چکیده
تزکیه و تهذیب نفس در اسلام، سرآمد و بنیان همۀ مفاهیم اخلاقی دیگر است؛ زیرا رشد، تکامل، سعادت و خوشبختی انسانها در دنیا و آخرت را در پی دارد.
فلسفۀ فرستادن انبیا و ائمۀ معصومین(علیهم السلام) تعلیم دادن راه و روش تزکیه و تهذیب نفس به بشریت بوده و به همین جهت پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش شب و روز میکوشید تا انسانها را از راه تعلیم و تزکیۀ نفس به کمال و سعادت برساند و بعد از پیامبر، ائمۀ معصومین(علیهم السلام) تلاش و کوشش میکردند تا جامعۀ بشریت را از گرفتاریهای نفسانی برهانند و به حقیقت، پویایی و کمال برسانند و این سنتی است که علمای مهذب و جلیلالقدر، مسئولیت آن را پس از ائمه(علیهم السلام) به عهده گرفتهاند.
امام خمینی(رحمة الله) علاوه بر تهذیب نفس خویش، در برابر جامعه نیز احساس مسئولیت میکرد؛ این نوشته به مسألۀ اساسی و مهم تهذیب نفس، از دیدگاه امام(رحمة الله) پرداخته و با ارائۀ تعریفی از «روح»، «قلب»، «نفس»، «تزکیه» و «تهذیب» میکوشد جایگاه تزکیه و تهذیب را در آیات، روایات و ضرورت آن را همراه با مراحل، موانع و روشهای تزکیه و تهذیب از منظر امام(رحمة الله) بررسی کند.
واژههای کلیدی: روح، قلب، نفس، تزکیه و تهذیب.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 3
بخش اول: تعاریف و کلیات
«روح» در لغت
«رُوح» و «رَوح»، در اصل یک چیز و «روح» به فتح، مصدر و به ضم اسم مصدر است، مانند غُسل و غَسل. روح یک جریان معنوی است، اما ریح و روح یک جریان مادی و «رُوح» چیزی است که به وسیلۀ آن حیات، تحرک، جلب منافع و دفع مضرات به دست میآید.
در مجمع البحرین آمده است:
الروح بفتح أوله: الراحة والاستراحة والحیاة الدائمة، وبضمه الرحمة لأنّها کالروح للمرحوم وقد قرئ بالوجهین.
علامه طباطبایی روح را چنین تعریف کرده است:
«روح» در لغت به معنای مبدأ حیات است که جاندار به وسیلۀ آن قادر بر احساس و حرکت ارادی میشود و به لفظ «روح» هم ضمیر مذکر بر میگردد و هم مؤنث .
تفسیر نمونه از زبان اهل لغت، آن را چنین تعریف نموده است:
«روح» از نظر لغت در اصل به معنی «نفس» و «دویدن» است و بعضی تصریح کردهاند که روح و ریح (باد) هر دو از یک معنا مشتق شده و اگر روح انسان که گوهر مستقل مجردی است، به این نام نامیده شده، به خاطر آن است که از نظر تحرک و حیاتآفرینی و ناپیدا بودن همچون نفس و باد است.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 4
روح و ماهیت آن
روح در قرآن به این معانی به کار رفته است: روح قدسی برای تقویت پیامبران: وَأیَّدنَاهُ بِرُوحِ القُدُسِ نیروی معنوی الهی برای تقویت مؤمنان: وَأیَّدَهُم بِرُوحٍ مِنهُ فرشتۀ مخصوص وحی: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ و به معنای روح انسان: وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُوحِهِ و هنگامی که کفار از پیامبر دربارۀ حقیقت روح سؤال میکنند، خداوند به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «در جواب کفار بگو «روح» از عالم امر است؛ یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد. این سخن را حدیثی که از امام محمد باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) در تفسیر عیاشی نقل شده، تأیید میکند:
«فإنّما الروح خلق من خلقه بصر وقوۀ وتأیید یجعله فی قلوب المؤمنین والرسل»؛ روح از مخلوقات خداوند است، بینایی و قدرت و قوت دارد، خداوند آن را در دلهای پیامبران و مؤمنان قرار میدهد.
در بعضی از احادیث، روح، مخلوقی برتر از جبرئیل و میکائیل معرفی شده که همواره با پیامبران و امامان بوده است.
بلکه «روح» حقیقتی است که در درون انسان وجود دارد و باعث امتیاز آن از سایر موجودات بیروح و روان میشود. روح است که انسان را به عنوان برترین موجودات روی زمین حساب کرده، و تمام قدرت و فعالیت او را جهت میدهد، و زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار میدهد، و اسرار علوم را شکافته و به اعماق موجودات راه میپیماید، بلکه حقیقت روح و روان را نه مادیها منکرند و نه غیر آنها. آن دو از
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 5
همدیگر در هیچ برههای از زمان جدا نیستند، بلکه مراحل مختلف یک واقعیتند. آنجا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان میشود، نام «روان» بر آن میگذاریم و آنجا که پدیدههای روحی جدا از جسم مورد بحث قرار میگیرند، نام «روح» را به کار میبریم که دانشمندان الهی و فلاسفۀ روحیون معتقدند که غیر از موادی که جسم انسان را تشکیل میدهد، حقیقت و گوهر دیگری در او نهفته است که از جنس ماده نیست و آن جوهر مجردی است که بدن آدمی را تحت تأثیر مستقیم قرار میدهد، برخلاف فلاسفۀ مادی که میگویند:
ما وجودی مستقل از ماده به نام روح نداریم. هر چه هست همین مادۀ جسمانی و یا آثار فیزیکی و شیمیایی آن است و معتقدند پدیدههای روحی و یا روح را همان سلسله اعصاب و مغز ما تشکیل میدهند و چیزی جز خواص فیزیکی و فعل و انفعالات شیمیایی سلولهای مغزی و عصبی نمیباشد.
آنچه میتوان به عنوان نتیجه بیان داشت، آن است که روح، حقیقت مجرد ماسوای ماده است که گاهی به ماده تعلق میگیرد و گاهی از آن فاصله میگیرد.
قلب
کلمۀ «قلب» از نظر لغتشناسان با تقلب، قلب و انقلاب که به معنای تغییر و تحویل و زیرورو شدن است، همخانواده بوده و وجه مشترک معنای لغوی و اصطلاح اخلاقی آن نیز همین است؛ زیرا «قلب» به معنای اندامی است که دائماً در آن خون در حال زیر و زبر شدن است و قلب به معنای اخلاقی و قرآنی هم دارای حالات متغیر و دگرگون شونده است. پس این واژه در این دو مورد به مناسبت همان نکتۀ انقلاب و تقلب و تحول به کار رفته است.
