ملائکة الله باید اخذ کرد‏‏؛‏‏ ‏‎ ‎‏چنانچه اکثر روایات شریفه در این باب در مقابل فقهای عامه که دین خدا را ‏‎ ‎‏با عقول خود و مقایسات می‌خواستند بفهمند، وارد شده است. و این‌که در ‏‎ ‎‏بعضی روایات شریفه است که ‏«لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر ‎ ‎القرآن»‏ و همچنین روایت شریفه که می‌فرماید: ‏«دین الله لا یصاب بالعقول»‏ ‏‎ ‎‏شهادت دهد بر این‌که مقصود از ‏«دین الله»‏ احکام تعبّدیه دین است‏‏؛‏‏ والا باب ‏‎ ‎‏اثبات صانع و توحید و تقدیس و اثبات معاد و نبوت، بلکه مطلق معارف، ‏‎ ‎‏حق طلق عقول و از مختصات آن است.‏‎[34]‎


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 216
‏بر این اساس، حضرت امام گزاره‌های قرآن را به سه دسته گزاره‌های عقاید یا ‏‎ ‎‏معارف، گزاره‌های اخلاقی و گزاره‌های فقهی تقسیم کرده‌اند و این با روایت معروف ‏‎ ‎‏پیامبر اکرم‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ مطابق است که فرمود:‏

«إنّما العلم ثلاثه: آیة محکمة أو سنّة عادلة أو فریضة قائمة»‏؛‏‎[35]‎‏ همانا علم در ‏‎ ‎‏سه چیز منحصر است: نشانه‌ای استوار یا سنتی میانه یا واجبی برپا.‏

‏از نظر امام، مقصود از تفسیر به‌رأی، اظهار نظر در گزاره‌های فقهی قرآن بدون ‏‎ ‎‏استمداد از معصومان است، زیرا این گزاره‌ها اموری تعبدی‌اند و در امور تعبدی فکر و ‏‎ ‎‏تعقل جایی ندارد. به ظاهر این تحلیل از تفسیر به‌رأی، منحصر به امام خمینی است و از ‏‎ ‎‏دیگر‌ اندیشه‌وران شنیده نشده است.‏

3. تحمیل آرا بر قرآن

‏چنان‌که در مقدمه این بحث گذشت، رایج‌ترین نظریه درباره مفهوم تفسیر به‌رأی، همان ‏‎ ‎‏تحمیل رأی بر قرآن است‏‏؛‏‏ به این معنا که مفسر پیش از ورود به قرآن، دیدگاه و ‏‎ ‎‏نگرشی را به عنوان نگرشی صحیح تلقی کرده، و با مراجعه به قرآن، درصدد تطبیق ‏‎ ‎‏مدالیل آیات با آن نظریه و نگرش برآید. این امر در حقیقت به معنای تحمیل رأی بر ‏‎ ‎‏قرآن است.‏

‏امیر مؤمنان‏‏(علیه السلام)‏‏ در این باره چنین فرموده است:‏

‏«‏یعطف الهوی علی الهدی إذا عطفوا الهوی علی الهدی ویعطف الرأی علی ‎ ‎القرآن إذا عطفوا القرآن علی الرأی‏».‏‎[36]‎

‏یکی از نظرات منعکس شده در گفتار امام خمینی در زمینه تفسیر به‌رأی همین ‏‎ ‎‏نظریه است. گفتار ایشان در پاسخ به نامه اتحادیه انجمن‌های اسلامی‌ دانشجویان در ‏‎ ‎‏اروپا در این باره چنین است:‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 217
‏باید شما دانشجویان دانشگاه‌ها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت ‏‎ ‎‏دادن سلیقه و آرای شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در ‏‎ ‎‏تأویل احکام اسلام و مدارک آن جداً خودداری کنید.‏‎[37]‎

‏ایشان همچنین در جایی دیگر این تذکر را تکرار کرده‌اند:‏

‏لازم است تذکر دهم که نویسندگان و متفکران محترم از تأویل و تفسیر ‏‎ ‎‏قرآن کریم و احکام اسلام با آراء خود ـ جداً ـ خودداری کنند.‏‎[38]‎

‏امام در بخشی دیگر از گفتار خود، از این خطر هشدار داده که افراد و گروه‌هایی چون ‏‎ ‎‏کمونیست‌ها که به هیچ یک از عقاید و آموزه‌های دینی باور ندارند، برای آن‌که جوانان ‏‎ ‎‏ساده‌لوح را فریب دهند و به حرف‌ها و‌اندیشه‌های الحادی خود رنگ بوی دین بدهند، با ‏‎ ‎‏ژست تفسیری، به سراغ قرآن آمده، مبانی الحادی خود را بر قرآن تحمیل کردند:‏

‏در این اواخر هم یک اشخاصی... که اصلاً اهل تفسیر نیستند، این‌ها ‏‎ ‎‏خواسته‌اند مقاصدی ‏‎]‎‏را‏‎[‎‏ که خودشان دارند به قرآن و به سنت نسبت بدهند. ‏‎ ‎‏حتی یک طایفه‌ای از چپی‌ها و کمونیست‌ها هم به قرآن تمسک می‌کنند‏‏؛‏‏ ‏‎ ‎‏برای همان مقصدی که دارند این‌ها... مقصد خودشان را می‌خواهند به خورد ‏‎ ‎‏جوان‌های ما بدهند.‏‎[39]‎

