چکیده
مهمترین بحث در عرفان نظری پس از «توحید»، بحث «انسان کامل» است. بزرگان اهل معرفت، در باب انسان کامل پس از بیان مفهوم کلی آن، در جهات متعدد آن سخن راندهاند.
اولین بار محیالدین عربی، این واژه را به کار برده و پس از آن عرفای مسلمان هریک به گونهای آن را طرح و تبیین نمودهاند. در رهآورد عرفانی حضرت امام خمینی(رحمة الله) نیز این مسأله با فروغ و جلوه بیشتری رخ مینماید. این نوشتار بر محوریت دیدگاههای امام خمینی(رحمة الله) و مشرب عرفانی آن حضرت بنا نهاده شده است. ضرورت وجود انسان کامل، از یکسو به ضرورت تحقق علت غایی آفرینش هستی بر میگردد و از سوی دیگر، در عالم، تنها او است که میتواند جلوهگاه هویت احدی بوده و به گفتۀ امام خمینی، خلیفۀ اعظم و واسطۀ فیض الهی به عالم و آدم باشد و مهمتر اینکه حفظ نظام هستی در سایۀ وجود انسان کامل تحقق مییابد. پس از بیان ضرورت وجود انسان کامل، جایگاه و موقعیت او در نظام هستی مطرح میگردد.
بر این اساس انسان کامل تجلیگاه خلافت الهی، آیینۀ تمامنمای حقتعالی، محل مشیتالله و جان جهان بوده و کل جهان بدن او به حساب میآید. لذا میتواند هر نوع تصرفی به اذن خداوند در بدن خود داشته باشد. انسان کامل به دلیل برخورداری از خلافت و ولایت الهی، با عالم و آدم معیت داشته و میتواند در همۀ مراتب وجود سیر
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 109
نماید و در جمیع حقایق متجلی گردد. فیض انسان کامل به همۀ هستی تعلق میگیرد و هر موجودی در حدّ استعداد ذاتی خویش از کمالات انسان کامل برخوردار شده و در مسیر کمال خود حرکت مینماید. پس از تبیین جایگاه انسان کامل در نظام هستی، لازم است دربارۀ مقامات، مدارج، اسفار، سیر و سلوک و مصادیق آن بحث شود. به غیر از معصومین(علیهم السلام)، هیچکس نمیتواند آن کمالات و مقامات را داشته باشد و انسانهای غیر معصوم هر قدر دارای کمالات جامع انسانی باشند، باز هم ممکن است با یک لغزش علمی یا عملی سقوط نموده و از رسیدن به مقصد بازمانند.
پیشگفتار
مهمترین بحث، پس از توحید در عرفان نظری بحث انسان کامل میباشد. خردمندان و اهل معرفت، دربارۀ این حقیقت مهم از جهات متعدد و از نگاههای مختلف، حقایقی سودمند و درخور توجه را طرح و تبیین کردهاند. از نگاه عرفا، انسان کامل در نظام هستی جایگاه و موقعیت خاصی دارد و عالم و آدم در پناه انسان کامل حفظ میشوند. لذا هدف از خلقت نظام آفرینش، ظهور و اظهار انسان کامل است. در رهآورد عرفانی عارف بزرگ، حضرت امام خمینی(رحمة الله) این مسأله جلوۀ ویژهای دارد. ایشان، احیاگر اسلام ناب و معارف الهی و نیز از رهبران بزرگ قرن بیستم و بنیانگذار جمهوری اسلامی است. این وجهۀ سیاسی ایشان، مانع از توجه به سایر نظرگاههای دینیشان گردیده است. اگر نگوییم تنها هدف، در واقع مهمترین هدف امام از تشکیل حکومت، احیای دین بوده و این امر بهترین مقدمه برای ورود به عرصۀ تفکرات ایشان میباشد. نظریات وسیع، عمیق و موشکافانۀ امام(رحمة الله) در ابعاد مختلف در انظار اهل فن مورد توجه بوده و دیدگاههای عرفانیشان، به خصوص در مورد انسان کامل نیز دقیق و ارزشمند است. آثار پربرکت علمی و عملی حضرت امام(رحمة الله) به دلیل دارا بودن حقایق عمیق علمی، مورد توجه صاحبان علم و معرفت است. نظر به اینکه تحقیق وسیع و همهجانبه در مورد انسان کامل با محوریت دیدگاههای امام خمینی(رحمة الله)
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 110
در این مقال اندک نمیگنجد، به این مختصر بسنده میگردد. این نوشتار مشتمل بر یک مقدمه و سه فصل است.
مقدمه
به طور کلی روش تحقیق به صورتهای: میدانی یا پرسش و پاسخ، کتابخانهای و ترکیبی میباشند که در این مقاله، روش کتابخانهای مورد استفاده قرار گرفته است و منابع مورد نیاز در کتب و مقالات جستوجو شدهاند.
الف) طرح مسأله
مسأله انسان کامل که امروزه از آن به «انسان ایدهآل» تعبیر میشود، از مهمترین و سودمندترین مباحث مربوط به معارف انسانی است.
علاوه بر متفکران مسلمان و دانشمندان شرقی، این مسأله در میان اندیشمندان مغرب زمین نیز مطرح بوده و در مجامع علمی آنان، مورد بحث قرار گرفته است.
عزیزالدین نسفی در کتاب انسان کامل آورده است:
آدمیان، زبده و خلاصۀ کائناتند و میوۀ درخت موجوداتند و انسان کامل، زبده و خلاصۀ آدمیان است؛ موجودات جمله به یک بار در تحت نظر انسان کاملند.
ب) ضرورت موضوع انتخابی
شناخت انسان کامل از ضروریترین حقایق علمی، اخلاقی، تربیتی و اعتقادی است؛ زیرا تعلیم و تربیت در هر مکتبی براساس شناخت انسان کامل در آن مکتب امکانپذیر است، تا با شناخت چنین انسانی به روش و منش او تأسّی نموده و بر اساس سیرۀ او حرکت کند.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 111
استاد شهید مطهری(رحمة الله) میفرماید:
باید بدانیم که انسان کامل چگونه است؛ چهرۀ انسان کامل چگونه چهرهای است. سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمایی است و مشخصات انسان کامل چگونه مشخصاتی است تا بتوانیم خود و جامعۀ خود را آن گونه بسازیم. اگر انسان کامل اسلام را نشناسیم، قطعاً نمیتوانیم یک مسلمان تمام یا کامل باشیم و به تعبیر دیگر یک انسان ولو کامل نسبی از نظر اسلام باشیم.
امام میفرمایند: انسان کامل همچنان که آیینۀ حقنماست و خدای سبحان ذات خود را در آن مشاهده میکند، آیینۀ شهود تمام هستی نیز میباشد.
لذا ایشان به ماسوا الله نیز نگاه عارفانه نموده و عرفان الهی در تمامی ابعاد وجودشان رخنه کرده بود تا جایی که آثار علمی و عملی آن مرشد بزرگ مشحون از حقایق عمیق علمی دربارۀ انسان کامل است.
ج) موانع و مشکلات تحقیق مورد نظر
با توجه به کثرت منابع و مآخذ مورد نیاز در این موضوع، به طور کلی، تحقیق با مشکلات و موانع خاصی روبهرو نیست، ولی بررسی موضوع انسان کامل با محوریت اندیشۀ حضرت امام خمینی(رحمة الله)، نگاه محققانهتری را میطلبد؛ زیرا اگرچه ایشان بر اساس مشرب عرفا تعبیر جامع و کاملی ولو به صورت پراکنده و گذرا از خود به یادگار گذاشتهاند و رهآورد عرفانی ایشان دربارۀ انسان کامل بسیار عمیق و پربرکت است، ولی اثر منسجم و منظمی در این مورد، به جز مصباح الهدایه که در مورد خلافت و ولایت انسان است، به چشم نمیخورد. بر این اساس، توجه به مسائل عمیق و گستردۀ بحث انسان کامل در عرفان نظری از یک طرف، و بیانات گذرا و محدود
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 112
حضرت امام در این مورد از طرف دیگر، باعث گردیده، تا در تحقیقی همهجانبه، در کنار نظرات امام(رحمة الله) در باب انسان کامل، بیانات دیگر بزرگان اهل معرفت نیز مورد استفاده قرار گیرد.
د) پیشینۀ تاریخی موضوع
یکی از اساسیترین معتقدات باطنی اسلام پس از توحید، تجلی اسماء و صفات حق ـ جلّت عظمته ـ در مظهر او یعنی انسان کامل است. در مورد پیشینۀ تاریخی این موضوع، استاد شهید مرتضی مطهری چنین میگوید:
تعبیر «انسان کامل» در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته است... اولین کسی که در مورد انسان، تعبیر «انسان کامل» را مطرح کرد، عارف معروف، محییالدین عربی اندلسی طائی است. محییالدین عربی پدر عرفان اسلامی است.
ابن عربی در کتاب فصوص الحکم ـ که یک اثر عمیق عرفانی است ـ میگوید:
انسان کامل، نگین انگشتر عالم آفرینش است.
بعد از محییالدین عربی، شاگرد بلاواسطۀ ایشان، عارف بزرگ، صدرالدین قونوی نیز در کتاب مراتبالوجود، به مسأله انسان کامل پرداخته و در اثر عمیق عرفانی دیگر خود به نام مفاتیحالغیب الجمع والوجود به طور مستوفا در این باره بحث نموده است. از عرفای دیگری که در این مورد اثری ارزشمند و درخور توجه برجای گذاشته است، شیخ عبدالکریم ابراهیمبنجیلی (جیلانی) متوفی 850 هجری است. کتاب او تحت عنوان الانسان الکامل معرفة الاواخر والاوایل است. عزیزالدین نسفی از عرفای اواخر قرن هفتم در اثر خود به نام کتاب انسان کامل، شیخ محمود شبستری صاحب گلشن راز متوفی 720 هجری، صائنالدین علیبن محمد ترکه اصفهانی در کتاب تمهید
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 113
القواعد، نیز از عرفایی است که هرکدام به نحوی مسأله انسان کامل را مورد بحث قرار دادهاند. از علمای معاصر میتوان به حضرت امام خمینی(رحمة الله) و علامه طباطبائی(رحمة الله) اشاره نمود. امام خمینی(رحمة الله) در بسیاری از آثار عرفانی خود به بحث انسان کامل پرداخته و اوج سخنان ایشان در این باره در کتاب ارزشمند مصباح الهدایه تدوین شده است. حکیم علامه طباطبائی(رحمة الله) نیز در اثر ارزشمند خود رسالة الولایة، حقایق مهم و عمیقی را درباب انسان کامل عنوان نموده است.