القلب، هو التحوّل المطلق فی مادّی أو معنوی، زمانی أو مکانی أو فی حالة أو فی صفة أو فی موضوع.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 6
صحاح اللغة از «قلب» و «فؤاد» به عقل تعبیر کرده است و بیان داشته که قلب همان عقل است، اما کلمۀ «قلب» در فیزیولوژی و نیز در عرف عام معنای روشنی دارد. قلب یکی از اندامهای بدن انسان و عضوی است که معمولاً در طرف چپ سینه قرار دارد و در فارسی به «دل» تعبیر میشود و بهوسیلۀ آن، خون به تمام اعضای بدن جریان و سریان پیدا میکند که به طور همیشه در حال دگرگونی است و به همین جهت، قلب نامیده شده است.
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان میگوید:
«قلب» همان جان و روان آدمی است؛ زیرا کسب تعقل، تفکر، دوستی، دشمنی، بیم و اندوه همه به نحوی به قلب نسبت داده میشود که حیات و زندگی انسان در نخستین مرحلهاش به قلب تعلق میگیرد و در آخرین مراحل هم از آن جدا میشود؛ یعنی آخرین عضوی که میمیرد و یا زندگی و حیات از آن جدا میشود، «قلب» است.
مؤید این نظریه تجاربی است که در مورد پرندگان به عمل آمده است، به این صورت که مغزشان را برداشتهاند، ولی نمرده و تنها شعور خود را از دست دادهاند؛ بنابراین، به کاربردن واژۀ قلب در روح و صفات روحی به این مناسبت است که «قلب» به معنای اندامی از بدن، تجلیگاه روح و نخستین عضوی است که روح به آن تعلق میگیرد. پس به نظر علامه، «قلب» که در قرآن به کار رفته، همان روح و روان است که میتواند همه چیز را درک کند و بفهمد. مطابق نظر آیت الله مصباح یزدی، بین «قلب» مادی با «قلب» مورد نظر قرآن و علمای اخلاق، کاملاً تفاوت وجود دارد. ایشان میگویند:
«قلب» در هیچ کجای قرآن به معنای جسمانی آن به کار نرفته است؛ زیرا
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 7
قلب که درک کردن ، اندیشیدن، ترس و اضطراب ، حسرت و غیظ، قساوت و غلظت، غفلت و گناه، کذب و نفاق، ذکر و توجه، انابه و ایمان، تقوا، اطمینان و آرامش، خشوع و رحمت و رأفت، لینت و انس و الفت، کارهای متعدد و مختلف را که درک کرده، میشود به آن نسبت داد، نمیشود از چیزهای مادی باشد، بلکه منظور قرآن و علمای اخلاق از «قلب» همان روح و نفس انسانی است که میتواند منشأ همۀ صفات عالی و ویژگیهای انسانی باشد. اگرچه نمیتوان گفت قلب منشأ حیات است، بلکه آنچه منشأ حیات است، روح است که باعث حیات برای انسانها میگردد.
پس به نظر ایشان دو نوع قلب داریم:
1. قلب مادی که مراد همان عضو بدن است و در طرف چپ سینۀ انسانها قرار دارد.
2. قلب روحانی که همان روح مجرد است که به قلب بدنی تعلق گرفته و بهوسیلۀ آن حرکت و حیات در انسانها ایجاد میگردد و این همان نفس ناطقه، مدرکه و مریده است و منظور از قلب در قرآن و سخنان علمای اخلاق، معنای دوم است.
نفس
نفس، مفرد است و جمع آن، نفوس و انفس میباشد که به معنای روح، چشم، چشمزخم، جسد، بدن، تن، «هو عظیم النفس؛ او تنومند و بزرگ اندام است»، شخص انسان، عظمت، همت، عزت و ارجمندی، غیرت و حمیت، ننگ و عار، اراده، رأی و اندیشه، عیب و عقوبت است. در صورتی که مقصود از کلمۀ نفس روح باشد، مؤنث است، مانند: «خرجت نفسه» و اگر مقصود از آن شخص باشد، مذکر است، مانند: «عندی خمسة عشر نفساً».
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 8
پس نفس، در لغت به معنای « شخص» یا «من» یا «خود»، «جان»، «خون»، «تن»، «جسد»، « شخص انسان» و حقیقت هرچیز است.
تفسیر المیزان از زبان اهل لغت، «نفس» را چنین تعریف کرده است:
کلمة «نفس» در اصل به معنای همان چیزی است که به آن اضافه میشود. پس «نفس الانسان» به معنای خود انسان و «نفس الشیء» به معنای خود شیء است و اگر این کلمه به چیزی اضافه نشود، هیچ معنایی ندارد و نیز با این بیان هرکجا استعمال بشود، منظور از آن تأکید لفظی یا معنوی خواهد بود، مانند «جائنی زید نفسه؛ زید خودش نزد من آمد» و در همۀ موارد ـ حتی در مورد خداوند ـ به همین منظور استعمال میشود که فرمود: کَتَبَ عَلَی نَفسِهِ الرَّحمَةَ و نیز فرمود: وَیُحَذّرُکُمُ اللهُ نَفسَهُ؛ خدا شما را از خودش بیم میدهد.
لیکن بعد از معنای اصلی، استعمال آن در انسان که موجودی مرکب از روح و بدن است، شایع گشته و معنای جداگانهای شده که بدون اضافه هم استعمال میشود، مانند: هُوَ الّذِی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنهَا زَوجَهَا؛ خدا آن کسی است که شما را از یک نفس (یک شخص) خلق کرده و همسر او را هم از او قرار داد.
و آنگاه همین کلمه را در روح انسانی استعمال کردند؛ چون آنچه مایۀ تشخّص انسان است، علم و حیات و قدرت است که آن هم قائم به روح آدمی است. معنای دوم «شخص»، «نفس» و معنای سوم «روح» در مورد نباتات و حیوانات به کار نرفته، مگر از نظر اصطلاح علمی. مثلاً به یک گیاه یا یک حیوان، نفس گفته نمیشود و نیز به مبدأ مدبّر جسم که جان اوست نیز، نفس گفته نمیشود و همچنین نفس به معنای دوم و سوم بر جن و
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 9
ملک که دارای حیات هستند، اطلاق نمیگردد.
علامه نتیجه گرفتهاند که مراد از نفس، همان انسان و شخصیت انسان است. پس آنچه میتوان برای حقیقت نفس بیان داشت، آن است که نفس، بدن مادی و یا هوای مخصوص و نفس کشیدن نیست و این چیزی است که عوام از نفس فهمیدهاند و حکم کردهاند که انسان عبارت از مجموع روح و بدن است یا اینکه گمان کردهاند زنده بودن بدن و حس و حرکت داشتن آن از ناحیۀ خونی است که در شرایین و رگهای آن جاری است و حکم کردهاند به اینکه « نفس»، « من»، «خودم» همان خون است و خون را «نفس» نامیدهاند، در حالی که این حقیقت نفس نیست، بلکه حق مطلب بنابرآنچه برهان و تجربه، ما را به آن هدایت میکند، این است که حقیقت نفس همان قوۀ دارای تعقل است و از آن به «من» تعبیر میشود و آن امری است که در جوهرۀ ذاتش مغایر با امور مادی است.
