الحدیث السابع

فصل در بیان مذمت افراط [در] غضب

‏فصل در بیان مذمت افراط [در]‏ ‏غضب ‏

‏چنانچه حال تفریط و نقص از اعتدال از صفات رذیله و موجب مفاسد بسیاری است، که شمه ای از آن را شنیدی، همین طور حد افراط و تجاوز از حد اعتدال نیز از رذایل اخلاقی و موجب فسادهای بیشمار است. کفایت می کند در فساد آن حدیث شریف کافی: عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: قال رسول الله، صلّی الله علیه و آله: الغضب یفسد الإیمان کما یفسد الخلّ العسل.»‏‎[1]‎‏ یعنی «از حضرت صادق، علیه السلام، منقول است که فرمود: رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، فرمود: غضب فاسد کند ایمان را، چنانچه فاسد کند سرکه عسل را.»‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 135
‏چه بسا باشد که انسان غضب کند و از شدت آن از دین خدا برگردد و نور ایمان را خاموش کند و ظلمت غضب و آتش آن، عقاید حقه را بسوزاند، بلکه کفر جحودی پیدا کند و او را به هلاکت ابدی رساند، و در وقتی تنبه پیدا کند که پشیمانی سودی ندارد. و تواند بود که همین آتش غضب که در قلب بروز کند- و آن «جمره شیطان» است، چنانچه حضرت باقر العلوم، علیه السلام، فرماید: إنّ هذا الغضب جمرة من الشّیطان توقد فی قلب ابن آدم.‏‎[2]‎‏ یعنی «همانا این غضب برقه آتشی است از شیطان که افروخته شود در قلب پسر آدم.»- صورتش در آن عالم صورت آتش غضب الهی باشد. چنانچه حضرت باقر العلوم، علیه السلام، فرماید در حدیث شریف کافی: مکتوب فی التّوراة فیما ناجی الله، عزّ و جلّ، به موسی: یا موسی، أمسک غضبک عمّن ملّکتک علیه أکفّ عنک غضبی.‏‎[3]‎‏ یعنی «در تورات نوشته است، در ضمن اسراری که خدای تعالی به موسی فرمود: «ای موسی، نگاه دار غضب خود را از کسی که تو را مسلط نمودم بر او، تا آنکه نگه دارم از تو غضب خودم را.» و بدان که هیچ آتشی از آتش غضب الهی دردناکتر نیست. چنانچه در حدیث وارد است که از حضرت عیسی بن مریم، علیهما السلام، حواریین او سؤال کردند: «چه چیز از همه اشیا سختتر است فرمود سختترین اشیا غضب خداست.» گفتند: به چه چیز حفظ کنیم خود را از آن؟ فرمود: «به آنکه غضب نکنید.»‏‎[4]‎‏ پس، معلوم شد که غضب خدا از هر چیز سخت تر و شدیدتر است و آتش غضبش سوزنده تر است، و صورت غضب در این عالم صورت آتش غضب خداست در آن عالم. و چنانچه خود غضب از قلب بروز کند، شاید آتش غضب الهی، که مبدأ آن، غضب و سایر رذایل قلبیه است، از باطن قلب بروز کند و بر ظاهر سرایت کند و از مدارک ظاهره انسان، از قبیل چشم و گوش و زبان و غیر این ها، شعله های سخت دردناکش بیرون آید. بلکه خود این مدارک ابوابی است که به جانب آن جهنم گشاده شود، و آتش جهنم اعمال و دوزخ جسمانی آثار بر ظاهر بدن انسان احاطه کند و رو به باطن رود. پس، انسان بین این دو جهنم، که یکی از باطن قلب بروز کرده و نایره و شعله اش از طریق ام الدماغ به ملک بدن وارد گردد، و دیگری صورت قبایح اعمال و تجسم افعال است و از ظاهر رو به باطن تصاعد کند، در فشار و عذاب است. و خدای تبارک و تعالی می داند که این چه فشاری و چه ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 136
‏زحمتی است غیر از سوختن و گداختن. تو گمان می کنی احاطه جهنم مثل این احاطه هاست که تو تصور می کنی؟ احاطه اینجا فقط به سطح ظاهر است، ولی احاطه آنجا به ظاهر و باطن و به سطوح و اعماق است. و اگر خدای نخواسته صورت غضب در انسان ملکه راسخه گردد که فصل اخیرش صورت غضب گردد، مصیبت افزون شود، و صورت برزخ و قیامت صورت سبع است- آن هم سبعی که در این عالم نظیر ندارد، زیرا که سبعیّت انسان را در این حال مقایسه با هیچیک از حیوانات نتوان کرد: همان طور که در جانب کمال احدی از موجودات همتراز وی این اعجوبه دهر نیست، در جانب نقص و اتصاف به صفات رذیله و ملکات خسیسه نیز با او هیچیک از موجودات در میزان مقایسه نیاید. أولئک کالأنعام بل هم أضلّ‏‎[5]‎‏ در شأن او وارد شده، فهی کالحجارة أو أشدّ قسوة‏‎[6]‎‏ درباره قلوب قاسیه بشر نازل گردیده است.‏

