همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)

انسان کامل از دیدگاه امام خمینی رحمة الله

‏ ‏

‏ ‏

 

 

انسان کامل

از دیدگاه امام خمینی(رحمة الله)

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

سیدعلی صمیمی

‏ ‏

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 107

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 108

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

چکیده

‏مهم‌ترین بحث در عرفان نظری پس از «توحید»، بحث «انسان کامل» است.  بزرگان ‏‎ ‎‏اهل معرفت، در باب انسان کامل پس از بیان مفهوم کلی آن، در جهات متعدد آن سخن ‏‎ ‎‏رانده‌اند.‏

‏اولین بار محی‌الدین عربی، این واژه را به کار برده و پس از آن عرفای مسلمان ‏‎ ‎‏هریک به گونه‌ای آن را طرح و تبیین نموده‌اند. در ره‌آورد عرفانی حضرت امام ‏‎ ‎‏خمینی(رحمة الله) نیز این مسأله با فروغ و جلوه بیش‌تری رخ می‌نماید. این نوشتار بر محوریت ‏‎ ‎‏دیدگاه‌های امام خمینی(رحمة الله) و مشرب عرفانی آن حضرت بنا نهاده شده است. ضرورت ‏‎ ‎‏وجود انسان کامل، از یک‌سو به ضرورت تحقق علت غایی آفرینش هستی بر می‌گردد ‏‎ ‎‏و از سوی دیگر، در عالم، تنها او است که می‌تواند جلوه‌گاه هویت احدی بوده و به ‏‎ ‎‏گفتۀ امام خمینی، خلیفۀ اعظم و واسطۀ فیض الهی به عالم و آدم باشد و مهم‌تر این‌که ‏‎ ‎‏حفظ نظام هستی در سایۀ وجود انسان کامل تحقق می‌یابد. پس از بیان ضرورت وجود ‏‎ ‎‏انسان کامل، جایگاه و موقعیت او در نظام هستی مطرح می‌گردد.‏

‏بر این اساس انسان کامل تجلی‌گاه خلافت الهی، آیینۀ تمام‌نمای حق‌تعالی، محل ‏‎ ‎‏مشیت‌الله و جان جهان بوده و کل جهان بدن او به حساب می‌آید. لذا می‌تواند هر نوع ‏‎ ‎‏تصرفی به اذن خداوند در بدن خود داشته باشد. انسان کامل به دلیل برخورداری از ‏‎ ‎‏خلافت و ولایت الهی، با عالم و آدم معیت داشته و می‌تواند در همۀ مراتب وجود سیر ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 109
‏نماید و در جمیع حقایق متجلی گردد. فیض انسان کامل به همۀ هستی تعلق می‌گیرد و ‏‎ ‎‏هر موجودی در حدّ استعداد ذاتی خویش از کمالات انسان کامل برخوردار شده و در ‏‎ ‎‏مسیر کمال خود حرکت می‌نماید. پس از تبیین جایگاه انسان کامل در نظام هستی، لازم ‏‎ ‎‏است دربارۀ مقامات، مدارج، اسفار، سیر و سلوک و مصادیق آن بحث شود. به غیر از ‏‎ ‎‏معصومین(علیهم السلام)، هیچ‌کس نمی‌تواند آن کمالات و مقامات را داشته باشد و انسان‌های غیر ‏‎ ‎‏معصوم هر قدر دارای کمالات جامع انسانی باشند، باز هم ممکن است با یک لغزش ‏‎ ‎‏علمی یا عملی سقوط نموده و از رسیدن به مقصد بازمانند.‏

پیشگفتار

‏مهم‌ترین بحث، پس از توحید در عرفان نظری بحث انسان کامل می‌باشد. خردمندان ‏‎ ‎‏و اهل معرفت، دربارۀ این حقیقت مهم از جهات متعدد و از نگاه‌های مختلف، ‏‎ ‎‏حقایقی سودمند و درخور توجه را طرح و تبیین کرده‌اند. از نگاه عرفا، انسان کامل در ‏‎ ‎‏نظام هستی جایگاه و موقعیت خاصی دارد و عالم و آدم در پناه انسان کامل حفظ ‏‎ ‎‏می‌شوند. لذا هدف از خلقت نظام آفرینش، ظهور و اظهار انسان کامل است. در ‏‎ ‎‏ره‌آورد عرفانی عارف بزرگ، حضرت امام خمینی(رحمة الله) این مسأله جلوۀ ویژه‌ای دارد. ‏‎ ‎‏ایشان، احیاگر اسلام ناب و معارف الهی و نیز از رهبران بزرگ قرن بیستم و بنیان‌گذار ‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی است. این وجهۀ سیاسی ایشان، مانع از توجه به سایر نظرگاه‌های ‏‎ ‎‏دینی‌شان گردیده است. اگر نگوییم تنها هدف، در واقع مهم‌ترین هدف امام از تشکیل ‏‎ ‎‏حکومت، احیای دین بوده و این امر بهترین مقدمه برای ورود به عرصۀ تفکرات ‏‎ ‎‏ایشان می‌باشد. نظریات وسیع، عمیق و موشکافانۀ امام(رحمة الله) در ابعاد مختلف در انظار ‏‎ ‎‏اهل فن مورد توجه بوده و دیدگاه‌های عرفانی‌شان، به خصوص در مورد انسان کامل ‏‎ ‎‏نیز دقیق و ارزشمند است. آثار پربرکت علمی و عملی حضرت امام(رحمة الله) به دلیل دارا ‏‎ ‎‏بودن حقایق عمیق علمی، مورد توجه صاحبان علم و معرفت است. نظر به این‌که ‏‎ ‎‏تحقیق وسیع و همه‌جانبه در مورد انسان کامل با محوریت دیدگاه‌های امام خمینی(رحمة الله) ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 110
‏در این مقال اندک نمی‌گنجد، به این مختصر بسنده می‌گردد. این نوشتار مشتمل بر ‏‎ ‎‏یک مقدمه و سه فصل است.‏

مقدمه

‏به طور کلی روش تحقیق به صورت‌های: میدانی یا پرسش و پاسخ، کتابخانه‌ای و ‏‎ ‎‏ترکیبی می‌باشند که در این مقاله، روش کتابخانه‌ای مورد استفاده قرار گرفته است و ‏‎ ‎‏منابع مورد نیاز در کتب و مقالات جست‌وجو شده‌اند.‏

الف) طرح مسأله

‏مسأله انسان کامل که امروزه از آن به «انسان ایده‌آل» تعبیر می‌شود، از مهم‌ترین و ‏‎ ‎‏سودمندترین مباحث مربوط به معارف انسانی است.‏

‏علاوه بر متفکران مسلمان و دانشمندان شرقی، این مسأله در میان اندیشمندان ‏‎ ‎‏مغرب زمین نیز مطرح بوده و در مجامع علمی آنان، مورد بحث قرار گرفته است.‏‎[1]‎

‏عزیزالدین نسفی در کتاب ‏‏انسان کامل‏‏ آورده است: ‏

‏آدمیان، زبده و خلاصۀ کائناتند و میوۀ درخت موجوداتند و انسان کامل، ‏‎ ‎‏زبده و خلاصۀ آدمیان است؛ موجودات جمله به یک بار در تحت نظر انسان ‏‎ ‎‏کاملند.‏‎[2]‎

ب) ضرورت موضوع انتخابی

‏شناخت انسان کامل از ضروری‌ترین حقایق علمی، اخلاقی، تربیتی و اعتقادی است؛ ‏‎ ‎‏زیرا تعلیم و تربیت در هر مکتبی براساس شناخت انسان کامل در آن مکتب امکان‌پذیر ‏‎ ‎‏است، تا با شناخت چنین انسانی به روش و منش او تأسّی نموده و بر اساس سیرۀ او ‏‎ ‎‏حرکت کند.‏


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 111
‏ استاد شهید مطهری(رحمة الله) می‌فرماید: ‏

‏باید بدانیم که انسان کامل چگونه است؛ چهرۀ انسان کامل چگونه چهره‌ای ‏‎ ‎‏است. سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمایی است و مشخصات انسان ‏‎ ‎‏کامل چگونه مشخصاتی است تا بتوانیم خود و جامعۀ خود را آن گونه ‏‎ ‎‏بسازیم. اگر انسان کامل اسلام را نشناسیم، قطعاً نمی‌توانیم یک مسلمان تمام ‏‎ ‎‏یا کامل باشیم و به تعبیر دیگر یک انسان ولو کامل نسبی از نظر اسلام ‏‎ ‎‏باشیم.‏‎[3]‎

‏امام می‌فرمایند: انسان کامل همچنان که آیینۀ حق‌نماست و خدای سبحان ذات خود ‏‎ ‎‏را در آن مشاهده می‌کند، آیینۀ شهود تمام هستی نیز می‌باشد.‏‎[4]‎

‏لذا ایشان به ماسوا الله نیز نگاه عارفانه نموده و عرفان الهی در تمامی ابعاد ‏‎ ‎‏وجودشان رخنه کرده بود تا جایی که آثار علمی و عملی آن مرشد بزرگ مشحون از ‏‎ ‎‏حقایق عمیق علمی دربارۀ انسان کامل است.‏

ج) موانع و مشکلات تحقیق مورد نظر

‏با توجه به کثرت منابع و مآخذ مورد نیاز در این موضوع، به طور کلی، تحقیق با ‏‎ ‎‏مشکلات و موانع خاصی رو‌به‌رو نیست، ولی بررسی موضوع انسان کامل با محوریت ‏‎ ‎‏اندیشۀ حضرت امام خمینی(رحمة الله)، نگاه محققانه‌تری را می‌طلبد؛ زیرا اگرچه ایشان بر ‏‎ ‎‏اساس مشرب عرفا تعبیر جامع و کاملی ولو به صورت پراکنده و گذرا از خود به ‏‎ ‎‏یادگار گذاشته‌اند و ره‌آورد عرفانی ایشان دربارۀ انسان کامل بسیار عمیق و پربرکت ‏‎ ‎‏است، ولی اثر منسجم و منظمی در این مورد، به جز ‏‏مصباح الهدایه‏‏ که در مورد خلافت ‏‎ ‎‏و ولایت انسان است، به چشم نمی‌خورد. بر این اساس، توجه به مسائل عمیق و ‏‎ ‎‏گستردۀ بحث انسان کامل در عرفان نظری از یک طرف، و بیانات گذرا و محدود ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 112
‏حضرت امام در این مورد از طرف دیگر، باعث گردیده، تا در تحقیقی همه‌جانبه، در ‏‎ ‎‏کنار نظرات امام(رحمة الله) در باب انسان کامل، بیانات دیگر بزرگان اهل معرفت نیز مورد ‏‎ ‎‏استفاده قرار گیرد.‏

د) پیشینۀ تاریخی موضوع

‏یکی از اساسی‌ترین معتقدات باطنی اسلام پس از توحید، تجلی اسماء و صفات حق‏‎ ‎‏ـ جلّت عظمته ـ در مظهر او یعنی انسان کامل است. در مورد پیشینۀ تاریخی این‏‎ ‎‏ موضوع، استاد شهید مرتضی مطهری چنین می‌گوید: ‏

‏تعبیر «انسان کامل» در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته ‏‎ ‎‏است... اولین کسی که در مورد انسان، تعبیر «انسان کامل» را مطرح کرد، ‏‎ ‎‏عارف معروف، محیی‌الدین عربی اندلسی طائی است. محیی‌الدین عربی پدر ‏‎ ‎‏عرفان اسلامی است.‏‎[5]‎‏ ‏

‏ابن عربی در کتاب ‏‏فصوص الحکم‏‏ ـ که یک اثر عمیق عرفانی است ـ می‌گوید: ‏

‏انسان کامل، نگین انگشتر عالم آفرینش است.‏‎[6]‎

‏بعد از محیی‌الدین عربی، شاگرد بلاواسطۀ ایشان، عارف بزرگ، صدرالدین قونوی ‏‎ ‎‏نیز در کتاب ‏‏مراتب‌الوجود‏‏، به مسأله انسان کامل پرداخته و در اثر عمیق عرفانی دیگر ‏‎ ‎‏خود به نام ‏‏مفاتیح‌الغیب الجمع والوجود‏‏ به طور مستوفا در این باره بحث نموده است. ‏‎ ‎‏از عرفای دیگری که در این مورد اثری ارزشمند و درخور توجه برجای گذاشته است، ‏‎ ‎‏شیخ عبدالکریم ابراهیم‌بن‌جیلی (جیلانی) متوفی 850 هجری است. کتاب او تحت ‏‎ ‎‏عنوان ‏‏الانسان الکامل معرفة الاواخر والاوایل‏‏ است. عزیزالدین نسفی از عرفای اواخر ‏‎ ‎‏قرن هفتم در اثر خود به نام ‏‏کتاب انسان کامل‏‏، شیخ محمود شبستری صاحب ‏‏گلشن ‏‎ ‎‏راز‏‏ متوفی 720 هجری، صائن‌الدین علی‌بن محمد ترکه اصفهانی در کتاب ‏‏تمهید ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 113
‏القواعد‏‏، نیز از عرفایی است که هرکدام به نحوی مسأله انسان کامل را مورد بحث قرار ‏‎ ‎‏داده‌اند. از علمای معاصر می‌توان به حضرت امام خمینی(رحمة الله) و علامه طباطبائی(رحمة الله) اشاره ‏‎ ‎‏نمود. امام خمینی(رحمة الله) در بسیاری از آثار عرفانی خود به بحث انسان کامل پرداخته و اوج ‏‎ ‎‏سخنان ایشان در این باره در کتاب ارزشمند ‏‏مصباح الهدایه‏‏ تدوین شده است. حکیم ‏‎ ‎‏علامه طباطبائی(رحمة الله) نیز در اثر ارزشمند خود ‏‏رسالة الولایة‏،‏ حقایق مهم و عمیقی را ‏‎ ‎‏درباب انسان کامل عنوان نموده است.‏