در قرآن هم معنای لغوی آن منظور شده است و خداوند در آن دو گرایش قرار داده است، آن هم نه به صورتی که در نفس ما جای داشته باشد، بلکه مصادیقی است که عناوین خیر و شر بر آنها صدق میکند و در نفس ما ریشه و پایه دارند؛ یعنی گرایش فطری ما به سوی اموری است که عنوان خیر بر آنها منطبق میشود و گرایشهای دیگری به سوی امور دیگر که عنوان شر بر آنها تطبیق میکند.
پس گرایشهای انسان به لحاظ مصادیق اخلاقی و خارجی نیز تنوع مییابد و نفس انسان نیز بر اساس تنوع این گرایشها متنوع میشود.
پس «قلب»، «روح» و «نفس» از نظر لغتشناسان و به لحاظ عارض شدن حالتهای مختلف با یکدیگر فرق دارد؛ زیرا اگر به لحاظ «من» یا «خودم» باشد، میشود «نفس» و اگر به لحاظ جریانهای معنوی و روحانی باشد، میشود «روح» و اگر به لحاظ تحرک و حیاتآفرینی باشد، میشود «قلب»، اما از نظر قرآن، علما و دانشمندان علم اخلاق به
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 10
یک معنا میآید؛ چنانکه در کتاب معراجالسعاده آمده است: «نفس» همان روح ، دل، جان و عقل است و آن جوهری است مجرد از عالم ملکوت و گوهری است بس عزیز از جنس فرشتگان و دُرّی است بس گرانمایه از سنخ مجردات و هرگاه حدیث نفس یا روح یا دل یا عقل مذکور شد، همین چیز مراد و منظور خواهد بود و حقیقت انسان و آدمی همین است و بدن آدمی امری است فانی و بیبقا که بعد از مرگ از هم فرو میپاشد و اجزای آن از یکدیگر متفرق میگردد و خراب میشود تا باز وقتی که به امر پروردگار تعالی اجزای آن گرد آید و به جهت ثواب، حساب و عقاب زنده شود.
اما نفس امری است باقی که اصلاً و مطلقاً از برای آن فنایی نیست و بعد از مفارقت آن از بدن و خرابی تن از برای آن خرابی و فنایی نیست و نخواهد بود؛ چنانکه خداوند میفرماید: ارجِعِی إِلَی رَبِّکِ؛ ای نفس رجوع و بازگشت کن به نزد پروردگار خود؛ همچنان که در آغاز از نزد خداوند آمدی.
تزکیه و تهذیب
کلمۀ «تزکیه» مصدر باب تفعیل است و در اصل به معنی نمو و رشد دادن است، و زکات نیز در اصل به معنای نمو و رشد است، لذا در روایتی از حضرت علی(علیه السلام) میخوانیم:
«المال تنقصه النفقه والعلم یزکو علی الإنفاق»؛ مال با انفاق نقصان مییابد، ولی علم با انفاق رشد میکند.
پس اگر این واژه به معنای تطهیر و پاک کردن نیز آمده باشد، شاید به این مناسبت است که پاکسازی از آلودگیها سبب رشد و نمو میگردد.
کلمۀ «تزکیه» در اصطلاح به معنای پاکیزه کردن و بیآلایش کردن روح، قلب
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 11
و نفس از صفات رذیله میآید که انسان تلاش نماید روح، نفس و قلب خویش را پاک، منزه و مطهر نماید.
کلمۀ «تهذیب» در لغت مصدر ثلاثی مزید از باب تفعیل است، که ثلاثی مجرد آن «هَذَبَ» به معنای قطع کردن درخت، بهبود یافتن از مریضی و اصلاح کردن از معایب میآید، چنانکه در المنجد میگوید: هذب هذباً الشجر وغیره: قطعه ونقّاه وأصلحه. والنخلةَ: نزع عنها اللیف؛ هذّب الشجر وغیره: بمعنی هَذَبه وشُدّد للکثرة... والرَّجُلَ: طهّر أخلاقه ممّا یعیبها. تهذّب: مطاوع هذّب. والرجلُ: کانُ مهذّباً.
«تهذیب» در اصطلاح، پاکیزه کردن، خالص کردن، اصلاح کردن شعر یا نثر از عیب و نقص و پاکیزه کردن اخلاق میآید. تزکیه و تهذیب از نظر معنای اصطلاحی به یک معنا است که در واقع عبارت است از پاک کردن نفس از آلودگیهای اخلاقی برای گام برداشتن در جهت فضایل که در نهایت موجب کمال و سعادت واقعی انسان در دنیا و آخرت میشود و فرایندی درونی است که از طریق آن فرد تلاش میکند ابتدا نفس خود را از آلودگیها پاک کرده و به تدریج عنان نفس خود را در دست بگیرد.
بخش دوم: جایگاه تزکیه و تهذیب
اهمیت و جایگاه تزکیة نفس در آیات
از دیدگاه آیات، عامل فلاح، پیروزی، رستگاری و نجات، «تزکیه» و «تهذیب» نفس است؛ زیرا انسان باید در مرحلة اول، نفس خویش را مهذب کرده و آن را از عقاید و صفات رذیله پاک نماید، تا بتواند بر قلههای رفیع کمالات و درجات عالیة انسانی نایل آید، بلکه تزکیه و تهذیب نفس از نظر آیات وظیفة بزرگ الهی است، چنانکه خداوند در سورة اعلی بعد از یازده مرتبه قسم خوردن، فرموده است: فلاح و رستگاری در
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 12
تزکیه و تهذیب نفس است و محرومیت و شکست و بدبختی در ترک تزکیه و تهذیب نفس:
قَد أفلَحَ مَن تَزَکَّی؛ مسلماً رستگار میشود، کسی که خود را تزکیه کند.
کمال نفس آدمی در آن است که به حسب فطرت، تشخیصدهندة فجور از تقوا باشد و اگر چنین ملکهای برای شخص حاصل شد و توانست فجور را از غیرفجور جدا کرده و به دنبال صفات حمیده حرکت نماید، آن زمان ظرفیت مطلوب و هدف را پیدا کرده و رستگار خواهد گردید:
قَد أفلَحَ مَن زَکَّاهَا * وَقَد خَابَ مَن دَسَّاهَا؛ سوگند به این آیات که هرکس جان خود را از گناه پاک سازد، رستگار میشود و هرکس آلودهاش سازد، زیانکار خواهد گشت.
اگر انسان توانست نفسش را بشناسد و آن را «تزکیه و «تهذیب» نماید، میتواند آن را برای رشد فضایل پربرکتی چون شجاعت، سخاوت، ایثار، محبت، عشق، فداکاری و صفات حمیده و الهی آماده نماید.
