الحدیث الثانی

فصل در دعوت به اخلاص است

‏فصل‏

‏در دعوت به اخلاص است ‏

‏پس ای عزیز، در کارهای خود دقیق شود و از نفس خود در هر عملی حساب بکش، و او را در برابر هر پیش آمدی استنطاق کن که آیا اقدامش در خیرات و در امور شریفه برای چیست؟ دردش چیست که می خواهد از مسائل نماز شب سؤال کند، یا اذکار آن را تحویل بدهد؟ می خواهد برای خدا مسئله بفهمد یا بگوید، یا می خواهد خود را از اهل آن قلمداد کند؟ چرا سفر زیارتی که رفته با هر وسیله است به مردم می فهماند؟ حتی عددش را! چرا صدقاتی را که در خفا می دهد راضی نمی شود که کسی از او مطلع نشود، با هر راهی شده سخنی از آن به میان آورده به مردم ارائه می دهد؟ اگر برای خداست و می خواهد که مردم دیگر به او تأسی کنند و مشمول ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 51
‏الدالّ علی الخیر کفاعله‏‎[1]‎‏ گردد، اظهارش خوب است، شکر خدا کند به این ضمیر صاف و قلب پاک، ولی ملتفت باشد که در مناظره با نفس گول شیطنت او را نخورده باشد، و عمل ریایی را با صورت مقدسی به خوردش ندهد. و اگر برای خدا نیست، ترک آن اظهار کند که این «سمعه» است، و از شجره ملعونه ریا است و عمل او را خداوند منّان قبول نمی فرماید و امر می فرماید در سجّین قرار دهند.‏

‏باید به خدای تعالی از شرّ مکاید نفس پناه ببریم که مکاید آن خیلی دقیق است ولی اجمالا می دانیم که اعمال ما خالص نیست. اگر ما بنده مخلص خداییم، چرا شیطان در ما این قدر تصرف دارد؟ با آنکه او با خدای خود عهد کرده است که به «عباد الله المخلصین» کار نداشته باشد و دست به ساحت قدس آنها دراز نکند‏‎[2]‎‏. به قول شیخ بزرگوار‏‎[3]‎‏ ما، دام ظلّه، شیطان. سگ درگاه خداست: اگر کسی با خدا آشنا باشد، به او عوعو نکند و او را اذیت نکند. سگ در خانه آشنایان صاحبخانه را دنبال نکند. شیطان نمی گذارد کسی که آشنایی با صاحبخانه ندارد وارد خانه شود.‏

‏پس، اگر دیدی شیطان با تو سر و کار دارد، بدان کارهایت از روی اخلاص نیست و برای حق تعالی نیست. اگر شما مخلصید، چرا چشمه های حکمت از قلب شما به زبان جاری نشده، با اینکه چهل «سال» است به خیال خود قربة إلی الله عمل می کنید، با اینکه در حدیث وارد است که «کسی که اخلاص ورزد از برای خدا چهل «صباح»، جاری گردد چشمه های حکمت از قلبش به زبانش.»‏‎[4]‎‏ پس بدان اعمال ما برای خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بیدرمان همین جاست.‏

‏وای به حال اهل طاعت و عبادت و جمعه و جماعت و علم و دیانت که وقتی چشم بگشایند و سلطان آخرت خیمه بر پا کند، خود را از اهل معاصی کبیره، بلکه از اهل کفر و شرک، بدتر ببینند و نامه اعمالشان سیاهتر باشد.‏

‏وای به حال کسی که با نماز و طاعتش وارد جهنم شود! امان از کسی که صورت صدقه و زکات و صلاتش صورتهایی باشد که زشت تر از آنها تصور نشود! بیچاره تو مشرکی! خداوند به فضل خود موحّد اهل معصیت عصیان کار را می آمرزد، ان شاء الله، و لیکن فرموده است که مشرک را نمی آمرزم اگر بی توبه از این دنیا برود ‏ ‎[5]‎‏.‏

‏در احادیث شریفه، چنانکه شنیدی، می فرماید: «مرائی مشرک است.» کسی که ریاست دینی خود، و امامت خود، تدریس خود، تحصیل خود، روزه خود، نماز خود، و بالاخره اعمال صالحه خود، را ارائه به مردم دهد برای منزلت در‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 52
‏قلوب، مشرک است، و به موجب اخبار اهل عصمت، صلوات الله علیهم، و به موجب آیه شریفه مشمول غفران حق نمی شود. پس، ای کاش اهل معاصی کبیره بودی و متجاهر به فسق بودی و متهتک حرمات ظاهره بودی، و موحد بودی شرک به خدا نمی آوردی.‏

‏حال ای عزیز، فکری کن و چاره ای برای خود پیدا کن، و بدان که شهرت پیش این مردم ناچیز چیزی نیست، و قلوب این مردم، که اگر گنجشکی بخورد سیر نمی شود‏‎[6]‎‏، قدر و قابلیتی ندارد، و این مخلوق ضعیف را قدرتی نیست، قدرت فقط در دستگاه قدس ربوبیت پیدا می شود و فاعل علی الاطلاق و مسبب الاسباب.‏

