الحدیث الرابع عشر

فصل در فرق بین رجا و غرور است

‏فصل در فرق بین رجا و غرور است ‏

‏ولی ای عزیز ملتفت باش که «رجا» را از «غرور» تمیز دهی. ممکن است اهل غرور باشی و گمان کنی اهل رجا هستی. و تمیز آن از مبادی آن سهل است: ببین این حالتی که در تو پیدا شده و بدان خود را راجی می دانی از تهاون به اوامر حق و کوچک شمردن حق و اوامر او پیدا شده، یا از اعتقاد به سعه رحمت و عظمت آن ذات مقدس؟ و اگر تمیز آن نیز مشکل است، از آثار می توان تمیز داد: اگر عظمت حق در دل باشد و قلب مؤمن به احاطه رحمت و عطای آن ذات مقدس باشد، قیام به اطاعت و عبودیت می کند، چون تعظیم و عبادت عظیم و منعم از فطریات است و تخلف ناپذیر است، پس اگر با قیام به وظایف عبودیت وجد و جهد در طاعت و عبادت، اعتماد به اعمال خود نداشته باشی و آنها را به چیزی نشمری و امید به رحمت حق و فضل و عطای او داشته باشی و خود را به واسطه اعمال خود مستوجب هر ذمّ و لوم و سخط و غضب بدانی و تکیه گاه تو رحمت وجود جواد علی الاطلاق باشد، دارای مقام «رجا» هستی، و شکر خدای تبارک و تعالی کن و از ذات مقدس ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 227
‏بخواه که آن را در قلب تو محکم کند و مقام بالاتر از آن را به تو عنایت فرماید. و اگر خدای نخواسته متهاون به اوامر حق بودی و بی اهمیت و ناچیز شمردی فرموده های ذات اقدس را، بدان که آن غرور است که در دل تو پیدا شده از مکائد شیطان و نفس اماره تو. اگر ایمان به سعه رحمت و عظمت داشتی، اثری از آن نمایان بود در تو.‏

‏مدعی که عملش مخالف با دعوایش باشد خود مکذّب خود است. شاهد بر این کلام در احادیث معتبره بسیار است:‏

‏کافی بإسناده عن ابن أبی نجران، عمّن ذکره، عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال قلت له: قوم یعملون بالمعاصی و یقولون نرجو! فلا یزالون کذلک حتّی یأتیهم الموت. فقال: هؤلاء قوم یترجّحون فی الأمانیّ. کذبوا، لیسو براجین. إنّ من رجا شیئا طلبه، و من خاف من شی ء هرب منه.‏‎[1]‎‏ راوی گوید: «گفتم به حضرت صادق، علیه السلام، یک دسته از مردم اند که به جای می آورند معصیتها را و گویند ما امیدواریم و همیشه چنین هستند تا بیاید آنها را مرگ. فرمود: «آنها قومی هستند مایل شده اند از اعتدال به آرزوهای بیجا. دروغ همی گویند، راجی نیستند. همانا کسی که امید داشته باشد چیزی را، طلب نماید، و کسی که ترسناک باشد از چیزی، فرار کند از آن.» و قریب به این مضمون روایت دیگر است در کافی شریف:‏

‏و بإسناده عن الحسین بن أبی سارة قال سمعت أبا عبد الله، علیه السّلام، یقول: لا یکون المؤمن مؤمنا حتّی یکون خائفا راجیا. و لا یکون خائفا راجیا حتّی یکون عاملا لما یخاف و یرجو.‏‎[2]‎‏ راوی گوید: «شنیدم حضرت صادق، علیه السلام، می فرمود: «نمی باشد مؤمن مؤمن مگر آنکه ترسناک و امیدوار باشد. و نمی باشد ترسناک و امیدوار تا اینکه به جا آورد آنچه را که می ترسد و امیدوار است.» و بعضیها گفته اند مثل کسی که عمل نکند و انتظار و رجا داشته باشد، مثل کسی است که بی مهیا کردن اسباب به امید مسبّب نشیند‏‎[3]‎‏. مثل زارعی که یا بدون افشاندن تخم یا بی مراقبت نمودن از زمین و آبیاری نمودن و بدون رفع موانع بنشیند به انتظار زراعت. این را نتوان گفت رجا دارد، بلکه حمق دارد و ابله است. و مثل کسی که اصلاح اخلاق نکرده یا از معاصی اجتناب نکرده اعمالی کند، مثل کسی است که بذر را در شوره زار کشت ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 228
‏کند، البته چنین زرعی نتیجه مطلوبه ندهد. پس رجاء محبوب و مستحسن آن است که انسان تمام اسبابی که تحت تصرف اوست و حق تعالی به عنایت کامله خود به او قدرت عنایت کرده و هدایت به طرق صلاح و فساد فرموده و امر به تهیه آنها نموده ایجاد کند، پس از آن به انتظار و امید آن باشد که حق تعالی به عنایات سابقه خود اسبابی که در تحت اختیار او نیست فراهم فرماید و رفع موانع و مفسدات را بنماید.‏

‏پس، بنده اگر زمین دل را از خارهای اخلاق فاسده و سنگ و شوره های معاصی پاک نمود و بذر اعمال را در او کشت و به آب صافی علم نافع و ایمان خالص آن را آبیاری کرد و از مفسدات و موانع، مثل عجب و ریا و امثال آنها که به منزله علفهایی است که مانع از سبز شدن زراعت است، خالص نمود، پس از آن به انتظار فضل خدا نشست که حق تعالی او را ثابت نگه دارد و عاقبت او را ختم به خیر فرماید، این رجاء مستحسن است چنانچه حق تعالی فرماید:‏‏ إنَّ الّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَروُا و جاهَدُوا فی سَبیلِ الله اوُلئکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ الله ‏‎[4]‎‏ «آنان که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و جهاد در راه خدا نمودند، آنها امیدوار رحمت خداوندند.»‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 229

  • . اصول کافی ج 2، ص 68،« کتاب ایمان و کفر»،« باب خوف و رجاء»، حدیث 5.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 71،« کتاب ایمان و کفر»،« باب خوف و رجاء»، حدیث 11.
  • . احیاء علوم الدین، ج 4، ص 139،« کتاب خوف و رجاء»، بحث« حقیقت رجاء».
  • . ( بقره- 218).