از نظر آیات، «تزکیه» و «تهذیب نفس» از برجستهترین اهداف رسالت انبیا دانسته شده است، چنانکه خداوند از زبان ابراهیم خلیل(علیه السلام) میفرماید:
یَتلُو عَلَیهِم آیَاتِکَ وَیُعَلّمُهُمُ الکِتَابَ وَالحِکمَةَ وَیُزَکِّیهِم؛ تا آیات تو را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و آنها را پاکیزه کند.
تزکیه، هدف انبیا است و اهمیت آن به قدری است که هر انسان عاقل مایل است بدینوسیله سعادت خود را به دست آورد. اگر تزکیه و تهذیب از صفات سباع و درندگان و بهایم و خویهای شیطانی، مهم نبود، خداوند آن را در موارد متعدد بر تعلیم مقدم نمیکرد، در قرآن فرموده است:
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 13
یَتلُو عَلَیکُم آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُم وَیُعَلّمُکُمُ الکِتَابَ وَالحِکمَةَ وَیُعَلّمُکُم مَا لَم تَکُونُوا تَعلَمُونَ؛ رسول فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمیدانستید به شما یاد دهد.
در جای دیگر میفرماید:
لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنِینَ إِذ بَعَثَ فِیهِم رَسُولاً مِن أنفُسِهِم یَتلُوا عَلَیهِم آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِم وَیُعَلّمُهُمُ الکِتَابَ وَالحِکمَةَ؛ خداوند بر مؤمنان منت گذارد، هنگامی که در میان آنها پیامبرانی از جنس خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد.
در این آیات، خداوند تزکیة نفوس را برای به دست آوردن ملکات اخلاقی و انسانی بر تعلیم مقدم کرده، هرچند از نظر طبیعی، تعلیم، مقدم بر تزکیه است، لکن به خاطر اثبات این حقیقت که هدف نهایی، «تربیت» است، آن را در غالب موارد مقدم کرده است.
هرچند این احتمال نیز میرود که اگر نفوس آدمی از پلیدیهای عقیدتی، خرافی و خوهای زشت حیوانی پاک و منزه نگردد، آمادة تعلیم الهی و حکمت حقیقی نخواهد شد، همانطور که اگر لوحی را از نقوش زشت پاک نکنی، هرگز آمادة پذیرش نقوش زیبا نخواهد شد و به همین جهت تزکیه در آیات فوق بر تعلیم کتاب و حکمت معارف بلند و عالی اسلامی مقدم شده است.
پس از نظر آیات، مبارزه و جهاد با نفس از مقام و جایگاه ویژهای برخوردار است، بهطوری که اگر انسان با نفسش مبارزه کند و نهال صفات حمیده را در خود احیا و زنده نماید. به فلاح و رستگاری میرسد، چنانکه خداوند میفرماید: قَد أفلَحَ مَن تَزَکَّی.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 14
اهمیت و جایگاه تهذیب نفس در روایات
بعد حیوانی نفس، همواره انسان را به سوی هواهای شیطانی دعوت میکند و به ستیز با عقل فرا میخواند، تا او را منزوی و خاموش سازد؛ زیرا هدفش این است که فرشتگان را از کشور نفس بیرون براند و آن را تحت سلطه و استعمار وسوسههای کامل شیطانی قرار دهد که این خود نیازمند مبارزه، جهاد، تزکیه و تهذیب طولانی و مدام است. به همین خاطر در روایات از مبارزه با نفس تحت عنوان جهاد یاد شده است.
حضرت علی(علیه السلام) میفرماید:
«إنّ الحازم من شغل نفسه بجهاد نفسه فأصلحها وحبسها عن أهویتها ولذّاتها فملکها وإنّ للعاقل بنفسه عن الدنیا وما فیها وأهلها شغلاً»؛ عاقل کسی است که خودش را به جهاد با نفس مشغول بدارد، پس او را اصلاح کند و از هوسها و لذتجوییها باز بدارد و بدین وسیله او را مهار کند و در کنترل خویش در آورد، همانا انسان عاقل آنچنان به اصلاح نفس خویش مشغول است که به دنیا و آنچه در آن است و اهل دنیا، توجه ندارد.
جهاد با نفس، خودسازی و پرورش نفس، مهم و اساسی و حیاتی است و به همین جهت است که ائمة معصومین(علیهم السلام) اخلاق رذیله را تعریف و توصیف نمودهاند و زشتی آنها را بیان کردهاند؛ زیرا نفاق، استکبار، حسد، کینهتوزی، غضب، سخنچینی، خیانت، خودبینی، بدخواهی، سعایت، تهمت، بدگویی، بدزبانی، تندخویی، ستمکاری، بیاعتمادی، ترس، بخل، حرص، عیبجویی، دروغگویی وحب دنیا برخلاف فطرت اولیة انسان است و باید با آنها مبارزه کرد و نفس را محل جنبش و نمو صفات حمیده قرار داد و قلب و نفس را برای نزول باران رحمت الهی آماده نمود و زمینة اطاعت و رضایت حق را فراهم کرد.
حضرت علی(علیه السلام) میفرماید:
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 15
«جاهد نفسک علی طاعة الله مجاهدة العدوّ عدوّه وغالبها مغالبة الضدّ ضدّه؛ فإنّ أقوی الناس من قوی علی نفسه»؛ به وسیلة جهاد با نفس او را به اطاعت خدا وادار کن، مانند جهادی که دشمن با دشمن میکند و بر او غلبه کن، مانند غلبة ضد بر ضد دیگر؛ زیرا قویترین مردم کسی است که بر نفس خودش پیروز گردد.
تزکیه، تهذیب و رام کردن نفس، در واقع خارج کردن نفس از سلطة شیاطین و هواهای نفسانی است که سرانجام آن رسیدن به بهشت جاویدان است. حضرت علی(علیه السلام) میفرماید:
«ألا وإنّ الجهاد ثمن الجنة فمن جاهد نفسه ملکها وهی أکرم ثواب الله لمن عرفها»؛ آگاه باشید که جهاد با نفس متاعی است که به وسیلة آن بهشت خریداری میشود، پس هرکسی که خودسازی کند و با نفس خود جهاد کند، بر او مسلط خواهد شد و بهشت، بهترین پاداش است برای کسی که قدر آن را بشناسد.