‏در جای دیگر هم آورده‌اند:‏

‏افرادی ... تحت تأثیر مکتب‌های انحرافی، آیات قرآن کریم و متون احادیث ‏‎ ‎‏را به میل خود تفسیر کرده و با آن مکتب‌ها تطبیق می‌نمایند.‏‎[40]‎

4. تفسیر آیات بی برخورداری از دانش‌های بایسته تفسیر

‏از جمله دیدگاه‌های رایج درباره مفهوم تفسیر به‌رأی، چنان‌که گذشت، اظهار نظر در ‏‎ ‎‏تفسیر آیات بدون برخورداری از توانایی لازم علمی‌ و دانش‌های بایسته تفسیر است.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 218
‏دانشوران مسلمان، بارها بر این نکته پای فشرده‌اند که مفسّر قرآن، افزون بر ‏‎ ‎‏برخورداری از علوم عام، همچون صرف، نحو، بلاغت، لغت، فقه و اصول، باید به ‏‎ ‎‏دانش‌های خاص تفسیری همچون علوم قرآن، رجال، درایه، تاریخ و فرهنگ دوران ‏‎ ‎‏جاهلیت و اسلام، مبانی و قواعد تفسیر و ... آگاهی لازم و جامع داشته باشد و عدم ‏‎ ‎‏تحقق هر یک از این دانش‌ها موجب لغزش در تفسیر آیات می‌شود.‏‎[41]‎

‏متأسفانه برخی افراد، در گذشته و حال، با داشتن معلومات اولیه و ابتدایی در زمینه ‏‎ ‎‏علوم اسلامی، ورود به عرصۀ تفسیر را برای خود روا می‌دانند و به تدریس و تألیف در ‏‎ ‎‏این زمینه روی می‌آورند. خطر این کار، زمانی دو چندان می‌شود که فکر و ‌اندیشه آنان، ‏‎ ‎‏پیش از ورود به قرآن، در سایه گرایش‌های فکری، فلسفی، سیاسی و اجتماعی شکل ‏‎ ‎‏گرفته باشد.‏

‏کتاب ‏‏تفسیر آیات مشکله قرآن‏‏ به قلم آقای یوسف شعار، حاصل رویکرد به قرآن از ‏‎ ‎‏نوع اول است که مؤلف آن، نه به قصد تحمیل رأی، اما به دلیل ضعف و سستی ‏‎ ‎‏معلومات و اطلاعات در عرصه دین‌شناسی و قرآن‌شناسی، دچار لغزش‌های بس ‏‎ ‎‏فاحشی شده‏‏؛‏‏ به گونه‌ای که استاد فرزانه حوزه، آیت الله جعفر سبحانی در همان ‏‎ ‎‏روزگار، بر خود فرض دید که با نگاشتن کتاب ‏‏تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن‏‏،‏‏ ‏‎ ‎‏اشتباهات کتاب مزبور را برطرف سازد. ایشان در بخشی از مقدمه این کتاب عوامل ‏‎ ‎‏اشتباه این نویسنده را این چنین برشمرده‌اند:‏

‏1. نادیده گرفتن اخبار صحیح‏‏؛‏‏ 2. جمود بر سیاق آیات‏‏؛‏‏ 3. اشتباه مفهوم به مصداق‏‏؛‏‏ ‏‎ ‎‏4. ناآگاهی از تاریخ عرب جاهلی و صدر اسلام.‏‎[42]‎

‏پیداست که عموم این عوامل، به ناآگاهی نویسنده از علوم بایسته در تفسیر باز ‏‎ ‎‏می‌گردد.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 219
‏همچنین علامه عسکری، بخشی لغزش‌های برخی از افراد مدعی تفسیر را که فاقد ‏‎ ‎‏صلاحیت و شایستگی لازم علمی‌اند، یادآور شده است.‏‎[43]‎

‏آثاری که از سوی گروه‌های منحرف سیاسی و فکری دهه‌های پیش از انقلاب، ‏‎ ‎‏همچون گروه فرقان و سازمان مجاهدین خلق که بعدها به گروه منافقین موسوم شد، ‏‎ ‎‏در زمینه تفسیر قرآن ارائه شده، از نوع دوم‌اند‏‏؛‏‏ یعنی افزون بر آن که پدید آورندگان ‏‎ ‎‏آنان از نظر آگاهی در زمینه اسلام و قرآن‌شناسی، در مراحل اولیه قرار داشتند، به دلیل ‏‎ ‎‏ظهور تفکر مارکسیسم و اقبال مضاعف جوانان به این تفکر نوظهور که به ظاهر به ‏‎ ‎‏شدت طرفدار محرومان بوده و با الغای مالکیت خصوصی بر نفی طبقات اجتماعی ‏‎ ‎‏پای می‌فشرد، به شدت تحت تأثیر آن قرار  داشتند و از سویی دیگر، در کنار ‏‎ ‎‏باورمندی به ضرورت براندازی نظام پهلوی، بر لزوم مبارزه مسلحانه و جهاد پای ‏‎ ‎‏می‌فشردند.‏

