فصل در معنی فطرت است
بدان که مقصود از فطرت الله، که خدای تعالی مردم را بر آن مفطور فرموده، حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده، که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت خمیره آنها بر آن مخمّر شده است. و فطرتهای الهی، چنانچه پس از این معلوم شود، از الطافی است که خدای تعالی به آن اختصاص داده بنی الانسان را از بین جمیع مخلوقات، و دیگر موجودات یا اصلا دارای این گونه فطرتهایی که ذکر می شود نیستند، یا ناقص اند و حظ کمی از آن دارند.
و باید دانست که گرچه در این حدیث شریف و بعضی از احادیث دیگر «فطرت» را تفسیر به «توحید» فرمودند، ولی این از قبیل بیان مصداق است، یا تفسیر به اشرف اجزاء شی ء است، چنانچه نوعا تفاسیر وارده از اهل عصمت، سلام الله علیهم، از این قبیل است، و در هر وقت به مناسبت مقامی مصداقی مثلا ذکر شده و جاهل گمان تعارض کند. و دلیل بر آنکه در این مورد چنین است، آن است که در آیه شریفه «دین» را عبارت از فطرت الله دانسته، و دین شامل توحید و دیگر معارف شود. و در «صحیحه» عبد الله بن سنان تفسیر به «اسلام» شده. و در «حسنه» زراره تفسیر به «معرفت» شده. و در حدیث معروف کلّ مولود یولد علی الفطرة. در مقابل «تهوّد» و «تنصّر» و «تمجّس» ذکر شده. و نیز حضرت ابی جعفر، علیه السلام، حدیث «فطرت» را در همین حسنه زراره به «معرفت» تفسیر فرموده است. پس، از این جمله معلوم شد که «فطرت» اختصاص به توحید ندارد، بلکه جمیع معارف حقه از اموری است که حقّ، تعالی شأنه، مفطور فرموده بندگان را بر آن.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 180