فصل اول: انسان کامل در زبان عرفا
الف) نگاهی گذرا به سیمای انسان کامل
تفسیر و تبیین کمال برای انسان از دیدگاه مکاتب و صاحبنظران اندیشههای انسانشناسی و کسانی که دربارۀ کمالات انسان اظهار نظر کردهاند، متفاوت است. بر این اساس هر دیدگاهی، تفسیر خاصی از انسان کامل داشته و با توجه به نظریه و بنای فکری خود در این باره سخن میگوید.
استاد مطهری درباره الوهیت دیدگاه مکتب عرفان درباب انسان کامل میگوید:
من اعتراف دارم که مکتب عرفان از تمام مکتبهای قدیم و جدید، درباب انسان کامل غنیتر است، نه قدیمیها توانستهاند به پایۀ اینها برسند و نه امروزیها.
در باب سیمای انسان کامل از دیدگاه عرفای مسلمان، باید گفت، عرفا اصلاح و تهذیب و توجه به خدا را بهترین وسیله برای رسیدن به مقام انسان کامل معرفی میکنند. هرچه انسان بیشتر به خدا نزدیک شود و از غیر خدا دور گردد و به معرفت نفس و تهذیب آن بپردازد و از سیر در آیات آفاقی و انفسی به خودشناسی و خداشناسی راه یابد، به انسان کامل نزدیکتر میشود، یعنی کمال نهایی انسان از نظر
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 114
عارف، رسیدن به خدا است. از نظر آنان، اگر انسان باطن خود را تصفیه کرده و از خود دیدن به خدا دیدن برسد، به کمال نهایی خود رسیده است. از دیدگاه عرفا اگر انسان با مرکب عشق حرکت کند و منازل عرفانی را زیر نظر انسان کامل طی نماید، به کمال نهایی میرسد. این حرکت براساس مکتب عرفان است، یعنی مکتب عشق. رسیدن به کمال نهایی بهگونهای است که پرده میان او و خدا برداشته شده و به مرکز جهان هستی اتصال مییابد و خدایی میشود.
این انسان از خود رهیده و به خدا رسیده، انسان کامل و مظهر اسما و صفات الهی و آیینهای است که ذات ربوبی در او تجلی پیدا میکند. ناگفته پیدا است که این حقایق در صورتی حاصل میشوند که تمامی حجابهای ظلمانی دریده شود. چنانکه در مناجات شعبانیه، میخوانیم:
«إلهی هب لی کمال الانقطاع إلیک و أنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتّی تخرق أبصار القلوب حجب النور، فتصل إلی معدن العظمة وتصیر أرواحنا معلّقة بعزّ قدسک»؛ خداوندا! مرا انقطاع کامل به سوی خود عطا فرما، و دیدگان دل ما را به نوری که با آن تو را مشاهده کند، روشن ساز، تا اینکه دیدۀ بصیرت ما حجابهای آن نور را پاره نموده و به معدن عظمت راه یابد و ارواح ما به مقام عزت قدسی تو بپیوندد.
امام خمینی(رحمة الله) به عنوان یک عارف حقیقی در کتاب سرالصلوة این فراز شریف و نغز مناجات شعبانیه را نهایت آرزو و آمال عارفان و سالکان طریق حق میشمرد و غرض از بیان آن را جلب خوانندگان به غایت بعثت انبیا که همان شناخت و درک معارف الهیه و تهذیب باطن است میداند. در جای دیگر چنین میفرماید:
این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هرکس، و پیوستن به او است و گسستن از غیر، و هبهای الهی است به اولیای خلّص،
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 115
پس از صعق حاصل از جلال که دنبال گوشۀ چشم نشان دادن او است. وَ لاحَظتَهُ الخ. و ابصار قلوب تا به ضیاء نَظرۀ او نور نیابد، حُجُب نور خرق نشود و تا این حجب باقی است، راهی به معدن عظمت نیست و ارواح تعلّق به عزّ قدس را در نیابند، و مرتبت تدلی حاصل نیاید ثمّ دنی فتدلی و ادنی از این، فنای مطلق و وصول مطلق است
صوفــی! زره عشق صفا باید کرد عهـدی کـه نمودهای وفا باید کرد
تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی خـود را به ره دوست فنا باید کرد
نجوای سرّی حق با بندۀ خاص خود صورت نگیرد، مگر پس از صَعق و اندکاک جَبَل هستی خود.
ب) انسان کامل از دیدگاه محیی الدین عربی
ابنعربی در تبیین انسان کامل میگوید: آنگاه خدای سبحان، خواست خود را در کون جامع مشاهده نماید، انسان کامل را به عنوان روح عالم و آیینۀ تمامنمای هستی آفرید، و این کون جامع که انسان کامل و خلیفۀ الهی نامیده میشود، موجودی است که خداوند متعال به واسطۀ او به سوی عالم خلقت نظر کرد و آنها را مورد رحمت خود قرار میدهد. پس انسان کامل که همان کون جامع برای خداوند سبحان است، به منزلۀ مردمک چشم برای انسان است و نظام آفرینش به وجود او کامل گردیده است. پس انسان کامل برای عالم مانند نگین انگشتری است که محل نقش و علامتی است که خزانه هستی به واسطۀ او حفظ میگردد. از این رو، او را خلیفۀ حق نامیده است؛ زیرا خالق هستی در سایۀ وجود او، جهان و جهانیان را حفظ میکند. بنابراین، عالم هستی، تا آن هنگام که انسان کامل
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 116
در آن وجود دارد، حفظ خواهد شد.
بر این اساس، اولاً، اگر وجود انسان کامل نمیبود، نظام آفرینش پدید نمیآمد، یعنی انسان کامل غرض و هدف نهایی ایجاد هستی را تأمین میکند. چنانکه در حدیث قدسی فرمود: «لولاک لما خلقت الأفلاک»، یعنی ای پیامبر! اگر نبودی، هر آینه عالم هستی را نمیآفریدم. بنابراین، انسان کامل سبب غایی ایجاد عالم است.
ثانیاً، انسان کامل تنها موجودی است که میتواند آیینۀ حقنما و مظهر کامل الهی باشد و خداوند سبحان کمالات ذاتی خود را که غیب مطلق است، در شهادت مطلقه و آئینه او مشاهده میکند.
ثالثاً، حق ـ جلّت عظمته ـ در آیینۀ انسان کامل تجلی میکند و انسان کامل واسطۀ فیض الهی در حفظ عالم هستی است. انوار تجلیات حق از آیینه دل او به عالم و آدم رسیده و نظام هستی با آن فیض حفظ میشود. عالم با استمداد انسان کامل و فیضان تجلیات حق محفوظ میماند. بدین سان که انسان کامل از حق جلّت عظمته تجلیات ذاتی و رحمت رحمانی و رحیمی درخواست میکند و باریتعالی در پاسخ به این درخواست، به عالم هستی فیض میرساند. استاد حسنزاده آملی میفرماید:
چون خزاین که اسرار الهی است و به طور تفصیل در عالم وجود دارد و به طور جمع در انسان کامل مطوی است، پس انسان کامل حایز خزاین وجودات اسمای الهی است و به این معنا، حافظ و خزانهدار آنها خواهد بود، لذا شیخ اکبر، ابنعربی گفته است: انسان کامل مانند نگین انگشتر است که با آن خزانهها را مهر و موم میکنند.
ج) انسان کامل از دیدگاه شیخ عبدالکریم جیلی
عارف جیلی دربارۀ مفهوم و حقیقت انسان کامل میگوید:
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 117
افراد انسان، هرکدام نسخۀ کامل دیگری است، و لکن بعضی استعداد و قوۀ کمالات اشیاء را دارند (کمالات بالقوه) و عدهای دیگر کمالات در آنها فعلیت پیدا کرده و بالفعل دارای آن کمالات هستند. این دستۀ دوم همان انبیا و اولیای کامل هستند که در کمالات خود متفاوتند؛ عدهای کامل و گروهی دیگر اکملند، اما آن حد نهایی از کمال که برای حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) تعین پیدا کرده، برای هیچ کس دیگر از افراد انسان تحقق نیافت، پس آن حضرت انسان کامل است و انبیا و اولیا و افراد کامل دیگر از باب الحاق کامل به اکمل به او ملحق و از باب انتساب فاضل بر افضل، به آن حضرت منسوب هستند، اما در نوشتههای من هرگاه لفظ انسان کامل به طور مطلق آورده میشود، مراد حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ زیرا برای انسان کامل اوصاف و کمالاتی ذکر میشود که نسبت دادن آنها به غیر پیامبر اسلام جایز نیست.
وی درجای دیگر میگوید:
انسان کامل قطبی است که فلک دایرۀ وجود از اول تا به آخر بر گرد او میچرخد و انسان کامل همیشه و در همۀ اعصار یکی بیش نیست.
