الحدیث الأوّل‌

فصل در اشاره به بعضی قوای باطنیه است

‏فصل‏

‏در اشاره به بعضی قوای باطنیه است ‏

‏بدان که خداوند تبارک و تعالی به ید قدرت و حکمتش در عالم غیب و باطن نفس قوایی خلق فرموده دارای منافع بیشمار و آنچه مورد بحث ما است در این مورد سه قوّه است و آن «واهمه» و «غضبیه» و «شهویه» است. و هر یک از این قوا منافع کثیره دارند از برای حفظ نوع و شخص و تعمیر دنیا و آخرت، که علما ذکر کرده اند و اکنون ما را به آن احتیاجی نیست. و آنچه لازم است در این مقام تنبه دهم آن است که این سه قوّه سر چشمه تمام ملکات حسنه و سیّئه و منشأ تمام صور غیبیه ملکوتیه است.‏

‏و تفصیل این اجمال آنکه انسان همین طور که در این دنیا یک صورت ملکی دنیا وی دارد، که خداوند تبارک و تعالی آن را در کمال حسن و نیکویی و ترکیب بدیع خلق فرموده که عقول تمام فلاسفه و بزرگان در آن متحیر است و علم معرفة الاعضاء و تشریح تاکنون نتوانسته است معرفت درستی به حال آن پیدا کند و خداوند انسان را از بین مخلوقات امتیاز داده به حسن ترکیب و جمال نیکو منظر، کذلک از برای او یک صورت و شکل ملکوتی غیبی است، که آن صورت تابع ملکات نفس و خلق باطن ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 14
‏است در عالم بعد از موت، چه برزخ باشد یا قیامت. انسان اگر خلق باطن و ملکه و سریره اش انسانی باشد، صورت ملکوتی او نیز صورت انسانی است. ولی اگر ملکاتش غیر ملکات انسانی باشد، صورتش انسانی نیست و تابع آن سریره و ملکه است. مثلا اگر ملکه شهوت و بهیمیت بر باطن او غلبه کند و حکم مملکت باطن حکم بهیمه شود، انسان صورت ملکوتیش صورت یکی از بهائم است مناسب با آن خلق. و اگر ملکه غضب و سبعیّت بر باطن و سریره اش غلبه کند و حکم مملکت باطن و سریره حکم سبع شود، صورت غیبیه ملکوتیه صورت یکی از سباع است. و اگر و هم و شیطنت ملکه شد و باطن و سریره اش دارای ملکات شیطانیه شد، از قبیل خدعه، تقلب، نیمه، غیبت، صورت غیب و ملکوتش صورت یکی از شیاطین است به مناسبت آن. و گاهی ممکن است به طریق ترکیب دو ملکه یا چند ملکه منشأ صورت ملکوتی شود. آن وقت به شکل هیچیک از حیوانات نمی شود، بلکه صورت غریبی پیدا می کند که هیچ آن صورت مدهش و موحش بد ترکیب در این عالم سابقه ندارد. از پیغمبر خدا، صلّی الله علیه و آله، نقل شده که بعضی مردم در قیامت محشور می شوند به صورتهایی که نیکوست پیش آنها میمون [ها]‏ ‏و انترها‏‎[1]‎‏.‏

‏بلکه ممکن است از برای یک نفر در آن عالم چند صورت باشد، زیرا که آن عالم مثل این عالم نیست که یک چیز بیش از یک صورت قبول نکند. و این مطلب مطابق با برهان نیز هست و در محل خود مقرر است.‏

‏و بدان که میزان در این صور مختلفه، که یکی از آنها انسان است، و باقی چیزهای دیگر، وقت خروج نفس است از این بدن و پیدا شدن مملکت برزخ و غلبه سلطان آخرت که اوّلش در برزخ است. در وقت خروج از بدن با هر ملکه ای از دنیا رفت با آن ملکه صورت آخرتی می گیرد، و چشم ملکوتی برزخی او را می بیند، و خود او هم وقت گشودن چشم برزخی خود را به هر صورتی هست می بیند، اگر چشم داشته باشد. لازم نیست کسی که در این دنیا به صورتی هست آن جا هم به همان صورت باشد. خدای تعالی می فرماید [به ] نقل از بعضی که در وقت حشر می گویند: «خدایا چرا مرا کور محشور کردی با آنکه در دنیا چشم داشتم؟» جواب می فرماید: «چون تو آیات ما را فراموش کردی امروز فراموش شدی‏‎[2]‎‏. ای بیچاره، تو چشم ملکی ظاهر بین داشتی، ولی باطن و ملکوتت کور بود. کوری خودت را حالا ادراک کردی، و الا از اوّل کور بودی، چشم بصیرت باطنی که آیات خدا را به آن می بینند نداشتی. ای بیچاره، تو قامت مستقیم و صورت خوش ترکیب ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 15
‏ملکی داری، میزان ملکوت و باطن، غیر از این است، باید استقامت باطنی پیدا کنی تا مستقیم القامة در قیامت باشی. باید روحت روح انسانی باشد تا صورت عالم برزخ و آخرتت صورت انسان باشد. تو گمان می کنی که عالم غیب و باطن، که عالم کشف سرایر و ظهور ملکات است، مثل عالم ظاهر و دنیا است که اختلاط و اشتباه در کار باشد: چشم و گوش و دست و پا و سایر اعضایت- همه با زبانهای ملکوتی، بلکه به قول بعضی با صورتهای ملکوتی، شهادت به هر چه کردی می دهند.‏

‏هان ای عزیز گوش دل باز کن و دامن همت به کمر زن و به حال بدبختی خود رحم کن، شاید بتوانی خود را به صورت انسان گردانی و از این عالم به صورت آدمی بیرون روی که آن وقت از اهل نجات و سعادتی. مبادا گمان کنی این ها موعظه و خطابه است، این ها همه نتیجه برهان حکمی حکمای عظام و کشف اصحاب ریاضت و اخبار صادقین و معصومین است، در این اوراق بنای اقامه برهان و نقل اخبار و آثار زیاد نیست.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 16

  • . یحشر بعض النّاس علی صور تحسن عندها القردة و الخنازیر. علم الیقین، ج 2، ص 901.
  • . اشاره است به آیه قال ربِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمی وَ قَدْ کُنْتُ بَصیرا. قال کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی. (طه 125- 126).