‏آن ذات مقدس است. تمام مخلوقات اگر پشت به پشت هم دهند که یک پشه خلق کنند نتوانند، و اگر پشه ای از آنها چیزی برباید، نتوانند پس بگیرند‏‎[7]‎‏. قدرت.‏

‏پیش حق تعالی است. اوست مؤثر در تمام موجودات. با هر زحمت و ریاضتی شده در قلب خود با قلم عقل نگارش ده که لا مؤثّر فی الوجود إلّا الله «نیست کار کنی در دار تحقق جز خدا.» «توحید فعلی» را، که اول درجه توحید است در قلب، با هر وسیله ای است جایگزین کن، و قلب را مؤمن و مسلم نما به این کلمه مبارکه و مهر شریف لا اله إلّا الله را بر قلب بزن، و صورت قلب را صورت کلمه توحید کن و به مقام «اطمینان» برسان، و به او بفهمان که مردم نفع و ضرر نمی توانند برسانند، نافع و ضارّ خداست. این کوری و نابینایی را از چشم خود برطرف کن که بیم آن است مشمول رَبّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمی .‏‎[8]‎‏ گردی، و در روز بروز سرایر کور محشور گردی. اراده حق تعالی قاهر به همه ارادات است، اگر قلبت به این کلمه مبارکه اطمینان حاصل کرد و او را تسلیم این عقیده نمودی، امید است کارت به انجام رسد و ریشه شرک و ریا و کفر و نفاق از قلبت قطع شود. و بدان که این عقیده حقه مطابق با عقل و شرع است و توهّم جبر در این نیست. ممکن است بعضیها که از مبادی و مقدمات آن بی اطلاع اند و گوش آنها آشنای به بعضی مطالب نیست این را رمی به جبر کنند، با اینکه مربوط به جبر نیست. این توحید است، جبر شرک است، این هدایت است، جبر ضلالت است. این جا مناسب بیان جبر و قدر نیست، ولی پیش اهلش مطلب روشن است، و غیر آن را حق ورود در این مطالب نیست، بلکه صاحب شریعت نهی فرموده است از دخول به این مطالب.‏‎[9]‎‏ در هر حال، از خدای مهربان در هر وقت، خصوصا در خلوات، با تضرع و‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 53
‏استکانت و عجز و مذلت بخواه که تو را هدایت کند به نور توحید، و قلب تو را منور کند به بارقه غیبی یک بینی و یک پرستی، تا از همه عالم وارهی و همه چیز را ناچیز دانی. و با تضرع از آن ذات مقدس خواهش کن که اعمال تو را خالص گرداند و تو را هدایت فرماید به طریق خلوص و ارادات. و اگر دارای حالی شدی، این بنده ضعیف بطّال خالی از حقیقت را که عمر خود را صرف هوی و هوس نموده و دل او از کدورت معاصی و امراض قلبیه طوری شده است که هیچ نصیحتی و هیچ آیه و روایتی و هیچ برهان و دلیل و آیتی در او اثر نمی کند به دعایی یاد کرده، شاید به دعای شما راه نجاتی پیدا کند، زیرا که مؤمن را خدا ردّ نمی کند از درگاه خود و دعای او را می پذیرد‏‎[10]‎‏.‏

‏پس از تذکر به این مطالب، که خودت نیز می دانستی و حرف تازه ای نبود، مدتی مواظبت کن از قلب خود، و اعمال و رفتار و حرکات و سکنات خود را در تحت مداقه آورده، و خفایای قلب را تفتیش کن و حساب شدید از او بکش، مثل اینکه اهل دنیا از یک نفر شریک، حساب می کشند: هر عملی را که شبهه ریا و سالوسی در اوست ترک کن گرچه عمل خیلی شریفی باشد. حتی اگر دیدی واجبات را در علن کردن خالص نمی توانی بکنی، در خفا بکن، با اینکه مستحب است اتیان به آنها در علن. بلکه کمتر اتفاق می افتد در اصل واجب ریا شود، بیشتر در خصوصیات و مستحبات و زواید اتفاق می افتد. در هر صورت، با جدیت کامل و مجاهده شدیده قلب خود را از لوث شرک پاک کن، مبادا خدای نخواسته با این حال از این عالم درگذری که کارت زار است و امید نجات به هیچ وجه برایت نیست و خدای تبارک و تعالی غضبناک بر تو باشد. چنانچه در حدیث شریف است که در وسائل از قرب الاسناد نقل می فرماید سند به امیر المؤمنین، علیه السّلام، می رساند: إنّه قال: قال رسول الله، صلّی الله علیه و آله: من تزیّن للنّاس بما یحبّ الله و بارز لله فی السّرّ بما یکره الله، لقی الله و هو علیه غضبان له ماقت ‏‎[11]‎‏. یعنی «گفت امیر المؤمنین، علیه السلام، رسول الله، صلّی الله علیه و آله، گفت: «کسی که جلوه دهد برای مردم به چیزی که دوست دارد خدا، و ظاهر کند در باطن برای خدا چیزی را که مکروه دارد او را خدا، ملاقات کند خدا را، و حال آنکه خدا بر او غضبناک و خشمناک باشد.» در حدیث شریف دو احتمال است: یکی آنکه کسی که اعمال صالحه را جلوه دهد به مردم و اعمال قبیحه را در باطن آورد. و دیگر آنکه کسی که پیکر عمل را به ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 54
‏مردم نشان دهد و در باطن قصد ریا داشته باشد. و در هر صورت ریا را شامل است زیرا که اتیان به واجبات و راجحات بدون قصد ریا مورد غضب نیست. بلکه می توان گفت معنی دوم بهتر است، زیرا که اعمال قبیحه را علنا آوردن شدتش بیشتر است. در هر حال، خدا نکند مالک الملوک و ارحم الراحمین به انسان غضبناک باشد أعوذ بالله من غضب الحلیم.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 55