این عارف نامدار اولاً، انسان کامل را از طریق ارائۀ مصداق آن یعنی وجود مقدس پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی میکند و ثانیاً، اوصاف وجودی و تأثیر انسان کامل را در نظام هستی تبیین میکند. بر این اساس، شناخت انسان کامل از طریق مصداق اتم و اکمل آن یعنی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) میسّر است. مولیالموحدین حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در بیان منزلت و حقیقت ائمۀ معصومین(علیهم السلام) که مصادیق بارز انسان کاملند، فرمود:
«فیهم کرائم القرآن وهم کنوز الرحمن»؛ در آل پیامبر کرامتهای قرآن وجود دارد و آنها گنجینه اسما و صفات الهی هستند.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 118
و نیز فرمودند:
«وهم أزمة الحقّ وأعلام الدین وألسنة الصدق فانزلوهم بأحسن منازل القرآن»؛ اهلبیت زمامهای حقیقت و نشانههای دینند؛ پس آنان را در بهترین منازل قرآن قرار دهید.
لذا قرآن کریم، صورتنوشتۀ انسان کامل است و هرچه بیشتر و بهتر در قرآن کریم تدبر و تفکر شود، به همان اندازه اوصاف انسان کامل روشنتر خواهد شد و حقیقت آن درخشانتر رخ مینمایاند. حکیم بزرگ صدرالمتألهین شیرازی در این باره میگوید: بدون تردید، نسخۀ قرآن کریم، شارح کمالات انسانی است و مقامات این خلیفۀ ربانی را که در حقیقت جمعی محمدی ظاهر گردیده، بیان میکند.
لذا قرآن کریم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمۀ معصومین(علیهم السلام) حقایق انسان کاملند.
د) انسان کامل از منظر امام خمینی(رحمة الله)
دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) در مورد انسان کامل بسیار مبسوط و گسترده است، اما در این قسمت فقط به تعریف مفهومی و بیان اجمالی سیمای انسان کامل از دیدگاه ایشان بسنده میکنیم. امام خمینی میفرماید: انسان کامل همچنان که آیینۀ شهود حق است و حق نماست، آیینۀ شهود تمام عالم هستی نیز میباشد.
بر این اساس، انسان کامل دو چهره دارد، در یک چهرۀ آن اسما و صفات الهی ظهور و تجلی پیدا میکند و باری تعالی ـ جلّ عظمته ـ خود را در آیینۀ حقنمای او شهود مینماید. در چهرۀ دیگر، عالم هستی را با تمام اوصاف و کمالات وجودی نشان میدهد. بدین لحاظ حضرت امام کلام ابنعربی را چنین تبیین مینماید: هدف شیخ عربی آن است که چون نشئۀ انسانی از گستردگی و عمومیت برخوردار است، لذا تمام
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 119
شئون اسمایی و اعیانی را شامل گردیده و همۀ حقایق الهی و موجودات هستی را تحت سیطره دارد. پس میتواند آیینۀ شهود همۀ حقایق عالم بوده و برای حق سبحانه، جهت شهود موجودات هستی به منزلۀ مردمک چشم برای انسان باشد.
عارف نسفی در خصوص جامعیت انسان کامل و مظهریت او برای آنچه در عالم هستی تحقق دارد و نیز دربارۀ آیینۀ حق بودن انسان کامل میگوید:
اینکه در سورۀ مبارکه «تین» آمده وَهَذَا البَلَدِ الأمِینِ مراد انسان کامل است که زبده و خلاصۀ موجودات است و جامع علوم و مجمع انوار است و از آن جهت او را «بلد» میگویند که انسان کامل عصر جامع است و به تمام اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده، آراسته است و «امین» از آن جهت میگویند که انسان کامل خوف از آن ندارد که از راه باز گردد و ناقص بماند.
انسان کامل به شهری رسیده است که «من دخله کان آمناً» و معارف بلند عرفانی را دربارۀ انسان کامل تبیین میکند. برای اینکه اندکی به اسرار آن کلمات نزدیک شویم، لازم است به رهآورد فکری ـ عرفانی عارف نامدار، حضرت امام خمینی(رحمة الله) دربارۀ ادعیه و مناجات ائمۀ معصومین(علیهم السلام) دقت شود که دربارۀ آنان فرمود:
کسی بخواهد بفهمد که مقامات ائمه چی است باید رجوع کند به آثار آنها، آثار آنها ادعیۀ آنهاست، مهمش ادعیۀ آنهاست و خطابههایی که میخواندند، مثل مناجات شعبانیه، مثل نهجالبلاغه، مثل دعای یومالعرفه و اینهایی که انسان نمیداند که چه باید بگوید دربارۀ آنها.
ایشان دربارۀ هماهنگی رهآورد شهودی اهل معرفت با ادعیه و مناجات ائمه(علیهم السلام)
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 120
میفرماید:
بسیاری از آنچه آنان گفتهاند در قرآن کریم، بهطور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به معارضه برخاستیم.
در زیارت جامعۀ کبیره خطاب به ائمۀ معصومین(علیهم السلام) میخوانیم:
السلام علیکم یا أهل بیت النبوّة، ومعدن الرحمة وخزّان العلم، واُصول الکرم وقادة الاُمم، وساسة العباد وأرکان البلاد واُمناء الرحمن وصفوة المرسلین. السلام علی أئمة الهدی ومصابیح الدجی واُولی الحجی وکهف الوری والمثل الأعلی وحجج الله علی أهل الدنیا والآخرة والاُولی السلام علی معرفة الله ومساکن برکة الله ومعادن حکمة الله وحفظة سرّ الله؛ سلام بر شما اهل بیت نبوت که معدن رحمت و گنجینۀ علم و اساس کرامت و پیشوای امتها و سیاستمداران مردم و ارکان مستحکم شهرها و امین اسرار الهی و عصارۀ پیامبران هستید و سلام بر شما ائمۀ هدایت که چراغهای روشن در تاریکیها و صاحبان عقل و پناهگاه مردم و مثل اعلای الهی و حجتهای خداوند بر اهل دنیا و آخرت میباشید. و سلام بر شما که معرفت و شناخت اسماء و صفات الهی و حمل نزول برکت خداوند و معادن حکمت و حافظ اسرار الهی هستید.
از آنچه بیان شد، میتوان فهمید که انسان کامل، نه تنها در بیان عرفا، بلکه از نظر متون دینی نیز واسطۀ فیض، علت غایی آفرینش، رکن توحید، معدن حکمت و معرفت الهی و مثل اعلی است که خداوند سبحان عالم هستی را از آن آغاز کرده و به آن ختم میکند. لذا از نظر حضرت امام(رحمة الله)، سیمای انسان کامل را، حتی در ادعیه و مناجات ائمه(علیهم السلام) نیز میتوان یافت.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 121
فصل دوم: ضرورت و جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش
الف) ضرورت وجود انسان کامل در نظام آفرینش
در تبیین ضرورت وجود انسان کامل دیدگاه علم کلام، فلسفه و عرفان، مختلف است. هریک بر اساس مبانی خاص خود آن را مطرح کردهاند. ضرورت وجود انسان کامل در فلسفه و کلام تحت عنوان ضرورت نبوت و امامت طرح و تبیین شده است؛ چه اینکه پیامبر الهی و اوصیای برحق آنان، مصادیق حقیقی انسان کاملند. لذا فلسفه و کلام به لحاظ مصداقی با آنچه در عرفان نظری دربارۀ ضرورت انسان کامل مطرح میشود، هماهنگ میباشد. نظر به اینکه تبیین و توضیح مبانی فلسفی و کلامی اصطلاح انسان کامل از حوصلۀ این مقال اندک خارج است، فقط به بیان دیدگاه اهل معرفت به خصوص امام خمینی(رحمة الله) بسنده میکنیم.
1. دیدگاه اهل معرفت درباب ضرورت وجود انسان کامل
ضرورت وجود انسان کامل در نزد اهل معرفت، دارای افق عالیتری است. غرض از خلقت انسان کامل، همانا ظهور تام خالق هستی در یک مظهر کامل است. «خلقت الأشیاء لأجلک وخلقتک لأجلی».
در این حدیث شریف که خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که اتم و اکمل مظهر الهی است، میفرماید که همهچیز را برای تو آفریدهام و تو را برای خود. عرفا ضرورت وجود انسان کامل را چنین تبیین میکنند: به دلیل ظهور و تجلی اسم جامع و اعظم الهی در مظهر تام که همۀ مراتب وحدت و کثرت را بدون غلبه بر دیگری دارا باشد، وجود انسان کامل ضروری است؛ زیرا فقط او است که میتواند چنین مظهر کاملی باشد؛ چراکه در اسمای ذاتی، وحدت و در اسمای فعلی، کثرت غلبه دارد. چنانکه یکی
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 122
از محققان در شرح کلمات قیصری آورده است:
محققان از عرفا در آثار خود بیان کردهاند که تجلی در احدیت، بما هی احدیت محال است و حقیقت حق در مقام اطلاق و صرافت ذات، مشعر به هیچ نوع از کثرت نیست و عاری از همۀ کثرات است، حتی کثرت اعتباری که در تجلی اول موجود است، منشأ رابطۀ حقیقت وجود با کثرات است. چه در مقام احدیت و واحدیت و چه در مقام خلق و کثرت حقیقی، اسمای حسنی و صفات الهی و آنچه شهود شده و مطابق با قواعد اهل تحقیق، حق سبحانه به لحاظ اطلاق ذات متعین به حکم اثباتی و نفیی نیست، و وضع اسم برای چنین حقیقتی متعذر است، ولی برای حقیقت حق در مقام صفات و افعال، اسمای حسنی و صفات علیا که دلالت بر آن حقیقت کند، موجود است و از برای حقیقت وجود در مراتب افعال و صفات نسبت و احکام الوهیت و اعتبارات اسمایی تحقق دارد.
پس اگر در ذات، وحدت و در مقام فعل، کثرت غالب است، هویت غیبی مستلزم نامی است که با ارائۀ وحدت در کثرت، جامع جمیع اسمای جلالیه و جمالیه و دربردارندۀ مقام جمع و تفصیل باشد. این نام همان اسم اعظم است که به عنوان «لیس کمثله شیء» در انسان کامل ظهور میکند و خداوند با ظهور در مظهر، ذات خود را از لحاظ جامعیتی که بالاتر از آن قابل تصور نیست، ادراک مینماید. بدین ترتیب، به حرکت حبی ایجابی به غایت خود واصل میشود.