‏پیداست ذهنی که در ابعاد اقتصادی به نظام سوسیالیزم و اقتصاد دولتی و در بعد ‏‎ ‎‏سیاسی به ضرورت مبارزه مسلحانه باورمند باشد و به رغم فقدان دانش‌های لازم در ‏‎ ‎‏عرصه دین شناخت، تفسیر قرآن را برای خود جایز شمرده، به این عرصه گام گذارد، ‏‎ ‎‏دچار تحمیل رأی بر قرآن خواهد شد‏‏؛‏‏ چنین تفکری بعدها توسط شهید مطهری، به ‏‎ ‎‏تفکر التقاطی معروف شد.‏‎[44]‎

‏آیت الله مکارم شیرازی در این باره چنین آورده است:‏

‏اخیراً جمعی از کم‌مایه‌ها که باغ سبز بهشت خیالی کمونیسم، جلب توجه ‏‎ ‎‏آن‌ها را کرده و بر اثر عدم اطلاع کافی از مبانی اسلامی‌ از یک سو، و از ‏‎ ‎‏مبانی کمونیسم از سوی دیگر، چنان تحت تأثیر عقاید چپ قرار گرفته‌اند که ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 220
‏می‌خواهند آن را بر مفاهیم اسلامی‌ نیز تحمیل کنند‏‏؛‏‏ هر چند ناسازگار و ‏‎ ‎‏بی‌تناسب باشد.‏‎[45]‎

‏آن‌گاه ایشان نمونه‌هایی از تفسیر این گروه را ذکر کرده‌اند‏‏؛‏‏ برای مثال ایشان ‏‎ ‎‏(گروه‌های التقاطی) سوره فلق را چنین معنا کرده‌اند:‏

‏بگو پناه می‌برم به سررشته‌دار مردمان، زمامدار مردمان، ایده‌آل مردمان، از شر ‏‎ ‎‏افسون نظام افسون‌گر خود ناپیدا که همی ‌در سینه مردمان می‌دمد.‏‎[46]‎

‏و سوره ناس را این گونه:‏

‏بگو پناه می‌برم به (نوازیی قوانین) سررشته‌دار سپیده دمان، سپیده دمان ‏‎ ‎‏انقلاب و سپیده دمان سیاهی شکاف تاریکی شکن، اغوا شکن، تزویر شکن، ‏‎ ‎‏اوهام شکن، بی‌دادشکن، از شر آنچه کهنه شده است و از شرّ نظام سیاهی ‏‎ ‎‏که فضای هستی انسان‌ها را فرا گیرد و ... و از شر قدرت‌های افسون‌گر و ‏‎ ‎‏دمنده در گره‌های اراده خلق‌ها، با وسایل تبلیغی ‏‎]‎‏و‏‎[‎‏ رسانه‌های گروهی .‏‎[47]‎

‏جالب این‌که دعاوی‌ اندیشه پردازان گروه منافقین در زمینه تفسیر قرآن و انتشار ‏‎ ‎‏آثاری در این زمینه، با نهضت عظیم اسلامی‌ به رهبری امام خمینی، به‏‏ ‏‏ویژه زمانی که ‏‎ ‎‏ایشان در نجف، دوران تبعید خود را می‌گذراندند، همزمان شد. منافقین به خوبی درک ‏‎ ‎‏کرده بودند که‌ اندیشه‌های به ظاهر دینی و قرآنی آنان و نیز حیات سیاسی و نظامی‌شان ‏‎ ‎‏که به نوعی به این ‌اندیشه‌ها گره خورده است ، زمانی مشروعیت می‌یابد که ‏‎ ‎‏کاروان سالار انقلاب عظیمی ‌که خود فقیه، مرجع و مفسری شناخته شده است، این‌ ‏‎ ‎‏اندیشه‌ها را تأیید کند‏‏؛‏‏ از این رو دو تن از بهترین تئوریسین‌های خود با نام حسین ‏‎ ‎‏روحانی و تراب حق‌شناس به نجف فرستادند و آنان طی چند جلسه به طور مستمر، به ‏‎ ‎‏حضور امام رسیده، تفکرات و ‌اندیشه‌های مجاهدین خلق را در عرصه‌های دین‌شناسی، ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 221
‏خدمت ایشان ارائه کردند. کتاب‌هایی که حسین روحانی با خود همراه داشت و ‏‎ ‎‏منعکس‌کننده تفکرات سازمان مجاهدین خلق بود، عبارت بودند از: ‏‏راه انبیا راه بشر و ‏‎ ‎‏امام حسین‏‏ که آن روزها نامش ‏‏سیمای یک مسلمان‏‏ بود. در این جا مناسب است، ‏‎ ‎‏بخشی از این پرونده مهم تاریخی را از زبان حسین روحانی و نیز از زبان آقای دعایی، ‏‎ ‎‏از یاران نزدیک امام که آن روزگار در نجف در کنار امام حضور داشت و در تشکیل ‏‎ ‎‏این جلسات بسیار مؤثر بود، بازخوانی کنیم.‏

