الحدیث الثامن عشر

فصل در بیان آنکه ذکر تام آن است که حکمش به تمام مملکت سرایت کند

‏فصل در بیان آنکه ذکر تام آن است که حکمش به تمام مملکت سرایت کند‏

‏گرچه ذکر حق و تذکر از آن ذات مقدس از صفات قلب است و اگر قلب متذکر شد تمام فوایدی که برای ذکر است بر آن مترتب می شود، ولی بهتر آن است که ذکر قلبی متعقّب به ذکر لسانی نیز گردد. اکمل و افضل تمام مراتب ذکر آن است که در نشئات مراتب انسانیه ساری باشد و حکمش به ظاهر و باطن و سرّ و علن جاری شود، پس، در سرّ وجود حق جلّ و علا مشهود باشد و صورت باطنیه قلب و روح صورت تذکر محبوب باشد، و اعمال قلبیه و قالبیه تذکری باشد، و اقالیم سبعه ظاهریه و ممالک باطنیه مفتوح به ذکر حق و مسخر به تذکر جمیل مطلق باشند. بلکه اگر حقیقت ذکر صورت باطنی قلب شد و فتح مملکت قلب به دست آن گردید، حکمش در سایر ممالک و اقالیم سرایت می کند: حرکات و سکنات چشم و زبان و دست و پا و اعمال سایر قوا و اعضا با ذکر حق انجام گیرند و بر خلاف وظایف انجام امری ندهند، پس حرکات و سکنات آنها مفتوح و مختوم به ذکر حق شود، و‏‏ بِسْمِ الله مَجْریها و مُرْسیها‏‎[1]‎‏ در تمام ممالک نفوذ کند، و در نتیجه متحقق به حقیقت اسماء و صفات شود، بلکه صورت اسم الله اعظم و مظهر آن گردد. و این غایت القصوای کمال انسانی و منتهی الآمال اهل الله است. و به هر مرتبه که از این مقام نقصان حاصل شود و نفوذ ذکر کم شود، کمال انسانی به همان اندازه ناقص گردد، و نقصان ظاهر و باطن هر یک به دیگری سرایت کند، زیرا که نشئات وجود انسانی با هم مرتبط و از هم متأثرند. و از این جا معلوم می شود که ذکر نطقی و زبانی، که از تمام مراتب ذکر نازلتر است، نیز مفید فایده است، زیرا که اوّلا زبان در این ذکر به وظیفه خود قیام کرده، گرچه قالب بیروحی باشد. و ثانیا اینکه ممکن است این تذکر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز شود. شیخ عارف کامل ما، جناب شاه آبادی، روحی فداه، می فرمودند شخص ذاکر باید در ذکر مثل کسی ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 292
‏باشد که به طفل کوچک که زبان باز نکرده می خواهد تعلیم کلمه را کند: تکرار می کند تا اینکه او به زبان می آید و کلمه را ادا می کند. پس از آنکه او ادای کلمه را کرد، معلم از طفل تبعیت می کند، و خستگی آن تکرار برطرف می شود و گویی از طفل به او مددی می رسد. همین طور کسی که ذکر می گوید باید به قلب خود، که زبان ذکر باز نکرده، تعلیم ذکر کند. و نکته تکرار اذکار آن است که زبان قلب گشوده شود. و علامت گشوده شدن زبان قلب آن است که زبان از قلب تبعیت کند و زحمت و تعب تکرار مرتفع شود. اوّل زبان ذاکر بود و قلب به تعلیم و مدد آن ذاکر شد، و پس از گشوده شدن زبان قلب، زبان از آن تبعیّت کرده به مدد آن یا مدد غیبی متذکر می شود.‏

‏و بباید دانست که اعمال ظاهریه صوریه لایق مقام غیب و حشر در ملکوت نشوند، مگر آنکه از باطن روحانیت و لباب قلب به آن مددی رسد و او را حیات ملکوتی بخشد. و آن نفخه روحی، که خلوص نیت و نیت خالص صورت اوست، به منزله روح و باطن است که به تبع آن جسد نیز محشور در ملکوت شود و لایق قبول درگاه گردد. و لهذا در روایات شریفه وارد است که قبولی اعمال به قدر اقبال قلب است.‏‎[2]‎‏ با همه وصف، ذکر لسانی نیز محبوب و مطلوب است و انسان را بالاخره به حقیقت می رساند، لهذا در اخبار و آثار از ذکر لسانی مدح عظیم شده، و کمتر بابی مثل باب «ذکر» کثیر الحدیث است.‏‎[3]‎‏ و در آیات شریفه کتاب کریم نیز بسیار از آن مدح شده،‏‎[4]‎‏ گرچه غالب آنها منزّل بر ذکر قلبی یا ذکر با روح است، ولی تذکر حق در هر مرتبه محبوب است. و ما در این مقام ختم کلام می کنیم به ذکر چند حدیث شریف برای تیمن و تبرک.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 293

  • . (و گفت سوار شوید در آن کشتی) بنام خدا در وقت راندنش و هنگام توقفش. (هود- 41)
  • . پیامبر فرمود: انّ الله لا ینظر إلی صورکم و أعمالکم، و إنّما ینظر إلی قلوبکم (همانا خداوند به صورتها و اعمالتان ننگرد، بلکه به دلهایتان نظر کند.» بحار الانوار ج 67، ص 248، «کتاب ایمان و کفر»، باب 54، حدیث 21.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 496- 506،« کتاب الدّعاء»،« باب من یجب من ذکر الله عز و جل کل مجلس»،« باب ذکر الله عزّ و جلّ کثیرا»، ... وسائل الشیعة، ج 4، ص 1177- 1240،« کتاب الصلاة»،« ابواب الذکر»، المحجّة البیضاء، ج 2، ص 265- 277،« کتاب الاذکار و الدعوات»، ص 343- 387،« کتاب ترتیب الاوراد و تفصیل احیاء اللیل».
  • . رعد- 28 و عنکبوت- 45، حدید- 16، بقره- 220 احزاب- 41 و ...