صدرالدین قونوی دربارۀ ضرورت انسان کامل در عالم هستی میگوید:
انسان کامل حقیقی، برزخ بین وجوب و امکان بوده و آیینۀ جامع بین صفات قدیم و احکام آن از یک سو، و صفات حادث از سوی دیگر است. همچنین
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 123
انسان کامل واسطۀ بین حق و خلق است که بهواسطۀ او کسی که به مرتبۀ او رسیده است، فیض و برکات حق که سبب بقای تمام نظام هستی است، بر آن نازل میشود و اگر انسان کامل با توجه به واسطه بودنش میان واجب و ممکن، وجود نداشته باشد، هرگز عالم هستی فیض الهی را دریافت نمیکند... و نظام کیهانی به صورت دیگری تبدیل میشود.
2. دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) دربارۀ ضرورت وجود انسان کامل
از نظر حضرت امام خمینی(رحمة الله)، وجود انسان کامل برای نشان دادن اسما و صفات الهی ضروری است و تنها او است که میتواند مظهر اسم اعظم الهی واقع شود و بین مظهریت ذاتی مطلقه و مظهریت اسماء، صفات و افعال جمع کند و همو است که میتواند میان حقایق وجودی و وجوبی و نسبتهای اسمای الهی از یک سو و حقایق امکانی و صفات خلقی از سوی دیگر جمع کند. بنابراین، انسان کامل جامع بین مرتبۀ جمع و تفصیل بوده و محیط بر همۀ اموری است که در سلسلۀ نظام هستی تحقق دارد. پس هویت احدی خداوند سبحان در چنین مظهری تجلی نموده و ذات خویش را در آن مشاهده کرده است. این نکته از اسرار عمیق و حقایق بلندی است که دربارۀ ضرورت انسان کامل در نظام هستی مطرح است. برای پی بردن به دیدگاه آن عارف عظیم الشأن دربارۀ ضرورت وجود انسان کامل، فرازهایی از کلام عمیق او را که از مشهد عرفان الهی برخاسته، نقل میکنیم:
عین ثابت انسان کامل در مرحلۀ ظهور بهمرتبۀ جامعیت و اظهار صورتهای اسمائی در نشئۀ علمی خلیفۀ اعظم الهی است، زیرا اسم اعظم چون جامع جلال و جمال و ظهور و بطون است، امکان آن نیست که با مقام جمعیاش برای عینی از اعیان تجلی کند، زیرا: (او بزرگ است و در آئینۀ کوچک ننماید) و او صفا دارد، و آئینه کدورت، پس ناچار باید آئینهای وجود داشته
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 124
باشد که با صورت آنچه در آئینه منعکس میشود تناسب داشته باشد و امکان انعکاس نور او در آن آئینه باشد تا عالم قضای الهی ظهور یابد و اگر عین ثابت انسان نبود، هیچ یک از اعیان ثابته ظهور نمییافت و اگر ظهور عین انسان نمیبود، هیچ یک از اعیان خارجی ظهور نمییافت و درهای رحمت الهی باز نمیشد، پس بهوسیلۀ عین ثابت انسان بود که اول به آخر پیوست و آخر با اول مرتبط شد، پس عین ثابت انسان با همۀ اعیان معیت قیومی دارد.
همچنین حضرت امام در کتاب شریف شرح چهل حدیث با تفصیل بیشتری در این باره میفرماید:
بدان که ارباب معرفت و اصحاب قلوب میفرمایند:
از برای هریک از اسماء الهیه در حضرت واحدیت صورتی است تابع تجلی به فیض اقدس در حضرت علمیه، بهواسطۀ حبّ ذاتی و طلب مفاتیح غیب التی لایعلمها الا هو و آن صورت را «عین ثابت» در اصطلاح اهلالله گویند. و به این تجلی به فیض اقدس اولاً، تعینات اسمائیه حاصل آید؛ و به نفس همین تعین اسمی صور اسمایی، که اعیان ثابته است، محقق گردد، و اوّل اسمی که به تجلی احدیت و فیض اقدس در حضرت علمیۀ واحدیّه ظهور یابد مرآت آن تجلی گردد، اسم اعظم جامع الهی و مقام مسمای الله است که در وجهۀ غیبیه عین تجلی به فیض اقدس است، و در تجلی ظهوری کمال جلا و استجلاء عین مقام جمع واحدیت به اعتباری، و کثرت اسمائیه به اعتباری است. و تعین اسم جامع و صورت آن عبارت از عین ثابت انسان کامل و «حقیقت محمدیه» صلی الله علیه وآله است، چنانچه مظهر تجلی عینی فیض اقدس، فیض مقدس است؛ و مظهر تجلی مقام واحدیت، مقام
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 125
الوهیت است؛ و مظهر تجلی عین ثابت انسان کامل، روح اعظم است؛ و سایر موجودات اسمائیه و علمیه و عینیه، مظاهر کلیه و جزئیۀ این حقایق و رقایق است... از اینجا معلوم شود که انسان کامل مظهر اسم جامع و مرآت تجلّی اسم اعظم است... و بالجمله، انسان کامل که آدم ابوالبشر یکی از مصادیق آن است، بزرگترین آیات و مظاهر اسماء و صفات حق و مثل و آیت حقتعالی است، و خدای تبارک و تعالی از «مِثل»، یعنی شبیه، منزه و مبراست، ولی ذات مقدس را تنزیه از «مَثَل» به معنی آیت و علامت نباید نمود وَلَهُ المَثَلُ الأعلَی. همۀ ذرات کائنات آیات و مرآت تجلیات آن جمال جمیل عزّ وجلّ هستند...
پس خداوند انسان کامل را به صورت جامع آفریده و او را آئینه اسما و صفات خویش قرار داده است.
ب) جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش
پس از بیان ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی و تبیین دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) در این مورد، لازم است از موقعیت و جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش بحث شود؛ زیرا انسان کامل به لحاظ برخورداری از جامعیت و گستردگی وجودی، نسخه کامل و جامع تمامی نظام آفرینش است، بهگونهای که شناخت او موجب شناخت هستی و انسان خواهد شد. بر این اساس مباحثی در این زمینه قابل بحث و بررسی است که به نمونههایی از آن اشاره مینماییم:
1. تجلی خلافت الهی در انسان کامل
از مباحث مهم و اساسی در بحث جایگاه انسان کامل، مقام خلافت الهی است. این بحث در رهآورد عرفانی عرفا به خصوص امام خمینی، جلوهای وسیع و گسترده دارد.
ایشان در شرح فرازی از دعای سحر میفرمایند:
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 126
خدای تعالی را به مقتضای کُلَّ یَومٍ هُوَ فِی شَأنٍ در هر آنی از زمان شأنی است؛ و تجلی به جمیع شئونات جز برای انسان کامل امکان ندارد، زیرا هر یک از موجودات از عوالم عقول مجرده و فرشتگان مهیمن و فرشتگان به صف کشیده گرفته، تا نفوس کلیۀ الهیه و ملائکۀ مدبره که به تدبیر امور مأمورند و ساکنان ملکوت علیا و سایر مراتب ملکوت از فرشتگان زمینی، همه و همه مظهر اسم خاصی هستند که پروردگارشان به همان اسم بر آنان تجلی میکند؛ و هر یک از آنان را مقامی است معلوم و معین،... اما اهل یثرب انسانیت و مدینۀ نبوت را مقام معین و محدودی نیست و از این جهت بود که ولایت مطلقۀ علویه را که همه شئون الهیه بود، حامل گردید و استحقاق خلافت تامۀ کبری را یافت و صاحب مقام ظلومیت شد،... این آخرین مرتبۀ سیر الی الله است و سفر چهارم است که عبارت است از بقاء بعد از فناء، پس از استهلاک تام سالک، زیرا حفظ نمودن حضرات و تمکن یافتن در مقام جمع و تفصیل و وحدت و کثرت از بالاترین مراتب انسانیت است و از تمامترین مراحل سیر و سلوک است و حقیقت این مقام برای هیچ کس از اهل سلوک و اصحاب معرفت اتفاق نیفتاده، مگر از برای پیغمبر اکرم و رسول مکرم ما و اولیاء آن حضرت که از مشکات او علم و معرفت را اقتباس نمودهاند و مصباح ذات و صفاتش چراغ راه سلوک آنان بوده است.
یکی از بدایع افکار عرفانی امام خمینی(رحمة الله) این است که اسم اعظم الله را نیز مقامی از مقامات انسان کامل و خلیفۀ اعظم میدانند. آنچه عموم عرفا در این خصوص گفتهاند، این است که انسان کامل، مفهوم اسم اعظم، یعنی «الله» میباشد و «الله» اولین تعین ذات غیبیه است، اما چون مرحوم امام، اولین تعین حضرت خلیفه را اسم اعظم «الله»
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 127
میدانستند، این نظر نوآوری خاصی در عرفان، به حساب میآید. بر این اساس امام(رحمة الله) در مورد مقام نیابت و خلافت انسان کامل معتقدند که حتی اسم اعظم «الله» نیز برای ظهور و بروز، نیازمند خلیفة الله است و سایر اسمهای دیگر ـ که اجزای این اسم هستند ـ فرع بر ظهور اویند. کلام حضرت امام(رحمة الله) بدینگونه است که میفرمایند:
وقتی که این مطلب بر جان تو آشکار گشت که حقیقت غیبیه، اجلّ از این است که دست احدی بر آن جناب برسد و هیچ یک از اسماء و صفات به جهت تعیناتی که دارند، محرم سرّ آن نهانخانه نیستند،... پس به ناچار برای ظهور و بروز اسمها و کشف اسرار خزاین آن ذات غیبیه، باید خلیفۀ الهی و غیبی باشد که خلافت و نیابت آن ذات غیبیه را در ظاهر ساختن اسماء و صفات به عهده گیرد... این خلیفۀ الهی و حقیقت قدسیه، همان اصل ظهور است که دارای دو وجه است: وجه غیبی که به طرف هویت غیبیه است و هیچگاه به این وجه ظاهر نمیشود و وجه دیگر به سوی عالم اسماء و صفات است که توسط این وجه، در مظاهر اسماء و صفات ظاهر میشود. اولین چیزی که از این حضرت غیبیه و خلافت کبرا ظاهر میشود، حضرت اسم اعظم، یعنی «الله» است که به حسب مقام تعینش از آن حضرت متعین میشود. بنابراین، اولین تعین بر این حقیقت غیرمتعینه، تمامی تعینات و ظهورات است و هیچکدام از اسماء و صفات، جز از طریق اسم اعظم نمیتوانند با مقام خلافت اعظم مرتبط گردند.