فصل اول: ‌انسان کامل در زبان عرفا

الف) نگاهی گذرا به سیمای انسان کامل

‏تفسیر و تبیین کمال برای انسان از دیدگاه مکاتب و صاحب‌نظران اندیشه‌های ‏‎ ‎‏انسان‌شناسی و کسانی که دربارۀ کمالات انسان اظهار نظر کرده‌اند، متفاوت است. بر ‏‎ ‎‏این اساس هر دیدگاهی، تفسیر خاصی از انسان کامل داشته و با توجه به نظریه و بنای ‏‎ ‎‏فکری خود در این باره سخن می‌گوید.‏

‏استاد مطهری درباره الوهیت دیدگاه مکتب عرفان درباب انسان کامل می‌گوید: ‏

‏من اعتراف دارم که مکتب عرفان از تمام مکتب‌های قدیم و جدید، درباب ‏‎ ‎‏انسان کامل غنی‌تر است، نه قدیمی‌ها توانسته‌اند به پایۀ این‌ها برسند و نه ‏‎ ‎‏امروزی‌ها.‏‎[7]‎

‏در باب سیمای انسان کامل از دیدگاه عرفای مسلمان، باید گفت، عرفا اصلاح و ‏‎ ‎‏تهذیب و توجه به خدا را بهترین وسیله برای رسیدن به مقام انسان کامل معرفی ‏‎ ‎‏می‌کنند. هرچه انسان بیش‌تر به خدا نزدیک شود و از غیر خدا دور گردد و به معرفت ‏‎ ‎‏نفس و تهذیب آن بپردازد و از سیر در آیات آفاقی و انفسی به خودشناسی و ‏‎ ‎‏خداشناسی راه یابد، به انسان کامل نزدیک‌تر می‌شود، یعنی کمال نهایی انسان از نظر ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 114
‏عارف، رسیدن به خدا است. از نظر آنان، اگر انسان باطن خود را تصفیه کرده و از خود ‏‎ ‎‏دیدن به خدا دیدن برسد، به کمال نهایی خود رسیده است. از دیدگاه عرفا اگر انسان با ‏‎ ‎‏مرکب عشق حرکت کند و منازل عرفانی را زیر نظر انسان کامل طی نماید، به کمال ‏‎ ‎‏نهایی می‌رسد. این حرکت براساس مکتب عرفان است، یعنی مکتب عشق. رسیدن به ‏‎ ‎‏کمال نهایی به‌گونه‌ای است که پرده میان او و خدا برداشته شده و به مرکز جهان هستی ‏‎ ‎‏اتصال می‌یابد و خدایی می‌شود.‏

‏این انسان از خود رهیده و به خدا رسیده، انسان کامل و مظهر اسما و صفات الهی ‏‎ ‎‏و آیینه‌ای است که ذات ربوبی در او تجلی پیدا می‌کند. ناگفته پیدا است که این حقایق ‏‎ ‎‏در صورتی حاصل می‌شوند که تمامی حجاب‌های ظلمانی دریده شود. چنان‌که در ‏‎ ‎‏مناجات شعبانیه، می‌خوانیم: ‏

‏«‏إلهی هب لی کمال الانقطاع إلیک و أنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتّی ‎ ‎تخرق أبصار القلوب حجب النور، فتصل إلی معدن العظمة وتصیر أرواحنا ‎ ‎معلّقة بعزّ قدسک‏»؛‏‎[8]‎‏ خداوندا! مرا انقطاع کامل به سوی خود عطا فرما، و ‏‎ ‎‏دیدگان دل ما را به نوری که با آن تو را مشاهده کند، روشن ساز، تا این‌که ‏‎ ‎‏دیدۀ بصیرت ما حجاب‌های آن نور را پاره نموده و به معدن عظمت راه یابد ‏‎ ‎‏و ارواح ما به مقام عزت قدسی تو بپیوندد.‏

‏امام خمینی(رحمة الله) به عنوان یک عارف حقیقی در کتاب‏‏ سرالصلوة‏‏ این فراز شریف و نغز ‏‎ ‎‏مناجات شعبانیه را نهایت آرزو و آمال عارفان و سالکان طریق حق می‌شمرد و غرض ‏‎ ‎‏از بیان آن را جلب خوانندگان به غایت بعثت انبیا که همان شناخت و درک معارف ‏‎ ‎‏الهیه و تهذیب باطن است می‌داند.‏‎[9]‎‏ در جای دیگر چنین می‌فرماید:‏

‏این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هرکس، و ‏‎ ‎‏پیوستن به او است و گسستن از غیر، و هبه‌ای الهی است به اولیای خلّص، ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 115
‏پس از صعق حاصل از جلال که دنبال گوشۀ چشم نشان دادن او است. ‏وَ ‎ ‎لاحَظتَهُ‏ الخ. و ابصار قلوب تا به ضیاء نَظرۀ او نور نیابد، حُجُب نور خرق ‏‎ ‎‏نشود و تا این حجب باقی است، راهی به معدن عظمت نیست و ارواح تعلّق ‏‎ ‎‏به عزّ قدس را در نیابند، و مرتبت تدلی حاصل نیاید ‏ثمّ دنی فتدلی‎[10]‎‏ و ‏‎ ‎‏ادنی از این، فنای مطلق و وصول مطلق است‏

صوفــی! زره عشق صفا باید کرد عهـدی کـه نموده‌ای وفا باید کرد

تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی خـود را به ره دوست فنا باید کرد

‏نجوای سرّی حق با بندۀ خاص خود صورت نگیرد، مگر پس از صَعق و ‏‎ ‎‏اندکاک جَبَل هستی خود.‏‎[11]‎

ب) انسان کامل از دیدگاه محیی ‌الدین عربی

‏ابن‌عربی در تبیین انسان کامل می‌گوید: آن‌گاه خدای سبحان، خواست ‏‎ ‎‏خود را در کون جامع مشاهده نماید، انسان کامل را به عنوان روح عالم و ‏‎ ‎‏آیینۀ تمام‌نمای هستی آفرید، و این کون جامع که انسان کامل و خلیفۀ ‏‎ ‎‏الهی نامیده می‌شود، موجودی است که خداوند متعال به واسطۀ او به ‏‎ ‎‏سوی عالم خلقت نظر کرد و آن‌ها را مورد رحمت خود قرار می‌دهد. پس ‏‎ ‎‏انسان کامل که همان کون جامع برای خداوند سبحان است، به منزلۀ ‏‎ ‎‏مردمک چشم برای انسان است و نظام آفرینش به وجود او کامل گردیده ‏‎ ‎‏است. پس انسان کامل برای عالم مانند نگین انگشتری است که محل نقش ‏‎ ‎‏و علامتی است که خزانه هستی به واسطۀ او حفظ می‌گردد. از این رو، او ‏‎ ‎‏را خلیفۀ حق نامیده است؛ زیرا خالق هستی در سایۀ وجود او، جهان و ‏‎ ‎‏جهانیان را حفظ می‌کند. بنابراین، عالم هستی، تا آن هنگام که انسان کامل ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 116
‏در آن وجود دارد، حفظ خواهد شد.‏‎[12]‎‏ ‏

‏بر این اساس، اولاً، اگر وجود انسان کامل نمی‌بود، نظام آفرینش پدید نمی‌آمد، یعنی ‏‎ ‎‏انسان کامل غرض و هدف نهایی ایجاد هستی را تأمین می‌کند. چنان‌که در حدیث ‏‎ ‎‏قدسی فرمود: «‏لولاک لما خلقت الأفلاک‏»،‏‎[13]‎‏ یعنی‌ ای پیامبر! اگر نبودی، هر آینه عالم ‏‎ ‎‏هستی را نمی‌آفریدم. بنابراین، انسان کامل سبب غایی ایجاد عالم است.‏

‏ثانیاً، انسان کامل تنها موجودی است که می‌تواند آیینۀ حق‌نما و مظهر کامل الهی ‏‎ ‎‏باشد و خداوند سبحان کمالات ذاتی خود را که غیب مطلق است، در شهادت مطلقه و ‏‎ ‎‏آئینه او مشاهده می‌کند.‏

‏ثالثاً، حق ـ جلّت عظمته ـ در آیینۀ انسان کامل تجلی می‌کند و انسان کامل واسطۀ ‏‎ ‎‏فیض الهی در حفظ عالم هستی است. انوار تجلیات حق از آیینه دل او به عالم و آدم ‏‎ ‎‏رسیده و نظام هستی با آن فیض حفظ می‌شود. عالم با استمداد انسان کامل و فیضان ‏‎ ‎‏تجلیات حق محفوظ می‌ماند. بدین سان که انسان کامل از حق جلّت عظمته تجلیات ‏‎ ‎‏ذاتی و رحمت رحمانی و رحیمی درخواست می‌کند و باریتعالی در پاسخ به این ‏‎ ‎‏درخواست، به عالم هستی فیض می‌رساند. استاد حسن‌زاده آملی می‌فرماید: ‏

‏چون خزاین که اسرار الهی است و به طور تفصیل در عالم وجود دارد و به ‏‎ ‎‏طور جمع در انسان کامل مطوی است، پس انسان کامل حایز خزاین ‏‎ ‎‏وجودات اسمای الهی است و به این معنا، حافظ و خزانه‌دار آن‌ها خواهد ‏‎ ‎‏بود، لذا شیخ اکبر، ابن‌عربی گفته است: انسان کامل مانند نگین انگشتر است ‏‎ ‎‏که با آن خزانه‌ها را مهر و موم می‌کنند.‏‎[14]‎

ج) انسان کامل از دیدگاه شیخ عبدالکریم جیلی

‏عارف جیلی دربارۀ مفهوم و حقیقت انسان کامل می‌گوید:‏


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 117
‏ افراد انسان، هرکدام نسخۀ کامل دیگری است، و لکن بعضی استعداد و قوۀ ‏‎ ‎‏کمالات اشیاء را دارند (کمالات بالقوه) و عده‌ای دیگر کمالات در آن‌ها ‏‎ ‎‏فعلیت پیدا کرده و بالفعل دارای آن کمالات هستند. این دستۀ دوم همان انبیا ‏‎ ‎‏و اولیای کامل هستند که در کمالات خود متفاوتند؛ عده‌ای کامل و گروهی ‏‎ ‎‏دیگر اکملند، اما آن حد نهایی از کمال که برای حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) تعین ‏‎ ‎‏پیدا کرده، برای هیچ کس دیگر از افراد انسان تحقق نیافت، پس آن حضرت ‏‎ ‎‏انسان کامل است و انبیا و اولیا و افراد کامل دیگر از باب الحاق کامل ‏‎ ‎‏به اکمل به او ملحق و از باب انتساب فاضل بر افضل، به آن حضرت منسوب ‏‎ ‎‏هستند، اما در نوشته‌های من هرگاه لفظ انسان کامل به طور مطلق آورده ‏‎ ‎‏می‌شود، مراد حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ زیرا برای انسان کامل اوصاف و ‏‎ ‎‏کمالاتی ذکر می‌شود که نسبت دادن آن‌ها به غیر پیامبر اسلام جایز نیست.‏‎[15]‎

‏وی درجای دیگر می‌گوید: ‏

‏انسان کامل قطبی است که فلک دایرۀ وجود از اول تا به آخر بر گرد او ‏‎ ‎‏می‌چرخد و انسان کامل همیشه و در همۀ اعصار یکی بیش نیست.‏‎[16]‎

‏این عارف نامدار اولاً، انسان کامل را از طریق ارائۀ مصداق آن یعنی وجود مقدس ‏‎ ‎‏پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی می‌کند و ثانیاً، اوصاف وجودی و تأثیر انسان کامل را در نظام ‏‎ ‎‏هستی تبیین می‌کند. بر این اساس، شناخت انسان کامل از طریق مصداق اتم و اکمل آن ‏‎ ‎‏یعنی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) میسّر است. مولی‌الموحدین حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) ‏‎ ‎‏در بیان منزلت و حقیقت ائمۀ معصومین(علیهم السلام) که مصادیق بارز انسان کاملند، فرمود: ‏

‏«‏فیهم کرائم القرآن وهم کنوز الرحمن‏»؛‏‎[17]‎‏ در آل پیامبر کرامت‌های قرآن وجود ‏‎ ‎‏دارد و آنها گنجینه اسما و صفات الهی هستند.‏


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 118
‏و نیز فرمودند: ‏

‏«‏وهم أزمة الحقّ وأعلام الدین وألسنة الصدق فانزلوهم بأحسن منازل القرآن‏»؛‏‎[18]‎‏ ‏‎ ‎‏اهل‌بیت زمام‌های حقیقت و نشانه‌های دینند؛ پس آنان را در بهترین منازل ‏‎ ‎‏قرآن قرار دهید.‏

‏لذا قرآن کریم، صورت‌نوشتۀ انسان کامل است و هرچه بیش‌تر و بهتر در قرآن کریم ‏‎ ‎‏تدبر و تفکر شود، به همان اندازه اوصاف انسان کامل روشن‌تر خواهد شد و حقیقت ‏‎ ‎‏آن درخشان‌تر رخ می‌نمایاند. حکیم بزرگ صدرالمتألهین شیرازی در این باره می‌گوید: ‏‎ ‎‏بدون تردید، نسخۀ قرآن کریم، شارح کمالات انسانی است و مقامات این خلیفۀ ربانی ‏‎ ‎‏را که در حقیقت جمعی محمدی ظاهر گردیده، بیان می‌کند.‏‎[19]‎‏ ‏