‏این ها که شنیدی شمه ای است از فساد این نایره سوزناک غضب در صورتی که از آن معاصی و مفاسد دیگر بروز نکند- و خود آتش درونی ظلمانی در باطن درهم پیچیده و محبوس شود و مختنق شده اطفاء نور ایمان کند، چنانچه شعله مختنق به هم پیچیده و با دودهای ظلمانی ملتوی شده نور را منطفی و خاموش نماید- ولی خیلی بعید است، بلکه عادتا از جمله ممتنعات است، که در حال شدت غضب و اشتعال نایره آن، انسان از سایر معاصی بلکه موبقات و مهلکات نجات پیدا کند.‏

‏چه بسا به واسطه غضب یک دقیقه و شدت اشتعال این جمره ملعونه شیطانی انسان به پرتگاههای نیستی و هلاکت افتد: سبّ انبیا و مقدسات، نعوذ بالله، کند، قتل نفس مظلومه کند و هتک حرمات نماید، و دنیا و آخرت خود را به باد فنا دهد. چنانچه در حدیث شریف کافی است: عن أبی عبد الله، علیه السّلام، فی حدیث کان أبی یقول: أیّ شی ء أشدّ من الغضب؟ إنّ الرّجل لیغضب فیقتل النّفس الّتی حرّم الله و یقذف المحصنة.‏‎[7]‎‏ یعنی «حضرت صادق، علیه السلام، فرمود که پدرم می فرمود: «چه چیز شدیدتر است از غضب؟ همانا مرد غضب می کند، پس قتل نفسی را که خدا حرام کرده می کند، و افترا به زن محصنه می زند.» و بیشتر فتنه های بزرگ و کارهای فجیع در اثر غضب و اشتعال آن واقع شده.‏

‏انسان در حال سلامت نفس باید خیلی خوفناک باشد از حال غضبناکی خود. و اگر دارای این آتش سوزان است، در وقتی که حالت سکونت از برای نفس است در صدد علاج برآید و با تفکر در مبادی آن و مفاسد آن در حال اشتداد و آثار و مفاسد آن ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 137
‏در آخر امر بلکه خود را نجات دهد. فکر کند قوه ای را که خدای تعالی برای حفظ نظام عالم و بقای نوع و شخص و ترتیب نظام عایله و تمشیت بنی الانسان و حفظ حدود و حقوق مرحمت فرموده، و در سایه آن باید نظام ظاهر و باطن و عالم غیب و شهادت اصلاح شود، اگر انسان در خلاف آن و بر ضد مطلوبات حق تعالی و خلاف مقاصد الهی صرف کند، چه قدر خیانت کرده و مستحق چه ملامتها و عقوبتهایی است. و چقدر ظلوم و جهول‏‎[8]‎‏ است که رد امانت حق تعالی را نکرده، سهل است، او را صرف در راه عداوت و تحصیل غضب او کرده. معلوم است چنین شخصی امان از غضب الهی ندارد. پس از آن، تفکر کند در مفاسد اخلاقی و اعمالی که از غضب تولید شود، و آثار این خلق ناهنجار است که هر یک ممکن است انسان را تا ابد مبتلا کند: در دنیا گرفتار زحمت و بلیه نماید، و در آخرت گرفتار عذاب و عقاب.‏

‏اما مفاسد اخلاقی، مثل کینه بندگان خدا که از این خلق زاییده شود، بلکه گاهی منتهی شود به کینه انبیا و اولیا، بلکه کینه ذات مقدس واجب الوجود و ولی النعم! و معلوم است قباحت و فساد آن چه قدر عظیم است. پناه می برم به خدای تعالی از شر نفس سرکش که اگر عنانش لحظه ای گسیخته شود، انسان را به خاک مذلت می نشاند و به هلاکت ابد می کشاند. و مثل حسد، که شمه ای از فضایح آن را در سابق شنیدی در شرح حدیث پنجم، و غیر از این ها از مفاسد دیگر.‏