2. انسان کامل؛ آئینۀ تمامنمای حقتعالی
از مباحثی که در بحث «جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش» قابل بررسی است، مرآتیت انسان کامل است. عرفا هریک از اصناف موجودات و نیز هریک از افراد آنها را آینه و مرآت جمال جمیل حضرت باری تعالی میدانند و بر این باروند که هر
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 128
موجودی به حسب استعداد ذاتی و عین ثابت خود، قابلیت انعکاس نور جمال حضرت جمیل را دارا است. از میان این آیینهها، انسان کامل آینۀ تمامنمای حضرت حق است. امام(رحمة الله) در خصوص تجلی در آینۀ اسماء و صفات چنین میفرماید:
هنگامی که حب ذاتی به شهود ذاتی در آینۀ صفات تعلق گرفت، عالم صفات را ظاهر ساخت و به تجلی ذاتی در حضرت واحدیت، در مرآت جامع ظاهر شد. سپس در آینههای دیگر به میزان استحقاق و استعدادشان تجلی نمود. و پس از آن، حب الهی به رؤیت خویش در عین تعلق گرفت. سپس در مرائی خلقیه از پس حجابهای اسمائیه تجلی کرد. سپس عالمها را با ترتیبی منظم ظاهر نمود و در آینهای کاملتر و بزرگتر، با اسم اعظم و در آینههای دیگر به اسمهای دیگر تجلی نمود.
بنابراین، هرچیزی به قدر استعداد و قابلیت خود، آینۀ خدا نما است، اما مظهر اسم اعظم، آینۀ تمام نما است که نورش بر همۀ آینهها انعکاس یافته است و آنها بر حسب استعداد خود از آن نور بهرهمند میشوند. البته این تجلی و ظهور نیز توسط حضرت خلیفه میباشد که بهواسطۀ جنبۀ برونذاتی مقام خلافت، خلافت در ظهور دارد. حضرت امام(رحمة الله) در این باره میفرماید:
بدان که این خلافت، خلافت در ظهور است. پس باریتعالی هنگامی که اراده کرد تا در اکوان، ظاهر گردد و نفس خود و کمالات ذاتی خویش را در آینۀ کامل و جامع مشاهده نماید، به اسم اعظم و اتمّ خود که دارای مقام احدیت جمع است، تجلی کرد، پس از آن تجلی، آسمانهای ارواح و زمینهای اشباح روشن شد؛ پس همۀ مراتب وجودیه و حقایق نزولیه و صعودیه از تعیّن تجلی ذاتی و به واسطۀ اسم اعظم حاصل میشود. از این رو مقام خلافت، مقام جمع همۀ حقایق الهیه است.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 129
و بدین گونه حضرت حق تعالی در آینه تمام نمای انسان کامل تجلی و ظهور پیدا میکند، این خود جایگاه رفیع و باعظمت انسان کامل را ترسیم مینماید.
3. انسان کامل؛ محل مشیت الله
انسان کامل در عالم هستی مشیت الله است. قرآن کریم دربارۀ مشیت خداوند سبحان میفرماید:
وَرَبّکَ یَخلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَختَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ.
لذا چون هیچ قدرت قاهرهای فوق او نیست تا او را از انجام کار و تصرف مطلق در عالم هستی باز دارد، پس خداوند متعال در دو بعد تشریع و تکوین برابر مشیت خود عمل میکند. در نظر عرفا، انسان کامل میتواند مظهر این مقام الهی شده و محل مشیت الله گردد.
لذا این چنین انسانی دارای مقام مشیت الله است و اصلاً مقام انسان کامل مقام مشیت الله است و آیۀ کریمه وَرَبُّکَ یَخلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَختَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ سُبحانَ اللهِ تَعالَی عَمّا یُشرِکُونَ، و دیگر آیات مشابه آن در مشیت، همه در وی صادق است و این مظهر مشیت و اختیار الهی صاحب ولایت کلیه است که دارای دقائق صفات حقتعالی و محل ظهور و تجلی جمیع اوصاف کمالیۀ الهیه است.
ایشان در بخش آغازین شرح دعای سحر دربارۀ مقام مشیت میفرماید:
بالارفتن تا مقام مشیت مطلقهای که همۀ تعینات فعلی در آن مستهلکاند، امکانپذیر نیست مگر آنکه... از عالم طبیعت به عالم مثال و ملکوت عروج نموده و مراتب آن عالم را به تدریج طی میکند... و از عالم ارواح به عالم مشیت مطلقه میرسد،... و این است مقام تدلّی که در آیۀ شریفۀ دَنَی فَتَدَلّی بدان اشاره شده است... و این است آن مقام فقر مطلق که مشیت
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 130
مطلقه است؛ و این است همان مشیت مطلقه که از آن به فیض مقدس و رحمت واسعه و اسم اعظم و ولایت مطلقۀ محمّدیه یا مقام علوی تعبیر میشود؛... و به این مقام اشاره فرموده آنجا که فرمود: من پیغمبر بودم در حالی که آدم میان آب و گل بود.
ایشان پس از اینکه مسألۀ خلافت محمدیه(صلی الله علیه و آله و سلم) را بعد از مظهریت اسماء و صفات بیان میکنند، نشان میدهند که اسم اعظم، همان حقیقت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است و با بیان این مسأله به بیان مشیت مطلقه میپردازند، و ضمن تمسک به این حدیث «خلق الله المشیة بنفسها ثمّ خلق الأشیاء بالمشیة» میفرمایند:
مشیت... سبب متصل میان آسمان و زمین و بهواسطه او خداوند وجود را آغاز نموده و با او ختم خواهد کرد و اوست حقیقت محمدیه و علویه (صلوات الله علیه).
سپس به بیان اتحاد ماهوی حقیقت انوار قدسیۀ ائمۀ اطهار با ذات مقدسه حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میپردازند:
اولین چیزی که صبح ازل را نمایانده و به غیر حق تجلی کرده و پردههای غیب را پاره نموده است، همان مشیت مطلقه و ظهور غیرمتعین است که گاهی از آن فیض مقدس، و گاهی به «وجود منبسط» و گاهی به «نفس رحمانی» و... تعبیر میکنند. مشیت مطلق دو مقام دارد: مقام لاتعیّن و وحدت صرف، و مقام تعین و کثرت. مقام مشیت با حضرت غیب ـ یعنی فیض اقدس ـ مرتبط است که هیچگونه ظهوری ندارد. و به مقام دومش همۀ ظهورها و تمام اشیاء به او مرتبط است، بلکه او تمام اشیاء است؛ اوست اول و آخر، و اوست ظاهر و باطن، همۀ اسماء و صفات در مشیت مطلقه جمع است. از این رو، هیچ ذرهای
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 131
از ذرات زمین و آسمان از علم او غافل و غایب نمیگردد.
و در ادامه چنین میفرماید:
بدان که احادیث وارده، پیرامون اصحاب وحی در مورد شروع خلقت آن حضرات(علیهم السلام) و بیان اینکه اولین مخلوق، رسولالله و علی(علیه السلام) هستند و سپس ارواح ائمۀ دیگر، اشاره به تعین روحانیت آنها که همان مشیت مطلقه است، میباشد.
حضرت امام(رحمة الله) در کتاب شریف شرح چهل حدیث نیز دربارۀ مسألۀ مشیت الهی میفرماید:
بدان که از برای مشیت حقتعالی جلّت عظمته، بلکه از برای سایر اسماء و صفات... دو مقام است:... مقام مشیت فعلیۀ مطلقه احاطۀ قیومیه دارد به جمیع موجودات ملکیه و ملکوتیه و جمیع موجودات به وجهی تعینات آن هستند، و به وجهی مظاهر آن میباشند. و به حسب این مقام از مشیت فعلیه و مظهریت و فنای مشیت عباد در آن، بلکه مظهریت و مرآتیت خود عباد و جمیع شئون آنها از آن، در این حدیث شریف فرموده است: ای پسر آدم! به مشیت من، تو آن کسی هستی که مشیت میکنی؛ ذات تو و کمالات ذات تو به عین مشیت من است، بلکه تو خود و کمالاتت از مظاهر و تعینات مشیت منی.
4. معیت انسان کامل با نظام هستی
انسان کامل به دلیل برخورداری از خلافت و ولایت الهی، با عالم و آدم معیت دارد؛ زیرا احاطۀ قیومی به حقایق عالم از خواص و آثار ولایت است. پس جهان هستی با معیت قیومی انسان کامل قائم و دائم است؛ زیرا انسان کامل مظهر معیت قیومی حق سبحانه است، بدین بیان که یکی از خواص وحدت ذاتی، معیت قیومی با کثرات است
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 132
و از باب حضور همه چیز در نزد او و احاطۀ قیومی وی بر همۀ اشیاء هیچچیز از دید او پنهان نیست. نه تنها علم او به هستی تعلق میگیرد، بلکه تمام مراتب و مشاهد وجودی، درجات علم اویند. به همین دلیل کلیه اشیاء مراتب سمع، بصر، اراده و قدرت او هستند.
