الحدیث الخامس

فصل در بعضی از مفاسد حسد است.

‏فصل در بعضی از مفاسد حسد است.‏

‏بدان که حسد خودش یکی از امراض مهلکه قلبیه است. و از او نیز زاییده شود امراض کثیره قلبیه و کبر و مفاسد اعمالی که هر یک از موبقات است و برای هلاک انسان سببی مستقل است. و ما به ذکر بعضی از آنها که پر ظاهر است می پردازیم، و ناچار مفاسد خفیه ای دارد که از نظر نویسنده پوشیده است.‏

‏اما مفاسد خودش، پس بس است برای آن آنچه صادق مصدّق خبر داده است فی صحیحة معاویة بن وهب قال: قال أبو عبد الله، علیه السّلام: آفة الدّین الحسد و العجب و الفخر.‏‎[1]‎‏ و فی صحیحة محمّد بن مسلم عن أبی جعفر، علیه السّلام: إنّ الرّجل لیأتی بأیّ بادرة فیکفّر و إنّ الحسد لیأکل الإیمان کما تأکل النّار الحطب.‏‎[2]‎‏ یعنی «حضرت باقر، علیه السلام، فرمود: «همانا مرد بیاید با هر لغزش فعلی یا زبانی که در غضب از او صادر شود پس آمرزیده شود، و همانا حسد هر آینه می خورد ایمان را چنانچه آتش هیزم را می خورد.» معلوم است ایمان نوری است الهی که قلب را مورد تجلیات حق، جل جلاله، قرار دهد، چنانچه در احادیث قدسیه منقول است: لا یسعنی أرضی و لا سمائی بل یسعنی قلب عبدی المؤمن.‏‎[3]‎‏ این نور معنوی، این بارقه الهیه، که قلب را وسیعتر از جمیع موجودات قرار می دهد، منافات دارد با آن تنگی و تاریکی که در قلب از کدورت این رذیله پیدا می شود. این صفت خبیث و زشت چنان قلب را گرفته و تنگ می کند که آثار آن در تمام مملکت باطن و ظاهر پیدا شود. قلب محزون و افسرده، سینه گرفته و تنگ، چهره عبوس و چین در چین شود. البته این حالت نور ایمان را باطل کند و قلب انسانی را بمیراند، و هر قدر قوّت پیدا کند، نور ایمان رو به ضعف گذارد.‏

‏تمام اوصاف معنویه و صوریه مؤمن منافی است با آثاری که از حسد در ظاهر و باطن پیدا شود: مؤمن خوش بین است به خدای تعالی و راضی است به قسمتهایی که بین بندگانش فرموده، حسود غضبناک است به حق تعالی و رو برگردان است از تقدیرات او، چنانچه در حدیث شریف ذکر شده. مؤمن بدی مؤمنین را نمی خواهد و آنها را عزیز دارد، حسود بر خلاف آن است. مؤمن حب دنیا بر او غلبه نکرده،‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 108
‏حسود از شدت حب دنیا گرفتار این رذیله شده. مؤمن خوف و حزنی ندارد جز از مبدأ تعالی و مرجع، حسود خوف و حزنش در اطراف محسود چرخ می زند. مؤمن گشاده جبین است و بشرای او در صورت اوست، حسود جبینش درهم و عبوس است. مؤمن متواضع است، حسود تکبر کند در بسیاری از اوقات. پس حسد آفت ایمان است و آن را می خورد آن سان که هیزم را آتش. بس است در زشتی این رذیله که ایمان را که سرمایه نجات آخرت و حیات قلوب است از دست انسان بگیرد و او را مفلس و بیچاره کند. و از مفاسد بزرگی که از لوازم غیر منفکه حسد است غضبناکی بر خالق و ولی نعمت و اعراض از تقدیرات اوست. امروز حجابهای ظلمانی غلیظ عالم طبیعت و اشتغال به آن تمام مدارک ما را محجوب کرده و چشم و گوش ما کور و کر است، نه می فهمیم که غضبناکیم از مالک الملوک و رو برگردانیم از او، و نه می دانیم صورت این غضب و اعراض در ملکوت و مسکن دائمی اصلی ما چیست.‏