‏لذا قرآن کریم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمۀ معصومین(علیهم السلام) حقایق انسان کاملند.‏

د) انسان کامل از منظر امام خمینی(رحمة الله)

‏دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) در مورد انسان کامل بسیار مبسوط و گسترده است، اما در این ‏‎ ‎‏قسمت فقط به تعریف مفهومی و بیان اجمالی سیمای انسان کامل از دیدگاه ایشان ‏‎ ‎‏بسنده می‌کنیم. امام خمینی می‌فرماید: انسان کامل همچنان که آیینۀ شهود حق است و ‏‎ ‎‏حق نماست، آیینۀ شهود تمام عالم هستی نیز می‌باشد.‏‎[20]‎

‏بر این اساس، انسان کامل دو چهره دارد، در یک چهرۀ آن اسما و صفات الهی ‏‎ ‎‏ظهور و تجلی پیدا می‌کند و باری تعالی ـ جلّ عظمته ـ خود را در آیینۀ حق‌نمای او ‏‎ ‎‏شهود می‌نماید. در چهرۀ دیگر، عالم هستی را با تمام اوصاف و کمالات وجودی نشان ‏‎ ‎‏می‌دهد. بدین لحاظ حضرت امام کلام ابن‌عربی را چنین تبیین می‌نماید: هدف شیخ ‏‎ ‎‏عربی آن است که چون نشئۀ انسانی از گستردگی و عمومیت برخوردار است، لذا تمام ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 119
‏شئون اسمایی و اعیانی را شامل گردیده و همۀ حقایق الهی و موجودات هستی را تحت ‏‎ ‎‏سیطره دارد. پس می‌تواند آیینۀ شهود همۀ حقایق عالم بوده و برای حق سبحانه، جهت ‏‎ ‎‏شهود موجودات هستی به منزلۀ مردمک چشم برای انسان باشد.‏‎[21]‎

‏عارف نسفی در خصوص جامعیت انسان کامل و مظهریت او برای آنچه در عالم ‏‎ ‎‏هستی تحقق دارد و نیز دربارۀ آیینۀ حق بودن انسان کامل می‌گوید: ‏

‏این‌که در سورۀ مبارکه «تین» آمده ‏وَهَذَا البَلَدِ الأمِینِ‏ مراد انسان کامل است ‏‎ ‎‏که زبده و خلاصۀ موجودات است و جامع علوم و مجمع انوار است و از آن ‏‎ ‎‏جهت او را «بلد» می‌گویند که انسان کامل عصر جامع است و به تمام ‏‎ ‎‏اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده، آراسته است و «امین» از آن جهت ‏‎ ‎‏می‌گویند که انسان کامل خوف از آن ندارد که از راه باز گردد و ناقص ‏‎ ‎‏بماند. ‏

‏انسان کامل به شهری رسیده است که «من دخله کان آمناً»‏‎[22]‎‏ و معارف بلند عرفانی را ‏‎ ‎‏دربارۀ انسان کامل تبیین می‌کند. برای این‌که اندکی به اسرار آن کلمات نزدیک شویم، ‏‎ ‎‏لازم است به ره‌آورد فکری ـ عرفانی عارف نامدار، حضرت امام خمینی(رحمة الله) دربارۀ ادعیه و ‏‎ ‎‏مناجات ائمۀ معصومین(علیهم السلام) دقت شود که دربارۀ آنان فرمود:‏

‏کسی بخواهد بفهمد که مقامات ائمه چی است باید رجوع کند به آثار آن‌ها، ‏‎ ‎‏آثار آن‌ها ادعیۀ آن‌هاست، مهمش ادعیۀ آن‌هاست و خطابه‌هایی که ‏‎ ‎‏می‌خواندند، مثل مناجات شعبانیه، مثل ‏‏نهج‌البلاغه‏‏، مثل دعای یوم‌العرفه و ‏‎ ‎‏این‌هایی که انسان نمی‌داند که چه باید بگوید دربارۀ آن‌ها.‏‎[23]‎‏ ‏

‏ایشان دربارۀ هماهنگی ره‌آورد شهودی اهل معرفت با ادعیه و مناجات ائمه(علیهم السلام) ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 120
‏می‌فرماید: ‏

‏بسیاری از آنچه آنان گفته‌اند در قرآن کریم، به‌طور رمز و سربسته و در ادعیه ‏‎ ‎‏و مناجات اهل عصمت بازتر آمده است و چون ما جاهلان از آن‌ها محرومیم ‏‎ ‎‏با آن به معارضه برخاستیم.‏‎[24]‎

‏در زیارت جامعۀ کبیره خطاب به ائمۀ معصومین(علیهم السلام) می‌خوانیم: ‏

السلام علیکم یا أهل بیت النبوّة، ومعدن الرحمة وخزّان العلم، واُصول الکرم ‎ ‎وقادة الاُمم، وساسة العباد وأرکان البلاد واُمناء الرحمن وصفوة المرسلین. ‎ ‎السلام علی أئمة الهدی ومصابیح الدجی واُولی الحجی وکهف الوری والمثل ‎ ‎الأعلی وحجج الله علی أهل الدنیا والآخرة والاُولی السلام علی معرفة الله ‎ ‎ومساکن برکة الله ومعادن حکمة الله وحفظة سرّ الله‏؛ سلام بر شما اهل بیت ‏‎ ‎‏نبوت که معدن رحمت و گنجینۀ علم و اساس کرامت و پیشوای امت‌ها و ‏‎ ‎‏سیاست‌مداران مردم و ارکان مستحکم شهرها و امین اسرار الهی و عصارۀ ‏‎ ‎‏پیامبران هستید و سلام بر شما ائمۀ هدایت که چراغ‌های روشن در ‏‎ ‎‏تاریکی‌ها و صاحبان عقل و پناهگاه مردم و مثل اعلای الهی و حجت‌های ‏‎ ‎‏خداوند بر اهل دنیا و آخرت می‌باشید. و سلام بر شما که معرفت و ‏‎ ‎‏شناخت اسماء و صفات الهی و حمل نزول برکت خداوند و معادن ‏‎ ‎‏حکمت و حافظ اسرار الهی هستید. ‏

‏از آنچه بیان شد، می‌توان فهمید که انسان کامل، نه تنها در بیان عرفا، بلکه از نظر ‏‎ ‎‏متون دینی نیز واسطۀ فیض، علت غایی آفرینش، رکن توحید، معدن حکمت و معرفت ‏‎ ‎‏الهی و مثل اعلی است که خداوند سبحان عالم هستی را از آن آغاز کرده و به آن ختم ‏‎ ‎‏می‌کند. لذا از نظر حضرت امام(رحمة الله)، سیمای انسان کامل را، حتی در ادعیه و مناجات ‏‎ ‎‏ائمه(علیهم السلام) نیز می‌توان یافت.‏


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 121
فصل دوم: ضرورت و جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش

الف) ضرورت وجود انسان کامل در نظام آفرینش

‏در تبیین ضرورت وجود انسان کامل دیدگاه علم کلام، فلسفه و عرفان، مختلف است. ‏‎ ‎‏هریک بر اساس مبانی خاص خود آن را مطرح کرده‌اند. ضرورت وجود انسان کامل در ‏‎ ‎‏فلسفه و کلام تحت عنوان ضرورت نبوت و امامت طرح و تبیین شده است؛ چه این‌که ‏‎ ‎‏پیامبر الهی و اوصیای برحق آنان، مصادیق حقیقی انسان کاملند. لذا فلسفه و کلام به ‏‎ ‎‏لحاظ مصداقی با آنچه در عرفان نظری دربارۀ ضرورت انسان کامل مطرح می‌شود، ‏‎ ‎‏هماهنگ می‌باشد. نظر به این‌که تبیین و توضیح مبانی فلسفی و کلامی اصطلاح انسان ‏‎ ‎‏کامل از حوصلۀ این مقال اندک خارج است، فقط به بیان دیدگاه اهل معرفت به ‏‎ ‎‏خصوص امام خمینی(رحمة الله) بسنده می‌کنیم.‏

1. دیدگاه اهل معرفت درباب ضرورت وجود انسان کامل

‏ضرورت وجود انسان کامل در نزد اهل معرفت، دارای افق عالی‌تری است. غرض ‏‎ ‎‏از خلقت انسان کامل، همانا ظهور تام خالق هستی در یک مظهر کامل است. «‏خلقت ‎ ‎الأشیاء لأجلک وخلقتک لأجلی‏».‏‎[25]‎‏ ‏

‏در این حدیث شریف که خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) که اتم و اکمل مظهر الهی ‏‎ ‎‏است، می‌فرماید که همه‌چیز را برای تو آفریده‌ام و تو را برای خود. عرفا ضرورت ‏‎ ‎‏وجود انسان کامل را چنین تبیین می‌کنند: به دلیل ظهور و تجلی اسم جامع و اعظم ‏‎ ‎‏الهی در مظهر تام که همۀ مراتب وحدت و کثرت را بدون غلبه بر دیگری دارا باشد، ‏‎ ‎‏وجود انسان کامل ضروری است؛ زیرا فقط او است که می‌تواند چنین مظهر کاملی ‏‎ ‎‏باشد؛ چراکه در اسمای ذاتی، وحدت و در اسمای فعلی، کثرت غلبه دارد. چنان‌که یکی ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 122
‏از محققان در شرح کلمات قیصری آورده است: ‏

‏محققان از عرفا در آثار خود بیان کرده‌اند که تجلی در احدیت، بما هی ‏‎ ‎‏احدیت محال است و حقیقت حق در مقام اطلاق و صرافت ذات، مشعر به ‏‎ ‎‏هیچ نوع از کثرت نیست و عاری از همۀ کثرات است، حتی کثرت اعتباری ‏‎ ‎‏که در تجلی اول موجود است، منشأ رابطۀ حقیقت وجود با کثرات است. ‏‎ ‎‏چه در مقام احدیت و واحدیت و چه در مقام خلق و کثرت حقیقی، اسمای ‏‎ ‎‏حسنی و صفات الهی و آنچه شهود شده و مطابق با قواعد اهل تحقیق، حق ‏‎ ‎‏سبحانه به لحاظ اطلاق ذات متعین به حکم اثباتی و نفیی نیست، و وضع ‏‎ ‎‏اسم برای چنین حقیقتی متعذر است، ولی برای حقیقت حق در مقام صفات ‏‎ ‎‏و افعال، اسمای حسنی و صفات علیا که دلالت بر آن حقیقت کند، موجود ‏‎ ‎‏است و از برای حقیقت وجود در مراتب افعال و صفات نسبت و احکام ‏‎ ‎‏الوهیت و اعتبارات اسمایی تحقق دارد.‏‎[26]‎

‏پس اگر در ذات، وحدت و در مقام فعل، کثرت غالب است، هویت غیبی ‏‎ ‎‏مستلزم نامی است که با ارائۀ وحدت در کثرت، جامع جمیع اسمای جلالیه ‏‎ ‎‏و جمالیه و دربردارندۀ مقام جمع و تفصیل باشد. این نام همان اسم اعظم ‏‎ ‎‏است که به عنوان «لیس کمثله شیء» در انسان کامل ظهور می‌کند و خداوند ‏‎ ‎‏با ظهور در مظهر، ذات خود را از لحاظ جامعیتی که بالاتر از آن قابل تصور ‏‎ ‎‏نیست، ادراک می‌نماید. بدین ترتیب، به حرکت حبی ایجابی به غایت خود ‏‎ ‎‏واصل می‌شود.‏‎[27]‎‏ ‏

‏صدرالدین قونوی دربارۀ ضرورت انسان کامل در عالم هستی می‌گوید: ‏

‏انسان کامل حقیقی، برزخ بین وجوب و امکان بوده و آیینۀ جامع بین صفات ‏‎ ‎‏قدیم و احکام آن از یک سو، و صفات حادث از سوی دیگر است. همچنین ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 123
‏انسان کامل واسطۀ بین حق و خلق است که به‌واسطۀ او کسی که به مرتبۀ او ‏‎ ‎‏رسیده است، فیض و برکات حق که سبب بقای تمام نظام هستی است، بر ‏‎ ‎‏آن نازل می‌شود و اگر انسان کامل با توجه به واسطه بودنش میان واجب و ‏‎ ‎‏ممکن، وجود نداشته باشد، هرگز عالم هستی فیض الهی را دریافت ‏‎ ‎‏نمی‌کند... و نظام کیهانی به صورت دیگری تبدیل می‌شود.‏‎[28]‎

2. دیدگاه امام خمینی‏(رحمة الله)‏ دربارۀ ضرورت وجود انسان کامل

‏از نظر حضرت امام خمینی(رحمة الله)، وجود انسان کامل برای نشان دادن اسما و صفات ‏‎ ‎‏الهی ضروری است و تنها او است که می‌تواند مظهر اسم اعظم الهی واقع شود و بین ‏‎ ‎‏مظهریت ذاتی مطلقه و مظهریت اسماء، صفات و افعال جمع کند و همو است که ‏‎ ‎‏می‌تواند میان حقایق وجودی و وجوبی و نسبت‌های اسمای الهی از یک سو و حقایق ‏‎ ‎‏امکانی و صفات خلقی از سوی دیگر جمع کند. بنابراین، انسان کامل جامع بین مرتبۀ ‏‎ ‎‏جمع و تفصیل بوده و محیط بر همۀ اموری است که در سلسلۀ نظام هستی تحقق دارد. ‏‎ ‎‏پس هویت احدی خداوند سبحان در چنین مظهری تجلی نموده و ذات خویش را در ‏‎ ‎‏آن مشاهده کرده است. این نکته از اسرار عمیق و حقایق بلندی است که دربارۀ ‏‎ ‎‏ضرورت انسان کامل در نظام هستی مطرح است. برای پی بردن به دیدگاه آن عارف ‏‎ ‎‏عظیم الشأن دربارۀ ضرورت وجود انسان کامل، فرازهایی از کلام عمیق او را که از ‏‎ ‎‏مشهد عرفان الهی برخاسته، نقل می‌کنیم:‏