جهاد با نفس و تزکیه و تهذیب آن، آنقدر مهم بوده که پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را از جهاد مسلحانه بزرگتر دانسته و از آن به عنوان جهاد اکبر یاد کرده است:
إنّ رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) بعث سریة فلمّا رجعوا قال: «مرحباً بقوم قضوا الجهاد الأصغر وبقی علیهم الجهاد الأکبر»، قیل: یا رسول الله وما الجهاد الأکبر؟ فقال: «جهاد النفس»؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سپاهی را به جنگ دشمن فرستاد. هنگامی که از جنگ برگشتند، به آنها فرمود: آفرین به کسانی که جهاد کوچک را انجام دادند، ولی جهاد اکبر هنوز بر آنها واجب است، گفته شد: یا رسول الله! جهاد اکبر کدام است؟ فرمود: جهاد با نفس.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 16
خودسازی، رامکردن نفس، تزکیه و تهذیب از دیدگاه ائمة معصومین(علیهم السلام) جهاد افضل و عظیم و بزرگ به حساب میآید.
از طرف دیگر، تزکیه و تهذیب نفس یک واجب عینی است که در همة ادوار زمان و بر همه واجب است؛ زیرا تسلیم محض حق شدن، در واقع یک عمر با خواستهها و هوسهای نفسانی مبارزه کردن است و انسان باید همیشه نفس سرکش خویش را در اختیار و سلطة عقل قرار دهد تا بتواند چگونه زیستن در دنیا و آخرت و چگونه بودن و حتی چه بودن را به دست آورد.
خدا در قرآن میفرماید:
کسانی را که در راه ما جهاد میکنند، به راههای خودمان هدایت خواهیم کرد و خدا با نیکوکاران است.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
رسول گرامی اسلام آنقدر تهذیب نفس کرد و نماز خواند که پاهایش ورم کرد و در پاسخ اعتراضکنندگان فرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشیم. پیامبر اکرم با این جدیت و کوشش در عبادت به امتش درس میداد. پس هیچگاه از کوشش و عبادت و ریاضت غفلت مکن، بدان که اگر شیرینی عبادت و برکاتش را مشاهده کنی و قلبت را با نورش نورانی گردانی، چنان خواهی شد که حتی یک لحظه از آن نمیتوانی دست برداری، گرچه تو را قطعه قطعه نمایند.
جایگاه تهذیب نفس از دیدگاه امام(رحمة الله)
امام(رحمة الله) تهذیب و مبارزه با هواهای نفس را «در رأس همة امور» میداند و میفرماید:
آن چیزی که در رأس همة امور است، برای همه ماها اول تهذیب نفس
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 17
است و در خلال او تهذیب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد، نمیتواند دیگران را تهذیب کند، حرف اثر ندارد، ... اساس همة مسائلی که انحرافی است، این عدم تهذیب است.
و به همین جهت میفرماید:
اگر همه انبیا الآن در این جا جمع بشوند، اختلاف ندارند؛ برای آنکه آن جهات نفسانی را ندارند.
علم و تهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت میرساند.
همه مکلفیم که تزکیه بشویم تا بتوانیم از نور الهی و نور قرآن استفاده کنیم.
از نظر امام(رحمة الله) غفلت از تهذیب نفس، بیماری روحی را در پی دارد، همانگونه که غفلت از تغذیه، بیماری جسمی را. البته تفاوت آشکاری میان آن دو وجود دارد؛ زیرا معمولاً دردها و بیماریهای جسمی محسوس است، ولی بیماریها و دردهای روحی نامحسوس و به همین جهت، خطرناکتر است.
خدا نکند انسان به امراض بیدرد مبتلا گردد. مرضهایی که درد دارد، انسان را وادار میکند که در مقام علاج برآید. به دکتر و بیمارستان مراجعه کند؛ لیکن مرضی که بیدرد است و احساس نمیشود، بسیار خطرناک میباشد. وقتی انسان خبردار میگردد که کار از کار گذشته است. مرضهای روانی اگر درد داشت، باز جای شکر بود؛ بالاخره انسان را به معالجه و درمان وا میداشت؛ ولی چه توان کرد که این امراض خطرناک درد ندارد... این مرضها نه تنها درد ندارد، بلکه ظاهر لذتبخشی نیز دارد.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 18
پس از نظر امام، تهذیب و تزکیة نفس زیربنای تمام اعمال و کردار نیکو است که باید انسان رفتارهای اخلاقی خود را ساخته تا مبانی اعتقادی و اصولی را با توجه به رفتار و عملکردهای نیکو و زیبای خود پایهگذاری و ایجاد نماید؛ زیرا اعتقادات صحیح بسان درختی است که چون ریشة آن در زمین روح انسان قرار گرفته و شاخههای فراوان فضایل اخلاقی را به وجود میآورد و رفتارهای شایسته میوههای همیشگی این درخت به شمار میآیند.
بخش سوم: مراحل و عوامل تزکیه و تهذیب نفس از دیدگاه امام(رحمة الله)
با توجه به روشن شدن ضرورت تهذیب نفس از نظر آیات، روایات و بیانات امام(رحمة الله)، میخواهیم مراحل تهذیب نفس را از نظر ایشان مورد بررسی قرار دهیم. ایشان در کتاب شرح چهل حدیث، به بیان مراتب و مراحل رسیدن به فضایل انسانی میپردازند که به بعضی از آنها اشاره میگردد.
بیداری
توجه به ضمیر به منظور ساختن شخصیت انسانی و رسیدن به کمالات و فضایل اخلاقی و معنوی، سعادت فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی را در پیش دارد و سرمایة اصلی حرکت انسان به سوی کمال است.
امام(رحمة الله) میفرماید:
بدان که اول منزل از منازل انسانیت، منزل یقظه و بیداری است.
ایشان اولین قدم تعلیم و تربیت اصولی و «تهذیب نفس» را بصیرت و آگاهی میدانند که با آن میتوان از چنگال امالفساد درونی رها گردید و این چیزی است که خداوند در قرآن از آن، به عنوان فلسفة وجودی انسان یاد کرده است که اگر انسان معرفت، بیداری و آگاهی پیدا کرد، در واقع فلسفة وجودی و مسئولیت خویش را
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 19
در این جهان با عظمت دریافته است.
شناخت عیوب
دومین مرحلهای که به انسان در تزکیه و تهذیب نفس کمک میکند، شناخت عیوب است. از آن رو که بیشتر انسانها از شناخت مقبول عیبهای خویش سر باز میزنند و عیبهای خود را توجیه و خود را از آنها مبرّا میدانند و راه درک واقعیتها را بر روی خود مسدود میکنند. چنانکه امام(رحمة الله) دومین مرحلة تهذیب نفس را شناخت عیوب و اصلاح آن دانسته و به آن توجه جدی نشان داده و کار اصلاح و تهذیب نفوس را همراه با آشنایی نقصها دانستهاند. امام در مجلس شورای اسلامی به این امر تصریح میکنند که:
هیچکس و هیچ دستگاهی و هیچ فردی نمیتواند ادعا کند که من نقص هیچ ندارم. اگر کسی ادعا کرد این را، این بزرگترین نقصش همین ادعاست. کسی نیست که بتواند بگوید که من دیگر بیعیب هستم... ما باید همیشه توجهمان به آن عیوب خودمان باشد... و انسان که بخواهد برای خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد. دنبال این نباشد که ببیند چه حسنی دارد؛ برای اینکه، دنبال اینکه چه عیبی دارد، میشود که انسان درصدد رفع او برآید و دنبال اینکه چه حسنی دارد، پرده میشود در چشم انسان و نمیتواند عیوب خودش را ببیند.
