الحدیث العشرون

فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است

‏فصل در بیان اخلاص بعد از عمل است‏‏ ‏

‏بدان که آنچه در حدیث شریف است که الإبقاء علی العمل حتّی یخلص أشدّ من العمل» تحریص بر آن است که انسان از اعمالی که می کند باید مراعات و مواظبت نماید، چه در حین اتیان آن و چه بعد از آن. زیرا که گاه شود که انسان در حال اتیان عمل آن را بی عیب و نقص تحویل دهد و خالی از ریا و عجب و غیر آن باشد، ولی بعد از عمل به واسطه ذکر آن به ریا مبتلا شود. چنانچه در حدیث شریف کافی وارد است:‏

‏عن أبی جعفر، علیه السّلام، أنّه قال: الإبقاء علی العمل أشدّ من العمل.‏

‏قال: و ما الإبقاء علی العمل؟ قال: یصل الرّجل بصلة و ینفق نفقة لله وحده لا شریک له، فکتب له سرّا، ثمّ یذکرها فتمحی، فتکتب له علانیة، ثمّ یذکرها فتمحی، فتکتب له ریاء.‏‎[1]‎


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 329
‏«از حضرت باقر العلوم، علیه الصلاة و السلام، روایت شده که فرمود:‏

‏«مراعات عمل سخت تر است از عمل.» راوی گفت: «مراعات عمل چیست؟» فرمود: «مرد صله می کند یا انفاقی می نماید برای خدای واحد بی شریک (یعنی ریا در عمل نمی کند.)، پس نوشته شود آن عمل برای او پنهانی و ثواب پنهانی به او دهند، پس از آن ذکر می کند آن عمل را، پس محو شود آن و نوشته شود برای او آشکارا. (یعنی ثواب عبادت آشکارا به او دهند.) پس از آن ذکر کند آن را، پس محو شود آن و نوشته شود برای او ریا.» انسان تا آخر عمرش هیچ گاه از شرّ شیطان و نفس مأمون نیست. گمان نکند که عملی را که به جا آورد برای خدا و رضای مخلوق را در آن داخل نکرد، دیگر از شرّ نفس خبیث در آن محفوظ ماند، اگر مواظبت و مراقبت از آن ننماید، ممکن است نفس او را وادار کند به اظهار آن. و گاه شود که اظهار آن را به کنایه و اشاره نماید. مثلا نماز شب خود را بخواهد به چشم مردم بکشد، با حقه و سالوس از هوای خوب یا بد سحر و مناجات یا اذان مردم ذکری کند، و با مکاید خفیه نفس عمل خود را ضایع و از درجه اعتبار ساقط کند. انسان باید مثل طبیب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نماید، و مهار نفس سرکش را از دست ندهد که به مجرد غفلت مهار را بگسلاند و انسان را به خاک مذلت و هلاکت کشاند، و در هر حال به خدای تعالی پناه برد از شرّ شیطان و نفس امّاره. إنّ النفس لأمّارة بالسّوء إلّا ما رحم ربّی.‏‎[2]‎‏ و بباید دانست که تخلیص نیت از تمام مراتب شرک و ریا و غیر آن، و مراقبت و ابقاء بر آن، از امور بسیار مشکل و مهم است، بلکه بعض مراتب آن جز برای خلّص اولیاء الله میسر و میسور نیست، زیرا که نیت عبارت است از اراده باعثه به عمل، و آن تابع غایات اخیره است، چنانچه این غایات تابع ملکات نفسانیه است که باطن ذات انسان و شاکله آن را تشکیل دهد. کسی که دارای حب جاه و ریاست است و این حب ملکه نفسانیّه و شاکله روح او شده است، غایت آمال او رسیدن به آن مطلوب است، و افعال صادره از او تابع آن غایت است و داعی و محرک او همان مطلوب نفسانی است و اعمال او برای وصول به آن مطلوب از او صادر گردد.‏

