الحدیث السادس عشر

فصل در نتایج صبر است

‏فصل در نتایج صبر است ‏

‏بدان که از برای صبر نتایج بسیار است، که از جمله آنها ارتیاض و تربیت نفس است. اگر انسان مدتی در پیشامدهای ناگوار و بلیّات روزگار و در مشقت عبادات و مناسک و تلخی ترک لذات نفسانیه، به واسطه فرمان حضرت ولیّ النعم، صبر کند و تحمل مشاقّ را گر چه سخت و ناگوار باشد بنماید، کم کم نفس عادت می کند و مرتاض می شود و از چموشی بیرون می آید و سختی تحمل مشاقّ بر آن آسان ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 261
‏می شود، و از برای نفس ملکه راسخه نوریه پیدا می شود که به واسطه آن از مقام صبر ترقی می کند و به مقامات عالیه دیگر نایل می شود. بلکه صبر در معاصی منشأ تقوای نفس شود، و صبر در طاعات منشأ انس به حق گردد، و صبر در بلیّات منشأ رضا به قضای الهی شود. و این ها از مقامات بزرگ اهل ایمان، بلکه اهل عرفان، است. و در احادیث شریفه اهل بیت عصمت [ستایش ] بلیغ از صبر گردیده، چنانچه در کافی شریف سند به حضرت صادق- سلام الله علیه،- رساند:‏

‏قال: الصّبر من الإیمان بمنزلة الرّأس من الجسد، فإذا ذهب الرّأس، ذهب الجسد، و کذلک إذا ذهب الصّبر، ذهب الإیمان.‏‎[1]‎‏ فرمود: «صبر نسبت به ایمان به مثابه سر است نسبت به بدن. پس وقتی رفت سر، جسد برود، و همین طور وقتی که صبر رفت، ایمان برود.» و در حدیث دیگر سند به حضرت سجاد، علی بن الحسین، علیهما السلام، رساند، قال: الصّبر من الإیمان بمنزلة الرّأس من الجسد، و لا إیمان لمن لا صبر له.‏‎[2]‎‏ و احادیث بسیار در این باب است که ما پس از این به مناسبت به ذکر بعضی از آن می پردازیم.‏

‏صبر کلید ابواب سعادات و سر منشأ نجات از مهالک است. بلکه صبر بلیّات را بر انسان آسان می کند و مشکلات را سهل می نماید و عزم و اراده را قوّت می دهد و مملکت روح را مستقل می نماید. و جزع و بیتابی علاوه بر عاری که خود دارد و کاشف از ضعف نفس است، انسان را بی ثبات و اراده را ضعیف و عقل را سست می کند. جناب محقق خبیر خواجه نصیر، قدّس الله سرّه، فرماید: و هو (أی الصّبر) یمنع الباطن عن الاضطراب، و اللّسان عن الشّکایة، و الأعضاء عن الحرکات الغیر المعتادة.‏‎[3]‎‏ یعنی «صبر جلوگیری کند باطن را از بیتابی، و زبان را از شکایت، و اعضا را از کارهای خلاف عادت.» و بعکس انسان غیر صابر باطن و قلبش مضطرب و وحشتناک است و دلش لرزان و متزلزل است. و این خود بلیّه ای است فوق بلیّات و مصیبتی است بالاترین مصیبتها که سربار انسان می شود و راحتی را از انسان سلب می کند. اما صبر تخفیف می دهد مصیبت را، و قلب غالب می شود بر بلیّات و اراده قاهر می شود بر مصیبات وارده. و همین طور انسان غیر صابر و بی شکیب زبانش به شکایت پیش هر کس و ناکس باز شود، و این علاوه بر‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 262
‏رسوایی پیش مردم و معروفیت به سست عنصری و کم ثباتی و افتادن از نظر خلق، پیش ملائکة الله و در درگاه قدس ربوبیت از ارزش می افتد. بنده ای که نتواند یک مصیبت که از حق و محبوب مطلق به او می رسد تحمل کند، و انسانی که از ولی نعمت خود، که هزاران هزار نعمت دیده و همیشه مستغرق نعمتهای اوست، یک بلیّه دید زبان به شکایت پیش خلق گشود، چه ایمانی دارد و چه تسلیمی در مقام مقدس حق دارد؟ پس درست است که گفته شود کسی که صبر ندارد ایمان ندارد.‏

‏اگر تو به جناب ربوبی ایمان داشته باشی و مجاری امور را به ید قدرت کامله او بدانی و کسی را متصرف در امور ندانی، البته از پیشامدهای روزگار و از بلیّات وارده شکایت پیش غیر حقّ تعالی نکنی، بلکه آنها را به جان و دل بخری و شکر نعم حق کنی.‏

‏پس، آن اضطراب های باطنی و آن شکایتهای زبانی و آن حرکات زشت غیر معتاد اعضا همه شهادت دهند که ما از اهل ایمان نیستیم. تا نعمت در کار است، صورتا شکری می کنیم. و آن نیز مغزی ندارد، بلکه برای طمع ازدیاد است. وقتی که یک مصیبت پیشامده کرد، یا یک درد و مرضی رو آورد، شکایتها از حق تبارک و تعالی پیش خلق می بریم و زبان اعتراض و کنایه گویی را باز کرده پیش کس و ناکس شکوه ها می کنیم. کم کم این شکایتها و جزع و فزعها در نفس تخم بغض به حق و قضای الهی می کارد، و آن بتدریج سبز می شود و قوّت می گیرد تا آنکه ملکه می شود، بلکه خدای نخواسته صورت باطن ذات صورت [بغض ] به قضای حق و دشمنی ذات مقدس شود. آن وقت عنان از کف گسیخته شود و مهار اختیار از چنگ رها شود و انسان به هیچ وجه نتواند ضبط حال و خیال نماید و ظاهر و باطن رنگ دشمنی حق تعالی گیرد، و با یک پارچه بغض و عداوت مالک النّعم از این عالم منتقل گردد و به شقاوت ابدی و ظلمت همیشگی دچار شود. پناه می برم به خدا از بدی عاقبت و ایمان مستودع. پس، صحیح است که می فرماید وقتی که صبر برود ایمان می رود.‏