بر این اساس، انسان کامل به علت اینکه مظهر همۀ اسما و صفات حق سبحانه است، میتواند مظهر معیت قیومی خداوند با همه چیز و همه کس باشد. امام خمینی(رحمة الله) در این باره میفرماید:
از بیانی که تو را آموختم و توضیحی که دادیم ممکن است معنای فرمایش سرور موحدان و پیشوای عارفان حضرت امیر مؤمنان صلوات الله علیه را بفهمی که فرمود: من با پیامبران خدا در باطن بودم و به همراه رسول الله صلی الله علیه وآله در ظاهر بودم. زیرا آن حضرت صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت باطن خلافت است و ولایت مطلقه کلیه باطن خلافت مطلقه کلیه است. پس آن حضرت با مقام ولایت کلیهاش در کنار همه کس ایستاده و شاهد اعمال او است و با همه چیز همراه است به معیت قیومی الهی که ظل معیت قیومی حقیقی الهی است. چیزی که هست آنست که چون جنبۀ ولایت در انبیاء بیشتر بوده است از این جهت در روایت انبیاء علیه السلام را مخصوصاً ذکر کرده است.
آنچه از کلام امیرمؤمنان دربارۀ معیت ایشان با همۀ انبیا بیان شد، در سخنان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز دربارۀ آن حضرت عنوان شده، چنان که فرمود: «بعث الله علیاً مع کلّ نبی سرّاً، ومعی جهراً».
لذا با توجه به معیت قیومی انسان کامل با نظام آفرینش، بسیاری از معارف دینی جایگاه خاص خود را پیدا میکند و از آن جمله، مسألۀ سریان انسان کامل در نظام
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 133
هستی است، یعنی قطب عالم وجود و حقیقت انسان کامل باید در همۀ مراتب وجود سیر کرده و در جمیع حقایق تجلی نماید. به عبارت دیگر، فیض انسان کامل باید به همۀ هستی تعلق گیرد و هر موجودی در حدّ استعداد ذاتی و اقتضای عین ثابت خویش، از کمالات انسان کامل برخوردار شود و به کمک او، در مسیر کمالی خود حرکت نماید. بنابراین، انسان کامل در همۀ مراتب هستی سیر نموده و بر همۀ کارها حاضر و ناظر است، بلکه نیرو و توان هر موجودی از او است و به قول امام (رحمة الله) این خلیفۀ الهی در همۀ مرائی اسمائیه ظاهر بوده و نورش در تمامی آنها به حسب استعداد و قابلیتشان منعکس است و همانند سریان نفس در قوای خود در آنها سریان دارد. البته کیفیت این سریان و نفوذ و حقیقت این تعیین و نزول را جز اولیای کامل و خالص و عرفای شامخ الهی که نفوذ فیض مقدس را مشاهده میکنند، کسی نمیتواند بفهمد. مقدمۀ رسیدن به این حقایق، معرفت نفس است.
سعی کن که این معرفتها را به دست آوری که کلید کلیدها و چراغ چراغها، معرفت نفس است؛ هرکه آن را شناخت، خدایش را شناخت.
قیصری در تبیین این مسأله به کلام منسوب به امام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) استدلال کرده و گفته است:
آنچه را گفتم در کلام ولی الله، قطب موحدین علی بن ابیطالب مورد تأیید قرار گرفته است؛ زیرا در خطبهای که بر فراز منبر کوفه ایراد نمود، فرمود: «أنا نقطة باء بسم الله، أنا جنب الله الذی فرطتهم فیه، وأنا القلم وأنا اللوح المحفوظ وأنا العرش، وأنا الکرسی، وأنا السماوات السبع والأرضون».
خلاصه اینکه، اگر حق سبحانه در کسی با صفات و افعال خود تجلی کند، عبد، خود را در حالتی شهود میکند که جمیع مراتب وجودی، وجود او هستند.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 134
فصل سوم: مقامات، سیر و سلوک و مصادیق انسان کامل
الف) مقامات انسان کامل
پس از بیان جایگاه انسان کامل در نظام هستی، تبیین مقامات انسان کامل و معارف مربوط به آن در این نوشتار ضروی به نظر میرسد که به گوشههایی از آن میپردازیم:
1. مقامات انسان کامل و تفاوت آن با مرتبۀ عمائیه
از دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) انسان به یک اعتبار دارای سه مقام است: مقام ملک و دنیا، مقام برزخ و مقام عقل و آخرت. این سه مقام در انسان کامل عبارتند از: مقام تعینات مظاهر، مقام مشیت مطلقه که برزخ البرازخ و به اعتباری مقام عماست و مقام احدیت اسما. آیۀ شریفۀ بسم الله به این سه مقام اشاره دارد که الله مقام احدیت جمع، اسم، مقام برزخیت کبرا، و تعینات رحمانی و رحیمی بیانگر مقام مشیت است. به اعتباری، انسان دارای چهار مقام است: ملک، ملکوت، جبروت، و لاهوت. عرفا عالم را به پنج مرحله تقسیم میکنند و هر مرحله را «حضرت» مینامند. چهار حضرت نخست، شامل همۀ موجودات میباشند، اما حضرت پنجم که وسیعتر و کاملتر از همۀ آنها است مربوط به انسان است. به دلیل جامعیتی که عالم پنجم دارد، آن را «حضرت جامع» یا «کون جامع» مینامند. «حضرت جامع» علاوه بر همۀ کمالات حضرات دیگر، کمالاتی مختص به خود نیز دارد که در دیگر حضرات یافت نمیشود. این حضرات که «حضرات خمس» نامیده میشوند، هرکدام عالمی دارند. عالم اینها در واقع، نحوۀ ظهور و تجلی آنها به اشکال مختلف است و هر کدام از این شکلها، نشانۀ آن حضرت است. این حضرات عبارتند از: حضرت غیب مطلق که عالمش، عالم اعیان ثابته است. در مقابل این حضرت، حضرت شهادت مطلق است که عالمش، عالم ملک یا ناسوت است. بین این دو، دو حضرت دیگر است که عبارتند از حضرت غیب مضاف که عالمش، عالم ارواح جبروتی و ملکوتی است؛ یعنی عقول و نفوس مجرده، و دیگری، حضرت شهادت مضاف است که عالم آن، عالم مثال است. حضرت پنجم، حضرت کون جامع
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 135
است که علاوه بر کمالات خاص خود، کمالات هرچهار حضرت را دارا است. عالم این حضرت، عالم انسانی میباشد. حضرت امام خمینی(رحمة الله) به این مطلب چنین اشاره میکنند:
انسانی که جامع همه عوالم و آنچه در آنهاست میباشد، سایه حضرت جامع الهی است و عالم اعیان سایۀ حضرت غیب مطلق است و عالم عقول و نفوس، سایۀ حضرت غیب مضافی که به غیب مطلق نزدیک است میباشد... و عالم ملک، سایۀ حضرت شهادت مطلق است. «مگر نبینی که پروردگارت چگونه سایه را کشیده است؟»
دربارۀ مقامات انسان کامل بیانهای متفاوت و فراوانی در آثار عرفا وجود دارد. عبدالرحمن جامی دربارۀ این مسأله میگوید: مرتبۀ انسان کامل عبارت است از جمع جمیع مراتب الهیه و کونیه از عقول، نفوس کلیه و جزئیه و مراتب طبیعت تا آخرین تنزلات وجود. و این مرتبه را مرتبۀ عمائیه نیز میگویند، از برای مشابهت این مرتبه به مرتبه الهیه و فرق میان این دو به ربوبیت و مربوبیت است و لهذا سزاوار خلافت حق و مظهَر و مُظهِر اسماء و صفات مطلق او است.
حضرت امام خمینی(رحمة الله) نیز با عنایت به مقامات متعدد انسان، در فرازی از کلمات خویش فرمود:
بدان که چنانچه از برای انسان، مقامات و مدارجی است که به اعتباری او را دارای دو مقام دانند: یکی مقام دنیا و شهادت و دیگر مقام آخرت و غیب؛ که یکی ظلّ رحمان و دیگری ظلّ رحیم است... چنانچه جمع فرموده در آیۀ شریفۀ بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ و عرفا گویند: ظهر الوجود بسم الله الرحمن الرحیم و این دو مقام در انسان کامل از ظهور مشیت مطلقه از مکامن غیب احدی تا مقبض هیولی یا مقبض
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 136
ارض سابع، که حجاب انسانیت است... میباشد. پس انسان کامل به حسب این دو مقام، یعنی مقام شهادت و ظهور به رحمانیت و مقام غیب و ظهور به رحیمیت، تمام دایره وجود است. ثُمَّ دَنَا فَتَدَلّی * فَکَانَ قَابَ قَوسَینِ أو أدنَی.
از نظر امام خمینی(رحمة الله) حقیقت انسان کامل با مرتبۀ عمائیه متفاوت است. ایشان در تعلیقۀ خود بر مصباح الانس با نقد نظریۀ ابن فناری چنین گفتهاند:
از نظر من، حقیقت محمدیه(صلی الله علیه و آله و سلم) صورت اسمالله ]است[ که جامع احدیت همۀ اسماست، همانطوری که جامع احدیت جمیع اعیان است، اما عماء عبارت است از وجهۀ غیبی قدسی اسم شریف الله که منزه از هرگونه کثرت و تفصیل است.
تعبیر عماء مانند بسیاری از اصطلاحات عرفانی ریشه در متون دینی دارد، چنانکه از پیامر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: پروردگار عالم قبل از خلقت هستی در کجا بوده است؟
حضرت در پاسخ فرمود:
خداوند قبل از خلقت عالم در مرتبه عماء بوده است.