‏عین ثابت انسان کامل در مرحلۀ ظهور به‌مرتبۀ جامعیت و اظهار صورت‌های ‏‎ ‎‏اسمائی در نشئۀ علمی خلیفۀ اعظم الهی است، زیرا اسم اعظم چون جامع ‏‎ ‎‏جلال و جمال و ظهور و بطون است، امکان آن نیست که با مقام جمعی‌اش ‏‎ ‎‏برای عینی از اعیان تجلی کند، زیرا: (او بزرگ است و در آئینۀ کوچک ‏‎ ‎‏ننماید) و او صفا دارد، و آئینه کدورت، پس ناچار باید آئینه‌ای وجود داشته ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 124
‏باشد که با صورت آنچه در آئینه منعکس می‌شود تناسب داشته باشد و ‏‎ ‎‏امکان انعکاس نور او در آن آئینه باشد تا عالم قضای الهی ظهور یابد و اگر ‏‎ ‎‏عین ثابت انسان نبود، هیچ یک از اعیان ثابته ظهور نمی‌یافت و اگر ظهور ‏‎ ‎‏عین انسان نمی‌بود، هیچ یک از اعیان خارجی ظهور نمی‌یافت و درهای ‏‎ ‎‏رحمت الهی باز نمی‌شد، پس به‌وسیلۀ عین ثابت انسان بود که اول به آخر ‏‎ ‎‏پیوست و آخر با اول مرتبط شد، پس عین ثابت انسان با همۀ اعیان معیت ‏‎ ‎‏قیومی دارد.‏‎[29]‎

‏ همچنین حضرت امام در کتاب شریف ‏‏شرح چهل حدیث‏‏ با تفصیل بیش‌تری در ‏‎ ‎‏این باره می‌فرماید:‏

‏بدان که ارباب معرفت و اصحاب قلوب می‌فرمایند: ‏

‏از برای هریک از اسماء الهیه در حضرت واحدیت صورتی است تابع تجلی ‏‎ ‎‏به فیض اقدس در حضرت علمیه، به‌واسطۀ حبّ ذاتی و طلب مفاتیح غیب ‏‎ ‎‏التی لایعلمها الا هو و آن صورت را «عین ثابت» در اصطلاح اهل‌الله گویند. و ‏‎ ‎‏به این تجلی به فیض اقدس اولاً، تعینات اسمائیه حاصل آید؛ و به نفس ‏‎ ‎‏همین تعین اسمی صور اسمایی، که اعیان ثابته است، محقق گردد، و اوّل ‏‎ ‎‏اسمی که به تجلی احدیت و فیض اقدس در حضرت علمیۀ واحدیّه ظهور ‏‎ ‎‏یابد مرآت آن تجلی گردد، اسم اعظم جامع الهی و مقام مسمای الله است که ‏‎ ‎‏در وجهۀ غیبیه عین تجلی به فیض اقدس است، و در تجلی ظهوری کمال ‏‎ ‎‏جلا و استجلاء عین مقام جمع واحدیت به اعتباری، و کثرت اسمائیه به ‏‎ ‎‏اعتباری است. و تعین اسم جامع و صورت آن عبارت از عین ثابت انسان ‏‎ ‎‏کامل و «حقیقت محمدیه» صلی الله علیه وآله است، چنانچه مظهر تجلی ‏‎ ‎‏عینی فیض اقدس، فیض مقدس است؛ و مظهر تجلی مقام واحدیت، مقام ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 125
‏الوهیت است؛ و مظهر تجلی عین ثابت انسان کامل، روح اعظم است؛ و ‏‎ ‎‏سایر موجودات اسمائیه و علمیه و عینیه، مظاهر کلیه و جزئیۀ این حقایق و ‏‎ ‎‏رقایق است... از این‌جا معلوم شود که انسان کامل مظهر اسم جامع و مرآت ‏‎ ‎‏تجلّی اسم اعظم است... و بالجمله، انسان کامل که آدم ابوالبشر یکی از ‏‎ ‎‏مصادیق آن است، بزرگ‌ترین آیات و مظاهر اسماء و صفات حق و مثل و ‏‎ ‎‏آیت حق‌تعالی است، و خدای تبارک و تعالی از «مِثل»، یعنی شبیه، منزه و ‏‎ ‎‏مبراست، ولی ذات مقدس را تنزیه از «مَثَل» به معنی آیت و علامت نباید ‏‎ ‎‏نمود ‏وَلَهُ المَثَلُ الأعلَی‏. همۀ ذرات کائنات آیات و مرآت تجلیات آن ‏‎ ‎‏جمال جمیل عزّ وجلّ هستند...‏‎[30]‎

‏پس خداوند انسان کامل را به صورت جامع آفریده و او را آئینه اسما و صفات ‏‎ ‎‏خویش قرار داده است.‏

ب) جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش

‏پس از بیان ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی و تبیین دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) در ‏‎ ‎‏این مورد، لازم است از موقعیت و جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش بحث شود؛ زیرا ‏‎ ‎‏انسان کامل به لحاظ برخورداری از جامعیت و گستردگی وجودی، نسخه کامل و جامع ‏‎ ‎‏تمامی نظام آفرینش است، به‌گونه‌ای که شناخت او موجب شناخت هستی و انسان ‏‎ ‎‏خواهد شد. بر این اساس مباحثی در این زمینه قابل بحث و بررسی است که به ‏‎ ‎‏نمونه‌هایی از آن اشاره می‌نماییم:‏

1. تجلی خلافت الهی در انسان کامل

‏از مباحث مهم و اساسی در بحث جایگاه انسان کامل، مقام خلافت الهی است. این ‏‎ ‎‏بحث در ره‌آورد عرفانی عرفا به خصوص امام خمینی، جلوه‌ای وسیع و گسترده دارد. ‏

‏ایشان در شرح فرازی از دعای سحر می‌فرمایند:‏


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 126
‏خدای تعالی را به مقتضای ‏کُلَّ یَومٍ هُوَ فِی شَأنٍ‏ در هر آنی از زمان شأنی ‏‎ ‎‏است؛ و تجلی به جمیع شئونات جز برای انسان کامل امکان ندارد، زیرا هر ‏‎ ‎‏یک از موجودات از عوالم عقول مجرده و فرشتگان مهیمن و فرشتگان به ‏‎ ‎‏صف کشیده گرفته، تا نفوس کلیۀ الهیه و ملائکۀ مدبره که به تدبیر امور ‏‎ ‎‏مأمورند و ساکنان ملکوت علیا و سایر مراتب ملکوت از فرشتگان زمینی، ‏‎ ‎‏همه و همه مظهر اسم خاصی هستند که پروردگارشان به همان اسم بر آنان ‏‎ ‎‏تجلی می‌کند؛ و هر یک از آنان را مقامی است معلوم و معین،... اما اهل ‏‎ ‎‏یثرب انسانیت و مدینۀ نبوت را مقام معین و محدودی نیست و از این جهت ‏‎ ‎‏بود که ولایت مطلقۀ علویه را که همه شئون الهیه بود، حامل گردید و ‏‎ ‎‏استحقاق خلافت تامۀ کبری را یافت و صاحب مقام ظلومیت شد،... این ‏‎ ‎‏آخرین مرتبۀ سیر الی الله است و سفر چهارم است که عبارت است از بقاء ‏‎ ‎‏بعد از فناء، پس از استهلاک تام سالک، زیرا حفظ نمودن حضرات و تمکن ‏‎ ‎‏یافتن در مقام جمع و تفصیل و وحدت و کثرت از بالاترین مراتب انسانیت ‏‎ ‎‏است و از تمام‌ترین مراحل سیر و سلوک است و حقیقت این مقام برای ‏‎ ‎‏هیچ کس از اهل سلوک و اصحاب معرفت اتفاق نیفتاده، مگر از برای پیغمبر ‏‎ ‎‏اکرم و رسول مکرم ما و اولیاء آن حضرت که از مشکات او علم و معرفت ‏‎ ‎‏را اقتباس نموده‌اند و مصباح ذات و صفاتش چراغ راه سلوک آنان بوده ‏‎ ‎‏است.‏‎[31]‎

‏یکی از بدایع افکار عرفانی امام خمینی(رحمة الله) این است که اسم اعظم الله را نیز مقامی از ‏‎ ‎‏مقامات انسان کامل و خلیفۀ اعظم می‌دانند. آنچه عموم عرفا در این خصوص گفته‌اند، ‏‎ ‎‏این است که انسان کامل، مفهوم اسم اعظم، یعنی «الله» می‌باشد و «الله» اولین تعین ذات ‏‎ ‎‏غیبیه است، اما چون مرحوم امام، اولین تعین حضرت خلیفه را اسم اعظم «الله» ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 127
‏می‌دانستند، این نظر نوآوری خاصی در عرفان، به حساب می‌آید. بر این اساس امام(رحمة الله) ‏‎ ‎‏در مورد مقام نیابت و خلافت انسان کامل معتقدند که حتی اسم اعظم «الله» نیز برای ‏‎ ‎‏ظهور و بروز، نیازمند خلیفة‏ ‏‌الله است و سایر اسم‌های دیگر ـ که اجزای این اسم ‏‎ ‎‏هستند ـ فرع بر ظهور اویند. کلام حضرت امام(رحمة الله) بدین‌گونه است که می‌فرمایند: ‏

‏وقتی که این مطلب بر جان تو آشکار گشت که حقیقت غیبیه، اجلّ از این ‏‎ ‎‏است که دست احدی بر آن جناب برسد و هیچ یک از اسماء و صفات به ‏‎ ‎‏جهت تعیناتی که دارند، محرم سرّ آن نهانخانه نیستند،... پس به ناچار برای ‏‎ ‎‏ظهور و بروز اسم‌ها و کشف اسرار خزاین آن ذات غیبیه، باید خلیفۀ الهی و ‏‎ ‎‏غیبی باشد که خلافت و نیابت آن ذات غیبیه را در ظاهر ساختن اسماء و ‏‎ ‎‏صفات به عهده گیرد... این خلیفۀ الهی و حقیقت قدسیه، همان اصل ظهور ‏‎ ‎‏است که دارای دو وجه است: وجه غیبی که به طرف هویت غیبیه است و ‏‎ ‎‏هیچ‏‏‌‏‏گاه به این وجه ظاهر نمی‌شود و وجه دیگر به سوی عالم اسماء و ‏‎ ‎‏صفات است که توسط این وجه، در مظاهر اسماء و صفات ظاهر می‌شود. ‏‎ ‎‏اولین چیزی که از این حضرت غیبیه و خلافت کبرا ظاهر می‌شود، حضرت ‏‎ ‎‏اسم اعظم، یعنی «الله» است که به حسب مقام تعینش از آن حضرت متعین ‏‎ ‎‏می‌شود. بنابراین، اولین تعین بر این حقیقت غیرمتعینه، تمامی تعینات و ‏‎ ‎‏ظهورات است و هیچ‌کدام از اسماء و صفات، جز از طریق اسم اعظم ‏‎ ‎‏نمی‌توانند با مقام خلافت اعظم مرتبط گردند.‏‎[32]‎

2. انسان کامل؛ آئینۀ تمام‌نمای حق‌تعالی

‏از مباحثی که در بحث «جایگاه انسان کامل در نظام آفرینش» قابل بررسی است، ‏‎ ‎‏مرآتیت انسان کامل است. عرفا هریک از اصناف موجودات و نیز هریک از افراد آن‌ها ‏‎ ‎‏را آینه و مرآت جمال جمیل حضرت باری تعالی می‌دانند و بر این باروند که هر ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 128
‏موجودی به حسب استعداد ذاتی و عین ثابت خود، قابلیت انعکاس نور جمال حضرت ‏‎ ‎‏جمیل را دارا است. از میان این آیینه‌ها، انسان کامل آینۀ تمام‌نمای حضرت حق است. ‏‎ ‎‏امام(رحمة الله) در خصوص تجلی در آینۀ اسماء و صفات چنین می‌فرماید:‏

‏هنگامی که حب ذاتی به شهود ذاتی در آینۀ صفات تعلق گرفت، عالم ‏‎ ‎‏صفات را ظاهر ساخت و به تجلی ذاتی در حضرت واحدیت، در مرآت ‏‎ ‎‏جامع ظاهر شد. سپس در آینه‌های دیگر به میزان استحقاق و استعدادشان  ‏‎ ‎‏تجلی نمود. و پس از آن، حب الهی به رؤیت خویش در عین تعلق گرفت. ‏‎ ‎‏سپس در مرائی خلقیه از پس حجاب‌های اسمائیه تجلی کرد. سپس عالم‌ها ‏‎ ‎‏را با ترتیبی منظم ظاهر نمود و در آینه‌ای کامل‏‏‌‏‏تر و بزرگ‏‏‌‏‏تر، با اسم اعظم و ‏‎ ‎‏در آینه‌های دیگر به اسم‌های دیگر تجلی نمود.‏‎[33]‎