‏همین به گوش ما می رسد از قول امام صادق، علیه السلام: و من یک کذلک فلست منه و لیس منّی. «کسی که از من معرض باشد و سخط کند به من، نه من از او هستم و نه او از من.» نمی فهمیم این برائت حق تعالی از ما و این بیزاری چه مصیبتی است و چه چیزها در زیر سر دارد. کسی که خارج شد از ولایت حق و بیرونش کردند از زیر پرچم رحمت ارحم الراحمین، دیگر امید نجات برای او نیست، شفاعت شافعان نصیب او نخواهد شد: من ذا الّذی یشفع عنده إلّا بإذنه.‏‎[4]‎‏ کی شفاعت می کند کسی را سخطناک به خدا است و از حرز ولایت او خارج است و ریسمان مودت ما بین او و مالک رقابش پاره شده؟ وا سوأتا، وا حسرتا، بر آنچه خود ما به سر خود آوردیم،! هر چه انبیا و اولیا فریاد کردند و ما را از خواب خواستند بیدار کنند، بر غفلت ما روز بروز افزوده شد و شقاوت ما زیاد شد.‏

‏و از مفاسد این خلق، از قرار فرموده علمای آخرت، فشار قبر و ظلمت آن است، زیرا که می فرمایند صورت قبری و برزخی این اخلاق فاسده ردیّه، که فشار روحی دارد و کدورت قلبی دارد، فشار و ظلمت قبر است. تنگی و فراخی قبر تابع انشراح صدر و عدم آن است.‏

‏از حضرت صادق، علیه السلام، روایت شده که رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، بیرون رفتند در تشییع جنازه سعد در صورتی که تشییع کردند او را هفتاد هزار فرشته. پس رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، سر خود را به سوی آسمان بلند کرد پس از آن گفت: «آیا مثل سعد فشار داده می شود؟ راوی به امام علیه السلام عرض ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 109
‏می کند: «فدایت شوم برای ما نقل شده که سعد استخفاف به بول می کرد.» فرمود:‏

‏«معاذ الله! فقط یک درشتی و بدی در خلق او بود با اهل خانه اش.» انتهی.‏‎[5]‎‏ و تنگی و فشار و کدورت و ظلمتی که در قلب به واسطه حسد پیدا می شود در کمتر از اخلاق فاسده است. در هر حال، صاحب این خلق هم در دنیا معذب و مبتلاست، و هم در قبر در فشار و ظلمت است، و هم در آخرت گرفتار و بیچاره است. این ها مفاسد خود حسد است در صورتی که از او خلق فاسد دیگر یا عمل باطل فاسدی تولید نشود، و کم اتفاق افتد که آن، سبب فساد دیگر نشود، بلکه از او سیّئات اخلاقی و اعمال دیگری زاییده شود، مثل کبر در بعضی موارد، چنانچه گذشت، و غیبت و نمیمه و فحش و ایذا و غیر آن که هر یک از موبقات و مهلکات است.‏

