الحدیث السّابع عشر

فصل در تفسیر توبه نصوح

‏فصل در تفسیر توبه نصوح ‏

‏بدان که در تفسیر توبه «نصوح» اختلافاتی است، که ذکر آن مجملا در این مقام مناسب است. و ما در اینجا اکتفا می نماییم به ترجمه کلام محقق جلیل، شیخ بهائی، قدّس الله نفسه.‏

‏محدّث خبیر، مجلسی، رحمه الله نقل می فرماید که شیخ بهائی فرموده است ‏‎[1]‎‏ که «همانا ذکر کرده اند مفسرین در معنی توبه «نصوح» وجوهی. یکی آنکه مراد توبه ای است که نصیحت کند مردم را، یعنی، دعوت کند مردم را که بیاورند مثل آن را برای ظاهر شدن آثار جمیله آن در صاحبش. یا آنکه نصیحت [کند]‏ ‏صاحبش را تا از جای بکند گناهان را، و دیگر عود نکند به سوی آنها هیچ گاه.‏

‏و دیگر آنکه «نصوح» توبه ای است که خالص باشد برای خداوند، چنانچه عسل خالص از شمع را عسل «نصوح» گویند. و خلوص آن است که پشیمان شود از گناهان برای زشتی آنها، یا برای آنکه خلاف رضای خدای تعالی هستند، نه برای ترس از آتش.‏

‏جناب محقق طوسی در تجرید حکم فرموده است ‏‎[2]‎‏ به اینکه پشیمانی از گناهان برای ترس از آتش توبه نیست.‏

‏و دیگر آنکه نصوح از «نصاحة» است، و آن خیاطت است. زیرا که توبه می دوزد از دین آنچه را گناهان پاره کرده است. یا آنکه جمع می کند میانه تائب و اولیای خدا و احبّای او، چنانکه خیاطت جمع می کند ما بین پارچه های لباس.‏

‏و دیگر آنکه نصوح وصف از برای تائب است، و اسناد آن به سوی توبه از قبیل اسناد مجازی است. یعنی توبه نصوح توبه ای است که نصیحت می کنند صاحبان آن خود را به اینکه به جای آورند آن را به کامل [ترین ] طوری که سزاوار است توبه را بدان نحو آورند تا آنکه آثار گناهان را از قلوب پاک کند بکلی. و آن به این است که آب کنند نفوس را به حسرتها و محو کنند ظلمات بدیها را به نور خوبیها.»‏

 

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 282

  • . اربعین، شیخ بهائی، ص 332، حدیث 38. مرآة العقول، ج 11، ص 295،« کتاب ایمان و کفر»،« باب توبه»، حدیث 1.
  • . کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. ص 264،« مقصد ششم. فی وجوب توبة».