‏بنابراین، هرچیزی به قدر استعداد و قابلیت خود، آینۀ خدا نما است، اما مظهر اسم ‏‎ ‎‏اعظم، آینۀ تمام نما است که نورش بر همۀ آینه‌ها انعکاس یافته است و آن‌ها بر حسب ‏‎ ‎‏استعداد خود از آن نور بهره‌مند می‌شوند. البته این تجلی و ظهور نیز توسط حضرت ‏‎ ‎‏خلیفه می‌باشد که به‌واسطۀ جنبۀ برون‌ذاتی مقام خلافت، خلافت در ظهور دارد. ‏‎ ‎‏حضرت امام(رحمة الله) در این باره می‌فرماید: ‏

‏بدان که این خلافت، خلافت در ظهور است. پس باری‌تعالی هنگامی که ‏‎ ‎‏اراده کرد تا در اکوان، ظاهر گردد و نفس خود و کمالات ذاتی خویش را در ‏‎ ‎‏آینۀ کامل و جامع مشاهده نماید، به اسم اعظم و اتمّ خود که دارای مقام ‏‎ ‎‏احدیت جمع است، تجلی کرد، پس از آن تجلی، آسمان‌های ارواح و ‏‎ ‎‏زمین‌های اشباح روشن شد؛ پس همۀ مراتب وجودیه و حقایق نزولیه و ‏‎ ‎‏صعودیه از تعیّن تجلی ذاتی و به واسطۀ اسم اعظم حاصل می‌شود. از این ‏‎ ‎‏رو مقام خلافت، مقام جمع همۀ حقایق الهیه است.‏‎[34]‎‏ ‏


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 129
‏و بدین گونه حضرت حق تعالی در آینه تمام نمای انسان کامل تجلی و ظهور پیدا ‏‎ ‎‏می‌کند، این خود جایگاه رفیع و باعظمت انسان کامل را ترسیم می‌نماید.‏

3. انسان کامل؛ محل مشیت الله

‏انسان کامل در عالم هستی مشیت ‌الله است. قرآن کریم دربارۀ مشیت خداوند ‏‎ ‎‏سبحان می‌فرماید:‏

وَرَبّکَ یَخلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَختَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ‏.‏‎[35]‎

‏لذا چون هیچ قدرت قاهره‌ای فوق او نیست تا او را از انجام کار و تصرف مطلق در ‏‎ ‎‏عالم هستی باز دارد، پس خداوند متعال در دو بعد تشریع و تکوین برابر مشیت خود ‏‎ ‎‏عمل می‌کند. در نظر عرفا، انسان کامل می‌تواند مظهر این مقام الهی شده و محل مشیت‏ ‎ ‎‏‌الله گردد. ‏

‏لذا این چنین انسانی دارای مقام مشیت‏ ‏‌الله است و اصلاً مقام انسان کامل مقام ‏‎ ‎‏مشیت الله است و آیۀ کریمه ‏وَرَبُّکَ یَخلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَختَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ سُبحانَ ‎ ‎اللهِ تَعالَی عَمّا یُشرِکُونَ‏، و دیگر آیات مشابه آن در مشیت، همه در وی صادق است و این ‏‎ ‎‏مظهر مشیت و اختیار الهی صاحب ولایت کلیه است که دارای دقائق صفات حق‌تعالی ‏‎ ‎‏و محل ظهور و تجلی جمیع اوصاف کمالیۀ الهیه است.‏‎[36]‎

‏ایشان در بخش آغازین ‏‏شرح دعای سحر‏‏ دربارۀ مقام مشیت می‌فرماید:‏

‏بالارفتن تا مقام مشیت مطلقه‌ای که همۀ تعینات فعلی در آن مستهلک‌اند، ‏‎ ‎‏امکان‌پذیر نیست مگر آن‌که... از عالم طبیعت به عالم مثال و ملکوت عروج ‏‎ ‎‏نموده و مراتب آن عالم را به تدریج طی می‌کند... و از عالم ارواح به عالم ‏‎ ‎‏مشیت مطلقه می‌رسد،... و این است مقام تدلّی که در آیۀ شریفۀ ‏دَنَی ‎ ‎فَتَدَلّی‎[37]‎‏ بدان اشاره شده است... و این است آن مقام فقر مطلق که مشیت ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 130
‏مطلقه است؛ و این است همان مشیت مطلقه که از آن به فیض مقدس و ‏‎ ‎‏رحمت واسعه و اسم اعظم و ولایت مطلقۀ محمّدیه یا مقام علوی تعبیر ‏‎ ‎‏می‌شود؛... و به این مقام اشاره فرموده آنجا که فرمود: من پیغمبر بودم در ‏‎ ‎‏حالی که آدم میان آب و گل بود.‏‎[38]‎

‏ایشان پس از این‌که مسألۀ خلافت محمدیه(صلی الله علیه و آله و سلم) را بعد از مظهریت اسماء و صفات ‏‎ ‎‏بیان می‌کنند، نشان می‌دهند که اسم اعظم، همان حقیقت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است و با ‏‎ ‎‏بیان این مسأله به بیان مشیت مطلقه می‌پردازند، و ضمن تمسک به این حدیث «خلق الله ‏‎ ‎‏المشیة بنفسها ثمّ خلق الأشیاء بالمشیة»‏‎[39]‎‏ می‌فرمایند: ‏

‏مشیت... سبب متصل میان آسمان و زمین و به‌واسطه او خداوند وجود را ‏‎ ‎‏آغاز نموده و با او ختم خواهد کرد و اوست حقیقت محمدیه و علویه ‏‎ ‎‏(صلوات الله علیه).‏‎[40]‎‏ ‏

‏سپس به بیان اتحاد ماهوی حقیقت انوار قدسیۀ ائمۀ اطهار با ذات مقدسه حضرت ‏‎ ‎‏رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می‌پردازند: ‏

‏اولین چیزی که صبح ازل را نمایانده و به غیر حق تجلی کرده و پرده‌های غیب ‏‎ ‎‏را پاره نموده است، همان مشیت مطلقه و ظهور غیرمتعین است که گاهی از آن ‏‎ ‎‏فیض مقدس، و گاهی به «وجود منبسط» و گاهی به «نفس رحمانی» و... تعبیر ‏‎ ‎‏می‌کنند. مشیت مطلق دو مقام دارد: مقام لاتعیّن و وحدت صرف، و مقام تعین ‏‎ ‎‏و کثرت. مقام مشیت با حضرت غیب ـ یعنی فیض اقدس ـ مرتبط است که ‏‎ ‎‏هیچ‌گونه ظهوری ندارد. و به مقام دومش همۀ ظهورها و تمام اشیاء به او ‏‎ ‎‏مرتبط است، بلکه او تمام اشیاء است؛ اوست اول و آخر، و اوست ظاهر و ‏‎ ‎‏باطن، همۀ اسماء و صفات در مشیت مطلقه جمع است. از این رو، هیچ ذره‌ای ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 131
‏از ذرات زمین و آسمان از علم او غافل و غایب نمی‌گردد.‏‎[41]‎‏ ‏

‏و در ادامه چنین می‌فرماید:‏

‏بدان که احادیث وارده، پیرامون اصحاب وحی در مورد شروع خلقت آن ‏‎ ‎‏حضرات(علیهم السلام) و بیان این‌که اولین مخلوق، رسول‌الله و علی(علیه السلام) هستند و ‏‎ ‎‏سپس ارواح ائمۀ دیگر، اشاره به تعین روحانیت آن‌ها که همان مشیت مطلقه ‏‎ ‎‏است، می‌باشد.‏‎[42]‎‏ ‏

‏حضرت امام(رحمة الله) در کتاب شریف ‏‏شرح چهل حدیث‏‏ نیز دربارۀ مسألۀ مشیت الهی ‏‎ ‎‏می‌فرماید: ‏

‏بدان که از برای مشیت حق‌تعالی جلّت عظمته، بلکه از برای سایر اسماء و ‏‎ ‎‏صفات... دو مقام است:... مقام مشیت فعلیۀ مطلقه احاطۀ قیومیه دارد به جمیع ‏‎ ‎‏موجودات ملکیه و ملکوتیه و جمیع موجودات به وجهی تعینات آن هستند، و ‏‎ ‎‏به وجهی مظاهر آن می‌باشند. و به حسب این مقام از مشیت فعلیه و مظهریت ‏‎ ‎‏و فنای مشیت عباد در آن، بلکه مظهریت و مرآتیت خود عباد و جمیع شئون ‏‎ ‎‏آن‌ها از آن، در این حدیث شریف فرموده است: ای پسر آدم! به مشیت من، ‏‎ ‎‏تو آن کسی هستی که مشیت می‌کنی؛ ذات تو و کمالات ذات تو به عین ‏‎ ‎‏مشیت من است، بلکه تو خود و کمالاتت از مظاهر و تعینات مشیت منی.‏‎[43]‎

4. معیت انسان کامل با نظام هستی

‏انسان کامل به دلیل برخورداری از خلافت و ولایت الهی، با عالم و آدم معیت دارد؛ ‏‎ ‎‏زیرا احاطۀ قیومی به حقایق عالم از خواص و آثار ولایت است. پس جهان هستی با ‏‎ ‎‏معیت قیومی انسان کامل قائم و دائم است؛ زیرا انسان کامل مظهر معیت قیومی حق ‏‎ ‎‏سبحانه است، بدین بیان که یکی از خواص وحدت ذاتی، معیت قیومی با کثرات است ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 132
‏و از باب حضور همه چیز در نزد او و احاطۀ قیومی وی بر همۀ اشیاء هیچ‌چیز از دید او ‏‎ ‎‏پنهان نیست. نه تنها علم او به هستی تعلق می‌گیرد، بلکه تمام مراتب و مشاهد وجودی، ‏‎ ‎‏درجات علم اویند. به همین دلیل کلیه اشیاء مراتب سمع، بصر، اراده و قدرت او هستند‏‏.‏‎[44]‎

‏بر این اساس، انسان کامل به علت این‌که مظهر همۀ اسما و صفات حق سبحانه ‏‎ ‎‏است، می‌تواند مظهر معیت قیومی خداوند با همه ‌چیز و همه ‌کس باشد. امام خمینی(رحمة الله) ‏‎ ‎‏در این باره می‌فرماید: ‏

‏از بیانی که تو را آموختم و توضیحی که دادیم ممکن است معنای فرمایش ‏‎ ‎‏سرور موحدان و پیشوای عارفان حضرت امیر مؤمنان صلوات الله علیه را ‏‎ ‎‏بفهمی که فرمود: من با پیامبران خدا در باطن بودم و به همراه رسول الله ‏‎ ‎‏صلی الله علیه وآله در ظاهر بودم. زیرا آن حضرت صاحب ولایت مطلقه ‏‎ ‎‏کلیه است و ولایت باطن خلافت است و ولایت مطلقه کلیه باطن خلافت ‏‎ ‎‏مطلقه کلیه است. پس آن حضرت با مقام ولایت کلیه‌اش در کنار همه کس ‏‎ ‎‏ایستاده و شاهد اعمال او است و با همه چیز همراه است به معیت قیومی ‏‎ ‎‏الهی که ظل معیت قیومی حقیقی الهی است. چیزی که هست آنست که ‏‎ ‎‏چون جنبۀ ولایت در انبیاء بیشتر بوده است از این جهت در روایت انبیاء ‏‎ ‎‏علیه السلام را مخصوصاً ذکر کرده است.‏‎[45]‎

‏آنچه از کلام امیرمؤمنان دربارۀ معیت ایشان با همۀ انبیا بیان شد، در سخنان رسول ‏‎ ‎‏اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز دربارۀ آن حضرت عنوان شده، چنان که فرمود: «بعث الله علیاً مع کلّ نبی ‏‎ ‎‏سرّاً، ومعی جهراً».‏‎[46]‎‏ ‏

‏لذا با توجه به معیت قیومی انسان کامل با نظام آفرینش، بسیاری از معارف دینی ‏‎ ‎‏جایگاه خاص خود را پیدا می‌کند و از آن جمله، مسألۀ سریان انسان کامل در نظام ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 133
‏هستی است، یعنی قطب عالم وجود و حقیقت انسان کامل باید در همۀ مراتب وجود ‏‎ ‎‏سیر کرده و در جمیع حقایق تجلی نماید. به عبارت دیگر، فیض انسان کامل باید به ‏‎ ‎‏همۀ هستی تعلق گیرد و هر موجودی در حدّ استعداد ذاتی و اقتضای عین ثابت ‏‎ ‎‏خویش، از کمالات انسان کامل برخوردار شود و به کمک او، در مسیر کمالی خود ‏‎ ‎‏حرکت نماید. بنابراین، انسان کامل در همۀ مراتب هستی سیر نموده و بر همۀ کارها ‏‎ ‎‏حاضر و ناظر است، بلکه نیرو و توان هر موجودی از او است و به قول امام (رحمة الله) این ‏‎ ‎‏خلیفۀ الهی در همۀ مرائی اسمائیه ظاهر بوده و نورش در تمامی آن‌ها به حسب استعداد ‏‎ ‎‏و قابلیتشان منعکس است و همانند سریان نفس در قوای خود در آن‌ها سریان دارد. ‏‎ ‎‏البته کیفیت این سریان و نفوذ و حقیقت این تعیین و نزول را جز اولیای کامل و خالص ‏‎ ‎‏و عرفای شامخ الهی که نفوذ فیض مقدس را مشاهده می‌کنند، کسی نمی‌تواند بفهمد. ‏‎ ‎‏مقدمۀ رسیدن به این حقایق، معرفت نفس است.‏

