الحدیث العشرون

فصل در بیان آنکه «خشیت» و «نیت صادقانه» موجب صواب عمل است

‏فصل در بیان آنکه «خشیت» و «نیت صادقانه» موجب صواب عمل است‏‏ ‏

‏بدان که در این حدیث شریف صواب و نیکویی عمل را مبتنی بر دو اصل شریف قرار داده است، و میزان در کمال و تمامیت آن را این دو اصل قرار داده: یکی خوف و خشیت از حق تعالی، و دیگر نیت صادقه و اراده خالصه. و بر ذمّه ماست که ارتباط این دو اصل را با کمال عمل و صواب و درستی آن بیان نماییم.‏

‏پس، گوییم که خوف و ترس از حق تعالی موجب تقوای نفوس و پرهیزگاری آنها است، و آن باعث شود که قبول آثار اعمال را بیشتر نماید. و تفصیل این اجمال آن است که ما پیش از این در شرح بعضی از احادیث سالفه ذکر کردیم ‏‎[1]‎‏ که هر یک از اعمال حسنه یا سیّئه را در نفس تأثیری است، پس اگر آن عمل از سنخ عبادات و مناسک باشد، تأثیرش آن است که قوای طبیعیه را خاضع قوای عقلیه کند و جنبه ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 324
‏ملکوت نفس را بر ملک قاهر نماید و طبیعت را منقاد روحانیت نماید تا برسد به آن مقام که جذبات روحیه دست دهد و به مقصود اصلی رسد. و هر عملی که این تأثیر را بیشتر کند و این خدمت را بهتر انجام دهد، آن عمل مصابتر و مقصود اصلی بر آن بهتر مترتب است، و هر چیزی که دخیل در این تأثیر باشد، مکفّل اصابه عمل است. و غالبا افضلیت اعمال را میزان همین است. و توان حدیث معروف أفضل الأعمال أحمزها‏‎[2]‎‏ را نیز به همین نکته منطبق نمود.‏

‏پس از معلوم شدن این مقدمه، باید دانست که تقوا نفوس را صاف و پاک کند از کدورات و آلایش، و البته اگر صفحه نفوس از حجب معاصی و کدورات آنها صافی باشد، اعمال حسنه در آن مؤثرتر و اصابه به غرض بهتر نماید، و سرّ بزرگ عبادات، که ارتیاض طبیعت و قهر ملکوت بر ملک و نفوذ اراده فاعله نفس است، بهتر انجام گیرد. پس، خشیت از حق را، که مؤثر تامّ در تقوای نفوس است، یکی از عوامل بزرگ اصلاح نفوس و دخیل در اصابه اعمال و حسن و کمال آنها باید شمرد، زیرا که تقوا علاوه بر آنکه خود یکی از مصلحات نفس است، مؤثر در تأثیر اعمال قلبیه و قالبیه انسان و موجب قبولی آنها نیز هست، چنانچه خدای تعالی فرماید:‏‏ إنَّما یَتَقَبَّلُ الله مِنَ المُتَّقینَ ‏‏.‏‎[3]‎‏ «خداوند از پرهیزگاران قبول می کند و بس.» و دوم عامل بزرگ در اصابه و کمال اعمال، که فی الحقیقه به منزله قوه فاعله است، (چنانچه خشیت و تقوای حاصل از آن به منزله شرایط تأثیر [است ] و در حقیقت تصفیه قابل نمایند و رفع مانع کنند) نیت صادقه و اراده خالصه است که کمال و نقص و صحت و فساد عبادات کاملا تابع آن است، و هر قدر عبادات از تشریک و شوب نیات خالصتر باشند کاملترند. و هیچ چیز در عبادات به اهمیت نیت و تخلیص آن نیست، زیرا که نسبت نیات به عبادات، نسبت ارواح به ابدان و نفوس به اجساد است، چنانچه پیکره آنها از مقام ملک نفس و بدن آن صادر شود و نیت و روح آنها از جنبه باطن نفس و مقام قلب صادر شود- و هیچ عبادتی بی نیت خالصه مقبول درگاه حق تعالی نیست، الا آنکه اگر خالص از ریا و شرک ظاهری ملکی نباشد- و آن ریایی است که فقها، رضوان الله علیهم، ذکر فرمودند- موجب بطلان و عدم اجزای ظاهر است، و اگر خالص از تشریک باطنی نباشد، گرچه به حسب ظاهر شرع و حکم فقهی صحیح و مجزی است، ولی به حسب باطن شرع و حقیقت و اسرار عبادات، صحیح نیست و مقبول پیشگاه مقدس نمی باشد. پس، ملازمه نیست بین ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 325
‏صحت عبادت و قبول آن. چنانچه در اخبار نیز ذکر این مطلب بسیار است ‏‎[4]‎‏.‏