سپاسگزاری
سومین مرحلة تزکیه، به یادآوردن نعمتهای عطا شده به انسان است؛ زیرا اولین چیزی که بعد از دستیابی به نعمت، برای انسان ایجاد میشود، میل به تشکر و سپاسگزاری است که فطرت اولیة انسانی این را نسبت به هر منعمی احساس میکند. اگر انسان
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 20
درک نماید که خداوند چنین نعمتهایی را در اختیار او قرار داده است، دنبال هواهای نفسانی و شیطانی حرکت نخواهند کرد.
امام(رحمة الله) میفرمایند:
از اموری که انسان را معاونت کامل مینماید در مجاهدة با نفس و شیطان و باید انسان سالک مجاهد، خیلی مواظب آن باشد، «تذکر» است و ما این مقام را به ذکر آن ختم میکنیم... بدان که از امور فطریه که هر انسان جبلة و فطرة بدان حکم میکند، احترام منعم است و هر کس در کتاب ذات خود اگر تأملی کند، میبیند که مسطور است که باید از کسی که به انسان نعمتی داد، احترام کند و معلوم است هرچه نعمت بزرگتر باشد و منعم در آن انعام بیغرضتر باشد، احترامش در نظر فطرت لازمتر و بیشتر است.
بخش چهارم: موانع تزکیه و تهذیب نفس در نگاه امام(رحمة الله)
برای مهذب کردن «روح»، «قلب» و «نفس» موانع و مشکلات زیادی وجود دارد؛ زیرا انسان موجودی دو بعدی و معجونی از جسمانیت و روحانیت است که باید برای رفع نیازمندیهای جسمانی و روحانیاش تلاش نماید و از طرف دیگر بین ابعاد وجودی انسان عدم هماهنگی وجود دارد که باعث عدم تزکیه و موجب سلب سعادتمندی انسان میگردد و باعث میشود جنود شیطانی و لشکر جهل بر او غالب آید و زمینة شقاوت و بدبختی او را فراهم سازد. در این مجال به اهم این عوامل از منظر امام (رحمة الله) اشاره میگردد.
پیروی از هوای نفس
یکی از موانع تزکیة روح، پیروی از هوای نفس است؛ زیرا متابعت از هوای نفس موجب گمراه شدن انسان میگردد. خداوند میفرماید:
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 21
وَلا تَتَّبِعِ الهَوَی فَیُضِلّکَ عَن سَبِیلِ اللهِ؛ پیروی هوای نفس ممکن است که گمراه کند تو را از راه خدا.
و در آیة دیگر میفرماید:
وَمَن أضَلُّ مِمَّنِ اتّبَعَ هَوَاهُ بِغَیرِ هُدیً مِن اللهِ؛ آیا کسی گمراهتر از آنکه پیروی هوای نفس خویش کرده و هیچ هدایت الهی را نپذیرفته، پیدا میشود.
امام(رحمة الله) نیز یکی از عوامل عدم تزکیه و تهذیب، را هوای نفس میداند و میفرماید:
هر قدمی که به تبعیّت هوای نفس برداشته شود، به همان اندازه منع از حق کند و حجاب از حقیقت شود و از انوار کمال انسانیت و اسرار وجود آدمیت محجوب گردد.
ای عزیز! بدان که خواهش و تمنای نفس منتهی نشود به جایی و به آخر نرسد اشتهای آن؛ اگر انسان یک قدم دنبال آن بردارد مجبور شود پس از آن چند قدم بردارد؛ و اگر با یکی از هواهای آن همراهی کند، ناچار شود با چندین تمنّای آن همراهی کند؛ اگر یک در به روی خواهش نفس باز کنی، لابدّی که درهای بسیاری به روی آن باز کنی، یک وقت به واسطة یک متابعت نفس به چندین مفاسد و از آن به هزاران مهالک مبتلا شوی تا آنکه خدای نخواسته در دم آخر جمیع راه حق را بر تو منسد کند.
پیروی از هوای نفس، قدرت درک حقایق را از انسان میگیرد و باعث میگردد که خداوند الطاف و کرامات خود را از او باز دارد و او را به خویش مشغول نماید و در کارهایش گره ایجاد نماید. حضرت امام(رحمة الله) پس از مذمت پیروی از هوای نفس به روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) استناد کرده و در بیان آن میفرمایند:
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 22
پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: خدای عزّوجلّ میفرماید: قسم به عزّ و جلال و عظمت و کبریا و علو و ارتفاع مکانتم که اختیار نکند بندهای هوای خودش را بر هوای من، مگر آنکه به تفرقه اندازم کارش را و درهم نمایم دنیایش را و مشغول فرمایم به دنیا قلبش را.
حب دنیا
دومین مانع تزکیة «قلب»، دنیا دوستی و عشق و علاقه به دنیا است، اگرچه دنیا فینفسه مذموم نیست و اگر انسان آن را وسیله و ابزار قرار دهد و بتواند به وسیلة آن نیازمندیهای دنیوی و اخرویاش را تأمین کند، آنزمان دنیا ممدوح نیز هست، اما اگر دنیا را هدف قرار داد و از آن جز خوشگذرانی و لذتجویی از راه حرام چیزی دیگر نفهمد، آن زمان است که باعث آزمندی، ذلت و خواری، ترک جوانمردی و حیا، فرورفتن در گناهان و سرانجام باعث بدبختی انسان در دنیا و آخرت میگردد و نمیگذارد انسان، «روح» و نفسش را مهذب نماید.
امام (رحمة الله) تمام خطاهای انسان را به دلیل توجه قلب به دنیا و زخارف آن میدانند:
بدان که نفس در هر حظی که از این عالم میبرد، در قلب اثری از آن واقع میشود که آن تأثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا. والتذاذات هرچه بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر تأثر پیدا میکند و تعلّق و حبّش بیشتر میگردد، تا آنکه تمام وجهة قلب به دنیا و زخارف آن گردد و این منشأ مفاسد بسیاری است. تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سیئات برای همین محبت و علاقه است.
انکار مقامات و مدارج غیبیة معنویه
انکار مقامات و تکیه بر امور مادی باعث میشود که غالب اندوختههای انسان به
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 23
ادراکات حس منحصر شود. در قرآن کریم زمانی که سخن از کفار و منافقین به میان میآید، خداوند میفرماید: سخن از خدا، قیامت، وحی و حقایق برای چنین گروهی هیچگونه تأثیر ندارند، بلکه آنها فکر خود را از درک حقایق نامحسوس باز میدارند؛ و فهم این حقایق در صورتی برای انسانها مقدور میگردد که با نفس خود مبارزه و جهاد نمایند و بتوانند نیروی عقلایی را بر نیروی شهوانی غلبه دهند.