‏پس، لازم است بر انسان عاقل که دامن همت به کمر زند و خود را از این ننگ و ایمان خود را از این آتش سوزان و آفت سخت نجات دهد، و خود را از این فشار فکر و تنگی قلب در این عالم، که خود یک عذابی است دائمی (مادام العمر)، و از فشارها و ظلمتهای قبر و عالم برزخ و غضب خداوند تعالی رهایی دهد. قدری تفکر کند که چیزی که این قدر مفاسد دارد لازم العلاج است، در صورتی که حسد تو برای محسود هم هیچ ضرری ندارد. از حسد تو نعمت او زایل نمی شود، بلکه برای او نفع دنیوی و اخروی هم دارد، زیرا که گرفتاری تو، که حسود و دشمن اویی، و عذاب و حزن تو برای او خود منفعتی است: می بیند خود متنعم است و تو از تنعم او معذبی، این خود نعمتی برای او می شود. اگر تو تنبه به این نعمت دومی نیز پیدا کنی، برای تو عذاب دیگر و فشار فکر دیگر می شود، و او را این عذاب نعمتی است، و همین طور، پس تو همیشه در رنج و غم و فشاری، و او در نعمت و فرح و انبساط است. و در آخرت نیز حسد تو برای او نفع بخشد، خصوصا اگر به غیبت و تهمت و سایر موذیات منجر شود که حسنات تو را به او دهند و تو بیچاره و مفلس شوی و او دارای نعمت و عظمت. اگر قدری در این امور تفکر کنی، البته خود را از این رذیله پاک می کنی و نفس را از این مهلکه نجات می دهی.‏

‏گمان مکن که رذایل نفسانی و اخلاق روحی ممکن الزوال نیست. این ها خیال خامی است که نفس امّاره و شیطان القا می کند، می خواهد تو را از سلوک راه آخرت و اصلاح نفس باز دارد. انسان تا در این دار تغیر و نشئه تبدل است، ممکن است در تمام اوصاف و اخلاق تغییر پیدا کند. و هر چه ملکات محکم هم باشد تا در این عالم ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 110
‏است قابل زوال است، منتها به حسب اختلاف شدت و ضعف، زحمت تصفیه تفاوت می کند. البته اول پیدایش صفتی در نفس با زحمت و ریاضت کمی او را می توان ازاله کرد، مثل نهال نورسی که ریشه ندوانیده باشد و متمکن در زمین نشده باشد، ولی بعد از آنکه آن صفت متمکن در نفس شد و از ملکات مستقره نفس گردید، زوالش ممکن است ولی زحمتش زیاد می شود، مثل درختی که کهنسال شده و ریشه کرده، زحمت کندنش زیادتر است. تو هر چه دیرتر در فکر قلع ریشه های مفاسد روحی افتی، ناچار زحمت و ریاضتت بیشتر گردد.‏

‏ای عزیز، اولا مگذار مفاسد اخلاقی یا عملی در مملکت ظاهر و باطنت وارد شود که این خیلی سهلتر است از آنکه بعد از ورود بخواهی اخراج آنها کنی، همان طور که دشمن را اگر نگذاری وارد سر حد مملکت گردد یا وارد قلعه شود آسانتر است دفع آمدن تا بعد از وارد شدن و برج و بارو را گرفتن در صدد دفع و اخراج برآیی. و اگر وارد شد، هر چه دیرتر در صدد دفع برآیی زحمتت زیاد می شود و قوه داخلی رو به نقصان می گذارد. شیخ جلیل ما و عارف بزرگوار، آقای شاه آبادی ‏‎[6]‎‏، روحی فداه، فرمودند که تا قوای جوانی و نشاط آن باقی است بهتر می توان قیام کرد در مقابل مفاسد اخلاقی و خوبتر می توان وظایف انسانیه را انجام داد. مگذارید این قوا از دست برود و روزگار پیری پیش آید که موفق شدن در آن حال مشکل است. و بر فرض موفق شدن، زحمت اصلاح خیلی زیاد است. پس، انسان عاقل که تفکر کرد در مفاسد چیزی، اگر وارد در آن نیست، گرد آن نمی گردد و خود را آلوده نمی کند.‏

‏و اگر خدای نخواسته وارد شد، هر چه زودتر در صدد اصلاح بر می آید و نمی گذارد ریشه کند. و اگر خدای نخواسته ریشه کرد، با هر زحمت و مشقتی است ریشه او را می کند که مبادا به ثمره برزخی و آخرتی برسد و میوه آن را بار دهد، که اگر با آن خلق فاسد از این عالم، که نشئه تبدلات هیولانی و تغیرات مادی است، منتقل شد، قلع آن از دست خود او خارج می شود و تا در آخرت یا برزخ یک خلق از اخلاق نفسانی بخواهد تبدیل شود هیهات است! در حدیث است از رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله و سلم، که هر یک از اهل بهشت و جهنّم مخلدند در آن به واسطه نیات خود‏‎[7]‎‏.‏

