الحدیث التاسع عشر

فصل در بیان آنکه ترک غیبت در موارد جایز اولی است

‏فصل در بیان آنکه ترک غیبت در موارد جایز اولی است‏‏ ‏

‏بدان که علما و فقها، رضوان الله علیهم، مواردی را از حرمت غیبت استثنا فرمودند که در کلمات بعضی بالغ برده موضوع می شود. و ما در صدد شمردن آنها نیستیم، زیرا که این اوراق موضوع برای بحث فقهی نیست. آنچه لازم است در این مورد ذکر کنیم این است که انسان باید در همه موارد از مکاید نفس ایمن نباشد و با کمال دقت و احتیاط تامّ مشی کند، و در صدد عذر تراشی نباشد که یکی از موارد استثنا را به دست آورده به عیبجویی و بذله گویی سر گرم شود.‏

‏مکاید نفس بسیار دقیق است. ممکن است انسان را از راه شرع مموّه [نموده ] گول زند و وارد در مهالک کند. مثلا غیبت متجاهر به فسق گرچه جایز است. بلکه در‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 313
‏بعض موارد که موجب ردع او شود واجب است و از مراتب نهی از منکر به شمار می آید، ولی انسان باید ملاحظه کند که داعی نفسانی او در این غیبت آیا همین داعی شرعی الهی است، یا داعی شیطانی و محرّک نفسانی در آن مدخلیت دارد.‏

‏اگر داعی الهی دارد، از عبادات به شمار می آید، بلکه غیبت با قصد اصلاح متجاهر و عاصی از اوضح مصادیق احسان و انعام به اوست، گرچه خودش نفهمد. ولی اگر مشوب به فساد و هواهای نفسانی است، در صدد تخلیص نیت برآید و از اعراض مردم بدون قصد صحیح اعراض کند بلکه عادت دادن نفس را به غیبت در مورد جایز نیز مضر به حال آن است، زیرا که نفس مایل به شرور و قبایح است، ممکن است به واسطه احتراز ننمودن از آن در موارد جایز، کم کم وارد شود به مرحله دیگر که آن موارد محرّمه است. چنانچه ورود در شبهات با آنکه جایز است ولی نیکو نیست، چون آنها حمای محرّمات است و ممکن است انسان به واسطه ورود در آنها در محرّمات نیز وارد شود. انسان باید حتی الامکان نفس را پرهیز از این امور دهد و از چیزهایی که احتمال سرکشی نفس در آنها می رود احتراز کند.‏

‏بلی، در مواردی که غیبت واجب می شود، مثل مورد سابق و بعضی موارد دیگر که علما ذکر فرموده اند، البته باید اقدام نمود، ولی نیت را از هوای نفس و متابعت شیطان باید تخلیص نمود. ولی در موارد جواز ترک آن اولی و احسن است. هر امر جایزی را انسان نباید مرتکب شود، و خصوصا این طور از امور که مکاید نفس و شیطان در آن خیلی کارگر است. در روایت است که حضرت عیسی، سلام الله علیه، با حواریّین به مردار سگی گذشتند. حواریّین گفتند: چه قدر بوی این مردار بد است! حضرت عیسی، علیه السلام، فرمود: چه قدر دندانهای او سفید است‏‎[1]‎‏! البته مربی نوع بشر باید صاحب چنین نفس تزکیه شده ای باشد. راضی نشد از مصنوع حق تعالی ذکر سوء شود. آنها نقص او را دیدند، آن حضرت کمال آن را گوشزد آنها کرد. شنیدم در حدیث است از حضرت عیسی، علیه السلام، که فرموده: مثل مگس که بر قاذورات می نشیند نباشید که به موارد عیوب مردم متوجه باشید.‏

‏و از حضرت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله. روایت شده، قال: طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب النّاس.‏‎[2]‎‏ انسان خوب است که همان طور که تفحص از عیوب مردم می کند، قدری از عیوب خود تفحص کند. چه قدر زشت است که انسان دارای هزاران معایب از خود غفلت کند و به معایب دیگران بپردازد و آن را‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 314
‏سربار معایب خود کند. اگر انسان قدری در حالات و اخلاق و اعمال خود سیر کند و به اصلاح آنها بپردازد. کارهایش اصلاح می شود. و اگر خود را خالی از عیب بداند، از کمال جهل و نادانی او است. و هیچ عیبی بالاتر از آن [نیست ] که انسان عیب خود را نفهمد و از آن غافل باشد و با آنکه مجموعه عیوب است به عیوب دیگران بپردازد.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 315

  • . و روی أنّه علیه السّلام مرّ مع الحواریین علی جیفة، فقال الحواریون: ما أنتن ریح هذا الکلب: فقال عیسی علیه السلام: ما أشدّ بیاض أسنانه. بحار الانوار، ج 14، ص 327، «کتاب النبّوة»، «باب 21، حدیث 47».
  • . «خوشا به حال کسی که عیب خودش او را از عیبهای دیگران باز دارد.»