‏حسین روحانی در تحلیل نگرش سازمان مذکور درباره اسلام و تناقض آن با مبانی ‏‎ ‎‏فکری امام چنین آورده است:‏

‏از نظر ایدئولوژی، ظاهراً هم ما و هم آیت الله خمینی، به مکتب اسلام معتقد ‏‎ ‎‏بودیم‏‏؛‏‏ اما هر یک با برداشت خاص خود از این مکتب،... آنچه آیت الله ‏‎ ‎‏خمینی بدان اعتقاد داشت، بی‌کم و کاست، همان بینش و تفکر اسلامی ‌به ‏‎ ‎‏مفهوم واقعی خودش بود... آنچه ما از اسلام برداشت می‌کردیم، در واقع ‏‎ ‎‏برداشتی التقاطی و دوالیستی بود که هم رنگ اسلام داشت و هم رنگ ‏‎ ‎‏مارکسیسم... .‏‎[48]‎

‏وی در جای دیگر گفته است:‏

‏مجاهدین اصول اعتقادی پنجگانه را قبول داشتند‏‏؛‏‏ البته با تحلیل‌های خاص ‏‎ ‎‏خودشان‏‏؛‏‏ مثلاً در مورد معاد، تحلیل بیش‌تر جنبه علمی‌ و مادی به خود ‏‎ ‎‏می‌گرفت و با آن که در اسلام رایج معمول بود، فرق داشت. یا در مورد ‏‎ ‎‏امامت، در عین حال که امامان را می‌پذیرفتند‏‏؛‏‏ ولی نه به عنوان افراد معصوم ‏‎ ‎‏از خطا.‏‎[49]‎

‏به دلیل وجود چنین التقاطی در تفکر منافقین و راه‌یافت تفسیر به‌رأی در‌اندیشه‌های ‏‎ ‎‏آن‌ها، امام‏‏(رحمةالله)‏‏ در پاسخ آقای دعایی که از نتیجه مذاکرات و گفت‌وگوهای علمی ‌منافقین ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 222
‏با ایشان، با استفاده از کتاب ‏‏راه انبیا راه بشر‏‏ ‏‏جویا شد، چنین فرمود:‏

‏اینها ضمن این کتاب، می‌خواهند بگویند که معادی وجود ندارد و معاد سیر ‏‎ ‎‏تکاملی همین جهان است و این چیزی است که خلاف معتقدات ‏‎ ‎‏اسلامی‌(است).‏‎[50]‎

‏نیز فرمودند:‏

‏این‌ها بیش از آن که تعبد داشته باشند، تمسک دارند‏‏؛‏‏ یعنی این مفاهیم که از ‏‎ ‎‏نهج البلاغه‏‏ و از قرآن گرفته می‌شود و با این شیوایی عرضه می‌شود، یک ‏‎ ‎‏نحو وسیله هست، تمسکی به آن کرده‌اند و از بن دندان ایمان ندارند.‏‎[51]‎

‏آقای دعایی در مصاحبه خود تصریح کرده است که از روی خوش‌باوری به عقاید ‏‎ ‎‏و‌اندیشه‌های سازمان مجاهدین خلق می‌نگریسته و انتظار داشت که امام از این ‌اندیشه‌ها ‏‎ ‎‏حمایت کند:‏

‏در آن لحظه بود که من فهمیدم، چقدر عجله می‌کردم در قضاوت، چقدر ‏‎ ‎‏زود شیفته می‌شدم، چقدر دیرباور بودم‏‏؛‏‏ یک شخصیتی که عمری را در ‏‎ ‎‏تحقیقات فلسفی و اسلامی‌ و فقهی و تفسیری گذرانده، او دقیق می‌تواند ‏‎ ‎‏بفهمد او دقیق می‌تواند که در موضعی که باید توقف کرد و کمک کرد و ‏‎ ‎‏زودباور نبود.‏‎[52]‎

‏این رخداد تاریخی به خوبی اثبات‌گر دو نکته است:‏

‏1. خطر انحراف و لغزش از مبانی صحیح دینی، هماره وجود دارد‏‏؛‏‏ به ویژه برای ‏‎ ‎‏کسانی که به رغم فقر علمی، داعیه‌دار ترسیم نظام فکری و عقیدتی باشند.‏

‏2. جامعه دینی برای سالم ماندن از این خطرات و مبارزه با آن‌ها، هماره به عالمان ‏‎ ‎‏باریک‌اندیش و عاقبت‌نگر که سره را از ناسره بازشناسند، نیاز دارد.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 223
‏حضرت امام خود در این باره چنین آورده است:‏