‏سعی کن که این معرفت‌ها را به دست آوری که کلید کلیدها و چراغ ‏‎ ‎‏چراغ‌ها، معرفت نفس است؛ هرکه آن را شناخت، خدایش را شناخت.‏‎[47]‎

‏قیصری در تبیین این مسأله به کلام منسوب به امام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) استدلال ‏‎ ‎‏کرده و گفته است:‏

‏آنچه را گفتم در کلام ولی الله، قطب موحدین علی بن ابی‌طالب مورد تأیید ‏‎ ‎‏قرار گرفته است؛ زیرا در خطبه‌ای که بر فراز منبر کوفه ایراد نمود، فرمود: ‏‎ ‎‏«أنا نقطة باء بسم الله، أنا جنب الله الذی فرطتهم فیه، وأنا القلم وأنا اللوح ‏‎ ‎‏المحفوظ وأنا العرش، وأنا الکرسی، وأنا السماوات السبع والأرضون».‏‎[48]‎‏ ‏

‏خلاصه این‌که، اگر حق سبحانه در کسی با صفات و افعال خود تجلی کند، عبد، ‏‎ ‎‏خود را در حالتی شهود می‌کند که جمیع مراتب وجودی، وجود او هستند. ‏


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 134
فصل سوم: مقامات، سیر و سلوک و مصادیق انسان کامل

الف) مقامات انسان کامل

‏پس از بیان جایگاه انسان کامل در نظام هستی، تبیین مقامات انسان کامل و معارف ‏‎ ‎‏مربوط به آن در این نوشتار ضروی به نظر می‌رسد که به گوشه‌هایی از آن می‌پردازیم:‏

1. مقامات انسان کامل و تفاوت آن با مرتبۀ عمائیه

‏از دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) انسان به یک اعتبار دارای سه مقام است: مقام ملک و دنیا، مقام ‏‎ ‎‏برزخ و مقام عقل و آخرت. این سه مقام در انسان کامل عبارتند از: مقام تعینات مظاهر، ‏‎ ‎‏مقام مشیت مطلقه که برزخ البرازخ و به اعتباری مقام عماست و مقام احدیت اسما. آیۀ ‏‎ ‎‏شریفۀ ‏بسم‌ الله‏ به این سه مقام اشاره دارد که الله مقام احدیت جمع، اسم، مقام ‏‎ ‎‏برزخیت کبرا، و تعینات رحمانی و رحیمی بیانگر مقام مشیت است. به اعتباری، انسان ‏‎ ‎‏دارای چهار مقام است: ملک، ملکوت، جبروت، و لاهوت. عرفا عالم را به پنج مرحله ‏‎ ‎‏تقسیم می‌کنند و هر مرحله را «حضرت» می‌نامند. چهار حضرت نخست، شامل همۀ ‏‎ ‎‏موجودات می‌باشند، اما حضرت پنجم که وسیع‌تر و کامل‌تر از همۀ آن‌ها است مربوط ‏‎ ‎‏به انسان است. به دلیل جامعیتی که عالم پنجم دارد، آن را «حضرت جامع» یا «کون ‏‎ ‎‏جامع» می‌نامند. «حضرت جامع» علاوه بر همۀ کمالات حضرات دیگر، کمالاتی مختص ‏‎ ‎‏به خود نیز دارد که در دیگر حضرات یافت نمی‌شود. این حضرات که «حضرات ‏‎ ‎‏خمس» نامیده می‌شوند، هرکدام عالمی دارند. عالم این‌ها در واقع، نحوۀ ظهور و تجلی ‏‎ ‎‏آن‌ها به اشکال مختلف است و هر کدام از این شکل‌ها، نشانۀ آن حضرت است. این ‏‎ ‎‏حضرات عبارتند از: حضرت غیب مطلق که عالمش، عالم اعیان ثابته است. در مقابل ‏‎ ‎‏این حضرت، حضرت شهادت مطلق است که عالمش، عالم ملک یا ناسوت است. بین ‏‎ ‎‏این دو، دو حضرت دیگر است که عبارتند از حضرت غیب مضاف که عالمش، عالم ‏‎ ‎‏ارواح جبروتی و ملکوتی است؛ یعنی عقول و نفوس مجرده، و دیگری، حضرت ‏‎ ‎‏شهادت مضاف است که عالم آن، عالم مثال است. حضرت پنجم، حضرت کون جامع ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 135
‏است که علاوه بر کمالات خاص خود، کمالات هرچهار حضرت را دارا است. عالم ‏‎ ‎‏این حضرت، عالم انسانی می‌باشد. حضرت امام خمینی(رحمة الله) به این مطلب چنین اشاره ‏‎ ‎‏می‌کنند:‏

‏انسانی که جامع همه عوالم و آنچه در آنهاست می‌باشد، سایه حضرت جامع الهی ‏‎ ‎‏است و عالم اعیان سایۀ حضرت غیب مطلق است و عالم عقول و نفوس، سایۀ ‏‎ ‎‏حضرت غیب مضافی که به غیب مطلق نزدیک است می‌باشد... و عالم ملک، سایۀ ‏‎ ‎‏حضرت شهادت مطلق است. «مگر نبینی که پروردگارت چگونه سایه‌ را کشیده ‏‎ ‎‏است؟»‏‎[49]‎

‏دربارۀ مقامات انسان کامل بیان‌های متفاوت و فراوانی در آثار عرفا وجود ‏‎ ‎‏دارد. عبدالرحمن جامی دربارۀ این مسأله می‌گوید: مرتبۀ انسان کامل عبارت ‏‎ ‎‏است از جمع جمیع مراتب الهیه و کونیه از عقول، نفوس کلیه و جزئیه و ‏‎ ‎‏مراتب طبیعت تا آخرین تنزلات وجود. و این مرتبه را مرتبۀ عمائیه نیز ‏‎ ‎‏می‌گویند، از برای مشابهت این مرتبه به مرتبه الهیه و فرق میان این دو به ‏‎ ‎‏ربوبیت و مربوبیت است و لهذا سزاوار خلافت حق و مظهَر و مُظهِر اسماء ‏‎ ‎‏و صفات مطلق او است.‏‎[50]‎

‏حضرت امام خمینی(رحمة الله) نیز با عنایت به مقامات متعدد انسان، در فرازی از کلمات ‏‎ ‎‏خویش فرمود: ‏

‏بدان که چنانچه از برای انسان، مقامات و مدارجی است که به اعتباری او را دارای ‏‎ ‎‏دو مقام دانند: یکی مقام دنیا و شهادت و دیگر مقام آخرت و غیب؛ که یکی ظلّ ‏‎ ‎‏رحمان و دیگری ظلّ رحیم است... چنان‌چه جمع فرموده در آیۀ شریفۀ ‏بِسمِ اللهِ ‎ ‎الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ‏ و عرفا گویند: ظهر الوجود بسم الله الرحمن الرحیم و این دو مقام در ‏‎ ‎‏انسان کامل از ظهور مشیت مطلقه از مکامن غیب احدی تا مقبض هیولی یا مقبض ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 136
‏ارض سابع، که حجاب انسانیت است... می‌باشد. پس انسان کامل به حسب این دو ‏‎ ‎‏مقام، یعنی مقام شهادت و ظهور به رحمانیت و مقام غیب و ظهور به رحیمیت، تمام ‏‎ ‎‏دایره وجود است. ‏ثُمَّ دَنَا فَتَدَلّی * فَکَانَ قَابَ قَوسَینِ أو أدنَی‎[51]‎‏.‏‎[52]‎‏ ‏

‏از نظر امام خمینی(رحمة الله) حقیقت انسان کامل با مرتبۀ عمائیه متفاوت است. ایشان در ‏‎ ‎‏تعلیقۀ خود بر ‏‏مصباح الانس‏‏ با نقد نظریۀ ابن فناری چنین گفته‌اند: ‏

‏از نظر من، حقیقت محمدیه(صلی الله علیه و آله و سلم) صورت اسم‌الله ‏‎]‎‏است‏‎[‎‏ که جامع احدیت ‏‎ ‎‏همۀ اسماست، همان‌طوری که جامع احدیت جمیع اعیان است، اما عماء ‏‎ ‎‏عبارت است از وجهۀ غیبی قدسی اسم شریف الله که منزه از هرگونه کثرت ‏‎ ‎‏و تفصیل است.‏‎[53]‎

‏تعبیر عماء مانند بسیاری از اصطلاحات عرفانی ریشه در متون دینی دارد، چنان‌که از ‏‎ ‎‏پیامر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: پروردگار عالم قبل از خلقت هستی در کجا بوده است؟ ‏

‏حضرت در پاسخ فرمود: ‏

‏خداوند قبل از خلقت عالم در مرتبه عماء بوده است.‏‎[54]‎‏ ‏

‏اما دربارۀ حقیقت عماء و مرتبۀ آن بین صاحب‌نظران اختلاف است که حقیقت آن ‏‎ ‎‏چیست و به کدام مرتبه از مراتب هستی، عماء اطلاق می‌شود. امام خمینی دراین باره ‏‎ ‎‏می‌فرماید:‏

‏بین اهل معرفت دربارۀ حقیقت عماء که در حدیث نبوی آمده، اختلاف نظر ‏‎ ‎‏وجود دارد. بعضی گفته‌اند: عماء عبارت است از مقام واحدیت؛ زیرا عماء به ‏‎ ‎‏معنای ابر نازک و رقیقی است که بین آسمان و زمین قرار دارد و مقام ‏‎ ‎‏واحدیت نیز برزخ بین آسمان احدیت و اراضی خلقیه است. بعضی دیگر ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 137
‏برآنند که عماء عبارت است از فیض منبسطی که برزخ‌البرازخ فاصل بین ‏‎ ‎‏آسمان و احدیت و زمین تعیّنات خلقیه می‌باشد. این احتمال به لحاظ بعضی ‏‎ ‎‏جهات و اعتبارات مناسب‌تر است و اگر مسأله خلقت را تعمیم دهیم، امکان ‏‎ ‎‏دارد که عماء اشاره به مقام فیض اقدس باشد، به‌گونه‌ای که شامل تعینات ‏‎ ‎‏اسما شود؛ چه این‌که امکان دارد عماء اشاره به اسم اعظم باشد، از آن حیث ‏‎ ‎‏که برزخ بین احدیت غیب و اعیان ثابته در حضرت علمیه است. احتمال ‏‎ ‎‏دیگر آن‌که عماء، اشاره به مقام ذات حق باشد و مقصود از بودن ذات در ‏‎ ‎‏عماء آن باشد که ذات در حجاب اسمای ذاتی قرار دارد. احتمال دیگر این‌که ‏‎ ‎‏عماء اشاره به احدیت ذات باشد، از این جهت که ذات در حجاب فیض ‏‎ ‎‏اقدس است، از آن جهت که در حجاب اسماء حضرت واحدیت است، یا از ‏‎ ‎‏آن جهت که در حجاب اعیان یا فیض مقدس است، به اعتبار احتجاب او به ‏‎ ‎‏تعینات خلقیه.‏‎[55]‎

2. تجلی ولایت الهی در انسان کامل

‏یکی از مقامات انسان کامل آن است که او مظهر ولایت الهی است، به این معنا که ‏‎ ‎‏«ولی از اسمای» الهی است. همان‌طور که اسماء الهی باقی و دائمند و مظهر می‌طلبند، ‏‎ ‎‏اسم شریف ولی نیز مظهر می‌طلبد که مظهر اتم و اکمل آن، انسان کامل است. او ‏‎ ‎‏صاحب ولایت کلی است و به لحاظ این‌که ولی، اسم خداوند است و نبی و رسول از ‏‎ ‎‏اسماء‌الله نیستند، ولایت انقطاع‌ناپذیر است، اما رسالت و نبوت منقطع می‌شود؛ به ‏‎ ‎‏عبارت دیگر، به لحاظ این‌که ولی، اسم واجب بالذات است، مظهر اسم ولی نیز ‏‎ ‎‏واجب است. از این‌رو، هیچ‌گاه جامعۀ انسانی از وجود انسان کامل خالی نیست، خواه ‏‎ ‎‏آن انسان کامل رسول باشد، خواه نبی یا وصی و یا ولی که رسالت، نبوت و ولایت ‏‎ ‎‏تشریعی ندارند و چون وجود انسان کامل واجب است، ائمۀ معصومین(علیهم السلام) فرمودند: ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 138
‏«‏لولا الحجّة لساخت الأرض بأهلها‏».‏‎[56]‎‏ ‏

‏امام(رحمة الله) نیز می‌فرماید: ‏

‏ولی مطلق کسی است که از حضرت ذات به حسب مقام جمعی و اسم ‏‎ ‎‏اعظم که رب اسماء و اعیان است، ظاهر می‌شود.‏‎[57]‎