اما دربارۀ حقیقت عماء و مرتبۀ آن بین صاحبنظران اختلاف است که حقیقت آن چیست و به کدام مرتبه از مراتب هستی، عماء اطلاق میشود. امام خمینی دراین باره میفرماید:
بین اهل معرفت دربارۀ حقیقت عماء که در حدیث نبوی آمده، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی گفتهاند: عماء عبارت است از مقام واحدیت؛ زیرا عماء به معنای ابر نازک و رقیقی است که بین آسمان و زمین قرار دارد و مقام واحدیت نیز برزخ بین آسمان احدیت و اراضی خلقیه است. بعضی دیگر
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 137
برآنند که عماء عبارت است از فیض منبسطی که برزخالبرازخ فاصل بین آسمان و احدیت و زمین تعیّنات خلقیه میباشد. این احتمال به لحاظ بعضی جهات و اعتبارات مناسبتر است و اگر مسأله خلقت را تعمیم دهیم، امکان دارد که عماء اشاره به مقام فیض اقدس باشد، بهگونهای که شامل تعینات اسما شود؛ چه اینکه امکان دارد عماء اشاره به اسم اعظم باشد، از آن حیث که برزخ بین احدیت غیب و اعیان ثابته در حضرت علمیه است. احتمال دیگر آنکه عماء، اشاره به مقام ذات حق باشد و مقصود از بودن ذات در عماء آن باشد که ذات در حجاب اسمای ذاتی قرار دارد. احتمال دیگر اینکه عماء اشاره به احدیت ذات باشد، از این جهت که ذات در حجاب فیض اقدس است، از آن جهت که در حجاب اسماء حضرت واحدیت است، یا از آن جهت که در حجاب اعیان یا فیض مقدس است، به اعتبار احتجاب او به تعینات خلقیه.
2. تجلی ولایت الهی در انسان کامل
یکی از مقامات انسان کامل آن است که او مظهر ولایت الهی است، به این معنا که «ولی از اسمای» الهی است. همانطور که اسماء الهی باقی و دائمند و مظهر میطلبند، اسم شریف ولی نیز مظهر میطلبد که مظهر اتم و اکمل آن، انسان کامل است. او صاحب ولایت کلی است و به لحاظ اینکه ولی، اسم خداوند است و نبی و رسول از اسماءالله نیستند، ولایت انقطاعناپذیر است، اما رسالت و نبوت منقطع میشود؛ به عبارت دیگر، به لحاظ اینکه ولی، اسم واجب بالذات است، مظهر اسم ولی نیز واجب است. از اینرو، هیچگاه جامعۀ انسانی از وجود انسان کامل خالی نیست، خواه آن انسان کامل رسول باشد، خواه نبی یا وصی و یا ولی که رسالت، نبوت و ولایت تشریعی ندارند و چون وجود انسان کامل واجب است، ائمۀ معصومین(علیهم السلام) فرمودند:
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 138
«لولا الحجّة لساخت الأرض بأهلها».
امام(رحمة الله) نیز میفرماید:
ولی مطلق کسی است که از حضرت ذات به حسب مقام جمعی و اسم اعظم که رب اسماء و اعیان است، ظاهر میشود.
3. تجلی ولایت در نبوت و امامت
از دیدگاه اهل معرفت، ولایت از صفات الهی و از شئون ذاتی است که نه تنها اقتضای ظهور دارد، بلکه از صفاتی است که عمومیت داشته و همۀ امور هستی را از همۀ جهات تحت پوشش قرار داده است و تمام عالم امکان را در بر میگیرد. بدیهی است صورتی که چنین گستردگی دارد، عین ثابت محمدی است و از طرفی، عین ثابت محمدی همان اعیان ثابتۀ اوصیا و خلفای آن حضرت است. وقتی ولایت و عین ثابت یکی باشند، تفاوت آنها تنها در ظهور اوصاف ذاتی است. لذا حقیقت این حدیث که فرمود: «أوّلنا محمّد، أوسطنا محمّد، وآخرنا محمّد، کلّنا محمّد» روشن خواهد شد. در این حدیث مراد تنها بیان وحدت اسمی نیست، خصوصاً با توجه به اینکه فرمود: همۀ ما محمد هسیتم. لذا اگر بگوئیم که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) خاتم ولایت محمدی است، باز هم میتوان گفت حضرت مهدی(عج) موعود خاتم ولایت محمد است؛ زیرا ائمۀ معصومین همگی در ذات و صفات یک نور و یک حقیقت هستند و تفاوت آنها در ظهورها و شئونی است که بر اساس حکمت بالغۀ الهی در زمانهای مختلف ظهور کردهاند. در مورد ارتباط ولایت با نبوت و امامت، حضرت امام(رحمة الله) در حاشیۀ خود بر منظومۀ سبزواری با طرح مسألۀ خاتمیت در هر دو بعد نبوت و ولایت به تفصیل بحث نبوده و فرمودهاند:
آنکه به تمام اسما و صفات رسیده است، نبوت ختمیه دارد و آنکه از طریق
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 139
صفت محدود و خاصی رسیده است، نبوت محدود پیدا میکند و از طریق همان صفتی که از طریق او رسیده، مردم را به حق دعوت میکند، مثل حضرت یحیی که از راه خوف رسیده بود و مردم را از راه انذار و تخویف دعوت مینمود و حضرت موسی و عیسی که از راه اسمی جامعتر از آن رسیده بودند نبوتشان جامعتر گردید، تا وجود شریف ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله و سلم) که از تمام اوصاف و اسماء رسیده بود، نبوت ختمیه پیدا نمود. جامعیت هر نبوتی به هر اندازه باشد، امامت و نیابت آن هم، به اندازۀ جامعیت او میباشد؛ زیرا نوّاب انبیا بالاصاله نرسیدهاند، بلکه به تبع رسیدهاند. لذا ولایت حضرت امیر(علیه السلام) که وصیّ حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده، ولایت ختمیه میباشد و چون حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) نبوت جامعه داشته و ایشان به صفاتی که انبیای سلف رسیده بودند، با جامعیت دیگری رسیده بود، لذا ولایتی هم که باطن نبوت ایشان بوده، جامع میباشد. پس اگر نبوت ایشان جامع تمام نبوّات سلف بوده، ولایت نبوت ایشان هم، جامع جمیع نبوّات خواهد بود و لذا حضرت امیر(علیه السلام) فرمود: «کنت مع جمیع الأنبیاء سرّاً ومع خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) جهراً».
بر این اساس چون ولایت، جامع بین نبوت و امامت است که گاهی به صورت نبوت و زمانی به صورت امامت تجلی میکند، به گونهای که به ولایت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و یا هریک از امامان معصوم(علیهم السلام) ظهور تازهای از ولایت الهی نصیب جهانیان میشود. خلاصه اینکه ولایت در نبوت و امامت تجلی پیدا میکند.
ب) سیر و سلوک انسان کامل
یکی از مهمترین مباحث عرفا، مراتب سیر و سلوک یا سفرهای انسان کامل است. حکیم و عارف الهی، مرحوم محمدرضا قمشهای در تشریح اسفار اربعه مطالب ارزشمندی دارد که حقایق و معارفی از آن توسط عارف معاصر، امام خمینی(رحمة الله) تبیین
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 140
شده است. مرحوم قمشهای در مورد سفرهای چهارگانه میگوید: سفر معنوی به حسب اعتبار ارباب شهود، چهار قسم است.
1. اسفار اربعه
1. سفر از خلق به سوی حق: این سفر از خلق و کثرات به سوی حق است. در این سفر از مقام نفس در مقام قلب و از مقام قلب در مقام روح و از مقام روح به مقصد اقصا و بهجت کبرا ترقی میکند. این مقام برای اهل تقوا حاصل میشود که متیقن از آلودگیهای مقام نفس که حجب ظلمانیاند و همچنین از انوار قلب و اضوای مقام روح که حجب نورانیاند، رهایی یافتهاند.
2. سفر از حق به سوی حق به حق: در سفر اول به علت اینکه وجود حقانی کسب کرده، در سفرهای سهگانۀ بعدی مقید به قید حق شده است. سالک در این مقام به ولایت تام نایل شده و ذات، صفات و افعال او در ذات، صفات و افعال حق فانی میشود. پس به حق میشنود و به حق میبیند و به حق راه میرود و به حق حرکت میکند. در این سفر با توجه به مقامات هفتگانۀ سالک، دایرۀ ولایت تمام شده و سفر سوم آغاز میگردد.
3. سفر از حق به سوی خلق به حق: سالک در این سفر، در عالم جبروت، ملکوت و ناسوت سفر میکند و همۀ عوالم را به اعیان و لوازمشان مشاهده میکنند و برایش حظی از نبوت حاصل میشود. بنابراین، معارفی از ذات، صفات و افعال حق خبر میدهد که نبی نامیده میشود. احکام و شرایع را از نبی مطلق میگیرد و تابع وی میشود. در این هنگام سفر سوم او پایان میپذیرد و سفر چهارم را آغاز میکند.
4. سفر از خلق به سوی خلق بالحق: سالک در این سفر، خلایق و آثار و لوازمشان را مشاهده میکند، منافع و مضارشان را در عاجل و آجل (دنیا و آخرت)، رجوعشان را الیالله و کیفیت رجوع و آنچه مانع و داعیشان است، میداند. پس نبوت تشریعی، نبی میشود و به آنچه سعادت و شقاوتشان بدان است، خبر میدهد. در این مرحله همانند مراحل گذشته، همۀ امور بالحق است؛ چرا که وجودش حقانی است و التفاتش به خلق،
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 141
او را از توجه به حق باز نمیدارد.
نکتۀ قابل توجه آن است که هرگاه کسی از خود به سوی دوست سفر کند و بخواهد به کمال انسانی و الهی خویش راه یابد، باید از همۀ منازل بین راه به خوبی گذشته و تحمل دشواریهای سفر را بر جان بخرد. بدیهی است که گذر از این مراحل و عبور از این منازل برای همهکس میسور نخواهد بود. رسیدن به مراحل نهایی این اسفار تنها برای سفیران الهی و اوصیای بر حق آنان میسور است.