‏اخیراً ما مبتلا شدیم به یک عده‌ای که.... می‌گویند مسلمیم، لکن نه ‏‎ ‎‏توحیدشان توحید اسلامی‌ است‏‏؛‏‏ و نه بعثت‌شان بعثت اسلامی‌ است‏‏؛‏‏ و نه ‏‎ ‎‏نبوت‌شان نبوت اسلامی‌ است‏‏؛‏‏ و نه امامت‌شان و نه معادشان. همه‌اش ‏‎ ‎‏برخلاف اسلام است. نه این‌که این حال تازه ‏‎]‎‏باشد‏‎[‎‏؛‏‏ یعنی ده سال، پانزده ‏‎ ‎‏سال است پیدا شده‌اند‏‏؛‏‏ در وقتی که اوایل شاید حوزه علمیه قم بود، بعضی ‏‎ ‎‏از همین سنخ آدم‌ها که معمم هم بودند، یک روزی آمدند، بعضی‌شان پیش ‏‎ ‎‏من و گفتند که ما این طور فهمیدیم که معاد همین عالم است، جزا هم همین ‏‎ ‎‏عالم است. این آدم‌ها بودند. از سابق هم بودند. حالا زیاد شدند. من نجف ‏‎ ‎‏که بودم، یک آدمی‌ آمد از طرف یک گروهی، و بیشتر از بیست روز‏‎ ‎‏ـ بعضی‌ها می‌گویند بیست ‌و چهار روز ـ آن‌جا ماند. هر روز هم آمد پیش ‏‎ ‎‏من. من یک ساعت یا بیش‌تر به او مهلت دادم صحبت کرد. تمام صحبتش ‏‎ ‎‏هم از قرآن بود و ‏‏نهج البلاغه‏‏. تمام صحبتش. من سوء ظن به او پیدا کردم.‏‎[53]‎

‏چنان که همراهان امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ تأکید کرده‌اند، امام به رغم جلسات مکرر سخنگو ‏‎ ‎‏و فرستاده سازمان منافقین و به رغم آن‌که برخی اطرافیان ایشان تمایل، بلکه اصرار ‏‎ ‎‏داشتند که امام با خوش‌بینی، با تأیید و امضای ‌اندیشه‌های منافقین، از آنان برای  مبارزه ‏‎ ‎‏با نظام پهلوی حمایت کند‏‏؛ ‏‏اما ایشان با داشتن درایت و فراست تحسین برانگیز که ‏‎ ‎‏حتی برای دوستان امام شگفت‌انگیز بود، با سوءظن به تفکرات آنان، از تأیید و امضای ‏‎ ‎‏این ‌اندیشه‌ها اجتناب کرد. سوء‌نیت منافقین از گفتاری که از این سخنگو، یعنی حسین ‏‎ ‎‏روحانی نقل کردیم، هویداست. امام در این گفتار تصریح می‌کند که آنان به ظاهر ‏‎ ‎‏مسلمان‌اند؛ اما ایمان و عقیده‌شان به هیچ وجه با آموزه‌های دینی منطبق نیست.‏

‏حضرت امام در جایی دیگر، با صراحت اعلام کردند که حتی گروهی از ‏‎ ‎‏کمونیست‌ها و ملحدان نیز مدعی تفسیر قرآن شدند.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 224
‏در این اواخر هم یک اشخاصی پیدا شده‌اند که اصلاً اهل تفسیر نیستند، ‏‎ ‎‏این‌ها خواسته‌اند مقاصدی ‏‎]‎‏را‏‎[‎‏ که خودشان دارند، به قرآن و به سنت نسبت ‏‎ ‎‏بدهند. حتی یک طایفه‌ای از چپی‌ها و کمونیست‌ها هم به قرآن تمسک ‏‎ ‎‏می‌کنند، برای همان مقصدی که دارند... . این‌ها مقصد خودشان را ‏‎ ‎‏می‌خواهند به خورد جوان‌های ما بدهند‏‏؛‏‏ به اسم این‌که این اسلام است‏‏؛‏‏ و ‏‎ ‎‏لهذا آنچه من عرض می‌کنم، این است که اشخاصی که رشد علمی ‌زیاد پیدا ‏‎ ‎‏نکرده‌اند‏‏؛‏‏ جوان‌هایی که در این مسائل و در مسائل اسلامی ‌وارد نیستند‏‏؛‏‏ ‏‎ ‎‏کسانی که اطلاع از اسلام ندارند نباید این‌ها در تفسیر قرآن وارد بشوند.‏‎[54]‎

‏گفتار دیگر حضرت امام در این باره چنین است:‏

‏از گفته‌ها و نوشته‌های بعضی از جناح‌ها به دست می‌آید افرادی که ‏‎ ‎‏صلاحیت تشخیص احکام و معارف اسلامی‌ را ندارند، تحت تأثیر ‏‎ ‎‏مکتب‌های انحرافی، آیات قرآن کریم و متون احادیث را به میل خود تفسیر ‏‎ ‎‏کرده و با آن مکتب‌ها تطبیق می‌نمایند و توجه ندارند که مدارک فقه ‏‎ ‎‏اسلامی، بر اساسی مبتنی است که محتاج به درس و بحث و تحقیق طولانی ‏‎ ‎‏است.‏‎[55]‎

‏از گفتاری که از حضرت امام در این باره نقل کردیم، سه نکته قابل استفاده است:‏

‏1. عبارت‌های «اخیراً ما مبتلا شده‌ایم که به یک عده‌ای...»‏‏؛‏‏ «در این اواخر هم یک ‏‎ ‎‏اشخاصی پیدا شده‌اند...»‏‏؛‏‏ «از گفته‌ها و نوشته‌های بعضی از جناح‌ها به دست می‌آید» ‏‎ ‎‏ناظر به گروه‌های منحرف فکری و سیاسی، همچون منافقین و گروه فرقان و سایر ‏‎ ‎‏جناح‌های سیاسی منحرف است که همزمان با حیات علمی‌ و سیاسی امام خمینی، به ‏‎ ‎‏رغم فقر علمی، مدعی تفسیر قرآن شده و لغزش‌های فاحشی را مرتکب شدند.‏