3. تجلی ولایت در نبوت و امامت

‏از دیدگاه اهل معرفت، ولایت از صفات الهی و از شئون ذاتی است که نه تنها ‏‎ ‎‏اقتضای ظهور دارد، بلکه از صفاتی است که عمومیت داشته و همۀ امور هستی را از ‏‎ ‎‏همۀ جهات تحت پوشش قرار داده است و تمام عالم امکان را در بر می‌گیرد. بدیهی ‏‎ ‎‏است صورتی که چنین گستردگی دارد، عین ثابت محمدی است و از طرفی، عین ثابت ‏‎ ‎‏محمدی همان اعیان ثابتۀ اوصیا و خلفای آن حضرت است. وقتی ولایت و عین ثابت ‏‎ ‎‏یکی باشند، تفاوت آن‌ها تنها در ظهور اوصاف ذاتی است. لذا حقیقت این حدیث که ‏‎ ‎‏فرمود: «‏أوّلنا محمّد، أوسطنا محمّد، وآخرنا محمّد، کلّنا محمّد‏»‏‎[58]‎‏ روشن خواهد شد. در ‏‎ ‎‏این حدیث مراد تنها بیان وحدت اسمی نیست، خصوصاً با توجه به این‌که فرمود: همۀ ‏‎ ‎‏ما محمد هسیتم. لذا اگر بگوئیم که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) خاتم ولایت محمدی است، ‏‎ ‎‏باز هم می‌توان گفت حضرت مهدی(عج) موعود خاتم ولایت محمد است؛ زیرا ائمۀ ‏‎ ‎‏معصومین همگی در ذات و صفات یک نور و یک حقیقت هستند و تفاوت آن‌ها در ‏‎ ‎‏ظهورها و شئونی است که بر اساس حکمت بالغۀ الهی در زمان‌های مختلف ظهور ‏‎ ‎‏کرده‌اند. در مورد ارتباط ولایت با نبوت و امامت، حضرت امام(رحمة الله) در حاشیۀ خود بر ‏‎ ‎‏منظومۀ‏‏ سبزواری با طرح مسألۀ خاتمیت در هر دو بعد نبوت و ولایت به تفصیل بحث ‏‎ ‎‏نبوده و فرموده‌اند: ‏

‏آن‌که به تمام اسما و صفات رسیده است، نبوت ختمیه دارد و آن‌که از طریق ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 139
‏صفت محدود و خاصی رسیده است، نبوت محدود پیدا می‌کند و از طریق ‏‎ ‎‏همان صفتی که از طریق او رسیده، مردم را به حق دعوت می‌کند، مثل ‏‎ ‎‏حضرت یحیی که از راه خوف رسیده بود و مردم را از راه انذار و تخویف ‏‎ ‎‏دعوت می‌نمود و حضرت موسی و عیسی که از راه اسمی جامع‌تر از آن ‏‎ ‎‏رسیده بودند نبوتشان جامع‌تر گردید، تا وجود شریف ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله و سلم) ‏‎ ‎‏که از تمام اوصاف و اسماء رسیده بود، نبوت ختمیه پیدا نمود. جامعیت هر ‏‎ ‎‏نبوتی به هر اندازه باشد، امامت و نیابت آن هم، به اندازۀ جامعیت او ‏‎ ‎‏می‌باشد؛ زیرا نوّاب انبیا بالاصاله نرسیده‌اند، بلکه به تبع رسیده‌اند. لذا ولایت ‏‎ ‎‏حضرت امیر(علیه السلام) که وصیّ حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده، ولایت ختمیه ‏‎ ‎‏می‌باشد و چون حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) نبوت جامعه داشته و ایشان به صفاتی که ‏‎ ‎‏انبیای سلف رسیده بودند، با جامعیت دیگری رسیده بود، لذا ولایتی هم ‏‎ ‎‏که باطن نبوت ایشان بوده، جامع می‌باشد. پس اگر نبوت ایشان جامع تمام ‏‎ ‎‏نبوّات سلف بوده، ولایت نبوت ایشان هم، جامع جمیع نبوّات خواهد بود و ‏‎ ‎‏لذا حضرت امیر(علیه السلام) فرمود: «‏کنت مع جمیع الأنبیاء سرّاً ومع خاتم‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏ جهراً‏».‏‎[59]‎‏ ‏

‏بر این اساس چون ولایت، جامع بین نبوت و امامت است که گاهی به صورت ‏‎ ‎‏نبوت و زمانی به صورت امامت تجلی می‌کند، به گونه‌ای که به ولایت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ‏‎ ‎‏یا هریک از امامان معصوم(علیهم السلام) ظهور تازه‌ای از ولایت الهی نصیب جهانیان می‌شود. ‏‎ ‎‏خلاصه این‌که ولایت در نبوت و امامت تجلی پیدا می‌کند.‏

ب) سیر و سلوک انسان کامل

‏یکی از مهم‌ترین مباحث عرفا، مراتب سیر و سلوک یا سفرهای انسان کامل است. ‏‎ ‎‏حکیم و عارف الهی، مرحوم محمدرضا قمشه‌ای در تشریح اسفار اربعه مطالب ‏‎ ‎‏ارزشمندی دارد که حقایق و معارفی از آن توسط عارف معاصر، امام خمینی(رحمة الله) تبیین ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 140
‏شده است. مرحوم قمشه‌ای در مورد سفرهای چهارگانه می‌گوید: سفر معنوی به حسب ‏‎ ‎‏اعتبار ارباب شهود، چهار قسم است.‏

1. اسفار اربعه

1. سفر از خلق به سوی حق:‏ ‏‏این سفر از خلق و کثرات به سوی حق است. در این ‏‎ ‎‏سفر از مقام نفس در مقام قلب و از مقام قلب در مقام روح و از مقام روح به مقصد ‏‎ ‎‏اقصا و بهجت کبرا ترقی می‌کند. این مقام برای اهل تقوا حاصل می‌شود که متیقن از ‏‎ ‎‏آلودگی‌های مقام نفس که حجب ظلمانی‌اند و همچنین از انوار قلب و اضوای مقام ‏‎ ‎‏روح که حجب نورانی‌اند، رهایی یافته‌اند.‏

2. سفر از حق به سوی حق به حق: ‏در سفر اول به علت این‌که وجود حقانی کسب ‏‎ ‎‏کرده، در سفرهای سه‌گانۀ بعدی مقید به قید حق شده است. سالک در این مقام به ‏‎ ‎‏ولایت تام نایل شده و ذات، صفات و افعال او در ذات، صفات و افعال حق فانی ‏‎ ‎‏می‌شود. پس به حق می‌شنود و به حق می‌بیند و به حق راه می‌رود و به حق حرکت ‏‎ ‎‏می‌کند. در این سفر با توجه به مقامات هفت‌گانۀ سالک، دایرۀ ولایت تمام شده و سفر ‏‎ ‎‏سوم آغاز می‌گردد.‏

3. سفر از حق به سوی خلق به حق: ‏سالک در این سفر، در عالم جبروت، ملکوت و ‏‎ ‎‏ناسوت سفر می‌کند و همۀ عوالم را به اعیان و لوازمشان مشاهده می‌کنند و برایش ‏‎ ‎‏حظی از نبوت حاصل می‌شود. بنابراین، معارفی از ذات، صفات و افعال حق خبر ‏‎ ‎‏می‌دهد که نبی نامیده می‌شود. احکام و شرایع را از نبی مطلق می‌گیرد و تابع وی ‏‎ ‎‏می‌شود. در این هنگام سفر سوم او پایان می‌پذیرد و سفر چهارم را آغاز می‌کند.‏

4. سفر از خلق به سوی خلق بالحق: ‏سالک در این سفر، خلایق و آثار و لوازمشان را ‏‎ ‎‏مشاهده می‌کند، منافع و مضارشان را در عاجل و آجل (دنیا و آخرت)، رجوعشان را ‏‎ ‎‏الی‌الله و کیفیت رجوع و آنچه مانع و داعیشان است، می‌داند. پس نبوت تشریعی، نبی ‏‎ ‎‏می‌شود و به آنچه سعادت و شقاوتشان بدان است، خبر می‌دهد. در این مرحله همانند ‏‎ ‎‏مراحل گذشته، همۀ امور بالحق است؛ چرا که وجودش حقانی است و التفاتش به خلق، ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 141
‏او را از توجه به حق باز نمی‌دارد.‏‎[60]‎

‏نکتۀ قابل توجه آن است که هرگاه کسی از خود به سوی دوست سفر کند و ‏‎ ‎‏بخواهد به کمال انسانی و الهی خویش راه یابد، باید از همۀ منازل بین راه به خوبی ‏‎ ‎‏گذشته و تحمل دشواری‌های سفر را بر جان بخرد. بدیهی است که گذر از این مراحل ‏‎ ‎‏و عبور از این منازل برای همه‌کس میسور نخواهد بود. رسیدن به مراحل نهایی این ‏‎ ‎‏اسفار تنها برای سفیران الهی و اوصیای بر حق آنان میسور است.‏

2. دیدگاه امام خمینی دربارۀ اسفار اربعه

‏امام(رحمة الله) در ‏‏مصباح الهدایه‏‏، سفرهای چهارگانه را براساس مشرب عرفانی خود چنین ‏‎ ‎‏تحریر کرده‌اند:‏

‏از نظر من سفر اول از خلق به سوی حق، مقید است به رفع حجاب امکانی ‏‎ ‎‏و رؤیت جمال حق با ظهور فعلی‏‏‌‏‏اش که درحقیقت، ظهور ذات در مراتب ‏‎ ‎‏اکوان است... سفر دوم نیز که از حق مقید آغاز شده و به حق مطلق می‌رسد. ‏‎ ‎‏تمام هویت وجودی در نزد او نابود شده و همۀ تعینات امکانی در او ‏‎ ‎‏مستهلک می‌شود. با ظهور وحدت، تمام قیامتش برپا شده و حق برای او با ‏‎ ‎‏مقام وحدانیتش تجلی می‌کند، هرگز اشیاء را ندیده و از ذات و صفات و ‏‎ ‎‏افعال او فانی می‌شود... اگر توفیق و عنایت الهی شامل او شد... سفر سوم را ‏‎ ‎‏آغاز می‌کند که از حق به سوی خلق به حق است؛ یعنی از حضرت احدیت ‏‎ ‎‏به حضرات اعیان ثابته سفر می‌کند که در این هنگام حقایق اشیاء و کمالات ‏‎ ‎‏آن‌ها برای او کشف می‌شود... بالاخره سفر چهارم را آغاز می‌کند که سفر از ‏‎ ‎‏خلقی است که حق است؛ یعنی از اعیان ثابته به سوی اعیان خارجی به حق؛ ‏‎ ‎‏یعنی به وجود حقّانی آن سیر می‌کند، در حالی‌که جمال حق را در همه چیز ‏‎ ‎‏مشاهده می‌کند.‏‎[61]‎


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 142
‏چنان‌که امیرمؤمنان فرموده است: «‏ما رأیت شیئاً إلا ورأیت الله قبله وبعده ومعه‏».‏‎[62]‎‏ ‏

‏امام خمینی(رحمة الله) در حاشیۀ خود بر ‏‏اسفار‏‏ دربارۀ سیر وجودی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در ‏‎ ‎‏بیانی رسا و جامع می‌فرماید: ‏

‏طبق این بیان در حق رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اگر تعبیری باشد و قرآن بخواهد حد ‏‎ ‎‏سیر او را بیان فرماید، لازم است با یک تعبیری بیان کند که فوق مرتبۀ ارائه ‏‎ ‎‏را برساند، و باید از مقام خاتم تعبیری آورد که آن تعبیر و عبارت برساند که ‏‎ ‎‏او تحقق مرتبۀ اسمائی و صفاتی بوده، تا آدم(علیه السلام) به اسما و صفات تعلم ‏‎ ‎‏داشته باشد، و ابراهیم(علیه السلام) به مقام رؤیت برسد. خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) تحقق آخرین ‏‎ ‎‏درجه ارتقا و پرواز عالم امکان است که هم‌مرز با مرتبه واجب‌الوجود و سدّ ‏‎ ‎‏بین ممکن و واجب است؛ و تجافی از این حد عقلاً و در نفس الامر معقول ‏‎ ‎‏نیست، برای این‌که تجافی از این حد، انقلاب ممکن به واجب است و ‏‎ ‎‏انقلاب ممکن به واجب محال است.‏‎[63]‎

ج) مصادیق انسان کامل

‏آنچه تاکنون عنوان نمودیم، بیان اوصاف و کمالات وجودی انسان کامل بود و اینک ‏‎ ‎‏سخن در مصادیق آن است؛ یعنی سیر بحث از بیان صفات به تبیین ذات منتهی شده ‏‎ ‎‏است. در این بحث صرفاً نگاهی گذرا به مصادیق انسان کامل از دیدگاه امام خمینی(رحمة الله) ‏‎ ‎‏خواهیم داشت.‏

‏صدرالمتألهین در مورد انسان کامل می‌گوید: انسان کامل یک حقیقت است ‏‎ ‎‏که اطوار و مقامات و درجات متعدد دارد و برای او به حسب هر طور و ‏‎ ‎‏مقام، اسم خاصی است.‏‎[64]‎


مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 143
‏آنچه از لسان عرفا می‌توان فهمید، این است که تنها انسان معصوم می‌تواند جلوه‌گاه ‏‎ ‎‏انسان کامل باشد. لذا بعد از رسول خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)، فقط اهل بیت عصمت و طهارت به این ‏‎ ‎‏مقام رفیع راه یافته‌اند. امام خمینی(رحمة الله) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان مصداق بارز انسان ‏‎ ‎‏کامل یاد نموده و او را مظهر جمیع اسماء و صفات حق دانسته، می‌فرماید: ‏

‏من دربارۀ شخصیت حضرت امیر چه می‌توانم بگویم و کی چه می‌تواند ‏‎ ‎‏بگوید. ابعاد مختلفه‌ای که این شخصیت بزرگ دارد به گفتگوی ماها و به ‏‎ ‎‏سنجش بشری در نمی‌آید. کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و ‏‎ ‎‏صفات حق‌تعالی است، ابعادش به حسب اسماء حق‌تعالی باید هزارتا باشد و ‏‎ ‎‏ما از عهدۀ بیان حتی یکی‌اش نمی‌توانیم برآییم.‏‎[65]‎‏ ‏

