الحدیث السادس

فصل در بیان تأثیر حظوظ دنیویه در قلب و مفاسد آن

‏فصل در بیان تأثیر حظوظ دنیویه در قلب و مفاسد آن ‏

‏بدان که نفس در هر حظی که از این عالم می برد در قلب اثری از آن واقع می شود که آن تأثر از ملک و طبیعت است و سبب تعلق آن است به دنیا. و التذاذات هر چه بیشتر باشد قلب از آن بیشتر تأثر پیدا می کند و تعلق و حبش بیشتر می گردد، تا آنکه تمام وجهه قلب به دنیا و زخارف آن گردد. و این منشأ مفاسد بسیاری است.‏

‏تمام خطاهای انسان و گرفتاری به معاصی و سیّآت برای همین محبت و علاقه است، چنانچه در حدیث کافی گذشت.‏‎[1]‎‏ و از مفاسد بسیار بزرگ آن، چنانچه حضرت شیخ عارف‏‎[2]‎‏ ما، روحی فداه،‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 123
‏می فرمودند، آن است که اگر محبت دنیا صورت قلب انسان گردد و انس به او شدید شود، در وقت مردن که برای او کشف شود که حق تعالی او را از محبوبش جدا می کند و ما بین او و مطلوباتش افتراق می اندازد با سخطناکی و بغض به او از دنیا برود. و این فرمایش کمر شکن باید انسان را خیلی بیدار کند که قلب خود را خیلی نگاه دارد. خدا نکند که انسان به ولینعمت خود و مالک الملوک حقیقی سخطناک باشد که صورت این غضب و دشمنی را جز خدای تعالی کسی نمی داند.‏

‏و نیز شیخ بزرگوار ما، دام ظله، از پدر بزرگوار خود نقل کردند که در اواخر عمر وحشتناک بود از برای محبتی که به یکی از پسرهای خود داشت. و پس از اشتغال چندی به ریاضت از آن علاقه راحت شد و خشنود گردید و به دار سرور انتقال پیدا کرد، رضوان الله علیه.‏

‏فی الکافی بإسناده عن طلحة بن زید، عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال:‏

‏مثل الدّنیا کمثل ماء البحر، کلّما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتّی یقتله.‏‎[3]‎‏ یعنی حضرت صادق، علیه السلام، فرمود: «مثل دنیا، مثل آب دریاست: هر چه تشنه از او بیاشامد، تشنگی را زیادتر کند تا بکشد او را.» محبت دنیا انسان را منتهی به هلاکت ابدی می کند و ماده تمام ابتلائات و سیّآت باطنی و ظاهری است.‏

‏و از جناب رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، منقول است که «درهم و دینار کسانی را که قبل از شما بودند کشتند، و کشنده شما هم آنهاست.‏‎[4]‎‏» فرضا که انسان مبتلای به معاصی دیگر نگردد- گرچه بعید بلکه محال عادی است- خود تعلق به دنیا و محبت به آن، اسباب گرفتاری است، بلکه میزان در طول کشیدن عالم قبر و برزخ همین تعلقات است. هر چه آنها کمتر باشد، برزخ و قبر انسان روشنتر و گشاده تر و مکث انسان در آن کمتر است، و لهذا برای اولیاء خدا بیشتر از سه روز- چنانچه در بعضی روایات است- عالم قبر نیست، آن هم برای همان علاقه طبیعی و تعلق جبلی است.‏

‏و از مفاسد حب دنیا و تعلق به آن این است که انسان را از مردن خائف کند. و این خوف، که از محبت دنیا و علاقه قلبی به آن پیدا شود، بسیار مذموم است، و غیر از خوف از مرجع است که از صفات مؤمنین است. و عمده سختی مردن همین فشار رفع تعلقات و خوف از خود مرگ است. جناب محقق بارع و مدقق بزرگ اسلام، سید عظیم الشأن داماد‏‎[5]‎‏، کرّم الله وجهه، در قبسات- که یکی از کتب کم نظیر است- در باب خود می فرماید: لا تخافنّک الموت، فإنّ مرارته فی خوفه.»‏‎[6]‎


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 124
‏«نترساند البته تو را مرگ، زیرا که تلخی آن در ترسناکی از اوست.» و از مفاسد بزرگ حب دنیا آن است که انسان را از ریاضات شرعیه و عبادات و مناسک باز دارد، و جنبه طبیعت را قوّت دهد و تعصی نماید طبیعت از اطاعت روح، و انقیاد آن را نکند و عزم انسانی را سست کند و اراده را ضعیف نماید، با اینکه یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه آن است که بدن و قوای طبیعیه و جنبه ملک تابع و منقاد روح گردد و اراده نفس در آنها کار کن شود و ملکوت نفس بر ملک غالب شود، و به طوری روح دارای سلطنت و قدرت و نفوذ امر شود که به مجرد اراده بدن را به هر کار بخواهد وادار کند، و از هر کار بخواهد باز دارد، ملک بدن و قوای ظاهره ملکیه تابع و مقهور و مسخر ملکوت گردد به نحوی که بی مشقت و تکلف هر کاری را بخواهد انجام دهد. و یکی از فضایل و اسرار عبادات شاقه و پر زحمت آن است که این مقصد از آنها بیشتر انجام گیرد، و انسان به واسطه آنها دارای عزم می شود و بر طبیعت غالب می آید و بر ملک چیره می شود. و اگر اراده تام و تمام شود و عزم قوی و محکم گردد، مثل ملک بدن و قوای ظاهره و باطنه آن مثل ملائکة الله شود که عصیان خدا نکنند، به هر چه آنها را امر فرماید اطاعت کنند، و از هر چه نهی فرماید منتهی شوند، بدون آنکه با تکلف و زحمت باشد. قوای ملک انسان هم اگر مسخر روح شد، تکلف و زحمت از میان برخیزد و به راحتی مبدل گردد، و اقالیم سبعه ملک تسلیم ملکوت شود و همه قوا عمال آن گردند.‏

