الحدیث الثّالث

فصل در بیان آنکه منشأ عجب حب نفس است.

‏فصل در بیان آنکه منشأ عجب حب نفس است.‏

‏بدان که رذیله عجب از حب نفس پیدا شود، چون که انسان مفطور به حب نفس است و سر منشأ تمام خطاهای انسانی و رذایل اخلاقی حب نفس است. و از این جهت است که انسان اعمال کوچک خودش به نظرش بزرگ آید و خود را به واسطه آن از خوبان و خاصان درگاه حق شمارد، و خود را به واسطه اعمال ناقابل مستحق ثنا و مستوجب مدح داند، بلکه قبایح اعمالش گاهی در نظرش نیکو جلوه کند، اگر از غیر اعمال بهتر و بزرگتر از اعمال خود دید، چندان اهمیت نمی دهد و همیشه انسان کارهای خوب مردم را تأویل به یک مرتبه از بدی می کند، و کارهای زشت و ناهنجار خود را تأویل به یک مرتبه از خوبی می کند. نسبت به خلق خدا بدبین است، ولی نسبت به خودش خوش بین. به واسطه این حب نفس با یک عمل ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 71
‏کوچک مخلوط به هزار کثافت و مبعّدات خود را طلبکار حق تعالی و مستوجب رحمت داند. خوب است اکنون ما قدری در اعمال حسنه خود تفکر کنیم و افعال عبادیه که از ما صادر می شود قدری در تحت اعتبار عقل آورده با نظر انصاف به آنها نظر کنیم ببینیم آیا به واسطه آنها ما مستوجب مدح و ثنا و مستحق ثواب و رحمت هستیم، یا لایق لوم و عقاب و غضب و نقمت. و اگر حق تعالی ما را به واسطه همین اعمالی که در نظر ما حسنه است به آتش قهر و غضب بسوزاند بجا است و موافق عدل است.‏

‏من اکنون خود شما را در این سؤالی که می خواهم بکنم حکم قرار می دهم و از شما به نظر انصاف، بعد از فکر و تأمّل، تصدیق می خواهم. و آن سؤال این است که اگر نبی اکرم، صلوات الله علیه و آله، که صادق و مصدّق است، به شما خبر دهد که اگر در تمام عمر عبادت خدا کنید و اطاعت اوامر او نمایید و ترک شهوات و خواهش نفس نمایید، یا در تمام عمر خلاف گفته او کنید و مطابق میل نفسانی و شهوات خود رفتار کنید، در درجات آخرت شما فرقی نمی کند و در هر صورت شما اهل نجات هستید و بهشت خواهید رفت و از عذاب ایمن خواهید بود، نماز کنید یا زنا کنید تفاوتی ندارد، ولی رضای حق تعالی فقط در این است که شما عبادت او کنید و ثنا و مدح او نمایید و ترک شهوات خود و میلهای نفسانی را در این عالم نمایید، در مقابل این هم اجری نمی دهند و ثوابی عطا نمی کنند، آیا شما از اهل معصیت می شدید یا اهل عبادت؟ شما ترک شهوات می کردید، و لذات نفسانی را بر خود برای رضای حق تعالی و خاطر خواهی او حرام می کردید یا نه؟ شما باز مواظبت به مستحبات و جمعه و جماعات می نمودید یا منغمر در شهوات و ملازم لهو و لعب و تغنیات و غیر ذلک می گردیدید؟ با یک نظر انصاف بدون ظاهر سازی و ریاکاری جواب دهید. بنده از خودم و کسانی که مثل خودم هستند خبر می دهم که اهل معصیت می شدیم و اطاعات را تارک و فاعل مشتهیات نفسانی می شدیم.‏

‏پس، از این نتیجه حاصل شد که تمام کارهای ما برای لذات نفسانی و برای اداره کردن بطن و فرج است. ما شکم پرست و شهوت پرستیم: ترک لذت برای لذت بزرگتر می کنیم. وجهه نظر و قبله آمال ما راه انداختن بساط شهوات است.‏