‏و اما مفاسد اعمالی، پس محصور نیست. شاید در آن حال رده ای گوید، یا سب انبیا و اولیا، نعوذ بالله، کند، یا هتک حرمات الهیه و خرق نوامیس محترمه نماید، یا قتل نفوس زکیّه کند، یا خانمان بیچاره ای را به خاک مذلت نشاند و نظام عایله ای را مختل کند، و کشف اسرار و هتک استار نماید، و دیگر از مفاسد بیشمار که در حال فوران این آتش ایمانسوز خانمان خراب کن انسان به آن مبتلا شود. پس این خلق را می توان گفت ام امراض نفسانیه و کلید هر شرّ است، و در مقابل آن کظم غیظ و فرو نشاندن نایره غضب، جوامع کلم و نقطه تمرکز محاسن و مجمع کرامات است. چنانچه در حدیث شریف کافی وارد است:‏

‏عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، بإسناده عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال سمعت أبی یقول: أتی رسول الله رجل بدویّ، فقال: إنّی أسکن البادیة، فعلّمنی جوامع الکلام. فقال: آمرک أن لا تغضب، فأعاد علیه الأعرابیّ ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 138
‏المسألة ثلاث مرّات، حتّی رجع الرّجل إلی نفسه، فقال: لا أسأل عن شی ءٍ بعد هذا، ما أمرنی رسول الله إلّا بالخیر. قال و کان أبی یقول: أیّ شی ءٍ أشدّ من الغضب؟ إنّ الرّجل لیغضب فیقتل النّفس الّتی حرّم الله و یقذف المحصنة.‏‎[9]‎‏ یعنی «حضرت صادق، علیه السلام، فرماید شنیدم پدرم می فرمود مرد بیابان نشینی خدمت رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، آمد، عرض کرد: «من ساکن بادیه هستم، تعلیم فرما مرا جوامع کلم را،» (یعنی چیزی که کم لفظ و دارای معانی بسیار باشد.) پس رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، فرمود: «من امر می کنم تو را که غضب نکنی.» پس شخص اعرابی پرسش خود را سه مرتبه تکرار کرد تا آنکه رجوع به نفس خود کرد و گفت بعد از این سؤال نمی کنم از چیزی، رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، امر نمی کند مرا مگر به خیر.» حضرت صادق، علیه السلام، فرماید: «پدرم می فرمود: «چه چیز سخت تر از غضب است؟ همانا مرد غضب می کند پس می کشد کسی را که خداوند خون آن را حرام کرده و افترا به محصنه می بندد.» پس از آنکه انسان عاقل در حال سکونت نفس و خاموشی غضب ملاحظه مفاسد آن و مصالح کظم غیظ را نمود، لازم است بر خود حتم کند که با هر قیمتی است و با هر رنجی و زحمتی ممکن است این آتش سوزان و نایره فروزان را از قلب خود فرو نشاند و دل خود را از ظلمت و کدورت آن صافی نماید. و این با قدری اقدام و بر خلاف نفس و خواهش آن رفتار نمودن و تدبر نمودن در عواقب امر و نصیحت نمودن نفس کاری است بس ممکن. چنانچه تمام اخلاق فاسده ملکات زشت را می توان از ساحت نفس خارج کرد، و جمیع محاسن و ملکات حسنه را می توان در قلب وارد کرد و روح را با آن متحلی نمود.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 139

  • . اصول کافی، ج 2، ص 302،« کتاب ایمان و کفر»، باب غضب»، حدیث 1.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 304 و 305،« کتاب ایمان و کفر»،« باب غضب»، حدیث 12.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 303،« کتاب ایمان و کفر»،« باب غضب»، حدیث 7.
  • . عن أبی عبد الله (ع) قال: قال الحواریّون لعیسی (ع): أیّ الأشیاء أشدّ؟ قال: أشدّ الأشیاء غضب الله عزّ و جلّ، قالوا: بما نتقی غضب الله؟ قال: بان لا تغضبوا. وسائل الشیعة، ج 11، ص 289، «ابواب جهاد نفس»، «باب 53» حدیث 15.
  • . «آنان چون چهار پایان اند، بلکه گمراهترند.» (اعراف- 179).
  • . (پس از آن دلهایتان سخت شد) «پس چون سنگ با سخت تر بود.» (بقره- 74).
  • . اصول کافی، ج 2، ص 303،« کتاب ایمان و کفر»،« باب غضب»، حدیث 4.
  • . اشاره است به آیه 72 از سوره «احزاب»: إنّا عَرَضْنا الامانَةَ عَلَی السَّمواتِ و الارضِ و الجِبالِ فَابَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَها و أَشْفَقْنَ منها وَ حَمَلَها الإنْسانُ انَّهُ کانَ ظَلوماً جَهولًا.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 303« کتاب ایمان و کفر»،« باب غضب»، حدیث 4.