‏پس ای عزیز، مطلب بس مهم و راه خیلی خطرناک است. از جان و دل بکوش و در پیشامدهای دنیا صبر و بردباری را پیشه خود کن، و در مقابل بلیّات و مصیبات مردانه قیام [کن ]، و به نفس بفهمان که جزع و بیتابی علاوه بر آن که خود ننگی بزرگ است، برای رفع بلیّات و مصیبات فایده ای ندارد، و شکایت از قضای الهی و اراده نافذه حق پیش مخلوق ضعیف بی قدرت و قوّه مفید فایده نخواهد بود. چنانچه ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 263
‏اشاره به آن در حدیث شریف کافی فرماید:‏

‏محمّد بن یعقوب بإسناده عن سماعة بن مهران، عن أبی الحسن، علیه السّلام، قال: قال لی: ما حبسک عن الحجّ؟ قال قلت: جعلت فداک، وقع علیّ دین کثیر و ذهب مالی، و دینی الّذی قد لزمنی هو أعظم من ذهاب مالی، فلو لا أنّ رجلا من أصحابنا أخرجنی ما قدرت أن أخرج. فقال لی: إن تصبر تغتبط، و ألّا تصبر ینفذ الله مقادیره، راضیا کنت أم کارها.‏‎[4]‎‏ «سماعه گفت: فرمود أبو الحسن کاظم، علیه السلام، به من: «چه چیز مانع شد تورا از حج؟» گفت گفتم: «فدایت شوم، واقع شد بر من قرض بسیاری، و مالم رفته است، و قرضی که لازم شده بزرگتر است از رفتن مالم. اگر نبود مردی از رفقای ما که خارج کرد مرا، قدرت نداشتم که خارج شوم.» پس فرمود به من: «اگر صبر کنی، مورد غبطه شوی، و اگر صبر نکنی، اجرا می کند خدا تقدیرات خود را، خشنود باشی یا کراهت داشته باشی.» پس معلوم شد که جزع و بیتابی مفید فایده نیست، بلکه ضررهای بس هولناک دارد و هلاکتهای بس ایمانسوز در دنبال آن است، و صبر و بردباری خود دارای ثواب جزیل و اجر جمیل و صور بهیّه و تمثال شریف برزخی است، چنانچه در ذیل حدیث شریف که ما به شرح آن پرداختیم فرماید: و کذلک الصّبر یعقّب خیرا، فاصبروا و وطّنوا أنفسکم علی الصّبر توجروا. پس صبر را عاقبت خیر است در این عالم، چنانچه از تمثیل به حضرت یوسف، علیه السلام، معلوم می شود، و موجب اجر است در آخرت.‏

‏و در حدیث شریف کافی سند به أبو حمزه ثمالی، رحمه الله، رساند. قال:‏

‏قال أبو عبد الله علیه السّلام: من ابتلی من المؤمنین ببلاء فصبر علیه، کان له مثل اجر ألف شهید.‏‎[5]‎‏ «فرمود حضرت صادق، علیه السلام،: «کسی که مبتلا به بلیه ای شود و صبر کند، برای او اجر هزار شهید است.» و احادیث کثیره در این باب وارد است که ما بعضی آنها را در فصل بعد ذکر می کنیم. اما اینکه از برای صبر صورت بهیه برزخیه است، علاوه بر اینکه مطابق قسمی از برهان است، در احادیث شریفه نیز از آن ذکر شده است، چنانچه در کافی شریف سند به حضرت صادق، علیه السلام، رساند، قال: إذا دخل المؤمن [فی ]‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 264
‏قبره، کانت الصّلاة عن یمینه و الزّکاة عن یساره و البرّ مطلّ علیه و یتنحّی الصّبر ناحیة، فإذا دخل علیه الملکان اللّذان یلیان مساءلته، قال الصّبر للصّلاة و الزّکاة و البرّ: دونکم صاحبکم، فإن عجزتم عنه فأنا دونه.‏‎[6]‎‏ فرمود: «وقتی داخل شود مؤمن به قبرش، می باشد نماز از راست او و زکات از چپ او و نیکی و احسان مشرف بر او، و دور شود [صبر]‏ ‏بر طرفی. پس وقتی که داخل شوند بر او دو ملکی که کارگزار مسئلت از او هستند، گوید صبر به نماز و زکات و نیکویی: «بگیرید رفیق خود را. (یعنی همراهی کنید او را.) پس اگر شما از او عاجز [ید]، من او را می گیرم.»‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 265

  • . اصول کافی، ج 2، ص 87،« کتاب ایمان و کفر»،« باب صبر»، حدیث 2.
  • . امام سجاد (ع) فرمود: «نسبت صبر به ایمان همچون نسبت سر است به تن. و هر که صبر ندارد ایمان ندارد.» اصول کافی، ج 2، ص 89، «کتاب ایمان و کفر»، «باب صبر»، حدیث 4.
  • . اوصاف الاشراف ص 107، فصل 5، باب 3.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 90،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الصبر»، حدیث 1.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 92،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الصبر»، حدیث 17.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 90،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الصبر»، حدیث 8.