‏نماز که معراج قرب الهی است ما به جا می آوریم برای قرب به زنهای بهشت! ربطی به تقرب حق ندارد، مربوط به اطاعت امر نیست، با رضای خدا هزاران فرسنگ دور است.‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 72
‏ای بیچاره بیخبر از معارف الهیه که جز اداره شهوت و غضب خود چیز دیگر نمی فهمی، تو مقدس مواظب به ذکر و ورد و مستحبات و واجبات و تارک مکروهات و محرمات و متخلق به اخلاق حسنه و متجنب از سیّئات اخلاق، در ترازوی انصاف بگذار کارهایی را که می کنی از برای رسیدن به شهوات نفسانی و نشستن بر تختهای زمردین و هماغوش شدن با لعبتهای شوخ و شنگ بهشتی و پوشیدن لباسهای حریر و استبرق و سکنی کردن در قصرهای نیکو منظر و رسیدن به آرزوهای نفسانی، آیا باید این ها را، که تمام برای خودخواهی و پرستش نفس است، به خدا نسبت داد و پرستش حق دانست؟ آیا شما با عمله ای که برای مزد کار می کند چه فرقی دارید که اگر او بگوید من محض صاحب کار این عمل را کردم، او را تکذیب می کنید؟ آیا شما دروغگو نیستید که می گویید نماز می کنم برای تقرب به خدا؟ آیا این نماز شما برای نزدیکی به خداست، یا برای تقرب به زنهای بهشت است و رسیدن به شهوات است؟ فاش بگویم، پیش عرفای بالله و اولیاء خدا تمام این عبادات ما از گناهان کبیره است. بیچاره، در حضور حضرت حق جل جلاله و در محضر ملائکه مقربین او بر خلاف رضای حق رفتار می کنی، و عبادتی که معراج قرب حق است برای نفس اماره و شیطان می کنی، آن وقت حیا نکرده در هر عبادت چندین دروغ در محضر ربوبیت و ملائکه مقربین می گویی و چندین افترا می زنی و منت گذاری هم می کنی و عجب و تدلّل هم می نمایی و خجالت هم نمی کشی. این عبادت من و تو با معصیت اهل عصیان، که اشد آنها ریا است، چه فرقی دارد؟ زیرا که ریا شرک است و بدی و بزرگی آن از جهت آن است که عبادت را برای خدا نکردی. تمام عبادات ما شرک محض است و شائبه، خلوص و اخلاص در آن نیست، بلکه رضای خدا به طریق اشتراک هم در آن مدخلیت ندارد، فقط برای شهوات و تعمیر [و]‏ ‏اداره بطن و فرج است.‏

‏ای عزیز، نمازی که برای خاطر خواهی زن باشد- چه زن دنیایی یا بهشتی- این نماز برای خدا نیست، نمازی که برای رسیدن به آمال دنیا باشد یا آمال آخرت به خدا ارتباط ندارد، پس چرا این قدر ناز و غمزه فروشی می کنی و عشوه و غنج و دلال می کنی، به بندگان خدا به نظر حقارت نگاه می کنی، خود را از خاصّان درگاه حق حساب می کنی؟ بیچاره، تو با همین نماز مستحق عذابی و مستوجب زنجیر هفتاد ذراعی‏‎[1]‎‏ هستی! پس چرا خود را طلبکار می دانی، و برای خود در همین طلبکاری و تدلّل و عجب عذابی دیگر تهیه می کنی؟ تو اعمالی را که مأموری بکن و متوجه باش ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 73
‏که از برای خدا نیست، و بدان که خدای تعالی با تفضل و ترحم تو را به بهشت می برد، و یک قسمت از شرک را خدای تعالی برای ضعف بندگانش به آنها تخفیف داده و به واسطه غفران و رحمتش پرده ستاریت به روی آنها پوشیده است. بگذار این پرده دریده نشود، و حجاب غفران حق به روی این سیّئات، که اسمش را عبادت گذاشتیم، افتاده باشد، که خدای نخواسته اگر این ورق برگردد و ورق عدل پیش آید، گند عبادات ما کمتر از گند معصیتهای موبقه اهل معصیت نیست.‏

‏ما اشاره کردیم پیش از این به حدیثی که ثقة الاسلام، کلینی ‏‎[2]‎‏، در کافی سند به حضرت صادق، علیه السلام، رسانده، و اینجا بعضی از آن حدیث را به عین عبارت نقل می کنیم تبرّکا و تیمّنا.‏