‏و تعریف جامع شرک در عبادت، که تمام مراتب آن را شامل گردد، ادخال رضای غیر حق است در آن، چه رضای خود باشد یا غیر خود، الا آن که اگر رضای غیر خود از سایر مردم باشد، شرک ظاهر و ریای فقهی است، و اگر رضای خود باشد، آن شرک خفی باطنی است، و در نظر اهل معارف باطل و ناچیز است و مقبول درگاه حق نیست. مثلا کسی که نماز شب بخواند برای وسعت روزی، یا صدقه دهد برای رفع بلیّات، یا زکات دهد برای تنمیه مال، یعنی این ها را برای حق تعالی بکند و از عنایت او این امور را بخواهد، این عبادات گرچه صحیح و مجزی و با اتیان به اجزا و شرایط شرعیه این آثار نیز بر او مترتب شود، لکن این عبادت حق تعالی نیست، و دارای نیت صادقه و اراده خالصانه نخواهد بود، بلکه این عبادت برای تعمیر دنیا و رسیدن به مطلوبات نفسانیه دنیویه است، پس عمل او مصاب نیست.‏

‏چنانچه اگر عبادات برای ترس از جهنم و شوق بهشت باشد، نیز خالص برای حق نیست و نیت صادقانه در آن ندارد. بلکه توان گفت که این عبادات خالص برای حق شیطان و نفس است، و انسان دارای این نحو عبادات، رضای حق را به هیچ وجه داخل در آنها نکرده تا تشریک باشد، بلکه فقط بت بزرگ را پرستیده- «مادر بتها بت نفس شماست.»‏‎[5]‎‏ این گونه از عبادات را حق تعالی به واسطه ضعف ما و رحمت واسعه خود به یک مرتبه قبول فرموده، یعنی، آثاری بر آنها مترتب فرموده و عنایاتی در مقابل آنها قرار داده که اگر انسان به شرایط ظاهریه و اقبال قلب و حضور آن و شرایط قبول آنها قیام کند، تمام آن آثار بر آنها مترتب شود و تمام وعده ها انجاز گردد.‏

‏این ها حال عبادات عبید و اجراء. و اما عبادات احرار که برای حب حق تعالی و یافتن آن ذات مقدس را اهل عبادت واقع می شود، و خوف از جهنم و شوق بهشت محرّک آنها در آن نیست، اوّل مقام اولیا و احرار است. و از برای آنها مقامات و معارج دیگر است که به بیان نیاید و از حوصله خارج است. مادامی که نفس توجه به عبادت و عابد و معبود دارد، خالص نیست، باید دل خالی از اغیار گردد و در آن غیر حق راهی نداشته باشد تا خالص باشد. چنانچه در حدیث شریف کافی وارد است:‏

‏قال: سألته عن قول الله عزّ و جلّ:‏‏ «إلّا من أتی الله بقلب سلیم.»‏‏ قال:‏

‏القلب السّلیم الّذی یلقی ربّه و لیس فیه أحد سواه. قال: و کلّ قلب فیه شرک أو شکّ ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 326
‏فهو ساقط. و إنّما أراد بالزّهد فی الدّنیا لتفرغ قلوبهم لآخرة.‏‎[6]‎‏ سفیان بن عیینة، راوی حدیث سابق، گفت سؤال کردم از حضرت صادق، علیه السلام، از فرموده خدای عزّ و جلّ که در وصف روز قیامت می فرماید:‏‏ یوم لا ینفع مال و لا بنون. إلّا من أتی الله بقلب سلیم.‏‎[7]‎‏ (روزی که نفع نمی دهد مال و نه اولاد، مگر کسی که بیاید با قلب سالم) فرمود: «قلب سلیم آن است که ملاقات می کند پروردگار خود را و حال آنکه نیست در آن احدی سوای او.» فرمود: «و هر قلبی که در آن شرک یا تردید باشد، ساقط است آن. و جز آن نیست که اراده فرموده خدا زهد را در دنیا تا فارغ شود دلهای آنها برای آخرت.» البته قلوبی که در آن غیر حق راه داشته باشد و دستخوش شرک و شک باشد، چه شرک جلی و چه شرک خفی، از درجه اعتبار در محضر قدس پروردگار ساقط است. و از شرک خفی است اعتماد بر اسباب و رکون بر غیر حق. حتی در روایت.‏‎[8]‎‏ وارد است که تحویل انگشتری برای یاد ماندن مطلبی در خاطر از شرک خفی است.‏‎[9]‎‏ و راه داشتن غیر حق در دل از شرک خفی به شمار می رود. و اخلاص نیت اخراج غیر حق است از منزلگاه آن ذات مقدس. چنانچه برای شکّ نیز مراتبی است که بعض از آن را شک جلی و بعضی را شک خفی باید دانست که از ضعف یقین و نقصان ایمان حاصل شود. مطلق اعتماد بر غیر حق و توجه به مخلوق از ضعف یقین و سستی ایمان است، چنانچه تزلزل در امور نیز از آن است. و مرتبه اخفای شک، حالت تلوین و عدم تمکین در توحید است. پس، توحید حقیقی اسقاط اضافات و تعینات و کثرات است، حتی کثرات اسمائی و صفاتی، و تمکین در آن خلوص از شک است. و «قلب سلیم» قلب خالی از مطلق شرک و شک است.‏

