الحدیث التاسع عشر

فصل در تعریف غیبت است

‏فصل در تعریف غیبت است ‏

‏بدان که فقها، رضوان الله علیهم اجمعین، از برای «غیبت» تعریفهای ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 300
‏بسیاری کردند که بیان آنها و مناقشه در طرد و عکس هر یک خارج از وظیفه این اوراق است مگر به طور اجمال.‏

‏شیخ محقق سعید شهید در کشف الریبة می فرماید از برای آن دو تعریف است: اوّل- و آن مشهور بین فقهاست-: هو ذکر الإنسان حال غیبته بما یکره نسبته إلیه، ممّا یعدّ نقصانا فی العرف بقصد الانتقاص و الذّمّ.» و الثانی: «التّنبیه علی ما یکره نسبته إلیه ... الخ ‏‎[1]‎‏ حاصل معنی آن است که «غیبت عبارت است از ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزی که خوش آیند نیست نسبت دادن آن را به سوی او، از چیزهایی که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او.» و حاصل معنی دوم آن است که «آن عبارت است از آگاهی دادن بر چیزی که چنین باشد.» و تعریف دوّم اعم است از اوّل در صورتی که «ذکر» به معنی قول باشد، چنانچه متفاهم عرفی است، زیرا که «تنبیه» اعم است از قول و کتابت و حکایت، و غیر آن از سایر طرق تفهیم. و اگر «ذکر» اعم از قول باشد، چنانچه مطابق لغت است، مرجع هر دو تعریف به یک امر برگردد، و مفاد اخبار نیز دلالت بر این دو تعریف دارد.‏

‏مثل ما فی مجالس الشیخ فی حدیث أبی الأسود، فی وصیّة النبیّ، صلّی الله علیه و آله، لأبی ذرّ، رضوان الله علیه. و فیه: قلت: یا رسول الله، ما الغیبة؟ قال: ذکرک أخاک بما یکره. قلت: یا رسول الله، فإن کان فیه الّذی یذکر به؟ قال: اعلم، أنّک إذا ذکرته بما هو فیه، فقد اغتبته، و إذا ذکرته بما لیس فیه، فقد بهتّه.‏‎[2]‎‏ حضرت ابی ذر گوید: «گفتم ای رسول خدا، چیست غیبت؟ فرمود: «ذکر تو است برادر خود را به چیزی که مکروه است.» گفتم: «یا رسول الله، اگر باشد در او آنچه ذکر شده، غیبت است؟» فرمود: «اگر باشد غیبت است، و اگر نباشد تهمت است.» و در نبوی مشهور وارد است: هل تدرون ما الغیبة؟ فقالوا: الله و رسوله أعلم.‏

‏قال: ذکرک أخاک بما یکره ... الخ‏‎[3]‎‏ و این برگشت کند به معنی اوّل، بنابر متفاهم عرفی معنی «ذکر»، یا معنی دوم، بنابر اعمیّت «ذکر» از قول. و غایب بودن برادر را نفرمود، زیرا که از مفهوم غیبت معلوم بوده و محتاج به ذکر نبوده. و برادر نیز معلوم ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 301
‏است که برادر ایمانی است نه نسبی.‏

‏و ما یکره عبارت است از چیزهایی که نقصان عرفی است.‏

‏و «قصد انتقاص و مذمت» گرچه در حدیث شریف ابی ذر، و نبوی مشهور، مذکور نیست، و لیکن از فحوای کلام متفاهم می شود، بلکه صدر روایت ابی ذر دلالت بر آن [دارد]‏ ‏و مستغنی از ذکر بوده، زیرا که در صدر روایت است: الغیبة أشدّ من الزّنا. قلت: و لم ذاک یا رسول الله [صلّی الله علیه و آله ]؟ قال: لأنّ الرّجل یزنی فیتوب إلی الله فیتوب الله علیه، و الغیبة لا تغفر حتّی یغفرها صاحبها ... ثمّ قال: و أکل لحمه من معاصی الله.‏‎[4]‎‏ از این دو جمله معلوم شود که با قصد انتقاص مقصود است، و الا اگر تلطفا و ترحما ذکری از غیر شود، معصیت او نیست تا محتاج به آمرزش شود، و اکل لحم او نیست.‏

‏و اعمیّت غیبت از ذکر قولی نیز معلوم شود از روایت عایشه قالت: دخلت علینا امرأة، فلمّا ولّت، أومأت بیدی أنّها قصیرة فقال، صلّی الله علیه و آله:‏

‏اغتبتها.‏‎[5]‎‏ عایشه گوید: «یک زنی پیش ما آمد، چون رو برگرداند، به دستم اشاره [کردم ] که کوتاه قامت است. رسول الله، صلّی الله علیه و آله، فرمود که غیبت او را کردی.» بلکه عرف از نفس اخبار غیبت خصوصیّت تلفظ را نمی فهمد، بلکه آن را از جهت افهام نوعی مورد حرمت می داند، یعنی، اختصاص تلفظ به «ذکر» از باب این است که غالبا غیبت با تلفظ واقع می شود، نه از جهت خصوصیت آن است.‏

‏باقی ماند یک مطلب. و آن این است که از اطلاق بسیاری از اخبار معلوم می شود که کشف سرّ مؤمنین حرام است. یعنی، عیوبی که از مؤمنین مستور و مخفی است، چه خلقی یا خلقی یا عملی باشد، حرام است اظهار آن را و افشا آن را، چه شخص متصف راضی به آن باشد یا نه، و چه قصد انتقاص در کار باشد یا نباشد. ولی از ملاحظه مجموع اخبار استفاده می شود که قصد انتقاص دخیل در حرمت است، مگر آنکه نفس عمل از اموری باشد که ذکر آن و اشاعه آن محرّم شرعی باشد، چون معاصی خدا که صاحب معصیت نیز نمی تواند اظهار آن کند و از جمله اشاعه فاحشه است. و این مربوط به حرمت غیبت نیست. و بعید نیست اظهار مستورات مؤمنین در صورت عدم رضایت آنها نیز محرّم باشد، و لو قصد انتقاص در کار نباشد. در هر صورت بیش از این تفصیل در این باب خارج از مقصود ماست.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 302

  • . کشف الریبة، ص 2،« فی تعریف الغیبة و الترهیب منها».
  • . وسائل الشیعة، ج 8، ص 598« ابواب احکام العشرة» باب 152، حدیث 9.
  • . «آیا می دانید غیبت چیست؟» گفتند: «خدا و رسولش بهتر می دانند.» گفت: «یاد کردن تو است برادر خود را به چیزی که خوش ندارد. (المحجة البیضاء، ج 5، ص 256، «کتاب آفات اللّسان».
  • . «غیبت از زنا بدتر است.» پرسیدم: «ای پیامبر خدا، چرا این چنین است؟ فرمود: «زیرا کسی زنا می کند و سپس به درگاه خداوند توبه می کند و خداوند توبه او را می پذیرد، اما غیبت آمرزیده نمی شود مگر آنکه کسی که غیبت او را کرده اند از گناه غیبت کننده بگذرد.» سپس فرمود: «... و خوردن گوشت او (غیبت شونده) از محرمات الهی است.» وسائل الشیعة، ج 8، ص 598، «ابواب احکام العشرة»، باب 152، حدیث 9.
  • . جامع السعادات، ج 2، ص 294. المقام الرابع، فی الغیبة.