از نظر امام(رحمة الله) از دیگر موانع تهذیب نفس، «حسگرایی» است که انسان را از تدبّر، تفکر و تأمّل در شناخت حقیقت باز میدارد و سبب توقف و خمودی میشود و او را از سیر در تعالی خویش محروم میسازد.
بدترین خارهای طریق کمال و وصول به مقامات معنویه، که از شاهکارهای بزرگ شیطان قطّاعالطریق است، انکار مقامات و مدارج غیبیة معنویه است، که این انکار و جحود سرمایة تمام ضلالات و جهالات است و سبب وقوف و خمود است، و روح شوق را که بُراق وصول به کمالات است میمیراند و آتش عشق را که رفرف معراج روحانی کمالی است، خاموش میکند؛ پس انسان را از طلب باز میدارد.
رجاء و سعة وقت
یکی از موانع عدم تحرک برای خودسازی و جهاد با نفس «رجاء و سعة وقت» است. این مسأله و ایده باعث میشود انسان دنبال عمل و کردار حرکت نکند و با خودش زمزمه نماید که وقت دارم و اگر کاری امروز صورت نگرفت، فردای آن روز، آن را انجام میدهم، اما توجه ندارد که در آیات و روایات توصیههای فراوانی برای «یاد مرگ» و «حیات زودگذر» شده است.
این تذکر بسیار کارآمد است و به عنوان یک تدبیر راهبردی، در تربیت اخلاقی، و تهذیب «روح»، «قلب» و «نفس» مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد. مرگ و یاد مرگ
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 24
انسان را در جهت خودسازی و از بین بردن هواهای نفسانی و جنود شیطانی کمک میکند و باعث میشود که انسان دنبال لذتهای دنیوی به صورت غیرمشروع حرکت نکند.
امام(رحمة الله) نیز میفرمایند:
باید دانست که از موانع بزرگ این تیقظ و بیداری، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان میمیراند، آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر، وسیع است؛ اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند، فردا میکند؛ و اگر در این ماه سفر نکند، ماه دیگر سفر میکند. و این حال طول امل و درازی رجا و ظن بقا و امید حیات و رجاء سعة وقت، انسان را از اصل مقصد، که آخرت است و لزوم سیر به سوی او و لزوم اخذ رفیق و زاد طریق باز میدارد؛ و انسان به کلی آخرت را فراموش میکند و مقصد از یاد انسان میرود.
بخش پنجم: روشهای تهذیب نفس از منظر امام(رحمة الله)
برای اینکه انسان تزکیة نفس را در زندگی خود به اجرا درآورد، به روشهای عملی و قابل اجرا نیازمند است تا از طریق الگوهای عملی بتواند گامهایی در این زمینه بردارد و به توفیقاتی نایل آید. امام(رحمة الله) در کتاب ارزشمند خود، شرح چهل حدیث، به روش «مشارطه»، «مراقبه» و «محاسبه» و غیره اشاره فرمودهاند.
مشارطه
گام اول در تزکیة نفس، «مشارطه» است و مقصود از مشارطه این است که هرگاه انسان به «قلب»، «روح» و «دل» خود نظر افکند و آن را زیر ذرهبین قرار دهد، میبیند که از رذایل و کارهای آلوده سیاه و چرکین گشته و با خود عهد نماید که آنها را با صفات و
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 25
فضایل حمیده پاک و قلب خود را جلا دهد، تا بتواند با قلب صاف و نورانی به درجة اعلای معنویت نایل آید و برای اینکه بتواند به این مرحله برسد، لازم است در هر روز با خود عهد بندد و به آن اهتمام ورزد؛ چنانکه امام میفرمایند:
مشارطه آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرمودة خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد؛ و معلوم است یک روز خلاف نکردن امری است خیلی سهل، انسان میتواند به آسانی از عهده برآید، تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما، ببین چقدر سهل است.
مراقبه
روش دوم برای رسیدن به مقامات بالای معنوی، مراقبت و توجه به تعهدی است که با خویش نموده است؛ زیرا شرط اساسی برای گام برداشتن در مسیر بندگی خدا این است که شخص خدا را ناظر بر اعمال خود بداند و از تکالیف و وظایفی که برعهده دارد، غفلت نکند و همین توجه و التفات باعث میشود که انسان بدون در نظر گرفتن عقل، اراده و شعور به خواستههای درونی و نفسانیاش جواب ندهد، بلکه با تعقل، تفکر، تدبر و با دخالت اراده به کنترل امیال خویش بپردازد و رضایت دیگران را همراه با رضایت حق در نظر بگیرد. امام(رحمة الله) میفرماید:
پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوی. و آن، چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرمودة خداست، بدان که این از شیطان و جنود اوست که میخواهند تو را از شرطی که کردی، بازدارند.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 26
محاسبه
سومین راه و روش برای مهذب کردن نفس، محاسبه است.
بعد از اینکه با خویش شرط کرد و از شرط خویش مراقبت کرد، لازم است که در آخر شب نفس خود را مورد محاسبه قرار دهد که آیا آنچه را تعهد کرده، عمل نموده است یا خیر؟ این یکی از روشهایی است که خداوند نیز نسبت به بندگان خود، حتی پیامبران از آن استفاده میکند و در قرآن، پروردگار را «سریع الحساب» و روز قیامت را «یوم الحساب» نامیده است. و محاسبة نفس آثار و ثمرات تربیتی و اخلاقی فراوانی دارد که شناختن عیوب و صفات ناپسند، سبکبار شدن از گناهان و فراهم شدن زمینة اصلاح و سعادت، شماری از آنها است.
حضرت امام(رحمة الله) نیز در این زمینه میفرمایند:
محاسبه، یکی از اموری است که در سیر انسانی باید باشد که در آخر شب فکر کند... تو امروز که با این آقا اختلاف داری... ریشهاش چی است؟ برای خداست؟ این عیبی که شما در او میگویید، در خودتان نیست؟ این چیزی را که در دیگران بزرگ میشمارید و در خودتان هرچه میتوانید کوچکش میکنید و پردهپوشی میکنید، این عمل شیطانی نیست؟
در واقع از دیدگاه امام(رحمة الله)، کسانی که اصلاح خود را جدی میگیرند، اگر پس از محاسبه به موارد خلاف برخوردند، باید آثار سوء آن را جبران و از تکرار مجدد آن جلوگیری نمایند و بلافاصله در مقام توبه و استغفار برآیند:
پس حساب خودت را در این عالم تا فرصت داری، بکش و خودت، میزان اعمالت را برپا کن و در میزان شریعت و ولایت اهلالبیت، اعمال خود را
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 27
بسنج و صحت و فساد و کمال و نقص آن را معلوم کن و آنها را جبران کن تا فرصت هست و مهلت داری.