  • . «راهنمای به نیکی چون کننده آن است.» بحار الانوار، ج 93، ص 17، «کتاب زکات و صدقه»، باب 20 حدیث 1.
  • . اشاره است به آیه مبارکه قالَ رَبِّ بِما اغْوَیْتَنی لأزُیَننَّ لَهُمْ فی الارْضِ و لأغویَنَّهُمْ اجمعین إلّا عِبادَکَ مِنْهُمْ المُخلَصینَ . (گفت (ابلیس) خدایا، از آن رو که مرا گمراه ساختی، هر آینه هر چه در زمین است بر آدمیان جلوه دهم و همه آنان را گمراه کنم مگر بندگان خالص تورا.» (حجر- 40- 41).
  • . مراد مرحوم آیة الله شاه آبادی (ره) است.
  • . من اخلص لنا أربعین صباحا، جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه. بحار الانوار ج 67، ص 242، «کتاب ایمان و کفر»، «باب اخلاص»، حدیث 10.»
  • . اشاره است به آیه مبارکه انَّ الله لا یَغْفِرُ أنْ یُشْرَکَ بِهِ و یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِک (خداوند شرک را نمی آمرزد، اما از غیر آن در می گذرد.» (نساء- 48، 116).
  • . قال أبو عبد الله (ع): یا بن آدم، لو اکل قلبک طائر لم یشبعه. (ای فرزند آدم، قلب تورا اگر پرنده ای بخورد. سیر نمی شود.) اصول کافی، ج 1 ص 93، «کتاب توحید»، «باب النهی عن الکلام فی الکیفیة». حدیث
  • . اشاره است به آیه مبارکه انَّ الَّذینَ تَدْعون مِنْ دُونِ الله لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَو اجْتَمعُوا لَهُ وَ انْ یَسْلُبْهُمْ الذُبابُ شَیْئا لا یَسْتَنْقِذوُهُ مَنْهُ ضَعُفَ الطّالِبُ و المَطْلُوبُ . (بدرستی غیر خدایانی را که می خوانید اگر چه گرد هم آیند مگسی را نخواهند آفرید، و اگر مگسی چیزی از آنها برباید، نتوانند آن را بستانند، خواهنده و خواسته شده هر دو ناتوان اند.» (حج- 73).
  • . «پروردگارا، چرا مرا کور برانگیختی.؟» (طه- 125).
  • . امام صادق (ع) می فرماید که امیر المؤمنین (ع) در جواب شخصی که ایشان را از «قدر» پرسیده بود فرمودند: بحر عمیق فلا تلجه. ثمّ سأله ثانیة فقال: طریق مظلم فلا تسلکه، ثمّ سأله ثالثة فقال: سرّ الله فلا تتکلّفه (دریای ژرفی است، در آن فرو مرو. پس، بار دوّم پرسید، فرمود: راه تاریکی است آن را مپیما، سوم بار پرسید، فرمود: راز خداست خود را به سختی مینداز.) بحار الانوار ج 5، ص 97، «کتاب العدل و المعاد»، «باب القضاء و القدر»، حدیث 22.
  • . امام صادق (ع) فرمود: ما أبرز عبد یده إلی الله العزیز الجبّار إلّا استحیا الله عزّ و جلّ أن یردّها صفرا حتّی یجعل فیها من فضل رحمته ما یشاء، فاذا دعا أحدکم فلا یردّه حتّی یمسح علی وجهه و رأسه. (هیچ بنده ای دست خود به سوی خدای عزیز جبّار بیرون نیاورد جز اینکه خدای عز و جل شرم کند که آن را تهی باز گرداند تا اینکه از زیادی بخشایشش آنچه بخواهد در آن بنهد. پس هر گاه یکی از شما دعا کرد، دستش را بر نگرداند مگر آن را به سرو روی خود کشد.) اصول کافی، ج 2، ص 471، «کتاب دعاء»، «باب انّ من دعا استجیب له»، حدیث 2.
  • . وسائل الشیعه، ج 1، ص 50،« کتاب طهارت»،« ابواب مقدمه عبادات»، باب 11، حدیث 14.