الحدیث الأوّل‌

فصل در بیان جلوگیری انبیا از اطلاق طبیعت

‏فصل‏

‏در بیان جلوگیری انبیا از اطلاق طبیعت ‏

‏بدان که و هم و غضب و شهوت ممکن است از جنود رحمانی باشند و موجب سعادت و خوشبختی انسان گردند، اگر آنها را تسلیم عقل سلیم و انبیاء عظیم الشأن نمایی. و ممکن است از جنود شیطانی باشند، اگر آنها را سر خود گردانی و «وهم» بر آن دو قوّه با اطلاق عنان حکومت دهی. و این نیز پوشیده نماند که هیچ یک از انبیاء عظام، علیهم السلام، جلو شهوت و غضب و وهم را به طور کلی نگرفته اند، و هیچ داعی إلی الله تا کنون نگفته است باید شهوت را بکلی کشت و نائره غضب را بکلی خاموش کرد و تدبیر «وهم» را از دست داد، بلکه فرموده اند باید جلو آنها را گرفت که در تحت میزان عقلی و قانون الهی انجام وظیفه دهند، زیرا این قوا هر یک می خواهند کار خود را انجام دهند و به مقصود خویش نایل شوند اگر چه مستلزم فساد و هرج و مرج هم شود. مثلا نفس بهیمی مستغرق شهوت خود سر عنان گسیخته می خواهد مقصد و مقصود خود را انجام دهد، اگر چه به زنای با محصنات در خانه کعبه باشد. و نفس غضوب خود سر می خواهد انجام مطلوب خود دهد، اگر‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 16
‏چه مستلزم قتل انبیا و اولیا گردد. و نفس دارای واهمه شیطانیه می خواهد کار خود را انجام دهد، اگر چه مستلزم فساد در ارض باشد و عالم درهم و برهم گردد.‏

‏انبیاء، علیهم السلام، آمدند، قانونها آوردند و کتابهای آسمانی بر آنها نازل شد که جلوگیری از اطلاق و زیاده روی طبیعت کنند و نفس انسانی را در تحت قانون عقل و شرع در آورند و آن را مرتاض و مؤدّب کنند که خارج از میزان عقل و شرع رفتار نکند. پس هر نفسی که با قوانین الهیه و موازین عقلیه ملکات خود را تطبیق کرد، سعید است و از اهل نجات می باشد، والا پناه ببرد به خدای تبارک و تعالی از آن شقاوتها و بدبختیها و ظلمتها و سختیها که در پیش دارد و از آن صورتهای موحشه و مدهشه که در برزخ و قبر و در قیامت و جهنم مصاحب اوست، و از نتیجه ملکات و اخلاق فاسده که پایبند اوست.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 17