‏2. عبارت‌هایی چون: «این‌ها خواسته‌اند مقاصدی ‏‎]‎‏را‏‎[‎‏ که خودشان دارند، به ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 225
‏قرآن و به سنت نسبت بدهند»‏‏؛‏‏ «تحت تأثیر مکتب‌های انحرافی، آیات قرآن کریم و ‏‎ ‎‏متون احادیث را به میل خود تفسیر کرده و با آن مکتب‌ها تطبیق می‌نمایند»، نشان از ‏‎ ‎‏پدیده تحمیل رأی در رویکرد آنان به قرآن دارد، زیرا در تحمیل رأی دو پدیده ‏‎ ‎‏وجود دارد: ‏

‏الف. شخص، پیش از ورود به تفسیر قرآن، و تحت تأثیر ‌اندیشه و تفکراتی، ‏‎ ‎‏دیدگاهی خاص را اتخاذ کرده است.‏

‏ب. او پس از مراجعه به قرآن، می‌کوشد که تفکرات پیشین خود را بر قرآن تحمیل ‏‎ ‎‏کند. این پدیده طبق گفتار حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏، در منش تفسیری دسته‌های منحرف سیاسی ‏‎ ‎‏پیش گفته تحقق داشته است.‏

‏ج. عبارت‌هایی چون «اشخاصی که رشد علمی ‌زیادی پیدا نکرده‌اند»‏‏؛‏‏ «جوان‌هایی ‏‎ ‎‏که در این مسائل اسلام وارد نیستند»‏‏؛‏‏ «کسانی که اطلاع از اسلام ندارند، نباید این‌ها در ‏‎ ‎‏تفسیر قرآن وارد بشوند»‏‏؛‏‏ «توجه ندارند که مدارک فقه اسلامی‌ بر اساسی مبتنی است که ‏‎ ‎‏محتاج به درس و بحث و تحقیق طولانی است»، خود بیانگر دو نکته است.‏

‏نکته نخست اینکه اظهار نظر در علوم و معارف دینی، نیازمند سال‌ها درس، بحث و ‏‎ ‎‏تحقیق است و تنها کسانی حق دارند، درباره قرآن و احادیث اظهار نظر کنند که از ‏‎ ‎‏شایستگی علمی لازم برخوردار باشند. در غیر این صورت، مرتکب لغزش‌های ‏‎ ‎‏نابخشودنی خواهند شد. ‏

‏بدین جهت، پیامبر اکرم‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ در روایتی فرمود:‏

‏«‏من أفتی الناس بغیر علم کان ما یفسده أکثر ممّا یصلحه‏»‏‏؛‏‎[56]‎‏ اگر کسی بدون ‏‎ ‎‏علم برای مردم فتوا و حکم صادر کند، فساد و تباهی این کار بیش از صلاح ‏‎ ‎‏آن است.‏

‏و نیز گفته شده، اگر کسی از روی جهل و عدم آگاهی درباره قرآن اظهار نظر کند‏‏؛‏‏ ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 226
‏حتی اگر گفتارش مطابق با واقع باشد، پاداشی نخواهد داشت،‏‎[57]‎‏ زیرا به تعبیر علامه ‏‎ ‎‏طباطبایی، اگر او در نتیجه و رسیدن به مقصد صائب باشد، در طریق، راه و شیوه خطا ‏‎ ‎‏کرده است.‏‎[58]‎‏ گویا شرع طالب است که در این مسائل بس خطیر، افزون بر نتیجه، راهی ‏‎ ‎‏خاص طی شود. تأکید عالمان اسلامی ‌بر کسب دانش‌های مختلف در عرصه‌هایی چون، ‏‎ ‎‏فقه، تفسیر، حدیث و ... نیز بیان‌گر اهمیت کسب دانش‌های بایسته، برای اظهار نظر ‏‎ ‎‏درباره آموزه‌های دینی است.‏

‏نکته دوم اینکه این سخنان تأیید این مدعاست که در تفسیر اشخاص و جناح‌های ‏‎ ‎‏پیش‌گفته، افزون بر پدیده تحمیل رأی، پدیده‌ای دیگر، یعنی اظهار‌نظر درباره قرآن ‏‎ ‎‏بدون برخورداری از دانش‌های بایسته وجود داشته است.‏

‏ ‏

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 227

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتاب‌نامه

‏1.‏ ‏آداب الصلوة‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1370.‏

‏2.‏ ‏بحار الانوار‏‏، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ق.‏

‏3.‏ ‏التبیان فی تفسیر القرآن‏‏، محمد بن حسین شیخ طوسی، دفتر نشر اسلامی، قم، ‏‎ ‎‏1413 ق.‏

‏4.‏ ‏التعلیقة علی کتاب الکافی‏‏، سید محمدباقر محقق داماد، چاپ خیام، قم، 1403 ق.‏