‏نیّات فاسده، که زاییده اخلاق رذیله است، ممکن نیست زائل شود مگر آنکه منشأ آن زائل گردد. در آن عالم ملکات به قدری با شدت و قوّت ظهور می کند که زوال آن یا ممکن نیست- آن وقت انسان مخلد است در جهنم- و اگر با فشارها و سختیها و آتش ها زائل شود، پس از قرنهای ربوبی شاید زائل شود. پس، ای عاقل چیزی را که ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 111
‏با یک ماه یا یک سال زحمت جزئی دنیایی با اختیار خود ممکن است اصلاح کرد و گرفتاری دنیا و آخرت را به آخر رساند، نگذار بماند و تو را هلاک کند.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 112

  • . امام صادق (ع) فرمود: آفت دین رشک بری و خودبینی و فخر فروشی است.» اصول کافی، ج 2، ص 307، «کتاب ایمان و کفر»، «باب حسد»، حدیث 5.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 306،« کتاب ایمان و کفر»،« باب حسد» حدیث 1.
  • . حدیث 2 پاورقی 15.
  • . «چه کسی است که جز به اجازه او نزدش شفاعت کند؟» (بقره- 255).
  • . و إنّ رسول الله صلی الله علیه و آله، خرج فی جنازة سعد و قد شیعه سبعون ألف ملک، فرفع رسول الله، صلی الله علیه و آله، رأسه إلی السماء ثم قال: مثل سعد یضمّ. قال: قلت: جعلت فداک، إنّا نحدّث أنّه کان یستخفّ بالبول. فقال، معاذ الله! إنّما کان من زعارة فی خلقه علی أهله. فروع کافی، ج 3، ص 236، «کتاب الجنائز»، «باب المسألة فی القبر و من یسأل و من لا یسأل»، حدیث 6.
  • . حدیث 1، پاورقی 51.
  • . امام صادق (ع) از پدرانش از امیر المؤمنین (ع) روایت می کند: کان رسول الله، صلّی الله علیه و آله، ذات یوم جالسا فی مسجده إذ دخل علیه رجل من الیهود ... قال الیهودیّ: فإن کان ربّک لا یظلم فکیف یخلد فی النّار ابد الابدین من لم یعصه الّا أیّاما معدودة؟ قال: یخلده علی نیّته. فمن علم الله نیّته أنّه لو بقی فی الدّنیا إلی انقضائها کان یعصی الله عزّ و جل، خلّده فی ناره علی نیّته، و نیّته فی ذلک شرّ من عمله. و کذلک یخلد من یخلد فی الجنّة بأنّه ینوی أنه لو بقی فی الدّنیا أیّامها لأطاع الله أبدا، و نیّته خیر من عمله. فبالنّیات یخلد أهل الجنّة فی الجنّة و أهل النّار فی النّار. پیغمبر اکرم (ص) روزی در مسجد خود نشسته بود که مردی یهودی بر او وارد شد ... (سؤالهائی کرد، یکی از آنها این بود که) گفت: اگر پروردگار تو ستم نمی کند، پس چگونه کسی را که جز چند روزی گناه نکرده است برای همیشه در آتش نگاه می دارد؟ پیغمبر پاسخ داد: او را به واسطه نیتش در آتش نیتش إلی الابد در آتش می دارد. و این نیّت او از عملش بدتر است. و این چنین است که هر کسی که در بهشت جاویدان جای دارد بدین سبب است که قصد دارد اگر هر روز بدنیا باقی ماند همواره فرمانبری خدا را نماید، و نیت او از عملش بهتر است. و به سبب نیتها اهل بهشت در بهشت، و اهل جهنم در آتش جاویدان می مانند ...» التوحید ص 398 و 399، «باب الاطفال»، حدیث 14.