‏عن أبی عبد الله فی حدیث، قال (أی رسول الله صلّی الله علیه و آله): قال الله عزّ و جلّ لداود: یا داود، بشّر المذنبین و أنذر الصّدّیین! قال: کیف ابشّر المذنبین و انذر الصّدیقین؟ قال: یا داود، بشّر المذنبین أنّی أقبل التّوبة و أعفو عن الذّنب، و أنذر الصّدّیقین أن لا یعجبوا بأعمالهم، فإنه لیس عبد أنصبه للحساب إلّا هلک.»‏‎[3]‎‏ «جناب امام صادق، سلام الله علیه، از جناب رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، نقل می فرماید که گفت خدای عز و جل به داود فرمود: «ای داود بشارت ده گناهکاران را و بترسان صدّیقین را! گفت: چگونه بشارت دهم گناهکاران را و بترسانم صدّیقین را؟ گفت: «ای داود بشارت ده گناهکاران را که من همانا توبه قبول می کنم و از گناه می گذرم، و بترسان صدیقان را که عجب نکنند به اعمالشان، زیرا که نیست بنده ای که من به پا دارم برای حساب مگر آنکه هلاک گردد.» بعد از آنکه صدّقین در حساب هلاک اند، با آنکه آنها از گناه و معصیت پاک اند، من و تو چه می گوییم؟ این ها همه در صورتی است که اعمال من و شما از ریاء دنیایی، که از موبقات و محرّمات است، خالص باشد، و کم اتفاق افتد برای ما عمل خالی از ریا و نفاق. بگذار نگفته ماند. اکنون اگر باز جای عجب است و تدلّل و ناز و غمزه، بکن، و اگر انصافا جای خجلت و سر افکندگی و اعتراف به تقصیر است، بعد از هر عبادتی که کردی از روی جدّ و واقع از آن عبادت و از آن دروغها که در محضر حق تعالی گفتی، از آن نسبتها که بی جهت به خود دادی، استغفار و توبه کن. آیا توبه ندارد که در مقابل حق می گویی قبل از ورود در نماز‏‏ وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأَرضَ حَنیفاً‏‏ مسلماً‏‏ وَ ما أنا مِنَ الْمُشْرِکینَ ‏‏،‏‏ إنَّ صَلاتی و‏

‏ ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 74
‏نُسُکی و مَحْیایَ و مَماتی لله رَبّ العالَمینَ.‏‎[4]‎‏ آیا وجهه قلب شما به فاطر سماوات و ارض است؟ آیا شما مسلمید و از شرک خالصید؟ آیا نماز و عبادت و محیا و ممات شما برای خداست؟ آیا خجالت ندارد در نماز می گویی ‏‏ الْحَمْدُ لله رَبِّ الْعالَمینَ ‏‏؟ آیا شما جمیع محامد را از آن حق می دانید، یا اینکه برای بندگان، بلکه برای دشمنان او محمدت ثابت می کنید؟ آیا دروغ نیست قول تو که می گویی ربّ العالمین، با اینکه ربوبیت را در همین عالم برای غیر ثابت می کنی؟ آیا توبه ندارد؟ خجلت ندارد إیّاکَ نَعْبُدُ و إیّاکَ نَسْتَعین؟ آیا تو عبادت خدا می کنی یا عبادت بطن و فرج خود؟ آیا تو خدا خواهی یا حور العین خواه؟ آیا تو استعانت از خدا فقط می طلبی، یا در کارها چیزی که در نظر نیست خدا [است ]؟ آیا تو به زیارت بیت الله که می روی، مقصد و مقصودت خداست و مطلب و مطلوبت صاحب خانه است و قلبت مترنم است به قول شاعر: و ما حبّ الدّیار شغفن قلبی؟‏‎[5]‎‏ خدا جو هستی؟ آثار جمال و جلال حق را می طلبی؟ آیا تو برای سید مظلومان اقامه عزا می کنی به سر و سینه برای او می زنی، یا برای رسیدن به آمال و آرزوی خودت؟ شکمت تو را وادار می کند مجلس عزاداری بر پا کنی؟ شهوت وقاع تو را وادار می کند نماز جماعت بروی؟‏