‏تمام اسماء و صفات الهی در ظهور و در بروز در دنیا و در عالم، با واسطۀ ‏‎ ‎‏رسول اکرم در این شخصیت ظهور کرده است و ابعادی که از او مخفی ‏‎ ‎‏است، بیش‌تر از آن ابعادی است که از او ظاهر است.‏‎[66]‎

‏از منظر بلند حضرت امام(رحمة الله)، حضرت زهرا‏‏ گرچه به حسب ظاهر یک زن است، ‏‎ ‎‏درواقع مصداق بارز انسان کامل و جلوۀ اوصاف الهی به حساب می‌آید، لذا می‌فرماید:‏

‏تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است، در ‏‎ ‎‏فاطمۀ زهرا سلام الله علیها جلوه کرده و بوده است یک زن معمولی نبوده ‏‎ ‎‏است، یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام ‏‎ ‎‏نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، او زن معمولی نیست. ‏‎ ‎‏او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است، بلکه ‏‎ ‎‏موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است... زنی که تمام ‏‎ ‎‏خاصه‌های انبیا در اوست، زنی که اگر مرد بود، نبی بود... معنویات، ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 144
‏جلوه‌های ملکوتی، جلوه‌‌های الهی، جلوه‌های جبروتی، جلوه‌های ملکی و ‏‎ ‎‏ناسوتی ـ همه ـ در این موجود مجتمع است... از مرتبه طبیعت تا مرتبه غیب، ‏‎ ‎‏تا‏‏ فنا در الوهیت، برای صدیقه طاهره این مسائل، این معانی حاصل است.‏‎[67]‎

‏از دیدگاه اهل معرفت، انسان کامل حقیقت محمدی است و اولین و کامل‌ترین ‏‎ ‎‏مظهر آن در عالم طبیعت، وجود مقدس خاتم الانبیا است. از باب تعدد مظاهر بعد از ‏‎ ‎‏پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، اهل بیت آن حضرت مصادیق حقیقی و بارز انسان کامل هستند؛ زیرا با ‏‎ ‎‏توجه به روایات،‏‎[68]‎‏ حقیقت آنان، با حقیقت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) متحد بوده و قبل از خلقت ‏‎ ‎‏عالم به صورت انوار الهی وجود داشته‌اند. لذا امام خمینی(رحمة الله) می‌فرماید: ‏

‏اصولاً رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) ـ طبق روایاتی که داریم ـ قبل از این عالم، ‏‎ ‎‏انواری بوده‌اند در ظلّ عرش و در انعقاد نطفه و طینت از بقیۀ مردم امتیاز ‏‎ ‎‏داشته‌اند و مقاماتی دارند الی ما شاءالله، چنان‌که در روایات «معراج» جبرئیل ‏‎ ‎‏عرض می‌کند: ... (هرگاه کمی نزدیک‌تر می‌شدم، سوخته بودم)... این، جزء ‏‎ ‎‏اصول مذهب ماست که ائمه(ع) چنین مقاماتی دارند؛... چنان‌که به حسب ‏‎ ‎‏روایات، این مقامات معنوی برای حضرت زهرا سلام الله علیها هم هست.‏‎[69]‎

‏حضرت امام(رحمة الله) با توجه به این معارف و با سر سپردن به آستان ولایت پیامبر ‏‎ ‎‏اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمۀ معصومین(علیهم السلام) به عنوان نمونه‌های انسان کامل، در بخش‌های آغازین ‏‎ ‎‏وصیت‌نامۀ سیاسی ـ الهی خویش چنین فرموده‌اند:‏

‏ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند ‏‎ ‎‏تعالی بوده و امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب، این بندۀ رها شده از تمام قیود، ‏‎ ‎‏مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگی‌‌ها است... ما مفتخریم که ائمۀ ‏‎ ‎‏معصومین از علی‌بن‌ابی‌طالب گرفته تا منجی بشر، حضرت مهدی صاحب ‏‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 145
‏زمان ـ علیهم آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ‏‎ ‎‏ناظر امور است ائمۀ ما هستند. ما مفتخریم که ادعیۀ حیات‌بخش که او را ‏‎ ‎‏«قرآن صاعد» می‌خوانند از ائمۀ معصومین ما است ما به «مناجات شعبانیۀ» ‏‎ ‎‏امامان و «دعای عرفات» حسین‌بن علی ـ علیهماالسلام ـ و «صحیفۀ ‏‎ ‎‏سجادیه»، این زبور آل محمد و «صحیفۀ فاطمیه» که کتاب الهام‌ شده از ‏‎ ‎‏جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ما است. ما متفخریم که ‏‎ ‎‏«باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول ‏‎ ‎‏ـ صلّی الله علیه وآله ـ و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ مقام او را درک ‏‎ ‎‏نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» ‏‎ ‎‏است که فقه ما که دریای بی‌پایان است، یکی از آثار اوست و ما مفتخریم به ‏‎ ‎‏همۀ ائمۀ معصومین ـ علیهم صلوات الله ـ و متعهد به پیروی آنانیم.‏‎[70]‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتاب‌نامه

‏قرآن کریم.‏

‏نهج البلاغه‏‏.‏

‏1.‏ ‏الانسان الکامل فی معرفة الاواخر والاوایل‏‏، عبدالکریم جیلی، دارالفکر، بیروت.‏

‏2.‏ ‏انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه‏‏، حسن حسن‌زاده آملی، انتشارات قیام، قم، چاپ ‏‎ ‎‏اول، 1372.‏

‏3.‏ ‏انسان کامل‏‏، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، قم، چاپ یازدهم، 1372.‏

‏4.‏ ‏انسان‌شناسی فلسفی‏‏، لاندمان، ترجمه دکتر رامپور صدر نبوی، خانه طوس مشهد، ‏‎ ‎‏1350.‏

‏5.‏ ‏بحار الانوار‏‏، محمدباقر مجلسی، انتشارات وفاء، بیروت، 1403 ق.‏

‏6.‏ ‏تحریر تمهید القواعد‏‏، عبدالله جوادی آملی، انتشارات الزهرا، تهران، چاپ اول، 1372.‏

‏7.‏ ‏تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس‏‏، امام خمینی، انتشارات پاسدار ‏‎ ‎‏اسلام، 1410ق.‏

‏8.‏ ‏تقریرات فلسفه امام خمینی‏‏، سید عبدالغنی اردبیلی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ‏‎ ‎‏خمینی، تهران، 1381.‏

‏9.‏ ‏رسائل الکرکی‏‏، محقق کرکی، تحقیق: شیخ محمد الحصون، مکتبة آیة الله المرعشی ‏‎ ‎‏النجفی، 1409‌ ق.‏

‏10.‏ ‏سر الصلوة‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمة الله)، 1369.‏

‏11.‏ ‏شرح الاسماء الحسنی‏‏، ملاهادی سبزواری، چاپ سنگی، انتشارات بصیرتی، قم.‏

‏12.‏ 

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 146
‏ شرح چهل حدیث‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1382.‏

‏13.‏ ‏شرح دعاء السحر‏‏، امام خمینی، ترجمه احمد فهری، انتشارات فیض کاشانی، تهران،‏‎ ‎‏ 1376.‏

‏14.‏ ‏شرح مقدمه قیصری‏‏، سید جلال الدین آشتیانی ، نشر امیرکبیر، تهران، 1370.‏

‏15.‏ ‏صحیفه امام‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1385.‏

‏16.‏ ‏علم الیقین‏‏، محسن فیض کاشانی، انتشارات بیدار، قم، 1358.‏

‏17.‏ ‏فصوص الحکم‏‏، محی‌الدین ابن عربی، انتشارات بیدار، قم، چاپ سنگی قدیم.‏

‏18.‏ ‏قصص الانبیاء‏‏، سید نعمت‌الله جزایری،  چاپ کتابخانه آ‏یة‏ الله مرعشی نجفی، قم، ‏‎ ‎‏1404 ق.‏

‏19.‏ ‏کتاب انسان کامل‏‏، عزیزالدین نسفی، تصحیح و مقدمه ماریژن، انستیتو ایران و ‏‎ ‎‏فرانسه، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران، 1350.‏

‏20.‏ ‏مصباح الهدا‏یة‏ الی الخلافة والولا‏یة‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ‏‎ ‎‏خمینی، تهران، 1386.‏

‏21.‏ ‏مفاتیح الغیب‏‏، محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، انجمن اسلامی حکمت و ‏‎ ‎‏فلسفه ایران، تهران، 1363.‏

‏22.‏ ‏مفتاح الفلاح‏‏، شیخ بهائی، چاپ دارالاضواء، بیروت، 1405ق.‏

‏23.‏ ‏مقدمه بر شرح فصوص الحکمه‏‏، داود قیصری، چاپ سنگی قدیم، انتشارات بیدار، قم.‏

‏24.‏ ‏ممدالهمم فی شرح فصوص الحکم‏‏، حسن حسن‌زاده آملی، انتشارات وزارت ‏‎ ‎‏فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1378.‏

‏25.‏ ‏نص النصوص فی شرح فصوص الحکم‏‏، سیدحیدر آملی، انتشارات توس، تهران، ‏‎ ‎‏1367.‏

‏26.‏ ‏نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص‏‏، عبدالرحمن جامی، مقدمه و تصحیح ویلیام ‏‎ ‎‏چتیک، چاپ دوم، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1370.‏

‏27.‏ ‏ولایت فقیه‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1385.‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 147

  • . ر.ک: انسان شناسی فلسفی، ص87.
  • . انسان کامل (عزیزالدین نسفی)، ص6.
  • . انسان کامل (مرتضی مطهری)، ص 15.
  • . ر.ک: تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص59 ـ 60.
  • . انسان کامل، ص 20.
  • . فصوص الحکم، فص آدمی، ص 73.
  • . انسان کامل، ص 195.
  • . مفاتیح الجنان، مناجاة شعبانیه.
  • . ر.ک: سر الصلوة، ص 38 ـ 39.
  • . آنگاه نزدیک و نزدیک تر شد. (نجم(53): 8)
  • .  صحیفه امام، ج 18، ص 444.
  • . شرح قیصری بر فصوص الحکم، فص آدمی، ص 61-73.
  • . بحارالانوار، ج 16، ص 406.
  • . ممدالهمم فی شرح فصوص الحکم، ص 23.
  • . الانسان الکامل فی الاواخر والاوایل، باب 60، ص 72.
  • . همان، ص 74.
  • . نهج البلاغه، خطبه 154.
  • . همان، خطبه 87.
  • . مفاتیح الغیب، مفتاح 15، ص 620.
  • . ر.ک: تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 59 ـ 60.
  • . ر.ک: همان، ص 59.
  • . انسان کامل، رساله 14، فصل 3، ص 191.
  • . صحیفه امام، ج 20، ص 410.
  • . همان، ج 18، ص 453.
  • . تحریرالتمهیدالقواعد، ص 569؛ علم الیقین، ج 1، ص 68؛ شرح اسماء الحسنی، ج 1، ص 202؛ رسائل الکرکی،  ج 3، ص 162.
  • . شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص 263.
  • . تحریر تمهیدالقواعد، ص 568.
  • . مفاتیح الغیب، ص 92 ـ 93.
  • . ر.ک: ترجمة مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، ص 69 ـ 70.
  • . شرح چهل حدیث، ص 634 ـ 636.
  • . شرح دعای سحر، ص 197 ـ 199.
  • . مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، ص 16-17.
  • . همان، ص 44 ـ 45.
  • . همان، ص 51.
  • . قصص (28): 68.
  • . انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص 74.
  • . نجم (53): 8.
  • . شرح دعاء السحر (ترجمه فارسی)، ص 47 ـ 48.
  • . بحارالانوار، ج 54، ص 56؛ التوحید، ص 148.
  • . شرح دعای سحر، ص 142.
  • . مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، ص 45 ـ 46.
  • . همان، ص 61.
  • . شرح چهل حدیث، ص 598 ـ 599.
  • . مقدمه تمهیدالقواعد ابن ترکه، ص 69.
  • . ترجمه مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، ص 196.
  • . نص النصوص فی شرح فصوص الحکم، ص 196.
  • . مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، ص 18.
  • . مقدمه فصوص الحکم، فصّ 8، ص 38.
  • . شرح دعاء السحر (ترجمه فارسی)، ص 167.
  • . نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ص 63.
  • . سرالصلوة، ص 3 ـ 4.
  • . نجم (53): 8 ـ 9.
  • . تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 308 ـ 309.
  • . عوالی اللئالی، ج 1، ص 54.
  • . تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 17 ـ 19.
  • . ممدالهمم فی شرح فصوص الحکم، ص 340.
  • . تعلقیات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 40.
  • . بحارالانوار، ج 25، ص 363، ح 23؛ ج 26، ص 16؛ ج 36، ص 400، ح 9.
  • . تقریرات فلسفة امام خمینی، ج 2، ص 247.
  • . فصوص الحکم بر فصوص الحکم، فص 51، ص 308.
  • . مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، ص 88-89.
  • . مفتاح الفلاح، ص 367.
  • . تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 3، ص 50.
  • . انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ص 205.
  • . صحیفه امام، ج 20، ص 111.
  • . همان، ج 19، ص 63 ـ 64.
  • . همان، ج 7، ص 337 ـ 338.
  • . ر.ک: بحارالانوار، ج 5، ص 101؛ ج 18، ص 382؛ ج 43، ص 12.
  • . ولایت فقیه، ص 53 ـ 54.
  • . صحیفه امام، ج 21، ص 396 ـ 397.