2. دیدگاه امام خمینی دربارۀ اسفار اربعه
امام(رحمة الله) در مصباح الهدایه، سفرهای چهارگانه را براساس مشرب عرفانی خود چنین تحریر کردهاند:
از نظر من سفر اول از خلق به سوی حق، مقید است به رفع حجاب امکانی و رؤیت جمال حق با ظهور فعلیاش که درحقیقت، ظهور ذات در مراتب اکوان است... سفر دوم نیز که از حق مقید آغاز شده و به حق مطلق میرسد. تمام هویت وجودی در نزد او نابود شده و همۀ تعینات امکانی در او مستهلک میشود. با ظهور وحدت، تمام قیامتش برپا شده و حق برای او با مقام وحدانیتش تجلی میکند، هرگز اشیاء را ندیده و از ذات و صفات و افعال او فانی میشود... اگر توفیق و عنایت الهی شامل او شد... سفر سوم را آغاز میکند که از حق به سوی خلق به حق است؛ یعنی از حضرت احدیت به حضرات اعیان ثابته سفر میکند که در این هنگام حقایق اشیاء و کمالات آنها برای او کشف میشود... بالاخره سفر چهارم را آغاز میکند که سفر از خلقی است که حق است؛ یعنی از اعیان ثابته به سوی اعیان خارجی به حق؛ یعنی به وجود حقّانی آن سیر میکند، در حالیکه جمال حق را در همه چیز مشاهده میکند.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 142
چنانکه امیرمؤمنان فرموده است: «ما رأیت شیئاً إلا ورأیت الله قبله وبعده ومعه».
امام خمینی(رحمة الله) در حاشیۀ خود بر اسفار دربارۀ سیر وجودی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در بیانی رسا و جامع میفرماید:
طبق این بیان در حق رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اگر تعبیری باشد و قرآن بخواهد حد سیر او را بیان فرماید، لازم است با یک تعبیری بیان کند که فوق مرتبۀ ارائه را برساند، و باید از مقام خاتم تعبیری آورد که آن تعبیر و عبارت برساند که او تحقق مرتبۀ اسمائی و صفاتی بوده، تا آدم(علیه السلام) به اسما و صفات تعلم داشته باشد، و ابراهیم(علیه السلام) به مقام رؤیت برسد. خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) تحقق آخرین درجه ارتقا و پرواز عالم امکان است که هممرز با مرتبه واجبالوجود و سدّ بین ممکن و واجب است؛ و تجافی از این حد عقلاً و در نفس الامر معقول نیست، برای اینکه تجافی از این حد، انقلاب ممکن به واجب است و انقلاب ممکن به واجب محال است.
ج) مصادیق انسان کامل
آنچه تاکنون عنوان نمودیم، بیان اوصاف و کمالات وجودی انسان کامل بود و اینک سخن در مصادیق آن است؛ یعنی سیر بحث از بیان صفات به تبیین ذات منتهی شده است. در این بحث صرفاً نگاهی گذرا به مصادیق انسان کامل از دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) خواهیم داشت.
صدرالمتألهین در مورد انسان کامل میگوید: انسان کامل یک حقیقت است که اطوار و مقامات و درجات متعدد دارد و برای او به حسب هر طور و مقام، اسم خاصی است.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 143
آنچه از لسان عرفا میتوان فهمید، این است که تنها انسان معصوم میتواند جلوهگاه انسان کامل باشد. لذا بعد از رسول خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)، فقط اهل بیت عصمت و طهارت به این مقام رفیع راه یافتهاند. امام خمینی(رحمة الله) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان مصداق بارز انسان کامل یاد نموده و او را مظهر جمیع اسماء و صفات حق دانسته، میفرماید:
من دربارۀ شخصیت حضرت امیر چه میتوانم بگویم و کی چه میتواند بگوید. ابعاد مختلفهای که این شخصیت بزرگ دارد به گفتگوی ماها و به سنجش بشری در نمیآید. کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حقتعالی است، ابعادش به حسب اسماء حقتعالی باید هزارتا باشد و ما از عهدۀ بیان حتی یکیاش نمیتوانیم برآییم.
تمام اسماء و صفات الهی در ظهور و در بروز در دنیا و در عالم، با واسطۀ رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است و ابعادی که از او مخفی است، بیشتر از آن ابعادی است که از او ظاهر است.
از منظر بلند حضرت امام(رحمة الله)، حضرت زهرا گرچه به حسب ظاهر یک زن است، درواقع مصداق بارز انسان کامل و جلوۀ اوصاف الهی به حساب میآید، لذا میفرماید:
تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است، در فاطمۀ زهرا سلام الله علیها جلوه کرده و بوده است یک زن معمولی نبوده است، یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، او زن معمولی نیست. او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است... زنی که تمام خاصههای انبیا در اوست، زنی که اگر مرد بود، نبی بود... معنویات،
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 144
جلوههای ملکوتی، جلوههای الهی، جلوههای جبروتی، جلوههای ملکی و ناسوتی ـ همه ـ در این موجود مجتمع است... از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب، تا فنا در الوهیت، برای صدیقه طاهره این مسائل، این معانی حاصل است.
از دیدگاه اهل معرفت، انسان کامل حقیقت محمدی است و اولین و کاملترین مظهر آن در عالم طبیعت، وجود مقدس خاتم الانبیا است. از باب تعدد مظاهر بعد از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل بیت آن حضرت مصادیق حقیقی و بارز انسان کامل هستند؛ زیرا با توجه به روایات، حقیقت آنان، با حقیقت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) متحد بوده و قبل از خلقت عالم به صورت انوار الهی وجود داشتهاند. لذا امام خمینی(رحمة الله) میفرماید:
اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) ـ طبق روایاتی که داریم ـ قبل از این عالم، انواری بودهاند در ظلّ عرش و در انعقاد نطفه و طینت از بقیۀ مردم امتیاز داشتهاند و مقاماتی دارند الی ما شاءالله، چنانکه در روایات «معراج» جبرئیل عرض میکند: ... (هرگاه کمی نزدیکتر میشدم، سوخته بودم)... این، جزء اصول مذهب ماست که ائمه(ع) چنین مقاماتی دارند؛... چنانکه به حسب روایات، این مقامات معنوی برای حضرت زهرا سلام الله علیها هم هست.
حضرت امام(رحمة الله) با توجه به این معارف و با سر سپردن به آستان ولایت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمۀ معصومین(علیهم السلام) به عنوان نمونههای انسان کامل، در بخشهای آغازین وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی خویش چنین فرمودهاند:
ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده و امیرالمؤمنین علیبنابیطالب، این بندۀ رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است... ما مفتخریم که ائمۀ معصومین از علیبنابیطالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 145
زمان ـ علیهم آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمۀ ما هستند. ما مفتخریم که ادعیۀ حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» میخوانند از ائمۀ معصومین ما است ما به «مناجات شعبانیۀ» امامان و «دعای عرفات» حسینبن علی ـ علیهماالسلام ـ و «صحیفۀ سجادیه»، این زبور آل محمد و «صحیفۀ فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ما است. ما متفخریم که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول ـ صلّی الله علیه وآله ـ و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بیپایان است، یکی از آثار اوست و ما مفتخریم به همۀ ائمۀ معصومین ـ علیهم صلوات الله ـ و متعهد به پیروی آنانیم.
کتابنامه
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
1. الانسان الکامل فی معرفة الاواخر والاوایل، عبدالکریم جیلی، دارالفکر، بیروت.
2. انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، حسن حسنزاده آملی، انتشارات قیام، قم، چاپ اول، 1372.
3. انسان کامل، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، قم، چاپ یازدهم، 1372.
4. انسانشناسی فلسفی، لاندمان، ترجمه دکتر رامپور صدر نبوی، خانه طوس مشهد، 1350.
5. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، انتشارات وفاء، بیروت، 1403 ق.
6. تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، انتشارات الزهرا، تهران، چاپ اول، 1372.
7. تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، امام خمینی، انتشارات پاسدار اسلام، 1410ق.
8. تقریرات فلسفه امام خمینی، سید عبدالغنی اردبیلی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1381.
9. رسائل الکرکی، محقق کرکی، تحقیق: شیخ محمد الحصون، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، 1409 ق.
10. سر الصلوة، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمة الله)، 1369.
11. شرح الاسماء الحسنی، ملاهادی سبزواری، چاپ سنگی، انتشارات بصیرتی، قم.
12.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 146
شرح چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1382.
13. شرح دعاء السحر، امام خمینی، ترجمه احمد فهری، انتشارات فیض کاشانی، تهران، 1376.
14. شرح مقدمه قیصری، سید جلال الدین آشتیانی ، نشر امیرکبیر، تهران، 1370.
15. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1385.
16. علم الیقین، محسن فیض کاشانی، انتشارات بیدار، قم، 1358.
17. فصوص الحکم، محیالدین ابن عربی، انتشارات بیدار، قم، چاپ سنگی قدیم.
18. قصص الانبیاء، سید نعمتالله جزایری، چاپ کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، 1404 ق.
19. کتاب انسان کامل، عزیزالدین نسفی، تصحیح و مقدمه ماریژن، انستیتو ایران و فرانسه، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران، 1350.
20. مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1386.
21. مفاتیح الغیب، محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1363.
22. مفتاح الفلاح، شیخ بهائی، چاپ دارالاضواء، بیروت، 1405ق.
23. مقدمه بر شرح فصوص الحکمه، داود قیصری، چاپ سنگی قدیم، انتشارات بیدار، قم.
24. ممدالهمم فی شرح فصوص الحکم، حسن حسنزاده آملی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1378.
25. نص النصوص فی شرح فصوص الحکم، سیدحیدر آملی، انتشارات توس، تهران، 1367.
26. نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، عبدالرحمن جامی، مقدمه و تصحیح ویلیام چتیک، چاپ دوم، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1370.
27. ولایت فقیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1385.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 147