الحدیث السادس عشر

فصل در معنای صبر و در بیان آنکه صبر نتیجه حریت از قید نفس است

‏فصل در معنای صبر و در بیان آنکه صبر نتیجه حریت از قید نفس است ‏

‏از نتایج بزرگ و ثمرات عظیمه این حریت و خروج از عبودیت نفس، صبر در‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 259
‏بلیّات و نوائب است. و بر ذمه ماست که بیان معنای «صبر» را مجملا و اقسام و ثمرات آن و ارتباط آن را به حریت بنماییم.‏

‏«صبر» را چنانچه محقق طایفه حقه و مدقق فرقه محقّه، کامل در علم و عمل، نصیر الدین طوسی ‏‎[1]‎‏، قدّسه الله نفسه القدوسی، تعریف نمودند، عبارت از «نگاهداری نفس است از بیتابی نزد مکروه.‏‎[2]‎‏» و عارف محقق مشهور در منازل السائرین فرماید: «صبر نگاهداری نفس است از شکایت بر جزع مستور»- انتهی.‏‎[3]‎‏ و بدان که صبر را از مقامات متوسطین محسوب داشتند، زیرا مادامی که نفس مصیبات و بلیّات را مکروه شمارد و آن را جزع باطنی از آنها باشد، مقام معرفتش ناقص است، چنانچه مقام رضای به قضا و خشنودی از توجه بلیّات مقام شامختری است، گرچه آن را نیز از مقامات متوسّطین محسوب نماییم. و همین طور صبر در معاصی و بر طاعات نیز از نقصان معرفت به اسرار عبادات و صور معاصی و طاعات است، زیرا که اگر کسی حقیقت عبادت را بفهمد و به صور برزخیه بهیه آن ایمان داشته باشد، و همین طور به صور برزخیه موحشه معاصی مؤمن باشد، صبر در این مقامات برای او معنی ندارد، بلکه مطلب منعکس می شود: اگر برای او خوشی و راحتی پیش آمد کند یا کارش منجر به ترک عبادتی یا فعل معصیتی شود، آنها نزد او مکروه افتد و جزع باطنی او بیشتر باشد از جزع اهل صبر در بلیّات و مصیبات. از جناب عبد صالح عارف به وظایف عبودیت، صاحب مقامات و کرامات، علی بن طاووس‏‎[4]‎‏، قدّس الله نفسه، منقول است که روز اوّل تکلیف خود را جشن می گرفته و سور و سرور می کرده و عید محسوب می کرده، برای آنکه خدای تبارک و تعالی او را در آن روز مفتخر فرموده به اذن در فعل طاعات.‏‎[5]‎‏ آیا برای این روح لطیف باید فعل طاعات را صبر در مکروهات کامنه در باطن به شمار آورد؟ ماها کجا هستیم و این بندگان فرمانبر حق کجا. ما باز گمان می کنیم حق تعالی تحمیل به ما فرموده و تکالیف را زحمت و کلفت می دانیم. اگر یکی از ما هم زحمت کشد و در اوّل وقت فریضه را به جا آورد، می گوید که انسان باید این کار را بکند زودتر خود را راحت کنیم! همه بدبختیهای ما از جهل و نادانی است و نقصان و فقدان ایمان است.‏

‏در هر حال، بحقیقت صبر [نگاهداری نفس از شکایت بر]‏ ‏جزع کامن است.‏

‏و آنچه درباره ائمه هدی یا انبیاء عظام وارد شده که توصیف شدند به صبر، تواند که ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 260
‏صبر بر آلام جسمانیه بوده که به مقتضای طبایع بشریه باعث تأثر است، یا صبر بر فراق محبوب بوده که از مقامات بزرگ محبین است، و پس از این ذکری از آن می شود، و الا صبر بر طاعات و معاصی و بلیّات غیر آنچه ذکر شد درباره آنها، بلکه شیعیان آنها، معنی ندارد.‏

‏عارف معروف، کمال الدین عبد الرزاق کاشانی،‏‎[6]‎‏ در شرح منازل گوید:‏

‏«مراد شیخ که فرماید صبر خودداری از شکایت است، شکایت به مخلوق است، و الا شکایت به حق تعالی و اظهار جزع در درگاه قدس او با صبر منافات ندارد، چنانچه حضرت ایوب عرض شکوی به حق نمود: أنی مسّنی الشّیطان بنصب و عذاب‏‎[7]‎‏ با آنکه حق تعالی او را مدح فرماید: بقوله:‏‏ أنّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إنَّهُ أوّابٌ.‏‎[8]‎‏ و حضرت یعقوب عرض می کند: إنّما أشکو بثّی و حزنی إلی الله‏‎[9]‎‏ با آنکه او از صابران بود. بلکه ترک شکایت به سوی حق اظهار تجلّد و ظهور به دعوی است.»- انتهی ‏‎[10]‎‏.‏

‏از سیره انبیاء عظام و حضرات ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، نیز چنان ظاهر می شود که با آنکه مقامات آنها بالاتر از صبر [و]‏ ‏رضا و تسلیم بوده، مع ذلک هیچ گاه از دعا و عجز و تضرع در درگاه معبود خودداری نمی کردند، و عرض حاجات خود را به حضرت حق تعالی می نمودند. و این مخالف با مقامات روحانیه نیست، بلکه تذکر حق و انس و خلوت با محبوب و اظهار عبودیت و ذلت در پیشگاه عظمت کامل مطلق غایت آمال عارفین و نتیجه سلوک سالکین است.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 261

  • . حدیث 15، پاورقی 32.
  • . اوصاف الاشراف ص 108 فصل 5، باب 3.
  • . منازل السائرین، ص 38 باب« الصبر».
  • . رضی الدین علی بن موسی بن جعفر (589- 664)، مشهور به «ابن طاووس»، از کمّلین علمای شیعه و عالم و عابد و زاهد و صاحب مقامات و کرامات و از نزدیکان حضرت حجّت (عج) در دوره غیبت صغری. او را کتب با ارزش در جمله علوم، بخصوص اخلاق و عبادات، است، از جمله: مهج الدعوات، اقبال، جمال الاسبوع، کشف المحجّة، الیقین، فلاح السائل.
  • . کشف المحجّة، ص 31، فصل 48.
  • . حدیث 13، پاورقی 13.
  • . «[پروردگارا] شیطان مرا معذب ساخته است.» (ص- 41).
  • . «ما ایّوب را بنده ای حلیم و خویشتندار یافتیم، چه نیکو بنده ای بود، رجوعش دائم به درگاه ما بود.» (ص- 44- 45).
  • . «شکایت غم و اندوه خویش به خدا می برم.» (یوسف- 87).
  • . شرح منازل السائرین ص 85، باب« صبر».