‏5.‏ ‏تفسیر البحر المحیط‏‏، ابوحیّان محمد بن یوسف‌ اندلسی، دارالفکر، بیروت، 1398.‏

‏6.‏ ‏تفسیر الصافی‏‏، ملا محسن فیض کاشانی، مؤسسة الأعلمی ‌للمطبوعات، بیروت، ‏‎ ‎‏1402 ق.‏

‏7.‏ ‏تفسیر العیاشی‏‏، محمد بن مسعود عیاشی، المکتبة العلمیة الاسلامیه، تهران.‏

‏8.‏ ‏تفسیر به‌رأی‏‏، ناصر مکارم شیرازی، مدرسة الامام امیرالمومنین‏‏(علیه السلام)، ‏‏قم.‏

‏9.‏ ‏تفسیر سوره حمد‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ‏‎ ‎‏1375.‏

‏10.‏ ‏تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن‏‏، جعفر سبحانی، مؤسسه امام صادق‏‏(علیه السلام)‏‏، قم، چاپ ‏‎ ‎‏سوم، 1371.‏

‏11.‏ ‏التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب‏‏، محمد هادی معرفت، دانشگاه علوم اسلامی ‏‎ ‎‏رضوی، مشهد، 1418 ق.‏

‏12.‏ 

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 228
‏التفسیر و المفسرون‏‏، محمدحسین ذهبی، دار احیاء التراث العربی، بیروت.‏

‏13.‏ ‏تفسیر و مفسران‏‏، محمد‌هادی معرفت، ترجمه علی خیاط، قم، مؤسسه فرهنگی ‏‎ ‎‏التمهید، 1379.‏

‏14.‏ ‏التوحید‏‏، شیخ صدوق، دارالمعرفة، بیروت.‏

‏15.‏ ‏تهذیب الأحکام‏‏، ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، دارالکتب العلمیه، تهران، ‏‎ ‎‏1390 ق.‏

‏16.‏ ‏جامع البیان عن تأویل آیات القرآن‏‏، ابن جریر طبری، دارالفکر، بیروت، 1415 ق.‏

‏17.‏ ‏الجامع لأحکام القرآن الکریم‏‏، ابو عبدالله قرطبی، دارالکتب العلمیه، بیروت،‏‎ ‎‏1430 ق.‏

‏18.‏ ‏جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران‏‏، سال‌های 1320 ـ 1375، رسول ‏‎ ‎‏جعفریان، مؤسسه فرهنگی دانش و‌اندیشه معاصر، تهران، چاپ چهارم، 1380.‏

‏19.‏ ‏الخصال‏‏، شیخ صدوق، دفتر نشر اسلامی، قم.‏

‏20.‏ ‏شرح اصول الکافی‏‏، محمد بن ابراهیم صدرالمتألهین شیرازی، مؤسسه مطالعات و ‏‎ ‎‏تحقیقات فرهنگی، تهران، 1366.‏

‏21.‏ ‏صحیفه امام‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1379.‏

‏22.‏ ‏علوم القرآن عند المفسرین‏‏، مرکز الثقافة و المعارف القرآنیه، قم، 1374.‏

‏23.‏ ‏عوالی اللئالی‏‏، ابن ابی جمهور احسائی، سید الشهداء، قم، 1403.‏

‏24.‏ ‏فرائد الاصول‏‏، شیخ مرتضی انصاری، دفتر نشر اسلامی، قم.‏

‏25.‏ ‏الکافی‏‏، محمد بن یعقوب کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، انتشارات علمیه ‏‎ ‎‏اسلامی، تهران.‏

‏26.‏ ‏المحاسن‏‏، احمد بن محمد برقی، دارالکتب الاسلامیه، تهران.‏

‏27.‏ ‏مستدرک الوسائل‏‏، میرزا حسین نوری، مؤسسة آل البیت، قم، 1407.‏

‏28.‏ ‏من لا یحضره الفقیه‏‏، شیخ صدوق، دفتر نشر اسلامی، قم، 1404 ق.‏

‏29.‏ ‏الموافقات فی اصول الشریعه‏‏، ابو اسحاق شاطبی، دارالکتب العربی، بیروت، 1423.‏

‏30.‏ 

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 229
‏المیزان فی تفسیر القرآن‏‏، سید محمدحسین طباطبایی، دفتر نشر اسلامی، قم.‏

‏31.‏ ‏نقش ائمه در احیای دین‏‏، مرتضی عسکری، مجمع علمی ‌اسلامی، تهران، 1370.‏

‏32.‏ ‏نهج البلاغه‏‏، سید رضی، تعلیق دکتر صبحی صالح، مؤسسه دار الهجرة، قم،‏‎ ‎‏1425 ق.‏

‏33.‏ ‏وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه‏‏، محمد بن حسن شیخ حرّ عاملی، ‏‎ ‎‏کتابفروشی اسلامیه، تهران، چاپ ششم، 1367.‏

