الحدیث الثالث عشر

فصل در فرق بین تفویض و توکل و ثقه

‏فصل در فرق بین تفویض و توکل و ثقه ‏

‏بدان که «تفویض» نیز غیر از توکل است، چنانچه «ثقه» غیر از هر دو است. و از این جهت آنها را در مقامات سالکان جداگانه شمرده اند. خواجه فرماید:‏

‏التّفویض ألطف إشارة و أوسع معنی من التوکّل. ثمّ قال: التّوکّل شعبة منه.‏‎[1]‎‏ یعنی «تفویض» لطیفتر و دقیقتر از توکل است، زیرا که تفویض آن است که بنده حول و قوت را از خود نبیند و در تمام امور خود را بی تصرف داند و حق را متصرف، و اما در توکل چنان نیست، زیرا که متوکل حق را قائم مقام خود کند در تصرف و جلب خیر و صلاح.‏

‏و اما [تفویض ] اوسع است و توکل شعبه ای است از آن، زیرا که توکل در مصالح است، به خلاف تفویض که در مطلق امور است. و نیز توکل نمی باشد مگر بعد از وقوع سبب موجب توکل، یعنی امری که در آن توکل می کند بنده بر خدا، مثل توکل پیغمبر، صلّی الله علیه و آله، و اصحابش در حفظ از مشرکین وقتی که گفته شد به آنها:‏‏ إنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ ایماناً و قالُوا حَسْبُنَا الله و نِعْمَ الْوَکیلُ.‏‎[2]‎‏ و اما تفویض قبل از وقوع سبب است، چنانچه در دعای مروی از رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، است: اللهمّ إنّی أسلمت نفسی إلیک و ألجأت ظهری إلیک و فوّضت أمری إلیک.‏‎[3]‎‏ و گاهی بعد از وقوع سبب است، مثل تفویض مؤمن آل فرعون. اینکه ذکر کردم محصّل ترجمه شرح عارف معروف، عبد الرّزاق کاشانی،‏‎[4]‎‏ است از کلام جناب عارف کامل، خواجه عبد الله ‏‎[5]‎‏، با‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 218
‏مختصر تفاوت و اختصار‏‎[6]‎‏. و کلام خواجه نیز دلالت بر آن دارد.‏

‏لیکن در بودن توکل شعبه ای از تفویض نظر است، و در اعم شمردن تفویض را از توکل مسامحه واضحه است. و نیز دلیلی نیست بر آنکه توکل فقط بعد از وقوع سبب است، بلکه در هر دو مورد جای توکل هست. و اما در حدیث شریف که فرمود: فتوکّل علی الله بتفویض ذلک إلیه. تواند بود که چون توکل نیست مگر با رؤیت تصرف خویش، لهذا برای خود وکیل اتخاذ نموده در امری که راجع به خود می داند، حضرت خواسته است او را ترقی دهد از مقام توکل به تفویض، و به او بفهماند که حق تعالی قائم مقام تو نیست در تصرف، بلکه خود متصرف ملک خویش و مالک مملکت خود است. خواجه نیز در منازل السائرین، در درجه ثالثه توکل، تنبه به این معنی داده.‏‎[7]‎‏ و امّا «ثقه» نیز غیر از توکل و تفویض است، چنانچه خواجه فرموده: الثّقة سواد عین التوکّل و نقطة دائرة التّفویض و سویداء قلب التّسلیم.‏‎[8]‎‏ یعنی مقامات ثلاثه بدون آن حاصل نشود. بلکه روح آن مقامات ثقه به خدای تعالی است، و تابنده وثوق به حق تعالی نداشته باشد دارای آنها نشود. پس، معلوم شد نکته آنکه حضرت پس از توکل و تفویض فرمودند: ثق به فیها و فی غیرها.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 219

  • . منازل السائرین ص 34. قسم البدایات، باب" تفویض".
  • . " همانا مردمی علیه شما گرد آمده اند از آنها بترسید پس این بر ایمانشان افزود و گفتند خدا ما را بس است و او چه نیکو تکیه گاهی است." (آل عمران- 173)
  • . " خدایا من نفس خود را تسلیم تو کردم و به تو تکیه کردم و کار خویش را به تو واگذار کردم"
  • . ملا عبد الرزاق بن جمال (جلال) الدین اسحاق کاشانی سمرقندی مکنی به أبو الغنائم و ملقب به" کمال الدین" از مشاهیر عارفان قرن هشتم هجری و از شارحان بزرگ فصوص می باشد. وی در سال 730 یا 735 وفات کرده است از آثار اوست: اصطلاحات الصوفیة، تأویل الآیات یا تأویل القرآن، شرح فصوص الحکم، شرح منازل السائرین.
  • . حدیث 12، پاورقی 2.
  • . شرح منازل السائرین ص 78. در باب معاملات، باب« تفویض».
  • . منازل السائرین. ص 34. قسم سوم. در باب معاملات، باب« توکل».
  • . «ثقه» مردمک چشم «توکل» و مرکز دایره «تفویض» و کانون دل «تسلیم» است. منازل السائرین ص 35. «قسم البدایات»، «باب ثقه».