توجه تام و اقبال کلی به حق
یکی از روشهایی که باعث میگردد انسان به سعادت نایل آید، توجه تام و کامل به حضرت حق است؛ زیرا انسان با تأمل در اسماء و صفات حق و با ارتباط وثیق، میتواند سبب حضور معنوی و ادراکات قلبی مستقیم و بیواسطة خود را با خدا ایجاد نماید و باعث میگردد از تمام تعلقات دنیا فاصله پیدا کرده و به حضرت حق نزدیک شود؛ و از طرف دیگر، با هرنوع علاقه و میل که معارض حب و رضای الهی باشد، مبارزه نماید و این همان مقام انقطاع کاملی است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) از درگاه خداوند مسألت نموده و میفرماید: «إلهی، هب لی کمال الانقطاع إلیک».
و این نوع توجه به حضرت حق، چنان جذبات معنوی برای انسان ایجاد میکند که حاضر نیست لحظهای از یاد خدا غافل شود، بلکه همیشه خدا را حاضر و ناظر میداند. از نظر امام(رحمة الله) برای تثبیت و تحکیم صفات مثبت و تداوم تصفیة نفس، علاوه بر مداومت و مراقبت بر تکالیف باید در تقویت حال و توجه و نیل به مقام انقطاع الی الله نیز قدم برداشت: آنها که مدعی این مقام هستند، گویند:
پس از تقوای تامّ تمام و اعراض کلی قلب از جمیع عوالم و رفض نشأتین و قدم بر فرق إنیّت و أنانیّت گذاشتن و توجه تامّ و اقبال کلی به حق و اسماء و صفات آن ذات مقدس کردن و مستغرق عشق و حب ذات مقدس شدن و ارتیاضات قلبیه کشیدن، یک صفای قلبی از برای سالک پیدا شود که مورد تجلّیات اسمائیه و صفاتیه گردد... و متعلق به عزّ قدس و جلال شود و تدلّی
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 28
تامّ ذاتی پیدا کند؛ و در این حال، بین روح مقدس سالک و حق حجابی جز اسماء و صفات نیست.
خودآزمودن
پنجمین روش تهذیب نفس آن است که انسان، رفتار، کردار و عملکردهای خود را از نظر کمیت و کیفیت با الگوهای ایدهآل ارزیابی نماید و ببیند که آیا عمل و رفتار او با این الگوها مطابقت دارد یا خیر، تا بتواند با ارزیابی کردن، احوال درونی خود را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده و از فریب دادن خود به شدت اجتناب ورزد. خداوند نیز، انسان را با خیر، شر، نعمت، نقمت، سختی و سهولت امتحان میکند تا انسانهای شایسته و نخبه را از انسانهای پست و شرور جدا نماید، امام(رحمة الله) نیز در فرازهایی از کلام خویش میفرمایند:
اگر شما خودتان را یافتید که هر کاری میخواهید بکنید، برای خدا میخواهید بکنید، حکومت الله در شما و در قوای شما سلطه دارد.
ایشان در جای دیگر برای سنجش میزان اطاعت خداوند میفرمایند:
ما باید خودمان را امتحان کنیم، به همین میزانی که خدا قرار داده. بفهمیم ولیّ ما خداست یا ولیّ ما طاغوت است، ما داریم خدمت به شیطان میکنیم یا خدمت به خدا میکنیم... برای خدا کار میکنیم یا برای هواهای نفسانیه که همان طاغوت و شیطان است؛ این محکی است که خدا قرار داده.
خلاصة بحث
در نوشتة حاضر، به یکی از اندیشههای اخلاقی امام که عبارت از تزکیه و تهذیب نفس است، پرداخته شد. در ابتدا معانی واژگان کلیدی همچون روح، قلب، نفس، تزکیه و
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 29
تهذیب مشخص و مبرهن گردید و نتیجه گرفته شد که هرچند تزکیه و تهذیب از نظر لغوی، یکی به معنای نمو و دیگر به معنای قطع کردن و از بین بردن میباشد، لکن از نظر اصطلاحی هردو به یک معنا است که عبارت است از پاک کردن روح، بعد از آن مشخص گردید که از نظر علمای علم اخلاق، روح، قلب و نفس به یک معنا است، هرچند به خاطر عارض شدن حالتهای مختلف، معانی متعددی برای هرکدام حاصل میگردد.
سپس به جایگاه تزکیه و تهذیب در آیات، روایات و منظر امام اشاره شد و بعد از آن به مراحل و عوامل تزکیه و تهذیب، مانند بیداری، شناخت عیوب، سپاسگزاری و موانع تزکیه و تهذیب همچون حبّ دنیا، پیروی از هوای نفس، انکار مقامات، رجا و سعة وقت پرداخته شد و در پایان روشهای تزکیه و تهذیب، مانند مشارطه، مراقبه، محاسبه، خود آزمودن و توجه کامل به حق، از منظر امام(رحمة الله) مورد بررسی و کاوش قرار گرفت.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 30
کتابنامه
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
1. اخلاق در قرآن، محمد تقی مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، قم، چاپ نهم، 1383.
2. الامالی، شیخ صدوق، مؤسسة البعثة، قم، چاپ اول، 1417 ق.
3. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، حیدری، تهران، چاپ چهارم، 1362.
4. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، مؤسسة الطباع والنشر، بیروت، چاپ اول، 1416 ق.
5. ترجمه المنجد، مصطفی رحیمی اردستانی، صبا، بعثت، تهران، چاپ نوزدهم، 1380.
6. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامی، قم، 1382.
7. تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، اسماعیلیان، قم، 1415 ق.
8. جهاد اکبر، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1383.آآن آتن
9. شرح چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1382.
10. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ چهارم، 1385.
11. عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی الواسطی، دارالحدیث، قم، چاپ اول.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 31
12. فرهنگ عمید، حسن عمید، چاپ شهر، تهران، چاپ اول، 1363.
13. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، اسوه، قم، چاپ پنجم، 1381.
14. مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، مکتبة الهلال، بیروت، 1985 م.
15. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، میرزا حسین نوری طبرسی، مؤسسة اهل البیت، قم، چاپ دوم، 1408 ق.
16. معراج السعاده، ملا احمد نراقی، هجرت، قم، چاپ دوم، 1374.
17. المنجد فی اللغة، لوئیس معلوف، ذوی القربی، قم، 1382 ق.
18. میزان الحکمه، محمد محمدی ریشهری، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1422 ق.
19. المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، اسلامی، قم، چاپ دهم.
مجموعه مقالات برگزیده اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)همایش اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (س)صفحه 32