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 230

  • . برای تفصیل بیشتر ر.ک: التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج1، ص 46 ـ 51؛ مقدمة فی اُصول التفسیر،  ص 55؛ علوم القرآن عند المفسرین، ج3، ص 237 ـ 247.
  • . وسائل الشیعه، ج 18، ص 1.
  • . تفسیر الصافی، ج1، ص 35؛ جامع البیان، ج1، ص 58.
  • . تفسیر العیاشی، ج1، ص 17؛ مستدرک الوسائل، ج17، ص 334؛ در برخی از روایات به جای «کان إثمه علیه»،  «خرّأ بعد من السماء» آمده است. ر.ک: وسائل الشیعه، ج27، ص 202.
  • . وسائل الشیعه، ج 27، ص 60؛ بحارالانوار، ج 89، ص 111.
  • . الخصال، ص 164؛ بحارالانوار، ج2، ص 42.
  • . ر.ک: الکافی، ج 8، ص 311؛ وسائل الشیعه، ج27، ص 185.
  • . التوحید، ص 91؛ وسائل الشیعه، ج 27، ص 189؛ بحارالانوار، ج 3، ص 223.
  • . التبیان فی التفسیر القرآن، ج 1، ص 5 ـ 6.
  • . تفسیر الصافی، ج 1، ص 36 ـ 37.
  • . برای آگاهی بیشتر ر.ک: المیزان، ج 3، ص 75 ـ 87.
  • . التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج1، ص 69 ـ 70.
  • . البحر المحیط، ج1، ص 133.
  • . الموافقات، ص 670 ـ 671.
  • . الجامع لأحکام القرآن الکریم، ج 1، ص 31 ـ 34.
  • . التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 255 ـ 265؛ برای آگاهی بیشتر از آرای صاحب نظران در این زمینه ر.ک: علوم  القرآن عند المفسرین، ج 1، ص  249 ـ 300.
  • . حج (22): 78.
  • . الکافی، ج3، ص 4، ص 33؛ تهذیب الاحکام، ج1، ص  37 ـ 38.
  • . الکافی، ج 7، ص 300؛ من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 119.
  • . الکافی، ج 8، ص 312؛ بحارالانوار، ج 24، ص 238.
  • . المحاسن، ج2، ص 300؛ وسائل الشیعه، ج 27، ص 191.
  • . شیخ انصاری نیز رأی در روایت مورد بحث را به معنای اعتبار عقل ظنی، یعنی همان استحسان دانسته است.  ر.ک: فرائد الاصول، ج 1، ص 143 ـ 144.
  • . صحیفه امام، ج 3، ص 221.
  • . همان، ج 10، ص 459.
  • . همان، ج 11، ص 217.
  • . همان، ج 3، ص 221.
  • . همان، ج 11، ص 217.
  • . ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 12.
  • . همان.
  • . کهف (18): 66.
  • . فاتحه (1): 2.
  • . آداب الصلوة، ص 199 ـ 200.
  • . ر.ک: تفسیر و مفسران، ج 2، ص 375.
  • . آداب الصلوة، ص 200.
  • . الکافی، ج 1، ص 32؛ برای آگاهی از تفسیر این دانش های سه گانه ر.ک: شرح اصول الکافی (صدرالمتألهین)،  ج 2، ص 37؛ التعلیقة علی کتاب الکافی، ص 66 ـ 67.
  • . نهج البلاغه، خطبه 138.
  • . صحیفه امام، ج 3، ص 323.
  • . همان، ص 205.
  • . تفسیر سوره حمد، ص 95 ـ 96.
  • . صحیفه امام، ج 9، ص 309.
  • . برای آگاهی بیشتر در این باره ر.ک: علوم القرآن عند المفسرین، ج 3، ص 319 ـ 353؛ التفسیر و المفسرون فی  ثوبة القشیب، ج 1، ص 52 ـ 57.
  • . تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، ص 7 ـ 9.
  • . نقش ائمه(علیهم السلام) در احیای دین، ج 7، ص 94 ـ 95؛ مرحوم مهندس مهدی بازرگان با برداشت ناروا از روایت  «الحکمة ضالة المومن»، حکمت گمشده مومن است و با خیال این که مقصود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گمراه شدن مؤمن  توسط حکمت است، اسلام را مخالف فلسفه معرفی کرد. ر.ک: کیهان هوایی، ش 1246.
  • . برای آگاهی بیشتر ر.ک: جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران، ص 406 ـ 407.
  • . تفسیر به رأی، ص 30.
  • . همان، ص 30 ـ 31.
  • . همان، ص 31 ـ 32.
  • . جریان ها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران، ص 406.
  • . همان، ص 420 ـ 421.
  • . همان، ص 384.
  • . همان.
  • . همان، ص 388.
  • . صحیفه امام، ج 10، ص 459 ـ 460.
  • . تفسیر سوره حمد، ص 93.
  • . صحیفه امام، ج 9، ص 309.
  • . مستدرک الوسائل، ج 17، ص 248؛ عوالی اللئالی، ج 4، ص 65.
  • . امام صادق(علیه السلام) فرمود: «من فسرّ القرآن برأیه إن أصاب لم یوجر و إن أخطأ کان إثمه علیه» و در روایات دیگر چنین است: «وإن أخطأ فهو أبعد من السماء» ر.ک: بحار الانوار، ج 89، ص 110؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 17.
  • . المیزان، ج 3، ص 76.