‏و بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالم خیلی لازم است و کارکن است. میزان یکی از مراتب بهشت، که از بهترین بهشتهاست، اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذه و عزم قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود. در حدیث است که وقتی اهل بهشت در آن مستقر گردند، یک مرقومه از ساحت قدس الهی جلت عظمته صادر گردد برای آنها به این مضمون: «این کتاب از زنده پایدار جاویدان است به سوی زنده پایدار جاویدان. من چنانم که به هر چه بفرمایم بشو می شود، تو را نیز امروز چنان کردم که به هر چه امر کنی بشود می شود.»‏‎[7]‎‏ ملاحظه کن این چه مقامی و سلطنتی است، و این چه قدرتی است الهی که اراده او مظهر ارادة الله شود: معدومات را لباس وجود دهد. از تمام جنّات جسمانی این قدرت و نفوذ اراده بهتر و بالاتر است. و معلوم است این مرقومه عبث و جزاف رقم نشود. کسی که اراده اش تابع شهوات حیوانی باشد و عزمش مرده و خمود باشد به این مقام نرسد. کارهای حق تعالی از جزاف مبراست: در این عالم از روی نظام و‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 125
‏ترتیب اسباب و مسببات است، در آن عالم هم همین طور است. بلکه آن عالم الیق به نظام و اسباب و مسببات است. تمام نظام عالم آخرت از روی تناسبات و اسباب است: نفوذ اراده از این عالم باید تهیه شود- دنیا مزرعه آخرت و ماده همه نعم بهشتی و نقم جهنمی است.‏

‏پس، در هر یک از عبادات و مناسک شرعیه علاوه بر آنکه خودش دارای صورت اخروی ملکوتی است، که به آن تعمیر بهشت جسمانی و قصور آن تهیه غلمان و حوران شود- چنانچه مطابق برهان و احادیث است ‏‎[8]‎‏- همین طور در هر یک از عبادات اثری در نفس حاصل شود و کم کم تقویت اراده نفس کند و قدرت آن کامل گردد، و لهذا عبادات هر چه مشقت داشته باشد مرغوب است و أفضل الأعمال أحمزها.‏‎[9]‎‏ مثلا در زمستان سرد، شب از خواب ناز گذشتن و به عبادت حق تعالی قیام کردن روح را بر قوای بدن چیره می کند و اراده را قوی می کند. و این در اول امر اگر قدری مشکل و ناگوار باشد، کم کم پس از اقدام. زحمت کم می شود و اطاعت بدن از نفس زیاد می شود، چنانچه می بینیم اهل آن بدون تکلف و زحمت قیام می کنند. و اینکه ما تنبلی می کنیم و بر ما مشکل و شاق است، برای آن است که اقدام نمی کنیم، اگر چند مرتبه اقدام کنیم، کم کم زحمت مبدل به راحت می شود.‏

‏بلکه اهل آن، التذاذ از آن می برند بیشتر از آن التذاذی که ما از مشتهیات دنیایی می بریم، پس به اقدام نفس عادی می شود و الخیر عادة.‏

‏و این عبادت چندین ثمره دارد: یکی آنکه خود صورت عمل در آن عالم به قدری زیبا و جمیل است که نظیر آن در این عالم نیست و از تصور آن عاجزیم. و دیگر آنکه نفس صاحب عزم و اقتدار می شود، و این نتایج کثیره دارد که یکی از آنها را شنیدی. و دیگر آنکه انسان را کم کم مأنوس با ذکر و فکر و عبادت می کند. شاید مجاز به حقیقت نزدیک کند انسان را و توجه قلبی به مالک الملوک شود و محبت به جمال محبوب حقیقی پیدا شود و محبت قلب و تعلق آن از دنیا و آخرت کم گردد.‏

‏شاید اگر جذبه ربوبی پیدا شود و حالتی دست دهد، نکته حقیقی عبادت و سرّ واقعی تذکر و تفکر حاصل آید، و هر دو عالم از نظر افتد و جلوه دوست غبار دو بینی را از دل بزداید. و جز خدا کسی نمی داند که با همچو بنده ای خدا چه کرامت کند. و چنانچه در ریاضات شرعیه و عبادات و مناسک و ترک مشتهیات عزم قوّت گیرد و انسان صاحب عزم و اراده شود، در معاصی طبیعت غلبه کند و عزم و اراده انسان ناقص شود. چنانچه شمه ای از آن سابق ذکر شد.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 126

  • . ص 121.
  • . مراد مرحوم آیة الله شاه آبادی (ره) است. و حدیث 1، پاورقی 51.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 136،« کتاب ایمان و کفر»،« باب ذم الدنیا و الزهد فیها»، حدیث 24.
  • . قال رسول الله، صلی الله علیه و آله: انّ الدّینار و الدّرهم اهلکا من کان قبلکم و هما مهلکاکم. اصول کافی ج 2، ص 316، «کتاب ایمان و کفر»، «باب حب دنیا و الحرص علیها»، حدیث 6.
  • . حدیث 4، پاورقی 29.
  • . قبسات، ص 479.
  • . حدیث 2، پاورقی 19.
  • . حدیث 22، پاورقی 18.
  • . «برترین کارها سخت ترین آنهاست.» بحار الانوار ج 67، ص 191. «کتاب الایمان و الکفر» باب 53 ذیل حدیث 2.