‏مادامی که این حب در قلب اوست، عمل او خالص نتواند شد. و کسی که حب نفس و خود خواهی ملکه و شاکله نفس اوست، غایت مقصد و نهایت مطلوب او رسیدن به ملایمات نفسانیه است و محرک و داعی او در اعمال همین غایت است، چه اعمال او برای وصول به مطلوبات دنیویه باشد، یا مطلوبات اخرویه از قبیل حور‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 330
‏و قصور و جنّات و نعم آن نشئه. بلکه مادامی که انانیت و خودخواهی و خود بینی در کار است، اگر برای تحصیل معارف و کمالات روحیه نیز اقدامی کند یا قدمی زند، برای خود و نفسانیت خویش است، و آن نیز خود خواهی است نه خدا خواهی. و معلوم است خود خواهی و خدا خواهی با هم جمع نشود. بلکه اگر خدا را خواهد، برای خود خواهد و غایت مقصد و نهایت مطلوب خود و نفسانیت است.‏

‏پس، معلوم شد که تخلیص نیت از مطلق شرک کار بسیار بزرگی است که از هر کس نیاید، و کمال و نقص اعمال تابع کمال و نقص نیّات است، زیرا که نیّت صورت فعلیه و جنبه ملکوتیه عمل است، چنانچه اشاره به آن نمودیم. و در حدیث شریف اشاره به همین مطالب می نماید آنجا که فرماید: و النّیّة أفضل من العمل.‏