‏و در این حدیث شریف که می فرماید: «و إنّما أراد بالزّهد ... اشاره به آن است که غایت زهد در دنیا [آن است که ] کم کم قلب از آن منصرف شود و متنفر گردد، و توجه به مقصود اصلی و مطلوب واقعی پیدا کند.‏

‏و از صدر حدیث ظاهر شود که مقصود از «آخرت» غایت القصوای دایره وجود و نهایت رجوع است، و آخرت به قول مطلق همان است. بنابراین، دنیا تمام دایره ظهور، و زهد در آن مستلزم خلوص قلب است از غیر حق تعالی. پس، هر کس که در قلب او غیر حق باشد و توجه به اغیار داشته باشد، چه از امور ملکی مادی باشد یا‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 327
‏امور معنوی، چه صور اخروی یا کمالات و مدارج، بالجمله هر چه غیر حقّ است، از اهل دنیاست و زاهد نیست در دنیا، و محروم از آخرت حقیقی و بهشت لقاء، که اعلی مراتب بهشت است، می باشد، گرچه دارای مراتب دیگر از کمالات معنوی و بهشتهای عالی مرتبه باشد، چنانچه اهل دنیا در اموال دنیوی و مقامات آن مختلفند.‏

‏و آن مقامات از اهل الله بودن بسی دور است.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 328

  • . ص 120.
  • . حدیث 6، پاورقی 27.
  • . ( مائده- 31).
  • . وسائل الشیعه، ج 1، ص 52 و 53« کتاب الطهارة»« ابواب مقدمة العبادات»، باب 12، حدیث 3 و 11 و مستدرک الوسائل، ج 1، ص 112، کتاب الطهاره، ابواب مقدمة العبادات، باب 12، حدیث 8.
  • . «مادر بتها بت نفس شماست                      زانکه آن بت مار و این بت اژدهاست» ـ مولوی.
  • . [سفیان ] گفت از امام صادق (ع) از این کلام خداوند عز و جل: «جز کسی که با قلب سلیم نزد خدا آید.» سؤال کردم. فرمود: «صاحب قلب سلیم کسی است که پروردگارش را ملاقات کند در حالی که قلب او متوجه جز خدا نباشد. و هر دلی که در آن شرک و ریبی باشد ساقط است. و [پیامبران و اولیای خدا] زهد از دنیا را اختیار کردند تا دلشان برای آخرت فارغ باشد.» اصول کافی، ج 2، ص 16، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الاخلاص»، حدیث 5، و در آن به جای «أراد بالزهد»، اراد و الزهد آمده است.
  • . ( شعرا- 89- 90).
  • . حدیث در «وسایل» در احکام ملابس است. و صاحب وسایل، فتوی به عدم جواز داده است، مگر در عدد رکعات که منصوص است، لکن سوق روایت، شهادت بر کراهت دهد (منه عفی عنه).
  • . قال أبو عبد الله (ع): أنّ الشّرک أخفی من دبیب النّمل. و قال: منه تحویل الخاتم لیذکر الحاجة، و شبه هذا. (امام صادق (ع) فرمود: همانا شرک از راه رفتن مورچه پنهانتر است. و فرمود: از جمله شرک گرداندن انگشتری است برای آنکه حاجت خود را از یاد نبرد، و مانند آن). معانی الاخبار، «باب نوادر المعانی»، ص 379، حدیث 1. وسائل الشیعة، ج 3، ص 409، «باب احکام الملابس، باب 61.