‏هوای نفس تو را به مناسک و عبادات می کشد؟‏

‏ای برادر، در مکاید نفس و شیطان دقیق شو. بدان که نمی گذارند تو بیچاره یک عمل خالصی بکنی، و همین اعمال غیر خالصه را که خداوند به فضلش از تو قبول کرده نمی گذارند به سر منزل برسانی. کاری می کنند که به واسطه این عجب و تدلّل بیجا همه اعمالت به باد فنا برود، این نفع هم از جیبت برود. از خدا و رضای او که دوری، به بهشت و حور العین هم نمی رسی، سهل است، مخلّد در عذاب و معذب در آتش قهر هم می شوی. تو گمان کردی به واسطه این اعمال پوسیده گندیده سر و دست شکسته مخلوط به ریا و سمعه و هزار مصیبت دیگر، که هر یک مانع از قبولی اعمال است، استحقاق بر حق تعالی پیدا کردی؟! یا از محبین و محبوبین شدی ای بیچاره بیخبر از حال محبّین، ای بدبخت بی اطلاع از دل محبّین و آتش قلب آنها، ای بی نوای غافل از سوز مخلصین و نور اعمال آنها، تو گمان کردی آنها هم اعمالشان مثل من و توست! تو خیال می کنی که امتیاز نماز حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام، با ما این است که «مدّ»‏‏ «و لا الضّالین»‏‏ را طولانی تر می کند؟ یا قرائتش صحیحتر است؟ یا طول سجود و رکوع و اذکار و اورادش بیشتر است؟ یا امتیاز آن بزرگوار به این است که شبی چند صد رکعت نماز می خواند؟ یا‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 75
‏مناجات سید الساجدین، علیه السلام، هم مثل مناجات من و تو است؟ او هم برای حور العین و گلابی و انار این قدر ناله و سوز و گداز داشت؟ به خودشان قسم است- و إنَّهُ لَقَسمٌ عظیم‏‎[6]‎‏ که اگر بشر پشت به پشت یکدیگر دهند و بخواهند یک لا إلهَ إلَّا الله امیر المؤمنین را بگویند نمی توانند! خاک بر فرق من با این معرفت به مقام ولایت علی، علیه السلام! به مقام علی بن ابی طالب قسم که اگر ملائکه مقرّبین و انبیاء مرسلین- غیر از رسول خاتم که مولای علی و غیر اوست- بخواهند یک تکبیر او را بگویند نتوانند. حال قلب آنها را جز خود آنها نمی داند کسی.‏

‏ای عزیز، این قدر لاف خدا مزن! این قدر دعوی حب خدا مکن. ای عارف، ای صوفی، ای حکیم، ای مجاهد، ای مرتاض، ای فقیه، ای مؤمن، ای مقدّس، ای بیچاره های گرفتار، ای بدبختهای دچار مکاید نفس و هوای آن، ای بیچاره های گرفتار آمال و امانی و حب نفس- همه بیچاره هستید! همه از خلوص و خداخواهی فرسنگها دورید. این قدر حسن ظنّ به خودتان نداشته باشید. این قدر عشوه و تدلّل نکنید. از قلوب خود بپرسید ببینید خدا را می جوید یا خودخواه است؟ موحد است و یکی طلب، یا مشرک است؟ پس این عجبها یعنی چه؟ این قدر به عمل بالیدن چه معنی دارد؟- عملی که فرضا تمام اجزاء و شرایطش درست باشد و خالی از ریا و شرک و عجب و سایر مفسدات باشد، قیمتش رسیدن به شهوات بطن و فرج است چه قابلیتی دارد که این قدر تحویل ملائکه می دهید؟ این اعمال را باید مستور از چشمها داشت. این اعمال از قبایح و فجایع است! باید انسان از آنها خجلت بکشد و ستر آنها کند.‏

‏خداوندا به تو پناه می بریم ما بیچاره ها از شرّ شیطان و نفس اماره. تو خودت ما را از مکاید آنها حفظ فرما بحق محمد و آله، صلّی الله علیهم.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 76

  • . اشاره به آیه مبارکه خذوه فغلوه ثمّ الجحیم صلاة ثمّ فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعا فاسلکوه. (بگیریدش، پس بر گردنش غلّ در افکنید، سپس در دوزخش اندازید، سپس او را در زنجیری که در ازایش هفتاد ذراع است در آرید) (حاقه- 31، 33).
  • . حدیث 1، پاورقی 34.
  • . اصول کافی، ج 1، ص 314،« کتاب ایمان و کفر»،« باب عجب»، حدیث 8.
  • . ( انعام 79).
  • . مصرع نخست از این بیت است: و ما حبّ الدّیار شغفن قلبی و لکن حبّ من سکن الدّیارا. (دوستی دیار دلم را نبرده است، بلکه دل در گرو دوستی ساکن آن داده ام.) در جامع الشواهد (ج 3، ص 244، «باب الواو بعده المیم») آمده که شاعر این شعر ناشناخته است.
  • . برگرفته شده از آیه و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم » (و اگر بدانید آن سوگندی بزرگ است.) (واقعه- 76)