‏ألا، و إنّ النّیّة هی العمل. «نیت از عمل افضل است، بلکه نیت تمام حقیقت عمل است.» و این مبنی بر مبالغه نیست، چنانچه بعضی احتمال داده اند، بلکه مبنی بر حقیقت است، زیرا نیت صورت کامله عمل و فصل محصّل او است، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به آن است. چنانچه عمل واحد به واسطه نیت گاهی تعظیم و گاهی توهین است، و گاهی تامّ و گاهی ناقص است، و گاهی از سنخ ملکوت اعلی و صورت بهیّه جمیله دارد، و گاهی از ملکوت اسفل و صورت موحشه مدهشه دارد. ظاهر نماز علی بن أبی طالب، علیه السلام و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط [و]‏ ‏صورت ظاهری عمل هیچ تفاوتی ندارد، لیکن آن یک با آن عمل معراج إلی الله کند و صورتش ملکوت اعلی است، و دیگری با آن عمل به جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از شدت ظلمت شبیه ندارد. به واسطه چند قرص نان جوین که خانواده عصمت (ع) در راه خدا می دهند، چندین آیه خدای تعالی در مدح آنها فرو می فرستد‏‎[3]‎‏. جاهل گمان می کند دو سه روز گرسنگی و غذای خود را به فقرا دادن امر مهمی است. با این که صورت این قبیل اعمال از هر کس می شود صادر شود و چیز مهمی نیست، اهمیت آن به واسطه قصد خالص و نیت صادقانه است. روح عمل قوی و لطیف و از قلب سلیم صافی صادر است که دارای این قدر اهمیت است. صورت ظاهر نبی اکرم، صلّی الله علیه و آله، و سایر مردم فرقی نداشت، و لهذا بعضی از اعراب غریب که به حضور مبارکش می رسیدند و آن حضرت با جمعی نشسته بودند، می پرسیدند: کدام یک پیغمبر هستید‏‎[4]‎‏؟ آنچه پیغمبر (ص) را از غیر ممتاز می کند، روح بزرگ قوی لطیف آن سرور است، نه جسم مبارک و بدن شریفش. و در علوم عقلیه مقرر است که شیئیت ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 331
‏شی ء به صورت آن است نه ماده آن. بلکه تحدید به فصل حدّ تامّ است، و به جنس و فصل ناقص است، زیرا که اختلاط به غرایب و اجانب و معرفی به منافی شی ء، مضربه حقیقت و تعریف و تمامیت آن است، و ماده و جنس از غرایب و اجانب است نسبت به حقیقت شی ء که عبارات از صورت و فعلیت و فصل است. پس، تمام حقیقت اعمال همان صور اعمال و جنبه ملکوتیه آنها است که نیت است. و از این بیان معلوم شد که حضرت صادق، علیه السلام، در این حدیث شریف اوّل نظر به صور اعمال و مواد آنها فرموده، و فرموده است جزء صوری افضل از جزء مادی و نیت افضل از عمل است، چنانچه گوییم روح افضل از بدن است. و لازم نیاید که عمل بی نیت صحیح باشد، و بدن بی روح بدن باشد، بلکه به تعلق نیت به عمل و روح به بدن آن یک عمل و این یک بدن گردد. و این معجون مختلط از نیت و عمل و روح و بدن، جزء صوری ملکوتی هر یک افضل از جزء مادی ملکی آن است. و این معنی حدیث مشهور است: نیّة المؤمن خیر من عمله.‏‎[5]‎‏ و در ثانی آن حضرت نظر فرموده به فنای عمل در نیت و ملک در ملکوت و مظهر در ظاهر، و فرموده است: ألا، و إنّ النّیّة هی العمل. عمل همان نیت است، و غیر نیت چیزی در کار نیست. و تمام اعمال در نیات فانی هستند و از خود استقلالی ندارند. پس از آن، استشهاد فرمود به قول خدای تعالی:‏‏ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ ‏‏. هر کس بر شاکله خود عمل می نماید، و اعمال تابع شاکله نفس است. و شاکله نفس گر چه هیئت باطنی روح و ملکات مخمّره در آن است، لکن نیّات شاکله ظاهریه نفس اند. توان گفت که ملکات شاکله اوّلیه نفس، و نیّات شاکله ثانویه آن هستند، و اعمال تابع آنهاست، چنانچه حضرت فرموده است: شاکله نیّت است. و از اینجا ظاهر شود که طریق تخلیص اعمال از جمیع مراتب شرک و ریا و غیر آن، منحصر به اصلاح نفس و ملکات آن است، که آن سرچشمه تمام اصلاحات و منشأ جمیع مدارج و کمالات است. چنانچه اگر انسان حبّ دنیا را به ریاضات علمی و عملی از قلب خارج کند، غایت مقصد او دنیا نخواهد بود، و اعمال او از شرک اعظم، که جلب انظار اهل دنیا و حصول موقعیت در نظر آنهاست، خالص شود و جلوت و خلوت و سرّ و علن او مساوی شود. و اگر با ریاضات نفسانیه بتواند حبّ نفس را از دل بیرون کند، به هر مقداری که دل از خودخواهی خالی شد خدا خواه شود و اعمال او از شرک خفی نیز خالص شود. و مادامی که حب نفس در دل است و انسان در بیت مظلم نفس است، مسافر إلی الله نیست، بلکه از مخلّدین إلی الارض است. و اوّل قدم سفر إلی الله ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 332
‏ترک حبّ نفس است و قدم بر انانیت و فرق خود گذاشتن است. و میزان در سفر همین است. و بعضی گویند یکی از معانی آیه شریفه ‏‏ وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِه مُهاجِراً إلَی الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی الله ‏‎[6]‎‏. این است که کسی که خارج شد از بیت نفس و هجرت به سوی حق کرد به سفر معنوی، پس از آن او را فنای تامّ ادراک کرد، اجر او بر خدای تعالی است.‏‎[7]‎‏ و معلوم است برای چنین مسافری جز مشاهده ذات مقدس و وصول به فناء حضرتش اجرای لایق نیست، چنانچه از زبان آنها گفته شده:‏

‏«در ضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست کس ‏

‎ ‎

‏هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس»‏

‏و السّلام ‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 333

  • . اصول کافی، ج 2، ص 297،« کتاب الایمان و الکفر»،« باب الریاء»، حدیث 16.
  • . «نفس آدمی او را پیوسته به بدی فرمان دهد مگر آنکه پروردگارم رحم نماید.» (یوسف- 53).
  • . ( دهر- 5- 22).
  • . بحار الانوار، ج 16، ص 229،« تاریخ نبینا( ص)»، باب مکارم اخلاقه و سیره»، حدیث 35.
  • . پیامبر فرمود: «نیّت مومن بهتر از عمل اوست.» اصول کافی، ج 2، ص 84، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب النیة»، حدیث 2.
  • . ( نسا- 100).
  • . میبدی در تفسیر کشف الاسرار( ج 2، ص 663) درباره این آیه همین گونه سخن گفته است.